۱۳۸۷ اسفند ۲۶, دوشنبه

بلخ زیبا را با جهان بدویان چه کار؟ همه کار!...واین داستان ادامه دارد

به مناسبت نوروز

بلخ و بنا های تاریخ آن
پژوهشی از شفیق پیام

سه شنبه 25 مارس 2008



می گویند بنیانگذار بلخ جمشید (یما) بوده است. در زمان های پیش از اسلام بلخ مرکز و آغازگر زبان اوستایی و دین زردشتی بوده و در دوره های فرمانروایی موریای هند و کوشانیان از مراکز دین بودایی و محل معبد معروف نو بهار بود.

اولین حمله مسلمانان به بلخ در سال 652 م (32 ه ق) به سرکردگی احنف بن قیس بود.
در سال 43 ه ق دوباره به تصرف مسلمانان در آمد، ولی در زمان قتیبه بن مسلم (متوفی به سال 69 ه ق) بود که کاملا مغلوب آنان شد.
در دوره اعراب یعنی در قرون وسطی بلخ همراه با هرات نیشاپور و مرو یکی از چهار قسمت ( چهار ربع) خراسان بود.
در سال 118 ه ق اسد بن عبدالله قیسری پایتخت خراسان را از مرو به بلخ منتقل کرد و این شهر رونق یافت.
در سال 256 ه ق این شهر به تصرف یعقوب لیث صفاری در آمد.
در سال 287 ه ق عمر بن لیث صفاری نزدیک بلخ مغلوب اسماعیل سامانی شد و به قتل رسید و بلخ تحت حکومت سامانی در آمد.
در سال 451 ه ق سلجوقیان تصرفش کردند.
در سال 550 ه ق به دست ترکان غز ویران شد.
در سال 617 ه ق با و جود این که بلخ تسلیم چنگیز مغول شد.

مغولان آن را ویران کردند و مردمش را قتل عام نمودند. در دوره تیموریان تا اندازه شکوه گذشته را باز یافت ولی پس از بنای شهرمزارشریف در بیست کیلومتری آن بلخ رو به انحطاط گذاشت. در منابع تاریخی به خاطر موقعیت فرهنگی و تمدن بلخ از آن به نامهای مختلف مانند بلخ گزین، بلخ الحسنا، ام البلاد، ام القرا، بلخ بامی، قبه الاسلام ، دارا الفقاهه، داراالاجتهاد و ... یاد شده است. بلخ همواره کانون علم و فرهنگ بوده، و فضلای بزرگ را در دامان خویش پرورانیده است. از شمار مشاهیره و فرهیخته گان آن می تواند از مولانا جلال الدین محمد بلخی ، رابعه بلخی، ابن سینای بلخی ، امیر خسرو بلخی(مشهور به دهلوی)، ابولموید بلخی، حکیم خسرو بلخی، عنصری بلخی، ابو شکور بلخی، شهید بلخی، دقیقی بلخی، مولانا خال محمد خسته، واصف باختری، علامه سید اسماعیل بلخی، محمد عمر فرزاد، محمد حنیف حنیف بلخی، عبدالصمد جاهد و .... نام برد.

علل پیدایش شهر مزارشریف

شکل گیری مزارشریف به حیث یک شهر در سال 855 خورشیدی آغاز گردید. در آن سال که سلطان حسین میرزا پادشاه تیموری هرات به استقبال از کشف آرامگاه حضرت علی کرم الله وجهه خلیفه چهارم اسلام با وزیر دانشمندان خود امیر علی شیر نوایی و یک عده از علما و فضلا مهندسین و معماران وارد این منطقه شد اساس یک شهر پیرامون روضه شریف گذاشته شد.

قبل بر آن موقعیت فعلی مزارشریف دهکده کوچکی بود که به علت نبود آب و امکانات زراعتی، زندگی در آن میسر نبود. سلطان حسین روی این ضرورت از دریای بلخ یک نهر آب کشید و آن را به نام نهر شاهی مسمی و جاری ساخت. با گذشت هر سال آبادی و اعمار منازل و امور باغداری وغیره در اطراف شهر وسعت پیدا کرد.

شهر مزارشریف در آن زمان دارای شش دروازه بود که به نام های دروازه شادیان، تاشقرغان، سیاه گرد، یخدان، قوادیان، چغدک یاد می شد. تا سال 1336 تقریباً شکل شهر به همان ساختار قبلی با کمی تحول و انکشاف باقی مانده بود و در همین سال به منظور انکشاف شهر و احداث امکانات عصری تقریباً 80 در صد آبادی های شهر تخریب و نقشه موجوده که در آن روضه شریف به حیث مرکز و در آطراف آن پارک ها و خیابان های وسیع در نظر گرفته شده بود، احداث گردیده و جاده ها به هر جانب شهر امتداد یافت.

در تخریبات آن سال یک تعداد آبده های تاریخی و آثار گذشته هم تخریب و از بین رفت.

ماستر پلان موجوده ی شهر مزارشریف تا کنون نیز روی همان نقشه سال 1336 طرح شده و ساحه آبادانی و تکاثف نفوس بیشتر در قسمت های شرق و جنوب شهر در نظر گرفته شده است. شهر مزارشریف به 10 ناحیه مسکونی تقسیم شده. بازار ها و مارکیت ها تجارتی بیشتر در جاده های اطراف روضه ی شریف موقعیت دارند.

در ولایت بلخ اماکن تاریخی و مقدس فراوانی وجود دارد که همهء آن بازتابگر قدامت تاریخی و فرهنگی این خطه می باشد، اینک به گونهء مختصر می پردازیم به معرفی برخی از این اماکن:

آرامگاه حضرت علی کرم الله وجهه:

آرامگاه حضرت علی کرم الله وجهه در بلخ طی هجوم مغول در سال 619 قمری و 601 خورشیدی تخریب گردیده بود، بار دیگر در سال 855 خورشیدی در زمان سلطنت حسین میرزا پادشاه تیموری هرات، کشف گردید. پادشاه مذکور گنبد حرم موصوف را بالای گنبد زیرین که حضیرهء مبارک در آن واقع است بنا کرد. عبد المومن خان ازبک یازدهمین پادشاه از امرای شیبانی وقتی که نایب السلطنهء بلخ بود، خانقاه اول را به حیث مسجد در مجاورت حرم اعمار نمود و دیگ هفت جوش را از بخارا به بلخ انتقال داد.

دروازه های چهارگانه حریم روضهء مبارک را نایب محمد علی که در زمان سلطنت امیر شیر علی خان رئیس تنظیمیهء صفحات شمال بود طی سال های 1280-1288 بنا کرد و همچنین نایب موصوف یک دستگاه کاشی سازی را در جوار روشه شریف تاسیس و قسمت های خارجی عمارت روضه را با انواع مختلف کاشی تزئین بخشید.

مسجد جامع روضهء شریف با گنجایش حدود سه هزار نماز گزار در سال 1336 تهداب گذاری گردیده است.

منار زادیان

قدیمی ترین منارهء اسلامی باقی مانده در افغانتسان است، ارتفاع فعلی آن 1774 سانتی متر و محیط آن 16 متر و قطر آن 470 سانتی متر است. برای بالا رفتن از آن باید 64 پله را طی کرد. این مناره شبیه مناره ارسلان جذاب است و در وسط کتیبه ی به خط ثلث برجسته دارد که می گوید: "امر کرد به بنای این مناره بزرگ معتمد الدوله و فخرالامه ابو جعفر محمد بن علی، معمار آن عبدالرحمن ابن عبدالرحیم است"

که نام وی در بالای مناره به خط کوفی آمده است. این مناره احتمالاً از دوره ی سلجوقی ها است. با توجه به موقعیت منار زادیان به باور سید رضا حسینی باستان شناس معاصر بلخ، در قرن چهارم ه ق این مناره در مسجدی بزرگ قرار داشته که امروزه اثر از آن مسجد نیست. تزئینات هنری برجسته با گج-بری ظریف آن شبیه تزئینات مسجدی در بست است. البته خشت چینی های آن شبیه خشت چینی مقبره حاتم اصم است. البته هر دو از نظر معیاری شبیه به هم ولی از نظر قدامت متفاوت اند.

خانقاه مولانا

در نزدیکی دیوار های بیرونی سمت شرقی بلاحصار بلخ، در میان کوچه های تنگ و باریک، ساختمان قدیمی و نمیه مخروبه ی وجود دارد که روزگاری عارف و شاعر نامی قرن هفتم حضرت خداونگار بلخ، مولانا جلال الدین محمد بلخی در آن به سر می برد. وی در سنین نو جوانی به همراه خانوداه از بلخ به سوی قلمرو روم (ترکیه امروزی) هجرت نمود و در آنجا ماندگار شد. اصل بنا محیط مجموعه ی بزرگی بوده که در مکتب خاندان حسینی خطیبی بود. این مجموعه به جز خانقاه از بین رفته تصور می شود که خانقاه کنونی نیز بعد ها در قرن 10 ه ق ترمیم شده است.

آتشکده نوبهار

قدیمی ترین آبده ی باستانی در بلخ استوچه ی نوبهار است که در متون تاریخی به نام نواویهارا از آن یاد شده و یکی از معابد رزدشتی است که در حدود 2800 سلال قبل اـش فروزان آن از آن ططرف دریا آمو نیز دیده می شد و فعلاً بخسی از این معبد در مجاورت شاهراه مزار-شبرعان دیده می سود

مسجد خواجه پارسا

تنها مسجد باقی مانده از دوره ی تمیوری با مشخصات کاملی معماری آن دروه با سردر گنبد دندانه دار به سبک بناهای ریگستان و شاه زنده سمرقند در افغانستان می باشد. این مسجد به یاد بود خواجه ابو نثر محمد ابن محمد ابن محمود الحافظی البخارانی در سال 856 ه ق توسط حاکم بلخ میر فرید ارغوان ساخته شده است.

در سال 995 ه ق توسط نواده ی خواجه به نام عبدالهادی ترمیم شده و سپس در سال 1080 ه ق مجدداً ترمیم گردیده است. در قرن 11 هجری مسجد در محیط مدرسه ی که سبحان قلی خان حاکم بلخ ساخت، قرار گرفت که سردر آن در سمت شرقی چار باع فعلی موجود است. سالها بعد در اثر زلزله ی نیمی از گنبد فرو ریخته بود که در سال 1352 ه ش توسط کمک مالی دولت هند مجدداً احیا گردید.

مسجد نه گنبد

طبق نظر گروهی از باستانشناسان این مسجد قبلاً معبد بودایی بوده که در دوره ی اسلامی با اندک تعدیل به مسجد تبدیل گردید، اما نظر اغلب بر این است، مسجد نه گنبد حج پیاده بنایی است که از قرن 8 ام که مانند مساجد اولیه طرح ساده ی اسلامی با ستون های چوبی و پوشش گلی مسطح داشت و در 9 ام در دوران حکومت سامانی احتمالاً این مسجد توسط حاکمی ثروتمند احیا گردیده که با حفظ دیوار های اصلی مسجدی نو در داخل محیط قبلی ساخته شد، تذئینات و طح آن برگرفته از معماری گریک، بودایی و سامانی است که گچبری های آن یاد آور شکو معابد بودایی در بلخ را در خود دارد. اکنون این بنا قدیمی ترین مسجد اسلامی در افغانستان است. این بنا هنوز در قسمت مطالعه و تحقیق است که نمونه آن د رحاقری تحقیقی استاد شهریار عدل می توان دید. در کنار مسجد مقبرهء عالم بزرگ دورهء غزنوی نصیرالدین ابولقاسم یونس ابن طاهر ابن محمد ابن یونس النصیری نویسندهء کتاب الهجه قرار دارد که در سال 411 ه ق وفات کرد.

میرروزه دار

در سمت راست جادهء مزارشریف به بلخ بنا با رنگ سفید دیده می شود که در سمت شمال آن بقایای برج آسیاب بادی که آخرین نقطهء دیوار های شرقی بلخ است، به چشم می خورد. این مقبره میر روزه دار نام دارد و د رکنار آن دخمه های خشتی با تزئینات زیبا قرار دارد. اصل بنا از دورهء سامانی است. که بعد ها ویرانه شده و در دوره تیمورد که توجه خاصی به سخات مقابر سادات و علما بوده مجدداً ساخته شد. احتمالاً این مقبره بربوط به میر نعمت الله باشد که از سلسله سادات بلخ است.

بالاحصار بلخ

کهن دژ یا شهر درون قلعه بزرگ دایره مانند است که شش باروی بلند را در بر می گیرد. دورادور آن چشمه های طبیعی است که باعث به وجود آمدن باتلاق و نیزار شده که کمربند محافظت خوبی برای قلعه بوده است. دیوار های بزرگ اطراف آن قسمت دوم و سوم بلخ را تشکیل می دهند، بلندی دیوار های آن در ابتدا حدوداً 20 متر بوده و دروازه های مختلف داشته با توجه به حفاری های مختلف در آن قدامت آن به دور هخامنشی ساخته شده و همان باکتریس مرکز هزار شهر باتریا باشد.

مدرسهء سبحانقلی

سر دروازه مدرسه بزرگ سبحانقلی خان حاکم بلخ که در قرن 17 ام ساخته شده سردر این مدرسه موازای رواق مسجد خواجه پارسا است. با آن تشکیل مدرسه ای دوایوانی با حجره های متعدد که در بیرون آن بازار داشته می داد. به گفته بار تولد (مدرسه 150 حجره داشته و افراد زیادی در آن درس می خواندند – وقف نامه های آن بنام سبحانقلی خان (1684- 1694 م) هنوز موجود است. این مدرسه مانند مدارس بخارا بوده که در جنگهای پی در پی حفظ و ترمیم نشده، مجدداً از بین رفته است.

پل مامکری

در جنوب غرب مزارشریف در نزدیکی کارخانه جات کود و برق بر روی رودخانهء بلخآب پلی خشتی با 3 دهانه بزرگ و دهانهء کوچک از دورهء تیموری باقی مانده است که روزگاری درازی محل آمد و رفت افراد و کاروان ها بود. افسانه کمپیرک (پیر زن) تخم مرغ فروش و این پل در بین مردم معروف است، فعلاً این پل به نام کمپیرک یا امام بکری یا ماموکری یاد می شود.

هیچ نظری موجود نیست: