۱۳۹۴ مهر ۸, چهارشنبه

مس و آلیاژ های آن کات کبود و ظروف مسی آب تابه آفتابه... چرا باید حتما مسی می بود؟ این همه مصالح دیگر هم هست. ضمن اینکه داخل آفتابه قابل سفید کاری یاا قلع اندود شدن نیست

هتاکی بی مورد نسبت به غربیان و مبالغه به کنار حقایقی است در آن؛   کمی کات کبود در لوسیون (محلول) بعد از اصلاح!
چند وقت پیش، حدود یک سال، در اخبار بین المللی بود پژوهشگران آلمانی دریافته اند بهتر است دستگیره های بیمارستانی را از آلیاز مس یا دارای رو کش مس کنند پیش گیری از اشاعه میکرب ها و آلودگی ها را...

آفتابه مسی

مس

تاریخچه:

   تاریخ استفاده از مس حداقل به ۱۰۰۰۰ سال پیش می‌رسد. در طول دوره‌ ماقبل تاریخ کالکولیتیک انسان دریافت که چگونه مس را استخراج کند و از آن تزئینات و ابزارآلات بسازد. ابزارآلات مسی کشف‌شده قدمتی در حدود ۷۰۰۰ سال پیش را نشان می‌دهند. مشاهدات باستان‌شناسی نشان‌می‌دهد که قدمت استفاده از مس به‌عنوان وسیله‌ای زینتی در غرب آسیا مربوط به ده هزار سال قبل می‌باشد. آویزه‌ی مسی متعلق به سال ۱۰۷۰۰ قبل یکی از قدیمی‌ترین موارد مصرف مس در زیورآلات است که در شمال عراق کنونی پیدا شده است. در یکی از اهرام مصر یک سیستم لوله‌کشی با مس پیدا شده که مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش است. مرد یخی Oetzi، که در اروپا به دقت نگهداری می‌شود و متعلق به3200 سال قبل از میلاد است، تبری با نوک مسی در دست دارد که درجه خلوص فلز آن ۹۹/۷% می‌باشد. مس به خاطر زیبایی درخشانش در باستان برای ساخت آئینه استفاده می‌شده است.
   از مهم‌ترین حوادث تاریخی تعیین‌کننده در مسیر تکامل دانش بشر در زمینه‌ی استفاده از مس، کشف چگونگی تولید آلیاژ برنز می‌باشد.
   اکتشافات باستان‌شناسی نشان می‌دهد که در ایران از هزاره‌ی پنجم پیش از میلاد، استفاده از مس رونق داشته است. اشیای مفرغی به دست آمده از هزاره‌های بعد، گویای پیشرفت استفاده از مس می‌باشد.

وجود مس به صورت طبیعی و ویژگی مطلوب سهولت شکل‌پذیری یا چکش‌خواری این فلز با ابزار ابتدائی که امکان ساخت ابزار صنعتی، زیور‌آلات، لوله و مخازن آب، سکه، شمشیر، مجسمه و مانند آن را در دوران باستان فراهم می‌نمود، این فلز را به صورت مهم‌ترین ماده در توسعه‌ی تمدن بشر درآورد. مدارک موجود نشان می‌دهد، تا اواخر سال‌های 1800 میلادی کاربرد مس به‌طور نسبی محدود بوده است. با اختراع داینامو، تلگراف، تلفن، برق و خطوط انتقال نیرو در اواخر قرن نوزدهم، سیم به یک محصول نهایی بسیار با اهمیت تبدیل شد و فلز مس به عنوان یک هادی صنعتی مهم از توجه بسیار برخوردار شد.
   اکتشافات و اختراعات مرتبط با برق و مغناطیس در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم که توسط دانشمندانی چون آمپر، فارادی و اهم صورت گرفت، و محصولات ساخته شده از مس به آغاز انقلاب صنعتی و سوق‌دادن مس به عصری جدید کمک کرد.
ثبات شیمیایی مس و تشکیل سریع غشاء نازکی از اکسید بر سطح آن، چنان مقاومتی نسبت به زنگ‌زدگی و آلودگی‌های بیولوژیک در آن ایجاد می‌کند که از نظر کار در آب و بخصوص آب شور دریا، هیچ فلز یا آلیاژ دیگری نمی‌تواند با آن رقابت کند. سهولت کاربرد، یکی دیگر از ویژگی‌های مهم مس و آلیاژهای آن است. مس و آلیاژهای آن در صورت‌های مناسب به خوبی کشیده شده و به ورق تبدیل می‌شوند. مس ضمن آنکه از خاصیت نرمی و شکل‌پذیری خوبی برخوردار است، قابل آلیاژ شدن با درجات مختلف سختی می‌باشد. ویژگی‌های مذکور آنچنان دامنه وسیعی از کاربرد برای مس و آلیاژهای آن ایجاد کرده است که در کلیه‌ی ماشین‌آلات و تجهیزات صنعتی و خانگی، وسایل حمل و نقل، صنایع نظامی به نوعی حضور یافته و مقدار مصرف آن طی کمتر از یک قرن در حدود 20 برابر افزایش یافته است (فرشچی منفرد، 1374).
    مس یکی از تشکیل‌دهنده‌های همه‌ی بافت‌های زیستی است که برای رشد عادی و مناسب گیاهان و جانوران نیاز است. نبود آن مضر بوده و مقدار کم مس برای سلامتی انسان لازم است که این مقدار از طریق آب و غذا جذب بدن می‌شود.
مس و ترکیبات آن مانند فلزات دیگر (جیوه و سرب) خطرناک نبوده و تاکنون هیچ نوع بیماری در اثر مس از انسان‌هایی که سالیان دراز با مس و ترکیبات آن کار می‌کنند، گزارش نشده است. در عوض گاهی گفته می‌شود که بعضی از مردم سالم‌تر شده و در برابر سرماخوردگی و دیگر بیماری‌ها مقاومت پیداکرده‌اند. تاریخ استفاده از ترکیبات مس به ۶۰۰۰ سال قبل برمی‌گردد، جایی که در آن مصریان از سولفات مس به عنوان نگهدارنده، در فرآیند رنگ‌سازی استفاده می‌کردند. امروزه بعد از گذشت ۶۰۰۰سال سولفات مس هنوز هم در صنعت رنگ کاربرد دارد. کاربرد دیگر ترکیبات مس در قدیم برای ساختن پمادهای دارویی بوده است. ۲۴۰۰ سال قبل ، یونانیان سولفات مس را در درمان بیماری‌های ریوی تجویز می‌کردند. در قرن 18 این ماده کاربرد وسیعی در پزشکی، برای مداوای نارسایی‌های ذهنی و ریوی، نزد پزشکان دنیای غرب پیدا کرد. جالب اینجاست که سولفات مس هیچکدام از اثرات خود را در طی قرن‌ها از دست نداده و هیچ نوع ضرری از آن گزارش نشده است. این ترکیب در حال حاضر نیز در قبایل بدوی آفریقا برای درمان بیماری‌های پوستی استفاده می‌شود. کاربرد دیگر مس به‌عنوان عامل ضد انگل‌های زیستی مانند قارچ و حشرات است. از سال 1838 سولفات مس برای حفظ الوارهای چوب استفاده می‌شد و هم اکنون نیز جزء مواد اصلی نگهدارنده‌های چوب است.
   80 سال پیش مشخص شد که بسیاری از جلبگ‌ها در برابر مس بسیار حساسند، بنابراین نمک‌های مس توسط مهندسین آب برای جلوگیری از گسترش جلبک‌ها در ذخیره‌های آبی مورد استفاده قرار گرفت. کمتر از ppm 2 مس در آب می‌تواند بیماری‌هایی که توسط کرم‌های آبزی (مانند کرم شیستوزوما در کشورهای استوایی) منتقل می‌شود را کنترل کند.

ساختمان و عمارت:
   مقاومت بام‌های مسی علاوه بر جذابیت‌شان در برابر شرایط هوایی سخت بسیار معروف است. در اکثر ساختمان‌های عمومی، ساختمان‌های تجاری و خانه‌ها از مس برای مقاومت در برابر آب باران و بام‌سازی استفاده می‌شود.
   برق جلای سبز رنگ و تاثیرگذاری که نمای کلاسیکی از گرمی و زیبندگی به مس اعطا می‌کند، حاصل آب و هوای طبیعی است. سیستم‌های آب‌رسانی و گرمایی مسی مشخصه‌ای از ایمنی ارزشمند در ساختمان‌هاست.
   مس و برنج موادی هستند که در لوله‌کشی، شیرهای آب، سوپاپ‌ها و وسایل منزل به کار می‌روند.
   مس برخلاف لوله پلاستیکی نمی‌سوزد، ذوب نمی‌شود یا در صورت بروز آتش گازهای سمی یا زیان‌آور آزاد نمی‌کند. لوله‌های مس همچنین از سیستم‌های آب‌رسانی در برابر باکتری‌های مرگبار مثل لیجیونلا legionella محافظت می‌کند.
   استفاده از دستگیره‌ها و بشقاب‌های مسی متضمن استفاده از خواص زیست‌ثباتی مس و ممانعت از انتقال بیماری و میکروب است.

مصرف‌ کننده و محصولات عمومی:
   مس از آغاز تمدن مورد استفاده جوامع مختلف برای ساخت سکه بوده است. امروزه کشورها اسکناس‌های با ارزش کمتر را جایگزین سکه‌های مسی کرده‌اند چون دوام سکه‌های مزبور 10، 20 و حتا 50 بار بیشتر است. سکه‌های یورو که در سال 2002 ارائه می‌شوند، حاوی مس خواهند بود. مس و فراورده‌های مسی در ادارات، خانه‌ها و کارگاه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. کامپیوترها، وسایل الکتریکی، ظروف‌های تزیینی ساخته شده از برنج و قفل و کلیدها برخی از محصولات عمومی‌تری هستند که در آن‌ها از فوائد مس استفاده شده است.
   کشاورزان در نواحی از زمین خود که مقدار مس آن کم است، از مس برای تغذیه دام و محصول استفاده می‌کنند. خواص غنی‌تر غذایی که اکثر آن‌ها مورد نیاز غذای کودکان است، در مس یافت می‌شود.

استفاده‌های کشاورزی از ترکیبات مس:
   ترکیبات مس کاربرد گسترده‌ای در کشاورزی دارند. در سال 1769 کشف شد که بر روی دانه‌ای که در محلول رقیقی از سولفات مس خیسانده شود دیگر قارچ رشد نمی‌کند. بزرگترین کشف در این باره در سال 1880 اتفاق افتاد. هنگامیکه دانشمندان فرانسوی در حال جستجوی درمانی برای بیماری Downy Mildew در درختان انگور منطقه بودند، متوجه شدند که این درختان در اطراف بزرگراه‌ها رشد می‌کنند. این بزرگراه‌ها، به سولفات مس مخلوط با آهک آغشته می شدند تا از چسبیدن دانه‌های انگور، به پای عابران، جلوگیری کند. درختان انگوری که در این مناطق رشد می‌کردند، به این بیماری دچار نمی‌شدند. این مشاهده سبب شد که مخلوط سولفات مس و آهک در سال 1885 به عنوان داروی ضد بیماری Downy Mildewشناخته شود و هم‌اکنون نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. به مخلوط سولفات مس و آهک در آب Bordeaux گفته می‌شود. بعدها این ترکیب (سولفات مس و کربنات کلسیم) به عنوان عامل ضد بیماری‌های قارچی در گیاهان مختلف شناخته شد و سالانه هزاران تن از آن تولید می‌گردد. علاوه بر این نمک‌های مس به خاک‌هایی که کمبود مس دارند، اضافه می‌شود. سولفات مس بخاطر خاصیت ضد قارچی و ضد باکتریایی خود در کشاورزی، برای جلوگیری از فساد ذخایر و کنترل بیماری‌های جانوری استفاده می‌شود. سولفات مس یا سنگ آبی با فرمول شیمیایی CuSO35H2O بیشترین کاربرد را در بین نمک‌های مس ‌داراست. در حال حاضر بیش از 100 کارخانه‌ی تولید سولفات مس وجود دارد و سالانه 200000 تن از آن مصرف می‌شود که 4/3 آن در کشاورزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
 نقش سولفات مس در کشاورزی را می‌توان به‌طور زیر خلاصه کرد:
   1- تهیة Bordeauxو Burgundy.
   2- کنترل بیماری‌های قارچی.
   3- جبران کمبود مس در خاک.
   4- جبران کمبود مس در جانوران.
   5- افزایش و تحریک رشد مرغ‌های گوشتی.
   6- عامل نابودی کرم‌ها و حلزون‌ها بویژه کرم کبد گوسفند.
   کاربرد دیگر ترکیبات مس:
   - استات مس:
   استات مس به عنوان عامل ضد قارچ به‌صورت محلول 1 کیلوگرم در 500 لیتر آب استفاده می‌شود. طرز تهیه‌ی این ماده از واکنش اسید استیک بر مس، اکسید مس، کربنات مس و سولفات مس بدست می‌آید. علاوه براین استات مس به عنوان کاتالیزور در بعضی واکنش‌های زیستی، شیمیایی مانند رنگ‌آمیزی پارچه و رنگ‌آمیزی سرامیک و غیره مورد استفاده واقع می‌شود.
   - اکسید مس:
   به‌صورت الکتریکی از مس و یا از واکنش بازها با سولفات مس بدست می‌آید. کاربرد آن به‌عنوان عامل ضد قارچ و همچنین پوشاننده‌ی دانه‌ها بوده و نیز در رنگ‌آمیزی شیشه و چینی استفاده می‌شود. علاوه براین برای جلوگیری از کثیف شدن تابلوهای نقاشی و همچنین در صنعت رایون کاربرد دارد.
   - کلرید مس:
   از انحلال اکسید مس در اسید کلریدریک یا واکنش با کلر بدست می‌آید. کاربرد اصلی آن در صنعت نفت برای شیرین‌سازی نفت و برای تجزیه‌ی کاتالیزورها در فرآیندهای شیمیایی و همچنین نگهدارنده در صنعت چاپ و رنگ‌آمیزی چیت است.
 - اکسی کلرید مس:
   از واکنش اسید هیدروکلرید با مس یا اکسیداسیون محصولات سوسپانسیونی کلریدی بدست می‌آید و کاربرد اصلی آن به‌عنوان عامل ضد قارچ است.
    - نفتنات مس:
   از واکنش سولفات مس و اسید نفتنیک در ترکیب با یک باز ویا با گرم کردن اسید نفتنیک حاصل شده و به عنوان نگهدارنده‌ی چوب و عامل گندزدا مورد استفاده قرار می‌گیرد.
   - صابون مس:
   از واکنش متقابل صابون محلول و سولفات مس ساخته می‌شود. مقدار کمی از این صابون‌ها مانند استرات مس، اولئات مس و ابیتات مس به عنوان عامل گندزدا مصرف می‌شود و همچنین در روغن‌ها مورد استفاده دارند
كات كبودCuSO4,5H2O

كات كبود ( سولفات مس دو ) يا زاج آبي كبود يا زاج آبي داراي فرمول CuSO4,5H2O مي باشد كه
از واكنش سولفوريك اسيد با مس اكسيد طي عمل تبلور تهيه مي‌شود و كاربرد آن در كشاورزي براي دفع آفات ، تصفيه آب و ماده نگاه‌دارنده چوب مي باشد. كات كبود CuSO4.5H2O نيز به دليل خواص مولكولي خود باعث جلوگيري از رشد جلبك ها مي شود و به همين دليل به هنگام ذخيره آب تصفيه شده به آب مي افزايند.

كات كبود همچنين در صنايع شيميايي دباغي و صنايع پوست و نيز در رنگ سازي و ساخت ابريشم مورد استفاده قرار مي گيرد.
مس سولفات آبي رنگ است و در اثر آزمون شعله، رنگ شعله را به رنگ سبز در مي اورد. (منبع:  http://mahdihematpoor2.blogfa.com/)

مقصود تایید موارد استفاده از کودهای شیمیائی در تولیدات کشاورزی نیست بلکه اثبات خواص ضد قارچی و باکتریائی مس بصورت تجربی و تاریخی می باشد.







آفتابه مسی:

     در طب سنتی ایران برای برخی از بیماریها از جمله بیماریهای عفونی زنانه از آبزن استفاده می کردند. یعنی با ترکیب برخی از گیاهان و یا حتی املاح طبیعی آنرا بصورت جوشانده و سپس در یک تشت مسی آب قرارداده و سپس در آن می نشستند. این عمل برای چندین بار مورد استفاده قرار می گرفت.
همان طور که می توان عمل درمان و عفونت زدائی را از راه جذبی و شیاف طبیعی انجام داد. پر مسلم است  که  بیماری ها نیز از همین طرق قابل گسترش می باشد. یعنی از طریق جذب از لباس آلوده ، یا استفاده از آب آلوده در هنگام شستشو ، انجام غسل ، طهارت در دستشوئی ها و استخرهای امروزی و .... .
امروزه از کلر برای ضدعفونی کننده آب استفاده می شود ولی کلر قابلیت ضد ویروسی ندارد. اما با وجود مضرات کلر از جمله سمي بودن، حساسيت ارگان هاي بدن انسان مانند پوست و چشم به آن، بوي بد و نگهداري دشوار آن ، عدم کنترل ميزان آن در آب و...  توصیه نمی شود.
در قدیم برای جلوگیری از سرایت باکتری ، ویروس ، قارچ و .... از طریق آب به انسان، از ظروف مسی و برنجی استفاده می کردند.
مس و برنج خاصیت ضد عفونی کننده و ضد باکتری و ضد ویروس را دارا می باشند. حکمای ما به این خاصیت مس و  فلز برنج واقف بوده اند.
اما نقره دارای خاصیت بیشتری می باشد ولی استفاده زیاد از آن باعث سمی شدن آب می باشد. ميزان يونها نبايد از سطوح استاندارد براي آب شرب افزايش پيدا کند. بنا به استاندارد موسسه (EPA) مقدار مس مجاز در آب 3/1 ذره در ميليون و مقدار نقره مجاز يکدهم مقدار مس يعني 100ذره در ميليارد است. شاید بدین دلیل استفاده از ظرف طلا و نقره برای استفاده از آب آشامیدنی و غذا حرام می باشد.
در طب ایرانی نیز از ظرف مسی و برنجی برای نگهداری آب آشامیدنی نیز توصیه نمی شود. و حتی ظروف برنجی نیز برای استفاده موقت آب استفاده می شود. مثل قاشق ، لیوان ، کتری ، و سماور. که این استفاده ی حکیمانه از ظروف مسی و برنجی برای زمان کمتر از نیم ساعت بوده است. و حتی حکما توصیه کرده اند که غذا را برای طولانی مدت در ظروف مسی نگهداری نکنند و پس از پخت و مصرف ، اضافه غذا را به یک ظرف غیر مسی انتقال دهند.
مس داخل برنج (از طریق اثر اولیگودینامیک) خاصیت میکروب‌کشی به آن می‌دهد. به‌همین خاطر از برنج به عنوان دستگیره و دیگر فلزات رایج در بیمارستان‌ها استفاده می‌کنند
در ظروف مسی باید ازاندود قلع ( سفید گری مس با اندود قلع به مدد نشادر)استفاده شود. البته قلع با غذاهای سرد و رب گوجه، بعلت اسیدی بودن غذاهای سرد سریع از بین می رود. و با غذاهای امروزی سازگار نیست. در گذشته در ایران گوجه فرنگی و رب گوجه نبود. در حدود ۵۰ سال پیش گوجه وارد مواد غذائی ایرانیان شده است. مادر بزرگها هنوز بنام خارجی آن توماتو آشنا هستند. مردم مشرق زمین از  مکمل غذائی مانند ادویجات، مناسب با طبع و مزاج غذا و مصلحات خاص هر غذا استفاده می کنند. حتی اصطلاحات هفت ادویه و ادویه پلو و .... هم ناشی از همین  است. ضمن اینکه تمام ادویجات ایرانی خاصیت ضد سرطانی و تقویت معده و مصلح غذا (مصلح یعنی جلوگیری کننده از احتمال زیان نوع غذا برای افراد خاص و ثمردهی بیشتر به جذب و خاصیت و هضم غذا) می باشند.
{ بنده بمدت ۵ سال است از گوجه فرنگی و رب آن در طبخ غذا در منزل استفاده نکرده ام چون تمام غذاها را از طبع گرم به سرد تبدیل می کند.}

پس چرا برای پخت غذا از ظرف مسی استفاده می شود؟
۱-  این پخت موقت است و برای نگهداری نیست.
۲-  محکم و مقاوم و قابل انعطاف است.
۳- مهمترین مسئله اینکه یون مس آزاد شده در غذا و جذب آن ، باعث حرکت یون آهن به سمت مغز استخوان شده و فعالیت خون سازی را افزایش می دهد. مصرف آهن بدون مس تاثیری در رفع کم خونی ندارد. و حکمای ما به این نکته واقف بوده اند.
۴- خاصیت ضد عفونی کننده آب که احتمال آلوده بودن آن بوده است.
یکی از پر کاربردی ترین ظروف مسی ، آفتابه های مسی می باشد. در قدیم در موارد بهداشتی حمل آب از مخزن و حوض منازل و چشمه ها و آب چاه در موارد از آفتابه مسی استفاده می شده است. چون این آبها احتمال آلودگی زیادی داشت، و همچنین بعلت اینکه آب در این ظروف می ماند، در این محیط باعث گشترش و رشد قارچ و جلبلک و تعفن آب می شد. لذا ظروف مسی یعنی آفتابه نقش مهمی را ایفا می کرد.
در سنت اجتماعی مردم توصیه می شد که بعد از استفاده از آب آفتابه، برای دیگران آن را دوباره پر آب کنید. تا فرد بعدی یک آب ضد عفونی شده و میکرب زدائی شده را استفاده کند. و برای انجام این عمل از واژه مقدس ثواب بهره می بردند. یعنی به بچه ها توصیه می کردند که آب آفتابه را پر کنید ثواب دارد.

نتیجه:
وقتی یک آبزن گیاهی می تواند بیماری های زنانه را برطرف کند، لاجرم باید موقع شستشو و طهارت،  از آب غیر آلوده  استفاده شود. به نظر بنده استفاده از آب در ظروف غیر مسی و برنجی برای موارد بهداشتی و دستشوئی ها غیر مجاز می باشد. آفتابه های پلاستیکی و استیل و غیره برای سلامتی انسان مضر بوده و مورد تایید نمی باشند.
در گذشته حتی شیر دستشوئی ها و شیر مخازن آب و دستگیره های درب حمام و دستشوئی از مس و برنج بود . مقداری به پاکی آب کمک کند، و همچنین دست آلوده انسان با تماس با شیر آب و دستگیره در فاصله استفاده نفر بعدی خودبخود ضد عفونی می شد.
امروزه در کشور شیلی تمام بیمارستان ها را ملزم کرده اند تمام تجهیزات فلزی را مسی کنند. حتی تخت بیمارستانها  و گاریهای حمل غذا و ظروف و شیرهای آب و جا صابونی های بیمارستانی را مسی کرده اند.
 خاصیت دیگر آب آفتابه مسی خاصیت درمانی آن است. آب ترکیبی با مس موجود در ظرف مسی خودبخود محل شستشو را ضد عفونی کرده و باقیماده رطوبت آب آغشته با مس اثر درمانی و عفونت زدائی از  پوست و مجاری جنسی مردان و زنان و حتی کمک به دفع بیماری های مقاربتی را انجام می دهد. اگر آفتابه مسی رواج پیدا کند بسیار از ببیماریها زنان پیشگیری شده و حتی بتدریج و زودتر از درمانهای شیمیائی و طب درمان خواهند شد.
   (( تا یکصد سال قبل در هیچ کشور اروپائی محلی بعنوان بیت الخلاء وجود نداشته و حتی در هیچ یک از آثار باستانی و کاخ های غربی چنین محلی تعبیه نشده است. و مردم متمدن!! غرب مانند حیوانات به پشت منازل می رفتند و پشت بوته ها عمل دفع را انجام می دادند و در برخی منازل اعیان در درون یک سطل در کنج اتاق این عمل را انجام داده و سپس با یک پارچه مشترک اقدام به انجام پاک کردن مقعد کرده  و خود حدیث مفصل بخوان زین مجمل...
در سال ۲۰۰۰ میلادی یعنی ۱۳ سال قبل در پایتخت هلند و در هیچ یک از شهرهای آن دستشوئی عمومی برای خانم ها وجود نداشت و تمام خانم ها برای این منظور در روز روشن به پشت بوته ها و لای درز درب ماشین .....
حال برای رعایت موارد بهداشتی باید از دستورات و استانداردهای مردم متمدن!!!!! غرب پیروی کنیم و توالت فرنگی که حالت توسعه یافته سطل کنار اتاق خواب شان بوده را تجویز و توصیه کنیم. در آذرماه سال ۱۳۹۱ در یک برنامه صدا و سیمای جمهوری اسلامی توصیه به استفاده از توالت فرنگی و نیز تاسف از استفاده کنندگان دستشوئی ایرانی توسط یک پزشک !! ارتوپد انجام می گرفت.
در بسیار از سایت های خبری گزارش گردید که در سیتی سنتر اصفهان در یک سالن باز چندین کاسه ادرار ایستاده برای آقایان و بدون حایل مابین آنها ایجاد کرده اند. و بعدا با بازدید اعضای شورای شهر ام القراء اسلام  فقط توصیه به ایجاد حائل بین آنها شد.))  { با عرض پوزش}



آفتابه و سیاست:
در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی علی رزم آرا( نخست وزیر وقت) لايحه «گس- گلشائيان» را كه يك قرارداد نفتي ميان كشور ايران و انگليس بود, براي تصويب نهايي به مجلس برد. قصد او از طرح اين مسئله ناديده گرفتن مساله ملي شدن صنعت نفت و مبارزات آيت الله كاشاني و جبهه ملي بود. وي در دفاع از اين طرح گفت:«ما لياقت لولهنگسازي نداريم.» پنجاه سال است كه آن را مي‌سازيم اما هيچ ترقي نكرده‌ايم. چطور مي‌توانيم صنعت نفتمان را اداره كنيم. دست از اين كارها برداريد. اگر اين كارهاي عوام فريبانه ادامه پيدا كند, من ناچار مي‌شوم مسجد را بر سر آيت الله كاشاني و مجلس را روي سر اقليت خراب كنم.»



آفتابه زنانه  - آفتابه مردانه

در بسیاری از خانه های قدیمی شاهد وجود دو آفتابه هستیم. یکی برای خانم ها و دیگری برای آقایان. آفتابه خانم ها بسیار کوچکتر از آفتابه آقایان بوده است. یکی بعلت کوچکی و سبکی آن و دیگر اینکه کاربردهای درمانی آن بوده است. معمولا خانم ها داروهای آبزن را قبلا جوشانده و سپس در آفتابه مسی مخصوص خودشان ریخته و روزانه چندین مرتبه استفاده می کردند. و این آفتابه نباید بصورت عمومی مورد استفاده قرار می گرفت ، لذا بصورت کاملا مشخص در اندازه مجزا شده است. ضمنا توقف آب در درون این آفتابه بیشتر می شود تا خاصیت ضد قارچی آن بیشتر شود.
هنگامی که آقای وارن آمریکائی  رئیس اداره اصل چهار ترومن در ایران در زمان اردشیر زاهدی اقدام به نسب دستگاه های پمپ های آب بهداشتی در سر محله های شهرهای ایران می کرد، فکر می کرد مردم ایران همانند آمریکائی ها و هلندیها از دستمال مشترک برای پاک کردن بدن خود در بیت الخلاء استفاده می کنند، و کاسه های غذاخوری آنها چوبی نشسته است. در صورتی که ظروف مسی غذا با لعاب قلع یک ضدعفونی کننده قوی بود. ایرانیان تشت لباس و تشت حمام آنها هم مسی بود تا در آنجا نیز قارچ کش داشته باشند.

 به امید روزی که مسئولین بهداشتی ایران از طب ایرانی بهرمند شوند. هرچند که آن پیرزن بیسواد عشایری پشتکوه نشین، علمش و شعورش به استفاده از ظروف مسی واقف تر.
سالها طول می شد که رؤسای دانشگاه های پزشکی بهداشت ایران، به حکمت طب ایرانی واقف شوند.

یک سؤال علمی:
چرا در سقاخانه های ایران از کاسه برنجی استفاده می کردند؟
یکی از دلائل استفاده از کاسه برنجی علاوه بر زیبا بودن آن ، خاصیت میکروب کشی و ضد عفونی کنند آن بوده است . و اگر شخص بیماری از یک کاسه سقاخانه استفاده می کرد ، خودبخود برای نفر بعدی ضد عفونی می شد.
ولی یک خاصیت هوشمندانه و حکیمانه دیگری در آن نهفته است. آیا می توانید بگویید؟

عطاری ابـّـا - 94

۱۳۹۴ مهر ۵, یکشنبه

همچنان آل سعود باس عذر خواهی کند...؟!



ابراهیم نبوی

تقریبا شکی وجود ندارد که بیرحم ترین حکومت های تاریخ ایران مغولها و مثلا آقا محمدخان قاجار بوده است. شکی هم نیست که فاسد ترین سلسله حکومتی در ایران حکومت قاجاریه بوده است، شکی هم نیست که راکد ترین و مسموم ترین شرایط زیستی ایرانیان در دوره ناصرالدین شاه یا حداکثر شاه سلطان حسین بوده است. حتی در همه اینها هم شک باشد، در این تردیدی نیست که فاسد ترین و بی عرضه ترین دولت تاریخ ایران دولت احمدی نژاد بوده. طرف دو تا معاونش زندانی هستند، ۸۰ میلیارد ثروت کشور در دوران حکومتش گم شده، یک دکل ۸۷ میلیاردی به درازی تاریخ از کل اقتصاد کشور حذف شده، پروژه مسکن مهرش بخش مهمی از سرمایه ملی را تبدیل به آشغال کرده است. ارزش پول ایران را به یک سوم در عرض هشت سال کاهش داده، یعنی اگر شیطان برای جنگ با خدا، رسما وارد جنگ با ایران می شد اینقدر لطمه به کشور نمی زد، که این بچه پرروی بی ادب زده، بعد دو روز قبل آقای احمدی نژاد گفته: "مال مردم خوری به پایان می رسد، به زودی شاهد استقرار عدل مهدوی خواهیم بود." جان من! این جمله را دو بار دیگر بخوانید، دلتان می خواهد اگر احمدی نژاد روبه رویتان نشسته بود چکارش کنید؟ بعد مسئولیت بهداشت کشور گفتند: "سوء تغذیه عامل چهل درصد بیماریها در کشور است." یعنی اگر کسی اینقدر شکر زیادی می خورد، می توانست این همه سوء تغذیه ایجاد کند؟
این موضوع را درست دو ماه قبل از روی کار آمدن احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ نوشته بودم، کسی از دوستانم خبر داده بود که این برادر رفته پیش آقا، گفته، شما دست من را باز بگذارید، تا من شرایط ظهور حضرت را در دوسال فراهم کنم. من تقریبا هیچ شکی ندارم که چنین جلسه ای ممکن است، و چنین دیالوگی را ...بعید نمی دانم، ولی در این موضوع تردید دارم که آدمی بعد از اینکه هشت سال کل اقتصاد کشور را به زباله دانی تاریخ ریخت، باز هم با این پررویی ادعا کند. متاسفانه این حد از برخورد در حوزه ادبیات است، من که نمی توانم در طنزنویسی سنگ بردارم و توی سرش بزنم.

۱۳۹۴ مهر ۴, شنبه

تربیت

لباس عروسی برای ۱۰ نسل متوالی


اجتماع > رفتارها - پنسیلوانیا:
خانم ۳۰ساله‌ای در آمریکا دهمین زنی از خانواده‌شان است که لباس عروسی ۱۲۰ساله‌ای را در مراسم ازدواجش بر تن می‌کند.
 لباس عروس ابيگيل‌كينگستون نخستين‌بار در سال1895 ميلادي استفاده شد و از آن پس 10عروس خانواده اين لباس را براي جشن عروسي خود انتخاب كردند.
ابيگيل در اين‌باره مي‌گويد: سادگي هيچگاه از مد نيفتاده و هميشه زيباست.

۱۳۹۴ مهر ۳, جمعه

در معرفت آدمی ... وحکومت؟!

آفتاب

۱۳۹۴ شهریور ۲۹, یکشنبه

همت قسمت غیرت غفلت عُسرت فرج بعد از شدت... ایران سرفراز

مخروبه‌ای در "بارز و اوره" که مدرسه نام دارد! +عکس

در منطقه‌ای عشایری که در مرز استان چهارمحال‌وبختیاری، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد واقع شده، شرایط به گونه‌ای است که معلمانش بدون دریافت حق ایاب و ذهاب و حقوق حداقلی بی‌ادعا مشغول خدمت کردن به دانش‌آموزان این مرز و بوم هستند.
یکی از معلمان مقطع دبیرستان که در منطقه محروم و عشایری "بارز و اوره"  تدریس می‌کند، درباره شرایط این منطقه به خبرنگار ایلنا، می‌گوید: این منطقه دقیقا مرز استان چهارمحال‌وبختیاری، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد می‌شود و حالت شبه جزیره دارد و شرایط در اینجا به گونه‌ای است که از مناطق مرزی محروم‌تر و موقعیت مناسبی از لحاظ امکانات ندارد.
به گزارش ایلنا وی می‌افزاید: این منطقه حالت شبه جزیره دارد؛ یعنی سه طرف آن را آب محصور کرده‌است، یک طرفش که استان خوزستان است، موقع بارندگی باید با لنج رفت‌و آمد کنیم.
این معلم اضافه می‌کند: طرف دیگر آن که چهارمحال‌وبختیاری است، گردنه برف‌گیر و بارش‌های سنگینی دارد؛ در این منطقه تردد بسیار دشوار است و هنوز دارای گردنه خاکی است و آسفالت نشده است.
                               3         
وی با اشاره به اینکه این منطقه خانه معلم ندارد، می‌گوید: معلمان مجبور هستند؛ اتاق اجاره کنند و وضعیت اتاق‌ها و خانه‌ها هم به صورتی است که حصار و دیوار مستحکمی ندارد و همچنین از دستشویی و حمام خوبی برخوردار نیست و ما اصلا از آن استفاده نمی‌کنیم. آشپزخانه هم به آن صورت ندارند و در حیاط باید کار شست‌وشو را انجام دهیم.
این معلم با بیان اینکه به دلیل دوری راه، کارها را با سایر همکاران تقسیم می‌کنیم، عنوان می‌کند: 3 روز یک سری از همکاران و 3 روز دیگر مابقی به این منطقه می‌روند؛ چرا که از خانه تا محل تدریس 240 کیلومتر فاصله وجود دارد.
1
وی درباره حقوقش توضیح می‌دهد: من با 8 سال سابقه امسال یک میلیون و 100 هزار تومان حقوق می‌گیریم و با وجود این شرایط سخت حق ایاب‌ذهاب  و حق اسکان به ما تعلق نمی‌گیرد.
این معلم درباره هزینه‌های رفت و برگشت خود و سایر معلمان می‌گوید: هر هفته باید 50 هزار تومان برای رفت و برگشت بدهیم. هزینه‌های آنجا هم به جای خود و باید بابت اجاره اتاق‌ها 50 هزار تومان به بالا بپردازیم.
وی با بیان اینکه در این منطقه عشایر اسکان یافته هستند، می‌افزاید: مدارس ابتدایی، آجری و به طوری ساخته شده که اصلا روکش ندارد. مواقعی که باران می‌آید؛ مجبور هستند؛ برای جلوگیری از ورود آب به داخل کلاس از سفره و پتو استفاده کنند.
4
این معلم در پاسخ به این سوال که در این منطقه چه تعداد دانش آموز تحصیل می‌کنند، می‌گوید: در این منطقه عشایری 2 دبیرستان دخترانه و پسرانه وجود دارد و در مجموع 200 دانش آموز دختر و پسر در آنها تحصیل می‌کنند. البته این مدارس در دو شیفت فعالیت می‌کنند که یک شیفت راهنمایی و یک شیفت دبیرستان است.
وی ادامه می‌دهد: ما نه تنها در این منطقه تدریس می‌کنیم، بلکه در یک روستای دیگر که در نزدیکی این منطقه قرار دارد، رفت و آمد داریم. این منطقه "شوارز" نام دارد و 17 دانش آموز بیشتر ندارد و  5 -6 دبیر برای 17 دانش‌آموز در گرمای طاقت فرسا به آنجا می‌رفتیم.
این معلم معتقد است که مدارس موجود در این منطقه مدارس کپری محسوب نمی‌شوند، اما چهاردیواری‌هایی هستند که سقف ندارند و در واقع خانه‌های مخروبه اهالی هستند که اجاره شده و سقف آن با تیرچوبی پوشانده شده است.

2
وی درباره نوع رفت و آمد دانش‌آموزان و معلمان به این روستا می‌گوید: بچه‌هایی که از روستاهای دیگر به روستای "بارز و اوره" می‌آیند، سرویس ندارند، البته در گذشته هزینه سرویس را اداره آموزش و پرورش چهارمحال می‌داد، که دیگر پرداخت نشد و امسال نیز سرویشان وانت بود.
این معلم با اشاره به اینکه تا حدود 3، 4 سال برای رفت‌وآمد سرویس داشتیم که البته باز هم هزینه را خودمان می‌دادیم، ادامه می‌دهد: ما 19 نفر خانم و 15 نفر آقا هستیم و از وقتی سرویس برداشته شد، همکارانی که آقا هستند و ماشین دارند؛ ما را با خود می‌برند، اما هزینه را می‌گیرند. البته در بعضی مواقع نیز با وانت رفت‌وآمد می‌کنیم.

۱۳۹۴ شهریور ۲۸, شنبه

چون این همه برابری که در دیگر شئون هست موجب یکنواختی و کسل کنندگی می شود نه باید کمی تنوع در کار کرد؟!

در آستانه بازگشایی مدارس مطرح شد:

ایلنا: نماینده سمن‌ها در اتاق فکر شورای ساماندهی کودکان کارو خیابان بر ضرورت تحصیل کودکان کار در سایه عدالت آموزشی تاکید کرد.
محمد لطفی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا در واکنش به اظهارات وزیر آموزش و پرورش مبنی بر اینکه جداسازی مدارس کودکان کار از سایر کودکان صحت ندارد و ما دوست داریم؛ تمامی کودکان تحصیل کنند، گفت: اینکه وزیر آموزش و پرورش گفته است؛ دوست دارد، همه بچه‌ها درس بخوانند ما هم در این خصوص با ایشان هم‌عقیده هستیم، زیرا در فرآیند طبیعی رشد کودکان ضروری است که آنان در چرخه آموزش رسمی یعنی آموزش و پرورش قرار بگیرند.
وی ادامه داد: وقتی اول مهر می‌آید؛ برخی کودکان مشاهده می کنند که سایر هم سن و سالانشان لباس پوشیده‌اند و به مدرسه می‌روند و آن فضای عمومی‌ای را که همه ما تجربه کرده‌ایم، تجربه می‌کنند، اما آن کودکان نمی‌توانند؛ چنین فضایی را تجربه کنند که دلیل این موضوع ممکن است؛ فقر، نداشتن برگه هویت، ضعف فرهنگ خانوادگی باشد که این کار نوعی کودک‌آزاری است.
اول مهر؛ شادی عمومی و کودک‌آزاری در کنار هم
لطفی با بیان اینکه اول مهر همان قدر که یک شادی عمومی داریم، یک کودک‌آزاری عمومی نیز داریم، خاطرنشان کرد: البته منظور من همه کودکان نیست، بلکه کودکانی است که نمی‌توانند به هر دلیلی وارد چرخه تحصیل شوند.
وی با تاکید براینکه همه ما دوست داریم؛ کودکان درس بخوانند، اما آنچه مورد مناقشه است؛ چگونگی درس خواندن کودکان است، بیان کرد: دیدگاهی وجود دارد؛ مبنی براینکه مدارسی تشکیل شود که کودکان کار چند ساعت در آنجا درس بخوانند و بعد مدرسه را ترک کنند. یعنی به دلیل اینکه چنین کودکانی وضعیت اقتصادی خوبی ندارند، دو ساعت به مدرسه بروند- مثلاً بعد ازظهرها که مدارس تعطیل می‌شوند-  این نگاه مفهوم مدرسه را از یک رابطه اجتماعی و آموزشی به یک مکان صرفا فیزیکی تقلیل می‌دهد!
نماینده سمن‌ها تصریح کرد: برخی گمان می‌کنند؛ منظور از درس خواندن کودکان کار این است که آنها را فقط وارد ساختمان مدارس کنیم. گروه دیگری نیز براین باورند که این کودکان باید جدا از کودکان عادی، درس بخوانند، زیرا ممکن است؛ تجربیاتی داشته باشند که سایر کودکان را آلوده کنند، این در حالی است که کودکان کار باید همچون کودکانی که در شرایط عادی زندگی می‌کنند، درس بخوانند. یعنی، در مدارس کنار سایر کودکان و در ساعات مدارس.
لطفی تاکید کرد: اگر کودک 14 ساله‌ای در شرایطی قرار دارد که باید سر کلاس اول بنشیند، این موضوع ممکن است؛ ایجاد تداخل کند و به ناچار باید چنین کودکی را در کنار بزرگسالان قرار داد تا با سرعت بیشتری درس بخواند و به لحاظ تحصیلی به هم‌سن و سالان خود برسد.
آیا آموزش کودک فقیر و غنی باید متفاوت باشد؟
وی با بیان اینکه در همه جهان این گرایش ایجادشده است که کودکان استثنایی را در کنار کودکان عادی قرار دهند، آن وقت ما می‌خواهیم کودکان عادی را استثنا کنیم؟ گفت: این دیدگاهی متفاوت است، حال اگر جناب آقای فانی گفته‌اند که ما می‌خواهیم؛ همه کودکان درس بخوانند، بسیار عالی و البته کمی هم دیر است.
این حقوقدان با تاکید بر اهمیت چگونگی درس‌ خواندن کودکان کار اظهار کرد: در حال حاضر مدارسی تاسیس شده است که شهریه‌های 20 یا 30 میلیونی می‌گیرند و آموزش را به کالایی تبدیل کرده‌اند که در دسترس همگان نیست و اینکه کسی بخواهد؛ مدارس جداگانه‌ برای کودکان کار ایجاد کند، نمونه دیگر تایید این مطلب است.
لطفی اضافه کرد: پیام اینگونه مدارس به جامعه آن است که آموزش کودک فقیر با کودکی که دارای شرایط اقتصادی خوبی است، باید متفاوت باشد.از طرف دیگر هم نظام پلکانی آموزش برمبنای توان اقتصادی ایجاد می‌شود، به عبارت دیگر این کار چنین چیزی را به ذهن متبادر می‌کند، که ضروری است؛ کسانی که چنین ایده‌ای دارند، به صراحت بیان کنند.
عدالت آموزشی تعریف شود/ عدالت تک‌بعدی نیست
وی در خصوص عدالت آموزشی در آموزش و پرورش گفت: اول از همه باید عدالت آموزشی را تعریف کرد. عدالت آموشی به معنای دسترسی همه کودکان به نظام آموزش رسمی است، ضمن آنکه مسئله چگونگی دسترسی به این نظام نیز مطرح است.
این فعال حقوق کودک تصریح کرد: منظور از عدالت آموزشی فقط آن نیست که کودک دو ساعت به نظام آموزشی دسترسی داشته باشد و نباید مبنای این عدالت را ورود به مدرسه قرار داد، بدون آنکه جوانب آن را در نظر بگیریم.
لطفی با بیان اینکه عدالت تک‌بعدی نیست و آیا منظور از عدالت آن است که تنها به آموزش دسترسی داشت؟ ادامه داد: خیر، در اینجا کیفیت نیز مطرح است. مهم است که کودکان در چه مدرسه‌ای و با چه خدماتی تحصیل می‌کنند و این معنای عدالت تحصیلی است.
لطفی با تاکید براینکه عدالت آموزشی به معنای آموزش اجباری، رایگان، در دسترس و با کیفیت برای همه است،‌ عنوان کرد: اینکه کودک به دلیل فقر پدر نتواند به معلم باکیفیت دسترسی داشته باشد با عدالت آموزشی در تناقض است. جداسازی مدارس کودکان کار از سایر کودکان مغایر با عدالت آموزشی و به معنای آن است که میان کودکان تمایز قائل می‌شویم و شرایط کودکان کار را پذیرفته‌ایم و اینکه جامعه در برابر این کودکان چه وظایفی دارند را به فراموشی سپرده‌ایم و در حقیقت یک نابرابری را وارد ساختار آموزشی می‌کنیم.
نباید نابرابری را وارد ساختار آموزشی کرد
وی ادامه داد: وقتی مدرسه‌ای مخصوص کودکان کار تاسیس و بر این کودکان برچسب زده می‌شود؛ نابرابری را وارد ساختار آموزش کرده‌ایم، زیرا درون ساختار آموزش و پرورش مدارسی ویژه کودکان کار ایجاد شده است. انگار که طبیعی است؛ عده‌ای از کودکان، کودک کار باشند و وقتی برای درس خواندن نداشته باشند یا در روز دو ساعت آن هم با خستگی ناشی از کار درس بخوانند و فکر کنیم با فراهم کردن شرایط درس خواندن برای آنان به آنها لطف می‌کنیم.
نماینده سمن‌ها با اشاره به اینکه وقتی نمی‌توانیم؛ رفاه خانواده را فراهم کنیم، کودک پاسخ آن را می‌دهد و رنج می‌برد، اظهار کرد: یعنی وقتی دولت پاسخگویی لازم را انجام نمی‌دهد، تبعات حاصل از فقر اقتصادی را کودک تحمل می‌کند.
این حقوقدان با تاکید براینکه در خصوص اینکه همه کودکان باید درس بخوانند؛ هم‌عقیده هستیم، اما در خصوص نحوه آن و نیز تعریف عدالت آموزشی اختلاف نظر داریم، بیان کرد: امروز می‌گویند؛ اگر می‌خواهید بدانید کدام کشور توسعه‌یافته است، باید به مدارس ابتدایی آن توجه کرده و کیفیت آموزش در آنها را بررسی کنید که در حال حاضر ما فاصله زیادی با این مفهوم داریم.
آینده‌پژوه نیستیم
لطفی با بیان اینکه ما آینده پژوه نیستیم و برنامه‌ عملیاتی برای آینده نداریم، گفت: مدارس ابتدایی ما باید بهترین واحدهای آموزشی بوده، معلمان ما باید بیشترین حقوق را بگیرند، تعداد دانش‌آموزان در کلاس‌های ابتدایی باید کم باشد و روش‌های آموزشی کارآمد و به روز باشد که البته هیچ‌کدام از این موضوعات موجود نیست.
وی خاطرنشان کرد:‌ موضوع اصلی فقدان دانش نیست، بلکه فقدان کنش است؛ بدین معنی که تبدیل ایده به عمل برای ما بسیار سخت است.
این فعال حقوق کودک با تاکید براهمیت تعریف عدالت آموزشی اظهار کرد: این تعریف باید براساس شرایط کودک باشد نه بر اساس امکانات."نبود امکانات" همیشه بهانه‌ای برای خالی کردن شانه از مسئولیت بوده و هست.
نماینده سمن‌ها با طرح این سوال که آیا ذهن کودکان ما به اندازه واردات ساپورت اهمیت ندارد؟ گفت: این موضوع غم‌انگیز است. قطعا باید ارزش بیشتری برای کودکی که قرار است؛ چند وقت دیگر جایگاه‌های اجتماعی را پر کند، قائل شویم.
وی عنوان کرد: عدالت همواره موضوعی مناقشه برانگیز بوده است و موضوع کودکان کار و عدالت آموزشی به دلیل تازه بودن آن غلط دیکته‌ای فراوانی بین دولتمردان و حتی فعالان اجتماعی  دارد.

زن باید باید باید... زن نباید نباید نباید... یک زن کردی بسّون! اسمشو بزار عَمقِزی!




شنبه 19 سپتامبر 2015 شهروند خبرنگار

زنان تاثیرگذار ایران: توران میرهادی

مروارید بهشتی، شهروند خبرنگار
پس از شروع انتشار سلسله مطالب زنان تاثیرگذار در «ایران‌وایر»، تعدادی از خوانندگان اسامی مختلفی را پیشنهاد کردند تا لیست نهایی کامل تر شود. بعضی از دوستان هم بیوگرافی برخی شخصیت های تاریخی و معاصر را برای ما فرستادند. «ایران‎وایر» بیوگرافی های رسیده را در طول روزهای آینده منتشر خواهد کرد تا اندک اندک به لیست کامل تری برسیم. انتشار این لیست، نافی این نکته مهم نیست که همه زنان ایران زمین نقشی در فراز و فرود تاریخی این سرزمین داشته اند و این لیست شامل نشانه های فراز و فرودها است. شما نیز می توانید از طریق صفحه فیس بوک «ایران‎وایر» یا آدرس ایمیل info@iranwire.com، پیشنهادهای خود را برای ما بفرستید.
-------------------
بیماری اگر بگذارد، هنوز هم شنبه‌ها نزدیک ظهر کسانی که در ساختمان ۳۱ خیابان «وحید نظری» در منطقه 11تهران کار می‌کنند، صدای قدم‌های آرام «توران میرهادی» را می شنوند که می‌آید تا با دقت بر انتشار شماره بعدی فرهنگ‌نامه کودک و نوجوان نظارت کند؛ فرهنگ‎نامه‌ای که بیش از 40 سال است با همت و پشتکار او در حال انتشار است.
توران میرهادی در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در شمیران به دنیا آمد. پدرش مهندس مکانیک جوانی بود که در حین تحصیل در آلمان، با دختر هنرمند آلمانی به نام «گرتا دیتریش» ازدواج کرده بود. او توجهش به زندگی کودکان و نوجوان را مدیون مادر نقاش و مجسمه‌ساز است. گرتا در ایران شاهد تلف شدن کودکان به خاطر بیماری‌های واگیردار بود و برای حفظ فرزندانش هر سال تابستان راهی شمیران می‌شد و در چادری بزرگ در باغ اجدادی خانواده همسر، آن ها را نگه داری می‌کرد.
توران در همین چادر به دنیا آمد. مادرش نخستین معلم او و خواهر و برادرانش بود. مادر در کنار آموزش زبان فارسی، زبان آلمانی را هم به فرزندانش می‌آموخت. توران خانم بعد از یادگیری زبان آلمانی، به معلمی فرانسه زبان سپرده شد و زبان سوم را نیز آموخت تا به مدرسه «نوربخش» رفت و در آن جا با زبان چهارم، یعنی انگلیسی آشنا شد. میرهادی بعد از پایان دوران مدرسه، در دانشگاه علوم در رشته طبیعی ثبت‌نام کرد و مشغول به تحصیل شد. اما حضور استادانی چون «محمد باقر هوشیار» در دانشگاه راه او را برای ادامه تحصیل تغییر داد.
حضور مستمع آزاد در کلاس‌های هوشیار او را به فکر آموختن تعلیم و تربیت انداخت. برای همین، درست در روزهای پر از هیاهوی بعد از جنگ جهانی دوم، علی‌رغم میل ‍پدرش به پاریس و سوربن رفت و در رشته روان شناسی و تعلیم و تربیت پیش از دبستان تحصیل کرد. حضور او در فرانسه در شرایط بعد از جنگ با سختی‌های زیادی همراه بود. شهرهای اروپا ویرانه‌هایی بازمانده از جنگ و در حال بازسازی خود بودند.
میرهادی در خلال تحصیل، برای بازسازی این ویرانه‌ها کارگری کرد تا دوران تحصیلش تمام شد و به ایران بازگشت. بازگشتی که همراه با خبری ناگواری بود؛ برادر کوچک ترش «فرهاد» که رفیق و هم‌بازی همه سال‌های زندگیش بود، در یک تصادف از میان آن‌ها رفته بود و خانواده در اندوه بزرگی بودند.
میرهادی که با اندیشه‌های زیادی به ایران بازگشته بود، تصمیم گرفت همان طور که مادرش به او آموخته بود، اندوهش را تبدیل به کاری بزرگ کند. این کار بزرگ، تاسیس مدرسه‌ای متفاوت در تهران بود که به نام «مدرسه فرهاد» بسیاری آن را به یاد دارند. میرهادی در جایی درباره مدرسه فرهاد گفته است:«تنها هدفم این بود که ثابت کنم کودکان ایرانی از نظر توان ذهنی در سطح بالایی قرار دارند و با آموزش و پرورش درست می‌توانند به حداکثر شکوفایی استعدادها و توانایی‌های خود برسند.»
بخش اول این مدرسه درست بعد از تولد نخستین فرزند توران، یعنی «پیروز» در خیابان «ژاله» به نام «کودکستان فرهاد» افتتاح شد. کودکستان فرهاد و «پیروز وکیلی» هنوز یک ساله نشده بودند که او سرگرد «جعفر وکیلی»، همسرش را از دست داد. اندوه از دست دادن همسر نیز سرمایه دیگری برای تلاش او برای گسترش مدرسه فرهاد شد و دو سال بعد با همراهی مادر و پدر و بعدها شوهر دومش، مهندس «محسن خمارلو»، این مدرسه را تبدیل به یکی از معروف ترین مدارس تهران کردند.
هم‎زمان با گسترش مدرسه، میرهادی کتاب کار «مربی و کودک» را براساس تحصیلات و تجربه کار در کودکستان‌های فرانسه نوشت و در اختیار مربیان قرار داد.
مدرسه فرهاد آن قدر معروف شد که شاگردان زیادی به سمت آن آمدند و بنیان گذار آن به شورا‌هایی که داشتند برای جا انداختن مفهوم کودکی در اواخر دهه‌ 40 تلاش می‌کردند، دعوت شد.
مفهوم کودکی اگرچه جزو مفاهیمی بود که در قرن نوزدهم وارد ادبیات جهان شده بود و در دوران مشروطه در ایران به آن توجه شد اما بعد از جنگ جهانی دوم بود که با تلاش‌های افرادی چون «جبار باغچه‌بان» و «باقر هوشیار» در کشور رواج یافت .
در نیمه دوم دهه 30، توران میرهادی در کنار «لیلی ایمن»، «معصومه سهراب»، «توران اشتیاقی» و بسیاری دیگر که بیش تر از زنان دانش‌آموخته بودند، براساس تجربه نسل اول فعالان نظام کودکی، به دنبال ساخت بنیان‌هایی برای تثبیت این نظام بودند. آن‌ها مطالعه و آموزش را مهم ترین اصل تعلیم و تربیت می‌دانستند. به همین دلیل، در کنار تحول نظام آموزشی، در عرصه ادبیات کودکان هم تلاش‌ کردند.
آن‌ها ناشران بزرگ را تشویق به انتشار کتاب‌های کودکان می‌کردند و با گفت و گو و مشاوره با دولت، سرانجام توانستند طرح راه‌اندازی «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» را که یکی از برجسته‌ترین و کاراترین نهادهای فرهنگی دورهٔ پهلوی دوم بود، به تصویب برسانند.
اما کانون به تنهایی نمی توانست به نیاز کودکان و نوجوانان برای خلق آثار مناسب کودکان و نوجوانان کمک کند. کتاب زیادی برای بچه‌ها نبود و باید جایی برای تشویق نویسندگان برای خلق کتاب‌های مناسب آن‌ها به راه می‌افتاد. برای همین، توران میرهادی به همراه تعدادی از دوستانش دست به کار شدند.
او در یکی از گفت وگوهایش از روزهایی گفته است که کتاب‌های داستان کودکان انگشت شمار بودند و همین محرکی برای راه‌اندازی «شورای کتاب کودک» شد: «سال 1334 وقتی کودکستان فرهاد تأسیس شد، ما با فقر زیادی در حوزه مطالعاتی برای کودکان پیش از دبستان و دبستان روبه‌رو شدیم و تعداد کتاب‌ها انگشت شمار بود. سال 1335 نمایشگاه کتابی را در دانشکده هنرهای زیبا ترتیب دادیم؛ هدف ما این بود که نشان بدهیم کتاب برای کودکان بسیار کم است. سال‌های 37 و 39 نیز دو نمایشگاه دیگر برپا کردیم. این نمایشگاه‌ها باعث شد که بدانیم در چه زمینه‌هایی برای کودکان کتاب نداریم. همین انگیزه بسیاری از استادان ادبیات کودکان را به فکر انداخت و ما جلسات مختلفی را با حضور آن‌ها در مدرسه برگزار می‌کردیم. سرانجام دی ماه سال 1341 هیأت پنج نفره‌ای متشکل از "مرتضی ممیز"، "لیلی ایمن"، "عبدالرحیم احمدی"، "ماه آفریده آدمیت" و من اساس‌نامه شورای کتاب کودک را تدوین و با همراهی 40 نفر دیگر، شورای کتاب کودک را تأسیس کردیم.»
از دل شورای کتاب کودک، اندیشه تألیف فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان بیرون آمد. کار تألیف این فرهنگ نامه از سال 1358 آغاز شد. ابتدا پنج نفر مأمور به تألیف این فرهنگ‌نامه شدند و امروز بیش از 300 نفر در طرح تألیف آن مشارکت دارند.
این فرهنگ نامه که قرار است در 24جلد به چاپ برسد، با تلاش بی‌وقفه ‌توران میرهادی، بدون هیچ کمکی از سوی دولت روی پای خودش ایستاده است و امروز یکی از مهم ترین کارهایی است که در حوزه کودک انجام شده است.
به غیر از این، توران میرهادی در نگارش كتاب‌های تعلیمات اجتماعی، تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان، «تعلیمات اجتماعی و دینی برای كلاس چهارم دبستان» و «گذری در ادبیات كودكان» همكاری داشته است.
او با وجود بیماری، در خانه هم‌چنان بر تالیف فرهنگ‌نامه نظارت دارد.
«دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان» که مرکز آن در ژنو سوییس است، توران میرهادی را چندین بار نامزد جایزه «هانس کریستین اندرسن» و جایزه‌های معتبر دیگر ادبی کرده است.
/////////////
اتل متل توتوله
گاو حسن چه جوره
نه شیر داره نه پسون
گاوشُ بردن هندسون
یک زن کردی بسون
اسمشُ بذار عم‌قزی
دور کلاش قرمزی
دور کلاش قرمزی.
هاچن واچین
یه پاتُ ور چین.

۱۳۹۴ شهریور ۲۶, پنجشنبه

پاتاق زاگرس پیرنیا یونانیان اوستا

زاگرُس رشته‌کوهی است در غرب و جنوب ایران. این رشته‌کوه از کرانه‌های دریاچه وان در کردستان ترکیه آغاز شده و پس از گذشتن از استان‌های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، همدان، ایلام، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد،چهارمحال و بختیاری، خوزستان و لرستان تا استان‌های فارس، کرمان و هرمزگان ادامه می‌یابد. دامنه این رشته‌کوه به شمال عراق نیز امتداد دارد.
در حدود ۱۰۰٬۰۰۰ پیش از میلاد آثار بر جای مانده از غارنشینی در کوه‌های زاگرس در غرب ایران بیانگر سکونت انسان در این مناطق در دوره پارینه‌سنگی میانی (۳۰۰٬۰۰۰ تا ۳۰٬۰۰۰ سال پیش) است.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/6c/Dena1.jpg/380px-Dena1.jpg
دنا، کهگیلویه و بویراحمد، بلندترین کوه زاگرس
نام باستانی رشته کوه زاگرس کُر یا کور است: بر طبق اسطوره شناسی سومری کور (کر) اساساً نام یک کوه یا کوه‌هایی بوده، و معمولاً به کوه‌های زاگرس واقع در شرق سومر اطلاق می‌گردیده است.[۲] کور همچنین نام دیگر امپراطوری اکد است که از سه هزار سال پیش و قبل از آن بر کل نواحی زاگرس گسترده شده بود..
بعضی معتقدند ریشه این نام اوستایی است. در زبان اوستایی زاگر Za-G'R' به معنای کوه بزرگ است. اما نظری نیز هست این است که این کلمه از نام مهاجران هندواروپایی ساکن در این منطقه معروف به ساگارتی گرفته شده.
نام قدیمی این رشته‌کوه در زبان فارسی «پاتاق» که نام رشته کوهی معروف در استان کرمانشاه نیز هست بوده و پیش از آن «کهستان» (در عربی «جبال») و «پهله» بود.
واژه «زاگرس» یا «زاگروس» از بیش از هشت دهه پیش و از اواخر دوره قاجار از طریق ترجمه آثار نویسندگان اروپایی (و بعضاً از زبان یونانی) وارد زبان فارسی شده و سپس بر روی نقشه ایران نیز گذاشته شد.
ظاهراً حسن پیرنیا اولین کسی است که واژه زاگرس را در حاشیه صفحه ۲ کتاب خود بنام «تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان» آورده‌است. او خود تأکید نموده که اروپایی‌ها چنین (یعنی زاگرس) نامند.
بعد از نوشته پیرنیا بارها به اشتباه از زاگرس به نام کوه یا دره نام برده شد که برداشت نادرستی بوده است زیرا واژه زاگرس بخش گسترده‌ای از شمال غربی تا جنوب شرقی ایران را با بیش از ۲۴۰ نام ازرشته کوه، دشت، دره، رود و شهر و بخش و روستا در استان‌های آذربایجان غربی، کردستان، ایلام،کرمانشاه و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری و خوزستان و بالاخره لرستان را شامل می‌شود.
واژه زاگرس در هیچ‌یک از کتاب‌های تاریخی و جغرافیایی یا مسالک و الممالک و نوشته‌های دوره اسلامی نوشته نشده‌است. در لغت‌نامه دهخدا یا دائرةالمعارف مصاحب نیز نکته‌ای مهم و اساسی درباره ریشه و اصل واژه زاگرس بیان نشده‌است.
محمد قزوینی در صفحه ۴۸ از جلد ۵ کتاب خود می‌نویسد: «زاگرس نام یونانی سلسله جبال غربی ایران به خصوص منطقه بختیاری در غرب ایران است
در دانشنامه لاروس از زاگرس به کوتاهی به‌عنوان نام دره‌ای که نفت‌خیز است ذکر شده‌است.
در واژه نامه یونانی به آلمانی که سال م۱۸۸۶ در لایپزیگ به چاپ رسیده واژه Zagrio یا Zagros را به‌عنوان «کوهی در دوران ماد» به نقل از نوشته‌های استرابون و پولیبیوسآورده‌است.
در لغت نامه جغرافیایی Lexique géographique در زیر واژه و عنوان «زاگرو» (زاگرس) آمده‌است:
"رشته کوهی است در آسیا که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده".
رومن گیرشمن باستان‌شناس فرانسوی در کتابش زاگرس را نام قبیله‌ای دانسته و می‌نویسد:
«حرکت عمومی قبایل ایرانی هنوز به پایان نرسیده بود که قبیله سومی از قبیله‌های مهم ایرانی بنام     «Zikirtu»  یا « ساگارتی»  بسوی نواحی شرقی تری رفته و مستقر شدند
هرودوت نیز در نوشته‌هایش از همین قبیله صحراگرد با نام «ساگارتی» یاد کرده و می‌نویسد:
«قبیله‌های دیگر که صحراگردند از این قرارند: داین‌ها، ماردها، دروپیک‌ها و ساگارتی‌ها»
دیاکونوف نیز در کتاب تاریخ ماد خود در شرح حمله آشوری‌ها به پارسوا و به استناد کتیبه‌های خوانده شده می‌نویسد:
«بطوری که در متن تصریح شده، آخرین نقطه لشکر کشی ظاهراً زاکروتی بود»
به استناد مطالب ذکر شده ریشه واژه زاگرس از زبان اوستایی است و یونانی‌ها با افزودن S (س) به آخر آن این واژه را به شکل یونانی مبدل نمودند.
لذا واژه زاگرس (همانند واژه بختیاری) هم نام کوه و دژ و هم ایل، قوم، قبیله و محلی بوده‌است.

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%B3