۱۴۰۰ خرداد ۱۰, دوشنبه

نویسنده (ها) : 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِسْفَنْد، یا اسپند، سِپَنْد، نام‌ گیاهی‌ است‌ خودرو، پایدار و همیشه‌ سبز كه‌ در كوه‌ و بیابان‌ و زمینهای‌ كویری‌ می‌روید. نام‌ این‌ گیاه‌ از كلمۀ «سْپِنْته‌[۱]» در اوستا گرفته‌ شده‌، و در زبان‌ پهلوی‌ به‌ معنی‌ «افزونیك‌»، یعنی‌ بركت‌ دهنده‌ و مقدس‌ آمده‌ است‌ (نیبرگ‌، II/ 26؛ رایشلت‌، 270 ؛ قس‌: پورداود، ۷۹-۸۰). 
گیاه‌ اسفند به‌ سبب‌ داشتن‌ خاصیتهای‌ طبی‌ در درمان‌ برخی‌ از بیماریها به‌ كار می‌رود (زرگری‌، ۱/ ۳۱۳). در فرهنگ‌ عامۀ مردم‌ سرزمینهای‌ اسلامی‌، اسفند و دانۀ آن‌ مقدس‌ شمرده‌ می‌شود و آن‌ را برای‌ رماندن‌ بلاها و آفتها و دفع‌ چشم‌ زخم‌ به‌ كار می‌برند (پورداود، ۷۹). 

خانواده‌

اسفند از تیرۀ سُدابیان‌[۲]، و از گیاهان‌ بومی‌ آسیا و سرزمینهای مدیترانه است («دائرةالمعارف کُلیر[۳]»، XX/ 269؛ گل‌گلاب‌، ۲۱۴). اسفند را نوع‌ «سداب‌ِ بَرّی‌» یا «سداب‌ِ كوهی‌»(حسینی‌، ۲۹۱؛ بستانی‌، ۹/ ۵۴۳؛زرگری‌، همانجا)،و از انواع‌ حَرْمَل‌(ابومنصور،۱۱۱؛ بیرونی‌، الصیدنۀ، ۲۱۱؛ قرطبی‌، ۱۹) دانسته‌اند. به‌ عربی‌ آن‌ را «حَرْمَل‌ احمر» یا «حرمل‌ عامی‌» نامند (رازی‌، ۲۰/ ۳۲۵؛ غسانی‌، ۹۲). 

ویژگیهای‌ رویش‌

اسفند ساقه‌ای‌ به‌ بلندی‌ حدود نیم‌ متر، برگهای‌ سبز مایل‌ به‌ آبی‌ با لكه‌های‌ روشن‌، گلهای‌ سفید و درشت‌ با ۵ كاسبرگ‌ و ۵ گلبرگ‌ موجدار بزرگ‌ دارد (عوض‌ الله‌، ۸۹؛ بریتانیكا، VIII/ 711؛ آمریكانا، XXIII/ 754؛ قس‌: زرگری‌، همانجا). میوۀ اسفند پوشینه‌دار و كروی‌ و دارای‌ دانه‌ها یا تخمهای‌ متعدد سیاه‌ رنگ‌ است‌. این‌ گیاه‌ بیشتر در نواحی‌ خشك‌ و بایر و حاشیه‌های‌ كویر ایران‌، راه‌ تهران‌ به‌ قم‌ و اصفهان‌، تهران‌ به‌ قزوین‌، رستم‌ آباد و رودبار، اطراف‌ كرج‌، بوشهر، ازنا، جادۀ تفرش‌ و نواحی‌ دیگر ایران‌ می‌روید (همانجا). این‌ گیاه‌ در «زمینهای‌ حاره‌ و لامزروع‌» افغانستان‌ ( دائرة‌المعارف‌ آریانا، ۳/ ۲۰۱۲)، زمینهای‌ سنگلاخ‌ و شیب‌دار كریمه‌ (GSE, XXII/ 512)، سرزمینهای‌ افریقای‌ شمالی‌ و جنوب‌ اروپا و در عربستان‌، سوریه‌ (لوی‌، 258) و در بخشهایی‌ از سرزمین‌ هند ( آسیاتیكا، VIII/ 451) به‌ فراوانی‌ می‌روید. 

خواص‌ طبی‌

اسفند از خانوادۀ گیاهان‌ دارویی‌ است‌. این‌ گیاه‌ به‌ سبب‌ داشتن‌ روغنی‌ فرار، بویی‌ تند و بد، و مزه‌ای‌ گس‌ و تلخ‌ دارد. در دانه‌های‌ اسفند دو نوع‌ آلكالوئید به‌ نام‌ هرملین‌ یا هرمین‌ [۴]هست‌ كه‌ ماده‌ای‌ بلوری‌ و زرد رنگ‌ است‌ ( آمریكانا،  XIII/ 711؛ عوض‌الله‌، همانجا). 
از سده‌های‌ پیش‌ از میلاد خاصیتهای‌ درمانی‌ اسفند نزد بسیاری‌ از مردم‌ سرزمینهای‌ مدیترانه‌ و آسیا شناخته‌ شده‌ بوده‌ است‌. پلینی‌، طبیعی‌دان‌ رومی‌ در نخستین‌ سدۀ میلادی‌، چند صفحه‌ از كتاب‌ بیستم‌ خود را به‌ خواص‌ گوناگون‌ سداب‌ و گیاهان‌ وابسته‌ به‌ این‌ تیره‌، به‌خصوص‌ اسفند ، اختصاص‌ داده‌ است‌ . او كاربرد اسفند و تركیبهای‌ دارویی‌ برساخته‌ از آن‌ را در درمان‌ انواع‌ بیماریها، دردها، گزیدگیها و پیشگیری‌ از بیماریها و ناخوشیها، و نیز روشهای‌ كاربرد آنها را شرح‌ می‌دهد (VI/ 77-85) دیوسكوریدِس‌ پزشك‌ یونانی‌ سدۀ ۱ م‌ و مؤلف‌ كتاب‌ «مواد طبی‌» نیز از كاربرد اسفند در درمان‌ بیماریها و دردهای‌ گوناگون‌ سخن‌ گفته‌، و آن‌ را در معالجه‌ درمان‌ بسیاری‌ از دردها و ناخوشیها همچون‌ پهلو درد، سینه‌ درد، تنگی‌ نفس‌، سرفه‌، ورم‌ ریه‌، درد مفاصل‌، بستن‌ زهدان‌، دفع‌ كرم‌، گوش‌ درد، خارش‌ و ورم‌ حاد به‌ كار برده‌ است‌ (نک‍ : لوی‌، 281). 
پلینی‌ می‌نویسد: خوردن‌ اسفند همراه‌ با كلم‌، تبهای‌ شدید و دردهای‌ معده‌ را تسكین‌ می‌دهد. مصرف‌ تخم‌ اسفند همراه‌ با كلم‌ برای‌ آوردن‌ «جُفت‌ِ بچه‌»، و درمان‌ گزیدگی‌ موش‌ حشره‌خوار مفید است‌ (VI/ 53-55).
گیاه‌ اسفند به‌ سبب‌ خواص‌ طبی‌ شناخته‌ شده‌اش‌ از داروهایی‌ است‌ كه‌ در جهان‌ اسلام‌ نیز كاربرد فراوان‌ داشت‌. عیسی‌ بن‌ ماسه‌ (پزشك‌ سدۀ ۲ ق‌) كه‌ در بیمارستان‌ مرو كار می‌كرد، حرمل‌ (اسفند) را در درمان‌ برخی‌ بیماریها همچون‌ صرع‌ به‌ كار می‌برد (ابن‌ بیطار، ۱/ ۱۵). كندی‌، اسفند را در درمان‌ بیماریهای‌ مالیخولیا و صرع‌ به‌ كار می‌گرفت‌ و كچلی‌ و بواسیر را با مرهمی‌ برساخته‌ از این‌ گیاه‌ مداوا می‌كرد (لوی‌، 258). از برگها و تخمها و شیرۀ اسفند در درمان‌ بیماریهای‌ دیگر استفاده‌ می‌كردند. هوپر می‌گوید: امروزه‌ تخم‌ اسفند را همچون‌ دارویی‌ تقویت‌ كننده‌ و پاك‌ كننده‌ و محرك‌ قوۀ باه‌ به‌ كار می‌برند (نک‍ : همانجا). به‌هنگام‌ تب‌ شدید جوشاندۀ حرمل‌ (اسفند) را به‌ بیمار می‌نوشانیدند (بیرونی‌، الصیدنۀ، ۲۱۱). 
طبیعت‌ گیاه‌ اسفند را «گرم‌ و خشك‌» می‌دانستند و خوردن‌ آن‌ را برای‌ «دفع‌ رطوبت‌ و نفخ‌ و باد معده‌ و امعاء» تجویز می‌كردند (همو، صیدنه‌، ۵۸). ابن‌ بطریق‌ تخم‌ اسفند را برای‌ برطرف‌ كردن‌ رطوبت‌ و حرارت‌ بدن‌ به‌ كار می‌برد (نک‍ : لوی‌، همانجا). ابو منصور موفق‌ هروی‌ در الابنیۀ عن‌ حقایق‌ الادویه‌ به‌ سودمندی‌ «حرمل‌ كه‌ سپند خوانند» در برطرف‌ كردن‌ «تاریكی‌ بصر» و «وجع‌ المفاصل‌» اشاره‌ می‌كند و می‌نویسد: سپند را «چون‌ بكوبند و به‌ انگبین‌ بسرشند و زهرۀ ماكیان‌ اندر او كنند و زعفران‌ و عصارات‌ رازیانه‌، سود كند تاریكی‌ بصر را و وجع‌ المفاصل‌ را نیز» (ص‌ ۱۱۱). هنوز در برخی‌ نقاط افغانستان‌ مردم‌ جوشاندۀ گیاه‌ اسفند را روی‌ اندامهایی‌ كه‌ «دچار وجع‌ مفاصل‌ و یا باد باشد، می‌مالند تا درد دفع‌ گردد» ( دائرة‌المعارف‌ آریانا، ۳/ ۲۰۱۲). 
بیرونی‌ دربارۀ معالجۀ «گَری‌» و «خارش‌ پوست‌» می‌نویسد: 
شیر حرمل‌ را می‌گیرند ومقداری‌ پشم‌ یا پنبه‌ را ۱۰ روز در آن‌ خیس‌ می‌كنند تا بپوسد. بعد پشم‌ یا پنبۀ پوسیده‌ در شیر حرمل‌ را روی‌ پوست‌ اندامی‌ كه‌ گَرْ یا خارش‌ دارد، می‌مالند تا بهبود یابد ( بیرونی‌، صیدنه‌، ۲۲۶). عوض‌ الله‌ در خواص‌ گیاه‌ اسفند می‌نویسد: اسفند برای‌ كسانی‌ كه‌ تشنج‌ دارند، زیان‌ آور است‌ و سبب‌ سقط جنین‌ می‌شود. ادرار می‌آورد و خون‌ قاعدگی‌ را می‌گشاید. اگر بر اندامهای‌ مفصل‌ و سر بمالند، درد آنها را تسكین‌ می‌دهد. نوشیدن‌ و مالیدن‌ داروی‌ بر ساخته‌ از اسفند برای‌ كسی‌ كه‌ قولنج‌ دارد، سودمند است‌. بادها و عِرق‌ النسا و تاسه‌ یا تنگی‌ نفس‌ و دردهای‌ سینه‌ و ریه‌ را دفع‌ می‌كند (ص‌ ۸۹). زرگری‌ نیز دانه‌های‌ اسفند را «خواب‌ آور، معرّق‌، ضدكرم‌ و قاعده‌آور» می‌داند و می‌نویسد در «طبابتهای‌ قدیم‌ اعراب‌» به‌ كار می‌رفت‌ و «هنوز هم‌ در طب‌ عوام‌ كم‌ و بیش‌» به‌ كار می‌رود (۱/ ۳۱۳). 

قداست‌ اسفند

اسفند در نزد عامۀ مردم‌ بسیاری‌ از سرزمینهای‌ جهان‌، به‌ ویژه‌ مسلمانان‌، جایگاه‌ و ارزش‌ خاصی‌ داشته‌ است‌. از زمانهای‌ بسیار كهن‌ ایرانیان‌ اسفند را گیاهی‌ مقدس‌ می‌پنداشتند و برای‌ آن‌ نیرویی‌ آسمانی‌ و شفابخش‌ و جادویی‌ تصور می‌كردند. پیش‌ از ظهور زرتشت‌ در ایران‌، اسفند در كیش‌ «دیوپرستی‌» مقدس‌ شمرده‌ می‌شده‌ است‌ (هنینگ‌، II/ 607). 
عامۀ مردم‌ گیاه‌ اسفند را مظهر یكی‌ از نیروهای‌ فوق‌ طبیعی‌ بر روی‌ زمین‌ می‌پنداشتند. در رده‌بندی‌ گیاهان‌ مقدس‌، اسفند را می‌توان‌ در ردۀ «رماننده‌ها» یا «نَفِرات‌» جای‌ داد. این‌ گیاه‌ به‌ سبب‌ خاصیت‌ و نیز نیروی‌ رمانندگی‌ بوی‌ تند و زنندۀ دود ناشی‌ از سوختن‌ دانه‌های‌ آن‌، در گندزدایی‌ محیط زیست‌ و در باور عامه‌، پالودن‌ فضا از ارواح‌ خبیث‌ و جن‌ و شیاطین‌ به‌ كار برده‌ می‌شده‌ است‌. از حضرت‌ رسول‌(ص‌) نقل‌ كرده‌اند: «بر هر یك‌ از برگ‌ و دانۀ گیاه‌ اسفند مَلَكی‌ موكل‌ است‌ كه‌ با آنها هست‌ تا كه‌ بپوسد». همچنین‌ گفته‌اند: «ریشه‌اش‌ و شاخه‌اش‌ غم‌ و سحر را برطرف‌ می‌كند و در دانه‌اش‌ شفای‌ هفتاد درد است‌»، «پس‌ مداوا كنید به‌ اسفند و كندر» (نک‍ : قمی‌، ۳۱۷، حاشیه‌). كاشانی‌ در عرایس‌ الجواهر به‌ اثر سوختن‌ كندر و حرمل‌ و دانه‌های‌ دیگر و پراكندن‌ دود آن‌ در خانه‌ برای‌ رماندن‌ جنیان‌ و شیاطین‌ اشاره‌ می‌كند و می‌نویسد: «كندر و گوز و قُسط نو فراگیرند و همۀ سایر اجزا بر نو، و همه‌ را بَرغول‌ كنند و به‌ قدری‌ قسط و قشور مِحْلَب‌ و حرمل‌ سفید تركیب‌ كنند و از این‌ معجون‌ هر شبی‌ در عرصۀ خانه‌ دود كنند، دیو و جن‌ و شیاطین‌ از آنجا بگریزند» (ص‌ ۳۰۷). این‌ باور در شعرهای‌ نظامی‌ (ص‌ ۲۹۶) و ناصر خسرو (ص‌ ۱۴۳) نیز به‌ روشنی‌ آمده‌ است‌. مصریان‌ و برخی‌ از مردم‌ عرب‌ و ترك‌ هر روز صبح‌ با گیاه‌ اسفند شیاطین‌ را از فضای‌ خانه‌های‌ خود دور می‌كردند و هوای‌ فاسد و آلوده‌ را از زیستگاه‌ خود بیرون‌ می‌راندند ( بستانی‌، ۹/ ۵۴۳). در گذشته‌، ایرانیان‌ هم‌ هر روز صبح‌ برای‌ گشایش‌ كار، اسفند و كندر دود می‌كردند (هدایت‌، نیرنگستان‌، ۱۱۴). 
هیچ‌ گیاهی‌، به‌ باور الیاده‌، به‌ خودی‌ خود ارزشمند نیست‌. ارزش‌ گیاه‌ به‌ پیوندش‌ با یك‌ نمونۀ مثالی‌، یا به‌ تكرار مجموعه‌ای‌ از اعمال‌ و كلماتی‌ است‌ كه‌ گیاه‌ را با جدا كردن‌ از محیط دنیوی‌ آن‌، مقدس‌ می‌كند (ص‌ 296). دربارۀ تقدس‌ و ارزش‌ اسفند گفته‌اند: 
۱. اسفند گیاهی‌ است‌ كه‌ كسی‌ آن‌ را نكاشته‌، و كسی‌ تخمش‌ را نیفشانده‌، و به‌ خودی‌ خود و با قدرت‌ خدایی‌ روییده‌ است‌. در پنداشت‌ بسیاری‌ از مردم‌ جهان‌ چنین‌ گیاهانی‌ جنبۀ قدسی‌ می‌یابند و از نیرو و خاصیت‌ جادویی‌ - درمانی‌ برخوردارمی‌شوند.درمیان‌مسیحیان‌فرانسه‌ وِردی‌ رایج‌ است‌ كه‌ به‌ خصوصیت‌ این‌ چنین‌ گیاهان‌ مقدس‌ اشاره‌ می‌كند و می‌گوید: «ای‌ گیاه‌ مقدس‌ كه‌ نه‌ تخمت‌ را افشانده‌اند و نه‌ تو را كاشته‌اند، قدرتی‌ را كه‌ خداوند به‌ تو بخشیده‌ است‌، آشكار كن‌» (همو، 298). ایرانیان‌ در یكی‌ از وردهای‌ مخصوصی‌ كه‌ به‌ هنگام‌ دود كردن‌ اسفند می‌خوانند، پدیداری‌ این‌ گیاه‌ را به‌ خدا نسبت‌ می‌دهند و می‌گویند: «... اسفند را خداوند بنا كرد» (مردانی‌، ۳۵). 
۲. برخی‌ منابع‌ «خبز المشایخ‌» را همان‌ اسفند دانسته‌، و آن‌ را با حضرت‌ مریم‌ مربوط كرده‌، گفته‌اند: حضرت‌ مریم‌ به‌ هنگام‌ درد در زادن‌ عیسی‌(ع‌)، بر گیاه‌ «خبز المشایخ‌» چنگ‌ و پنجه‌ افكند. این‌ گیاه‌ در اثر پنجه‌های‌ مریم‌ به‌ صورت‌ ۵ انگشت‌ درآمد. از این‌ رو، در فارسی‌ آن‌ را پنجۀ مریم‌، چنگ‌ مریم‌، شجرۀ مریم‌ و بخور مریم‌ نامیده‌اند (نک‍ : برهان‌ قاطع‌، ذیل‌ همین‌ نامها؛ كتیرایی‌، ۲۶۷؛ شلیمر، 175). 
زریاب‌ به‌ نقل‌ از مایرهوف‌ در شرح‌ اسماء عقّار می‌نویسد: «شجرۀ مریم‌ را به‌ گیاهان‌ متعدد اطلاق‌ كرده‌اند، از جمله‌ سیكلمه [۵]و پارثنیوم‌[۶]»، و می‌افزاید: «پارثینوم‌ در یونانی‌، دوشیزگی‌ و عذرا بودن‌ را می‌رساند و با نام‌ مریم‌ متناسب‌ است‌» (ص‌ ۳۶۸). 
برخی‌ از قدما اسفند یا حرمل‌ را همان‌ «بخور مریم‌» دانسته‌اند، ولی‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ اطلاق‌ بخور مریم‌ را به‌ حرمل‌ نادرست‌ دانسته‌ است‌ ( الصیدنۀ، ۲۱۱). در شرح‌ بخور مریم‌، به‌ نقل‌ از حاشیۀ منهاج‌ البیان‌، حرمل‌ (اسفند)، همان‌ بخور مریم‌ دانسته‌ شده‌، و چنین‌ آمده‌ است‌: «و بعضی‌ گویند بخور مریم‌ حرمل‌ را گویند و چنان‌ نماید كه‌ حرمل‌ را به‌ بخور مریم‌ نسبت‌ از این‌ روی‌ كرده‌اند كه‌ هر دو ادرار حیض‌ بگشایند» (همان‌، ۱۰۰). مردم‌ اقلید فارس‌ طلسمی‌ را كه‌ از اسفندهای‌ به‌ رشته‌ كشیده‌ می‌ساختند، «اسفند مریم‌» می‌نامیدند (هدایت‌، «فولكلور...»، ۴۷۵). 
در برخی‌ گویشهای‌ فارسی‌، مانند گویش‌ سروستانی‌، گیاه‌ اسفند را «نِوَند» خوانند (همایونی‌، ۳۷۴؛ نک‍ : برهان‌ قاطع‌، ذیل‌ نوند). «نیوند» را صاحب‌ برهان‌ قاطع‌ «حرمل‌ عامی‌» و «نوعی‌ سداب‌ كوهی‌» دانسته‌ كه‌ همان‌ گیاه‌ اسفند است‌ (نک‍ : ذیل‌ همین‌ نام‌). داعی‌ الاسلام‌ در فرهنگ‌ نظام‌ (ذیل‌ نوند) این‌ بیت‌ از سنایی‌ را به‌ عنوان‌ شاهد مثال‌ «نوند» كه‌ آن‌ را برای‌ دور كردن‌ چشم‌ زخم‌ در آتش‌ می‌ریختند و می‌سوزاندند، آورده‌ است‌:

از پی‌ چشم‌ زخم‌ خوش‌ صنمی‌ / خویشتن‌ را بسوز همچو نوند 
نوند یا نیوند را هم‌ به‌ حضرت‌ مریم‌ پیوند داده‌، و «نیوند مریم‌» خوانده‌اند و آن‌ نوعی‌ از حرمل‌ یا هزار اسفند است‌ و به‌ عربی‌ «حب‌ّ المحلب‌» خوانند (نک‍ : برهان‌ قاطع‌، ذیل‌ همین‌ نامها). شلیمر (ص‌ 423) آن‌ را پیوند مریم‌ ضبط كرده‌ كه‌ نادرست‌ است‌. 
در فرهنگ‌ عامیانۀ مردم‌ ایران‌، برای‌ استوار ساختن‌ و تشدید قداست‌ اسفند، آن‌ را به‌ چند تن‌ از پیشوایان‌ و ائمه‌ مانند پیامبر اسلام‌(ص‌)، حضرت‌ علی‌(ع‌) و حضرت‌ فاطمه‌(ع‌) وابسته‌ كرده‌اند كه‌ هر یك‌ به‌ نحوی‌ در گزیدن‌، كاشتن‌ و چیدن‌ گیاه‌ اسفند دست‌ داشته‌اند. در اوراد مخصوص‌ «اسفند دود كردن‌» آشكارا به‌ این‌ باور عامه‌ اشاره‌ شده‌ است‌ (هدایت‌، نیرنگستان‌، ۴۴؛ شهری‌، ۳/ ۱۷۹). 
۳. در فرهنگ‌ ایران‌ رنگ‌ سبز و سبزی‌، نمادی‌ از حیات‌ و فراوانی‌ و بركت‌ بوده‌، و به‌ این‌ سبب‌ جنبۀ قدسی‌ داشته‌ است‌. همیشه‌ سبز و رویا و بارور بودن‌ گیاه‌ اسفند نیز مانند درخت‌ سرو، انگیزۀ دیگری‌ بر مقدس‌ و مبارك‌ شمردن‌ اسفند در میان‌ مردم‌ به‌ شمار می‌رفته‌ است‌. در برخی‌ جامعه‌های‌ سنتی‌ ایران‌ شاخه‌های‌ اسفند را می‌كندند و برای‌ بركت‌ و فزونی‌ بخشیدن‌ به‌ محصولات‌ به‌ كار می‌بردند؛ مثلاً جندقیها پس‌ از اینكه‌ گندم‌ را در خرمنگاهها خرمن‌ می‌كردند، یك‌ دسته‌ شاخۀ سبز اسفند بر سر خرمن‌ می‌گذاردند و برای‌ بركت‌ گندم‌ دعایی‌ می‌خواندند (حكمت‌ یغمایی‌، ۱۲۰). همچنین‌ در میان‌ مردم‌ روستای‌ كمره‌ رسم‌ بود كه‌ دسته‌ای‌ از شاخه‌های‌ اسفند سبز و تازه‌ را كه‌ به‌ آن‌ «گُل‌ْ مشكه‌» می‌گفتند، می‌چیدند و به‌ هنگام‌ كَره‌زنی‌، به‌ طناب‌ «مشكه‌» می‌آویختند (فرهادی‌، ۳۲۷)، تا به‌ این‌ طریق‌ به‌ كره‌ بركت‌ و فراوانی‌ بخشند. در قدیم‌ مبلغان‌ مسیحی‌ با جاروهایی‌ كه‌ از شاخه‌های‌ اسفند ساخته‌ شده‌ بود، برای‌ تیمن‌ و تبرك‌، آب‌ به‌ مردم‌ می‌پاشیدند ( آمریكانا، XXIII/ 754). بسیاری‌ از مردم‌ جهان‌، گیاه‌ اسفند را به‌ نشانۀ «فیض‌» و «بركت‌» نیز به‌ كار می‌برده‌اند («دائرة‌المعارف‌ كلمبیا[۷]»، IV/ 1844؛ «دائرة‌المعارف‌ كلیر»، XX/ 269).

شیوه‌های ‌كاربرد اسفند

در سرزمینها و فرهنگهای ‌مختلف‌، اسفند را به‌ شیوه‌های‌ گوناگون‌ و با آداب‌ و رفتارهای‌ خاص‌، به‌ قصد چشم‌ زخم‌زدایی‌ و درمان‌ بیماریها و دردها به‌ كار می‌برند. رایج‌ترین‌ این‌ شیوه‌ها، طریق‌ «اسفند گردانی‌» و «خال‌ گذاری‌» است‌. 

اسفند گردانی‌

مشتی‌ دانۀ اسفند را برمی‌دارند و دور سر شخص‌ یا حیوان‌ می‌گردانند. بعد دانه‌های‌ اسفند را یكی‌ یكی‌ می‌شكافند، یا همه‌ را درسته‌ در آتش‌ منقل‌ یا آتش‌ گردان‌ می‌ریزند و دود آن‌ را در فضای‌ خانه‌ و پیرامون‌ شخص‌ و حیوان‌ می‌پراكنند. 
گاهی‌ با دانه‌های‌ اسفند موادی‌ دیگر همراه‌ می‌كنند و می‌سوزانند. معمول‌ترین‌ چیزهایی‌ كه‌ با اسفند می‌آمیزند وِشا، كندر و زاج‌ یا زاگ‌ است‌. وِشا و كندر از صمغهای‌ خوش‌ بو و معطر است‌ و زاج‌ ماده‌ای‌ است‌ كه‌ رنگی‌ كبود دارد و با چشم‌ كبود یا چشم‌ زاغ‌ همرنگ‌ است‌. 
گاهی‌ هم‌ دانه‌های‌ اسفند را با چیزهایی‌ وابسته‌ به‌ انسان‌ یا حیوان‌، یا چیزهایی‌ كه‌ با انسان‌ و حیوان‌ تماس‌ دارد، همراه‌ می‌كنند و می‌سوزانند. مثلاً یك‌ تكه‌ پارچه‌ یا یك‌ تار نخ‌ از لباس‌ یا بند تنبان‌ شخص‌ِ دارندۀ چشم‌ بد، یا كسی‌ كه‌ احتمال‌ زخم‌ چشم‌ از او می‌رود، به‌ دست‌ می‌آورند و با دانه‌های‌ اسفند دور سر شخص‌ نظرخورده‌ می‌گردانند و بعد در آتش‌ می‌ریزند و می‌سوزانند. در صورتی‌ كه‌ نتوانند این‌ چیزها را به‌ دست‌ آورند، مقداری‌ از خاك‌ ته‌ كفش‌ دارندۀ چشم‌ بد را، یا خاك‌ جایی‌ را كه‌ او از آنجا عبور كرده‌، می‌گیرند و با دانه‌های‌ اسفند می‌سوزانند (هدایت‌، نیرنگستان‌، ۴۳؛ ماسه‌، ۱/ ۶۵ -۶۶؛ شهری‌، ۳/ ۱۷۹). 
مردم‌ لرستان‌ سرجارویی‌ را به‌ نام‌ شورچشمانی‌ كه‌ می‌شناسند، قیچی‌ می‌كنند، سپس‌ بریده‌های‌ سرجارو را با دانه‌های‌ اسفند مخلوط می‌كنند و در غروب‌ دوشنبه‌ یا چهارشنبه‌ دور سر بیمار چشم‌خورده‌ می‌گردانند و در آتش‌ می‌ریزند و دود می‌كنند (اسدیان‌، ۱۷۷). همچنین‌ در برخی‌ جامعه‌های‌ سنتی‌ ایران‌ برای‌ باطل‌ كردن‌ سحر و جادو، اسفند و كندر را با مقداری‌ پوست‌ سیر و پیاز، یا خرده‌هایی‌ از استخوان‌ جمجمۀ سگ‌ مخلوط می‌كردند و در شب‌ چهارشنبه‌ یا چهارشنبه‌ شب‌ آنها را در آتش‌ می‌ریختند و دود می‌كردند و می‌گفتند: «تو عاطل‌ كردی‌، من ‌باطل‌ كردم‌» (ماسه‌، ۲/ ۱۰۰). 

خال‌ گذاری‌

خال‌ گذاشتن‌ با خاكستر اسفند روی‌ تن‌ و صورت‌ نظر خورده‌ به‌ این‌ ترتیب‌ است‌ كه‌ با خاكستر دانه‌های‌ سوختۀ اسفند، خط و خالهایی‌ روی‌ پیشانی‌، میان‌ ابروان‌، روی‌ گونه‌ها و چانه‌ و بناگوش‌، و گاهی‌ تن‌ كودكان‌ یا بزرگ‌سالان‌ می‌گذاشته‌اند. خط و خالهایی‌ را كه‌ به‌ شكل‌ چشم‌ می‌كشیدند چشمارو یا چشمارُخ‌، و خط و خالهایی‌ كه‌ به‌ شكل‌ «ل‌» می‌گذاشتند «لام‌» یا «لامچه‌» می‌نامیدند (نک‍ : برهان‌ قاطع‌، فرهنگ‌ جهانگیری‌، ذیل‌ همین‌ كلمات‌). این‌ خالها چون‌ از سوختۀ اسفند و به‌ رنگ‌ كبود یا سیاه‌ لاجوردی‌ بود، آنها را «نیل‌» ( برهان‌ قاطع‌، فرهنگ‌ رشیدی‌) یا «كبودی‌» هم‌ می‌نامیدند. همچنین‌ انگشت‌ شهادت‌ را با آب‌ دهان‌ خیس‌ می‌كردند و با آن‌ مقداری‌ خاكستر از اسپند دور سر گردانده‌ و سوخته‌، برمی‌داشتند. خاكستر را در گودی‌ كف‌ دست‌ خمیر می‌كردند و خالهایی‌ از آن‌، میان‌ ابروان‌ كودك‌ یا بیمار می‌گذاشتند (ماسه‌، ۱/ ۶۷)؛ یا اینكه‌ از خاكستر اسفند و زاج‌ سوخته‌، ۷ جای‌ تن‌ بیمار را خال‌ می‌گذاشتند (هدایت‌، همان‌، ۵۷).

 

 

اسفند

 

اشاره

 

به فارسی «اسفند» و «اسپند» و در کتب طب سنتی با نامهای «حرمل» و «حرمل» آمده است، نوعی سداب وحشی است. به فرانسوی‌Harmale وRue sauvage و به انگلیسی‌Wild rue گفته می‌شود. گیاهی است از خانواده‌Zygophyllaceae ، نام علمی آن‌Peganum harmala L . می‌باشد. در بعضی منابع علمی آن را در خانواده‌Rutaceae قرار می‌دهند.

 

مشخصات

 

اسفند گیاهی است علفی چندساله، ارتفاع آن کم و در حدود یک وجب است.

ظاهرا گیاه شبیه سداب است، پربرگ و برگها با تقسیمات باریک نامنظم و سبز روشن.

گلهای آن به رنگ سفید تیره، میوه کپسول ناشکوفا، مدور و کروی که دانه‌های سیاه رنگ اسفند در داخل آن قرار دارد.

اسفند در مناطق مدیترانه‌ای شمال افریقا، ترکیه، سوریه و ایران در اراضی بایر می‌روید. در ایران در اراضی بایر حاشیه کویر، راه تهران- قم، اصفهان- تهران و تهران- قزوین در رستم‌آباد، در رودبار، اطراف کرج، بوشهر، ازنا، جاده تفرش و بعضی نواحی دیگر ایران به‌طور خودرو دیده می‌شود.

 

ترکیبات شیمیایی

 

از نظر ترکیبات شیمیایی در ریشه و دانه اسفند چهار آلکالوئید به نامهای

معارف گیاهی، ج‌3، ص: 73

هارمین 138]، هارمالین 139]، هارمالول 140] و پگانین 141] یا وازی‌سین 142] وجود دارد. از شکوفه‌های اسفند و ساقه اسفند آلکالوئید پگانین گرفته می‌شود. آلکالوئید هارمالین با غلظت 25000/ 1 روی قورباغه تأثیر داده شده به این ترتیب که قلب قورباغه را با آن محلول خیس کرده‌اند در نتیجه فعالیت قلبی قورباغه کاهش یافته و برادیکاردیا (کند شدن ضربان قلب) ایجاد شده است و نتیجه آزمایش اثر آلکالوئید هارمین نیز تقریبا مانند آلکالوئید هارمالین بوده است. آلکالوئیدهای اسفند در مورد تعدادی جانوران پست بخصوص در کرمها و تک‌سلولی‌ها آثار مسموم‌کننده نشان داده است. اسفند در سیستم مراکز عصبی در مواردEncephalitis lethargica اثر محرک دارد.

انسفالی تیس لتارجیکا نوعی تورم یا التهاب مغزی همه‌گیر است که با پیدایش ضعف و سستی و رخوت در بدن مشخص می‌شود]G .I .M .P .[ .

گزارش بررسی‌های شیمیایی دیگری حاکی است که گیاه اسفند علاوه بر 4 آلکالوئید یادشده دارای کینازولین 143] می‌باشد. آلکالوئید هارمین مهمترین است که در تمام قسمتهای مختلفه گیاه وجود دارد. دانه رسیده اسفند در حدود 8/ 5- 8/ 3 درصد از 4 آلکالوئید اصلی را دارا می‌باشد.

این آلکالوئیدها از نظر سمیت در تماس معمولی بی‌اثر هستند ولی به شکل بخور و دود بر ضد آلکها مؤثر می‌باشند. و در غلظت بالا بر ضد جانوران آبی مؤثر است و در مورد کپکها و باکتری‌ها و انگلهای روده‌ای کشنده است S .G .I .M .P .[ .

 

خواص- کاربرد

 

گیاه اسفند قاعده‌آور است. ترشح شیر را زیاد می‌کند و در موارد سقط جنین به کار می‌رود. به علاوه برای تقویت نیروی جنسی مؤثر است. دانه اسفند مخدر است و به عنوان تب‌بر و برای کاهش درد معده تجویز می‌شود. در مردان برای معالجه

معارف گیاهی، ج‌3، ص: 74

کرمهای روده از نوع نواری 144] داده می‌شود. جوشانده برگ اسفند برای روماتیسم مفید است. ریشه آن برای کشتن شپش نافع است.

اسفند از نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی گرم و خشک است. در مورد خواص آن معتقدند که رطوبتهای سینه و ریه را خشک می‌کند و بادهای روده‌ها را تحلیل می‌برد و نیروی جنسی را تقویت می‌نماید و ترشح شیر را زیاد کرده و مدر و قاعده‌آور است و مسهل سودا و بلغم غلیظ و ضد کرم کدو می‌باشد. خوردن اسفند برای صرع، فلج، جنون، نسیان و سایر بیماری‌های سرد دماغی و عصبی مفید است و برای گرم کردن بدن، رفع استسقا، یرقان و سیاتیک نافع است. اگر اسفند را در آب خیس کرده بخورند برای تصفیه خون و تحلیل مواد سودایی و لینت نافع است. اگر 30 گرم از آن را بکوبند و با 120 گرم آب بجوشانند و آن را صاف کرده با 90 گرم عسل در 60 گرم روغن کنجد مخلوط کرده و بخورند قی شدیدی می‌آورد و سینه و قسمت بالای بدن را از رطوبتهای لزج پاک می‌کند و برای تنگی نفس و سرفه‌های رطوبتی مفید است. اگر 450 گرم اسفند را در 15 کیلوگرم آب انگور بجوشانند آن‌قدر که 4/ 3 آن تبخیر شود و 4/ 1 باقی بماند و هر روز تا یک ماه هر روز 60 گرم از آن را بخورند برای رفع سردرد مزمن و صرع بسیار مفید است. اگر زنی که یکبار حامله شده و دیگر حامله نمی‌شود سه روز متوالی از آن جوشانده بخورد مجددا حامله می‌شود. اگر کسی که مبتلا به سیاتیک است پانزده شب هر شب 5/ 7- 5 گرم اسفند را کوبیده و بخورد سیاتیک او شفا یابد و اگر اسفند را با تخم کتان و عسل مخلوط نمایند و بخورند برای تنگی نفس بسیار مفید است. مالیدن دم‌کرده اسفند برای تقویت اعضا و رفع سستی و سیاه کردن مو نافع است و اگر دم‌کرده آن با روغن کنجد مخلوط و مدتی خورده شود برای رفع بیماری‌های ریه و کبد مفید است. اگر اسفند را در آب ترب و روغن زیتون بجوشانند و چند قطره از آن را در گوش بریزند برای رفع سنگینی گوش و کری و طنین در گوش مفید است. بخور اسفند برای درد دندان نافع است. اسفند برای گرم‌مزاجان مضر است و سردرد و قی و دل‌به‌هم‌خوردگی می‌آورد.

برای رفع آن باید از رب میوه‌های ترش و سکنجبین و سایر ترشی‌ها استفاده کرد.

مقدار خوراک اسفند از 10- 5 گرم است و جانشین آن از نظر خواص تخم سداب است.

معارف گیاهی، ج‌3، ص: 75

روغن اسفند از نظر طبیعت گرم و خشک است و برای فلج، لقوه، رعشه، سستی، صرع و پریدن ناگهانی اعضای بدن چه با خوردن و چه با استفاده از ضماد آن مفید است. حقنه یا تنقیه آن برای تسکین درد کمر و سیاتیک و سردی کلیه و رحم نافع است. شیاف گرد ریشه اسفند یا روغن ایرسا دهانه عروق و خون بواسیر را باز می‌کند.

معارف گیاهی، ج‌3، ص: 76

 

 /////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

 

 حرمل . [ ح َ م َ ] (ع اِ) ۞ اسفند. سفند. اسپند. سپند. (بحر الجواهر). سپند سوختنی . چیزی است که سوزند دفع چشم زخم را. حمداﷲ مستوفی گوید: حرمل ؛ سپند، و دردفع چشم بد سپند سوختن مجرب است . (نزهةالقلوب ). و صاحب اختیارات گوید: ابن سمحون گوید دو نوع است سرخ وسفید و نوع سپید که حرمل عربی خوانند و بیونانی مولی و در پارسی صندل وانج و ورق آن مانند ورق بید بود و کوچکتر و گل وی مانند یاسمن مطلق و سپید و خوشبوی بود و بسریانی بسباسا خوانند و نوع دیگر سرخ حرمل عامی خوانند و در پارسی اسپند گویند و بشیرازی نیوند وهزاراسپند نیز گویند. مؤلف گوید: آن نوع از سداب کوهی است و طبیعت حرمل گرم و خشک است در درجه ٔ سیم ، وگویند در چهارم ، نافع بود جهة درد مفاصل طلا کردن و چون سحق کنند و با عسل و زهره ٔ مرغ و زهره ٔ کبک و زعفران و آب رازیانه ٔ تر در چشم کشند قوت باصره بدهد، و اگر بخورند حرمل را با ادویه ٔ قاتلات دود، حب القرع بیرون آورده و قولنج را نافع بود، و عرق النسا و وجع ورک و خون نطول کنند به آب آن سینه و شش از بلغم لزج پاک کند و بادی که در روده بود تحلیل دهد. و سودمندبود جهت سردی دماغ و بدن ، لیکن سدد و صداع آورده و مقیی ٔ بود و مسکر. [ و صاحب منهاج گوید: بعد از آن ربوب فاکهه ٔ ترش خورند. و صاحب تقویم گوید: مصلح وی قرفه و دارچینی بود. و جالینوس گوید: نافع بود جهة فالج و لقوه و تشنج سرد و علت گرده و مثانه و مسهل مرار اسود و بلغم لزج بود ] . و بول و حیض براند و نقع وی سودا را نیک بود و تحلیل کند و خون سوداوی صافی گرداند و طبیعت نرم دارد. حنین گوید: مستی آن مانند مستی خمر بود و گویند لون صاف کند و محرک جماع بود و فربهی آورد و بول و حیض براند. و ابن واقد گوید: سودمند بود جهت عاشقان سکری که دارد. و گویند اگر سفوف سازند یک مثقال و نیم یا سوده تا دوازده شب متواتر عرق النسا را نافع بود و این مجرب است . دیسقوریدوس گوید: درد پایها و رانها و عرق النسا و نقرس و فالج را نافع بود، لیکن غثیان آورد و مصلح وی ربوب فواکه مزمن بود که بعد از آن بخورند، و بدل آن بوزن آن قردومانا یا تخم سداب بود. اما حرمل سپید غربی که آنرا به یونانی مولی خوانند بیخ وی مانند بلیوس بود و چون سحق کنند و با روغن ایرسا فرزجه سازند و زن به خود برگیرد افواه ارحام بگشاید - انتهی . حکیم مؤمن گوید: به لغت سریانی نوعی از سداب کوهی است و بفارسی اسپند نامند، نبات او تا بقدر ذرعی میشود و از یک بوته چندین شاخ میروید و برگش مایل به تدویر و غلاف دانه های اومدور و مثلث الاضلاع به سه خط و با اندک سرخی و تخمش سیاه و بقدر خردل و ثقیل الرایحه و از مطلق حرمل مراد او است ، قسمی از آن را برگ مثل برگ بید و از او کوچکتر و مایل به سفیدی و گلش مثل یاسمین سفید و غلاف دانه ٔ او طویل است و حرمل ابیض به اعتبار غلاف او نامند،در سیم گرم و در دوم خشک و قوتش تا چهار سال باقی میماند، لطیف و محلل ریاح و امعا و مواد غلیظه و مبهی و مسمن و مُدِرّ بول و حیض و شیر و مسهل سودا و بلغم غلیظ و حب القرع و جالی سینه و شش از لزوجات ، و یتوع او جهت تحلیل سودا و صاف کردن خون و نرم داشتن طبع، و جرم او جهت مصروع و تسخین بدن و اعصاب و دماغ و رفع قولنج و عرق النسا و فالج و امراض بارده و استسقاو رفع جنون و اعیا و سدد و یرقان و نسیان نافع، و چون یک اوقیه ٔ او را کوبیده با چهار اوقیه آب بجوشانند و آب او را با سه اوقیه عسل و دو اوقیه روغن کنجد بنوشند مقیی ٔ قوی بیغایله است . و در تنقیه ٔ سینه و اعالی بدن از لزوجات و ضیق النفس و سعال رطوبی بی عدیل و هرگاه او را بقدر یک رطل در شراب یا آب انگور که بقدر سی رطل باشد بجوشانند تا به ربع رسد و روزی تا دو اوقیه از آن تا سی روز بنوشند، جهت رفع صداع مزمن و صرع مجرب دانسته اند، و اعاده ٔ حمل زنانی که در وقتی حامله میشده باشند و بعد از آن نشوند مینماید، و باید سه روز متوالی از این مطبوخ بنوشند. و چون پانزده روز صاحب عرق النسا هر شب یک مثقال و نیم از حرمل ناکوفته تناول نماید، دفع آن علت گردد و مجرب است و چون با تخم کتان مخلوط نموده با عسل سرشته مداومت نمایند جهت رفع ضیق النفس بیعدیل است ، و چون زجاج محرق اضافه نمایند تفتیت حصاة کند و اکتحال او با زعفران وزهره ٔ مرغ خانگی و عسل و شراب و آب بادیان سبز جهت ضعف بصر امتلائی ، و نطول مطبوخ او جهت تقویت اعضا و سیاه کردن موی و ازاله ٔ خدر، و مطبوخ او با آب و روغن کنجد، و مداومت اکل آن جهت رفع امراض جگر و سل ، و ضماد او با روغن شبت بر ناف و تهی گاه جهت قولنج مزمن و سعوط عصاره و آب مطبوخ از جهت قطع نزله و حمره ٔ چشم و قطور او که در آب ترب و روغن زیتون جوشانیده باشند جهت گرانی سامعه و کری و دوی و طنین ، و بخور او جهت درد دندان و تعلیق او در لته ٔ کبود رافع سحر، و گویند افشانیدن او در خانه باعث فرقت و بخور او مبطل این اثر است . و مورث غثیان و صداع و مضر محرورین و مصلحش ربوب میوه های ترش و سکنجبین و ترشیها. و قدر شربتش از یک مثقال تا دو مثقال و بدلش قردمانا و گویندتخم سداب است و حمول بیخ او که با روغن ایرسا سائیده باشند مفتح افواه عروق و خون بواسیر است . و روغن او در سیم گرم و محرک باه و مفتح سده ٔ دماغی و جهت فالج و لقوه و صرع و رعشه و ریاح اعصاب شرباً و ضماداًنافع و حقنه ٔ او جهت عرق النسا و درد کمر و برودت گرده و رحم مفید است . و رجوع به الجماهر بیرونی ص 38 و گیاه شناسی گل گلاب ص 214 و اسفند و اسپند و سپند شود.

 

اسپند دود کردن در ایران تاریخ بسیار کهنی دارد و در خراسان ریشه عمیقی دارد. در گناباد تا ۵۰ سال قبل زنان اکثر صبح‌ها صبح زود اسپند آتش می‌زدند و در در ورودی خانه آتش آن را می‌گذاشتند. دود کردن اسپند در مراسمها و آیین‌ها خیلی جدی تر و مورد توجه بوده‌است از جمله در مراسم عروس کشان – در مراسم برات در مراسم جشنهای ولادت و تولد و در سایر مناسبتها. اسپند دود کردن در بسیاری از کشورها رایج است از جمله در ترکیه نیز همانند ایران قپه یا کپسول‌های خشک شدهٔ اسپند را تزئئین و برای محافظت از چشم بد در خانه‌ها و داخل ماشین‌ها یا حتی مساجد آویزان می‌کنند. در مراکش برای محافظت در برابر جن به شدت رواج دارد. در سوریه، عراق، عربستان سعودی، اردن و بسیاری کشورهای دیگر، مانند ایران دانه‌های خشک اسپند را برای محافظت از چشم و نظر غریبه‌ها در آتش می‌ریزند و با خواندن دعای خاصی که در هر فرهنگی متفاوت است، دود آن را به سمت خود و اطرافیان و اطراف محل فوت می‌کنند. این آیین توسط پیروان مذاهب مختلف از جمله اسلام، زرتشت، مسیحیت، یهودیت و هندوئیسم اجرا می‌شود. در بعضی از نسخه‌های دعاهایی که در حین این مراسم خوانده می‌شود، نام یک پادشاه باستانی زرتشتی به نام نقشابند برده می‌شود که گفته می‌شود او اولین بار این دعا را از پنج فرشتهٔ نگهبان به نام یزدها دریافت کرده‌است. رسم سوزاندن اسپند در آتش برای دود تطهیر دهنده‌اش تا قسمت هندی کشمیر هم نفوذ کرده‌است و در آنجا در مراسم عروسی وداها برای دور کردن تاریکی از زندگی جدید عروس و داماد آن را می‌سوزانند. در مراسم برات در گناباد و بیشتر مناطق خراسان در سر مزار درگذشتگان اسپند آتش زده و بر روی آن نمک می‌پاشند و آنرا برای چشم زخم همراه با شعری می‌خوانند. سپند تلخ و نمک شور چشم حسود پر حسد کور …. بعضی از تمدن شناسان معتقدند که اسپند می‌تواند همان هوم نام برده شده در اوستا و شاهنامه یا سومه مقدس در ریگ ودا باشد Rigvedic Soma and Avestan Haoma در خراسان دشتهای وسیع اسپند وجود دارد که این گیاه معمولاً توسط هیچ حیوانی خورده نمی‌شود و صرفاً استفاده دود کردن دارد.  ویکی

یاران خرده نگیرید.  هفتصد سال پیش هم حافظ برای دفع چشم زخم اسفند دود می کرده.   طبق نص قران در هزار و چهار صد سال پیش  یعقوب نابینا شده از دوری یوسف هم برادران عازم بارگاه برادر، عزیز مصر، را توصیه به ورود از دروازه های جداگانه به مصر می کند محض پرهیز از چشم زخم.  عادات کهن دیر می میرند.  باید تحقیق کنم شاید ریشه عمل در بخور سوزی های معابد و آذر پرستان بیده بید

هر آن کَس را که دَر خاطِر ز عِشق دِلبَری باریست

سِپَندی گو بر آتَش نِه که دارد کار و باری خوش                                                                                                                      حافظ قدسی

 
اعتراضات دی ۹۶ چگونه آغاز شد و تندروها چه نقشی داشتند؟
/درگفت‌وگو با مهدی عبایی و ناصرآملی/
۷ دی ۱۳۹۸۱ زمان تقریبی مطالعه ۹ دقیقه
اعتراضات 96
زهرا منصوری، انصاف نیوز: دو فعال مشهدی، یکی ناصر آملی، درباره‌ی اعتراضاتی که از ۷ دیماه ۹۶ در مشهد کلید خورد، می‌گوید «مخالفان می‌خواهند دولت زمین‌گیر شود؛ قبل از دی ماه ۹۶ در خطبه‌های نماز جمعه علیه دولت حرف‌هایی زده می‌شد و مستندات آن هم موجود است». از سوی دیگر مهدی عبایی معتقد است در دی ماه ۹۶ اصولگرایان فراخوان اعتراض در میدان شهدا را منتشر کردند اما کنترل اعتراضات از دست آن‌ها خارج شد و شعارها سلطنت طلبانه شد.

دو سال از اعتراضات دی ماه ۹۶ می‌گذرد، یکی از ویژگی‌های این اعتراصات گستردگی آن بود؛ از مشهد شروع شد و سریعا به بخش‌های دیگر کشور تسری پیدا کرد؛ جنس اعتراضات دی ماه ۹۶ با دیگر اعتراضات در ایران متفاوت بود و برخی آن را شورش پابرهنگان و دیده نشدگان تعبیر می‌کنند. این اعتراضات خودجوش و بدون سازماندهی بود.

علی مطهری نماینده‌ی مجلس درباره‌ی اعتراضات دی ماه ۹۶ گفته بود: «منشا اعتراضات دیماه درون حکومتی بود چرا که یک عده برای ضربه زدن به دولت این اعتراضات را به راه انداختند اما به سرعت کار از دست‌شان در رفت و منافقین و سلطنت‌طلبان فوری از آن بهره‌برداری کردند.» [ایسنا، اردیبهشت ۹۷]

درباره‌ی اعتراضات دی ماه ۹۶ و چگونگی آغاز آن و همچنین نقش مخالفان دولت در شکل‌گیری این اعتراضات که بسیاری منشا آن را شهر مشهد می‌دانند، انصاف نیوز با دو فعال اصلاح طلب از مشهد گفت‌وگویی کرده است که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید:

حسینه‌ای که در اختیار تندروهاست

ناصر آملی فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه از نظر من اعتراضات سال ۹۸ اگر چه از نظر شکلی با دی ماه ۹۶ شباهت داشت اما به صورت ماهیتی با یکدیگر تفاوت دارند، به انصاف نیوز گفت: «اعتراضات در سال ۹۶ چند ماه پس از انتخاباتی که ۲۴ میلیون نفر در آن شرکت کردند، علاوه بر آن هم مشکل حادی در کشور وجود نداشت رخ داد و اعتراض توده‌ای و یا محرومان هم نبود؛ در واقع علتی هم نداشت. لذا در آن شبه شورش و یا شورشی که از مشهد آغاز شد و به دیگر شهرها سرایت کرد، عامل بیرونی آن را می‌توان آشکارا تحلیل کرد و شواهدی هم که در مشهد وجود داشت، آنها را اثبات می‌کرد. شواهد در مشهد هم این بود که بخشی از جریان تندروی محافظه‌کار که مشهد حیاط خلوت آن است، قبل از اعتراضات دی‌ماه ۹۶ تحرکاتی را در مشهد شروع کرده بودند.

در مشهد حسینیه‌ای وجود دارد که در اختیار تندورها است، چند چهره‌ی شاخص هم دارد که آشکارا از طریق ضبط کلیپ‌های تهدیدآمیز و سخنرانی‌ تحرکاتی انجام می‌دهند. حتی مستندات آن هم موجود است. سعی کردند مردم را به خاطر کاری که شهردار مشهد در خیابان شیرازی انجام داد؛ به خیابان‌ها بیاورند تا اعتراض کنند.

در ماجرای دی ماه ۹۶ مدارک و اسنادی مجازی‌ای هم وجود دارد که آن‌ها آشکارا مردم را دعوت به اعتراض کردند؛ آنها با این انگیزه که مردم را علیه دولت بشورانند، بازی را شروع کردند؛ یعنی اعتراضات با تندورها آغاز شد اما بعد، از دست آنها خارج شد و شعارها به سمت کل حکومت نشانه رفت. اما در سال ۹۸ که نزدیک به یک و سال نیم از آغاز تحریم‌ها گذشته است و فشار تحریم‌ها بر دولت و مردم بیشتر شده و مشکلات و بحران‌های اقتصادی تشدید شده است، طبیعی است برروی دهک‌های پایین فشار اقتصادی بیشتری وارد می‌شود، این‌بار هم شواهدی است، جریان مقابل اعتدالیون و دولت دست کم خشنودی خود را از اعتراضات نشان دادند؛ حتی دو تا صفحه‌ی مجازی را دیدم که منتسب به دو تا از سازمان‌های به اصطلاح انقلابی بود، در آنجا نوشته بود در چین مردم  در اعتراض به گرانی بنزین اتومبیل‌های خود را در بزرگراه‌ها خاموش کردند و بدین شکل اعتراض کردند.

در حالی که مردم ما به جای اعتراض کیسه فریزر برمی‌دارند و به پمپ بنزین می‌روند؛ البته آن سازمان مربوطه نمی‌پذیرد که صفحات برای آن‌ها است. عجیب است سازمانی به این پرقدرتی ادعا می‌کند این صفحات ربطی به آن ندارد؛ بعد اگر یک کسی در فضای مجازی یک جمله‌ای بنویسد؛ روز بعد به سراغش می‌آیند. پس دست کم در داخل گروهی تقریبا از شروع این اعتراضات ابراز رضایت کردند؛ از خارج از کشورها هم آمریکایی‌ها تحریم را آغاز کردند و اسراییل و عربستان هم که کار خود را می‌کنند.

از آنها توقعی نداریم اگرچه بر آتش این تحریم‌ها افزودند اما اینبار می‌توان به مردم حق داد؛ زیرا آنها چه کار دارند که چه عواملی موجب این بحران است؛ آنها می‌خواهند زندگی خود را داشته باشند. یک زندگی بی‌دردسر و بدون دغدغه‌ای برای خود فراهم کنند اما می‌بینند این امکان برای‌شان وجود ندارد و طبعا وقتی بستری وجود دارد برای اعتراض به خیابان می‌آیند. نکته‌ی دیگری که  اعتراضات سال ۹۶ را با ۹۸  متفاوت می‌کند، نحوه‌ی مواجهه‌ی سنگین با آن بود؛ از طرفین ادعاهای زیادی شنیده می‌شود و هرکدام تقصیر را گردن دیگری می‌اندازند.

من مستنداتی درباره‌ی این‌ ادعاها در اختیار ندارم. اگرچه تحلیل دارم؛ نمی‌توانم ادعایی کنم تا فردا در دادگاه پاسخگو باشم. اما این حوادث منجر به کشته شدن تعداد قابل توجهی از شهروندان ایرانی شد و یک شوک بزرگی برای مردم ایران ایجاد کرد. ببینید! جریان مقابل دولت از این حوادث تا قبل از موضع‌گیری رهبری استقبال کرد و تا پیش از آن هم از اعتراضات دفاع و حتی مردم را تحریک می‌کردند؛ اما پس از موضع‌گیری رهبری دیگر فیتیله را پایین کشیدند و طور دیگری وارد این بازی شدند. این تفاوت‌های این دو واقعه در این دو سال بود.»

او درباره‌ی اینکه آیا در اعتراضات دی ماه ۹۶ اتاق فکری برای اعتراضات وجود داشته است، گفت: «بله؛ البته براساس شواهد برای من این قطعیت وجود دارد و برای دیگری شاید این یقین حاضل نشده است زیرا من لحن مخالفان دولت را در مشهد دیدم. یعنی کسانی که به صراحت می‌گویند انتخابات کلید دروازه‌ی ورود دشمن است، وقتی چنین تعبیری را درباره‌ی یک ستون از دو ستون حکومت بیان می‌کنند، این نشان می‌دهد اینها با نهادهای انتخاباتی ماهیتا و مصداقا مخالف بودند. مدارک و شواهدی وجود دارد که آنها مردم را تحریک می‌کردند و می‌گفتند آخر کار این دولت است؛ دولت باید برود و حتی من شنیدم چند نفر از آن‌ طیف هم بازداشت شدند؛ کمااینکه این باند احمدی نژادی‌ها وقتی این اعتراضات بسط پیدا کرد، گفتند فلان فرد از دوستان ما بازداشت شده است؛ یا مثلا یک فردی از انجمن به اصطلاح عدالتخواه که زمان اعتصاب کامیون‌دارها رفت و با اعتصاب کننده‌ها گفت‌وگو کرد. ببینید! اینجا سوییس و فرانسه نیست که افراد معمولی این کارها را انجام دهند؛ احتمالا این دانشجو یک حاشیه‌ی امنیتی دارد که به خودش این جرئت را می‌دهد. او اگرچه بازداشت شد اما زود رها شد؛ از آن طرف اگر یک اصلاح طلب یا یک نیروی به غیر از اصولگرا یک عبارت کوتاهی را در شبکه‌های اجتماعی خود بنویسد، به سرعت به سراغ آنها می‌آیند و اکنون ببینید که چگونه با کارگران اعتصاب کننده برخورد می‌کنند؟

آقای بخشی و قلیان به ۵ سال به زندان محکوم شدند؛ من کاری ندارم که آن‌ها کار درستی انجام می‌دهند یا نه. عرض بنده این است این برخوردهای دو گانه دم خروس آن‌ها را آشکارا در معرض دید همگان قرار می‌دهد؛ این طیف اصولگرا وقتی اقدامی می‌کند، چیزی متوجه‌ی آن‌ها نمی‌شود؛ چند روز پیش آقای زید آبادی مقاله‌ای را نوشتند و در آن نوشته بودند دوره‌ی دولت خاتمی که او را بازداشت کردند؛ به او گفته بودند چرا علیه دولت خاتمی صحبت کرده‌ای؟ در حالی که این‌ها آشکارا در نماز جمعه علیه دولت صحبت می‌کنند؛ مثلا همین امام جمعه بیرجند اخیرا صحبت‌هایی کرده که اگر این حرف‌ها را کسی دیگر  بزند، دمار از روزگار آن در می‌آورند.

ظاهرا خیلی عجله دارند تا کار این دولت زودتر به اتمام برسد و زمین‌گیر شود؛ دست‌کم از رفتارهای آنها این برداشت می‌شود؛ می‌خواهند برای ریاست جمهوری سرپرستی را بگذارند و انتخابات را همانطوری که دوست دارند برگزار کنند. یک فردی در مشهد وجود دارد، من اسم او را نمی‌برم زیرا نمی‌خواهم به شهرتش افزوده شود؛ از طیف بسیار تندور و حتاک  است؛ ایشان به طور آشکار مردم را به مواجه شدن با دولت تحریک می‌کرد. یک حسینیه‎ای کاملا در اختیار آنها است؛ مثل دخمه‌ای که در شهرری در دولت آقای خاتمی در اختیار آنها بود،حتی اسناد و شواهدی در این زمینه داریم؛ از حیث قضایی و کیفری اسناد قابل اتکایی نیست و وقتی آنها را مطرح کنیم، ممکن است طرف بگوید من فراخوان اعتراض داده‌ام اما درگیری خیابانی کار من نبوده است.

از آنجایی که این آقایان حریم امنیتی امنی دارند، پس می‎توانند از خود دفاع کنند و دست ما هم به جایی بند نیست؛ در هفت آسمان هم یک ستاره‌ی فضایی نداریم تا از ما مراقبت کنند؛ این ادعا را نمی‎توان به صورت مستند و قابل دفاع آماده کنیم، لذا شواهدی  وجود دارد و دلالت می‌کنند دست‌هایی از بیرون این جریان را ایجاد کرده‌اند و وقتی نتیجه‌‌ی آن معکوس شد، عقب کشیدند؛ باز هم تاکید می‌کنیم آمدن به کف خیابان را کار درستی نمی‎دانم اما به مردمی که نمی‎دانند در پشت پرده چه خبر است و از طرفی فشارهای هولناک اقتصادی به آنها وارد می‌شود، به آنها حق اعتراض می‌دهم و مردم هم ابزاری ندارند که اعتراض کنند.»

اصولگرایان از مردم خواستند در میدان شهدای مشهد تجمع کنند
مهدی عبایی فعال سیاسی اصلاح طلب در گفت‌وگو با انصاف نیوز می‌گوید: «اعتراضات در جوامع حتما باید ریشه‌های اجتماعی داشته باشد؛ یعنی صرفا به دلایل فردی اعتراضات در جامعه اتفاق نمی‌افتد. در سال ۹۶ هم چنین ریشه‌هایی برای بروز اعتراضات وجود داشت؛ گرانی، تورم و رکودی در جامعه احساس می‌شد.

بنابراین احتمال بروز این اعتراضات وجود داشت. از طرفی هم رقبای سیاسی اصلاح طلبان به فکر زمین‌گیر کردن دولت بودند، زیرا در آن شرایط فکر می‎کردن، اگر این اعتراضات را به سمت  دولت بکشانند شاید بتوانند دولت را متقاعد کنند تا گرایش  آن به سمت اصولگرایی باشد. در مجلس هم طرح استیضاح آقای روحانی آماده بود. زمینه‌ی کار هم  متاسفانه در مشهد کلید زده شد. در هفته‌ی قبل از اعتراضات دی ماه هم در نماز جمعه تحرکاتی دیده می‌شد و زمینه‌هایی ایجاد شد تا در همان نمازجمعه مردم به نسبت به فشار اقتصادی و گرانی اعتراض کنند. در روز بعد سایت و کانال‌ها بویژه در مشهد فراخوانی را که صادر شده بود منتشر کردند؛ در واقع فراخوانی داده شد تا مردم برای اعتراض به میدان شهدا مشهد بیایند.

البته دعوت کننده فراخوان برای اعتراضات مشخص نبود که از کجاست. در واقع دعوت کننده اولیه مشخص نبود؛ یعنی اصولگرایان فقط از مردم خواستند تا در مقابل شورای شهر در صحن میدان شهدا اعتراص خود را به گوش برسانند. جمعیت اولیه در میدان شهدا در ابتدا حدودا ۵۰ نفر خانم‌های محجبه‌ای بودند و از ظواهر آنها مشخص بود وابسته به کدام طیف هستند، در ایتدا شعارها هم غلیظ نبود؛ فقط درباره‌ی گرانی بود؛ اما در این میان یک اتفاقی افتاد که وضعیت تغییر کرد.

پلیس مانع از ورود اتوبوس‌ها به میدان شهدا شد تا به حجم معترض‌ها اضافه نشود. وقتی این اتفاق افتاد، جمعیتی که صرفا از آنجا گذر کردند یا از اتوبوس پیاده شدند، در ظرف نیم ساعت به جمع معترضان پیوستند؛ جمعیتی حدودا دو هزار نفر در آنجا گرد هم آمدند. دیگر جنس شعارها تغییر کرد و آن اقلیت پنجاه  تا  ۱۵۰ نفری که در ابتدا فقط خانم‌ها بودند و بعد کسانی هم به آنها اضافه شدند؛ جنس  شعارهای آنها اصولگرایی بود؛ پس از مدتی  اعتراضات از دست آنها خارج شد و وضعیت تغییر کرد و شعارها دیگر فقط علیه دولت نبود و بیشتر علیه نظام  و دعوت از سلطنت طلبان برای آمدن به میدان بود. شعار «رضاشاه روحت شاد» سر دادند؛ دیگر جنس شعار مردم مثل زمان انقلاب و پس از آن نبود؛ بلکه سلطنت طلبانه بود. مشخص بود که کار از دست رقبای اصلاح طلبان خارج شده بود؛ آمد نیوز به این فراخوان پاسخ مثبت داد و در کانال خود بسیار در این زمینه فعالیت کرد و علاوه بر آن کانال‌ها و شبکه‌های اجتماعی در خارج از کشور هم فعال بودند. ریشه‎ی آن اعتراضات اقتصادی بود و اینکه دولت به خواست و مطالبات مردم پاسخگو نیست.

اما وقتی اعتراصات ادامه پیدا کرد، اقشاری که فشار اقتصادی بر روی آن‌ها نبود، به دلایل دیگری در اعتراضات شرکت کردند؛ اعتراضات دی ماه ۹۶ مثل آبان ماه ۹۸ نبود؛ فشار اقتصادی پا برهنگان و حاشیه نشین‌ها را به خیابان‌ها آورد تا اعتراض کنند؛ شعارهای آبان ماه ریشه در گرسنگی داشت‌.

در سال ۹۶ چنین شرایطی نبود؛ فقط برخی از شعارها ریشه در گرانی داشت اما از برخی از شعارها استفاده‌ی سیاسی می‌شد، اصولگرایان می‌خواستند این شعارها دائما علیه دولت باشد اما شکل دیگری شد. در نماز جمعه‌ها و خطبه‌ها تحرکاتی بود، شعارهایی علیه دولت داده می‌شد؛ می‌گفتند مردم معترض هستند، همان جمعیت نماز جمعه کسانی که به انصار حزب الله معروف هستند، از نماز جمعه بیرون آمدند و شعارهایی علیه دولت دادند.

خطبه‌ها را تقریبا همه‌ی کانال‌ها منعکس کردند،کانال‌های اصلاح طلب هم منتشر کردند زیرا آنها هم نسبت به برخی از آن مسایل که در خطبه‌ها مطرح می‌شد، اعتراض داشتند. کانال‌های اصولگرا هم می‌خواستند از آن شعارها استفاده‌ی سیاسی کنند.  همان شعارهایی که در نماز جمعه سر داده شد در میدان شهدا هم، بر روی پلاکاردها نوشته بودند. اجماع همه هم این است که حرکت اولیه در دی ماه ۹۶ صرفا علیه دولت بود و بعد از آن از دست اصولگرایان خارج شد و شعارها دیگر قابل کنترل نبود.»