۱۳۹۹ آذر ۷, جمعه

Didi Dari

۱۳۹۹ آذر ۵, چهارشنبه

هم‌ نوازی زنان خراسانی به خوانندگی مژگان و مرجان خوش اندام |‌ Iranian Fo...

فیرحی

 تصویر رایج از فقه، تصویری تمامت‌خواه است. این تصویر به ویژه پس از پیاده‌سازی نظریه 'ولایت مطلقه فقیه ' در ایران پس از انقلاب پنجاه‌وهفت شدّت گرفت. در بازنگری قانون اساسیِ سال ۱۳۶۸ خورشیدی نیز نه تنها اختیاراتِ ولی فقیه کم‌ نشد که بیش‌تر شد و حتی قید 'مطلقه ' نیز به 'ولایت فقیه ' افزوده شد. اما در گذشته و حال بوده‌اند فقیهانی که برای فقیه به هیچ عنوان ولایت سیاسی و اجتماعی قائل نبودند و کارویژه فقیه را تنها فتوا دادن برای مقلدان خود می‌دانستند، یا اگر ولایتی هم برای فقیه قائل بودند از ولایت مشروطه فقیه (و نه مطلقه) دفاع می‌کردند، ولایتی که مشروط به قبول، رضایت مستمر مردم و نظارت همگانی است. داود فیرحی در زمره فقه‌شناسان پساانقلابی بود که در عمر کوتاه خود ‌کوشید، با تسلط بر روش‌های قدیم و جدید، میان فقه و دموکراسی آشتی نظری برقرار کند.

داود فیرحی (متولد ۱۳۴۳ خورشیدی)، استاد علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، بر اثر عوارض ناشی از ابتلا به ویروس کرونا، بیست و یکم آبان ماه ۱۳۹۹ خورشیدی، در سن ۵۶ سالگی در تهران درگذشت. او اهل زنجان بود و مقدمات دروس حوزوی را در همین شهر گذراند. سپس برای تکمیل تحصیلات حوزوی خود راهی قم شد و در این شهر تا دوره خارج به تحصیل فقه و اصول پرداخت. فیرحی از سال ۱۳۶۶ خورشیدی به تحصیل دانشگاهی هم پرداخت و کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای خود را، هر سه در رشته علوم سیاسی، از دانشگاه تهران گرفت. موضوع رساله کارشناسی ارشد او 'اندیشه سیاسی شیعه در دوره قاجاریه ' (۱۳۷۲) به استاد راهنمایی سید جواد طباطبایی بود. فیرحی سال ۱۳۷۸ خورشیدی از رساله دکتری خود با عنوان 'قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام (دوره میانه) ' دفاع کرد. یکی از استادان مشاور او حسین بشیریه بود. او همان سال رساله خود را تحت همین عنوان از سوی نشر نی به چاپ رساند.

داود فیرحی
IJTIHAD

توضیح تصویر،

داود فیرحی؛ استاد علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

نخستین اثر فیرحی موفقیت بزرگی برای او به دنبال آورد و نام وی را به عنوان یکی از نظریه‌پردازان ایرانی اندیشه سیاسی اسلام بر سر زبان‌ دانشوران انداخت. این کتاب تا کنون هفده بار تجدید چاپ شده و مقالات متعددی در طرح و بررسی آن انتشار یافته و نشست‌های متعددی در نقد آن برگزار شده است. او ۱۰ کتاب و ۳۰ مقاله منتشر کرد و شاگردان بسیاری در حوزه اندیشه سیاسی اسلام و به ویژه فقه سیاسی پروراند.

فیرحی در آثار خود، تحت تأثیر روش‌شناسی فوکو و هرمنوتیک گادامر، کوشید سیاست‌شناسی فقیهان را تاریخمند کند و زمینه‌های سیاسی-اجتماعی شکل‌گیری این آراء را بکاود؛ او بدین سان زمینه را برای برساختن «فقه مشروطه» فراهم ساخت، فقهی که با حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش در حوزه عمومی سازگار است. برای تاریخمند ساختن طرح فکری فیرحی در برساخت «فقه مشروطه» بایستی به پیش‌زمینه فکری‌ای توجه کرد که دیگر نواندیشان دینی ایرانی فراهم کردند. عبدالکریم سروش با طرح نظریه 'قبض و بسط تئوریک شریعت ' و مجتهد شبستری با به میان آوردن سنت قاره‌ایِ هرمنوتیک، تاریخمندی فهم دینی را مدلل ساختند و محسن کدیور در آثار متعدد خود در حوزه اندیشه سیاسی اسلام نشان داد که ولایت مطلقه فقیه نظریه‌ای «استبدادی» است و فقه سیاسی شیعه، در بسیاری از صورت‌های تاریخی‌اش، با حقوق بشر و دموکراسی سازگار نیست و استدلال کرد که باید فقه سیاسی نوینی برساخت.

فیرحی برای برساختن فقه سیاسی نوین به جنبش مشروطه‌ ایران (۱۲۸۴ تا ۱۲۹۰ خورشیدی) توجه ویژه داشت و بر آرای فقیه مشروطه‌خواه محمدحسین نائینی (درگذشت: ۱۳۱۵ خورشیدی) تمرکز ‌کرد. فیرحی شرح مفصلی بر رساله 'تنبیه الامة و تنزیه الملة ' اثر نائینی در دفاع از 'فقه مشروطه ' نوشت. نائینی این رساله را در فروردین ۱۲۸۸ خورشیدی پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی به دستور محمدعلی شاه قاجار و پیش از فتح تهران از سوی مشروطه‌خواهان، در بغداد چاپ کرد. نائینی در این رساله، که به زبان فارسی ثقیلی نوشته شده، با دلایل فقهی از حکومت انتخابی دفاع کرد و سلطنت مطلقه را 'استبدادی ' خواند و آن را 'خلاف شرع ' دانست. از نظر فيرحی 'تنبیه الامة اکنون یکی از نخستین متون مرجع در فهم اندیشه دینی-سیاسی شیعه در دوره جدید است ' (در آستانه تجدد، در شرح تنبیه الامة و تنزیه الملة، داود فیرحی، تهران: نشر نی، ۱۳۹۵، ص ۲).

رسول جعفریان، استاد تاریخ دانشگاه تهران، در یادداشتی که پس از مرگ فیرحی نوشت او را پژوهش‌گری توصیف کرد که فارغ‌دلانه از بیرون به تاریخ اندیشه‌ نمی‌پرداخت بلکه او را محققی دانست که «راه نائینی و آخوند را ادامه می‌دهد». محمدکاظم خراسانی معروف به «آخوند خراسانی» مانند شاگرد خود نائینی از فقیهان طرفدار جنبش مشروطه بود.

فیرحی گرچه در زمره نواندیشان دینی دسته‌بندی می‌شود، اما می‌توان گفت که او به جناح سنّتی نواندیشان دینی تعلّق داشت و منتقد جناح مدرن آن‌ها بود. از دید فیرحی جناح مدرن نواندیشی دینی (مانند سروش و شبستری) از فقه عبور کرده و به کلام (الهیات)، فلسفه و اخلاق‌شناسی روی آورده‌اند اما از نظر فیرحی فقه جایگزین‌پذیر نیست و به جای عبور از فقه باید آن را، با فعال ساختن امکان‌های نهفته در آن، با اقتضائات عصر جدید سازگار کرد. گفت‌وگوی قلمی انتقادی میان محمد مجتهد شبستری و فیرحی در باب نسبت فقه و اصلاح فکر دینی از سرفصل‌های مهم در تنوع درونیِ نواندیشی دینی ایرانی است.

واکنش‌ها به مرگ فیرحی تنها ستایش و تسلیت نبود، بلکه در مواردی اعتراض هم بود. قاسم روانبخش، روحانی روزنامه‌نگار، از شاگردان آیت‌الله مصباح یزدی و عضو 'جبهه پایداری انقلاب اسلامی '، در یادداشتی انتقادی پس از مرگ فیرحی بدون تسلیت‌گویی و بلکه با ابراز ناراحتی از تسلیت‌گویی جناح‌های مختلف فکری و سیاسی به مناسبت درگذشت فیرحی، ابراز داشت که داود فیرحی گرچه فردی حوزوی بود اما 'جوهره فکری ' او در دانشگاه تهران و تحت تربیت سید جواد طباطبایی و حسین بشیریه شکل گرفت. از نظر روانبخش کار فیرحی 'رنگ دينی زدن به مفاهيم غربی ' بود، نقطه عزيمت فکری‌اش ‌مدرنيته بود و فقه را تنها در خدمت مدرنيته می‌گرفت. روانبخش تا آن‌جا پیش رفت که کار فیرحی را این‌گونه ارزیابی کرد: 'دقيقا همان خطی [است] که ميرزا ملکم خان در دوران مشروطه دنبال می‌کرد. او در برابر آخوندزاده که با صراحت بر ضد دين مبارزه می‌کرد ‌بر اين باور بود که بايد آموزه‌های غربی را در لفّافه‌ای از مفاهیم دينی به خورد مردم داد '.

داوود فیرحی

 https://www.bbc.com/persian/iran-features-55037290

ایران جاوید

https://www.facebook.com/gilan.gilaki/videos/778494378845125/



مادر و پدر و آباء و اجداد هر بُمب!


.دوست و دشمن نسل ها به بیگارند. ایران را قرن ها مادرِ همه بُمب هاست: مولانا جلال الدین بلخی/رومی

Homayoun Shajarian - Khoob Shod (همایون شجریان و سهراب پورناظری - خوب شد)

آن را که درون دل عشق و طلبی باشد .....شهرام ناظری

Shahram Nazeri Ghame Eshgh

۱۳۹۹ آبان ۳۰, جمعه

ایران بایدن ترامپ اسرائیل دهقان رئیس جمهور سپاهی

 

در گفت‌وگوی با آسوشیتیدپرس؛

سردار دهقان: حادثه نطنز یک خرابکاری صنعتی بود

سردار دهقان: حادثه نطنز یک خرابکاری صنعتی بود

مشاور فرمانده کل قوا در صنایع دفاعی با اشاره به حادثه‌ای که تیر ماه سال جاری در مجتمع شهید احمدی روشن (نطنز) رخ داد، این حادثه را یک خرابکاری صنعتی عنوان کرد و گفت: کسانی که متولی نصب یک سری تجهیزات بودند، در زمانی تغییراتی را در آنجا ایجاد کردند که منجر به انفجار شده است.

 به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، مشروح گفت‌وگوی حسین دهقان با خبرگزاری آسوشیتیدپرس به شرح زیر است:
سوال: اگر اجازه بدهید، سوال ابتدایی را درباره موقعیت فعلی نیروهای متخاصم نسبت به جمهوری اسلامی بپرسم؛ رژیم صهونیستی هم‌اکنون در حال گسترش پایگاه‌های دیپلماتیک یا غیردیپلماتیک در منطقه است. شنیده می‌شود در کشورهای حاشیه خلیج فارس پایگاه‌هایی زده و بعضا هم می‌گویند که پایگاه‌های ایران در سوریه را مورد حمله قرار می‌دهند. این مجموعه حرکات را چگونه ارزیابی می‌کنید و واکنش جمهوری اسلامی چگونه می‌تواند باشد؟ 
بحثی که در کلان می‌تواند مطرح باشد و معمولا باید رویکردمان این باشد که مسائل را از منظر راهبردی نگاه کنیم. بدانیم بسترهای این اقدام چیست، اهدافی که یک بازیگر دنبال می‌کند، توانمندی و قابلیتی که آن بازیگر برای خود قائل است و در نهایت عوامل کمک‌کننده فضایی که آن راهبرد را می‌تواند به نتیجه برساند چیست؟ 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مقامات اسرائیلی اعلام کردند که زلزله بزرگی بر ارکان نظام صهیونیستی با پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمده است و به طور طبیعی انقلاب ما نه هیچ‌گاه رسمیت این رژیم را پذیرفت و نه هیچ‌گاه تن به خواسته‌های او و همه کسانی که مدافع او هستند داده است. اسرائیل همواره ایران را برای خود تهدیدی جدی و تعیین‌کننده می‌داند و همیشه روی این شعار مانور می‌دهند و آن هم این است که ایران به دنبال نابودی اسرائیل است. هم‌چنین آن جمله معروف امام خمینی (ره) که فرمودند «اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود» را تکرار می‌کنند. نظام و انقلاب اسلامی ما اعلام کرده، می‌کند و خواهد کرد که ما حتما مدافع آرمان ملت فلسطین هستیم. حتما دنبال این هستیم که فلسطین به حق قانونی، تاریخی و مالکیت سرزمین خود دست پیدا کند و البته به این موضوع باور داریم که نهادهای حقوقی و سیاسی جهان که در سیطره نظام صهونیستی قرار دارند در جهت منافع اسرائیل هر کاری که می‌توانستند را انجام داده‌اند. کمتر قطعنامه‌ای را می‌توانید پیدا کنید که در شورای امنیت سازمان ملل رفته باشد و علیه اسرائیل تصویب شده باشد و یا قطعنامه‌ای که تصویب شده باشد و کشوری در دنیا به دنبال اجراکردن آن باشد. این موضوع در حالی است که طبق منشور سازمان ملل، اگر قطعنامه‌ای را شورای امنیت سازمان ملل تصویب کند، همه اعضا موظف به این هستند که نسبت به آن متعهد و وفادار باشند. 
آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها همواره اصل ثابتی در سیاست خارجی خود داشتند و آن هم حفظ موجودیت این رژیم جعلی صهونیستی در منطقه خاورمیانه است. اولا ما اسرائیل را عامل ناامنی در فضای عمومی منطقه می‌دانیم، وجود او مخالف اهداف و منافع ملی همه ملت‌های منطقه است و اگر دولت‌های منطقه خودشان پایبند به منافع ملی خود باشند، قاعدتا همکاری، پذیرش یا پایگاه دادن به اسرائیل را انجام نمی‌دهند. با این حال، آنان هم عمدتا نظام‌های وابسته‌ای هستند، اتکایی به مردم‌شان ندارند، منافع ملی‌شان موضوع ثانویه نسبت به آن چیزی که آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها ازشان می‌خواهند و شاید هم بتوان این‌گونه گفت که موجودیت، بقا و تثبیت‌ خود را در سایه نوع همکاری، میزان و عمق تعاملاتی می‌دانند که با آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها دارند. 
بنابراین اسرائیل همواره به دنبال این بوده است که ما را به عنوان تهدید و آن هم تهدیدی فوری برای خود تلقی کند. همواره تلاش کرده خود را به مرزهای ما نزدیک کند و تلاش کرده است که به جنگی مذهبی دامن بزند. از این منظر تلاش کردند که ایران را تهدیدی برای دنیای اسلام و عرب جلوه داده و ایران هراسی کنند. آنان این مسیر را تاکنون ادامه دادند. اینها سیاست‌هایی است که بستری را برایشان فراهم می‌کند تا بتوانند با همه همسایگان ما و همه کسانی که در سراسر جهان به نوعی با ما تعامل دارند اثرگذاری کرده و سیاست‌هایشان را علیه ما سامان دهند. حال سوال بعدی این است که اسرائیل با جغرافیا، جمعیت و توان خود می‌تواند پایگاه های نظامی را در سراسر منطقه ایجاد کند؟ پاسخ منفی است. آیا می‌تواند در دراز مدت روی این پایگاه ها حساب کند؟ پاسخ منفی است. ذهنیت شکل گرفته تاریخی مسلمانان، هیچ‌گاه اشغال فلسطین و بیت‌المقدس را تمکین نکرده و نپذیرفته است. در حقیقت اسرائیل با اشتباهات راهبردی که انجام می‌دهد، جبهه گسترده‌ای را فراهم می‌کند که علیه خودش به کار گرفته خواهد شد. دقت کنید اسرائیل امروز با بحران هویت مواجه شده است و توجیه خود در جوانان اسرائیلی و یهودی را از دست رفته می‌بیند. روحیه تجاوز، اشغال‌گری و آدم‌کشی که شاخصه‌های اصلی رژیم صهونیستی است، امروز پذیرش ندارد.
حال موضع جمهوری اسلامی چیست؟ موضع ما کاملا مشخص است. ما اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسیم و معتقدیم تعیین تکلیف وضعیت آینده و سرنوشت فلسطین اشغالی به دست خود مردم فلسطین انجام خواهد شد. چه کسانی که هجرت داده شده و از سرزمین خود خارج شده‌اند و چه کسانی که هنوز در این سرزمین حضور دارند. یقینا مردم فلسطین خودشان باید نسبت به آینده نظام سیاسی خود تصمیم بگیرند. این موضوع، هنجار پذیرفته شده جهانی نیز هست. اگر آمریکایی‌ها به دموکراسی و تعیین سرنوشت ملت‌ها توسط خودشان، تمامیت ارضی و احترام به حاکمیت‌های سیاسی معتقدند باید این اجازه را بدهند که بعد از این همه فجایع انسانی که رخ داده است، نقطه پایانی بر فشار حداکثری یک ملت بگذارند و اجازه بدهند که فلسطینی‌ها جمع شده و هر تصمیمی که می‌خواهند را خودشان بگیرند. ما هم از این موضوع حمایت می‌کنیم و البته رسما اعلام کرده‌ایم که هر جریانی که مقابل اسرائیل، زیاده‌خواهی‌ها و تجاوزگری او بایستد، از او حمایت کرده و خواهیم کرد.
سوال من این است که وقتی اسرائیل به تمامیت ارضی و حاکمیت سیاسی این کشورها تهاجم می‌کند، چرا دنیا در برابر این تهاجم سکوت کرده است؟ حال هر بهانه‌ای که می‌خواهند بگیرند. اولا ما حضور سازمان‌یافته‌ای در عراق یا سوریه نداریم که بگویند مقری متعلق به ایران را زدیم. اگر همه ملت سوریه حامی ایران و سیاست‌های او باشند، آیا اسرائیل باید همه‌شان را مورد هجوم قرار بدهد؟ این خود سوری‌ها هستند که از سرزمین و حاکمیت سیاسی‌شان حمایت می‌کنند، اسرائیل باید آنان را مورد حمله قرار بدهد به این بهانه که طرفدار ایرانند؟ آیا این موضوع قابل قبول است؟ به نظرم امروز نوعی سکوت جنایت‌بار در قبال اقداماتی که اسرائیل در منطقه و جهان انجام می‌دهد، شکل گرفته و آن هم یک نقطه محوری دارد؛ مخالفت با ایران.  
به نظرم عقلانیت حکم می‌کند، تجربه تاریخی دیکته می‌کند و آیندهِ همراه با صلح و رفاه اقتضا می‌کند که نظام سلطه و صهونیست‌ها دست از این نگاه تاریخی که خودشان را محق بر اعمال اربابی و حاکمیت بر دنیا می‌دانند بردارند ، واقعیت‌های امروز بشری را پذیرفته و اجازه بدهند که دنیا چهره همراه با صلح، ‌آرامش و امنیت را از خود نشان بدهد. بس است جنگ‌افروزی، فتنه‌گری، اغتشاش‌آفرینی، احساس حق بودن و حق اربابی که آمریکایی‌ها و مغز متفکرشان، صهیونیست‌ها، به آن معتقدند. 
آنان ایران را متهم می‌کنند که نظامی ایدئولوژیک دارد. من می‌خواهم بگویم این موضوع در آن طرف جدی‌تر است. زمانی که منافع و اهداف ملی خود را تعریف می‌کنیم، نقطه مرکزی آن اسلام و مردم مسلمان‌مان خواهد بود اما نسبت آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها با ما چیست؟ آنها ادعا می‌کنند رفتارشان ایدئولوژیک نیست، در حالی که بار اصلی رفتار آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها با نظام جمهوری اسلامی صرفا ایدئولوژیک است. ما می‌گوییم از منظر راهبردی به مسائل نگاه کنیم، ما یک موجودیتیم. در طول تاریخ قابل حذف‌شدن نبودیم . ما واقعیت تاریخی، تمدنی، فرهنگی و ... داریم. ما موثر در منطقه و جهان هستیم. خب چرا می‌خواهند ما را نبییند و حذف‌مان کنند؟ باید این واقعیت‌ها را بپذیرند و با آن کار کنند. 
سوال: ایالات متحده هفته‌هاست که درگیر مسائل انتخاباتی است و هر دو طرف برای اینکه خود را برنده انتخابات نشان بدهند، واکنش‌هایی نسبت به موضع‌شان درباره ایران داشتند. مثلا گفته شد آقای ترامپ و دستیارانش موضوع حمله به ایران را مطرح کردند و در نقطه مقابل، آقای بایدن گفته است که به برجام برمی‌گردد. ارزیابی شما از این دو نفر چیست و اساسا چه تفاوت‌هایی بین‌شان می‌بینید؟ عده‌ای در داخل ایران می‌گویند برنده شدن بایدن تاثیراتی بر اقتصاد ایران دارد که نمونه‌اش را در افزایش ارزش ریال دیدید. ارزیابی شما از این دو نفر چیست و اساسا کدامیک را ترجیح می‌دهید؟ 
من فکر می‌کنم دنیا امروز صحنه‌هایی را در آمریکا مشاهده می‌کند و آن هم این است که همه اصولی که به دنیا عرضه می‌کردند و می‌گفتند که این اصول می‌تواند استقرار را فراهم کند، به سخره گرفته شده است. نهادهای قانونی، حقوقی و سیاسی که در آمریکا وجود دارد تاکنون نتوانسته برای این موضوع راه‌حلی پیدا کند و به نظرم این اتفاق به سخره گرفتن همه آن چیزهایی است که به عنوان اصل، میزان و مبنا برای استقرار یک نظام برآمده از اراده مردم از آن یاد می‌کردند. آمریکایی‌ها امروز در معرض فروپاشی رفتاری در موضع سیاسی و اخلاقی‌اند. البته که نمی‌توان انتظار داشت اخلاقی رفتار کنند اما اتفاقات روزهای اخیر نشان داد به همان نرمال‌هایی که همیشه از آن یاد می‌کردند نیز پایبند نیستند. به نظرم این صحنه، صحنه‌ای تماشایی است و محل عبرت برای کسانی است که فکر می‌کنند تکرار آن رفتارها و اقدامات می‌تواند آن ها را به توسعه، آبادانی و رفاه برساند. اکنون صحنه آمریکا می‌تواند تبدیل به یک جنگ داخلی شود. 
در پاسخ به سوال شما مبنی بر ارجحیت بایدن یا ترامپ باید بگویم، اگر از ابتدای پیروزی انقلاب تا به امروز را بررسی کنیم می‌بینیم که هم دموکرات‌ها سرکار بودند و هم جمهوری‌خواه‌ها. تا قبل از وقوع جنگ، هر اقدامی که در کشور رخ داده که به نوعی نظام را تهدید می‌کرده است حتما مورد حمایت آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها بوده و دیگر کشورهای منطقه نیز به نوبه خود سهمی در آن ایفا کردند. در دوران جنگ، این آمریکایی‌ها بودند که صدام را به جنگ تحریک کردند. در طول جنگ نیز همه اقدامات آمریکایی‌ها، اروپایی‌ها و کشورهای منطقه در حمایت از صدام و در مقابل ما بود. او را تجهیز کردند، حتی تحریک بیشتری کردند و تا آخر در میدان نگه داشتند. در آخر نیز آمریکایی‌ها هواپیمای مسافربری ما و سکوی نفتی ما را زدند. قبل از انقلاب هم که تجربه خوبی از آمریکایی‌ها نداشتیم؛ از کودتای مردادماه بگیرید تا حمایت مستمر و تمام عیار از نظام سیاسی که مدافع و تامین‌کننده منافع‌ خودشان بود. شکنجه‌ها، تبعیدها و ... جز کارهایی است که در کارنامه سیاه آمریکایی‌ها در برابر ملت ما به چشم می‌خورد. عرض کردم که هم دموکرات‌ها سرکار بودند و هم جمهوری‌خواه‌ها. بنابراین این که بگوییم کدامیک علیه ما و کدامیک به نفع ماست، ساده‌اندیشی است. آنان عمقی در سیاست و راهبرد خود دارند در عین این که عمل‌گرایند، عملیات هم می‌کنند. 
حرف آمریکایی‌ها از ابتدا با ما چه بود؟ عدم پذیرش یک نظام که ما باشیم. بنابراین در راستای براندازی و تغییر رفتار ما اقدام کردند. تغییر رفتار به این معنا که در برابر خواسته‌های او تسلیم شویم. این سیاست‌های ثابت آمریکایی‌ها بوده است. به گذشته برگردید و می‌بینید که آمریکایی‌ها همواره چه در اسناد ملی خود و چه در قوانین خود، ایرانی‌ها را به عنوان یک تهدید جدی برای خویش قلمداد کرده اند. آنان در بودجه خود برای کار کردن در مورد براندازی ایران پول پیش‌بینی می‌کنند. مگر نمی‌گویند که مخالف ترور و تروریست هستیم؟ پس مجاهدین خلق چه تعداد از مردم بی‌گناه ما را کشتند، مقامات مسئول ما را ترور کردند و به شهادت رسیدند. مگر غیر از این است که آقای بولتن به عنوان بزرگ‌ترین مدافع آنان در اجلاس سالیانه آنان شرکت می‌کند؟ مگر اروپایی‌ها شرکت نمی‌کنند؟ بعد از جنگ هم آنان هیچگاه عرصه درگیری با ما را خالی نگذاشتند و حالا اوج این موضوع به جنگ اقتصادی و تحریم‌هایی رسیده است که در زمان آقای اوباما و حتی قبل‌تر یعنی از زمان تسخیر لانه جاسوسی آغاز شده است. همواره این تحریم‌ها را تحکیم بخشیده و گسترش دادند و فقط هم دنبال دو چیزند؛ براندازی یا تسلیم. 
ایران نشان داده است که نه قابل براندازی است و نه تسلیم می‌شود. در دو دهه اخیر، به خصوص در زمان آقای اوباما، دوره‌ای را با آمریکایی‌ها تجربه کردیم به نوعی دوران صلح سرد است. در این دوران ما مذاکره کردیم، صلح کردیم و با دیپلماسی فعال با آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها کار کردیم اما در همان دوران تحریم بودیم. آقای اوباما رسما اعلام کرد که اگر می‌توانستم تمام پیچ و مهره‌های تاسیسات هسته‌ای ایران را باز کنم، حتما می‌کردم و چون این امکان وجود ندارد، نکردم. پس این‌گونه نیست که بگوییم آقای اوباما همراه ما بود. ما به آمریکایی‌ها و دنیا نشان دادیم که آماده‌ایم حرف بزنیم و مذاکره کنیم، ما به دیپلماسی معتقدیم و به دنبال جنگ و بحران نیستیم. این موضوع را اثبات کردیم اما در آن طرف چه نتیجه‌ای گرفتیم؟ آقای اوباما در آخرین روزهای دوره خود تحریم‌های ما را تمدید کرد و به دستورالعمل‌های اجرایی از پیش معین‌شده مجددا رسمیت داد. بعد از او هم آقای ترامپ سرکار آمد، برجام که محصول مذاکره طولانی مدت ۱+۵ با جمهوری اسلامی بود را در همان دوران قبل از انتخابات نفی کرد و پس از آن، زمانی که رئیس جمهور شد خیلی سریع از آن بیرون رفت و عملا فضا را به سمت فضایی پرتنش و تصاعد بحران پیش برد. به عبارت دیگر، در زمان آقای ترامپ نسبت ما با آنان نوعی جنگ سرد به جای صلح سرد بود. در مقاطعی هم برخوردهای تاکتیکی صورت گرفت. مثلا آمریکایی‌ها به ما تجاوز هوایی کردند و ما پهپادشان را زدیم و پس از آن هم شهادت سردار سلیمانی را داشتیم که ما هم در مقابل، عین‌الاسد را زدیم. به نظرم ترامپ همواره تلاش کرده است که هم سطح بحران را تصاعد ببخشید و در حوزه تاکتیکی هم پرهیز نکرده است. 
مثلا همانطور که اشاره کردید، جلسه‌ای می‌گذارد تا به ما حمله کرده و تاسیسات هسته‌ای ما را بزند اما یادمان باشد تمامی کسانی که به او مشورت دادند از عواقب ایجاد یک جنگ در هر سطحی، او را پرهیز دادند چرا که یک درگیری تاکتیکی می‌تواند به جنگی فراگیر ختم شود و یقینا آمریکایی‌ها، منطقه و دنیا تحمل چنین بحران فراگیر و گسترده‌ای را ندارند. ما از این بحران و جنگ استقبال نمی‌کنیم. ما دنبال ایجاد جنگ نیستیم اما مذاکره برای مذاکره و وقت دادن و وقت خریدن از طرف مقابل برای تضعیف هرچه بیشتر ملت ما و اعمال تحریم‌های بیشتر بر این ملت را هم نمی‌پذیریم. چیزی که امروز در آمریکا رخ داد، «نه» بزرگی بود که دنیا به آقای ترامپ داد. ترامپ آمد و نوعی آنارشی را بر کل دنیا حاکم کرد. او اگر گفت: «اول آمریکا» یعنی «اول اسرائیل». به عبارت دیگر هر آن چیزی که صهونیست‌ها از آقای ترامپ خواستند را اجرا کرد؛ او زمانی خود را در موضع قدرت می‌دید که صهیونیست‌ها دنبال او باشند. حال جالب است که آقای نتانیاهو حتی حاضر نیست از آقای ترامپ دفاع کند در حالی که شاید وجود ترامپ به نفع‌شان بود و شاید اگر بایدن بیاید، سیاست‌های منطقه‌ای‌اش تغییر کند. امروز دیگر ترامپ را در موضع قدرت نمی‌بینیم. اگر او امروز تلاش می‌کند که در قدرت بماند یعنی دیگر در قدرت نیست چرا که اگر در قدرت بود، نباید این همه تلاش می‌کرد. فلذا «نه» بزرگی به آقای ترامپ در صحنه جهانی، منطقه‌ای و حتی نسبت به موضوعات خاص‌تر در موقعیت‌های جغرافیایی‌ خاص‌تر داده شده است. حال سوال این است که ما در چه وضعیتی قرار می‌گیریم؟ به نظرم چیزی که می‌تواند شکل بگیرد، تغییر رویکرد و نگاه آمریکایی‌هاست. اگر آنان ایران و قدرتش در منطقه را به رسمیت بشناسند، ایران هیچ مشکلی را برای آنان ایجاد نکرده و نمی‌کند. اگر قرار باشد که اهداف راهبردی‌شان را در منطقه ما تعریف کنند در حالی که این راهبردها در نقطه مقابل اهداف راهبردی ما باشد، همواره تنش خواهد بود و می‌تواند زمینه و بستر درگیری‌هایی را فراهم کند. اما ما فکر می‌کنیم که آمریکایی‌ها در عین اینکه توسعه‌طلب و زیاده‌خواه هستند، عمل‌گرا هم هستند و کمی عقلانیت در رفتارهایشان وجود دارد. به عبارت دیگر، هزینه- منفعت می‌کنند و می‌دانند برای تصمیم‌هایی که می‌گیرند چه هزینه‌هایی بهشان تحمیل می‌شود. امروز هر نوع درگیری با ما، از منظر هزینه منفعت در کوتاه مدت وبلند مدت تامین‌کننده خواسته‌های آمریکایی‌ها نیست. ایران تا به امروز همه برنامه‌های منطقه‌ای آمریکا را با شکست مواجه کرده است و اگر قرار باشد ایران خارج از گردونه آنان در منطقه باشد، هیچ برنامه صلح‌آمیزی شکل نخواهد گرفت. البته نه اینکه ایران به دنبال ایجاد تنش، جنگ و منازعه است، بلکه ایران باور دارد منطقه ما نیاز به مدل امنیت دسته‌جمعی دارد و برای دستیابی به این موضوع همه کشورهای منطقه باید خودشان را مقید به حفظ و احترام حاکمیت‌های سیاسی، به رسمیت‌شناختن تمامیت‌های ارضی و عدم حضور و مداخله بیگانگان در منطقه و حفظ هویت‌ها و منافع ملی‌شان کنند. ایران مدافع چنین فضایی در منطقه است که طبیعتا در چنین وضعیتی مرزها محترم شناخته خواهد شد. حقوق همه ملت‌ها به رسمیت شناخته می‌شود و عدم مداخله در امور دیگری موضوعیت پیدا می‌کند چرا که بسیاری از این مداخلات به نوعی نیابتی است و اهداف فرا مرزی بر رفتار سیاسی کشورهای منطقه حاکم می‌شود و باعث می‌شود بازیگری دیگری بکنند. فلذا لازمه صلح و ثبات در منطقه عبارت است از : عدم حضور نیروهای فرامنطقه‌ای، توجه به آرمان ملت فلسطین و سرنوشت آنان و شکل‌گیری امنیت دسته‌جمعی به نحوی که کشورهای منطقه صلح، ثبات و رفاه خودشان را در آن جست‌وجو کنند. 
سوال: با این اوصاف، چه شانسی برای حاصل شدن خواسته‌های دولت آمریکا در زمینه برنامه‌های موشکی ایران، نفوذ منطقه‌ای آن و ... وجود دارد؟ 
آیا حضور منطقه‌ای ما اشغال سرزمینی است؟‌ آیا با ایجاد دولت‌های وابسته و نیابتی است یا از حقوق مردم، خواسته‌ها و مطالبات آنان دفاع کردیم؟‌ آیا غیر از این است که ما دفاع کردیم تا دولت‌های مدافع منافع ملی مردم در منطقه حاکم شوند؟ ما از این موضوع دفاع کرده و دفاع می‌کنیم. من فکر می‌کنم هر وجدان آگاه و متعهدی در جهان فارغ از همه نگاه‌های سیاسی و ایدئولوژیک چنین کاری می‌کند. فرض کنید که یک خانواده می‌خواهند کنار یکدیگر زندگی کنند؛ چرا نمی‌گذاریم زندگی کنند؟ این خانواده زمانی خانواده خواهد بود که این عناصر و اعضا در کنار یکدیگر با هم شکل بگیرد، خودش را حفاظت کند، صیانت کند و رشد و توسعه بدهد. چرا بقیه می‌خواهند برایش تعیین تکلیف کنند؟ برنامه بنویسند و دیکته کنند که باید این کارها را کنید؟ دیگران نمی‌خواهند که منافع‌شان را شما تعیین کنید پس اجازه بدهید خودشان تصمیم بگیرند. آمریکایی‌ها وضعیت مطلوب را چه چیزی می‌دانند؟ این که دیکته کنند و آن دیکته اجرا شود. ما دنبال چنین چیزی نیستیم. ما می‌گوییم همه فرآیندها و زیرسیستم‌ها و همه آن چیزی که امکان تحقق و پیاده‌سازی اراده ملت‌ها را شکل می‌دهد، مطلوب است. هیچ چیز نباید مانع این شود که خواسته مردم و مطالبات یک ملت منع شود. در نتیجه ما در اینجا مدافع منافع و امنیت ملی کشورها و ملت‌ها خواهیم بود و آمریکا مدافع منافع خودش است. این دو نکته در جایی با هم تناقض و تعارض پیدا می‌کنند. حتی ممکن است این تناقض در کشور خودشان هم به وجود بیاید. ما به آنان توصیه می‌کنیم که به ملت خود توجه کنند. چرا از مردم‌تان مالیات می‌گیرید و با آن پول علیه کشورهای دیگر می‌جنگید و آدم‌کشی می‌کنید؟‌ این نصیحت را به آنان هم می‌کنیم اما کو گوش شنوا و چشم بینا و قلب زنده. قساوت اساسا جلوی تعقل را هم می‌گیرد و در چنین جایی فقط بغض، کینه‌ورزی و انتقام‌گیری کار می‌کند. 
در نهایت باید بگویم حضور ما در منطقه، حضوری فرهنگی و حمایتی از ملتی است که درگیر در جنگی شده و مورد تهاجم قرار گرفته است. حال اگر ملت‌ها نپذیرند، می‌توان کاری کرد؟ هیچ ملتی را نمی‌توان با زور سرنیزه در مسیری برای همیشه نگه داشت اما اگر ملتی از نظر فکری با ملت دیگری هم‌پای و هم‌اندیشه شود، همیشه زنده و پایدار است. به اعتقاد من، کشورهای منطقه در مسیر احیاگری خود قرار گرفته‌اند و در این مسیر متوجه می‌شوند که اولا دشمن‌شان کیست؟ دوست‌شان کیست؟ مدافع‌شان کیست و آن کسی که علیه منافع‌شان می‌جنگد کیست؟ در این مسیر هزینه پرداخت می‌کنند که آگاهانه و مسئولانه هم پرداخت می‌کنند. محصول آن هم پیروزی خودشان است. اگر این پیروزی را دیگران می‌خواهند به پای ملت ما بنویسند، الحمدالله و اگر شکست خودشان می‌خواهند تلقی کنند باز هم می‌گوییم الحمدالله. فرقی ندارد. برای ما یک ملت، یک هویت، یک سرزمین و یک حاکمیت محبوب آن سرزمین است. 
سوال: برنامه موشکی در این بین چه می‌شود؟ 
تعجب می‌کنم که چرا این بحث مطرح می‌شود؟ مگر چند روز پیش نبود که خود آمریکایی‌ها موشک ضد بالستیک را در جو آزمایش کردند. چرا این کار را کردند؟ چرا هر روز ناوشکن، زیردریایی، هسته‌ای، موشکی، برد بلند، کوتاه برد، پایگاه منطقه‌ای و ... ایجاد می‌کنند؟ چرا کشورهای منطقه را تا این اندازه مسلح می‌کنند؟ انتظار دارید ما بنشینیم و کشورهای منطقه علیه ما مسلح شوند و ما از توان راهبرد دفاعی تخلیه شویم؟ در این وضعیت آیا راهی داریم به جز این که دست‌مان را بالا ببریم؟ آمریکایی‌ها بیایند و جواب بدهند که چرا صدام به ما حمله کرد؟ به این دلیل که تصور می‌کرد که ما قدرت دفاع نداریم. امروز کافی است که به آمریکایی‌ها این حس دست بدهد که یا ما اراده اقدام و واکنش نداریم و یا توانش را نداریم، در آن صورت چه کار خواهند کرد؟ اسرائیل فکر کند که می‌تواند ایران را بزند و ما نمی‌توانیم جوابش را بدهیم، چه خواهد کرد؟ منطق و عقل حکم می‌کند هر کسی برای دفاع از خودش، خودش را تجهیز کند. صلح در سایه قدرت شکل می‌گیرد. ما دنبال صلحیم و دنبال جنگ نیستیم باید قوی باشیم تا کسی به ما تجاوز نکند و تصمیمی برای این کار نگیرد. حال برعکس این موضوع را مطرح می‌کنیم؛ آیا تاکنون ایران اسلامی به کشوری حمله و تجاوز کرده است؟ ما چنین کاری نکردیم بنابراین توان دفاعی و موشکی ما مختص به خود ماست و اراده ما بر دفاع از خودمان هست و در هر شرایطی از خود دفاع می‌کنیم. اما ما علیه کسی اقدام نمی‌کنیم مگر آنکه علیه ما اقدامی صورت گیرد. یقینا هر اقدامی را متناسب با نوع اقدام جواب می‌دهیم. در حقیقت، ملاحظه‌ای جز عزت و امنیت مردم خود نداریم. مردم ما همواره نشان دادند در دفاع از خود، سرزمین و نظام سیاسی‌شان تمام قد حاضرند. بنابراین توان دفاعی ما هیچ ربطی به هیچ کسی ندارد. این موضوع به اراده، تصمیم و دکترینی که در داخل داریم برمی‌گردد و به هیچ عنوان انعکاسی از خواسته دیگری نیست. عزم، اراده و تصمیم مردم این کشور است. با توجه به تهدیداتی که دارد، خودش را تجهیز می‌کند. ما متناسب با تهدیدات خود را تجهیز می‌کنیم و این تجهیز تنها یک عنصر حاکم بر خود دارد و آن هم این است که در موضع بازدارندگی قرار بگیریم. در عین حال که می‌گوییم دنبال ایجاد توان‌های آن‌چنانی نیستیم. اساسا کنش ما نامتقارن است و در جایی سرمایه‌گذاری کردیم که برایمان ایجاد برتری می‌کند. در بعد تکنولوژی، سازمانی، تجهیزات و محصولات دفاعی نیز همین است. باید بگویم تمامی این توان‌ها را از هیچ کس نگرفتیم بلکه برآمده از توان علمی و فناوری توسعه یافته در درون کشور ماست فلذا ما صاحب عناصر قدرت هستیم. این موشک نماد و محصولی از پشتوانه عظیمی است که در جوانان ما، دانشمندان ما و مراکز صنعتی ما وجود دارد. این توان تعیین‌کننده است و در صحنه جهانی حرف می‌زند. آن موشک جنبه ظاهری این توان عمیق و گسترده است. آمریکایی‌ها با همین موضوع مخالفند و با موشک مخالف نیستند چرا که موشک را داریم. چه چیزی را باید از ما بگیرند؟ آن توان و قدرت بالا را. به همین دلیل است که دانشمندان هسته‌ای ما را ترور می‌کنند و خوشحال می‌شوند، اگر بتوانند جایی خرابکاری صنعتی بکنند، انجام می‌دهند، جاسوسی می‌کنند و ... آنان دنبال این هستند که عناصر قدرت در جمهوری اسلامی شکل نگیرد و مستقر نشود. ما حتما موشک می‌سازیم و متناسب با تهدیدات این کار را می‌کنیم. جمهوری اسلامی در هیچ شرایطی روی توان دفاعی و عناصر قدرت ملی خود با هیچ کس مذاکره نخواهد کرد. 
سوال: یکی از صریح‌ترین اتفاقاتی که در یک سال اخیر رخ داد، حمله به سردار سلیمانی و شهادت ایشان توسط آمریکایی‌ها بود. از آن به بعد، موضوع انتقام از سوی ایرانیان مطرح بود و هرزگاهی افرادی آن را مطرح می‌کردند. به نظر شما این انتقام در چه سطحی خواهد بود؟ آیا هم‌سطح است؟ بدین معنی که کسی مانند ایشان مورد هدف قرار خواهد گرفت یا رفتارهای دیگری را شاهد خواهیم بود؟ 
موضع رسمی ما در مورد شهادت حاج قاسم پس از شهادت ایشان مطرح شد و خود من مصاحبه‌ای داشتم و آن را بیان کردم. مقام معظم رهبری هم پس از عین‌الاسد رسما اعلام کردند که این یک سیلی محکم اولیه بود و انتقام سخت خروج آمریکایی‌ها از منطقه است. ما فکر می‌کنیم دفع شر، پاسخ به شهادت شهید سلیمانی است. در حقیقت باید شر آمریکایی‌ها از منطقه و همه جاهایی که حضور دارند، کم کرد چرا که وجودشان شرآفرین است و باعث ایجاد ناامنی می‌شود. سردار سلیمانی نماد تمام عیار دفاع از امنیت مردم فارغ از رنگ و عقیده است. او نماد صلح و صلح‌خوانی است. در برابر تمام عناصری که می‌تواند آمریکایی‌ها را در ایجاد ناامنی و بی‌ثباتی نمایندگی کنند و در نقطه مقابل تمام کسانی که صلح، امنیت، پایداری و نوع دوستی را مورد توجه دارند، جبهه فراگیری شکل گرفته است. ما اعلام رسمی کردیم که انتقام ما اخراج آمریکایی‌ها از منطقه است. قاعدتا این موضوع توسط کشورهای منطقه که عناصر تعیین‌کننده‌ای دارند، دنبال می‌شود. 
سوال: می‌خواهم به مسئله هسته‌ای که همیشه یکی از مهم‌ترین مسائل ایران بوده است، اشاره کنم. گاهی شنیده می‌شود که ایران قصد دارد غنی‌سازی را افزایش دهد و حتی گفته می‌شود مجلس به دنبال طرح‌هایی است که مجددا 20 درصد را فعال کنند. این موضوعات سال‌ها موجب نگرانی غرب و اروپا بوده است؛ به نظر شما آیا ایران باید به سمت افزایش درصد غنی‌سازی برود؟ در این صورت پاسخ‌تان به نگرانی شرکای اروپایی یا حتی برخی شرکای غیراروپایی نظیر چین و روسیه وجود دارد چیست؟ 
در مذاکرات هسته‌ای وقتی برجام را پذیرفتیم، بر مبنای آن چیزی که در آن آمده بود، برنامه هسته‌ای خود را به آژانس اعلام کردیم. گفتیم که می‌خواهیم برمبنای برجام در چه بازه‌های زمانی چه کنیم و ... بنابراین برنامه ما روشن و اعلام شده است. مهم این است که بدانیم چه اتفاقی افتاد؟ اولا چه کسانی با برجام مخالف بودند؟ حتما اروپایی‌ها نمی‌خواستند ما به حدی از توانمندی برسیم اما در این بین کسانی که با برجام مخالفت کردند تندروهای آمریکایی، اسرائیلی و عربستانی بودند. حرف آنان این بود که برجام توافق خوبی برای ایران از منظر آنان نیست چرا که ایران را هسته‌ای کرد. ما هیچ وقت بنای برهم زدن چیزهایی که در برجام توافق کرده بودیم را نداشتیم اما چه کسی برجام را زیر پا گذاشت و از آن خارج شد و در عین حال کسانی که در برجام مانده بودند نیامدند تا در حوزه منافع ایران که در برجام پیش‌بینی شده بود، عمل کنند. اروپایی‌ها چند سال است که بازی می‌کنند و وقت‌کشی کردند. حتی در میدانی که آمریکایی‌ها می خواستند بازی کرده و از خود هیچ عزم و اراده‌ای نشان ندادند. حال سوال این است که ما به تعهدات‌مان عمل کردیم و طرف مقابل ناقض تعهداتش بود. در دوران برجام فرصت‌ها و امکاناتی برای ما پیش‌بینی شده است. جمهوری اسلامی ایران تا به امروز براساس همان ظرفیت حقوقی که در برجام برای ما توافق شده بود، عمل کرده است و خارج از آن عمل نکردیم. حال بحث این است که برجام چه می‌شود؟ در ابتدا باید دید که برجام چه قدر زنده است و چه قدر قابل احیاست؟ کسانی که حرف از برجام می‌زنند مقصودشان این است که برجام 2 و 3 را دنبال کنیم. ما چنین بحثی را در ادبیات خود نداریم و در فضای ذهنی سیاسی ما نیست. اگر به برجام معتقدند، به صورت کامل به آن برگردند و اگر مشکلاتی را در این بازه زمانی به وجود آوردند جبران کنند. به اعتقاد من در برجام، حق غنی‌سازی برای ملت ایران و استفاده صلح‌آمیز از آن کاملا پذیرفته شده است. در آنجا هم گفتیم که به سمت سلاح نمی‌رویم، نرفتیم و نخواهیم رفت. آنان از نظامی‌شدن بحث هسته‌ای ما می‌ترسند و جالب است کسانی می‌ترسند که خودشان آن را دارند و نمی‌خواهند دیگران داشته باشند. ما دنبال این سلاح نیستیم و نخواهیم بود. در حقیقت، در هیچ شرایطی ظرفیت دانشی و فناوری هسته‌ای خود را برای کاربردهای صلح‌آمیز آن با کسی معامله نمی‌کنیم. 
سوال: اخیرا اتفاقاتی علیه تاسیسات هسته‌ای ایران رخ داد که نمونه آن در نطنز بود. بارها مطرح شد که آیا این کار خرابکاری بوده است یا خیر. این ماجرا به کجا رسید؟ 
بالاخره یک خرابکاری صنعتی بود و این موضوعی قطعی است. کسانی که متولی نصب یک سری تجهیزات بودند در زمانی تغییراتی را در آنجا ایجاد کردند که منجر به انفجار شده است. 
سوال: بازسازی ادامه دارد؟ 
حتما ادامه دارد. حتما توقفی در کار نیست. 
سوال: به واسطه فعالیت‌هایی که در گذشته در سوریه و حمایت‌هایتان از حزب‌الله داشتید، اتهامات و حتی تحریم‌هایی علیه شما مطرح شده است. چه پاسخی به این موضوع دارید؟ 
آمریکایی‌ها حتی خدا و پیغمبر را هم تحریم می‌کنند. من را هم تحریم کنند، افتخار می‌کنم. 
سوال: سوالم این است که چه پاسخی به این اتهام دارید؟ 
واقعا کسانی که این اتهام را زدند، مدرک دارند؟ امروز یک ماهی در خلیج فارس خفه شد ، آمریکایی‌ها مقصرش بودند ! اتهام زدن که کاری ندارد. 
آمریکایی‌ها دوست دارند هر اتفاقی که در هر جایی از دنیا رخ می دهد را به یکی از ایرانیان نسبت دهند. حاضر نیستند بپذیرند که اعمال آنها عکس‌العمل‌هایی را به وجود می‌آورد که هیچ دلیلی ندارد دنبال مقصر برای آن بگردند. کسی وارد بیروت شده و از شمال تا جنوب را اشغال کرده است، نیرو مستقر کرده، سازمان محلی ایجاد کرده و ملت را تحت فشار قرار داده است و ... حال جوانان لبنانی چنین چیزی را نمی‌پذیرند و می‌گویند عاملش اسرائیل و آمریکاست. چه کار بکنیم؟ باید پایش را از منطقه کوتاه کنیم و همین کار را کردند. چرا به ایران نسبت می‌دهند؟ امروز تظاهراتی که در آمریکا رخ می‌دهد به واسطه تحریکات ماست؟ مگر خود ترامپ به طرفدارانش نمی‌گوید که مسلح شوید و بیرون بیایید؟ چرا این کار را می‌کند؟ حال فرض کنید که ملت شریف لبنان هم گفته است که ای جوانان با غیرت ما، چرا نشسته‌اید که کشور ما در اشغال قرار بگیرد. بروید و رفع اشغال کنید و آنان هم رفتند. چرا به بنده یا دولت ایران نسبت می‌دهند؟ 
سوال: در ایران دو سازمان مهم نظامی به نام‌های ارتش و سپاه داریم. برخی معتقدند که اینها و به ویژه سپاه بیش از حد در مسائل مختلف به ویژه مسائل اقتصادی درگیر شدند. به نظر شما جایگاه سازمان‌های نظامی چیست و چه قدر باید در مسائل غیرنظامی حضور داشته باشند؟ 
فلسفه وجودی دستگاه‌های امنیتی و دفاعی، دفاع از نظام است. اینها شامل صیانت از منافع ملی، حفظ تمامیت ارضی، استقلال سیاسی، رفاه مردم و .. است. اینها موضوعاتی است که نیروهای نظامی در سراسر دنیا بدان پایبندند و اصلا برای همین کارها به وجود می‌آیند. علاوه بر این، همه نیروهای نظامی در همه کشورهای دنیا در بحران‌ها موج اول ورود برای امدادرسانی و کمک هستند. فرقی ندارد، در هر بحرانی نظیر سیل، زلزله و ... آنان در موج اول باید ورود کنند. فلذا نقشی که ایفا می‌کنند طبیعی است. 
سپاه برحسب قانون تشکیل و فلسفه وجودی‌اش حافظ انقلاب و دستاوردهای آن است. فلذا برای سپاه این نقش را قائل هستیم که در هر جایی که کاستی داریم که فضاهای رسمی نظام از پس آن مشکل برنمی‌آیند، سپاه به کمک دولت برود. در حقیقت سپاه هیچ‌گاه خارج از خواست و اراده دولت عمل نکرده و نمی‌کند. سپاه همواره در همه حوزه‌ها تلاش کرده است که توانمندسازی کند. برای مثال فرض کنید اگر در قرارگاه خاتم ما 500 هزار نفر شاغل باشند، خود عناصر اصلی یک دهم آن هم نمی‌شوند. پس بقیه چه کسانی هستند؟ مردم‌اند. فلذا نظام این نقش را برای سپاه پذیرفته است که در جاهایی که کاستی وجود دارد، ورود کند. برای مثال فرض کنید به هر دلیلی، در بعضی از مناطق کشور ظرفیت‌های محلی برای انجام کاری وجود نداشته باشد. در این حال چه کسی باید ورود کند؟ چه کسی سریع استقبال می‌کند؟ بنابراین یادمان باشد تمام فعالیت‌های انجام شده بدون استثنا با خواست، مطالبه و موافقت دولت‌ها بوده است. هماهنگ می‌شوند و سپس ظرفیت‌ها را به کار می‌گیرند. 
بحثی که می‌تواند مطرح باشد این است که آیا نهادهای نظامی حق مداخله در امور سیاسی را دارند؟ به این معنا که مانع از آمدن کسی شوند و دیگری را کمک کنند. نیروهای مسلح ما به هیچ وجه چنین کاری نمی‌کنند، نکردند و نخواهند کرد. این موضوع مغایر با وصیت حضرت امام و مخالف با تدابیر مقام معظم رهبری است. نیروهای مسلح در موضع خودشان رفتار می‌کنند. بدخواهان این ملت با هر عنصر انسجام‌بخش و توانمندی که بخواهد در خدمت مردم باشد و نظام را تقویت کنند، این گونه رفتار می‌کنند و او را می‌زنند. حال هر که می‌خواهد باشد، فرقی ندارد. سپاه بهترین سیبلی است که پیدا کردند و می‌زنند. 
سوال: اشاره کردید که ایران پایبند به برجام خواهد بود و هست. 
نه. گفتم ایران برجام را قبول کرد. اتفاقاتی بعد از آن افتاده که باید بررسی کرد و دید چرا این اتفاقات رخ داده است؟ باید بدانیم چرا با ما بدعهدی کردند؟ طرف ما مجددا که خواهد بود؟ ما از نظر موازین اعتقادی اگر به چیزی قول دادیم و تعهد کردیم، پایش می‌مانیم. دنیا فقط یک چیز را می‌فهمد و آن هم منفعت خودش است. به این موضوع برد برد می‌گویند اما برد برد برایشان به این معنی است که همه بردها به سمت خودشان برود و برایشان مهم نیست این طرف ضرر بکند یا نکند. ملت ما زیر بار این حرف‌ها نمی‌رود؛ این جمله را یادمان نمی‌رود که مقام معظم رهبری فرمودند «ملت ما می خواهد یکبار آمریکایی‌ها را در موضع مذاکره تجربه کند.» ما آنان را تجربه کردیم. چگونه می‌خواهیم به آنان اعتماد کنیم؟ آنان چه وجه‌الضمانی را می‌گذارند؟ در گذشته می‌گفتند اگر کسی می‌خواست قول قطعی بدهد، یک تار سبیل می‌گذاشت، حالا آنان که سبیل ندارند به جز بولتن که آن هم به درد ضمانت می‌خورد!
سوال: آیا ایران هنوز اجازه می‌دهد که بازرسان سازمان انرژی اتمی برای بازدید بیایند؟
بله همکاری می‌کنند. 
کسی با آن مخالفتی ندارد؟ 
خیر. 
ما NPT‌ را پذیرفتیم و در پرتکل الحاقی همکاری می‌کنیم. البته در این بین بحثی وجود دارد؛ ما باید حتما بازرسی که می‌خواهد از سمت سازمان بیاید را بشناسیم؛ جاسوس که راه نمی‌دهیم. اگر جنبه جاسوس نبودن او اثبات شود، بدون مانع می‌آید و کارش را انجام می‌دهد. موضوع دیگری هم وجود دارد و آن هم این است که نمی‌شود هر چه قاعده و دستورالعمل است را ما بپذیریم و خودشان هیچ کدام از اینها را نپذیرند. کمی انصاف هم بد نیست. 

۱۳۹۹ آبان ۲۷, سه‌شنبه

Ship Parts

 

Different Parts Of A Ship Explained

A ship is like a floating city having several different parts. However, we can’t imagine a ship without its three main parts which are: The Hull, an engine room and a navigation bridge.

A ship comprises of both visible as well as invisible parts. E.g. rudder, anchor, bow, keel, accommodation, propeller, mast, bridge, hatch coves and bow thrusters are some common visible parts whereas bulkheads, frames, cargo holds, hopper tank, double bottom, girders, cofferdams, side shell etc. are the invisible parts of a ship.

LATEST VIDEOS

Volume 0%
00:49
00:09
01:00
 

To understand parts of a ship, one must have to go through some common terms.

The most forward part of a ship is called a Bow, the left-hand side of the ship is referred to as port whereas the right side is called starboard. Likewise, the front side is termed as forward and back side as astern.

Related Read: What’s The Importance Of Bulbous Bow Of Ships?

Now let us discuss some main parts which are common to all types of ships.

Monkey Island: 

  • Monkey Island is a sort of deck located at a topmost accessible height of the ship and just above the bridge
  • This part of a ship is sometimes also referred to as a flying bridge and, in past, was used by the sailors for solar and stellar observations. It houses a magnetic compass.
  • It is an integral part of ship and houses driving units such as VDR capsule, AIS Tx/Rx antennae, Radar scanner(s) attached to the radar mast, Sat C/F77 Tx/Rx antennae, communication equipment gear, various halyards connected to the yardarm to hoist flags, weather vane, and the masts leading up to the ‘Christmas Tree’ (navigation lights) and to the ship’s aft whistle.

Related Read: What is Monkey Island on Ships?

Bridge:

  • The ship’s bridge is the commanding station of a ship. It controls the ship movement through its navigational equipment.
  • It controls important deck machinery, main engine and ship’s navigation system.
  • Functions that are usually performed on the ship bridge are: controls the ship’s speed and direction (navigation), monitor weather and sea conditions, navigating and fixing the position of the ship, and facilitating internal as well as external communication

Funnel:

  • A Funnel or Stacks is a chimney on a vessel used to discharge engine and boiler smoke.
  • Lifting of the exhaust gasses, clear from the deck, is the constitutional purpose of the Funnel.

Monkey Island

Accommodation:

  • The accommodation area is the house for crews and lives. It has all the amenities along with offices, gym, crew cabins, hospital, salon, recreation room, common rooms, laundry and galley.
  • It is a key part of the ship and consists of the garbage disposal system, fresh water system, sewage treatment plant, refrigeration system (domestic) and air conditioning for accommodation block.
  • It is a necessary part of a ship, and facilitates space for relaxing, medical facility and food courts.

Related Read: 10 Points To Check While Inspecting Accommodation Areas On Ships

Funnel Deck:

  • Funnel releases exhaust gases into the atmosphere from engine exhaust room of the ship. It has a similar function to chimneys in factories.
  • Nowadays extra care has been taken in discharging shoot from the funnel to preserve the atmosphere from pollution.
  • These funnels are never installed straight but inclined at a certain angle toward the aft so that the flue gases will not cause hindrance to the deck and navigation bridge of the ship

Boat Deck:

  • Ship hull structure is covered by the deck floor. There can be multiple decks or deck sections on a ship. The deck at the top which bears maximum exposure to weather is referred to as the main deck or weather deck.
  • On the basis of the position of a ship’s deck, decks are of six main types; main deck, poop deck, upper deck, lowers deck, weather deck and foredeck.
  • The boat deck’s main function is holding the hull structure and providing floor to work, and standing and guard them against outside weather.

Mast and Funnel Deck

Mast:

  • The mast is a rangy spar arrangement which is elevated more or less vertically to the Centre line of a ship.
  • It has several purposes which include carrying derricks and also giving fundamental height to the navigation light, salient yards, radio or radar aerials and scanners.

Flying Bridge:

  • It is an extended area on top of a weather deck or an open area of the superstructure which provides an unobstructed view of the fwd and aft along with the sides of the vessel to the navigational officers.
  • It also serves as an operating station for the officer and crew of the watch.
  • It also contains a duplicate set of controls which is of vital importance for the master, ship’s officers and pilot for berthing and unberthing of the vessel.

Stem:

  • Front-most part of the boat or ship’s bow is termed as Stem of the ship.
  • The keel itself is extended up to gunwale to form the curved edge called stem of the ship.
  • These stems can be of two styles viz. raked and plumb stems, where former is inclined at some angle to the waterline and later is perpendicular to the waterline.

Forecastle:

  • The forecastle is one of the foremost parts of the ship of length less than 7% of total deck length.
  • It was initially used in military vessels, in which the soldiers used forecastle to take defensive positions.
  • But, today, forecastle serves many functions such as holding, anchoring and securing the major parts of the ship.

Foredeck:

  • The foredeck is the forward part of a weather deck, between the superstructure and the foc’sle superstructure.
  • Basically, it is a part of the vessel forward of the mast.

Forecastle

Bulbous Bow:

  • It is a jut out bulb at the bow of the vessel just below the W/L.
  • It cuts the water and tweaks the water flow around the hull, increasing the vessel’s speed, fuel efficiency and stability.
  • 12-15% of better fuel efficiency is observed in the vessel with the bulbous bow.
  • It also increases the buoyancy of the onward part of the vessel, which results in the reduction of pitching up to some extent.

Related Read: Types of Bow Designs used for Ships

Stern:

  • The stern is aft end structure and designed to provide low resistance, high propulsion efficiency and avoid vibrations.
  • It is the rearmost part of a ship which keeps the water out. Rudders and propellers are hanged to the stern.
  • The stern can be shaped flat, canoe-like, tapered, sharp to serve the purpose of cutting the water in its way.

Related Read: Different Types Of Sterns Used For Ships

poop deck

Poop Deck:

  • It serves as a roof to the cabin constructed in the aft of the ship.
  • It facilitates the captain and helmsman to supervise the entire working crew.
  • But in modern ships, the poop decks are provided either in the centre of the ship or on the starboard.

Side Thrusters:

  • These are somewhat like a propeller and fitted on either side of the bow of the ship.
  • It helps in manoeuvring ship under slow speed in congested waters near ports or canals. These are also referred to as tunnel thruster.
  • Side thrusters influence the total running cost of a ship to a greater extent. These are either hydraulically or electrically powered.

Rudder:

  • Without steering, we can’t move a vehicle in the desired direction; so the propeller propels the ship and rudder steer the ship. The rudder is a flat hollow structure, housed in the aft of the propeller.
  • It consists of following parts: rudder trunk, moveable flap, main rudder blade, hinge system, links and rudder carrier bearing. Rudders are of three types: balanced type, semi-balanced type and unbalanced type rudder.
  • As a vital part of the ship, the rudder is provided with a steering gear system which controls the movement of the rudder. It works on Newton’s Third Law of motion.

Related Read: Types of Rudders 

Propeller:

  • It is a mechanical device having blades fitted on a central shaft. These blades rotate and their rotational energy is converted into pressure energy and due to this, the propeller produces thrust required for propulsion. It pushes the sea water backwards and, in turn, the sea water helps the ship in moving forward.
  • Engine, shaft and propeller together constitute propulsion unit. The propeller should be made up of materials like aluminium, bronze, manganese etc which are excellent corrosion resistant alloys. There can be one, two or three propellers.
  • It is the most important part of the ship without which a ship can’t move. So, the main function of propeller is to propel the ship in the forward direction by producing thrust on water. Its working principles are Newton’s third law of motion and Bernoulli’s theorem.

Paint Room:

  • A small onboard area is required in marine vessels to handle and store paint. This room is known as the Paint room.
  • Special provisions are there for the paint room to cater explosion and release of chemical gases and vapours from these enamels.
  • There should be explosion proof lighting in the paint room and brackets should be available to provide flexible mounting and storage of paints.

Emergency Generator Room:

  • When the main supply goes out of order then small separate generator supplies electricity for emergency loads. This is called an emergency generator. 
  • It is located above the topmost deck, away from main and secondary machinery and collision bulkhead, and has its own switchboard in its surroundings.
  • This generator should be easily operable and can be started at even 0°C

Ballast Tanks:

  • The compartments maintained specially to carry water, which serves the purpose of ballasting and stabilizing the vessel, are termed as Ballast Tanks.
  • These tanks should be provided with proper care to prevent them from corrosion, as sea water is highly corrosive.
  • These tanks are revolutionary to the marine industry as before their evolution solid ballast was used and their discharging is quite difficult as compared to easier pumping of liquid ballast.

Related Read: A Guide To Ballast Tanks On Ships

segregated ballast tanks

Bunker tanks:

  • The tanks on the ships which are used to store fuel and lube oils on ships are known as bunker tanks
  • These lube oils are required for safer machinery operations and the fuel is used for emergency or regular operations.
  • As these tanks store sludge, diesel, oils etc. which can catch fire immediately, they are provided separately and far from ignition prone areas.

Related Read: The Ultimate Guide to Fuel Oil Bunkering Process on Ships

Duct Keel:

  • Duct keel is a hollow structure which consists of two longitudinal girder and solid plates and is welded to form box type structure, which is generally provided in double hull ships.
  • The duct keel should provide a watertight passage along the ship length. It consists of sounding pipe for leakage detection.
  • This is a multi-functioning part of the ship for performing several functions like provide resistance to loads, carry water pipeline, ballast pipelines, oil pipe, etc.

Related Read: Importance Of Ship’s Keel and Types Of Keel

Ship Cargo gear (Derrick/Cranes etc):

  • Derricks (Cranes) are used to lift and carry the safe working load on a ship.
  • These are electrically or hydraulically operated equipment for easier operations.
  • The capacity of ship cargo cranes and gears for handling cargos is 15 tons to 4000 tons per hour.

Samson Post/King Post:

  • It is a heavy vertical post which supports the cargo booms.
  • It rests on the Keelson and supports the deck beam of a vessel.

Hatch Cover

Cargo hold:

  • Enclosed space to retain and store cargo or freight container carrying coal, grain and salt is referred to as a cargo hold.
  • The cargo hold is located under the deck of the ship and has a holding capacity ranging from 20 tons to 200000 tons.
  • The main function of the cargo hold is to preserve cargo when it is transported to the destination.

Hatch Cover:

  • To prevent the cargo storage from any kind of spoilage, especially to make storage spaces air as well as watertight, hatch covers, are required. Generally, to save the food items ( or any other cargo) transported by ship from rain during the voyage.
  • The design of hatch cover changes according to the type of the vessel, but the only requirement is that it should be quick enough to provide faster cargo handling processes.
  • In the past, these hatch covers were crane or winch driven, but today, mainly hydraulically driven hatch covers are used.

Related Read: Different Types And Designs of Hatch Covers Used For Ships

Freeboard:

  • Freeboard can be defined as the distance measured from the waterline to the higher edge of the freeboard plating/deck plating at sides of amidships.
  • The minimum freeboard calculation for a vessel must be approved by the classification society.
  • The calculation of freeboard plays a very critical role in defining the load line marks of the vessel, which in turn, is directly related to the cargo carrying or the earning capacity of the vessel.

Hull:

  • The hull is a watertight body of a vessel which may be open or may be partially covered with a deck.
  • Hull has several watertight decks and bulkheads as the major transverse membrane.
  • The intermediate member of the hull consists of girders, webs and stringers.
  • Depending on the structural arrangements, there may be longitudinal members for strengthening purpose.

Related Read: Methods For Designing Ship’s Hull – A General Overview

Deck House:

  • It is a house-like structure on the upper deck.

The ship, an important source of trading through seaways, may be made up in different styles and sizes. Some parts are called essential parts which are common to all ships but others are just accessories to provide luxurious or improved shipping.

All the parts which form the ship should be checked for proper working and precautions should be taken for risky equipment.

Three necessary parts of the ship are hull (the main body of the vessel), navigation bridge (helps in directing the ship in the proper direction) and engine room (propels ship or helps in moving). However, today modern ships are equipped with the most modern equipment and technologies to its different parts to improve voyage at sea.

Disclaimer: The authors’ views expressed in this article do not necessarily reflect the views of Marine Insight. Data and charts, if used, in the article have been sourced from available information and have not been authenticated by any statutory authority. The author and Marine Insight do not claim it to be accurate nor accept any responsibility for the same. The views constitute only the opinions and do not constitute any guidelines or recommendation on any course of action to be followed by the reader.

The article or images cannot be reproduced, copied, shared or used in any form without the permission of the author and Marine Insight.