۱۳۸۷ اسفند ۸, پنجشنبه

دوستی تعریف می کرد که فروغ فرخزاد با ابراهیم گلستان در ساحل خزر قدم میزدند که این ترانه ی Nat King Cole رو میشنون:

Pretend.mp3


Pretend you're happy when you're blue
it isn't very hard to do
and you'll find happiness without an end
whenever you pretend
remember anyone can dream
and nothing's as bad as it may seem
the little things you haven't got could be a lot if you pretend
you'll find a love you can share
one you can call all your own
just close your eyes she'll be there
you'll never be alone
and if you sing this melody
you'll be pretending just like me
the world is mine it can be yours my friend
so why don't you pretend

فروغ همون موقع شعری روی ملودی این ترانه میگه که محمدنوری اون رو میخونه:

شب پريشان می خرامد در خموشي های ساحل
می تپد در سينه ام دل....تو می آيی تو می آيی
می تراود عطر بوسه از گل سرخ لبانت
می درخشد ديدگانت....چه زيبايی چه زيبايی
می گشايی پرده راز با نگاهی پر ز تشويش
من به گوشت می سرايم نغمه ای از غم خويش
در خموشيهای ساحل اين منم تنهای تنها
خفته در آغوش رويا....چه رويايی چه رويايی...
شب پريشان می خرامد در خموشيهای ساحل
می تپد در سينه ام دل....تو می آيی تو می آيی


من براتون اجرای قدیمی شو میذارم چون آقای نوری در اجرای آخرشون بنا به محدودیت های روز بوسه رو به شادی تبدیل کردن
12 dar khamooshi haye saahel (nouri).wma

هیچ نظری موجود نیست: