۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۳, جمعه

فصل ششم نمایشگاه موزه ای ارزیابی نمایشگاه: David dean, Museum Exhibitions


فصل ششم
ارزیابی نمایشگاه
مبحث ارزیابی نمایشگاه موزه در دهه گذشته اهمیت یافت.  امروزه اطلاعات فراوانی در باره چرائی و چگونگی/علت و نحوه ارزیابی در منابع و مراجع موزه ای وجود دارد. نمی خواهیم در اینجا همه اطلاعات موجود درباره ارزیابی نمایشگاه را بیاوریم.  بیشتر در پی آنیم تا نگاهی کلی یا درآمدی بر منطق و کارکرد ارزیابی در ارتباط با نمایشگاه موزه ای بطور عام داشته باشیم. 
ارزیابی یعنی درجه بندی و سنجش چیزی.  ارزیابی نمایشگاهها پرسش از تأثیر آنها و یادگیری از موفقیت ها و شکست هایشان است.  لازمه یادگیری و رشدْ عمل/کار/فرایند مداوم ارزیابی است، و دانی ندانی، یکایک برنامه ریزی نمایشگاهها به ارزیابی حاصل کار/نمایشگاه می پردازند.  با این همه بسا پیش می آید که آگاهانه از ارزیابی نمایشگاهها غفلت می شود.  در واقع بسیاری از موزه ها هیچگونه تدارکی برای گردآوری شواهد شکست و ناکامی تلاشهای نمایشگاهی خود بعمل نمی آورند.  موفقیتشان در نیل به هدف کمیت/مقداری است نا معین که بیشتر مبتنی است بر حدس و گمان تا مدارک و شواهد متقن.  ممکن است در برخی سازمانها علتْ بیعلاقگی باشد هرچند در برخی دیگر نادانی یا سر تافتن عمدی مسبب است.
برخی نمایشگاه پردازان[1] بر آنند که محتوی، طرح، برنامه ریزی و ارائه/نمایش قلمرو انحصاری متخصصان موزه ائی است که نباید با دخالت از خارج یا مو شکافی رقیق یا تخریب شود.  این نگرش موجب شده در گذشته نوعی حکمرانی استبدادی ملایم بر نمایش های موزه ای برای عموم شکل گیرد.  وجه مشخصه نمایشگاههای که در چنین زمینه ای برگزار می شود این ایده است که کارشناسان شاغل در موزه، موزه داران، موزه آرایان و مدیران بدون دریافت بازخورد/نتیجه از مخاطب هدف از آنچه برای مردم مفید و مناسب است باخبرند. 
در دو سه دهه گذشته[2] موزه ها را از سنخ موسسات "فعالیت های اوقات فراغت"[3] شمرده اند که همزمان هویت خویش را به عنوان مراکز فکری حفظ کرده اند.  امروزه روز موزه ها بر سر جلب توجه عموم با سازمانهای غیر فکری چون مراکز خرید،[4] سینماها، رویداد های ورزشی و دیگر نهادها و فعالیت های مردم پسند از این دست رقابت دارند. مردم فراغت جو همیشه کار و پیشه های آموزشی را لذت بخش یا مطلوب نمی دانند.  برای تعدیل تصویر رسمی /متکلفی[5] که موزه ها در ذهن مردم نقش کرده اند بناچار  روی به خود شناسی و راهبردهای بازاریابی گذارده اند بلکه مددکار یافتن راههائی شود تا محصولات خود را جذاب تر و دلپذیر تر سازند.  معلومشان شده است برای داشتن جایگاهی ماندگار در جامعه امروز برآوردن نیازها و خواسته های مردم ضروری است.  افزایش جاذبه تجربه بازدید از موزه بدون فدا کردن سلامت/کمال فکری آنْ جایگزین دیدگاه نخبه گرا و علمی بسیاری از موزه ها شده است.  گرچه زیاده روی در برآوردن این نیازِ به جذاب کردن فعالیت های اوقات فراغت مشکلاتی را به لحاظ حفظ موازین موزه پیش می آوردْ جنبه های مثبت خود را هم دارد.  رقابت موزه ها را ناچار ساخته به جد به ارزیابی مجدد معتقدات و فعالیت های خود در ارتباط با جهان مدرن پردازد. 
آنچه باید ارزیابی شود
موزه ها در تلاشِ یافتنِ بهترین طرق انجام این رسالت رقابتیِ برون گرایانه در صدد یافتن مبانی بر آمده اند تا تصمیمات و برنامه ریزی های خود را بر آن استوار کنند.  اما بسیاری به دام اتکا بر شمار بازدیدکنندگان بعنوان شاخص/ملاک موفقیت نمایشگاهها افتاده اند. 
در ظاهر امر شمار بازدیدکنندگان برای سنجش موفقیت و شکست نمایشگاه عالی است و تعین آن هم آسان است.  همین امر در برخی موارد منتهی به محبوب سازی، بزک دوزک و تبلیغ نمایشگاههای عمومی برای بالا بردن شمار بازدید کنندگان بدون توجه کافی به معنا یا محتوی آموزشی شده است.  اما حقیقت این است که مثل بیشتر چیزهائی که آسان و ارزان بدست می آید صِرف اعداد چیز زیادی در باره موفقیت در آن حوزه های فعالیت که موزه ها در آن تفوق دارند نمی گویند.  آمار بازدیدکنندگان هرگز نمی تواند موفقیت موزه در رساندن پیام خود را نشان دهد.  در حالی که بدرستی می توان استدلال کرد وقتی شخصی در نمایشگاهی قدم زند، چه مرد چه زن، از تجربه بازدید تأثیر می پذیرد، صرفنظر از اینکه خود فرد از وجود چنین ادراکی باخبر باشد یا نباشد.  باید کارآئی نمایشگاه را بر پایه موفقیتش در ارائه تجارب یادگیری محسوس سنجید.


" همواره در نظر داشته باشید چه کسی از موزه بازدید می کند و اینگونه افراد چه نوع تجاربی از این بازدید می توانند داشته باشند."*


 


 

برخی پرسشهائی که می توان در مورد شیئی که به نمایش گذارده شده پرسید از این قرار است:
  • شیئ توجه بیننده را به خود جلب کرده معطوف به خود نگاه می دارد، و اگر چنین است، به چه مدت و شدت؟
  •  بازدیدکنندگان چیزی فرا می گیرند؟
  • شیئ نیازهای مردم را بر می آورد؟  آیا به پرسش های مردم توجه کرده پاسخ آنها را می دهد؟
  • مردم تجربه بازدید از موزه را بلحاظ شخصی ارزشمند می دانند؟
  • شیئ محرک علاقه ماندگار به موضوع می شود؟
  • بازدیدکنندگان به موزه باز می گردند، چرا و چرا نه؟
 
سنجش تأثیر و کارآئی نمایشگاه در بر آوردن انتظارات و ارائه/عرضه ارزش آموزشی بسی دشوار تر از شمارش تعداد بازدیدکنندگان است.  در اینجا به روشهای جامع و ملموس برای سنجش تعامل میان اشیاء به نمایش در آمده و مردم نیاز داریم.  برای اینکار باید ابتدا متغیر/پارامتر ها را تعین کرد.  مثل هر تحلیل دیگر باید چارچوب مسئله را مشخص ساخت، عناصر را شناخت و پرسش هائی را که باید پاسخ داده شود تنظیم کرد.








شمار بازدید کنندگان به ما نمی گوید بازدید از موزه/نمایشگاهْ دانشی را نصیب کسی ساخته یا خیر. در این مورد نیز همچون شرکت/بنگاه های تجاری ارقام "فروش" نیاز است تا روشن شود عملکرد موزه بلحاظ آموزشی چگونه است.  برنامه ریز نمایشگاهها باید همچون بازرگانان به ستایش و شکایت مشتریان گوش کند.  باید قفسه های دانش را بدقت مرتب کرد[6] تا بتوان دید چه چیزهائی فروش می رود و کدامین دست نخورده می ماند.  ارزیابی/تقویم سطح دانش بازدید کننده پیش و پسْ و در جریان بازدید راهی است منطقی برای سنجش موفقیت و شکست نمایشگاه.  چنانچه بتوان سطح درک یا فهم بازدیدکننده/مشتری/حامی موزه را پیش از ورود به موزه و هنگام خروج مقایسه کرد اطلاعات/معلوماتی ارزشمند در این مورد بدست می آید که آیا موزه می تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند یا خیر.  پاسخ مثبت گویای آن است که آموزش صورت می گیرد.  وقتی معلوم شد ارتباط برقرار می شود پرسش بعدی درباره تأثیر آن ارتباطات است.  همواره جا برای اعمال اصلاحات باز است.


در برنامه ریزی ارزیابی باید برخی محدد/متغیر/پارامتر ها را معین کرد.  از آن جمله:
  • داده های مورد نیاز ارزیابی کدامند؟
  • این داده ها را چگونه باید گردآورد؟
  • ارزیابی علمی خواهد بود یا ادراکی/دریافتی، عینی یا ذهنی، رسمی یا غیر رسمی، شناختی یا عاطفی/انفعالی؟
  • چه چیز را باید ارزیابی کرد؟

 






اغلب ارزیاب/مُقَیِّمِ های تازه کار در پاسخگوئی به مسئله موثر بودن پیام رسانی موزه سردرگم می شوند.  اصطلاحاتی چون تحلیل پیشینی/مقدماتی،[7] آزمون/تست قوه/امتحان آمادگی/تقویم تکوینی[8] و امتحان/آزمون/تست/سنجش نهائی،[9] و ارزیابی های طبیعی[10] یا هدفمند/معطوف به هدف[11] در این متون بکار رفته است.  شاید این اصطلاحات شاق و ترسناک بنظر آیند، اما صرفنظر از واژگانی که بکار می رود آنچه براستی سر دست داریم تعین این است که آیا نمایشگاه پیام خود را می رساند و تا چه حد در این کار موفق است.  غرض و غایت این سنجش ها این است که کارکنان موزه قادر به تصمیم گیری درست مبتنی بر آگاهی گردند.  میزان تحقق اهداف و مقاصد تعین شده است که مبانی کارآئی نمایشگاه را تعین می کند.  در صحبت از ارزیابی همیشه به بحث اهداف و مقاصد می رسیم.


"ارزیابی بدان منظور انجام می شود تا معلوم دارد آیا اهداف (خصایص معین نمایشگاه) آنطور که برنامه ریزی شده عمل می کند یا خیر."*
 

از جمله اهداف نمایشگاه می تواند روشن کردن موارد زیر باشد:
  • آیا موزه مخاطبان خود را می شناسد و اطلاعات کافی از آنها دارد؟
  • آیا موزه ساز و کارهائی موثر برای دریافت معلومات/درونداد از جامعه خود دارد؟
  • انتظارات و نیازهای جامعه ای که موزه در خدمت آن است چیست؟
  • آیا موزه شیوه/منهج مشخص و معینی برای گردآوری و غربالگری/انتخاب ایده ها برای برگزاری نمایشگاهها دارد؟
  • آیا راههائی بای بهسازی برنامه ریزی و تولید/برگزاری نمایشگاه هست؟
  • آیا بازدیدکنندگان هنگام حرکت در میان نمایشگاه دانش، درک یا فهم بهتری می یابند؟
  • آیا بازدید کنندگان کرارا/مرارا به موزه باز می گردند، چرا و چرا نه؟
 
















لازم است کارکنان موزه بعنوان اولین گامْ هدف از برگزاری نمایشگاه را مکتوب کنند.  سه منطقه هدف در برگزاری نمایشگاه عبارتند از:
  • مخاطبان موزه
  • کارکرد نمایشگاه
  • کارآئی نمایشگاه
لازم است نیاز و معیار ارزیابی پیش از شروع گام برنامه ریزی مرحله تولید و بسط [12] (نک. فصل یکم) مشخص شده باشد.  در غیر اینصورت ممکن است بخش اعظم کار مراحل نخستین ارزیابی مصروف بازسازی اهداف و مقاصد/غایات شود.  حتی اگر اینها را مکتوب نکرده باشند، معمولا می توان اهداف تلویحی را از  خود نمایشگاه و روند برنامه ریزی آن بدست آورد.  صرف نظر از اینکه اهداف و مقاصد در اصل چگونه بیان شده باشند محض فایدت باید قابل تبدیل به کمیت و اندازه گیری باشند.
پیش از تعین اهداف و مقاصد نمایشگاه شناخت کامل مخاطب ضروری است.  هدف واقعی از ارزیابی مخاطب این است که معلوم داریم آیا بازدید کننده با یادگیری پاسخی مناسب به نمایشگاه داده و احساس می کند تجربه بازدید از موزه انتظارات او را برآورده است.  منابع بسیاری برای کسب اطلاعات راجع به مخاطبان موزه وجود دارد؛ از اطلاعات شخصی زاده زندگی در جامعه گرفته تا مطالعات رسمی چون ارزیابی های جمعیت شناسی و روان نگاری[13]که اغلب بدست دولت ها یا بنگاههای تجاری برای اطلاع از نیازها و انتظارات مردم   انجام می شود.


از جمله اطلاعاتی که می تواند برای برنامه ریز نمایشگاههای موزه ای مفید باشد مشخص ساختن موارد زیر است:
  • انتظار بازدیدکنندگان از موزه و نمایشگاه چیست.
  • راههای بهبود توجیه بازدید کننده.
  • چه واژه هائی از بیش از همه کافی و وافی به مقصود است و بهتر ارتباط برقرار می کند.
  • توجیه ادراکی بازدید کننده.
  • اَشکال حرکت بازدید کننده و مشکلات آن.
  • آیا عناصر و عوامل توصیف/تفسیر طبق برنامه عمل می کنند.
  • آیا زیرنویس های اشیاء خوانده می شود و با بازدید کننده ارتباط برقرار می کند.
  • آیا وسائل سمعی بصری/دیداری شنیداری و نرم افزار و سخت افزارهائی که برای استفاده بازدیدکنندگان پیش بینی شده کار می کند.




موز





 
 








موزه از ارزیابی فعالیت های برنامه ریزی و ارائه نمایشگاه اطلاعات دست اولی بیش از کارکرد داخلی و نقاط قوت و ضعف خود بدست می آورد.  تقریبا قطعی است که با بررسی دقیق و کاربستن اطلاعات بدست آمده از نحوه انجام امور در درون یک سازمان می توان اصلاحاتی در آن انجام داد.  همه چیز را باید بررسی کرد، از آغاز ایده های نمایشگاه، تا مراحل گزینش و زمان بندی تا پیاده کردن نمایشگاه و آماده شدن برای برگزاری نمایشگاه بعدی، که البته خود پیاده سازی هم از مراحلی است که باید مشمول همین بررسی ها شود.  این کار موجب شکل گیری حلقه ای از اطلاعات می شود که به برنامه ریزی برای برگزاری نمایشگاه بعدی  باز می گردد و روز از نو و روزی از نو.  این روند دورانی مداوم باید ماهیت تکاملی/فرگشتی داشته باشد، نه تکراری و ایستا. 
تأثیر و کارآئی نمایشگاه بعنوان نمایش/ارائه ای آموزشی و الهامبخش را تنها می توان با تعین تأثیری که بر مخاطبان می گذارد سنجید.  باید پیش از آغاز پروژه/طرح/مشروعِ نمایشگاه شماری نتایج مورد انتظار تعین و ثبت شود تا بعدا بتوان معلوم داشت اهداف نمایشگاه تا چه اندازه برآورده شده است.
چندلر جی. اسکِرِوِن،[14]از پژوهشگران نامی عرصه ارزیابی سه پرسش اساسی درباره اهداف و ارزشیابی پیش می کشد:[15]
(1)   "نمایشگاه باید چه تأثیری بر بازدیدکنندگان گذارد (به دیگر سخن در پی چه تأثیری هستید)؟"
پاسخ بدین پرسش باید در چارچوب اهداف و مقاصد اعلام شده باشد.  "ارزشیابی صحیح نمایشگاه باید با توضیح مقاصد نمایشگاه در ارتباط با اشیاء و ویژگی ها/مَیِّزات تفسیر و طراحی محیط برای بازدیدکنندگان باشد."[16] باید در برنامه ریزی نمایشگاه به تلویح یا تصریح هدفی را که در پی تحقق آنند بدقت بیان کرده معلوم دارند نحوه تعامل بازدیدکنندگان با نمایشگاه چگونه باشد، چه اطلاعاتی بدست آرند و چه تغییرات در مواضع و درک بازدید کنندگان منتظَر است.
(2)   "اهداف مطلوب چگونه محقق می شود (به دیگر سخن چگونه با استفاده از نمایشگاه چنین تأثیری خواهید گذارد)؟"
موزه باید بروشنی انتظارات (اهداف) خود از برگزاری نمایشگاه را بیان دارد و مشخص کند نحوه وصول بدان مقصد عالی چگونه است.  کاری که در اینجا سر دست داریم عبارت است از تعین اینکه چگونه می توان اهداف را با نیازها و خواسته های بازدیدکنندگان ارتباط  داد و کَمّی ساخت تا بتوان به سنجش نتایج پرداخت.  
(3)   "چطور می توان فهمید اهداف و مقاصد نمایشگاه تأثیرات مطلوب را بر مخاطبان هدف داشته است؟"
ارزیابان باید درک درستی از مبانی اطلاعات و احساسات بازدید کنندگان داشته باشند.  تنها راه بدست آوردن این درک انجام ارزیابی های پیش از بازدید چون مصاحبه، توزیع پرسشنامه یا پیمایش[17] است.  با تعین سطح درک مخاطبان می توان پس از دیدن نمایشگاه آنان را آزمود تا معلوم شود تأثیر مطلوب را بر دانش و نگرش آنها داشته است یا خیر.  مصاحبه، توزیع پرسشنامه و مطالعات پیمایشی می تواند اطلاعاتی خام بدست دهد.  مقایسه یادگیری عملی و دیدگاههای متأثر از اهداف و مقاصد تعین شده برای نمایشگاه برداشتی از میزان موفقیت نمایشگاه در رسانش پیام و بر قراری ارتباط با مخاطبان بدست می دهد.
کی ارزیابی کنیم
آزمون عبارت است از گردآوری داده ها و استفاده از آنها بمنظور تعین تحقق اهداف و مقاصد از راه مقایسه با نتایج حاصله.  آزمونهای مقدماتی/آمادگی/قوه بیشتر در پی ایجاد مبانی تعین اهداف و مقاصد است تا تعین تأثیر/کارآئی نمایشگاه. 
ارزیابی تأثیر نمایشگاه می تواند در دو چارچوب زمانی اصلی صورت گیرد: (1) در جریان برنامه ریزی و تولید و بسط و (2) پس از تکمیل و گشوده شدن نمایشگاه بروی مردم.  ارزیابی در دوره اول را مقدماتی/قوه/آمادگی/تکوینی و دومی را نهائی/پایانی گویند.  با طرح سوالهائی به منظور روشن ساختن رابطه میان اهداف و مقاصد برنامه ریزان و آنچه در عمل اتفاق افتاد می توان معلوم کرد طراحی و برنامه ریزی چه مایه از کار آمدی داشته است. 
آزمونهای مقدماتی در جریان بسط و تکمیل نمایشگاه صورت می گیرد و زمانی که هنوز فرصت اعمال تغییرات هست.  این گونه آزمونهای نمایانگر پیشرفت را می توان در جریان مراحل برنامه ریزی و تولید و بسط نمایشگاه به هر تعداد که ضروری و موثر شمرده شود انجام داد.  برگزاری آزمونهای مقدماتی در مراحل آغازین از طریق توزیع پرسشنامه و مصاحبه با مخاطبان بالقوه نمایشگاه می تواند به تعین مخاطبان هدف و تعین سطوح آموزشی شان پیش از بازدید از موزه کمک کند.  این نوع آزمون معلوماتی دست اول و بیواسطه به برنامه ریزان و موزه آرایان/طراحان می دهد تا بدانند اهداف محقق می شود یا نه.  آزمونهای مقدماتی می تواند  شامل شماری فعالیت های گردآوی داده ها باشد، از جمله:
  • پیمایش مخاطبان[18]
  • تحلیل مواضع و دانش بازدید کننده پیش از بازدید
  • پژوهش بازاریابی
  • تحلیل های جمعیت شناسی و روان نگاری
  • مطالعات امکان سنجی[19]
امتحان عناصر متشکله طرح  و ایده های شرح و تفسیر نمایشگاه اغلب حالت مدل سازی و تهیه ماکت و ساخت نمایشگاه در ابعاد بسیار کوچک را بخود می گیرد.  این نمونه ها که پیش از تولید و بسط ِ خود نمایشگاه ساخته می شود می تواند تا حدود زیاد کارآئی و تأثیر طرح نمایشگاه را نشان داده اطلاعات ارزشمند/ذیقیمت در باره دیگر عناصر و اشیاء چون محتوی، دوام مواد و مصالح، کارآئی در رسانش و برقراری ارتباط با مخاطب، رعایت موازین/استانده های حفاظت و بسیاری مسائل دیگر در اختیار گذارد.  می توان اشکال خاص کاربردهای طرح و عرضه نمایشگاه را در مراحل اولیه و بشکلی بسیار مقرون بصرفه آزمود و از شکست پر هزینه یا تغییرات بعدی پرهیز کرد.  آنچه طراح بدیهی می بیند همواره برای بازدید کننده روشن نیست.  هیچ راهی وجود ندارد که بتوان با حدس و گمان معلوم ساخت آیا یک طرح یا شکلی از ارتباط موفقیت آمیز خواهد بود یا خیر.  تنها تجربه و آزمایش است که می تواند به تخمین قریب به یقین منجر شود.
آزمون مقدماتی ساده می تواند شامل تهیه و نصب یک تابلوی پرسش و پاسخ دارای رویه تا شو ساخته شده از مواد ارزان قیمت چون مقوای قاب سازی باشد.  می توان این تابلو را در سرسرا، تالار ورودی/مدخل نمایشگاه، گالری و دیگر فضاهای عمومی گذارده بازدید کنندگان را دعوت به مشارکت کرد.  با زیر نظر گرفتن کسانی که از این وسیله استفاده می کنند و پرسش از آنها می توان برداشت مناسبی از اجرای ایده ای مشابه در محیط نمایشگاه بدست آورد.  همچنین در صورتیکه اطلاعات ارائه شده هم سطح و از جنسی باشد که برای اصل نمایشگاه در نظر گفته شده می توان میزان موفقیت در برقراری ارتباط موفقیت آمیز را تخمین زد.  صرفنظر از اینکه برنامه ریز و طراح نمایشگاه چقدر کاردیده و خبره اند هیچ کس نمی تواند بدون آزمایش بداند چه چیز با مردم ارتباط برقرار می کند یا نمی کند. 
نه تنها روشها، که مواد را هم می توان از نظر دوام و قابلیت استفاده آزمود.  یکبار نوعی کفپوش پلاستیکی را در جائی انداختند که چندین و چند هفته زیر پای کارکنان بود.  نتایج این امتحان به طراح نشان داد آیا این ماده می تواند استفاده عملی بچه مدرسه ها را تاب آرد. هرگونه آزمون مواد و روش ها که بدین شیوه برگزار شود از نوع امتحان مقدماتی است.
از طرف دیگر امتحان نهائی به سنجش حاصل کار پس از تکمیل می پردازد.  اینگونه آزمونها برای شناخت مسائل و مشکلات و بهبود کارآئی نمایشگاهها مفید است.  همچنین آزمونهای نهائی معلومات/داده های مهم برای برنامه ریزی نمایشگاههای آینده را فراهم می کند.
ارزیابی های تکمیلی/تعقیبی/پیگیرانه[20] می تواند شامل برگزاری مصاحبه هائی پیش و پس از بازدید باشد تا سطح اطلاعاتی که در نمایشگاه منتقل می گردد، تعین زمان و مکان فعالیت بازدید کننده در گالری، یا استفاده از پرسشنامه جهت تعین سطح رضایت از نمایشگاه باشد.  مصاحبه هائی که برپایه اهداف آموزشی از پیش تعین شده صورت می گیرد درجه تحقق آن اهداف را نشان می دهد.  در برخی حالات/موارد، مثل نمایشگاههای دائمی، همیشه امکان جرح و تعدیل و ایجاد تغییرات در نمایشگاه بقوت خود باقی است.  صرفنظر از امکان تغییرات عملی در نمایشگاههای دایر، اطلاعات حاصل از آزمونهای نهائی برای برنامه ریزی های آتی بی اندازه ارزشمند است. 
آزمون نهائی بعنوان یک فعالیت پسا نمایشگاهی برگزار می شود و معمولا مبتنی است بر مصاحبه و توزیع پرسشنامه.  این ارزیابی ها غالبا یکبار انجام می شود تا معلوم دارد درک و استفاده مردم از نمایشگاه چگونه بوده است.  اینگونه ارزیابی ها با توصیف نیازهای بازدیدکنندگان، تعین ترکیب واقعی مخاطبان، شکل دادن به ایده هائی برای شرح و تفسیر و کمک به اهداف واقع بینانه تر برای نمایشگاهف به برنامه ریزی نمایشگاهها در آینده کمک می کند. 



"در واقع غرض از ارزیابی نمایشگاه این است که معلوم داریم واکنش بازدیدکنندگان نسبت به اشیاء و ویژگی های نمایشگاه چگونه است تا روشن شود نمایشگاه طبق برنامه عمل کرده است یا خیر."
 



ایده کلی که پشت سر ارزیابی قرار دارد بهبود برگزاری نمایشگاه و عملکرد آن است.  آزمودن/امتحان مخاطبان پیش و پس از دیدن نمایشگاه اطلاعاتی در باره دوام مصالح و قدرت پیام رسانی نمایشگاه در اختیار می گذارد.  بررسی تغییرات و فرسایش مواد و مصالح به ما می گوید کی و کجا از آنها استفاده کنیم.  سنجش دفعات و مدت استفاده بازدیدکنندگان از نمایشگاه روشن می کند کدام چیزها مطابق برنامه جلب توجه می کند یا نه.
آزمونهای مقدماتی، امتحانهای قوه/تکوینی و نهائی مکمل همند و هیچیک جای دیگری را نمی گیرد.  فایده آزمون مقدماتی در این است که مخاطبان و انتظاراتشان را روشن می کند.  امتحان قوه یاریگر/ممد برنامه ریزی می شود، و امتحان نهائی موفقیت برنامه ریزی را نشان می دهد.  با امتحان گرفتن در هر سه مقطع زمانی می توان تصویری کامل تر از روند بسط و تکمیل نمایشگاه، اهداف و مقاصد، مخاطبان هدف و کارآئی پیام رسانی/برقراری ارتباط بدقت ترسیم کرد.

چگونه ارزیابی کنیم
رویکردهای ارزیابی یا امتحان بی شمار است.  هر پژوهشگر/باحث روش و شیوه ای خاص خود دارد.  در بسیاری موارد تازه کارانِ عرصه ارزیابی مرعوب نیازها و لوازم سرگیجه آور رویکردهای متفاوت بالقوه می شوند.  اما در واقع تنها چند روش اصلی برای ارزیابی هست با تفاوتهای بسیار.  یک روش اصلی شناخت روشهای گردآوری اطلاعات قرار دادنشان در یکی از این دو دسته است: مفصل (استفاده از روشهای علمی و کمی گردآوی و تفسیر اطلاعات با هدف تعین دقیق یادگیری و نگهداری در حافظه)، و غیر مفصل(ادراکی/دریافتی، کمتر سازمان یافته با هدف تعین میزان سودمندی و واکنش ها).
مشخصه روش های مفصل شرح روشن اهداف و مقاصد و اجزائی است که قابل تبدیل به کمیت و سنجش پذیر باشند.  این را "رویکرد معطوف به هدف"[21] می گویند.[22]
به گفته چندلر جی. اسکِرِوِن این رویکرد دو ویژگی متمایز دارد:
(1)   وجود نقاط مشخص برای تعین میزان انطباق واکنش های بازدید کننده با اهداف تعین شده.
(2)   کسب معلومات از ارزیابی اجزاء نمایشگاه برای تحقق نتایج مطلوب.
ارزیابی معطوف به هدف را می توان برای نمایشگاههای فعلی یا آتی انجام داد.  به گفته اسکِرِوِن در هر صورت باید سه کار با هم انجام شود:
(1)   تعریف مخاطب هدف
(2)   تعریف اهدافِ مرتبط با بازدید کننده (از جمله اهداف و مقاصد آموزشی)
(3)   ابداع/ایجاد معیار/سنجه های موثق/معتمد برای بررسی واکنش های بازدیدکنندگان تا بتوان نشان داد اهداف محقق می شود یا خیر. 
رویکرد دیگر که تا این حد مفصل نیست نه بر نمایش ثابت/پایدار تکیه دارد نه اهداف ارزیابی.  این رویکرد را ارزیابی اکتشافی/استکشافی گویند که گاه روش ادراکی هم نامیده می شود.  این نوع ارزیابی اطلاعاتی توصیفی در اختیار می گذارد که می تواند در برنامه ریزی نمایشگاه بکار رود.  روش های آر. جی. بارکر بر اهمیت محیط فیزیکی برای ارزیابی رفتارها (که شرایط محیطی را به انتظارات بازدیدکنندگان ارتباط می دهد) تأکید دارد.[23]  این روش شماری عوامل عاطفی، از جمله دریافت بازدیدکننده از موزه/گالری، جهان بینی او و هنجارهای رفتاری/فرهنگی را وارد ارزیابی می کند. روش آزمون دریافتی بازدیدکننده و نمایشگاه را یکی می شمارد یا دست کم شرکای یک معامله می شمارد. 
رابرت ولف، دیگر کارشناس سنجش، از آنچه "ارزیابی طبیعی"[24] می نامد استفاده می کند.  این روش هم به زمینه و رفتار ارتباط دارد.  ولف بر مطالعات/مشاهدات ساده به سبک گفت و شنودی که پس از بازدید صورت می گیرد تأکید دارد.  او مدافع ارزیابی هائی است که خیلی ساختارمند نبوده در قید اهداف از پیش تعین شده نباشد.  به نظر ولف همین باعث کشفیاتی روشنگر و غیر منتظره می شود.
این روشهای سنجش غیر مفصل مشترکاتی دارند.  ولف و تِمِتس به شرح سه مرحله در روش[25] ارزیابی طبیعی پرداخته اند[26] که در اساس عبارتند از:
  • ارزیابی کل زمینه نمایشگاه.  نمایشگاهها در خلأ اتفاق نمی افتند.  درک کل زمینه ای که تجربه بازدید از موزه در آن شکل می گیرد اهمیت دارد.
  • شناسائی آن عناصر نمایشگاه که گویا بیشترین تأثیر را بر بازدیدکننده دارد.
  • انتخاب آن عناصری که بنظر می رسد در مدیریت و هدایت آنچه در نمایشگاه می گذرد بیشترین اهمیت را دارد.  به دیگر سخن سیاهه عناصر شناسائی شده در گام دوم به عناصری که باید عمیقا واکاوی شود تقلیل داده می شود.
ولف شش منبع اخذ معلومات یا کسب اطلاعات برای تصمیم گیری در مورد بالا را چنین بر می شمارد:
  • اطلاعات توصیفی عام در مورد زمینه فیزیکی و محیط موسسه.
  • توصیف اعمال یا رفتار برپایه مشاهده/مطالعه بازدیدکننده در زمینه موزه و نمایشگاه.
  • گفته هائی از بازدیدکنندگان که می توان در باره احساسشان از بازدید موزه نقل کرد.
برای کسب معلوماتی که تا حد امکان بری از جانبداری/تعصب باشد باید برخی احتیاط ها را وارد ارزیابی کرد.  لازم است آن بخش از جمع بازدید کنندگان موزه که به عنوان نمونه مورد سنجش قرار می گیرد آنقدر بزرگ باشد که نتایجی موثق/معتمد بدست دهد.  لازم است نمونه از نظر کسانی که مطالعه می شوند یا مورد پرسش قرار می گیرند تصادفی بوده ساعت و روز و هفته و ماه و سال متفاوت باشد تا سد راه رخنه تعصب و جانبداری به معلومات/داده های حاصل شود.  اینها روشهای استانده نمونه گیری است که شرح و بررسی مفصل تر آنها در منابع دیگر بسیار کامل تر از این آمده است.

نتایج
ارزیابی چه نوع اطلاعاتی در اختیار موزه می گذارد؟  در واقع سیاهه انواع اطلاعات را پایانی نیست و منحصرا متکی بر اهداف ارزیاب و شکل آزمونهاست.  با این همه موزه ها می توانند چیزهای زیادی از متغیرهای پرسشنامه های موجود و روشهای رایج مصاحبه فراگیرند.
مهم تر از تعین کارآئی عناصر طراحی، حصول اطمینان از این است که آیا بازدید کننده چیزی می آموزد و فکر می کند تجربه بازدید از موزه ارزش وقتی را که صرف آن شده دارد. 
 

به گفته مرلین هود[27] شش معیار انتخاب فعالیت های اوقات فراغت اینهاست:
·         با مردم بودم
·         انجام کاری ارزشمند
·         احساس راحتی و آرامش
·         چالش تجربه های نو
·         داشتن فرصت یاد گیری
·         مشارکت فعالانه
 

برای ارزش داوری در مورد تأثیر/کارآئی نمایشگاهها لازم است معیارها و موازین پالایش و تلخیص معلومات/داده ها وضع شده و در دسترس باشد.  چطور می توان موفقیت و شکست نمایشگاه را تعین کرد؟  هیچ مجموعه روشن موازین مورد قبول همه وجود ندارد.  همانطور که از پیمایش ام. بی. آلت و کی. ام. شاو که در موزه تاریخ طبیعی لندن[28] صورت گرفته بر می آید بطور کلی موازینی که متخصصان موزه چون موزه آرایان، مسئولان آموزش و موزه داران پیشنهاد می کنند معیارهائی نیست که باز دید کنندگان دارند.  در این پژوهش/بحث از بازدید کنندگان خواسته شد شرح دهند چه چیز را مشخصه نمایشگاهی مطلوب می دانند.  چند تا از معیارهائی که برشمردند اینهاست:
·         نمایشگاه به موضوع جان می دهد.
·         سریعا پیام را می رساند.
·         نکاتی را که مطرح می کند بسرعت می فهمید.
·         در نمایشگاه برای همه سنین چیزی هست.
·         بی اختیار به تماشای نمایشگاه کشیده می شوید.
از سوی دیگر از معیارهای موفقیت نمایشگاه از دید متخصصان موزه پرسش شد.  گرچه سیاهه معیارهای اینان درازتر است و مطابق انتظار مفصل تر و معطوف به نیازهای کارکنان شباهت های زیادی میان این دو هست.  جذابیت، زود فهمی/سهولت فهم و قدرت جذب و نگهداری توجه مخاطبان از شاخصه های مشترک است.  تمامی این وجوه به یک معیار کلی موفقیت نمایشگاه منتهی می شود: اینکه نمایشگاه باید در برقراری ارتباط مناسب توانا باشد.  جذابیت، جلب توجه و کلیه ملاحظات دیگر باید دست بهم داده در جهت نیل به هدف بکوشند.


معیارهائی که متخصصان موزه در نمایش موفقیت نمایشگاه بر شمردند مفصل تر بود و کمتر نمایانگر نگرشهای مردم:[29]
  • نمایشگاه برای مردم جالب است؟
  • مردم به سادگی نمایشگاه را می فهمند؟
  • مردم نمایشگاه را بصورت مفهوم یا زمینه ای واحد می فهمند؟ توجه مردم را متمرکز می سازد؟
  • اجزاء نمایشگاه جلب توجه می کنند؟
  • توجه را معطوف بخود نگاه می دارند؟
  • آیا شیوه ارائه مناسب نمایش مضمون و محتوی نمایشگاه شمرده می شود؟
  • مردم اطلاعات ارائه شده در نمایشگاه را درست و دقیق می دانند؟
  • موفقیت نمایشگاه در هدایت حرکت بازدیدکنندگان تا چه حد موفقیت آمیز است؟
  • نمایشگاه با ویژگی های بازدیدکنندگان همخوانی دارد؟
  • مطالب توضیحی تا چه حد موفق است؟
  • بازدید کنندگان ارتباط نمایشگاه با محیط پیرامون یا دیگر نمایشگاهها را تا چه حد درک می کنند؟
  • ارزیابی بازدیدکنندگان از عناصر اصلی طرح نمایشگاه چیست؟
  • واکنش بازدید کنندگان به انتخاب اشیاء نمایشگاه از نظر تعداد/شمار، مناسبت، جذابیت و جز آن چیست؟

در تحلیل نهائی تشکیل نمایشگاههایی که هم انتظارات مردم بر آورد – جذاب، سرگرم کننده و ارزشمند- و در عین حال ارائه گر فرصت های آموزشی بوده – همزمان بخوبی به مردم خدمت کرده رسالت موزه را به انجام رساند- چالش فرا روی موزه های امروزی است.   دیگر کالای  خود شیفتگی/از خود راضیگری/انانیت/رعونت را در این بازار خریداری نیست.  اشکال گوناگون ارزیابی بهترین راه معلوم داشت این معناست که آیا موزه ها از این چالش سربلند بیرون می آیند یا نه.













[1] - Exhibition developers.
[2] - خواننده هوشمند از یاد نمی برد که کتاب بسال 1992 توسط انتشارات راتلج منتشر شده است. 
[3] - Leisure-time activities.
[4] -  Shopping malls.
[5] - Stilted.
* * Louis, Ross J. (1987) Museum Visitor Evaluation:
New Tool for Managemerrt, Nashville,
TN: American Association for State and Local
History, p. 202.

[6] - Package.
[7] - Front-end analysis vs. back-end.
[8] - Formative testing vs. summative testing.
[9] - summative testing
[10] - Naturalistic evaluations.
[11] - Goal-referenced evaluations.
* همان، ص. 32.
[12] - Development phase.
[13] -
[14] - C. G. Screven.

[15] - Screven, C. G. (1977) "Some Thoughts on Evaluation." The Visitor and the Museum, Washington, DC: American Association of Museums, p. 31.

[16] -  لومیس Loomis، همان، ص.202
[17] - Survey.
[18]- Audience survey.
[19] - Feasibility studies.
[20] - Follow-up evaluations.
[21] - Goal-referenced approach.
[22] - Screven, C. G. (1976) "Exhibit Evaluation: A Goal-Referenced Approach." Curator 19, 4 (December): pp. 271-90.

[23] - BarkerR. G. (1963). The Stream of Behavior. New York: Appleton-Century-Crofts; Barker, R. G. (1965) "Explorations in Ecological Psychology," American Psychologist 20: pp. 1-14.
[24] - Naturalistic evaluation.
[25] - Strategy.
[26] -  Robert L. Wolf and Barbara L. Tymitz (1979).  A Preliminary Guide for Conducting Naturalistic Evaluation in Studying Museum Environments, Washington, DC; Office of Museum Programs, Smithsonian Institution, pp. 5-9.
 

[27] - Hood, Marilyn G. 'Staying Away: Why People Choose Not to Visit Museums.' Museum News 61, no. 4 (April 1983): 50-7.
[28] - Alt, M. B. and K. M. Shaw (1984) "Characteristics
of Ideal Museum Exhibits," British Journal
of Psychology 75: pp. 25-36.

[29] Loomis, op cit., p. 209, adapted from Shettel, Harris H. and P. C. Reilly (1968) "An Evaluation of Existing Criteria for Judging the
Quality of Science Exhibits," Curator 11, 2:pp. 137-53.