جادوی عام یا جادو در معنای کلّی، به معنای هر عمل عجیبی است. اصطلاح انگلیسی فنون سحرآمیز(به انگلیسی witchcraft) شامل قسمتی از این گونه پدیدههاست. و آنهم شامل جادوی خاص است.
جادو یا جادوی خاص یا جادو در معنای جزئی(به عربی سحر و به انگلیسی Magic): فنّی ست مرموز برای اثر گذاری بر عالم مادّه با دخالت ارادهٔ جادوگر؛ چه ابتدایی باشد و چه برای خنثی کردن جادوی دیگری؛ چه هدف متعالی داشته باشد و چه پست، چه ورد بخواند، چه حرکاتی انجام دهد و چه از وسایلی استفاده کند.
ورد خواندن و انجام عملیات بدنی، بدون کاربرد وسایل، سحر خوانده میشود. در اموری که جادوگر از وسایل یا موادّی استفاده کند، اطلاق طلسم مستعمل است.
برای معرّفی جادو مطابق دانش شناسی کاربردی، واژهٔ جادو را باید از چند جنبه بررسی کنیم:
واژه شناسی. یعنی معنای مورد استفادهٔ آن در بین مردم.
کاربرد اصطلاحی این واژه. یعنی هر چه در جایی جادو خوانده شده در این قسمت بررسی میشود.
معرّفی جادوی عام و انواع آن. یعنی تمام اعمال عجیب.
معرّفی «دانش نظری جادو» معروف به نظریههای جادو. یعنی دانشی که به «چیست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب میدهد. و آن علمیست به این نام که مرموز و حتّی رازورزانه یا سرّی است. یعنی توسّط علم شناخته نشده. زیرا هیچگونه توضیح، توجیه، نظریه یا رابطهٔ علّت و معلول به روش علمی در مورد آن ارائه نشده یا اگر شده دسترسی ما به آن مقصور بوده است. امّا چون تلاش به روش علمی و روشهای کهن در این زمینه وجود داشته، و فرضیه هایی نیز در این مورد ارائه شده، نمیتوان جنبهٔ دانش آن را کنار گذاشت.
معرّفی «دانش کاربردی جادو». یعنی دانشی که از چگونه انجام دادن اعمال عجیب سخن میگوید. نه از «چیست؟» و «چرا؟»
معرّفی «فنّ جادوگری» یا «سحر» یا «sorcery»: پر حجمترین قسمت مبحث است. زیرا جادو قبل از هر چیز یک فنّ است و از چگونه عمل کردن برای هدفی خاص صحبت میکند.
همراه اینها تاریخ جادوگری و بازتاب جادوگری در فرهنگها هم بررسی میشود
محتویات [نمایش]
واژهشناسی[ویرایش]
واژهٔ «جادو» در زبان پهلوی jâdug بودهاست. لیکن در پهلوی و نوشتههای کلاسیک فارسی از جمله شاهنامه کلمهٔ «جادو» به معنی شخص جادوگر است. عملی که این شخص انجام میدهد «جادوی» است که به معنی جادوگری است یعنی امروز بهاشتباه «جادوی» را «جادو» میگویند و ناچار «جادو» را «جادوگر» میگویند. دو نمونه از کاربرد «جادو» در معنی اصیل آن ذکر میشود: در خوان چهارم رستم (زن جادو=جادوگر) در شاهنامه آمدهاست «چو آواز داد از خداوند مهر / دگرگونه گشت جادو (=جادوگر) بهچهر». در مثالی اخیرتر سعدی میگوید «همشیرهٔ جادوان (جادوگران) بابل / همسایهٔ لعبتان کشمیر»
واژهٔ «magic» معادل انگلیسی آن است، که از واژهٔ «Magus» گرفته شده که در فارسی قدیم به موبدان ستاره شناس آیین مهر پرستی یا میتراییسم نام «maguš» یا «مجوس» گفته می شد که یعنی «مربوط به منطقه Medes». که Medes نیز خود به معنی «قلمرو ماد» است. پس از فتح ایران، اعراب، زردشتیان را مجوس می خواندند.[۱][۲][۳][۴] و این واژه همچنان به همین معنی به کار می رود.
واژهٔ «مجیک» با حروف فارسی در نوشتههای کهن ایران به چشم می خورد. مثلاً اوستا کتاب مفدس زرتشتیان اشاره به مغها (روحانیون مهر پرستی)دارد که بعد از آموزشهای مجیک به سطح ماگی یا مجیکن نایل میشدند.
به طور روشن مشخص نشده که واژه مجیک ایرانی میباشد یا نه. از طرفی شواهد و مدارک زبانشناسان و تکرار این کلمه در نوشتهها حکایت از ایرانی بودن آن دارد؛ و از طرف دیگر تا کنون کسی جواب روشنی به منشاء این کلمه در زبان اوستایی نداده است.
معنای غیر اصطلاحی[ویرایش]
ابتدا توجّه کنید که صورت باور به وجود جادو حتّی ارائهٔ سندی برای آن، دلیل بر وجود این انواع از جادو نیست. بلکه وجود هر یک به سندی جداگانه نیاز دارد. با این حال اوّلاً این لغات اصطلاحی نیستند. بلکه در زبانها استفاده میشوند و معانی خاصّی نیز دارند. دوماً تحت عنوان این لغات تلاشها و فعّالیتهای زیادی در طول تاریخ ثبت شده.[۵].
بحث وجود جادو و اعتقاد به آن در قسمتهای بعدی مقاله آمده
در زبان فارسی و عربی[ویرایش]
فنونی که از تاثیرات عجیب بحث میکنند را این طور نام برده اند و معنا و دسته بندی کردهاند (ترتیب موارد در دسته بندی زیر اصلاح شده است.):[۶][۷][۸]
علم و فنّ تنویم یا خواب مصنوعی یا خواب مغناطیسی یا هیبنوتیزم
جادو (در معنای خاص): ایجاد تغییری در عالم مادّه به روشی فراطبیعی به ارادهٔ جادوگر.
کیمیا: علمی که در مورد تبدیل مس، فلزّات، یا حتّی سنگ به طلا بحث میکند. تلاش در این زمینه منشاء به وجود آمدن علم شیمی شد.
هیمیا یا علم و فنّ طلسمها: روش ترکیب قوای عالم بالا با موجودات عالم پایین
علم و فنّ اعداد و اوفاق: دربارهٔ ارتباط اعداد و حروف مطالب با هم و تشکیل جداول خاصّی به صورت مثلّث یا مربّع و قرار دادن حروف و اعداد در خانههای آن برای رسیدن به مطالب مختلف به طرزی مخصوص
علم و فنّ خافیه: در مود چگونگی تغییر و تکثیر حروف و اسامی چیزی که مورد نظر است و استخراج نامهای ملائکه و شیاطین موکّل بر آنها. سپس دعا کردن با وردی که از آنها تشکیل شده.
علم و فنّ احضار ارواح (شبیه لیمیا)
لیمیا یا علم و فنّ تسخیرات: چگونگی ارتباط با ارواح قدرتمند عالم بالا. (شبیه احضار ارواح)
مانند تسخیر جن
سیمیا: دربارهٔ چگونگی ترکیب اراده و قوای فیزیکی خاص برای کارهای عجیب
از انواع آن علم و فنّ ریمیا یا تردستی یا چشم بندی در فارسی یا شعبده در عربی ست: روش استفاده از قوای فیزیکی و خصلتهای حواس انسان، برای وانمود کردن آثار خاصّی به چشم و گوش و حواس یا حتّی ذهن (یعنی به کمک قوهٔ خیال بیننده آثاری عجیب در نظرش مجسّم میکند که وجود ندارند.). چه با روشهای فیزیکی، مادّی و طبیعی؛ و چه چه فراطبیعی [۹]
پیشگویی یا غیبگویی: علم خبر دادن از حوادث در گذشته، حال یا آینده؛ که بر غیبگو پنهان است، با دخالت ارادهٔ غیب گو. اینن فن انواعی دارد:
عرّافی:عرّاف کسی ست که از کلمات و حالات و رفتار سوال کننده پی به آیندهٔ او ببرد.
کهانت (در معنای خاص): کاهن کسی ست که برای او صاحب رایی از طایفهٔ جن باشد و او را به آینده خبر دهد. یا به امور مخفی خبر دهد. مثلاً فلان مال دزدیده شده کجاست؟ چه کسی فلانی را کشت؟ ...
کیمیا، سیمیا، لیمیا، هیمیا و ریمیا را علوم یا فنون پنج گانهٔ مخفی میخوانند. کهانت در معنای عام یعنی برقراری رابطه با یک جن. کاهن نه تنها میتواند از جن در مورد گذشته، حال، یا آینده بپرسد؛ بلکه می تواند از او بخواهد کاری عجیب انجام دهد. زبان سحر و جادو زبان خاصی است و فقط برخی از حروف آن با فارسی و عربی مشترک است و بیشتر در نحوه نوشته شدن آنها فرق است .
در زبان انگلیسی و در جوامع اروپایی[ویرایش]
در میان عوام در اروپا[۱۰]
تحت تاثیر قرار دادن وقایع، با استفاده از نیروی اسرار آمیز یا فراطبیعی
حقّههای مرموزی که برای سرگرمی اجرا شود.
بر حسب دسته بندی ریچارد کیک هِفِر، مورخ دانشگاهی:
جادوی روانشناختی: اولی بر روی ذهن دیگری تأثیر میگذارد تا آنگونه که جادوگر میخواهد عمل کند، مانند علاقهمند ساختن کسی به دیگری
جادوی خیالی یا توهمی: پدید آوردن عجایب گوناگون به چشم بیننده. مانند جادویی که ضیافت شامی را پدید آورد یا جادوگر را نامرئی کند،
جادویی که تغییر فیزیکی واقعی در شیئی بوجود آورد، در این تقسیم بندی گنجانده نشده است. مثلاً معجزه
در افسانهها:
جادوی واضح: جادویی است که به سرعت نتیجهاش ظاهر شود.
جادوی تدریجی و ظریف: جادویی است که اثرش به طور تدریجی و نامحسوس دنیا را تغییر میدهد.
در نظریات جدید؛ برحسب آنچه در جادو استفاده میشود (ممکن است همه یا بعضی موارد استفاده شود):
جادوی سرایتی: به کمک اجسام فیزیکی که زمانی با شخص یا چیزی که جادوگر میخواهد روی او تأثیر بگذارد، در تماس بودهاست.
جادوی همسانی با استفاده از تصاویر یا اشیای فیزیکی است که به نوعی با شخص یا چیزی که میخواهیم تحت تأثیر قرار دهیم، شباهت دارد. مانند عروسکهای وودو
در فرهنگ عام بر حسب تعالی:
جادوی متعالی یا جادوی سفید: از یک نیروی الهی کمک میگیرد و هدف متعالی دارد
جادوی پست یا جادوی سیاه(Necromancy): جادویی که با نیروهای پست از قبیل مرگ سر و کار دارد یا هدف شخصی دارد. مثلاً
برای آسیب زدن به فردی استفاده شود
با اجساد و موادّ مرده (گاهی نفرت انگیز و کثیف) سروکار دارد
احظار و گفتگو با روح مردگان مثلاً جهت گفتگو با روح عزیزی که مردهاست یا برای گرفتن اطلاعات از روحهای مردگان به عنوان نوعی پیش گویی یا برای کمک گرفتن در انجام جادویی دیگر.
در فرهنگ عام برحسب روش؛ مواردی که بین مردم معروف است:
ورد(spell): شناخته شده ترین عمل جادوگری، اوراد و حرکاتی است طبق روندی خاص (اغلب خواندنی، نوشتنی، حرکتی و گاه با وسایلی چون گوی و چوب دستی جادویی) که اجرای آن آن اثر خاصّی را به همراه دارد.
غیب گویی: یک عمل جادوگری مشهود دیگر است که هدف آن دادن اطلاعات درباره گذشته، حال و آینده(پیشگوییاست. این کار اغلب با ابزاری انجام میشود. انواع غیب گویی عبارتند از:
طالع بینی، فال گیری و تفسیر فال یا طالع
فال ورق: غیب گویی به کمک ورق فال گیری
غیب گویی به کمک رصد ستارگان
غیب گویی به کمک رمل و اسطرلاب
غیب گویی به کمک گویبینی
مشورت با فردی غیر قابل رویت.
کهانت اگر با فردی از نوع جن مشورت انجام شود، آن را کهانت و مشورت گر را کاهن گویند. این لغت معانی دیگری هم دارد
نوع خاصّی از آن را ئی چینگ می نامند
عرّافی: غیب گویی با نگاه کردن به ظاهر فرد
غیب گویی به کمک جادوی سیاه
در دین اسلام[ویرایش]
منظور از سحر تمام فنون عجیب است. چه با عوامل طبیعی (شعبده بازی) و چه با عوامل غیر طبیعی. چه توسّط خود ساحر، چه توسّط نمایندهای از جن کافر (کهانت). بنا به گفته قران در سوره بقره جادوگری توسط شیاطین از زمان حضرت سلیمان رواج یافت چنان که شیاطین برای اختلاف و جدایی انداختن و بروز انواع فتنهها به مردم جادو را آموزش می دادند که خداوند دو ملک به نامهای هاروت و ماروت را مامور ساخت تا راه مقابله با جادو را به مردم یاد دهند خداوند درباره جادو می فرماید: "ساحر هر کاری که کند و از هر دری که وارد شود خوشبخت و رستگار نمی شود." اما جادوگرانی که جادورادرست استفاده کنند واز راه شیطان نباشد موردی ندارد.
در مکتب تلما[ویرایش]
آلیستر کراولی جادو به جای Magic به صورت Magick مینویسد و ظاهراً معنای خاصّی برای آن دارد.
موارد ظاهراً مشابه امّا متفاوت با جادو[ویرایش]
تعریف اعمال مشابه دیگر در اینجا، کمک میکند تا متوجّه تفاوتشان با جادو شویم:
دعا و نیایش که یک عبادت است، اگرچه به ورد که نوعی جادو دانسته میشود، شبیه است.
عمل قربانیکردن برای یک موجود یا خدای مافوق طبیعی و سپس درخواست از این خدا یا موجود و میانجی گری آن خدا در اجابت آن عمل نیز در صورت اجابت به جادو شبیه است.
تفاوت دعا و جادو این است که:
دعا و عبادت نیاز به خواست شخص و موافقت یک خدا دارد که میتواند درخواست را رد کند. اما شرایط موفّقیّت شخصی و ناشی از عملکرد معیوب جادوگر است
هنگامی که دعا منجر به نتیجه نمیشود، به این معناست که خدا اینگونه خواسته. اما هنگامی که جادویی موثر نمیافتد، به علت نقص در عملکرد جادوگر است.
جادو بیشتر دارای یک دستورالعمل خاص است. امّا دعا بدون تفکر و دقّت قبلی نیز صورت میگیرد.
بعضی بر این باورند که چه در دعا و چه در جادو به کار بستن خود باور یا ایمان است که نتیجه مطلوب را به بار میآورد. امّا نیایشگر به تاثیر خدا یا واسطه باور دارد. در حالی که جادوگر به تاثیر ارادهٔ خود از راهی غیر طبیعی ایمان دارد. کسی هم که اعتماد به نفس دارد به تاثیر ارادهٔ خود از راهی طبیعی ایمان دارد.
استفادهٔ نابجا از این کلمات[ویرایش]
لغات مرموز اغلب عمداً یا سهواً در معنای یکدیگر به کار می روند. این سوء تفاهمها گاه مهم می شوند. مثلاً:
عناصر شیمیایی توسط کیمیاگران با رمز نگاشته میشد
کیمیاگران در قدیم، برای رسیدن به سنگ کیمیا که فلزّات، مخصوصاً مس را به طلا تبدیل می کرد به طور سرّی تلاش می کردند. نتیجهٔ تلاشهای آنها کشف بعضی واکنشهای شیمیایی و عناصر و ... بود. آنها این اعمال را کیمیا میدانستند و علایم ستارهشناسی را برای نشان دادن عناصر به کار می بردند. این علایم در شکل روبرو آمده. اّما اکنون معلوم شده که واکنشهای شیمیایی حقیقی، طبیعی و غیر جادویی(در معنای عام) اند.
نجوم، یا علم ستارهشناسی در قدیم نوعی جادو تلقّی می شده. امّا اکنون پیش گویی به کمک ستارگان، از ستارهشناسی جدا شده است.
مخالفان پیامبران گاه معجزات آنها را سحر می خواندند، تا معجزه بودن آنها را انکار کنند.
افرادی نیز سحر یا اعمال عجیب خود را معجزه می خوانده اند تا بتوانند ادعای پیامبری کنند.
از این پس در مقاله منظور از لغت جادو، جادوی خاص است.
اعتقاد به جادو در میان ملل و ادیان[ویرایش]
هر گاه نتوان چیزی را به طور جهانی اثبات کرد، اعتبار آن را می سنجند (یعنی اعتقاد یا باور به آن). وجود جادو نیز به طور جهانی اثبات نشده. امّا اعتبار نسبتاً جهانی دارد.
در دین یهود[ویرایش]
تورات به کرات به مزمت و نکوهش جادو و جادوگری ویا استفاده از نیروهای غیرالهی پرداخته است. مانند:
به احضاركنندگان روح و جادوگران مراجعه نكنيد. خواستار ناپاك شدن به وسيله ي آنها نباشيد. من خداوند هستم. تورات کتاب لاویان فصل 19، آیه 31
چيزي را با خونابه نخوريد فال نگيريد. غيبگويي نكنيد. فصل 19، آیه 26
بين تو، كسي كه پسر يا دخترش را در آتش نابود كند، شعبدهباز، غيبگو، فالگير و جادوگر نباشد و افسونكننده(ي گزندگان) و احضاركنندهي روح و ساحر و كسي كه از مردگان پرسش كند. تورات کتاب تثنیه فصل 18 آیههای 10و 11
جادوگر را زنده نگذار. تورات کتاب خروج فصل 22 آیه 17
حضرت سلیمان پیامبر میتوانست بر اساس اراده الهی با پادشاهی حیوانات ارتباط برقرار کند.
در دین اسلام[ویرایش]
مطالب مربوط به حوادث عجیب در اسلام و خصوصاً قرآن چند دستهاند:
نابودی ناگهانی تمدّنهایی که به پیامبرانشان ایمان نیاوردند با عذاب به ارادهٔ خدا و نه پیامبر. مانند:
عاد
ثمود
…
خدا به حضرت آدم اسامی الهی را گفت، و او بر میشمرد. هنگامی که از فرشتگان خواسته میشود آنها را دوباره تکرار کنند، نمیتوانند، اما حضرت آدم میتواند. این توانایی خارق العاده و “اکتسابی” است. زیرا خداوند این توانایی را به موسی آموزش داد
معجزه: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه برای اثبات پیامبری فردی بدون دخالت ارادهٔ آن پیامبر. معجزه جزو فنون سحرآمیز نیست، زیرا ارادهٔ فرد در اثربخشی آنها تاثیری ندارد؛ و توسّط عوام به نام جادو شناخته نمیشوند. مثال هایی از معجزه:
تبدیل شدن عصای حضرت موسی به ماری در صحرای سینا
تبدیل شدن عصای حضرت موسی به مار بزرگی در مقابل فرعون
تبدیل شدن عصای حضرت موسی به اژدها در مسابقهٔ جادوگری که فرعون مصر ترتیب داده بود.
تسلّط حضرت سلیمان به حیوانات، جن، نیروهای طبیعی مانند باد، و گفتگو با آنها و فرمان دادن به آنها.
کرامت: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّهبه ارادهٔ خدا و بدون دخالت ارادهٔ آن فرد توسّط فردی که پیامبر نیست. در راستای انجام آنچه آیین الهی اش به او دستور می دهد.
«آصف بن برخیا» با دانشی که در مورد کتاب (شاید یعنی نامهای الهی) داشته، از جنّی بدعمل که اصلاح شده بود و که نزد حضرت سلیمان بود[۱۱] نیز بهتر عمل میکرده.
جادو (در معنای اصطلاحی قرآن):
جادوگران در مسابقهٔ جادوگری که فرعون مصر ترتیب داده بود تکّههای کوچک مادّه را مانند مارهایی به حرکت در آوردند.
در قرآن آمده که دو فرشته به نامهای هاروت و ماروت، جادوگری را به انسان یاد دادند و به او دستور دادند تا از آن فقط برای ابطال جادو استفاده کند. تا فرمانبرداری، خودداری و پرهیزکاری او را آزمایش کنند. امّا آنها از جادو برای جدایی انداختن میان زن و شوهر استفاده می کردند.[۱۲]
چشم زخم: در سوره قلم، آیه آخر آمده: و بدرستی که نزدیک بود آنان که کافر شدند، هر آینه تو را توسّط چشمانشان (آسیب) بزنند هنگامی که شنیدند قرآن را. و میگویند که او دیوانه است. و (حال آنکه) آن (قرآن) جز پندی برای جهانیان نیست. البته بسیاری مفسران عقیده دارند که این آیه ارتباطی با چشم زخم ندارد.[۱۳]
در آیین هندو[ویرایش]
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد.
همیشه عده بسیاری قبول داشتهاند که آیین هندو و هند سرزمین جادو، هم مافوق طبیعی و هم از دیگر انواع آن بودهاست. هندوئیسم یکی از معدود دینهایی است که متون مقدسی مانند وداس دارد و در آن در مورد جادوی سیاه و سفید هر دو بحث میکند. ودا آتاروا آن نوع ودایی است که با مانتراها سرو کار دارد و هم برای جادوی خوب و هم بد به کار میرود. واژه مانتریک در هند، به معنای “جادوگر” است، زیرا مانتریک، مانتراها، طلسمها و نفرینها را میداند و میتواند برای یا بر ضد انواع جادو استفاده شود. بسیاری از زاهدان پس از دورههای توبه و مدیتیشن به مقامی میرسند که دارای نیروای ماورا الطبیعه میگردند. با این وجود، بسیاری این را انتخاب نمیکنند و در عوض از طریق ورود به عرصه روحانیت به نیروهای فراطبیعی دست پیدا میکنند. گفته میشود بسیاری از سیدهارها معجزاتی انجام دادهاند که انجام آنها غیر ممکن است.
در قبایل غیر متمدّن[ویرایش]
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد.
از قبایل بومی در استرالیا و نیوزلند گرفته تا قبایل ساکن در جنگلهای بارانی آمریکای جنوبی، قبایل آفریقایی و ملحدان الحاد باستان، گروههای قبیلهای در اروپا و جزایر بریتانیا، نوعی تماس با دنیای ارواح در رشد این جوامع بشری، به چشم میخورد. نقاشیهایی که در غارهای باستانی در فرانسه موجود است، فرمولهای جادوگری هستند که برای دستیابی به شکار موفق تولید شده بودند. بسیاری از عناصر تصویری بابلیها و مصریها نیز از منابع این چنینی گرفته شدهاند. با وجود اینکه سنتهای جادویی بومی تا به امروز باقی هستند، بعضی جوامع بسیار زود از زندگی کوچ نشینی به تمدنهای وابسته به کشاورزی روی آوردند و رشد زندگی معنوی، انعکاس دهنده زندگی شهری بود. همانطور که بزرگان قبایل به شاهها و بروکراتها تغییر یافتند، شعبده بازان و استادان نیز به روحانیان و یک طبقه روحانیت تغییر یافتند. این تغییرات فقط در نام گذاری و اسمها نبود. فعالیتهای آنها نیز تغییر یافت. در حالی که کلر شعبده باز قبیله برقراری ارتباط و رایزنی میان قبیله و دنیای ارواح طبق خواسته جمعی قبیله بود، نقش روحانی انتقال دستورات خدایان به شهرها، از طرف خدایان و طبق خواسته جمعی خدایان بود. این تغییر نشانگر اولین غضب قدرت توسط ایجاد فاصله بین جادو و کسانی که آن را انجام میدادند بود. در این مرحله از توسعه بود که مناسک مدون و همراه با جزئیات پدید آمدند و زمینه را برای دین هایاسمی نیز فراهم کردند؛ مثلاً مراسم به خاک سپاری مصریان و مناسک قربانی کردن بابلیان، پارسها، آزتکها و مایانها.
نفی جادو در میان ملل و ادیان[ویرایش]
یهودیت، مسیحیت به طور رسمی، جادو را منع میکنند و همیشه جادوگران را با درجات مختلفی از شدت تعقیب و تنبیه کردهاند. این ادیان جادو را یا پندار باطل میدانند یا ناشی از دخالت موجودی (مانند فرشته یا جن) که با جادوگر پیمان بسته تا طبیعت را به خواست او دستکاری کند.
مسلمانان یا پیروان اسلام، به وجود «جادو» یا به عربی «سحر» به معنای خاصّی اعتقاد دارند و انجام آن («جادوگری» یا به عربی «سحر») را منع و نهی میکنند.
در روایات اسلامی پیش بینی شده که فردی به نام دجّال پیش از انقلاب مهدی موعود و استقرار حکومت جهانی او، با جادو و شعبده و فناوری زمان عدّهٔ زیادی را مخصوصاً از زنان و جوانان می فریبد و در کار حکومت خلل ایجاد می کند.[۱۴]
برخی فرضیهها و نظریههای جادوشناسی[ویرایش]
کسانی که به وجود جادو عقیده دارند، اثر بخشی آن را به چند علّت می خوانند:
به موجب عملی خاص، طبق دستورالعملی خاص؛
یا توسط قدرت اراده و خواست جادوگر؛
یا در صورتی که جادوگر عقیده داشته باشد میتواند ارواح مخاطب جادو و طلسم او را به این کار وادارد
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد.
یک بررسی که بر اساس نوشتههای معتقدان به جادو در غرب انجام شد، نشان میدهد که پیروان آن عقیده دارند که جادو بر اساس یک یا چندی از اصول زیر کار میکند:
"نیروهای طبیعی که نمیتوانند در حال حاضر توسط علم شناخته شوند” یا اصلاً نمیتوان آنها را به وسیله علم شناخت. گفته میشود که این نیروهای جادویی همراه با ۴ نیروی انسانی طبیعت وجود دارند: جاذبه، الکترومغناطیس، نیروی قوی و نیروی ضعیف.
«دخالت ارواح» شبیه به این نیروهای طبیعی فرضی، اما با هشیاری و هوشمندی خودشان. کسانی که به ارواح معتقدند، اغلب اوقات کل هستی را به شکلهای مختلفی میبینند که بعضاً ساختار سلسله مراتبی دارد.
یک “نیروی جادویی”، از قبیل مانا یا نومِن، که در همه چیز وجود دارد. گاهی این نیرو در یک شی جادویی، مانند سنگ، طلسم یا dehk که جادوگر میتواند آن را دستکاری کند، وجود دارد.
یک «ارتباط جادویی متقابل درونی در عالم» که همه چیز را به هم مرتبط و مربوط میسازد و فراتر از همه نیروهای طبیعی است.
"دستکاری نشانهها و سمبل هاً. پیروان تفکر جادویی معتقدند که سمبلها برای اهداف دیگری به جز نشان دادن چیزها هم میتوانند به کار روند: آنها میتوانند به طرز جادویی خواص فیزیکی شیئی را که نشان میدهند ایفا کنند. با دستکاری سمبلها (و همچنین signals)، گفته میشود میتوان واقعیتی را که این سمبل نشانگر آن است نیز تغییر داد.
اصول «sympathetic magic» مربوط به آقای جیمز جرج فریزر، که در کتابش با نام «شاخه طلایی» (ویرایش سوم، ۱۹۱۵-۱۹۱۱) به وضوح بیان میشود. شامل «قانون تشابه» و «قانون تماس» یا «سرایت». اینها، گونههای سیستماتیک دستکاری سمبلها هستند. فریزر آنها را به صورت زیر تعریف کرد:
«اگر اصول فکری را که جادوگری بر پایه آنها نباشد، تحلیل کنیم، احتمالاً به ۲ مورد خلاصه میشوند: اول اینکه: شبیه، شبیه به خود را تولید میکند، یا اینکه یک اثر مشابه علت (دلیل) خود است و دوم اینکه: چیزهایی که زمانی در تماس با هم بودهاند، اگر از هم جدا شوند نیز، به تأثیر بر روی یکدیگر ادامه خواهند داد. قانون اول را قانون تشابه و دومی را قانون تماس یا سرایت مینامیم. جادوگر، از اولین قانون در مییابد که، میتواند هر اثری را فقط با تقلید از آن تولید کند؛ و از دومی در مییابد که هر کاری که بر روی شیئی انجام میدهد، بر روی کسی که زمانی با آن شخص ارتباط داشته اثر خواهد گذاشت.» [۱۵]
«تمرکز یا مدیتیشن». محدود کردن به یک شی یا اراده متصور به یک میزان مشخص، طبق آلیسترکرولی، باعث تولید یک پدیده جادویی و سحرآمیز میشود و یا باعث “ایجاد واقعهای در مغر میشود که اساساً با اتحاد فاعل و مفعول (شیء) صورت میگیرد.” (کتاب چهارم، قسمت اول: جادوگری). جادو، همانطور که پیشتر گفته شد، میکوشد با معطوف کردن توجه به شی (یا اراده) انتخاب شده به طور مداوم، دستاوری را که گفته شد، تولید کند. برای مثال، اگر کسی مایل است بر روی یک خدا تمرکز کند، میتواند یک سیستم برابر یا همانند را به خاطر بسپارد و سپس هر شی را که میبیند، به آن “همانند یا برابر” کند.
آلیستر کرولی اینگونه مینویسد[نیازمند منبع]: ""تعالی ذهنی توسط اعمال و کارهای جادویی همان نتایجی را خواهد داشت که در یوگا صریح و بی قید و شرط به دست میآید."" بنابراین “جادوی” کرولی، یک نوع اصل ذهنی، جادویی را روحی میشود که برای تربیت ذهن برای دستیابی به تمرکز بیشتر طراحی شده. کرولی همچنین ادعا کرد که magick میتواند اثرات غیر معمول را نیز داشته باشد؛ که در واقع این رابطهای را با اصل اول در این لیست نشان میدهد. در عین حال، او هر گونه تلاش برای استفاده از این نیرو برای هدفی جز کمک به کسب (دستاوردی) ذهنی و روحی را به عنوان “جادوی سیاه” میداند.
«نیروی جادویی نیمه خودآگاه». برای آنها که فکر میکنند نیاز دارند ذهن نیمه خودآگاه خود را قانع کند تا تغییراتی را که میخواهند، انجام دهند، همه روحها و انرژیها تصاویر و نمادهایی هستند که برای ضمیر نیمه خودآگاه معنا دارند. گونه دیگر این عقیده این است که، ضمیر نیمه خودآگاه توانایی ایجاد ارتباط با ارواح را دارد که میتوانند کارهای جادویی انجام دهند.
""وحدانیت در همه""؛ که بر اساس مفاهیم یکی بودن و عدم ثنویت(رد ثنویت) بنا شده، این فلسفه بر این باور است که جادو بیشتر از به کار بستن ذاتی خود در عالم نیست. اندیشه اصلی این است که، با فهم اینکه خود، نامحدود است، انسان میتواند طوری زندگی کند که خواهان توازن طبیعت باشد و بنابراین، فقط به عنوان یک خادم و جزء کوچک زندگی کند.
در واقع انسان هر کاری را که اراده کند می تواند انجام دهد چون خدا از روح توانای خود در او دمیده ولی نمیتواند در برابر خدا شورش کند چون توانایی روح او جزیی از توانایی بینهایت خداست پس جز کمتر از کل است .
در نتیجه انسان می تواند هر نوع جادویی را انجام دهد ولی خدا جادو را کاملاً حرام کرده پس از آن بپرهیزید .
نظریههای دیگری هم وجود دارد. جادوگران معمولاً این مفاهیم را با هم میآمیزند و حتی گاهی چند مفهوم را خودشان اختراع میکنند. بویژه در جریان امروزی هرج و مرج جادوگری عقیده داشتن به هر مفهومی در مورد جادوگری نامعمول به نظر نمیرسد.
فنّ و روش جادوگری[ویرایش]
اگر وجود جادو را باور کنیم شکست در جادو ممکن است دلایل واقعاً زیادی داشته باشد. با این حال چند مثال کوچک مفید است:
دنبال نکردن روند به طور دقیق
مناسب نبودن شرایط که مانع از هدایت نیروها میشوند
کمبود توانایی جادوگری
...
تاریخ جادوگری[ویرایش]
نوشتار اصلی: تاریخ جادو
عقاید جادویی در اروپای غربی[ویرایش]
عقیده به اعمال مختلف جادویی در اروپا و تاریخ غرب مرتباً ظهور کرده و کمرنگ شده، و این همه تحت فشارهای دین یکتاپرستی نهادینه شده یا بدبینی در مورد واقعیت جادو و خوب بودن علم گرایی بودهاست. در دنیای عهد باستان (روم) جادو مثل امروز تا حدی عجیب و غریب پنداشته میشد. مصر، سرزمین hemeticism و بین النهرین و سرزمین پارس (ایران)، خاستگاه اولیه موبدان مکانهایی بودند که تصور میشد تخصص در امر جادوگری فراوان میباشد. در مصر، پاپیروسها ی زیادی به یونانی، کپتیک و دموتیک بر جای ماندهاند. این منابع، شامل نمونههای اولیه بیشتر فعالیتهای جادویی است و آنچه که بعد، قسمتی از انتظارات است فرهنگ غربی از کارهای جادویی را تشکیل میداد، بویژه در جادوی آیینی از همین بر جای مانده هاست. آنها شامل نمونههای اولیه زیر میشوند: استفاده از کلمات جادویی که گفته میشد نیروی فرمان دادن به ارواح را دارند؛
استفاده از عصاهای شعبده بازی و دیگر ابزارهای سنتی؛
استفاده از حلقه جادویی برای دفاع از جادوگر در مقابل ارواحی که]]احضار یا زنده [[میکند؛ و
استفاده از نشانههای رمز آلود و تفکر sigil که در برانگیختن یا زنده کردن روحها به کار میرفت.
استفاده از مدیومهای روحی نیز در این متنها وجود دارند؛ بسیاری از جادوها، بچهای را طلب میکنند تا در حلقه جادویی آورده شود و به عنوان رابطی برای رساندن پیامها از ارواح عمل کند. زمان امپراتور جولیان روم، که با تأثیرات مسیحیت مقابله میکرد، احیاء فعالیتهای جادویی نو-افلاطونی را در پرده theurgy به خود دید.
در قرون وسطی[ویرایش]
نویسندگان قرون وسطایی، که تحت کنترل کلیسا فعالیت میکردند، فعالیتهای جادویی خود را محدود به مخلوط کردن عجایب و مجموعههایی از طلسمها کردند. آلبرتوس مگنوس را به درست یا غلط، انجام دهنده چنین فعالیتهایی میدانند. گونههای مخصوص مسیحی شده جادو در این دوره پدید آمدند. در اوائل دوران قرون وسطی، فرقه بقایای مقدس به عنوان اشیایی که برای تکریم و تعظیم و به عنوان دارنده نیروهای فوق طبیعی استفاده میشدند، پدید آمد. داستانهای باور نکردنی از نیروی این بقایای مقدس به جای مانده از قدیسان که باعث معجرات یا جادوها میشد، نه تنها برای شفای مریض، بلکه برای عوض کردن نتیجه یک نبرد بر جای ماندهاست. این بقایای مقدس به تعویزهایی تبدیل شده بودند و کلیساها تلاش میکردند نمونههای کمیاب و گرانقیمت آنها را خریداری کنند، به امید اینکه مکانی شوند برای زیارت. مانند هر تلاش اقتصادی دیگری، تقاضا باعث افزایش عرضه شد. داستانهایی از بقایای مقدس معجزه آمیز قدیسان ساخته میشد. به عنوان مثال: «داستانهای طلایی» از جاکوبس دُ وُراجین یا «گفته گوهای جادویی» اثر سزار هِیترباک محبوبیت خاصی هم داشتند. گونههای رسماً تجویز شده دیگری از جادوی مسیحی نیز موجود بود. مثلاً شیطان شناسی و فرشتهشناسی که در اولین grimoireها که پایه این شیطان شناسیهای مسیحی را تشکیل میدهد، جادوگر را ترغیب میکند خود را با روزه گرفتن، عبادت (دعا) و قربانی کردن تقویت کند، تا با استفاده از نام مقدس خدا به زبانهای مقدس، بتواند ازنیروی الهی برای مجبور کردن شیطان به ظاهر شدن و در خدمت اهداف شهوت آمیز و حرص آلود او بودن، استفاده کند. عجیب نبود که کلیسا این مناسک و اعمال را همگی رد میکرد. در قرن سیزدهم، نجوم (ستاره شناسی)، نامهای بزرگی داشت: در انگلستان، برای جوهان دُ ساکربُسکو، در اروپا، گوییدو بُناتی ایتالیایی که اهل فُرلی بود.
جادوگری در رنسانس[ویرایش]
نوشتار اصلی: تاریخ جادو
پیشنهاد میشود با قسمت زیرین ادغام شود.
اومانیسم رنسانسی ظهور مجدد hermeticism و دیگر گونههای نو-افلاطونی جادوگری آیینی را به خود دید. از طرف دیگر رنسانس و انقلاب صنعتی ظهور علم گرایی را به شکل جایگزینی شدن شیمی به جای کیمیاگری، رد نظریه بطلیموسی در مورد جهان و رشد تئوری جرم تجربه کردند. تنشهایی که توسط رفرماسیون پروتستان بوجود آمد، تحولی را در تعقیب و آزار مخالفان فکری بخصوص در آلمان، انگلستان و اسکاتلند پدید آورد؛ ولی نهایتاً، الهیات جدیدِ پروتستانی، با به زیر سؤال بردن عقیدهها ومناسک دینی که بخواهد برای اهداف زمینی و جادویی به کار رود، دشمنی جدید را برای جادوگری آغاز کرد. علم گرایی نیز بیش از دین، دشمنی خونی تر برای جادوگری محسوب میشد. همزمان با جادوگری آیینی و مخصوصی که توسط تحصیل کردگان انجام میشد، فعالیتهای عامه روزمره کسانی که در سرتاسر اروپا به جادوگری میپرداختند وجود داشت که یکی از این گروهها مردم حیله گر و نیرنگ باز در بریتانیای کیبر بود. در فعالیتهای جادویی شان، از ستاره شناسی، عقاید و رسوم عامه (فولکور) و گونههای تحریف شده جادوگری مسیحی برای پاسخ به نیازهای مشتریان بهره میگرفتند.
جادوگری و مسلک رومانتیک (رومانتی سیسم)[ویرایش]
آزمایشها تجربی بارون کارل ریشن باخ با Odic force که متعلق به او بود، تلاش کرد خلاء بین جادوگری و علم را پر کند. دورههای دیگری نیز در حدود اواخر قرن نوزدهم پدید آمدند که علاقه به جادوگری در آنها رشد کرد، در آن زمان نمادگرایی و دیگر اثرات رومانتی سیسم علاقه جدیدی را به روحانیت جادویی و عجیب و غریب ایجاد کردند. استعمارگری اروپا که غربیها را با هند و مصر در ارتباط قرار میداد، عقاید جادویی و عجیب دیگری را به اروپای آن زمان معرفی کرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم تعداد زیادی مؤسسات جادویی تشکیل شد که شامل Hermetic Order of the Golden Dawn و Theosophical soccienty و به ویژه گونههای دیگری جادوگری در مورد فراماسونری بود. The Golden Dawn اوج قدرت خود را با جذب سرشناسان فرهنگی مانند ویلیام باتلر ییتز، الگونان بلک وود و آرتور میکن به دست آورد.
جادوگری در قرن بیستم[ویرایش]
نوشتار اصلی: تاریخ جادو
پیشنهاد شده این قسمت با قسمت زیرین ادغام شود. متن پیشنهاد در صفحهٔ ویرایش به این صورت بود:
احیاء مجدد علاقه به جادوگری در انگلستان با لغو آخرین قانون جادوگری در سال ۱۹۵۱ از سر گرفته شد. این سرنخی شد برای جرالد گاردنر تا اولین کتاب غیر داستانی (واقعی) خود به نام “جادوگری امروز” را منتشر کند که در آن، او ادعا میکرد وجود یک فرقه (جادوگری) را که به دوران اروپای پیش از مسیحیت باز میگشت، آشکار کند. او جادوگری و دین را به گونهای آمیخت که ملت در روشنفکری، مرزهای بین این دو موضوع را تشخیص نمیدادند. دین تازه انتشار یافته گاردنر و بسیاری دیگر، به فضای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ قدم گذاشتند که در آن زمان ضد فرهنگ هیپیها نیز علاقه دیگری را به جادوگری، روحانیت و دیگر اعمال خارق العاده طبیعت بوجود آورده بودند. شاخههای مختلف [[نو-الحادی (بی دینی نو) و دیگر دینهای زمینی که از زمان گاردنر تا کنون انتشار یافتهاند، طرح ترکیب جادوگری و دین را دنبال میکنند. برخی از فمینیستها که روند جادوگری مربوط به ضد فرهنگ را دنبال میکردند، یک حرکت مستقل برای پرستش الهه را در پیش گرفتند. این عمل، آنها را به سنت دین جادویی گاردنری مرتبط ساخت و در عوض تأثیر زیادی بر روی آن سنت نیز از خود بر جای گذاشت.
عقاید[ویرایش]
برخی مردم در غرب یا به گونههای مختلف جادوگری عقیده دارند یا آنها را انجام میدهند. دو نهاد Golden Dawn و آلیستر کرولی و پیروانشان، به احیاء مجدد سنت جادوگری در دنیای انگلیسی زبان قرن بیستم معروفند. جنبشهای مشابه دیگری نیز در حدود همین سالها انجام پذیرفت که عمدتاً در فرانسه و آلمان متمرکز بودند. بیشتر تصدیق میکنند و به عنوان نو-کافرها (نو-مشرکان) تلقی میشوند. سنتهای دیرینه بومی جادوگری به عنوان کفر (الحاد) پنداشته میشوند. آلیستر کرولی املای "magick" کلمه جادویی را قبول داشت و آن را به عنوان “علم و هنر ایجاد تغییر که مطابق با اراده باشد” میدانست. منظور او هم اعمال عادی و روزمره ای که توسط اراده انجام میشود هست و هم جادوگری سنتی. در فصل ۱۴ کتاب خود به نام “جادوگری در تئوری و در عمل”، کرولی میگوید: «یک عمل جادویی چیست؟ ممکن است آن را عنوان هر واقعهای در طبیعت که توسط اراده صورت میگیرد تعریف کنیم. ما نباید پرورش سیب زمینی یا بانکداری را از تعریف خود مستثنی کنیم. بگذارید مثالی بسیار ساده از یک عمل جادویی بزنیم: مردی که بینی اش را پاک میکند.» با وجود اینکه بسیاری از جادوگران، واژه “ملحد (کافر)” را ترجیح میدهند، “نو-الحادی (نوکافری)” را برخی واژهای دقیق تر برای ارجاع علمی به آن میدانند؛ هر دو از لحاظ فنی واژههای صحیحی هستند، زیرا “نو الحادی” چیزی نیست جز یک شاخه کوچک الحاد و کفر. ویکا نیز یکی از سنتهای مشهور در نو الحادی است، که یک دین جادویی همراه با تأثیراتی از Golden Dawn و کرولی است.
ویکانها و دیگر پیروان جادوگری دینی مدرن از جادوگری به طور گستردهای استفاده میکنند. با این حال، همه آنها، آن تعریفی که کرولی از جادوگری دارد، ندارند و آن را برای مقاصد یکسان نیز به کار میبرند. روکبی (۲۰۹-۲۰۰۴:۱۹۳) نشان میدهد که ویکانها و جادوگران، این واژه را به اشکال بسیار متفاوت تعریف میکنند و آن را برای هدفهای گوناگونی به کار میبرند. بر خلاف تعدد عقیدهها، او به این نتیجه گیری میرسد که نتیجه کلی این کار بر روی کسی که آن را انجام میدهد، مثبت است.
جادو در قرن بیست و یکم[ویرایش]
در بعضی کشورها در قرن ۲۱ام گزارشهایی از آزار و کشتار کسانی که به گفته مسوولان «جادوگر» خوانده میشدند، وجود دارد. عربستان سعودی تاکنون چندین تن را به جرم جادوگری اعدام کرده است که واپسین نمونه های آن در ماه دسامبر سال ۲۰۱۱ با اعدام یک زن و در ماه ژوئن سال ٢٠١٢ با اعدام یک مرد به وقوع پیوست.[۱۶]
جادو در آثار هنری[ویرایش]
جادو در تصاویر[ویرایش]
جادو در ادبیات[ویرایش]
در ادبیات غنایی:عشق، عنصر اصلی ادبیات غنایی بارها سنگ کیمیایی نامیده شده که ناخالصیها را با درد و رنج از مس وجود عاشق میزداید و سپس آن را به طلا تبدیل میکند.
در ادبیات حماسی: در شاهنامهٔ فردوسی:
رستم در خان چهارم با زن جادوگر روبرو میشود
پس از جنگ اوّل رستم و اسفندیار، که رستم از 8 تیری که به بدن او خورده بود، با درمان سیمرغ شفا یافت؛ در روز بعد به میدان آمد. اسفندیار شدیداً از زنده بودن او غافلگیر شد و گفت: «تو با جادوی زال چنین سالمی»
Broom icon.svg این بخش به تمیزکاری نیاز دارد. محتویات این بخش ممکن است غیرقابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشند یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کنند.
در ادبیات داستانی:یک دسته از جادو را هم میتوان در ادبیات داستانی دید که در آنجا، جادو به عنوان ابزار پلات عمل میکند، منبع شیء مصنوع جادویی و طلب برای به دست آوردن آن. جادو از دیرباز موضوع بسیاری از داستانها، بویژه داستانهای خیالپردازی بودهاست. میتوان از کارهای هومر و آپولیوس، جام مقدس، فری کوئین اثر ادموند اسپنسر و نویسندگان جدیدتری مانند J.R.R. Tollcein و مرسدس لاکی و جی.کی. رولینگ نام برد. چنین جادویی هم میتواند توسط عقاید و اعمال واقعی به ذهن نویسنده خطور کند و هم ساخته ذهن خود او باشد. گذشته از این، هنگامی هم که نویسنده از کارها و اعمال واقعی الهام میگیرد، اثر، توان و نقشهایی که جادو ایفا میکند، ساخته ذهن خود او هستند. در چنین داستانهایی همیشه باید یک سیستم که به طور مناسبی رشد یافتهاست وجود داشته باشد. یک خصوصیت جادوی داستانی این است که توانایی انجام آن ذاتی است و از قدرت بیشتر افراد خارج است. در میانه زمین اثر J.R.R. Tollcein، این نیرو منحصر به غیر-انسانها بود – حتی آرگورن که دستهایش شفابخش هستند، مقداری خون جن و پری گونه دارد. اما برای بسیاری از نویسندگان، این نیرو برای گروه خاصی از انسانها است، مانند کتابهای «هری پاتر» اثر جی.کی. رولینگ، کتابهای کاترین کرتز، «رمانهای درینی» یا دنیای «Lord Daray» اثر رندل گارت. این گروه اغلب، یک گروه سری یا تحت تعقیب است. در مقایسه، جادو در زمانهای «Disc world» اثر تری پراچت به گونهای کاملاً متفاوت استفاده شدهاست. به عبارتی، جادو نیروی اصلی در اثر Disc است و مانند نیروهای اصلی و عادی از قبیل جاذبه و الکترومغناطیس در دنیای ما عمل میکند. “عرصه جادویی” داستان Disc، به طور کلی، خرق واقعیت است که به یک سیاره صاف اجازه میدهد تا سوار بر پشت یک لاک پشت باشد. بر روی این سیاره مسطح به نام Disc، جادو به بخشهای عنصری خود تقسیم میشود، همانطور که انرژی و نیروهای دیگر در فیزیک کوانتوم به همین صورت در میآیند. جادو از واحدهای پایهای به نام thaum تشکیل شده که این نیز از اجزائی به نام "reson"ها (به معنای «چیزک») تشکیل شده که خود از ۵ «مزه» تشکیل شدهاند: بالا، پایین، کنار، جذبه جنسی و نعناع. جادوگران در صحنه این داستان کم هستند و اغلب این توانایی، ذاتی است (به استثنای اینکه، هشت پسر یک هشت پسر باید جادوگر شود، حتی اگر آن پسر، دختر باشد) و به نوعی آموزش نیاز دارد. (باز هم با چند استثناء: رجوع کنید به «Sourcerry»). در این داستان، جادوگران باید، آنطور که انسانها روی زمین از سلاحهای هستهای استفاده میکنند، از جادوی خود استفاده کنند؛ اگر این نیرو را داشته باشی عیبی ندارد، اما اگر در حال استفاده از آن تو را ببینند، آن موقع است که به دردسر میافتی. اثرات جانبی دیگر جادوی Discworld عبارتند از:
تضعیف نیروهای طبیعی از قبیل مغناطیس
کم شدن سرعت نور هنگام عبور از یک میدان قوی جادویی به میزان ۱ میلیونم.
اثر تقویت شده عقیده انسان بر روی واقعیت. بر روی تعداد کافی از افراد تأثیر میگذارند تا به یک خدا عقیده پیدا کنند و چنین خدای در پیش چشمان خودتان ظاهر میشود. («خدایان کوچک»)
این منجر به پدید آمدن قانونی به نام قانون علیت داستانی میشود- چیزها فقط به خاطر داستان اتفاق میافتند. اژدهاها آتش از دهان خود بیرون میدهند. نه به این خاطر که ششهایی از جنس آزبست دارد، بلکه چون این کاری است که آنها انجام میدهند. (برای اطلاعات بیشتر به Disc world مراجعه کنید.)
اضافه بر این، برای جادوی داستانی اصلاً غیر ممکن نیست که از صفحات و مطالب خیالی به انجام عملی جادوگری بپردازد؛ سرنوشت «Necronomicon» هم که توسط اچ. پی. لاوکرافت به عنوان داستان خلق شده بود، چنین بود. او Necronomicon را آنچنان خوب توصیف کرد که نویسندههای مدرن زیادی کوشیدهاند آن را به عنوان یک کتاب جادو تولید کنند. در پلاتهای داستانهای عملی تخیلی (بخصوص از نوع «سخت» آن)، در حالی که سعی میشود از جادو استفاده نشود، اغلب واقعیات خارق العادهای نشان داده میشوند که پایه علمی ندارند و توضیحی هم برایشان داده نمیشود. در این موارد، خواننده باید”قانون سوم” آرتورسی-کلارک را به خاطر آورد که: “هر فناوری بسیار پیشرفتهای غیر قابل تمیز و تشخیص از جادو است.” عنصر جادو، جادو(بازی) به تصویر کشیده میشود، که در آن جادو خاصیتی است که در شرایط خاصی قابل دسترسی برای بازیگران است. جادوگران و جادوگری محصول عمده ادبیات داستانی ووشیا چین است که در بسیاری از فیلمهای هنرهای رزمی وجود دارد.
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ فرهنگ فارسی معین
پرش به بالا ↑ فرهنگ فارسی برهان
پرش به بالا ↑ لغتنامهٔ دهخدا
پرش به بالا ↑ فرهنگ آنندراج
پرش به بالا ↑ رجوع شود به مقالهٔ تاریخ جادو
پرش به بالا ↑ تفسیر المیزان، احتمالاً ذیل آیات در مورد هاروت و ماروت
پرش به بالا ↑ آیتالله سید عبدالحسین دستغیب (مجتهد، مرجع تقلید و شهید محراب) در کتاب گناهان کبیره نشر دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعهٔ مدرّسین حوزه علمیه قم، جلد دوم، صفحه 85 تحت عنوان «حقیقت سحر و اقسام و ملحقّات آن» معانی مختلف را چنین گردآوری کرده
پرش به بالا ↑ شیخ انصاری در کتاب مکاسب آوردهاست که سحر بدین گونه هاست: یا بر زبان جاری کنند، یا بنویسند، یا نوشتهای که به همراه دارند، یا قسم بدهند مانند جن و شیاطین را به انجام کاری، یا بخور بدهند، یا بدمند و یا مجسمه درست کنند، یا با تصفیه نفس به تصرف امور بپردازند، و یا با استخدام ملایکه یا اجنه به کشف اشیای گمشده یا علاج امراض بپردازند.
پرش به بالا ↑ سحر بر دو قسم است: حقیقی و غیر حقیقی. که نوع دوم را شعبده یا چشم بندی میگویند. و در آن، هیچ حادثهٔ عجیبی واقعاً رخ نمیدهد. بلکه فقط در خیال مخاطب تصوّر میشود. از محمد بن ابراهیم السّنجاری متوفّی 794 ه.ق. طبق کتاب سفینه البحار، جلد 1، صفحه 605
پرش به بالا ↑ تعریف لغت نامهٔ Oxford انگلیسی به انگلیسی
پرش به بالا ↑ قرآن او را «عفریتٌ من الجن» می خواند
پرش به بالا ↑ قرآن، سوره دوم، آیه ۱۰۲:
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخوانند پیروی کردند. سلیمان هرگز کافر نشد (یعنی مرتکب جادوگری نشد)؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت» نازل شد پیروی کردند. و به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند «ما وسیله آزمایشیم، کافر نشو(یعنی مرتکب جادوگری نشو)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند بوسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرا میگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد. و مسلماً میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند!
پرش به بالا ↑ و ان یکاد الّذین کفرو لیزلقونک بابصارهم لمّا سمع الذّکر و یقولون انّک امجنون. (68:51,52)
پرش به بالا ↑ کتاب عصر ظهور، اثر علی الکورانی، قسمت حوادث پس از ظهور
پرش به بالا ↑ Chapter 3. Sympathetic Magic. § 1. The Principles of Magic. Frazer, Sir James George. 1922. The Golden Bough
پرش به بالا ↑ Saudi man executed for 'witchcraft and sorcer'-BBC, 19June2012
جستارهای وابسته[ویرایش]
جادوی مراسمی
منابع[ویرایش]
پیوند به بیرون[ویرایش]
جستجو در ویکیانبار در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ جادو موجود است.
انجمن مغان
جادوگران خوب خدا، وب هشت
[نمایش] ن ب و
جادوگری و جادو
[نمایش] ن ب و
تلما
[نمایش] ن ب و
گناهان کبیره در اسلام
ردهها: جادو انسانشناسی دینی علوم خفیه فرا طبیعی
قس
السِحر مصطلح عام يستعمل لوصف فعالية تقوم بتغيير حالة شيء ما أو شخص ما في نطاق التغيير الذي يمكن للشيء أو الشخص أن يتعرض له دون خرق لقوانين الطبيعة و الفيزياء ويعتقد البعض إن بإمكان هذه الفعاليات خرق قوانين الفيزياء في بعض الحالات، و هناك على الأغلب التباس بين السحر وخفة اليد والشعوذة وتستعمل كلمة السحر كمرادف لجميع هذه المصطلحات التي تختلف عن بعضها البعض. أما السحر في اللغة فعبارة عن كل ما لطف مأخذه وخفي سببه ومنه الساحر للعالم. وسحره خدعه، والسحر الرئة، وفي الشرع: مختص بكل أمر يخفى سببه ويتخيل من غير حقيقة ويجري مجرى التمويه والخداع. ومتى أطلق ولم يقيد أفاد ذم فاعله.
قال تعالى: {سحروا أعين الناس}. [الأعراف: 116] يعني موّهوا عليهم حتى ظنوا أن حبالهم وعصيهم تسعى. وقد يستعمل مقيداً فيما يمدح ويحمد وهو السحر الحلال قال " إن من البيان لسحراً " سمى بعض البيان سحراً لأن صاحبه يوضح الشيء المشكل، ويكشف عن حقيقته بحسن بيانه ولطف عبارته، ويقدر على تحسين القبيح وتقبيح الحسن، يسخط تارة فيقول أسوأ ما يمكن، ويرضى تارة فيقول أحسن ما يعلم. ثم السحر على أقسام: منها سحر الكلدانيين الذين كانوا في قديم الدهر وهو قوم يعبدون الكواكب ويزعمون أنها هي المدبرة لهذا العالم، ومنها تصدر الخيرات والشرور والسعادة والنحوسة، ويستحدثون الخوارق بواسطة تمزيج القوى السماوية بالقوى الأرضية، وهم الذين بعث الله إبراهيم مبطلاً لمقالتهم وراداً عليهم مذاهبهم. ومنها سحر أصحاب الأوهام والنفوس القوية بدليل أن الجذع الذي يتمكن الإنسان من المشي عليه لو كان موضوعاً على الأرض لا يمكنه المشي عليه لو كان كالجسر، وما ذاك إلا لأن تخيل السقوط متى قوي أوجبه.
السِحر مصطلح عام يستعمل لوصف فعالية تقوم بتغيير حالة شيء ما أو شخص ما في نطاق التغيير الذي يمكن للشيء أو الشخص أن يتعرض له دون خرق لقوانين الطبيعة والفيزياء ويعتقد البعض إن بإمكان هذه الفعاليات خرق قوانين الفيزياء في بعض الحالات، وهناك على الأغلب التباس بين السحر وخفة اليد والشعوذة وتستعمل كلمة السحر كمرادف لجميع هذه المصطلحات التي تختلف عن بعضها البعض.
فخفة اليد هو فن ترفيهي يقوم بإيحاء إن شيئا مستحيلا قد حدث علما أن التغيير كان مصدره مهارة وخفة في اليد.
الشعوذة من جانب آخر يعتبر مايعتقد القائمين به قدرتهم على استحضار قوى غير مرئية لتساعد في حدوث تغييرات يتمناها شخص ما وتكون تلك الأمنيات على الأغلب تخلص من خصم أو الحصول على قوة وتتم عملية الشعوذة عادة في طقوس خاصة.
هناك العديد من التفريعات الثانوية لمصطلح السحر فالبعض يعتبره فرعا من حقل الباراسايكولوجي من خلال توظيف قدرات خارجة عن حواس الإنسان الخمسة للقيام بفعاليات تتحدى قوانين الفيزياء. استنادا إلى آليستر كراولي (1875 - 1947) (بالإنجليزية: Aleister Crowley) الذي كان يعتبر نفسه من جماعة "العلوم الخفية"[1] واشتهر بكتابه "كتاب القانون" (بالإنجليزية: The Book of the Law) وفيه زعم أنه تمكن من استحضار روح حورس ويعتبر هذا الكتاب مرتكزا لفكرة ثيليما الذي ينص على الامتلاك الكامل للإنسان لجسده وروحه وحياته ويمكنه السيطرة عليها بنفسه دون تأثير خارجي[2]. وعليه فإن السحر حسب آليستر كراولي هو نشاط يغير حالة معينة معتمدة على إرادة الشخص القائم بها وهو يختلف عن الشعوذة وخفة اليد ويعتمد على البحث العلمي حسب رأي آليستر كراولي.
السحر في اللغة العربية واستناد على تفسير القرطبي للآية 102 من سورة البقرة "السحر أصله التمويه بالحيل والتخاييل، وهو أن يفعل الساحر أشياء ومعاني، فيُخيّل للمسحور أنها بخلاف ما هي به كالذي يرى السراب من بعيد فيُخيّل إليه أنه ماء، وكراكب السفينة السائرة سيرًا حثيثًا يُخيّل إليه أن ما يرى من الأشجار والجبال سائرة معه. وقيل: هو مشتقّ من سَحرتُ الصبيّ إذا خدعته، وقيل: أصله الصّرف، يقال: ما سَحَرك عن كذا، أي ما صرفك عنه. وقيل: أصله الاستمالة، وكلّ مَن استمالك فقد سحرك"[3]
محتويات [أخف]
1 نظريات السحر
2 خفة اليد
3 الشعوذة
4 السِّحر والباراسايكلُولوجي
5 مؤلفات
5.1 كتاب القانون لآليستر كراولي
5.2 كتاب شمس المعارف الكبرى
6 السحر والأديان
7 السحر عبر العصور
8 اقرأ أيضا
9 المصادر
نظريات السحر[عدل]
هناك العديد من الفرضيات التي يؤمن بها التيار الذي يعتقد بوجود ظاهرة السحر واستنادا إلى هذا التيار فإن السحر قد يمكن تفسيره بإحدى هذه العوامل:
قوى طبيعية فيزيائية لم يتم اكتشاف ماهيتها لحد الآن وحسب هذه الفرضية هناك قوة خامسة بالإضافة إلى القوى الأربع المعروفة ألا وهي الجاذبية، كهرومغناطيسية، التفاعل بين الكواركات وبقية أجزاء الذرة والتي تسمى بالتفاعلات القوية وأخيرا التفاعلات الضعيفة في نواة الذرة والتي يمكن تحليلها عن طريق فيزياء الجسيمات ويعتقد البعض أن نظرية-م ونظرية الأوتار الفائقة قد تلعب دورا في هذه القوة[4][5]
قوى روحية نابعة من اعتقاد البعض أن الكون يحوي مخلوقات تتصف بالذكاء وليست من جنس الإنسان.
القوة الغامضة الموجودة في كل مكان مثل مانا التي يعرفها البعض بمكون رئيسي لتلك القوى الغامضة ونومينا التي يمكن تعريفها بالقوة الغامضة الموجودة في كل شيء[6].
الترابط الغامض بين القوى الكونية التي تربط وتنظم الأشياء بصورة منافية لقوانين القوى الطبيعية.
القوة الغير طبيعية الناتجة من التركيز أو التأمل العميق التي تؤدي حسب البعض إلى تحكم الدماغ بالأشياء مثل مايحدث عند ممارسة اليوغا أو التخاطر[7]
القوة الكامنة في لاوعي الإنسان والتي إن تم تطويعها وتدريبها فإن بإمكانها القيام بنشاطات تخرج عن تفسير الفيزياء.
ولكن وكما هو معروف ان السحر هو استعانه بالجن الذين يقومون بامور خافية عن اعين الناس وهذا شرك وأحياناً كفر في الدين الإسلامي
خفة اليد[عدل]
هاري هوديني
Crystal Clear app kdict.png مقالة مفصلة: فن الوهم
بالرغم من أن مهارة خفة اليد والإيحاء يعتبر من الفنون الترفيهية القديمة إلا أنها تحولت إلى نوع منظم من الفن الترفيهي في القرن الثامن عشر الميلادي ويعتبر العديدين الفرنسي جان يوجين روبرت (1805 - 1871) من الرواد في هذا المجال حيث فتح خشبة لعرض مهاراته في باريس عام 1840 وتم افتتاح مسرح لهذا الغرض في لندن عام 1873. يعتبر الهنغاري المولد هاري هوديني (1874 - 1926) من أكبر الأسماء في فن الإيحاء والتخلص من القيود ولكن معظم عروضه كانت منسقة مع بعض طاقمه المختفين بين الجمهور وكان هناك تعاون بينه وبين صانعي الأغلال والأقفال. بصورة عامة يعتمد هذا النوع من الفن على خفة اليد والتنسيق مع بعض من المشاهدين للعرض واستعمال المرايا واستعمال أنفاق تحت خشبة المسرح ومع اختراع التلفزيون أصبح الأمر أكثر سهولة بواسطة استعمال الخدعة التصويرية[8].
من الأنواع الشائعة في فن الإيحاء:
إظهار شيء من لاشيء مثل إخراج أرنب من قبعة فارغة وإخراج قطع نقدية من جيب فارغ وغيرها.
الاختفاء مثل اختفاء حمامة أو طير بمجرد التصفيق أو اختفاء شيء ما في راحة اليد.
التحويل ويتم عادة بواسطة أوراق اللعب حيث يقوم شخص باختيار أحد الأوراق ثم يناوله الموحي ورقة أخرى ولكنها بخفة اليد تتحول إلى الورقة الأصلية التي اختارها المتطوع في أول الأمر
إعادة تجميع لقطعة قماش أو حبل تم تقطيعه أو فك عقدة محكمة في حبل أو قطع جسد بمنشار ثم إعادته.
تحويل شيء ما من موضع إلى آخر مثل عملة نقدية اختفت فجأة لتظهر في حقيبة إحدى المتفرجات أو تبديل لموضع شخصين في صندوقين مختلفين.
الارتفاع في الهواء
عادة تمارس هذه الفعاليات لغرض الترفيه ويعلم الجمهور أن هناك خدعا في كل فعالية ولكن الهدف الرئيسي هو قضاء وقت ممتع ويحافظ هؤلاء الفنانون عادة بسرية الوسائل والخدع المستعملة لإبقاء روح الإثارة ولأن النقابات التي ينتمون إليها تطالبهم بتعهد السرية لعدم إفساح المجال للهواة باقتحام مصدر رزق المحترفين.
ومما لاشك فيه أنه يوجد الكثير والكثير من لاعبو الخفة العرب ولعل أشهرهم الساحر هانى شو من مصر الحاصل على لقب نجم مصر الأول للألعاب السحرية والذي مثل مصر في كثير من المهرجانات العالمية والساحر مهدي M7 من المغرب
الشعوذة[عدل]
تسمى الشعوذة أيضًا بالسحر الأسود ويمكن اعتباره فرعا من فروع السحر الذي يستند على استحضار مايسمى بالقوى الشريرة أو قوى الظلام التي يطلب مساعدتها عادة لإنزال الدمار أو إلحاق الأذى أو تحقيق مكاسب شخصية. هناك جدل حول تقسيم السحر من الأساس إلى سحر أسود وسحر أبيض فكل سحر هو أسود حسب اليهودية والمسيحية والإسلام والبوذية والهندوسية ولكن هناك انطباعا قديما أن بعض السحر هدفه الخير ويلاحظ هذا الانطباع في كتابات عديدة ومن أحدثها وأكثرها انتشارا قصص هاري بوتر. كان الاعتقاد السائد بأن للمشعوذ بالفعل قدرة على إنزال المرض أو سوء الحظ أو العقم وحالات أخرى ولايزال هذا النوع من الاعتقاد سائدا في العصر الحديث بصورة محدودة لدى البعض.
كان مايسمى بتحضير أرواح الموتى أحد الطقوس الشائعة في الشعوذة وتم ذكر هذا الطقس من قبل المؤرخ اليوناني استرابو (63 قبل الميلاد - 24 بعد الميلاد)[9]. وكان هذا الطقس شائعا لدى صابئة حران (ملاحظة صابئة حران يختلف عن الصابئة المندائيين)، ومنطقة إيترونيا القديمة والتي تقع في وسط إيطاليا الحالية[10] والبابليين وهذا الطقس مذكور أيضًا في الإلياذة للشاعر هوميروس وتم ذكر هذا الطقس أيضًا في العهد القديم من الكتاب المقدس حيث طلب أول ملوك اليهود ملك شاوول Saul (שאול המלך) من مشعوذة اندور أن تستحضر روح النبي شاموئيل Shmu'el (שְׁמוּאֵל) ليعين الجيش في قتالهم للفلسطينيين في أرض كنعان[11].
السِّحر والباراسايكلُولوجي[عدل]
يعرف السحر من وجهة نظر حقل الباراسايكولوجي بدراسة ماهية وتطبيقات مايسمى بالإمكانيات الفوق طبيعية التي يمتلكها البعض مثل الرؤية من خلال جدار أو القدرة على رؤية أحداث أو أشخاص من مسافات هائلة في البعد أو القدرة على معرفة حوادث قديمة لشيء ما أو شخص ما بواسطة لمس الشيء أو الشخص أو التنبؤ بالمستقبل[12].
هذا الحقل عادة مايثار حولها شكوك كثيرة من قبل الأكاديميين ويصفها الكثير بالعلوم الكاذبة ومن جهة أخرى يوجد هناك أكاديميون مقتنعون بان هذه الظواهر حقيقية ومن أشهر هؤلاء داريل بيم (بالإنجليزية: Daryl Bem) المتخصص بعلم النفس الاجتماعي والحاصل على الدكتوراه من جامعة ميشيغان ويورد بيم تجربة جانزفيلد كدليل على أن الصدفة ليست العامل الرئيسي لتفسير هذه الظواهر الغريبة[13].
من أشهر المشككين بهذه الظواهر هو فنان إيحاء سابق كان يحترف عروض خفة اليد المسرحية واسمه جيمس راندي وهو كندي واشتهر عالميا بعد التحدي المشهور الذي أطلقه باستعداده لأن يدفع مليون دولار لأي شخص يأتي بدليل علمي واحد على صحة مزاعم الأشخاص الذين يعتقدون أن لديهم قابليات خارقة. من الجدير بالذكر أن التحدي لا زال قائما ولم يتمكن أحد لحد هذا اليوم من اجتياز الاختبارات العلمية التي تركز على حذف عامل الصدفة في هذه الظواهر[14].
مؤلفات[عدل]
كتاب القانون لآليستر كراولي[عدل]
قام آليستر كراولي بكتابة هذا المؤلف في القاهرة عام 1904 ويحوي على 3 فصول وحسب كراولي فإن كل فصل تم كتابته في ساعة واحدة. زعم كراولي أن الشخص أو الشيء أو المخلوق الذي أملى عليه الكتاب كان "نفسه الخفية" وكان اسمه أيواس. يسمى التعاليم الموجودة في الكتاب باسم ثيليما ويمكن إيجازها بهذه المبادئ[15]:
إدراك النفس الحقيقية والإرادة الفريدة لشخص ما كفيل "بالاتحاد مع الكل"
يمكن الوصول لهذا الإدراك بواسطة بعض الطقوس.
من هذه الطقوس: اليوغا، استحضار الأرواح، طقس العشاء الأخير للمسيح، قراءة كتاب الكبالاه الذي يعتبر روح التوراة، قراءة الطالع، التنجيم
فهم رموز شجرة الحياة التي هي عبارة عن أعداد أو أرقام متصلة ببعضها عن طريق 22 ارتباط خطي، الأعداد تمثل الكواكب وخطوط الارتباط هي رموز الأبجدية العبرية والتي تقسم بدورها إلى سبعة كواكب و12 برجا.
إتباع هذه المبادئ سوف يؤدي حسب معتقدات أتباع ثيليما إلى حالة التيقظ الشبيهة بالنيرفانا في البوذية واكتشاف النفس الخفية. "النفس الخفية" بإمكانها مغادرة الجسد والانتقال عبر الأثير وعبور "بحيرة الفراغ" وهي أساس السحر والهدف الرئيسي من الممارسات المذكورة أعلاه حيث أن بإمكان هذه النفس الخفية أو مايسمى أيضًا من قبل كراولي "الجسد الضوئي" إنجاز أعمال تخرق قوانين الفيزياء مثل إزالة قوى غير مرغوبة وتحضير أرواح[16].
من الجدير بالذكر أن كراولي البريطاني المولد كان يلقب من قبل الصحافة "الرجل الشرير" وتم طرده من إيطاليا عندما حاول أن يشكل تنظيمه الخاص ومات مفلسا نتيجة التهاب الرئتين وإدمانه على الأفيون[1]
كتاب شمس المعارف الكبرى[عدل]
- أشهر كتاب معروف لدى أغلب الذين يمارسون السحر هو كتاب شمس المعارف الكبرى لأحمد بن علي البوني والذي منه نسختان الأولى وهي الأصلية وتعود إلى 200 سنة خلت، والثانية معدلة حيث تم حذف بعض الصفحات منها وإضافة صفحات أخرى. وهذا الكتاب ممنوع في كل الدول العربية ماعدا مصر. ويحتوى على مصطلحات ومفاهيم تتعلق بالسحر والشعوذة ومن ضمنها مصطلحات لتحضير الجن، ومصطلحات تتعلق بالنجوم والأبراج والكواكب والقمر وحركة القمر..الخ وتوجد في الكتاب بعض التطبيقات ورسومات تتعلق بتنفيذ أوامر الشعوذة والسحر.
السحر والأديان[عدل]
حرم الدين الإسلامي السحر والشعوذة، ويعد الساحر كافراً ومن أتاه وصدقه. فقد ورد في سورة البقرة آية 102 "واتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان، وما كفر سليمان ولكن الشياطين كفروا يعلمون الناس السحر وما أنزل على الملكين ببابل هاروت وماروت، وما يعلمان من أحد حتى يقولا إنما نحن فتنة فلا تكفر، فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء وزوجه، وما هم بضارين به من أحد إلا بإذن الله، ويتعلمون ما يضرهم ولا ينفعهم، ولقد علموا لمن اشتراه ما له في الآخرة من خلاق، ولبئس ما شروا به أنفسهم لو كانوا يعلمون". كما حرمت الديانة اليهودية والمسيحية السحر، فقد ورد في سفر الخروج 22-18 "لا تدع ساحرة تعيش". من جهة أخرى كان الاعتقاد بدور السحر كعامل في التأثير على الطبيعة وما وراء الطبيعة سائداً في معظم الديانات التي كانت سائدة قبل الديانات التوحيدية وخاصة في الديانة الزرادشتية التي كانت عاملا مهما في الاعتقاد بوجود كينونة الشر التي هي في صراع أزلي مع كينونة الخير[17] ويعتقد أن كلمة السحر بالإنجليزية Magic قد أتت من أفراد قبيلة ماجاي الميدية الذين كانوا رجال الدين الرئيسيين في الديانة الزردشتية[18]. ويرجع بعض المؤرخين جذور السحر في إطار ديني إلى فترة العصر الحجري الحديث حيث كان الانتقال من حياة التنقل إلى حياة الزراعة والاستقرار دور في تحول رئيس القبيلة إلى ملك والمؤمن بالخرافات والأساطير والعلوم الخفية إلى كاهن كان مهمته نقل تعليمات الإله إلى المجتمع.
كانت الوسيلة الرئيسية للسحر في المعتقد الديني هي التعويذة والتي كانت عبارة عن كلمات أو كتابات مخلوطة بمواد خاصة يقوم بتحضيرها الرجل الديني في طقوس خاصة وكان هدف التعويذة يتراوح من تغيير للمستقبل إلى السيطرة على شخص ما أو عامل ما وكانت هذه التعاويذ عادة ما تتم تحت مزاعم استحضار قوى إلهية وغالبا ما كانت التعويذة تتم على مراحل منها[19]:
التحضير بأيام قبل طقوس التعويذة بالصوم أو الصلاة
تهيئة جو خاص بالطقوس باستعمال روائح خاصة أو مواد معينة وكان أتباع دين معين يعتقدون باحتوائها على قوى خارقة.
طقوس استحضار القوى الخارقة أو الإلهية التي كانت تختلف باختلاف الدين المتبع.
إلقاء التعويذة
تقديم القرابين
هناك إجماع على أن مفهوم السحر في الديانات القديمة كانت نابعة من عدم إدراك الإنسان لقوى الطبيعة وعدم وجود تحليل علمي لظواهر كانت تعتبر غامضة للإنسان القديم[20]. بصورة عامة كان استعمال السحر من منطلق ديني نابعا من إيمان صاحب الدين بقدرة الإله في تغير حياته ومصيره وكانت الطقوس السحرية من هذا المنظور دعاء الشخص للإله بالتدخل. ويمكن ملاحظة هذا في تشابه إلى نوع ما لفكرة الدعاء والصلاة وتقديم القرابين في ديانات متعددة لا تزال تمارس لحد هذا اليوم حيث إن فكرة طلب المساعدة من الخالق الأعظم هي نفس الفكرة القديمة ولكنها أكثر عمقا وفلسفية من الديانات البدائية.
هناك بعض الآثار القديمة تشير إلى استعمال السحر من منظور ديني لدى الإنسان القديم وتشير بعض الرسومات القديمة في كهوف فرنسا إلى استعمال السحر للمساعدة في عملية الصيد وتم العثور على آثار مماثلة لدى قدماء المصريين والبابليين واستنادا إلى مارغريت موري (1863 - 1963) المتخصصة في العلوم المصرية القديمة فإن كل طقوس السحر والشعوذة يمكن اقتفاء آثارها إلى طقوس دينية قديمة لديانات كانت تعبد الظواهر الطبيعة وإن بعض التعويذات التي كانت تستعمل في أوروبا في القرون الوسطى مشابهة إلى حد كبير لكتابات هيروغليفية عمرها 2500 سنة على أقل تقدير وإن فكرة تقديم القرابين للإله ترجع إلى العصر الحجري حيث تم العثور على منصة ذبح القرابين في العديد من الكهوف القديمة في أوروبا[21].
السحر عبر العصور[عدل]
Crystal Clear app kdict.png مقالة مفصلة: تاريخ السحر
عرف الإنسان السحر منذ القدم وهناك كتابات تتحدث عن السحر في قصائد هوميروس وكتابات قدماء المصريين التي تركزت على استعمال ورق البردي[22] في السحر وكتابات بلاد فارس القديمة وخاصة كتابات رجال دين الزرادشتية الذي يعتقد أن كلمة السحر بالإنجليزية Magic قد أتت من أفراد قبيلة ماجاي الميدية الذين كانوا رجال الدين الرئيسيين في الديانة الزردشتية[18]. هناك نقاط تشابه حول الكتابات القديمة حول السحر منها على سبيل المثال:
استعمال ما يسمى الكلمات السحرية وهي كلمات يعتقد البعض إنها قادرة على تطويع وتوجيه الأرواح.
استعمال آلات موسيقية بدائية مصنوعة من الخشب وإحداث أصوات متناغمة نوعا ما أثناء الطقوس.
استعمال رموز وكتابات وشيفرات غامضة لغرض استحضار الأرواح.
استعمال وسيط بين القوى الخفية والسحرة وكان الوسيط في العادة أشخاص كانوا يزعمون القدرة على استقبال رسائل من القوى الغير مرئية.
في العصور الوسطى قام ألبرت الكبير (1206 - 1280) Albertus Magnus بجمع عدد كبير من التعويذات السحرية ومن الجدير بالذكر إن ألبرت لم يكن ساحرا بل كان رجل دين مسيحي مهتم بعلم الخيمياء وكان غرضه الرئيسي هو البحث العلمي[23].
مع بداية عصر النهضة والثورة الصناعية حل التفسير العلمي محل الخرافات والأساطير. قام الكيميائي البروسي كارل رايخنباخ (1788 - 1869) في عام 1850 بتجربة على البرافين والفينول لغرض معرفة ما اسماه بالقوة الغريبة أو القوة الغامضة لبعض المواد التي استعملت في السابق من قبل السحرة في طقوسهم واستخلص إلى نتيجة أن هناك "تدفق" إيجابي وسلبي في المادتين وقدم نظريته بان هناك استعمالات أخرى غير معلومة للمواد بجانب الاستعمالات المعلومة ولكن نظريته لم تلق قبولا من قبل علماء عصره[24]
في القرن التاسع عشر ومع موجة الاستعمار الأوروبي للشرق تعرف العالم الغربي عن كثب على أساطير الشرق الغامضة وخاصة في الهند ومصر وبدأ ولع جديد بالسحر وطقوسه وتشكلت جماعات منظمة تحاول دراسة السحر وفي عام 1951 تم إلغاء قانون منع الشعوذة في بريطانيا والذي كان ساري المفعول منذ عام 1401 وتم تأسيس جماعة ويكا التي لاقت أفكارها قبولا عند Hippie الهيبيين[25] == السحر من وجهة نظر العلم == خراط هناك قياسات علمية متفقة عليها لتحديد فيما إذا كانت ظاهرة أو طريقة أو تحليل أو اعتقاد معين يمكن تصنيفه كعلم حقيقي أم لا وإذا لم يتم تجاوز بعض الاختبارات فإنها ستنتهي إلى تصنيف يسمى العلوم الكاذبة. بعض من القياسات المتفقة عليها ويجب توفرها في العلم الحقيقي هي التالية:
القدرة على الحصول على نفس النتائج أو نتائج متقاربة عند إجراء اختبار معين مرات عديدة وإذا لم يتم الحصول على نتائج متقاربة عند تكرار عملية أو خطوة ما فإن الطريقة أو الظاهرة تعتبر غير علمية على سبيل المثال اختبار تعويذة معينة على عدد من الأشخاص المتطابقين في العمر والجنس والحالة الاجتماعية والثقافية لرؤية فيما إذا كانت التعويذة لها نفس التأثير[26].
القدرة على حصول تأثير مع توفر شرط عدم معرفة الأشخاص المشتركين بالتجربة فيما إذا قد تعرضوا للمادة الحقيقية أو مادة وهمية شبيهة بالشكل للمادة الأصلية ولتوضيح هذه النقطة يقسم المتطوعون للتجربة إلى نصفين متشابهين قدر الإمكان من ناحية العمر والثقافة ونواحي أخرى بحيث يكون تعاطيهم للمادة الحقيقية أو المادة الوهمية الفرق الرئيسي بين المجموعتين. على سبيل المثال إذا تم التوصل إلى معرفة فيما إذا كانت تعويذة معينة ذات فعالية حقيقية فإنه يصمم نوعين من التعويذات إحداهما مصمم من قبل شخص يدعي السحر والأخر شبيه بالظاهر للأولى ولكنها ليست حقيقية ويتم توزيعها على مجموعتي الاختبار الذين لايعرفون فيما إذا تلقوا التعويذة الحقيقية أو الوهمية وبعد فترة مراقبة يتم معرفة فيما إذا كان هناك فرق حقيقي وملموس بين تأثير الحقيقي والوهمي[27].
الغاية الرئيسية في هذه التجارب هو معرفة احتمال دور عامل الصدفة أو عوامل نفسية أو اجتماعية أو أي عامل آخر في حدوث التأثير الملاحظ. ومعظم مدعوا السحر أو الباراسايكولوجي يفشلون أمام هذه الاختبارات[28].
اقرأ أيضا[عدل]
دافيد كوبرفيلد
المنفل
أونميودو
المصادر[عدل]
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب [1]
^ [2]
^ [3]
^ [4]
^ hep-th/9608117
^ [5]
^ [6]
^ [7]
^ [8]
^ [9]
^ [10]
^ [11]
^ [12]
^ [13]
^ [14]
^ Main Page
^ [15]
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب [16]
^ [17]
^ [18]
^ [19]
^ [20]
^ [21]
^ [22]
^ [23]
^ [24]
^ [25]
^ [26]
[27]
[28]
[29]
[30]
hep-th/9608117
[31]
[32]
[33]
[34]
[35]
[36]
[37]
[38]
Main Page
[39]
[40]
[41]
[42]
[43]
[44]
[45]
[46]
[47]
[48]
[49]
[50]
[51]
السحر
موقع الشيخ الفاروق لعلاج السحر والمس
بوابة ميثولوجيا بوابة ميثولوجيا
كتاب سحري
تصنيفات: سحر (خارق للطبيعة)قوى خرافية سحر
قس ترکی آذری
Magiya (latınca magia, yunanca μαγικός — sehrbazlıq) — qədim dini görüş forması. Magiya elementləri əksər xalqların dini adət-ənənəsində öz əksini tapıb.
Mündəricat [gizlə]
1 Tərif və Məna
2 Bağı
3 Mənbə
4 Həmçinin baxın
5 Xarici keçidlər
Tərif və Məna[redaktə]
Magiya sözü qədim Azərbaycan tayfalarından olan maqların adı ilə bağlıdır. Belə ki, qədim dövrlərdə məhz maqlar sehr və əfsunla məşğul olduqlarına görə qədim yunanlar bu cür əməlləri "maqların əməli" anlamında "magious" adlandırıblar. Zaman keçdikcə həmin söz latınların da dilinə keçib və magiya şəklində bir çox dünya xalqarının dilində bu gün də işlənməkdə, maqların adını yaşatmaqdadır.[1][2]
Fövqəlbəşər gücləri istifadə ilə təbii prosesə müdaxilə edilməsi, təbiət qanunlarına zidd nəticələr əldə etmək üçün bəzi gizli və sirrli əməliyyatlar edilməsidir. Magiya məqsədinə görə iki yerə ayrılır:
Ağ Magiya: Zərərsiz, öldürücü nəticələri olmayan sehrdir.
Qara Magiya: Zərərli, öldürücü nəticələri olan sehrdir.
Magiya anlayışı yer üzündə hər din və inancda mövcuddur. Bu insanoğlunun öz sərhədlərini və gücünü aşan vəziyyətlərə müdaxilə etmə arzusunun bir nəticəsidir. İslam dini cadunu dəqiq bir şəkildə qadağan etmiş və zərərlərindən Allaha sığınılması lazım olduğu vurğulanmışdır.
Bağı[redaktə]
Bağı - türk və altay mifologiyasında sehr, cadu, efsun deməkdir. "Bayı" olaraq da deyilər. Bağıçı, Bağışı sözləri sehrbaz mənasını verər.[3] Anadoluda "Büyü" halına çevrilmişdir. Bağlamaq sözü ilə də əlaqədardır. Məsələn "ağızını dilini bağlamaq"... Bağ sözünün düyün mənası da vardır ki, əvvəllər ovsunlar düyünlər ilə edilməkdədir. "Düyünlərə üfleyenlerin pisliyindən..." (Quran-ı Kərim, Fələq 4.) Baxmaq (fal baxmaq) sözüylə də əlaqəlidir. Anadoluda "Bağnaz" (fanatik) sözü də bir şeyə bağlanmış mənasını verər və "bağılanmış (ovsunlanmış)" deməkdir. Bag kökü Tunguscada ağlıq ifadə edər. Bağ/Mağ kökü bir çox dildə sehrlə əlaqəli mənaları olan sözləri türetir. Cəlal Bəydilinə görə Maqus/Magus (sehr) sözü Bağ/Mağ kökü (və Bağı sözü) ilə əlaqəlidir.[4] Baxşi sözü de bu kökdən törəmişdir. Baqı/Bakı/Baxı isə fal deməkdir.
Slavyan dillərində, "boğ", "bog", "boh" və "bug" şəkillərində rast gəlinən və ilk mənası "bogat" sözü ilə əlaqələndirilərək Türklərlə təmasla halında olmuş Şərq Avropa dillərində rast gəlinər. Miladdan əvvəlki əsrlərə aid Ön Asiya yazılarında bilinən ən ulu ilahi varlığın adı "Bag-Maştu" şəklindədir. Urartuda isə belə bir ilahi varlığın yoldaşı də yenə "Bag" sözünden ortaya çıxmış adla "Bag-Bartu"şəklində xatırlanır.
Türk xalqlarının ənənəvi görüşlərdə, "Bag/Mag" (Bay/May) kökündə çox sayda mifoloji varlıq, ruh və təbii obyektlərin adları mövcuddur. "Mag" (Magiya) anlayışının kökü də "Bag-Mag" təməlinə əsaslanır.
Mənbə[redaktə]
Jump up ↑ Q. Qeybullayev - Azərbaycan türklərinin təşəkkül tarixindən, Bakı, 1993, səh 156
Jump up ↑ Q. Qeybullayev - K etnogenezev azerbaydjançev, I cild, Bakı, 1983, səh 234
Jump up ↑ Türk Əfsanə Sözlüyü, Dəniz Qaraqurd, Türkiyə, 2011, (OTRS: CC BY-SA 3.0) (türk.)
Jump up ↑ Türk Mitolojisi Ansiklopedik Sözlük, Celal Beydili, Yurt Yayınevi (türk.)
Həmçinin baxın[redaktə]
Sehr
Baxşi
Manqus
Xarici keçidlər[redaktə]
Maji, Kemal Menemencioğlu (türk.)
Kateqoriyalar: Türk mifologiyasıMagiya
قس ترکی استانبولی
Büyü veya sihir (Arapça: سحر); insanların doğaüstü, paranormal veya mistik yöntemlerle doğal dünyayı (olayları, nesneleri, insanları) etkileyebildiğini öne süren uygulamalar ve bunların çevresinde oluşturulan kültürel sistem.
Popüler kültürde sık rastlanılan büyü yapma yöntemleri arasında; çeşitli malzemelerden karışımlar hazırlama, büyülü sözcükler söyleme veya hareketler yapma, büyülü yazılar veya semboller çizme, sihirli değnek gibi araçlar kullanma, belirli bir kişiyi sembolize eden kuklalar kullanma, kan veya hayvan yağı kullanma sayılabilir. Büyüler zengin, sağlıklı veya başarılı olmak, birine yardım etmek gibi iyi amaçlarla veya birini cezalandırmak gibi kötü amaçlarla da icra edilebilir.
Büyü ile uğraşan kişiler büyücü ya da sihirbaz olarak tanımlanır. Günümüzde "sihirbazlık" sözcüğü sıklıkla bir sahne sanatı olan "hokkabazlıkla" eşanlamlı kullanılır[1] ve bu alanda kullanımı herhangi bir doğaüstü anlam içermez. Ortaçağda din adamı, mezarcı, şifacı, demirci gibi bazı meslek sahiplerinin ve bedensel ya da ruhsal engeli olanların büyücülükle uğraştığı düşünülürdü. Günümüzde halen, bazı engellilerin büyü yapma veya ruh çağırma seansları esnasında doğaüstü güçler tarafından cezalandırıldığı (çarpıldığı) inancına bazı toplumlarda rastlanılır.
İnsanoğlunun büyüye olan inancı antik çağlardan günümüze gitgide azalmıştır. Günümüzde büyünün tüm çeşitleri modern bilim tarafından reddedilir ancak büyüye olan inanca bazı dinlerde ve akımlarda halen rastlanılır.
Konu başlıkları [gizle]
1 Okültizmde büyü
2 Büyü türleri
3 Dinlerde büyü
3.1 Hıristiyanlık'ta
3.2 İslam'da
3.3 Diğer dinlerde
4 Türk mitolojisinde
5 Etimoloji
6 Kaynakça
6.1 Dipnotlar
Okültizmde büyü[değiştir | kaynağı değiştir]
Büyü okültistlere göre psişik tesirlerle yapılabilir. Örneğin manyetizma (canlısal manyetizma) yoluyla yakından ya da düşünce formları yoluyla uzaktan büyü yapılabileceğine inanılır.
Büyü türleri[değiştir | kaynağı değiştir]
4. yüzyıldan kalma bir vudu bebeği. Bu tür büyüde bebeğe verilen zararların o bebeğin temsil ettiği düşmana da etki edeceğine inanılır.
Büyü, ak büyü ve kara büyü olarak ikiye ayrılır. Ak büyü, iyi niyetle bir canlının iyiliği için yapılan büyüdür. Ruhsal şifacılık veya bencilce bir amaç gütmeyen dualar vb. bu gruba girer. Kara büyü ise, kötü niyetle, nefsani amaçlarla, maddi veya manevi bir çıkar sağlamak üzere yapılan büyüdür. Bir kimseye o kimseye ait herhangi bir nesne (saç kılı vs.) aracılığıyla yapılan büyüye “araçlı büyü”, kukla gibi bir benzerini yapmak yoluyla yapılan büyüye ise “kopyalı büyü” (simulakrum) adı verilir.
Kara büyü yapanların gönderdikleri tesirlerin kendilerine dönerek bizzat kendi üzerlerinde etkili olmaları sonucunda maruz kaldıkları şok, “geri dönüş şoku” olarak adlandırılır. Kara büyü ile uğraşanların başlarına gelenler “geri dönüş şoku” olarak açıklanır. Bu yüzden büyü sanatı çok tehlikeli bir sanattır. Ezoterik ve okült kaynaklara göre, eski inisiyelerin yapabildiği gibi niyetlerini, isteklerini, düşüncelerini ve imajinasyonunu denetleyemeyen insanlar asla bu alanlarda çalışma yapmamalılardır. Çünkü insanın niyeti “iyi niyet” sınırını aşıp nefsaniyet sınırına kaydığı an, çalışma kara büyüye dönüşür ve geri dönüş şoku tehlikesi başlar. Büyücüye okült literatürde majisyen adı verilir.
Sudan'ın güneyinde yaşayan Azandeler büyüyü cadılık ve kâhinlikle birlikte doğanın ve toplumun olağan bir parçası olarak görürler. Böylece farklı olgular, her parçası ötekini destekleyen kapalı bir mantık sistemi oluşturur ve hem doğal ve toplumsal düzen için, hem de düzensizlik ve rastlantı için akılcı bir nedensellik sistemi ortaya çıkar.
Dinlerde büyü[değiştir | kaynağı değiştir]
Hıristiyanlık'ta[değiştir | kaynağı değiştir]
Resmi olarak Musevilik ve Hıristiyanlık'ta büyü yasaklanmış bir uygulamadır. İsa'nın doğumu sırasında gökteki belirtileri yorumlayan üç kâhin hikâyesindeki kişilerin ise Zerdüşti astrologlar veya büyücüler olduğuna inanılmaktadır.
Büyücülük Hıristiyan mistisizmiyle birlikte ve aynı nedenlerle gelişti. Kara ve beyaz büyüye olan inanç, kuşkusuz peri, cin, ruh ve gulyabanilere inanılan Hıristiyanlık öncesi pagan kırsal kesiminin animizminin mirasıydı.Fakat sistematik büyücülüğün ortaçağ sonlarının ürünü olduğu görülür. Dahası, büyücülükle açık savaşa giren Kilise, sözde büyücü ve kahinlerin arttığı bir histeri ortamı yarattı."Summis Desiderantes" adlı can alıcı önemdeki fetva Kilise'nin resmi karşı saldırısını ifade ediyordu ve 1484 gibi geç bir tarihte VIII. Innocentius tarafından verilmişti. Büyücü avcılarının standart kitabı "Malleus Maleficarum" 1486'da Dominikenler tarafından yayınlandı.Eğer daha önceleri büyücülükle ilgili bir suskunluk varsa, bu artık olamadı. Bundan sonra bütün Hıristiyanlık Şeytanın lejyonlarını kötü kadınlara yönelttiğini ve onların da vaftiz edilmemiş çocuk etiyle yağlandıklarını, keçi ve geyiklerin veya süpürgelerin üstünde çıplak uçtuklarını, büyülerini gerçekleştirmek ve cinlerle çiftleşmek için gece sabbatlarına katıldıklarını biliyordu. Kadınlar zayıf, aşağı varlıklar olarak sınıflandırılmışlardı, baştan çıkartmaya direnemezlerdi.Kilise bu tür şeyleri açıkça kabul ettiğinde, büyücülük potansiyeli fazlasıyla arttı. Komşunun ürününü mahvetmek veya düşmanının karısının düşük yapmasını sağlamak için insanlardan büyük paralar alınıyordu. Olgu ile hayal, şarlatanlıkla halüsinasyon arasındaki sınırlar umutsuz bir şekilde kalkmıştı.
VIII. Innocentius "son zamanlarda kulağımıza geliyor ki" diyordu"... iki cinsten de birçok insan kendilerini şeytanlara "incubi et succubi" terk etmişler ve büyü, sihir, el çabukluğu ve öteki lanetli bağlamalar yoluyla...annelerin rahminden bebekleri kesip alıyorlar...toprağın ürününü, asmanın üzümünü, ağaçların meyvesini lanetliyorlar...Bu kötü büyücüler, ayrıca vaftiz oldukları için kendilerinki de olan inanca küfredip inkar ediyorlar ve... ruhlarını en pis ölümcül tehlikelere düşürecek... İnsanlığın Düşmanı'nı teşvif etmekten geri kalmıyorlar."[kaynak belirtilmeli]
Bundan sonra, üç yüz yıl daha, Avrupa'nın çoğu yerinde büyücülük ve büyücü avcılığı salgın haline geldi.
İslam'da[değiştir | kaynağı değiştir]
İslam'da büyü yapmak, tıpkı fal bakmak gibi açıkça haram kabul edilir. Bazı Hanefi alimleri büyüye karşı önlem almak gibi sebeplerle ve uygulamamak kaydı ile, tahsilini helal görmüşlerdir.
İslam dünyasında büyü bazen İlm-el Havass adı altında okutulmuş, bazen de salt kişisel menfaatler amacıyla ve insanların aleyhine kullanılan ve adına sihir ve büyü denilen ve kınanan şekliyle kullanılmıştır. Buna göre tanımlar ve lehte ve aleyte sözler de çeşitlilik göstermiştir.
Ahmed b. Mustafa Taşköprüzade'nin Miftâh es-Seâde ve Misbâh es-Siyâde adlı eserinde büyü şu şekilde tanımlanır: "Büyü, evrensel münasebetleri, yıldızların pozisyonlarını ve bunun dünyevi olaylarla alakasını, yani tabiat alemini hususi bir bakış açısı ile inceleyen ve bu terkibin neticesi, nadir tesirler ve harika sırlar ile bunların kaynağı olan nedenleri araştıran ve ortaya çıkaran bir ilimdir."
Taşköprüzade büyüyü dört çeşide ayırır; Hintlilerin ruhların temizlenmesi yöntemi, çeşitli güçlüklere maruz kalınan Nabatilerin yöntemi, "kainatın ve kevkeplerin ruhanilerinin teshir edilmesi ile ilgili" Yunan yöntemi ve müphem isimlerin, formüllerin, cinler üzerinde etkisi olan meleklerin kullanıldığı İbrani, Kıpti ve Arapların metodu. Kayda değer diğer bir nokta ise kullanılan ve önerilen tılsım sembol ve reçetelerin yüzlerce yıllık geçmişi olması, çoğunun kasti veya kasıtsız aktarım hatalarından ötürü etkisini yitirmesidir.
İslam literatüründe sihir, tılsım, gözbağcılık, rukye, nazar, cifr, ifha, simya, nücum, kehanet, falcılık, düğümcülük kavramları hakkında bilgi verilmektedir. Kur'an'da sihir küfür sayılır (Bakara:102), büyü yapanlar yerilir (Taha: 69, Yunus:77). Bakara suresinde (102) Harut ve Marut kıssası anlatılır. Bunlar iki melek veya insan olup, büyü bilgisi verilmiş, onlar bilgileri insanlara öğretmiş, şeytan ve cinler bu bilgileri alarak kullanınca başlarına azap indirilmiştir. İslam peygamberine düşmanları tarafından büyü yapıldığına ve büyüye karşı Felak ve Nas surelerinin indiğine inanılır.[kaynak belirtilmeli]
Bazı Müslüman toplumlarda büyüden korunmanın en etkili yolunun Felak ve Nas surelerini okumak olduğuna inanılır.[kaynak belirtilmeli] Dini bütün kimselerin büyüden korunduğu da genel bir kabuldür.[kaynak belirtilmeli]
Diğer dinlerde[değiştir | kaynağı değiştir]
Şamanizmde büyü dinle özdeşleşmiştir. Bazı inanışlarda yılanın bıraktığı kabuk, karanfil otu, sirke gibi maddeler büyüden korunmada kullanılır.[kaynak belirtilmeli]
Türk mitolojisinde[değiştir | kaynağı değiştir]
Türk mitolojisinde büyü, büyücüler, büyülü nesneler efsanelerin ve masalların ayrılmaz parçalarıdır. Söylence ve masallarda yer alan başlıca büyülü nesneler şu şekilde sıralanabilir, elbette ki sayı çok daha fazla artırılıp, daha ayrıntılı açıklamalar yapılabilir fakat en önemli olanları kısaca belirtmek yeterli olacaktır:
Büyülü Arca (Sihirli Sandık): İçerisinden kahramanın ihtiyaç duyduğu tüm her şey çıkar. Bazen başka bir aleme açılan bir kapıdır.
Büyülü Beşik: Kendiliğinde sallanır, bazen bir at gibi algılanır. Çocuğu kurtarmak için hareket eder. Bazen uçar.
Büyülü Çukal (Sihirli Zırh): Düşmanların silahlarından etkilenmez, her tür darbeye dayanır. Özel madenlerden veya içerisine büyülü unsurlar katılarak yapılmıştır.
Büyülü Değnek (Sihirli Çubuk): Nesneleri farklı biçimlerde etkileme gücüne sahiptir. Yöneltildiği veya dokundurulduğu nesneyi başka bir biçime sokabilir veya görünmez yapabilir. Dış etkilerle Türk kültürüne girmiştir.
Büyülü Dirgi (Sihirli Sofra): Sofra her kurulduğunda kendiliğinden yemek verir. Üzerinden yenilen yemekler hiç bitmez.
Büyülü Edik (Sihirli Papuç): İnsanı çok hızlı yürütebilir, hatta uçurabilir. Göz açıp kapayana kadar, varılmak istenen yere ulaştırır, gitmek istenilen yeri düşünmek yeterlidir. Dış tesirlerle masalarımızda görülmüştür.
Büyülü Eyer: Üzerine koyulduğu atı çok güçlü kılar veya onu görünmez yapar ya da uçabilmesini sağlar.
Büyülü Giysi (Sihirli Elbise): Giyen kişiyi görünmez yapar veya başka bir canlının (hayvan veya insanın) kılığına sokar. Bazen yalnızca bir gömlektir. Türk kültürüne özgü görünmektedir.
Büyülü Gözge (Sihirli Ayna): Konuşabilir, uzak diyarları gösterebilir. Sorulan soruları cevaplayabilir. İçine girilebilir. Geçmişten ve gelecekten haber verebilir. Bırakıldığında bir denize dönüşür. Denize dönüşme özgün bir olgudur.
Büyülü Halı: Uçabilir, üzerinde insanları taşıyabilir. Kendiliğinden sahibinin yardımına koşar. Yabancı kültürlerden gelmedir.
Büyülü Iştın (Sihirli Lamba): İçinden cin çıkar, insan da içine hapsedebilir. Çıkan cini tekrar kandırıp içine sokmak gerekir, aksi takdirde o insanı kendine köle yapar. Dış tesirlerle kültürümüze girmiştir. Görünümü çok eskidir.
Büyülü Kalpak (Sihirli Şapka): Giyen kişiyi görünmez veya çok güçlü yapar. Bu kalpak bulunup çıkarıldığında o gücünü yitirir. Bazen Kavuk, Sarık, Papak, Börk gibi farklı başlık türleri masallarda yer alır.
Büyülü Kaval (Sihirli Fülüt): Çalındığında kuşlar susar, üçgündür tuz yiyen koyunlar ırmaklardan su içmeden geçer. İnsanları büyüleyip peşine takar.
Büyülü Kese: Sürekli para verir, içindeki para hiç tükenmez. Kötüniyetli kişilerin eline geçtiğinde veya ihtiyaç dışı kullanıldığında bu özelliğini yitirir.
Büyülü Kılıç: Boyu kulaçlarca uzayarak düşmanları öldürür. Dış tesirlerden etkilenmiş olma ihtimali vardır.
Büyülü Sopa: Sahibinin emriyle başkalarını aralıksız döver. Kötü insanla iyi insanı ayırt eder ve bir toplulukta yalnızca zalimleri tespit ederek döver.
Büyülü Urgan (Sihirli Halat): İstenildiği kadar uzar, bu uzunluğu kendisi ayarlar. Göğe doğru uzanabilir. Hint kültüründe müzikle uzar.
Büyülü Ülek (Sihirli Testi): Hiç durmadan su akıtır. Çöllerde susuz kalan ordular bu testi ile susuzluktan kurtulur. Türk ve İslam kültürüne özgüdür.
Büyülü Tarak: Bırakıldığında bir ormana dönüşerek sahibini korur. Tamamen Türk kültürüne özgü bir motiftir.
Büyülü Yay: Her attığını vurur. Atıcı gözünü kapatsa bile sihirli ok hedefini şaşırmadan gider kendisi bulur. Yerli bir motiftir.
Büyülü Yuvar (Sihirli Küre): Geçmişten ve gelecekten haber verebilir. Falcılar tarafından kullanılır. Daha çok Çingene Falcı motifiyle özdeşleşmiştir. Yabancı bir motiftir.
Büyülü Yüzük: Parmağa takıldığında görünmezlik, hızlılık, yenilmezlik gibi özellikler kazandırır. Çoğu zaman üzerinde tılsımlı bir taş bulunur.
Büyü Türk halk inancında amacına göre ikiye ayrılır:
Akça Büyü: Zararsız, ölümcül sonuçları olmayan büyüdür.
Kara Büyü: Zararlı, ölümcül sonuçları olan büyüdür.
Etimoloji[değiştir | kaynağı değiştir]
(Büy/Büğ/Böğ) kökünden türemiştir. Etkileme, yayılma, örtme, kapatma anlamları bulunur. Büyük kelimesiyle aynı kökten gelir. Böğe (şaman) sözcüğü ile de alakalıdır. Büğü şeklindeki söylenişinin Moğolca Böge (şaman) sözcüğü ile bağlantısı vardır. Macarca büyücüye Büvesz/Büvös denir. Modern toplumda doğuştan gelen önderlik yeteneğine Batı dillerinde Karizma (Büyülenç, Büyüleyim) denmesi, insanların bu kavrama daima duyduğu ilgiyi gösterir.
Kaynakça[değiştir | kaynağı değiştir]
Metapsişik Terimler Sözlüğü, Ergün Arıkdal
İnanç Sözlüğü, Orhan Hançerlioğlu
Yusuf Özbek-Manfred Ullman, İslam Açısından Sihir ve İslam Kültür Tarihinde Maji, İz Yayıncılık
Norman Davies, Avrupa Tarihi
Türk Söylence Sözlüğü, Deniz Karakurt, Türkiye, 2011, (OTRS: CC BY-SA 3.0)
Dipnotlar[değiştir | kaynağı değiştir]
^ hokkabaz Dil Derneği. Erişim 11 Kasım 2011.
Kategoriler: BüyüOkültizmTürk mitolojisi
قس اردو
واقعات کے غیرفطری طور پر ظہور پذیر میں لانے کافن۔ یہ علم ہر زمانے میں ہر قوم کے افراد کے عقیدے میں داخل رہا۔ اور مختلف اشخاص ہر جگہ اس کا دعوی کرتے چلے آئے ہیں۔ قدیم مصر کے پجاری اسی دعوے پر اپنی عبادت اور مذہب کی بنیاد رکھتے تھے۔ چنانچہ قربانیاں جادو ہی کی بنیاد پر دی جاتی تھیں۔ قدیم مصری ، بابل ، ویدک اور دیگر روایتوں میں دیوتاؤں کی طاقت کا ذریعہ بھی جادو ہی کو خیال کیا جاتا تھا۔ یورپ میں باوجود عیسائیت کی اشاعت کے جادو کا رواج جاری رہا۔ افریقہ میں اب تک ایسے ڈاکٹر موجود ہیں جو جادو کے ذریعے علاج کرتے ہیں۔
سیاہ علم یا کالا جادو جنوں ، دیوتاؤں اور بدروحوں کے ساتھ تعلق پیدا کرنے کا ذریعہ ہے۔ اور علم سفید یعنی سفید جادو نیک روحوں اور فرشتوں کے ساتھ ملاتا ہے۔ اس کے علاوہ قدرتی جادو قدرت کے واقعات میں تصرف کے قابل بناتا ہے۔ رمل ، جفر ، جوتش ، اور نجوم بھی اسی کی شاخیں ہیں ۔ جو توہم پرستی پر مبنی ہیں۔ ہمارے ہاں بھی جادو کئی شکلوں میں تسلیم کیا جاتا ہے۔ مثلا تعویز ، گنڈے ، جن اور بھوت کا چمٹنا اور اتارنا وغیرہ۔
فہرست [غائب کریں]
1 جادو کی ہلاکت آفرینیاں
2 جادو گر اور شیطان
3 جادو اذن الہی کے تابع
4 جادو اور سائنس
5 حوالہ جات
جادو کی ہلاکت آفرینیاں[ترمیم]
یہ جادو دین میں ہلاکت لانے والے کئی امور کا جامع ہے مثلا جنّوں اور شیطانوں سے مدد طلب کرنا ، غیر اللہ سے دل کا ڈرنا ، اللہ پر توکل کو چھوڑ بیٹھنا اور لوگوں کے مفادات و ذرائع معاش کو تباہ کرنے کے درپے ھونا وغیرہ یہ جادو معاشرے کی جڑیں کاٹنے اور اس کی بنیادیں گرانے والا آلہ ہے اور یہ خاندانوں میں جھگڑے و فسادات پیدا کرنے کا سبب بھی ہے ۔
نبی اکرم صلی اللہ علیہ و سلم نے ارشاد فرمایا ہے :
” سات مہلک چیزوں سے اجتناب کرو " ۔ صحابہ کرام رضی اللہ عنہم نے پوچھا : اے اللہ کے رسول صلی اللہ علیہ و سلم وہ کون کونسی ہیں ؟ نبی اکرم صلی اللہ علیہ و سلم نے ارشاد فرمایا :
اللہ تعالٰی کے ساتھ شرک کرنا ۔
جادو
اس شخص کو قتل کرنا جس کی جان کو ناحق مارنا اللہ نے حرام کر رکھا ہے ۔
سود خوری کرنا ۔
یتیم کا مال کھا جانا ۔
جنگ کے دن ( میدان سے ) پیٹھ پھیر کر بھاگ نکلنا ۔
اور بھولی بھالی پاکدامن و بے قصور عورتوں پر تہمت و بہتان لگانا "۔ [1]
“
جادو گر اور شیطان[ترمیم]
شیطان جادو گر کو بھڑکاتا ہے تاکہ وہ جادو کرے اور اللہ کے بندوں کو اذیت و تکلیف پہنچاۓ چنانچہ اسی سلسلہ میں اللہ تعالٰی نے ارشاد فرمایا ہے :
” وہ ان سے وہ ( جادو ) سیکھتے ہیں جس کے ذریعے وہ میاں بیوی کے مابین تفریق و علیحدگی پیدا کر دیتے ہیں۔( [2] “
اسی طرح ارشاد الہی ہے :
” وہ ایسی چیز ( جادو ) سیکھتے ہیں جو انہیں نقصان ہی پہنچاتا ہے انہیں کوئی فائدہ نہیں دیتا "۔ [3] “
جادو اذن الہی کے تابع[ترمیم]
ہر جادو مسحور پر اثر انداز نہیں ھوتا کتنے ہی جادو گر ہیں کہ انھوں نے اپنی طرف سے کسی پر جادو کا بھر پور وار کیا مگر اس پر ان کے جادو کا کوئی اثر نہ ھوا ۔
ارشاد الہی ہے :
{{اقتباس|وہ کسی کو اس ( جادو ) کے ذریعے نقصان نہیں دے سکتے سواے اللہ کے حکم کے۔ [4]
جبکہ نفع و نقصان تو سارے کا سارا اللہ تعالٰی ہی کے ہاتھ میں ہے جیسا کہ ( حدیث معاذ رضی اللہ عنہ میں ہے ) کہ نبی اکرم صلی اللہ علیہ و سلم نے ارشاد فرمایا :
” یہ بات جان لو کہ اگر ساری امت بھی تمھیں نقصان پہنچانے کے لۓ اکٹھی ھو جاۓ تو وہ تمھیں نقصان نہیں پہنچا سکتی سواۓ اس کے جو کہ اللہ تعالٰی نے تمھارے مقدر میں لکھ رکھا ہے۔ [5] “
جادو اور سائنس[ترمیم]
آج کے ترقی یافتہ دور میں ان سب چیزوں کو توہم پرستی کے سوا کچھ نہیں کہاجاتا۔
حوالہ جات[ترمیم]
^ متفق علیہ
^ سورۃ بقرہ : 102
^ سورۃ بقرہ : 102
^ ایضاً
^ صحیح ترمذی
Search Wikimedia Commons ویکیمیڈیا العام میں جادو سے متعلق وسیط ملاحظہ کریں۔
زمرہ: جادو
قس عبری
כישוף הוא פעילות שנועדה להשפיע על המציאות באמצעים על טבעיים. המונח כישוף מתייחס לפולחנים שמטרתם לבצע קסם. במונח "כישוף" טמונה קונוטציה שלילית, הן של חוטא ושל כפירה והן של קוסם רע המשתמש בפולחנים אפלים. מוניטין שליליים אלו נשתמרו היטב באגדות הילדים בדמותה של המכשפה הרעה.
מנקודת המבט של חלק מהדתות, "כישוף" שימש כמונח שלילי עבור פולחנים פגאניים של קבוצות אתניות יריבות, נחותות לכאורה, המחללות שם אלוהים ועובדות אלילים. הדתות המונותאיסטיות תמיד גינו את העוסקים בכישוף, וראו בכישוף מאפיין של פוליתאיזם (אשר היהדות מכנה עכו"ם והנצרות מכנה פאגאניזם), ושל תרבות נחותה.
תוכן עניינים [הסתרה]
1 מקור המונח
2 אמונה, עבודת אלילים ואלכימיה
3 היסטוריה של הקסם המערב אירופי
3.1 אמונות כישוף במערב אירופה
3.2 ימי הביניים
3.3 קסם ברנסאנס
3.4 הכישוף והרומנטיציזם
3.5 קסם במאה ה-20
4 מאמינים מודרניים בקסם
5 מאגיה
5.1 מאגיה כמקצוע
6 ראו גם
7 לקריאה נוספת
8 כישוף בספרות הפנטזיה
9 קישורים חיצוניים
מקור המונח[עריכת קוד מקור | עריכה]
בתנ"ך, השורש כ.ש.פ מופיע לראשונה בספר שמות, פרק כ"ב, פסוק י"ז: "מְכַשֵּׁפָה לֹא תְחַיֶּה". ציווי זה מופיע בתוך שורה של ציוויים אחרים והפירוש למונח זה מופיע בהרחבה בתורה שבעל-פה. בגלל מיעוט השימוש בכישוף לסוגיו התמעטה והלכה הספרות ההלכתית העוסקת בכישוף, בעוד שבימי קדם, על חברי הסנהדרין הייתה חובה לדעת את מקצוע הכישוף כדי שיוכלו לדון את המכשפים ולהכיר בהם (עיין מסכת סנהדרין דף סח). כיום נשארו רק שרידים הלכתיים המתייחסים לכישוף (סימן קעט משולחן ערוך יורה דעה).
בקרב העוסקים בתורת הנסתר, "כישוף" הוא מונח נייטרלי למדי אשר יש לו מספר הקשרים, כגון מאגיה לבנה ומאגיה שחורה. רבים מהעוסקים בתורת הנסתר (בעיקר בקרב הויקה) רואים בקסם יסודות דואלים המאזנים אחד את השני, בעיקר בהקשר של מגיה לבנה ושחורה. עם כל הטענות בדבר פאראנורמליות, תחום הכישוף נכשל בהשגת תמיכה מדעית מבוססת ויכול להיחקר באופן רציני רק בנוגע להשפעותיו התרבותיות והדתיות.
מקור המונח מאגיה הוא בשמם של המכשפים הפרסים והמדיינים הקדומים שכונו "מאגים" או "מאנאים" (בעברית "אמגושים"), ומכאן גם הביטוי מאניה ביוונית, שמשמעותו טירוף.
אמונה, עבודת אלילים ואלכימיה[עריכת קוד מקור | עריכה]
מערכת היחסים בין דת וכישוף דומה ליחסים בין "דת" לעבודת אלילים, כאשר המונח "דת" מתייחס למערכת אמונות "מבוססות", ו"כישוף" ו"עבודת אלילים" הן תוויות המשמשות אנשים מתוך המערכת הזו לתיאור אמונות ושיטות המתנגשות איתה או מצויות מחוצה לה.
מנקודת מבטו של כל חסיד דת מבוססת, המונח "כישוף" רומז על החזקה באמונות נחותות לעומת האמונה האמיתית, ועל כן נחשבות ל"אמונת שקר" או לכפירה. לפיכך, המונח "כישוף" מיושן, למרות האזכורים בכתבי הקודש. המונחים "כפירה" או "עבודת אלילים" (פאגאניזם) הם חלופות לשוניות מודרניות יותר.
המונח "קסם" כ-"Magic" בלעז קיבל הקשר שלילי משמם של כוהני דת זרטוסטרה - "Magi" - כפי שנטמע מהאמונה היהודית ומהשפעותיה על דתות המערב. כל המתנגדים לאמונה העברית על מסורותיה ועל תרבות האמונה שלה, או חסידי דתות אחרות הואשמו בשימוש בקסם, בהם גם חסידי הנצרות והאסלאם כשעוד היו דתות מתפתחות.
בימי הביניים החלה התפתחות המדעים, בייחוד דרך האלכימיה. האלכימיה ניסתה להגדיר חוקיות מתודולוגית להישגי ניסויים שנחשבו בעלי הישג, כמו הירפאות ממחלה והשגת עושר (בין היתר על ידי יצירת זהב). בעוד הדת עסקה בענייני אמונה ורוח, אלכימיה שיחקה מרכיב חשוב בסקרנות האנושית המתפתחת לגבי העולם הטבעי כמערכת שיטתית של אמונות ושל פרקטיקות. מתוך האלכימיה יצאה התפיסה המודרנית על קסם וכישוף כדרך שילוב בין רוח, שיטתיות וחקר מקצועי לתוך "סוד" או "חכמת נסתר" (אזוטריסיזם).
היסטוריה של הקסם המערב אירופי[עריכת קוד מקור | עריכה]
אמונות כישוף במערב אירופה[עריכת קוד מקור | עריכה]
האמונות על שימושי כישוף שונים התמעטו בהיסטוריה האירופית והמערבית, תחת לחץ הדתות המונותאיסטיות או עקב סקפטיות כלפי ממשות הכישוף, כמו גם בעקבות שליטת המדעים.
בעולם העתיק, כמו גם כיום, כישוף נחשב עניין אקזוטי. מצרים, מסופוטמיה ופרס היו ארצות בהן התמחות בכישוף נחשבה רווחת. במצרים נתגלו מספר גדול של כתבי פפירוס בנושאי כישוף ביוונית, בקופטית ובמצרית עממית. מקורות אלה מספקים מושג מסוים על תורת הכישוף, אשר מאוחר יותר הפכה לתפיסתה של התרבות המערבית על העיסוק בקסם, בייחוד בכישוף טקסי. הם מכילים דוגמות מוקדמות של:
שימוש ב"מילות כישוף" שנחשבו בעלות כוח שליטה ברוחות.
שימוש במטות, בשרביטים ובכלי פולחן אחרים.
שימוש במעגל כישוף להגנת המכשף מפני הרוחות אותן הוא מעלה באוב או מעורר.
שימוש בסמלים ובחותמים מסתוריים שנחשבו שימושיים לזימון או לעירור רוחות.
יש גם תיעוד בטקסטים אלה בעניין מדיומים. רבים מן הכשפים דורשים הבאת ילד למעגל הכישוף כדי שישמש צינור להעברת מסרים מן הרוחות. בזמנו של יוליאנוס הכופר, שנזכר בשל כפירתו בנצרות, קמו לתחייה עיסוקי הכישוף הקשורים לנאו אפלטוניות תחת מסווה של תאורגיה (מאגיה שעוסקת בכוחות אלוהיים ובהתקרבות אליהם).
ימי הביניים[עריכת קוד מקור | עריכה]
העיסוק בכישוף בימי הביניים, תחת השפעת הכנסייה, הוגבל לרוב ללימוד תורת הנסתר ולאיסוף לחשי קסם. לאלברטוס מגנוס יוחסו כוחות רבים מעין אלה. בימי הביניים המוקדמים החל להתרבות השימוש בחפצים לא רק כאובייקטים נערצים, אלא גם כמכילים כוחות שמעל הטבע. סופרו מעשיות על עצמים שבכוחם להשפיע על מלאכים לבצע ניסים, לא רק בריפוי חולים, כי אם גם למטרות כמו השפעה על תוצאות קרבות. החפצים האלו היו לקמעות, וכנסיות חתרו להשגת קמעות מעין אלה מתוך רצון להפוך למקומות עליה לרגל. כמו בכל תחום בו יש עניין כלכלי, הביקוש הביא לעלייה בהיצע. סיפורים על קמעות עושי קסם של קדושים הופצו וקובצו לאוספי מעשיות כמו "מקראת הזהב" של ג'אקובוס דה וארוג'ין או ה-Dialogus miraculorum של הקיסר מהיסטרבאך.
היו גם תחומי כישוף שנגעו בנצרות אך היו אסורים באופן רשמי. דמונולוגיה ואנג'לוגיה היו בסיס באמונות בנצרות על חיים שמסביב בדמות מלאכים ושדים. התשתית התאולוגית בחקר הדמונולוגיה הנוצרית עודדה את העוסק בקסם "למגן" את עצמו עם צומות, תפילות וטקסי פולחן כך שעל ידי שימוש (לא ראוי) בשמותיו הקדושים של האל בשפות זרות, הוא יוכל להשתמש בכוח האלוהי לכפייה על שדים להופיע ולשרתו למטרות הכישוף האישיות שלו. שלא במפתיע, הכנסייה הסתייגה מטקסים כאלו, למרות התקשרותם לנצרות.
קסם ברנסאנס[עריכת קוד מקור | עריכה]
ההומניזם הרנסאנסי ראה בנאו-אפלטוניות סוג של כישוף טקסי. לעומת זאת, הרנסאנס והמהפכה התעשייתית ראו בעליית המדעים בדמות המרת האלכימיה בכימיה, בהדחת תאוריית תלמי על היקום והאסטרולוגיה ובהתפתחות תאוריית החיידקים בעניין מחלות, כמי שצימצמו את הפנייה לכשפים וערערו את מערכת האמונות שנסמכה על כך. המתיחות שהתעוררה בשל הרפורמות הפרוטסטנטיות הביאה לגידול משמעותי בציד המכשפות, בייחוד בגרמניה, באנגליה ובסקוטלנד. לבסוף, התאולוגיה החדשה של הפרוטסטנטיות הפכה לאויב מר עוד יותר לכישוף בכך שעורערה הטקסיות שאפשרה למנהגי אמונה להיעשות כשמטרתם עיסוק בקסם. המדע, יותר מן הדת, היה עוין עוד יותר לקסם.
בצד הכישוף הטקסי שאורגן על ידי אנשי השכלה (באופן יחסי) רווחו גם מעשי קסם עממיים ברחבי אירופה, כמו התחבולנים - מכשפים עממיים, באזורי הכפר של אנגליה. במעשי הקסם שלהם בענייני אסטרולוגיה, פולקלור וגרסאות מסולפות של פולחן קסם נוצרי הם נתנו מענה לדרישת ההמונים.
הכישוף והרומנטיציזם[עריכת קוד מקור | עריכה]
תקופות מאוחרות יותר של התעניינות מחודשת בכישוף הופיעו בסוף המאה ה-19, כאשר סימבוליזם ושלוחות אחרות של הרומנטיציזם בענייני רוחניות ותרבות התגברו. הקולוניאליזם האירופי, אשר יצר קשר בין מערב אירופאים להודו ולמצרים, הכיר לאירופים מחדש אמונות אקזוטיות. הינדו ומיתולוגיה מצרית מופיעות לעתים בטקסטים של קסם מהמאה ה-19. בסוף המאה ה-19 נולדו ארגוני כישוף רבים, כולל "המסדר ההרמטי של השחר המוזהב", "החברה התיאוסופית" וגרסות כישוף של מסדרי הבונים החופשיים. ייתכן שהשחר הזהוב סימן את פסגתו של גל הקסם במושכו מפורסמים כמו המשורר האירי ויליאם באטלר ייטס, סופר האימה הבריטי אלגרנון בלקווד והסופר הוולשי ארתור מצ'ן.
קסם במאה ה-20[עריכת קוד מקור | עריכה]
התעניינות נוספת בקסם הופיעה באנגליה, עם הפעולה האחרונה שננקטה מטעם החוק כנגד מעשי כשפים ב-1951. היה זה האות למכשף ג'ראלד גרדנר, הידוע כמייסד דת הויקה הפגאנית, לפרסם את ספרו הלא בדיוני הראשון "אומנות כשפים כיום", בו הוא טען לחשיפת קיומה של כת מכשפות המתוארכת לאירופה שלפני הנצרות. הדת של גרדנר שילבה קסם ואמונה בצורה שגרמה לאנשים להרהר בדבר החציצה של תנועת ההשכלה בין השניים.
דתו של גרדנר שהתפרסמה ברבים, יחד עם רבות אחרות, פרחה בשנות ה-60 וה-70, כאשר תרבות הנגד של ההיפים הרחיבה גם היא את ההתעניינות המחודשת בקסם, בהגדת עתידות ובפרקטיקות אחרות של תורת הסוד. סניפים של הנאופגאניזם ושל אמונות ארציות אחרות שהתפרסמו בציבור מאז פרסומו של גרדנר, נטו לעקוב אחר תבנית של שילוב מלאכת קסם ואמונה. המגמה נמשכה על ידי ממשיכי תרבות הנגד, דוגמת פמיניסטיות אשר החיו מחדש את פולחן האלה. הדבר קישר אותם למסורות הגרדנריאניות הקסומות, אשר הושפעו גם הן מהעניין בתורן.
מאמינים מודרניים בקסם[עריכת קוד מקור | עריכה]
אנשים מערביים רבים טוענים לאמונתם או לעיסוקם בצורות שונות של קסם שעברו גלגולים שונים. "המסדר החתום של השחר הזהוב", אלייסטר קרולי ומאמיניהם, נחשבים למחיי מסורות הקסם בעולם דובר האנגלית של המאה ה-20, אולם בלהיטותם לבנייה מחדש של מסורות אבודות מהעבר, הם כללו לעתים גורמים שאמינותם מוטלת בספק. תנועות נוספות פעלו אותה תקופה גם בצרפת ובגרמניה. לכן, כל מסורת נוכחית העוסקת באלמנטים של הטבע, בעונות השנה וביחס המתלמד אל הארץ, אל גאיה או אל האלה, יכולה להיחשב ניאופגאניזם.
את פעולת הקסם הגדיר אלייסטר קרולי בספרו "קסם בתאוריה ובעיסוק":
Cquote2.svg
מהי פעולת קסם? ניתן להגדירה ככל אירוע בטבע המגיע לידי ביצוע באמצעות רצון. אין להוציא מהגדרה זו גידול תפוחי אדמה או בנקאות. הבה ניתן דוגמה פשוטה ביותר של פעולת קסם: אדם הגורף את חוטמו.
Cquote3.svg
– אלייסטר קרולי, קסם בתאוריה ובעיסוק, פרק 15
אף על פי שחלק מהעוסקים בקסם מעדיפים את המונח "פגאני", ניאופגאניזם הוא הגדרה מדויקת יותר לטקסים ולמסורות נוכחיות. ויקה נחשבת קסם מודרני יותר מאשר הניאופגאניזם.
מאגיה[עריכת קוד מקור | עריכה]
לפי ההגדרה של קרולי, מאגיה היא "התורה והאומנות של גרימת שינוי במציאות (הפיזית) בהתאמה עם הרצון (של המאג)". כישוף הוא אחד השלבים בפעולה המאגית. מאגים וטקסים מאגיים קיימים בכל הדתות ובכל התרבויות.
בפעולה המאגית מספר שלבים: הגדרת מטרת הפעולה המאגית (למשל פגיעה באויב), התכווננות מקדימה לטקס המאגי, על ידי בחירת הזמן בו יבוצע (למשל ירח מלא), המקום (למשל בית קברות) והשגת חפצים סמליים הדרושים לטקס (למשל חפץ משל האויב) וכן הטהרות מקדימה של המאג, מתוך הכנת גופו ונפשו לטקס (למשל טבילה במקום קדוש, התנזרות מיין ונשים).
לאחר מכן תתבצע יצירה סמלית של האזור מבוצע הטקס, למשל באמצעות ציור מעגל על הקרקע, והנחת חפצים בעלי קדושה לצידו ובתוכו וכן טיהור המקום בו יבוצע הטקס מגורמים מפריעים, כדוגמת רוחות רעות. הטיהור יכול להתבצע באמצעות קטורת, התזת מים קדושים, שירה, ואף ציווי הרוחות הרעות להסתלק באופן זמני.
בחלקה האחרון של ההכנה, תתבצע כניסה למצב תודעה מרומם ואקסטטי, באמצעות מדיטציה, סמי הזיה, ריקוד ושירה, ואף באמצעות פעילות מינית, קריאה לכוחות היקום לסייע להצלחת הטקס, למשל קריאה לכל מיני אלים ורוחות המתמחות בנושא הטקס להיכנס לגופו של המאג, להעניק לו מכוחם, ולסייע להגשמת המטרה. לעתים מקריבים קורבן או קורבן סמלי כדי לתגמל כוחות אלו. הקריאה לאלים ורוחות מתבצעת תוך שימוש בסמלים מיוחדים וחפצים המיועדים לקרוא להם.
בשלב זה יתקיים הטקס המאגי עצמו, בו המאג מתפלל, ומבצע פעולות סמליות שונות באמצעות חפצים שהכין מראש (למשל חרב קדושה בה ינתץ את סמלי האויב). בסיום הטקס המאגי, מקום הטקס המאגי מוחזר לקדמותו (למשל שריפת שאריות החפצים והקורבן, ומחיקת המעגל) תהיה יציאה ממצב התודעה האקסטטי והכרזה על סיום.
מאגיה כמקצוע[עריכת קוד מקור | עריכה]
בעולם העתיק היו בעלי מקצוע (מאגים, שמאנים, מכשפים) שהתמחותם הייתה בשינוי המציאות לפי דרישת המשלם. כזה היה בלעם בן בעור שנשכר על ידי בלק בן ציפור מלך מואב לקלל את עם ישראל. גם כהני הדת הרגילים נדרשו להשתתף בטקסים בעלי משמעות מאגית עבור ציבור המאמינים שלהם. ישנם טקסים בעלי דמיון מאגי בהם גם אנשים רגילים מורשים להשתתף, אולם, ברוב התרבויות נאסר על אדם פשוט לבצע טקסים מאגיים, מתוך חשש לשלומו של המבצע חסר הניסיון, שעלול להזיק לעצמו ולסביבתו בגלל ביצוע מרושל.
בעולם העתיק, טקסי המאגיה היו כרוכים בכל שלב משמעותי בחייו של אדם (לידה, מחלות, נישואין, הצלחה כלכלית, מוות) ושל אומה (חגי השנה, המלכת שליט חדש, ויציאה למלחמה). שרידים לטקסים מאגיים אלו נמצאים בטקסים דתיים בדתות המונותאיסטיות ותפילותיהן, ובטקסים רשמיים.
כתבים מאגיים רבים נמצאו מתקופת הפרעונים ומימי הביניים, המתארים בפירוט טקסים מאגיים שונים. אולם, אף אם לכאורה ביכולתנו לאתר את כל החפצים הנדרשים לצורכי ביצוע הטקס הקדום, הרי חסר לנו מידע על מרכיב משמעותי לביצוע הטקס המאגי - האמונות של המאג ואופן כניסתו למצב תודעה אקסטטי.
ראו גם[עריכת קוד מקור | עריכה]
איסורי כישוף ביהדות
מילת קסם
קסם
אמונה
לקריאה נוספת[עריכת קוד מקור | עריכה]
ג'פרי ב' ראסל ואלכסנדר ברוקס, היסטוריה של הכישוף - קוסמים, מכשפות ופגאנים, מאנגלית: אילת אטינגר ואהד זהבי, רסלינג, 2008.
יובל הררי, 'הכישוף היהודי הקדום', יד יצחק בן צבי, תש"ע.
כישוף בספרות הפנטזיה[עריכת קוד מקור | עריכה]
ראו:
קסם (מבוכים ודרקונים)
הארי פוטר
גנדאלף
פטיש המכשפה
בקבוק מכשפה
קישורים חיצוניים[עריכת קוד מקור | עריכה]
כישוף, באנציקלופדיה ynet
כישופים: הקדרה המבעבעת של כרמית
אלי אליהו, הכינו את המטאטאים, "הארץ", 1.2.2009
מכשף טנטרי מנסה במשך שעות לחסל ספקן באמצעות מנטרות, nrg ,24/3/08
איילת שני, מה זה בעצם אשה כשפנית (ראיון עם הסופרת דורית קידר), הארץ, 28 בנובמבר 2013
קטגוריות: אנתרופולוגיה של הדתמאגיה
משובים קודמיםמשוב על הערך
قس انسپرانتو
Magio estas tuto de la procedoj kaj ritoj, per kiuj la operacianto kredas povi efiki sur la okultajn fortojn de la mondo kaj obeigi ilin al la homaj deziroj. La vorto magio parencas al mago. La bazo de tio estas la imago, ke la naturajn objektojn movas, regas nevideblaj spiritoj (animismo), kiujn la homo kapabla devigi al sia servo. Ĝi evoluis en la primitivaj cirkostancoj de la prahomo, kiam la homo tute dependis de la naturaj elementoj, bonŝanco. Tre gravas en la magia rito la imitado (ĉasado, kapto de besto) kaj eldiro de nomo. La praa arto (danco, artludo, desegnado) elkreskis el la magio. Foje eĉ en religioj troviĝas magiaj spuroj, kiuj tamen antropologoj efike distingas el religio. Eĉ iuj religioj, kiel la Biblia kaj Kristana, rifuzas kiel sensencajn kaj neefikajn kaj pekajn ĉiujn magiajn praktikadojn. Oni distingas blankan (bonfara) kaj nigran magion (malbonfara) ekde la mezepoko.
Antropologia vidpunkto[redakti | redakti fonton]
Antropologio kun psikologoj kaj faka kredantaro opinias ke la unuaj religiecaj sentoj en la prahomaro eble estis signitaj je magio, kiun la postaj generacioj kapablis distingi el religio. Krome ili dividas magion el religio. Dum en religio, la kredanto ne havas kontrolon sur la okultaj fortoj, kaj nur povas peti kaj pruvi proponi akordojn al la gedioj, aŭ esperi bonan volon de gediuloj aŭ spiritoj, en magio, la sorĉisto havas povon (aŭ kredas havi povon), ĉar tiu konas formulojn aŭ ritojn, kiujn certe devigas (tiu kredas) la spiritojn, demonojn, gediojn aŭ okultajn fortojn, por ke ili faru kion tiu volas. Sekve, antropologie, la katolika pastro, kiu kredas devigi ke la demonon eliru korpon de posedato per formuloj de ekzorcismo, unuvide tiam ŝajnas praktiki magion, ĉar li ne petas al la demono eliri la posedaton, sed vere ordonas tion al ĝi; sed, duavide, li sin montras religia ĉar li petas al Dio ke al la demono estu ordinite forlasi la posedaton, kiel dedukteblas el la Preĝoj en la koncerna Katolika Ritaro.
Vidu ankaŭ[redakti | redakti fonton]
Feo
Magoj
Okultismo
Sakramento
Ŝamanismo
Sorĉistino
Eksteraj ligiloj[redakti | redakti fonton]
Les lignes de la main Artlibre.png Rilataj artikoloj troviĝas en
Portalo pri Aŭgurado
Inverted pentacle.PNG
Kategorioj: MagioFolkloroEsoterismoOkultis mo
قس انگلیسی
Magic or sorcery is an attempt to understand, experience and influence the world using rituals, symbols, actions, gestures and language.[1][2][3][4] Modern Western magicians generally state magic's primary purpose to be personal spiritual growth.[5] Modern theories of magic may see it as the result of a universal sympathy where some act can produce a result somewhere else, or as a collaboration with spirits who cause the effect.[6]
The belief in and the practice of magic has been present since the earliest human cultures and continues to have an important religious and medicinal role in many cultures today.[7][8] Magic is often viewed with suspicion by the wider community, and is sometimes practiced in isolation and secrecy.[4]
The concept of magic as a category separate from religion first appeared in Judaism, which derided as magic the practices of pagan worship designed to appease and receive benefits from gods other than Yahweh.[2] Hanegraaff argues that magic is in fact "...a largely polemical concept that has been used by various religious interest groups either to describe their own religious beliefs and practices or – more frequently – to discredit those of others".[3]
Contents [show]
Etymology[edit]
The word "magic" derives via Latin magicus from the Greek adjective magikos (μαγικός) used in reference to the "magical" arts of the Persian Magicians (Greek: magoi, singular mágos, μάγος), the Zoroastrian astrologer priests of the ancient Persian Empire. Greek mágos is first attested in Heraclitus (6th century BC, apud. Clement Protrepticus 12) who curses the Magians and others for their "impious rites".
Likewise, sorcery was taken in ca. 1300 from Old French sorcerie, which is from Vulgar Latin *sortiarius, from sors "fate", apparently meaning "one who influences fate".
Common features of magical practice[edit]
Rituals[edit]
See also: Theurgy
Magical rituals are the precisely defined actions (including speech) used to work magic. Bronisław Malinowski describes ritual language as possessing a high "coefficient of weirdness", by which he means that the language used in ritual is archaic and out of the ordinary, which helps foster the proper mindset to believe in the ritual.[9] S. J. Tambiah notes, however, that even if the power of the ritual is said to reside in the words, "the words only become effective if uttered in a very special context of other action."[10] These other actions typically consist of gestures, possibly performed with special objects at a particular place or time. Object, location, and performer may require purification beforehand. This caveat draws a parallel to the felicity conditions J. L. Austin requires of performative utterances.[11] By "performativity" Austin means that the ritual act itself achieves the stated goal. For example, a wedding ceremony can be understood as a ritual, and only by properly performing the ritual does the marriage occur. Émile Durkheim stresses the importance of rituals as a tool to achieve "collective effervescence", which serves to help unify society. On the other hand, some psychologists compare such rituals to obsessive-compulsive rituals, noting that attentional focus falls on the lower level representation of simple gestures.[12] This results in goal demotion, as the ritual places more emphasis on performing the ritual just right than on the connection between the ritual and the goal.
Magical symbols[edit]
Helm of Awe (ægishjálmr) - magical symbol worn by Vikings for invincibility. Modern day use by Ásatrú followers for protection.
Magic often utilizes symbols that are thought to be intrinsically efficacious. Anthropologists, such as Sir James Frazer (1854–1938), have characterized the implementation of symbols into two primary categories: the "principle of similarity", and the "principle of contagion." Frazer further categorized these principles as falling under "sympathetic magic", and "contagious magic." Frazer asserted that these concepts were "general or generic laws of thought, which were misapplied in magic."[13]
Principle of similarity[edit]
The principle of similarity, also known as the "association of ideas", which falls under the category of sympathetic magic, is the thought that if a certain result follows a certain action, then that action must be responsible for the result. Therefore, if one is to perform this action again, the same result can again be expected. One classic example of this mode of thought is that of the rooster and the sunrise. When a rooster crows, it is a response to the rising of the sun. Based on sympathetic magic, one might interpret these series of events differently. The law of similarity would suggest that since the sunrise follows the crowing of the rooster, the rooster must have caused the sun to rise.[14] Causality is inferred where it might not otherwise have been. Therefore, a practitioner might believe that if he is able to cause the rooster to crow, he will be able to control the timing of the sunrise. Another use of the principle of similarity is the construction and manipulation of representations of some target to be affected (e.g. voodoo dolls), believed to bring about a corresponding effect on the target (e.g. breaking a limb of a doll will bring about an injury in the corresponding limb of someone depicted by the doll).
Principle of contagion[edit]
Another primary type of magical thinking includes the principle of contagion. This principle suggests that once two objects come into contact with each other, they will continue to affect each other even after the contact between them has been broken. One example that Tambiah gives is related to adoption. Among some American Indians, for example, when a child is adopted his or her adoptive mother will pull the child through some of her clothes, symbolically representing the birth process and thereby associating the child with herself.[15] Therefore, the child emotionally becomes hers even though their relationship is not biological. As Claude Lévi-Strauss would put it: the birth "would consist, therefore, in making explicit a situation originally existing on the emotional level and in rendering acceptable to the mind pains which the body refuses to tolerate...the woman believes in the myth and belongs to a society which believes in it."[16]
Symbols, for many cultures that use magic, are seen as a type of technology. Natives might use symbols and symbolic actions to bring about change and improvements, much like Western cultures might use advanced irrigation techniques to promote soil fertility and crop growth. Michael Brown discusses the use of nantag stones among the Aguaruna as being similar to this type of "technology."[17] These stones are brought into contact with stem cuttings of plants like manioc before they are planted in an effort to promote growth. Nantag are powerful tangible symbols of fertility, so they are brought into contact with crops to transmit their fertility to the plants.
Others argue that ritualistic actions are merely therapeutic. Tambiah cites the example of a native hitting the ground with a stick. While some may interpret this action as symbolic (i.e. the man is trying to make the ground yield crops through force), others would simply see a man unleashing his frustration at poor crop returns. Ultimately, whether or not an action is symbolic depends upon the context of the situation as well as the ontology of the culture. Many symbolic actions are derived from mythology and unique associations, whereas other ritualistic actions are just simple expressions of emotion and are not intended to enact any type of change.
Magical language[edit]
See also: Magic spell and Magic word
The performance of magic almost always involves the use of language. Whether spoken out loud or unspoken, words are frequently used to access or guide magical power. In "The Magical Power of Words" (1968) S. J. Tambiah argues that the connection between language and magic is due to a belief in the inherent ability of words to influence the universe. Bronisław Malinowski, in Coral Gardens and their Magic (1935), suggests that this belief is an extension of man's basic use of language to describe his surroundings, in which "the knowledge of the right words, appropriate phrases and the more highly developed forms of speech, gives man a power over and above his own limited field of personal action."[18] Magical speech is therefore a ritual act and is of equal or even greater importance to the performance of magic than non-verbal acts.[19]
Not all speech is considered magical. Only certain words and phrases or words spoken in a specific context are considered to have magical power.[20] Magical language, according to C. K. Ogden and I. A. Richards's (1923) categories of speech, is distinct from scientific language because it is emotive and it converts words into symbols for emotions; whereas in scientific language words are tied to specific meanings and refer to an objective external reality.[21] Magical language is therefore particularly adept at constructing metaphors that establish symbols and link magical rituals to the world.[22]
Malinowski argues that "the language of magic is sacred, set and used for an entirely different purpose to that of ordinary life."[23] The two forms of language are differentiated through word choice, grammar, style, or by the use of specific phrases or forms:spells, songs, blessings, or chants, for example. Sacred modes of language often employ archaic words and forms in an attempt to invoke the purity or "truth" of a religious or a cultural "golden age". The use of Hebrew in Judaism is an example.[24]
Another potential source of the power of words is their secrecy and exclusivity. Much sacred language is differentiated enough from common language that it is incomprehensible to the majority of the population and it can only be used and interpreted by specialized practitioners (magicians, priests, shamans, even mullahs).[25][26] In this respect, Tambiah argues that magical languages violate the primary function of language: communication.[27] Yet adherents of magic are still able to use and to value the magical function of words by believing in the inherent power of the words themselves and in the meaning that they must provide for those who do understand them. This leads Tambiah to conclude that "the remarkable disjunction between sacred and profane language which exists as a general fact is not necessarily linked to the need to embody sacred words in an exclusive language."[24]
Magicians[edit]
Main article: Magician (paranormal)
The "Magician" card from a 15th-century tarot deck.
A magician is any practitioner of magic, even if they are specialists or common practitioners who do not consider themselves to be magicians.[28]
The possession of magical knowledge alone may be insufficient to grant magical power; often a person must also possess certain magical objects, traits or life experiences in order to be a magician. Among the Azande, for example, in order to question an oracle a man must have both the physical oracle (poison, or a washboard, for example) and knowledge of the words and the rites needed to make the object function.[29]
A variety of personal traits may be credited with giving magical power, and frequently they are associated with an unusual birth into the world.[30] For example, in 16th century Friuli, babies born with the caul were believed to be benandanti or "Good Walkers" who would battle evil witches in night time battles over the bounty of the next year's crops. They did not particularly think of themselves as witches, though the term was only later applied to them by the Catholic Church as the Italian Inquisition came under way.[31]
Certain post-birth experiences are also be believed to convey magical power. For example a person's survival of a near-death illness may be taken as evidence of their power as a healer: in Bali a medium's survival is proof of her association with a patron deity and therefore her ability to communicate with other gods and spirits.[32] Initiations are perhaps the most commonly used ceremonies to establish and to differentiate magicians from common people. In these rites the magician's relationship to the supernatural and his entry into a closed professional class is established, often through rituals that simulate death and rebirth into a new life.[33]
Given the exclusivity of the criteria needed to become a magician, much magic is performed by specialists.[34] Laypeople will likely have some simple magical rituals for everyday living, but in situations of particular importance, especially when health or major life events are concerned, a specialist magician will often be consulted.[35] The powers of both specialist and common magicians are determined by culturally accepted standards of the sources and the breadth of magic. A magician may not simply invent or claim new magic; the magician is only as powerful as his peers believe him to be.[36]
In different cultures, various types of magicians may be differentiated based on their abilities, their sources of power, and on moral considerations, including divisions into different categories like sorcerer, wizard, witch, healer and others.
Witchcraft[edit]
Main article: Witchcraft
In non-scientific societies, perceived magical attack is an idea sometimes employed to explain personal or societal misfortune.[37] In anthropological and historical contexts this is often termed witchcraft or sorcery, and the perceived attackers "witches" or "sorcerers". Their maleficium is often seen as a biological trait or an acquired skill.[38] Known members of the community may be accused as witches, or the witches may be perceived as supernatural, non-human entities.[39] In early modern Europe and Britain such accusations led to the executions of tens of thousands of people, who were seen to be in league with Satan. Those accused of being satanic 'witches' were often practitioners of (usually benign) folk magic,[40] and the English term 'witch' was also sometimes used without its pejorative sense to describe such practitioners.[41]
Theories[edit]
This section needs additional citations for verification. Please help improve this article by adding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged and removed. (December 2006)
Anthropological and psychological origins[edit]
Definitions of relevant terminology[edit]
The foremost perspectives on magic in anthropology are functionalist, symbolist and intellectualist. These three perspectives are used to describe how magic works in a society. The functionalist perspective, usually associated with Bronisław Malinowski, maintains that all aspects of society are meaningful and interrelated.[42] In the functionalist perspective, magic performs a latent function in the society. The symbolist perspective researches the subtle meaning in rituals and myths that define a society[43] and deals with questions of theodicy—"why do bad things happen to good people?" Finally the intellectualist perspective, associated with Edward Burnett Tylor and Sir James Frazer, regard magic as logical, but based on a flawed understanding of the world.
Magical thinking[edit]
Main article: Magical thinking
The term "magical thinking" in anthropology, psychology, and cognitive science refers to causal reasoning often involving associative thinking, such as the perceived ability of the mind to affect the physical world (see the philosophical problem of mental causation) or correlation mistaken for materialist causation. Perceived causal associations between actions or events may derive from symbolic associations such as metaphor, metonym, "As above, so below" from Hermeticism and apparent synchronicity (coincidental magic).
Psychological theories of magic[edit]
Main article: Psychological theories of magic
Psychological theories treat magic as a personal phenomenon intended to meet individual needs, as opposed to a social phenomenon serving a collective purpose. The explanatory power of magic should not be underestimated, however. Both in the past and in the modern world magical belief systems can provide explanations for otherwise difficult or impossible to understand phenomena while providing a spiritual and metaphysical grounding for the individual. Furthermore, as both Brian Feltham and Scott E. Hendrix argue, magical beliefs need not represent a form of irrationality, nor should they be viewed as incompatible with modern views of the world.[44][45]
Intellectualist perspectives[edit]
Further information: Myth and ritual and Shamanism
The belief that one can influence supernatural powers, by prayer, sacrifice or invocation goes back to prehistoric religion and is present in early records such as the Egyptian pyramid texts and the Indian Vedas.[46]
James George Frazer asserted that magical observations are the result of an internal dysfunction: "Men mistook the order of their ideas for the order of nature, and hence imagined that the control which they have, or seem to have, over their thoughts, permitted them to exercise a corresponding control over things."[47]
Others, such as N. W. Thomas[48] and Sigmund Freud have rejected this explanation. Freud explains that "the associated theory of magic merely explains the paths along which magic proceeds; it does not explain its true essence, namely the misunderstanding which leads it to replace the laws of nature by psychological ones".[49] Freud emphasizes that what led primitive men to come up with magic is the power of wishes: "His wishes are accompanied by a motor impulse, the will, which is later destined to alter the whole face of the earth in order to satisfy his wishes. This motor impulse is at first employed to give a representation of the satisfying situation in such a way that it becomes possible to experience the satisfaction by means of what might be described as motor hallucinations. This kind of representation of a satisfied wish is quite comparable to children's play, which succeeds their earlier purely sensory technique of satisfaction. [...] As time goes on, the psychological accent shifts from the motives for the magical act on to the measures by which it is carried out—that is, on to the act itself. [...] It thus comes to appear as though it is the magical act itself which, owing to its similarity with the desired result, alone determines the occurrence of that result."[50]
Theories on the relationship of magic, science, art and religion[edit]
Main articles: Magic and religion and Myth and ritual
Magic and religion are categories of beliefs and systems of knowledge used within societies. While generally considered distinct categories in western cultures, the interactions, similarities, and differences have been central to the study of magic for many theorists in sociology and anthropology, including Frazer, Mauss, S. J. Tambiah, Malinowski, Michael Nevin and Isabelle Sarginson. From the intellectualist and functionalist perspectives, magic is often considered most analogous to science and technology.
Marcel Mauss[edit]
In A General Theory of Magic,[51] Marcel Mauss classifies magic as a social phenomenon, akin to religion and science, but yet a distinct category. In practice, magic bears a strong resemblance to religion. Both use similar types of rites, materials, social roles and relationships to accomplish aims and engender belief. They both operate on similar principles, in particular those of consecration and sanctity of objects and places, interaction with supernatural powers mediated by an expert, employment of symbolism, sacrifice, purification and representation in rites, and the importance of tradition and continuation of knowledge. Magic and religion also share a collective character and totality of belief. The rules and powers of each are determined by the community's ideals and beliefs and so may slowly evolve. Additionally neither supports partial belief. Belief in one aspect of the phenomena necessitates belief in the whole, and each incorporates structural loopholes to accommodate contradictions.
The distinction Mauss draws between religion and magic is both of sentiment and practice. He portrays magic as an element of pre-modern societies and in many respects an antithesis of religion. Magic is secretive and isolated, and rarely performed publicly in order to protect and to preserve occult knowledge. Religion is predictable and prescribed and is usually performed openly in order to impart knowledge to the community. While these two phenomena do share many ritual forms, Mauss concludes that "a magical rite is any rite that does not play a part in organized cults. It is private, secret, mysterious and approaches the limit of prohibited rite."[4] In practice, magic differs from religion in desired outcome. Religion seeks to satisfy moral and metaphysical ends, while magic is a functional art which often seeks to accomplish tangible results. In this respect magic resembles technology and science. Belief in each is diffuse, universal, and removed from the origin of the practice. Yet, the similarity between these social phenomena is limited, as science is based in experimentation and development, whereas magic is an "a priori belief."[52] Mauss concludes that though magical beliefs and rites are most analogous to religion, magic remains a social phenomenon distinct from religion and science with its own characteristic rules, acts and aims.
S. J. Tambiah[edit]
According to Stanley Tambiah, magic, science, and religion all have their own "quality of rationality", and have been influenced by politics and ideology.[53] Tambiah also believes that the perceptions of these three ideas have evolved over time as a result of Western thought. The lines of demarcation between these ideas depend upon the perspective of a variety of anthropologists, but Tambiah has his own opinions regarding magic, science, and religion.
According to Tambiah, religion is based on an organized community, and it is supposed to encompass all aspects of life. In religion, man is obligated to an outside power and he is supposed to feel piety towards that power. Religion is effective and attractive because it is generally exclusive and strongly personal. Also, because religion affects all aspects of life, it is convenient in the sense that morality and notions of acceptable behavior are imposed by God and the supernatural. Science, on the other hand, suggests a clear divide between nature and the supernatural, making its role far less all-encompassing than that of religion.
As opposed to religion, Tambiah suggests that mankind has a much more personal control over events. Science, according to Tambiah, is "a system of behavior by which man acquires mastery of the environment."[54] Whereas in religion nature and the supernatural are connected and essentially interchangeable, in science, nature and the supernatural are clearly separate spheres. Also, science is a developed discipline; a logical argument is created and can be challenged. The base of scientific knowledge can be extended, while religion is more concrete and absolute. Magic, the less accepted of the three disciplines in Western society, is an altogether unique idea.
Tambiah states that magic is a strictly ritualistic action that implements forces and objects outside the realm of the gods and the supernatural. These objects and events are said to be intrinsically efficacious, so that the supernatural is unnecessary. To some, including the Greeks, magic was considered a "proto-science." Magic has other historical importance as well.
Much of the debate between religion and magic originated during the Protestant Reformation. The Catholic Church was attacked for its doctrine of transubstantiation because it was considered a type of sacramental magic. Furthermore, the possibility of anything happening outside of God's purpose was denied. Spells[55] were viewed as ineffective and blasphemous, because religion required belief in "a conscious agent who could be deflected from this purpose by prayer and supplication."[56] Prayer was the only way to effectively enact positive change. The Protestant Reformation was a significant moment in the history of magical thought because Protestantism provided the impetus for a systematic understanding of the world. In this systematic framework, there was no room for magic and its practices. Besides the Reformation, the Renaissance was an influential epoch in the history of thought concerning magic and science.
During the Renaissance, magic was less stigmatized even though it was done in secret and therefore considered "occult". Renaissance magic was based on cosmology, and its powers were said to be derived from the stars and the alignment of the planets. Newton himself began his work in mathematics because he wanted to see "whether judicial astrology had any claim to validity."[57]
The lines of demarcation between science, magic, and religion all have origins dating to times when established thought processes were challenged. The rise of Western thought essentially initiated the differentiation between the three disciplines. Whereas science could be revised and developed through rational thought, magic was seen as less scientific and systematic than science and religion, making it the least respected of the three.
Bronisław Malinowski[edit]
Main article: Bronisław Malinowski
In his essay "Magic, Science and Religion", Bronisław Malinowski contends that every person, no matter how primitive, uses both magic and science. To make this distinction he breaks up this category into the "sacred" and the "profane"[58] or "magic/religion" and science. He theorizes that feelings of reverence and awe rely on observation of nature and a dependence on its regularity. This observation and reasoning about nature is a type of science. Magic and science both have definite aims to help "human instincts, needs and pursuits."[59] Both magic and science develop procedures that must be followed to accomplish specific goals. Magic and science are both based on knowledge; magic is knowledge of the self and of emotion, while science is knowledge of nature.
According to Malinowski, magic and religion are also similar in that they often serve the same function in a society. The difference is that magic is more about the personal power of the individual and religion is about faith in the power of God. Magic is also something that is passed down over generations to a specific group while religion is more broadly available to the community.
To end his essay, Malinowski poses the question, "why magic?" He writes, "Magic supplies primitive man with a number of ready-made rituals, acts and beliefs, with a definite mental and practical technique which serves to bridge over the dangerous gaps in every important pursuit or critical situation."[60]
Robin Horton[edit]
In "African Traditional Thought and Western Science,"[61] Robin Horton compares the magical and religious thinking of non-modernized cultures with western scientific thought. He argues that both traditional beliefs and western science are applications of "theoretical thinking." The common form, function, and purpose of these theoretical idioms are therefore structured and explained by eight main characteristics of this type of thought:
In all cultures the majority of human experience can be explained by common sense. The purpose then of theory is to explain forces that operate behind and within the commonsense world. Theory should impose order and reason on everyday life by attributing cause to a few select forces.[62]
Theories also help place events in a causal context that is greater than common sense alone can provide, because commonsense causation is inherently limited by what we see and experience. Theoretical formulations are therefore used as intermediaries to link natural effects to natural causes.[63]
"Common sense and theory have complementary roles in everyday life."[64] Common sense is more handy and useful for a wide range of everyday circumstances, but occasionally there are circumstances that can only be explained using a wider causal vision, so a jump to theory is made.
"Levels of theory vary with context."[65] There are widely and narrowly encompassing theories, and the individual can usually chose which to use in order to understand and explain a situation as is deemed appropriate.
All theory breaks up aspects of commonsense events, abstracts them and then reintegrates them into the common usage and understanding.[66]
Theory is usually created by analogy between unexplained and familiar phenomena.[67]
When theory is based on analogy between explained and unexplained observations, "generally only a limited aspect of the familiar phenomena is incorporated into (the) explanatory model".[68] It is this process of abstraction that contributes to the ability of theories to transcend commonsense explanation. For example, gods have the quality of spirituality by omission of many common aspects of human life.
Once a theoretical model has been established, it is often modified to explain contradictory data so that it may no longer represent the analogy on which is was based.[69]
While both traditional beliefs and western science are based on theoretical thought, Horton argues that the differences between these knowledge systems in practice and form are due to their states in open and closed cultures.[70] He classifies scientifically oriented cultures as "open" because they are aware of other modes of thought, while traditional cultures are "closed" because they are unaware of alternatives to the established theories. The varying sources of information in these systems results in differences in form which, Horton asserts, often blinds observers from seeing the similarities between the systems as two applications of theoretical thought.
Alan Moore[edit]
Alan Moore says that magic is indistinguishable from art whether it be writing, music, sculpture, or any other form. He supports his proposition by stating that magic is referred to in early texts simply as "the art". Also books of spells were referred to as "grimoires" in the past which is another way of saying "grammar" and to cast a spell means simply to spell. He states that magic is simply the manipulation of symbols, words, or images, to achieve changes in consciousness.[71][72]
History[edit]
Further information: History of astrology and History of religions
Ancient Egypt[edit]
Egyptians believed that with Heka, the activation of the Ka, an aspect of the soul of both gods and humans, (and divine personification of magic), they could influence the gods and gain protection, healing and transformation. Health and wholeness of being were sacred to Heka. There is no word for religion in the ancient Egyptian language as mundane and religious world views were not distinct; thus, Heka was not a secular practice but rather a religious observance. Every aspect of life, every word, plant, animal and ritual was connected to the power and authority of the gods.[73]
In ancient Egypt, magic consisted of four components; the primeval potency that empowered the creator-god was identified with Heka, who was accompanied by magical rituals known as Seshaw held within sacred texts called Rw. In addition Pekhret, medicinal prescriptions, were given to patients to bring relief. This magic was used in temple rituals as well as informal situations by priests. These rituals, along with medical practices, formed an integrated therapy for both physical and spiritual health. Magic was also used for protection against the angry deities, jealous ghosts, foreign demons and sorcerers who were thought to cause illness, accidents, poverty and infertility.[74] Temple priests used wands during magical rituals.[citation needed]
Mesopotamia[edit]
[icon] This section requires expansion. (November 2011)
In parts of Mesopotamian religion, magic was believed in and actively practiced. At the city of Uruk, archaeologists have excavated houses dating from the 5th and 4th centuries BCE in which cuneiform clay tablets have been unearthed containing magical incantations.[75]
Classical antiquity[edit]
Main article: Magic in the Greco-Roman world
Hecate, the ancient Greek goddess of magic.
In ancient Greece magic was involved in practice of religion, medicine, and divination.[76][not in citation given]
The Greek mystery religions had strongly magical components,[citation needed] and in Egypt, a large number of magical papyri, in Greek, Coptic, and Demotic, have been recovered.[citation needed] They contain early instances of:
the use of "magic words" said to have the power to command spirits;[citation needed]
the use of wands and other ritual tools;[citation needed]
the use of a magic circle to defend the magician against the spirits that he is invoking or evoking;[citation needed] and
the use of mysterious symbols or sigils which are thought to be useful when invoking or evoking spirits.[77]
The practice of magic was banned in the Roman world, and the Codex Theodosianus states:[78]
If any wizard therefore or person imbued with magical contamination who is called by custom of the people a magician...should be apprehended in my retinue, or in that of the Caesar, he shall not escape punishment and torture by the protection of his rank.
Middle Ages[edit]
Several medieval scholars were considered to be magicians in popular legend, notably Gerbert d'Aurillac and Albertus Magnus: both men were active in the scientific research of their day as well as in ecclesiastical matters, which was enough to attach to them a nimbus of the occult.
Magical practice was actively discouraged by the church, but it remained widespread in folk religion throughout the medieval period. The demonology and angelology contained in the earliest grimoires assume a life surrounded by Christian implements and sacred rituals. The underlying theology in these works of Christian demonology encourages the magician to fortify himself with fasting, prayers, and sacraments, so that by using the holy names of God in the sacred languages, he could use divine powers to coerce demons into appearing and serving his usually lustful or avaricious magical goals.[79]
13th century astrologers include Johannes de Sacrobosco and Guido Bonatti.
Renaissance[edit]
Further information: Renaissance magic
Renaissance humanism saw resurgence in hermeticism and Neo-Platonic varieties of ceremonial magic. The Renaissance, on the other hand, saw the rise of science, in such forms as the dethronement of the Ptolemaic theory of the universe, the distinction of astronomy from astrology, and of chemistry from alchemy.[80]
The seven artes magicae or artes prohibitae or arts prohibited by canon law by Johannes Hartlieb in 1456 were: nigromancy (which included "black magic" and "demonology"), geomancy, hydromancy, aeromancy, pyromancy, chiromancy, and scapulimancy and their sevenfold partition emulated the artes liberales and artes mechanicae. Both bourgeoisie and nobility in the 15th and 16th century showed great fascination with these arts, which exerted an exotic charm by their ascription to Arabic, Jewish, Gypsy and Egyptian sources, and the popularity of white magic increased. However, there was great uncertainty in distinguishing practices of superstition, occultism, and perfectly sound scholarly knowledge or pious ritual. The intellectual and spiritual tensions erupted in the Early Modern witch craze, further reinforced by the turmoil of the Protestant Reformation, especially in Germany, England, and Scotland.[80]
Baroque[edit]
Further information: 17th-century philosophy, natural magic, and Isaac Newton's occult studies
A talisman from the Black Pullet, a late grimoire containing instructions on how a magician might cast rings and craft amulets for various magical applications, culminating in the Hen that Lays Golden Eggs.
Study of the occult arts remained intellectually respectable well into the 17th century, and only gradually divided into the modern categories of natural science, occultism, and superstition. The 17th century saw the gradual rise of the "age of reason", while belief in witchcraft and sorcery, and consequently the irrational surge of Early Modern witch trials, receded, a process only completed at the end of the Baroque period circa 1730. Christian Thomasius still met opposition as he argued in his 1701 Dissertatio de crimine magiae that it was meaningless to make dealing with the devil a criminal offence, since it was impossible to really commit the crime in the first place. In Britain, the Witchcraft Act of 1735 established that people could not be punished for consorting with spirits, while would-be magicians pretending to be able to invoke spirits could still be fined as con artists.
[The] wonderful power of sympathy, which exists throughout the whole system of nature, where everything is excited to beget or love its like, and is drawn after it, as the loadstone draws iron... There is ... such natural accord and discord, that some will prosper more luxuriantly in another's company; while some, again, will droop and die away, being planted near each other. The lily and the rose rejoice by each other's side; whilst ... fruits will neither ripen nor grow in aspects that are inimical to them. In stones likewise, in minerals, ... the same sympathies and antipathies are preserved. Animated nature, in every clime, in every corner of the globe, is also pregnant with similar qualities... Thus we find that one particular bone ... in a hare's foot instantly mitigates the most excruciating tortures of the cramp; yet no other bone nor part of that animal can do the like... From what has been premised, we may readily conclude that there are two distinct species of magic; one whereof, being inherent in the occult properties of nature, is called natural magic; and the other, being obnoxious and contrary to nature, is termed infernal magic, because it is accomplished by infernal agency or compact with the devil...[81]
Under the veil of natural magic, it hath pleased the Almighty to conceal many valuable and excellent gifts, which common people either think miraculous, or next to impossible. And yet in truth, natural magic is nothing more than the workmanship of nature, made manifest by art; for, in tillage, as nature produceth corn and herbs, so art, being nature's handmaid, prepareth and helpeth it forward... And, though these things, while they lie hid in nature, do many of them seem impossible and miraculous, yet, when they are known, and the simplicity revealed, our difficulty of apprehension ceases, and the wonder is at an end; for that only is wonderful to the beholder whereof he can conceive no cause nor reason... Many philosophers of the first eminence, as Plato, Pythagoras, Empedocles, Democritus, &c. travelled through every region of the known world for the accomplishment of this kind of knowledge; and, at their return, they publicly preached and taught it. But above all, we learn from sacred and profane history, that Solomon was the greatest proficient in this art of any either before or since his time; as he himself hath declared in Ecclesiastes and the Book of Wisdom, where he saith,
"God hath given me the true science of things, so as to know how the world was made, and the power of the elements, the beginning, and the end, and the midst of times, the change of seasons, the courses of the year, and the situation of the stars, the nature of human beings, and the quality of beasts, the power of winds, and the imaginations of the mind; the diversities of plants, the virtues of roots, and all things whatsoever, whether secret or known, manifest or invisible."[82]
And hence it was that the magi, or followers of natural magic, were accounted wise, and the study honourable; because it consists in nothing more than the most profound and perfect part of natural philosophy, which defines the nature, causes, and effects, of things.[82]
How far such inventions as are called charms, amulets, periapts, and the like, have any foundation in natural magic, may be worth our enquiry; because, if cures are to be effected through their medium, and that without any thing derogatory to the attributes of the Deity, or the principles of religion, I see no reason why they should be rejected with that inexorable contempt which levels the works of God with the folly and weakness of men. Not that I would encourage superstition, or become an advocate for a ferrago of absurdities; but, when the simplicity of natural things, and their effects, are rejected merely to encourage professional artifice and emolument, it is prudent for us to distinguish between the extremes of bigoted superstition and total unbelief.[83]
It was the opinion of many eminent physicians, of the first ability and learning, that such kind of charms or periapts as consisted of certain odoriferous herbs, balsamic roots, mineral concretions, and metallic substances, might have, and most probably possessed, by means of their strong medicinal properties, the virtue of curing... though without the least surprise or admiration; because the one appears in a great measure to be the consequence of manual operation, which is perceptible and visible to the senses, whilst the other acts by an innate or occult power, which the eye cannot see, nor the mind so readily comprehend; yet, in both cases, perhaps, the effect is produced by a similar cause; and consequently all such remedies... are worthy of our regard, and ought to excite in us not only a veneration for the simple practice of the ancients in their medical experiments, but a due sense of gratitude to the wise Author of our being, who enables us, by such easy means, to remove the infirmities incident to mankind. Many reputable authors ... contend that not only such physical alligations, appensions, periapts, amulets, charms, &c. which, from their materials appear to imbibe and to diffuse the medical properties above described, ought in certain obstinate and equivocal disorders to be applied, but those likewise which from their external form and composition have no such inherent virtues to recommend them; for harm they can do none, and good they might do, either by accident or through the force of imagination. And it is asserted, with very great truth, that through the medium of hope and fear, sufficiently impressed upon the mind or imagination... Of the truth of this we have the strongest and most infallible evidence in the hiccough, which is instantaneously cured by any sudden effect of fear or surprise; ... Seeing, therefore, that such virtues lie hid in the occult properties of nature, united with the sense or imagination of man... without any compact with spirits, or dealings with the devil; we surely ought to receive them into our practice, and to adopt them as often as occasion seriously requires, although professional emolument and pecuniary advantage might in some instances be narrowed by it.[84][85]
— Ebenezer Sibly (1751–1800), An Illustration of the Celestial Science of Astrology, Part the Fourth.
Containing the Distinction between Astrology and the Wicked Practice of Exorcism.
with a General Display of Witchcraft, Magic, and Divination,
founded upon the Existence of Spirits Good and Bad and their Affinity with the Affairs of this World.
Romanticism[edit]
From 1776 to 1781 AD, Jacob Philadelphia performed feats of magic, sometimes under the guise of scientific exhibitions, throughout Europe and Russia. Baron Carl Reichenbach's experiments with his Odic force appeared to be an attempt to bridge the gap between magic and science. More recent periods of renewed interest in magic occurred around the end of the 19th century, where Symbolism and other offshoots of Romanticism cultivated a renewed interest in exotic spiritualities. European colonialism put Westerners in contact with India and Egypt and re-introduced exotic beliefs. Hindu and Egyptian mythology frequently feature in 19th century magical texts.[86] The late 19th century spawned a large number of magical organizations, including the Hermetic Order of the Golden Dawn, the Theosophical Society, and specifically magical variants on Freemasonry. The Golden Dawn represented perhaps the peak of this wave of magic, attracting cultural celebrities like William Butler Yeats, Algernon Blackwood, and Arthur Machen.[87]
In cultural contexts[edit]
Animism and folk religion[edit]
An 1873 Victorian illustration of a "Ju-ju house" on the Gold Coast showing fetishised skulls and bones.
Appearing in various tribal peoples from Aboriginal Australia and Māori New Zealand to the Amazon, African savannah, and pagan Europe, some form of shamanic contact with the spirit world seems to be nearly universal in the early development of human communities. Much of the Babylonian and Egyptian pictorial writing characters appear derived from the same sources.
Although indigenous magical traditions persist to this day, very early on some communities transitioned from nomadic to agricultural civilizations, and with this shift, the development of spiritual life mirrored that of civic life. Just as tribal elders were consolidated and transformed into kings and bureaucrats, so too were shamans and adepts changed into priests and a priestly caste.
Juju charm protecting dugout canoe on riverbank, in Suriname.1954.
This shift is by no means in nomenclature alone. While the shaman's task was to negotiate between the tribe and the spirit world, on behalf of the tribe, as directed by the collective will of the tribe, the priest's role was to transfer instructions from the deities to the city-state, on behalf of the deities, as directed by the will of those deities. This shift represents the first major usurpation of power by distancing magic from those participating in that magic. It is at this stage of development that highly codified and elaborate rituals, setting the stage for formal religions, began to emerge, such as the funeral rites of the Egyptians and the sacrifice rituals of the Babylonians, Persians, Aztecs and Mayans.
In 2003, Sinafasi Makelo, a representative of Mbuti pygmies, told the UN's Indigenous People's Forum that during the Congo Civil War, his people were hunted down and eaten as though they were game animals. Both sides of the war regarded them as "subhuman" and some say their flesh can confer magical powers.[88][89]
On April, 2008, Kinshasa, the police arrested 14 suspected victims (of penis snatching) and sorcerers accused of using black magic or witchcraft to steal (make disappear) or shrink men's penises to extort cash for cure, amid a wave of panic.[90] Arrests were made in an effort to avoid bloodshed seen in Ghana a decade ago, when 12 alleged penis snatchers were beaten to death by mobs.[91]
Native American medicine[edit]
Main article: Shamanism#Americas
The Shamanism practiced by the indigenous peoples of the Americas was called "medicine" and was practiced by medicine men. In addition to healing, medicine served many other purposes, for example among the Cheyenne, one of Plains Indians that lived in the Great Plains of North America, medicine such as war paint, war shields, war shirts, and war bonnets, such as the famous war bonnet of Roman Nose, served to protect a warrior from wounding during battle.[92][93]
Magic in Hinduism[edit]
Traditional welcome performance, Mitral, Kheda district, Gujarat
The Atharva Veda is a veda that deals with mantras that can be used for both good and bad. The word mantrik in India literally means "magician" since the mantrik usually knows mantras, spells, and curses which can be used for or against all forms of magic. Tantra is likewise employed for ritual magic by the tantrik. Many ascetics after long periods of penance and meditation are alleged to attain a state where they may utilize supernatural powers. However, many say that they choose not to use them and instead focus on transcending beyond physical power into the realm of spirituality. Many siddhars are said to have performed miracles that would ordinarily be impossible to perform.
Western magic[edit]
Further information: Western esotericism
In general, the 20th century has seen a sharp rise in public interest in various forms of magical practice, and the foundation of a number of traditions and organisations, ranging from the distinctly religious to the philosophical.
In England, a further revival of interest in magic was heralded by the repeal of the last Witchcraft Act in 1951. In 1954 Gerald Gardner published a book, Witchcraft Today, in which he claimed to reveal the existence of a witch-cult that dated back to pre-Christian Europe. Although many of Gardner's claims have since come under intensive criticism from sources both within and without the Neopagan community, his works remain the most important founding stone of Wicca.
Gardner's newly created religion, and many others, took off in the atmosphere of the 1960s and 1970s, when the counterculture of the hippies also spawned another period of renewed interest in magic, divination, and other occult practices.[94] The various branches of Neopaganism and other Earth religions that have emerged since Gardner's publication tend to follow a pattern in combining the practice of magic and religion, although this combination is not exclusive to them. Following the trend of magic associated with counterculture, some feminists launched an independent revival of goddess worship. This brought them into contact with the Gardnerian tradition of magical religion (or religious magic), and deeply influenced that tradition in return.[87]
The pentagram, an ancient geometrical symbol known from many cultures, is often associated with magic. In Europe, the Pythagoreans first used the pentagram as a symbol of their movement.
The Hermetic Order of the Golden Dawn, Aleister Crowley's Thelema and their subsequent offshoots, influenced by Eliphas Levi, are most commonly associated with the resurgence of magical tradition in the English speaking world of the 20th century. Other, similar resurgences took place at roughly the same time, centered in France and Germany. The western traditions acknowledging the natural elements, the seasons, and the practitioner's relationship with the Earth, Gaia, or a primary Goddess have derived at least in part from these magical groups, as found in Neopagan religions and various forms of contemporary paganism.
Allegedly for gematric reasons Aleister Crowley preferred the spelling magick, defining it as "the science and art of causing change to occur in conformity with the will." By this, he included "mundane" acts of change as well as ritual magic. In Magick in Theory and Practice, Chapter XIV, Crowley says:
What is a Magical Operation? It may be defined as any event in nature which is brought to pass by Will. We must not exclude potato-growing or banking from our definition. Let us take a very simple example of a Magical Act: that of a man blowing his nose.
Western magical traditions draw heavily from Hermeticism which influenced the Hermetic Order of the Golden Dawn, as well as Wicca and some other Neopagan religions and contemporary forms of paganism.
Wicca is one of the more publicly known traditions within Neopaganism, a magical religion inspired by medieval witchcraft, with influences including the Hermetic Order of the Golden Dawn and Crowley. Ruickbie (2004:193-209) shows that Wiccans and witches define magic in many different ways and use it for a number of different purposes. Despite that diversity of opinion, he concludes that the result upon the practitioner is generally perceived as a positive one.
Regardie argued that some magical practices rely upon widely accepted psychological principles and are intended to promote internal personal changes within the practitioner themselves.[95] Visualization techniques, for instance, widely used by magicians, are also used in somewhat different contexts in fields such as clinical psychology and sports training.[96]
Hypotheses of adherents[edit]
Adherents to magic believe that it may work by one or more of the following basic principles:[citation needed]
A mystical force or energy that is natural, but cannot be detected by science at present, and which may not be detectable at all. Common terms referring to such magical energy include mana, numen, chi or kundalini. These are sometimes regarded as fluctuations of an underlying primary substance (akasha, aether) that is present in all things and interconnects and binds all. Magical energy is thus also present in all things, though it can be especially concentrated in magical objects. Magical energies are typically seen as being especially responsive to the use of symbols, so that a person, event or object can be affected by manipulating an object that symbolically represents them or it (as in sigil magic, for instance). This corresponds to James Frazer's theory of sympathetic magic.
Intervention of spirits, similar to hypothetical natural forces, but with their own consciousness and intelligence. Believers in spirits will often describe a whole cosmos of beings of many different kinds, sometimes organized into a hierarchy.
Manipulation of the Elements, by using the will of the magician and symbols or objects which are representative of the element(s). Western practitioners typically use the Classical elements of Earth, Air, Water, and Fire.
Concentration or meditation. A certain amount of focusing or restricting the mind to some imagined object (or will), according to Aleister Crowley, produces mystical attainment or "an occurrence in the brain characterized essentially by the uniting of subject and object" (Book Four, Part 1: Mysticism). Magic, as defined previously, seeks to aid concentration by constantly recalling the attention to the chosen object (or Will), thereby producing said attainment. For example, if one wishes to concentrate on a god, one might memorize a system of correspondences (perhaps chosen arbitrarily, as this would not affect its usefulness for mystical purposes) and then make every object that one sees "correspond" to said god.
Aleister Crowley wrote that ". . . the exaltation of the mind by means of magickal practices leads (as one may say, in spite of itself) to the same results as occur in straightforward Yoga." Crowley's magick thus becomes a form of mental, mystical, or spiritual discipline, designed to train the mind to achieve greater concentration. Crowley also made claims for the paranormal effects of magick, suggesting a connection with the first principle in this list. However, he defined any attempt to use this power for a purpose other than aiding mental or mystical attainment as "black magick".
The magical power of the subconscious mind. To believers who think that they need to convince their subconscious mind to make the changes that they desire, all spirits and energies are projections and symbols that make sense to the subconscious. A variant of this belief is that the subconscious is capable of contacting spirits, who in turn can work magic.
The Oneness of All. Based on the fundamental concepts of monism and Non-duality, this philosophy holds that Magic is little more than the application of one's own inherent unity with the universe. Hinging upon the personal realization, or "illumination", that the self is limitless, one may live in unison with nature, seeking and preserving balance in all things.
Many more hypotheses exist. Practitioners will often mix these concepts, and sometimes even invent some themselves. In the contemporary current of chaos magic in particular, it is not unusual to believe that any concept of magic works.
Key principles of utilizing Magic are often said to be Concentration and Visualization. Many of those who purportedly cast spells attain a mental state called the "Trance State" to enable the spell. The Trance State is often described as an emptying of the mind, akin to meditation.
Magic and monotheism[edit]
Officially, Christianity and Islam characterize magic as forbidden witchcraft, and have often prosecuted alleged practitioners of it with varying degrees of severity. Other religions, such as Judaism and Zoroastrianism have rather more ambiguous positions towards it. Trends in monotheistic thought have dismissed all such manifestations as trickery and illusion, nothing more than dishonest gimmicks.
In Judaism[edit]
Further information: Kabbalah and Hermetic Qabalah
In Judaism the Torah prohibits Jews from being superstitious or engaging in astrology (Lev. 19, 26); from muttering incantations (Deut. 18, 11); from consulting an ov (mediums), yidoni (seers), or attempting to contact the dead (Deut. 18, 11); from going into a trance to foresee events, and from performing acts of magic (Deut. 18, 10). See 613 Mitzvot. The general theme of these commandments is a prohibition to channel and utilise forces of impurity for personal gain. That is, a prohibition against practicing Black Magic.
A different type of magic can be achieved using knowledge of the kabbalah. Because the kabbalah provides knowledge of the spiritual and conceptual underpinnings of physical existence, one who possesses kabbalistic knowledge is able to produce physical effects by directly addressing the spiritual basis of the affected physical object. This is called 'practical kabbalah' and is a type of White Magic.
The practice of practical kabbalah was banned by the Vilna Gaon due to the decreasing spiritual sensitivity of later generations.
In Christianity[edit]
Further information: Renaissance magic, Grimoire, Christian views on magic, and Theurgy
Magia was viewed with suspicion by Christianity from the time of the Church fathers. However, it was never completely settled whether there may be permissible practices, e.g. involving relics or holy water as opposed to "blasphemous" necromancy (necromantia) involving the invocation of demons (goetia). The distinction became particularly pointed and controversial during the Early Modern witch-hunts, with some authors such as Johannes Hartlieb denouncing all magical practice as blasphemous, while others portrayed natural magic as not sinful.
The position taken by Heinrich Cornelius Agrippa, one of the foremost Renaissance magicians, is ambiguous. The character of Faustus, likely based on a historical 16th century magician or charlatan, became the prototypical popular tale of a learned magician who succumbs to a pact with the devil.
The current Catechism of the Catholic Church discusses divination and magic under the heading of the First Commandment.[97]
It is careful to allow for the possibility of divinely inspired prophecy, but it rejects "all forms of divination":
(2116) All forms of divination are to be rejected: recourse to Satan or demons, conjuring up the dead or other practices falsely supposed to "unveil" the future. Consulting horoscopes, astrology, palm reading, interpretation of omens and lots, the phenomena of clairvoyance, and recourse to mediums all conceal a desire for power over time, history, and, in the last analysis, other human beings, as well as a wish to conciliate hidden powers. They contradict the honor, respect, and loving fear that we owe to God alone.
The section on "practices of magic or sorcery" is less absolute, specifying "attempts to tame occult powers" in order to "have supernatural power over others". Such are denounced as "gravely contrary to the virtue of religion", notably avoiding a statement on whether such attempts can have any actual effect[citation needed] (that is, attempts to employ occult practices are identified as violating the First Commandment because they in themselves betray a lack of faith, and not because they may or may not result in the desired effect).
The Catechism expresses skepticism towards widespread practices of folk Catholicism without outlawing them explicitly:
(2117) [...] Wearing charms is also reprehensible. Spiritism often implies divination or magical practices; the Church for her part warns the faithful against it. Recourse to so-called traditional cures does not justify either the invocation of evil powers or the exploitation of another's credulity.
Some argue that the recent popularity of the prosperity gospel constitutes a return to magical thinking within Christianity. Note also that Gnostic Christianity has a strong mystical current, but shies away from practical magic and focuses more on theurgy.
In Islam[edit]
This section possibly contains original research. Please improve it by verifying the claims made and adding inline citations. Statements consisting only of original research may be removed. (July 2012)
This section is written like a personal reflection or opinion essay rather than an encyclopedic description of the subject. Please help improve it by rewriting it in an encyclopedic style. (July 2012)
Any discussion of Muslim magic poses a double set of problems. On the one hand, like its counterpart in predominantly Christian cultures, magic is forbidden by orthodox leaders and legal opinions. On the other hand, translating various Arabic terms as "magic" causes another set of problems with no clear answers.
As with any question regarding the behavior of Muslims in relation to authorized practices, theological decisions begin by consulting the Qur’an. The second chapter introduces an explanation for the introduction of magic into the world:
They followed what the evil ones gave out (falsely) against the power of Solomon: the blasphemers were, not Solomon, but the evil ones, teaching men magic, and such things as came down at Babylon to the angels Harut and Marut. But neither of these taught anyone (such things) without saying: "We are only for trial; so do not blaspheme." They learned from them the means to sow discord between man and wife. But they could not thus harm anyone except by Allah's permission. And they learned what harmed them, not what profited them. And they knew that the buyers of (magic) would have no share in the happiness of the Hereafter. And vile was the price for which they did sell their souls, if they but knew! (Q 2:102).
Though it presents a generally contemptuous attitude towards magic (Muhammad was accused by his detractors of being a magician),[98] the Qur'an distinguishes between apparent magic (miracles sanctioned by Allah) and real magic. The first is that used by Solomon, who being a prophet of Allah, is assumed to have used miraculous powers with Allah's blessing.[99] Muslims also believe that Allah made an army of Djinn obedient to him. The second form is the magic that was taught by the "evil ones", or al-shayatin. Al-shayatin has two meanings; the first is similar to the Christian Satan. The second meaning, which is the one used here, refers to a djinn of superior power.[100] The al-shayatin taught knowledge of evil and "pretended to force the laws of nature and the will of Allah . . ."[101] According to this belief, those who follow this path turn themselves from Allah and cannot reach heaven.
The Arabic word translated in this passage as "magic" is sihr. The etymological meaning of sihr suggests that "it is the turning . . . of a thing from its true nature . . . or form . . . to something else which is unreal or a mere appearance . . ."[102]
By the first millennium CE, sihr became a fully developed system in Islamic society. Within this system, all magicians "assert[ed] that magic is worked by the obedience of spirits to the magician."[103] The efficacy of this system comes from the belief that every Arabic letter, every word, verse, and chapter in the Qur'an, every month, day, time and name were created by Allah a priori, and that each has an angel and a djinn servant.[104] It is through the knowledge of the names of these servants that an actor is able to control the angel and djinn for his or her purposes.[105]
The Sunni and Shia sects of Islam typically forbid all use of magic. The Sufis within these two sects are much more ambiguous about its use as seen in the concept of "Barakah". If magic is understood in terms of Frazer's principle of contagion, then barakah is another term that can refer to magic. Barakah, variously defined as "blessing", or "divine power", is a quality one possesses rather than a category of activity. According to Muslim conception, the source of barakah is solely from Allah; it is Allah's direct blessing and intervention conferred upon special, pious Muslims.[106] Barakah has a heavily contagious quality in that one can transfer it by either inheritance or contact. Of all the humans who have ever lived, it is said that the Prophet Muhammad possessed the greatest amount of barakah and that he passed this to his male heirs through his daughter Fatima.[107] Barakah is not just limited to Muhammad's family line; any person who is considered holy may also possess it and transfer it to virtually anyone else. In Morocco, barakah transfer can be accomplished by sharing a piece of bread from which the possessor has eaten because saliva is the vessel of barakah in the human body.[108] However, the transference of barakah may also occur against the will of its possessor through other forms of physical contact such as hand shaking and kissing.[109] The contagious element of barakah is not limited to humans as it can be found in rocks, trees, water, and even in some animals, such as horses.[110]
Just how the actor maintained obedience depended upon the benevolence or malevolence of his practice. Malevolent magicians operated by enslaving the spirits through offerings and deeds displeasing to Allah. Benevolent magicians, in contrast, obeyed and appeased Allah so that Allah exercised His will upon the spirits.[111] Al-Buni provides the process by which this practice occurs:
First: the practitioner must be of utterly clean soul and garb. Second, when the proper angel is contacted, this angel will first get permission from God to go to the aid of the person who summoned him. Third: the practitioner "must not apply . . .[his power] except to that purpose [i.e. to achieve goals] which would please God."[112]
However, not all Islamic groups accept this explanation of benevolent magic. The Salafis particularly view this as shirk, denying the unity of Allah. Consequently, the Salafis renounce appellations to intermediaries such as saints, angels, and djinn, and renounce magic, fortune-telling, and divination.[113] This particular brand of magic has also been condemned as forbidden by a fatwa issued by Al-Azhar University.[114] Further, Egyptian folklorist Hasan El-Shamy, warns that scholars have often been uncritical in their application of the term sihr to both malevolent and benevolent forms of magic. He argues that in Egypt, sihr only applies to sorcery. A person who practices benevolent magic "is not called saahir or sahhaar (sorcerer, witch), but is normally referred to as shaikh (or shaikha for a female), a title which is normally used to refer to a clergyman or a community notable or elder, and is equal to the English title: 'Reverend.'"[115]
Varieties of magical practice[edit]
This section needs additional citations for verification. Please help improve this article by adding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged and removed. (December 2006)
The Magician, a Tarot card
The best-known type of magical practice is the spell, a ritualistic formula intended to bring about a specific effect. Spells are often spoken or written or physically constructed using a particular set of ingredients. The failure of a spell to work may be attributed to many causes,[116] such as a failure to follow the exact formula, to the general circumstances being unconducive, to a lack of magical ability, to a lack of willpower or to fraud.
Another well-known magical practice is divination, which seeks to reveal information about the past, present or future. Varieties of divination include: astrology, augury, cartomancy, chiromancy, dowsing, extispicy, fortune telling, geomancy, I Ching, omens, scrying, and tarot reading.
Necromancy is a practice which claims to involve the summoning of, and conversation with, spirits of the dead. This is sometimes done simply to commune with deceased loved ones; it can also be done to gain information from the spirits, as a type of divination; or to command the aid of those spirits in accomplishing some goal, as part of casting a spell.
Varieties of magic can also be categorized by the techniques involved in their operation. One common means of categorization distinguishes between contagious magic and sympathetic magic, one or both of which may be employed in any magical work. Contagious magic involves the use of physical ingredients which were once in contact with the person or a thing which the practitioner intends to influence. Sympathetic magic involves the use of images or physical objects which in some way resemble the person or thing that one hopes to influence; voodoo dolls are an example. This dichotomy was proposed by Sir James Frazer's The Golden Bough.
Other common categories given to magic include High and Low Magic (the appeal to divine powers or spirits respectively, with goals lofty or personal, according to the type of magic). Another distinction is between "manifest" and "subtle" magic. Subtle magic typically refers to magic of legend, gradually and sometimes intangibly altering the world, whereas manifest magic is magic that immediately appears as a result.
Academic historian Richard Kieckhefer divides the category of spells into psychological magic, which seeks to influence other people's minds to do the magician's will, such as with a love spell,[117] or illusionary magic, which seeks to conjure the manifestation of various wonders. A spell that conjures up a banquet, or that confers invisibility on the magician, would be examples of illusionary magic. Magic that causes objective physical change, in the manner of a miracle, is not accommodated in Kieckhefer's categories.
Magical traditions[edit]
Another method of classifying magic is by "traditions", which in this context typically refer to complexes or "currents" of magical belief and practice associated with various cultural groups and lineages of transmission. Some of these traditions are highly specific and culturally circumscribed. Others are more eclectic and syncretistic. These traditions can compass both divination and spells.
When dealing with magic in terms of "traditions", it is a common misconception for outsiders to treat any religion in which clergy members make amulets and talismans for their congregants as a "tradition of magic", even though what is being named is actually an organized religion with clergy, laity, and an order of liturgical service. This is most notably the case when Voodoo, Palo, Santería, Taoism, Wicca, and other contemporary religions and folk religions are mischaracterized as forms of "magic", or even as "sorcery."
Examples of magical, folk-magical, and religio-magical traditions include:
Alchemy
Animism
Asatru
Benedicaria
Black Magic
Bon
Candomblé Jejé
Ceremonial magic
Chaos magic
Druidry
Feri Tradition
Haitian Vodou
Hermetic Qabalah
Hermeticism
Hoodoo
Huna
Kabbalah
Louisiana Voodoo
Nagual
Obeah
Onmyōdō
Palo
Pow-wow
Psychonautics
Quimbanda
Reiki
Santería
Satanism
Seid
Setianism
Sex Magic
Shamanism
Shinto
Sigil Magic
Tantra
Taoism
Thelema
West African Vodun
White magic
Witchcraft
Wicca
Zos Kia Cultus
See also[edit]
List of occult terms
List of occult writers
List of occultists
Maleficium (sorcery)
Magic (illusion)
Magic in fiction
Magic in the Greco-Roman world
Occultism
Psionics
Sympathetic magic
Witchcraft
Notes[edit]
Portal icon Anthropology portal
Portal icon Occult portal
Jump up ^ Hutton, Ronald (1991). Pagan Religions of the Ancient British Isles. pp. 289–291, 335. ISBN 0-631-18946-7.
^ Jump up to: a b S.J. Tambiah, "Magic, Science and the Scope of Rationality", pp 6-7.
^ Jump up to: a b W.J. Hanegraaff, "Dictionary of Gnosis & Western Esotericism", p718.
^ Jump up to: a b c Mauss, Marcel (1972) A General Theory of Magic (R. Brain, Trans.). New York: Norton Library. (Original work published 1903). p. 24
Jump up ^ Cicero, Chic & Sandra Tabatha () The Essential Golden Dawn: An Introduction to High Magic. pp. 87–9. Regardie, Israel (2001) The Tree of Life: An Illustrated Study of Magic, St. Paul, Minnesota: Llewellyn, p. 17. Crowley, Aleister Magic Without Tears Ch. 83.
Jump up ^ Everett Ferguson (1999). Christianity in relation to Jews, Greeks, and Romans. Taylor & Francis. pp. 254–. ISBN 978-0-8153-3069-1. Retrieved 15 August 2010.
Jump up ^ Bengt Ankarloo & Stuart Clark, Witchcraft and Magic in Europe: Biblical and Pagan Societies", University of Philadelphia Press, 2001
Jump up ^ Bengt Ankarloo & Stuart Clark, Witchcraft and Magic in Europe: Biblical and Pagan Societies", University of Philadelphia Press, 2001, p xiii
Jump up ^ Malinowski, Bronisław. Coral Gardens and Their Magic, "The Language of Magic and Gardening." Dover. New York (1935).
Jump up ^ Tambiah, S. J. (June 1968). The Magical Power of Words. New Series, Vol. 3, No. 2. University of Cambridge. pp. 175–208. Retrieved accessdate=21 November 2010.
Jump up ^ Austin, J. L. How to Do Things With Words. Oxford: Clarendon Press (1962).
Jump up ^ Boyer, Pascal and Pierre Liénard. "Ritual behavior in obsessive and normal individuals." Association for Psychological Science (2008).
Jump up ^ Tambiah, S. J. Magic, Science, Religion, and the Scope of Rationality. Cambridge, UK: Cambridge University Press. p. 52
Jump up ^ Tambiah, S. J. Magic, Science, Religion, and the Scope of Rationality. Cambridge, UK: Cambridge University Press. p. 45
Jump up ^ Tambiah, S. J. Magic, Science, Religion, and the Scope of Rationality. Cambridge, UK: Cambridge University Press. p. 59
Jump up ^ Lévi-Strauss, C. The Effectiveness of Symbols. Garden City, New York, 192
Jump up ^ Brown, Michael. Tsewa's Gift. Tuscaloosa, Alabama, 118
Jump up ^ Malinowski, B. K. (1935) Coral Gardens and their Magic, Dover, New York, 235
Jump up ^ Tambiah, S. J. (1968). "The Magical Power of Words". Man. Cambridge, UK. 3. 175-176
Jump up ^ Tambiah, S. J. (1968). "The Magical Power of Words". Man. Cambridge, UK. 3. 176
Jump up ^ Ogden, C. K. & Richards, I. A. (1923). The Meaning of Meaning. Discussed in Tambiah, S. J. (1968). "The Magical Power of Words". Man. Cambridge, UK. 3. 188
Jump up ^ Tambiah, S. J. (1968). "The Magical Power of Words". Man. Cambridge, UK. 3. 189
Jump up ^ Malinowski, B. K. (1935) Coral Gardens and their Magic, Dover, New York, 213
^ Jump up to: a b Tambiah, S. J. (1968). The Magical Power of Words. Man. Cambridge, UK. 3. 182
Jump up ^ Tambiah, S. J. (1968). The Magical Power of Words. Man. Cambridge, UK. 3. 178
Jump up ^ Malinowski, B. K. (1935) Coral Gardens and their Magic, Dover, New York, 228
Jump up ^ Tambiah, S. J. (1968). The Magical Power of Words. Man. Cambridge, UK. 3. 179
Jump up ^ Mauss, Marcel (1972) A General Theory of Magic (R. Brain, Trans.). New York: Norton Library. (Original work published 1903). ISBN 0-393-00779-0. p. 25
Jump up ^ Evans-Pritchard, E. E. (1976) Witchcraft, Oracles, and Magic among the Azande. Abridged Ed. Oxford: Oxford University Press. (Original Work Published 1937)
Jump up ^ Glucklich, A. (1997). The End of Magic. Oxford: Oxford University Press. p. 87
Jump up ^ Ginzburg, C. (1992) The Night Battles (J. & A. Tedeshci, Trans.). Baltimore: Johns Hopkins University Press
Jump up ^ Connor, L., Asch, T., & Asch, P. (1983) "A Balinese trance seance ; Jero on Jero, a Balanese trance seance observed [videorecording]." Watertown, Massachusetts : Documentary Educational Resources
Jump up ^ Mauss, Marcel (1972) A General Theory of Magic (R. Brain, Trans.). New York: Norton Library. (Original work published 1903). ISBN 0-393-00779-0. p. 41-44
Jump up ^ Mauss, Marcel (1972) A General Theory of Magic (R. Brain, Trans.). New York: Norton Library. (Original work published 1903). ISBN 0-393-00779-0. p. 26
Jump up ^ Glucklich, A. (1997). The End of Magic. Oxford: Oxford University Press
Jump up ^ Mauss, Marcel (1972) A General Theory of Magic (R. Brain, Trans.). New York: Norton Library. (Original work published 1903). ISBN 0-393-00779-0. p. 33, 40
Jump up ^ Pócs, Éva (1999). Between the Living and the Dead: A perspective on Witches and Seers in the Early Modern Age. Budapest: Central European University Press. pp. 9–12. ISBN 963-9116-19-X.
Jump up ^ Crawford, J. R. (1967) Witchcraft and Sorcery in Rhodesia pp. 5, 8, 73; Appendix II.
Jump up ^ Pócs (1999) pp. 10–11.
Jump up ^ Many English and Scottish 'witches' were cunning folk whose fairy familiars were interpreted as demons (Wilby, Emma 2005 Cunning Folk and Familiar Spirits p. 123; Macfarlane, A. 1970 Witchcraft in Tudor and Stuart England p. 127; Maxwell-Stuart, P. G. 2001 Witchcraft in Europe and the New World, 1400–1800 p. 27); many French devins-guerisseurs were accused of witchcraft (E. William Monter 1976 Witchcraft in France and Switzerland ch. 7); over half the accused witches in Hungary seem to have been healers (Pócs 1999 p. 12); persisting pagan religion and magic was one of the prime targets of witchcraft accusations in Scandinavia from the 1600s (Maxwell-Stuart 2001 pp. 78–80); in Russia most trials were aimed at eradicating popular magical practices amongst a barely Christianised population (Maxwell-Stuart 2001 83–4); and until the 18th century in Transylvania practitioners of traditional healing and fertility magic were the majority of accused witches (Maxwell-Stuart 2001 p. 85).
Jump up ^ Macfarlane 1970 p. 130; also Appendix 2.
Jump up ^ Winthrop, Robert H. Dictionary of concepts in cultural anthropology. New York: Greenwood P, 1991.
Jump up ^ Dictionary of anthropology. Oxford: Blackwell, 1997.
Jump up ^ Feltham, Brian (2011). "Magic and Practical Agency", in Rational Magic. Oxford: Fisher Imprints. ISBN 1-84888-061-8.
Jump up ^ Hendrix, Scott E. (2011). Preface to Rational Magic: Cultural and Historical Studies in Magic. Oxford: Fisher Imprints. ISBN 1-84888-061-8.
Jump up ^ magic in ancient India (page 51).
Jump up ^ Freud (1950, 83), quoting Frazer (1911, 1, 420).
Jump up ^ Thomas (1910–11),[page needed]
Jump up ^ Freud (1950, 83).
Jump up ^ Freud (1950, 84).
Jump up ^ Mauss, Marcel (1972) A General Theory of Magic (R. Brain, Trans.). New York: Norton Library. (Original work published 1903). ISBN 0-393-00779-0
Jump up ^ Mauss, Marcel (1972) A General Theory of Magic (R. Brain, Trans.). New York: Norton Library. (Original work published 1903). p. 92
Jump up ^ Tambiah, S. J. (1990). Magic, Science, Religion, and the Scope of Rationality, Cambridge: Cambridge University Press. p. 2
Jump up ^ Tambiah, S. J. (1990). Magic, Science, Religion, and the Scope of Rationality, Cambridge: Cambridge University Press. p. 8
Jump up ^ Spell Casters Certified Association, California, January 18, 1997.
Jump up ^ Tambiah, S. J. (1990). Magic, Science, Religion, and the Scope of Rationality, Cambridge: Cambridge University Press. p. 19
Jump up ^ Tambiah, S. J. (1990). Magic, Science, Religion, and the Scope of Rationality, Cambridge: Cambridge University Press. p. 28
Jump up ^ Maliowski, Bronisław. Magic, Science and Religion and Other Essays. USA: Anchor Books, 1954. (pg 17)
Jump up ^ Maliowski, Bronisław. Magic, Science and Religion and Other Essays. USA: Anchor Books, 1954. (pg 86)
Jump up ^ Maliowski, Bronisław. Magic, Science and Religion and Other Essays. USA: Anchor Books, 1954. (pg 90)
Jump up ^ Horton, R. (1967) "African Traditional Thought and Western Science." Africa 37(1-2), 50-71, 155-187. Rpt. as "African Traditional Thought and Western Science." Rationality. Ed. Bryan R. Wilson. Oxford: Basil Blackwell, 1984
Jump up ^ Horton, R. (1967) "African Traditional Thought and Western Science." Africa 37(1-2), 50-71, 155-187. Rpt. as "African Traditional Thought and Western Science." Rationality. Ed. Bryan R. Wilson. Oxford: Basil Blackwell, 1984. p. 132
Jump up ^ Horton, R. (1967) "African Traditional Thought and Western Science." Africa 37(1-2), 50-71, 155-187. Rpt. as "African Traditional Thought and Western Science." Rationality. Ed. Bryan R. Wilson. Oxford: Basil Blackwell, 1984. p. 135
Jump up ^ Horton, R. (1967) "African Traditional Thought and Western Science." Africa 37(1-2), 50-71, 155-187. Rpt. as "African Traditional Thought and Western Science." Rationality. Ed. Bryan R. Wilson. Oxford: Basil Blackwell, 1984. p. 140
Jump up ^ Horton, R. (1967) "African Traditional Thought and Western Science." Africa 37(1-2), 50-71, 155-187. Rpt. as "African Traditional Thought and Western Science." Rationality. Ed. Bryan R. Wilson. Oxford: Basil Blackwell, 1984. p. 143
Jump up ^ Horton, R. (1967) "African Traditional Thought and Western Science." Africa 37(1-2), 50-71, 155-187. Rpt. as "African Traditional Thought and Western Science." Rationality. Ed. Bryan R. Wilson. Oxford: Basil Blackwell, 1984. p. 144
Jump up ^ Horton, R. (1967) "African Traditional Thought and Western Science." Africa 37(1-2), 50-71, 155-187. Rpt. as "African Traditional Thought and Western Science." Rationality. Ed. Bryan R. Wilson. Oxford: Basil Blackwell, 1984. p. 146
Jump up ^ Horton, R. (1967) "African Traditional Thought and Western Science." Africa 37(1-2), 50-71, 155-187. Rpt. as "African Traditional Thought and Western Science." Rationality. Ed. Bryan R. Wilson. Oxford: Basil Blackwell, 1984. p. 147
Jump up ^ Horton, R. (1967) "African Traditional Thought and Western Science." Africa 37(1-2), 50-71, 155-187. Rpt. as "African Traditional Thought and Western Science." Rationality. Ed. Bryan R. Wilson. Oxford: Basil Blackwell, 1984. p. 148
Jump up ^ Horton, R. (1967) "African Traditional Thought and Western Science." Africa 37(1-2), 50-71, 155-187. Rpt. as "African Traditional Thought and Western Science." Rationality. Ed. Bryan R. Wilson. Oxford: Basil Blackwell, 1984. p. 153
Jump up ^ Asante, M.K.; Mazama, Ama (2009). "Heka". Encyclopedia of African Religion II. pp. 342–343. ISBN 978-1-4129-3636-1. LCCN 2008027578.
Jump up ^ Pinch, Dr Geraldine (15 October 2010). "Ancient Egyptian Magic". BBC. Retrieved 21 November 2010.
Jump up ^ Davies (2009:8)
Jump up ^ Bengt Ankarloo; Stuart Clark (1999). Witchcraft and magic in Europe: Ancient Greece and Rome. University of Pennsylvania Press. pp. 231–. ISBN 978-0-8122-1705-6. Retrieved 22 August 2010.
Jump up ^ Hutton (2003),[page needed]
Jump up ^ Jan Willem Drijvers; Edward David Hunt (1999). The late Roman world and its historian: interpreting Ammianus Marcellinus. Psychology Press. pp. 208–. ISBN 978-0-415-20271-8. Retrieved 22 August 2010.
Jump up ^ Waite (1913),[page needed]
^ Jump up to: a b Kiekhefer (1998),[page needed]
Jump up ^ Sibly M.D., Ebenezer (1822). A New and Complete Illustration of the Celestial Science of Astrology; or, The Art of Foretelling Future Events and Contingencies. vol. 2 part 4 (12 ed.). pp. 1116–1117.
^ Jump up to: a b Sibly (1822) p.1118
Jump up ^ Sibly (1822) p.1119
Jump up ^ Sibly (1822) p.1120
Jump up ^ Peterson, Joseph H. (April 2001). "A New and Complete Illustration of the Occult Sciences — Book 4". Esoteric Archives. Retrieved 12 April 2011.
Jump up ^ Greer (1996),[page needed]
^ Jump up to: a b Hutton (2001),[page needed]
Jump up ^ DR Congo Pygmies 'exterminated'
Jump up ^ Pygmies struggle to survive
Jump up ^ Penis theft panic hits city.., Reuters
Jump up ^ 7 killed in Ghana over 'penis-snatching' episodes, CNN, January 18, 1997.
Jump up ^ Hyde, George E. (1968). Lottinville, Savoie, ed. Life of George Bent: Written From His Letters. University of Oklahoma Press. pp. 207, 213, 214, 221, 239, 240, 303.
Jump up ^ Monnett, John H. (1992). The Battle of Beecher Island and the Indian War of 1867–1869. University Press of Colorado. pp. 46–48.
Jump up ^ Adler (1987),[page needed]
Jump up ^ Isreal Regardie, The Middle Pillar
Jump up ^ Journal of the American Medical Association "The psychology of chess". JAMA, October 20, 2004; 292: 1900
Jump up ^ Catechism of the Catholic Church, English version, section 3.2.1.1.3
Jump up ^ "Magic" in Oxford Islamic Studies Online
Jump up ^ The Meaning of the Holy Qur'an. Translated by Abdullah Yusuf Ali. Amana Publications. 2001. Ali supports this assumption in his commentary on this passage ". . . Solomon dealt in no arts of evil" (Q 2:102, note 103)
Jump up ^ Gibb, H.A.R. and J.H. Kramerst. 1965. Shorter Encyclopedia of Islam. Ithaca: Cornell. pp 523-524. The djinn are intelligent beings, or spirits, created by Allah from fire, as opposed to humans and angels who are created from clay and light (Q 15:26-27 ; 55:15).
Jump up ^ Ali, Q 2:102, note 103.
Jump up ^ Gibb, p 545.
Jump up ^ Gibb, p 546.
Jump up ^ This is also a subcategory of Muslim magic called simiya, often translated as natural magic. For a complete discussion of simiya, see ibn Khaldun, The Muqaddimah: an Introduction to History. Franz Rosenthal, translator. 2nd edition, 1967. Vol. 3 pp 171-227.
Jump up ^ El-Shamy, Hasan. Unpublished Manuscript. Folk Beliefs and Practices in Egypt. p. 28.
Jump up ^ Westermarck, Edward Alexander. 1926. Ritual and Belief in Morocco. London: Macmillan. p. 35
Jump up ^ Westermarck, p. 36. Though Westermarck did not elaborate on this statement, the emphasis on the male lineage through Fatima appears to be of Sufi or Shi’ia origin rather than Sunni.
Jump up ^ Westermarck, pp. 41-93.
Jump up ^ Westermarck, pp. 42-43.
Jump up ^ Westermarck, p. 97.
Jump up ^ al-Nadim, Muhammad ibn Ishaq. The Fihrist of al-Nadim. Edited and translated by Bayard Dodge. New York: Columbia, 1970. pp. 725-726.
Jump up ^ El-Shamy. Folk Beliefs and Practices in Egypt. p. 34.
Jump up ^ Doumato, Eleanor Abdella. 2000 Getting God's Ear: Women, Islam, and Healing in Saudi Arabia and the Gulf. New York: Columbia. p. 34.
Jump up ^ El-Shamy. Personal communication
Jump up ^ El-Shamy. Folk Beliefs and Practices in Egypt. p. 33.
Jump up ^ "Professional Spell Casters". www.moonchild.com. Retrieved 12 May 2013.
Jump up ^ "Love Spells by Amaya". www.lovespells.us. Retrieved 12 May 2013.
Bibliography[edit]
Wikiquote has a collection of quotations related to: Magic
Wikiversity has learning materials about A Psychological Interpretation of the Tarot
Eliza Marian Butler Ritual Magic, University Park, The Pennsylvania State University Press, 1949; Reprint 1998
Adler, Margot (1987). Drawing Down the Moon: Witches, Druids, Goddess-Worshippers, and Other Pagans in America Today. ISBN 0-14-019536-X
Clifton, Dan Salahuddin (1998). Myth Of The Western Magical Tradition. C&GCHE. ISBN 0-393-00143-1.
Frazer, J. G. (1911). The Magic Art (2 vols.) (The Golden Bough, 3rd ed., Part II). London.
Freud, Sigmund (1950). Totem and Taboo: Some Points of Agreement between the Mental Lives of Savages and Neurotics. trans. Strachey. New York: W. W. Norton & Company. ISBN 0-393-00143-1.
Greer, Mary K. (1996) Women of the Golden Dawn. Llewellyn. ISBN 0-89281-607-4
de Givry, Grillot (1954). Witchcraft, Magic, and Alchemy, trans. J. Courtney Locke. Frederick Pub.
Hutton, Ronald (2001). The Triumph of the Moon: A History of Modern Pagan Witchcraft. Oxford. ISBN 0-19-285449-6.
Hutton, Ronald (2006). Witches, Druids, and King Arthur. Hambledon. ISBN 1-85285-555-X
Kampf, Erich (1894). The Plains of Magic. Konte Publishing.
Kiekhefer, Richard (1998). Forbidden Rites: A Necromancer's Manual of the Fifteenth Century. Pennsylvania State University. ISBN 0-271-01751-1.
Ruickbie, Leo (2004). Witchcraft Out of the Shadows. Robert Hale. ISBN 0-7090-7567-7.
Stark, Ryan. Rhetoric, Science, and Magic in Seventeenth-Century England. Washington, DC: The Catholic University of America Press, 2009.
Thomas, N. W. (1910–11). "Magic". Encyclopædia Britannica, 11th ed., vol. 26, p. 337.
Thorndike, Lynn (1923–1958). A History of Magic and Experimental Science (8 volumes). New York: Macmillan. ISBN 0-231-08794-2.
Waite, Arthur E. (1913) The Book of Black Magic and of Pacts, London. J.B. Haze
Roth, Remo F.: Return of the World Soul, Wolfgang Pauli, C.G. Jung and the Challenge of Psychophysical Reality [unus mundus]. Pari Publishing, 2011, ISBN 978-88-95604-12-1.
External links[edit]
Catholic Encyclopedia "Occult Art, Occultism"
Catholic Encyclopedia "Witchcraft"
[hide] v t e
Witchcraft and magic
Types
African witchcraft Vodun Witch smeller Asian witchcraft Kulam Australasian witchcraft Makutu European witchcraft Akelarre Benandanti Brujería Cunning folk Seiðr Völva White witch Witch-cult hypothesis North American witchcraft Granny woman Hoodoo Huna Pow-wow Santería Vodou Voodoo South American witchcraft Contemporary witchcraft Feri Tradition Kitchen witchcraft Stregheria Wicca
Practices
Animism Coven Demon Divination Entheogen Evocation Familiar spirit Flying ointment Jinn Magic Necromancy Occultism Poppet Potions Satanic ritual abuse Satanism Shamanism Sigils Spiritism Spiritualism Witch ball Witch's ladder
Objects
Amulet Cloak of invisibility Magic carpet Magic ring Magic sword Talisman Wand
Folklore and mythology
Agamede Aradia Baba Yaga Daayan Drude Elbow witch Huld Kalku Hecate Circe Medea Obayifo Sea witch Sorginak Spearfinger Three Witches Witch of Endor
Major historic treatises
Formicarius Malleus Maleficarum Summis desiderantes affectibus
Categories: Anthropology of religionMagic (paranormal)Mythological powersSpiritual practice