عکنه
بفتح عین و سکون کاف و فتح نون و ها اسم لغت بربری است که نوع دقیق سورنجان است
طبیعت آن
کرم و خشک در دوم
افعال و خواص آن
زیاده کنندۀ باه و مداومت بر ان سرخ کنندۀ وجه است به حدی که سرخی آن بر سر نیر سرایت کند و بزودی رنک آن زائل نکردد زنان در وسمۀ خود مستعمل دارند جهت سرخی رنک رخسار
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
عکنه . [ ع َ ن َ ] (اِ) لغتی است که آن را در اندلس سورنجان و در عراق لعبت بربری خوانند. (برهان ) (آنندراج ). سورنجان . (الفاظ الادویة). لعبه بربریة و آن سورنجان است . (از اختیارات بدیعی ). لعبت بربریة، سورنجان ، و قسمی از آن سورنجان دقیق است و آن سم قاتل است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
- سورنجان .[ رِ ] (اِ) به لغت اندلس دوایی است که آنرا در عراق لعبت بربری گویند و فقاح آنرا، یعنی شکوفه و گل آنرا به عربی اصابع هرمس و آنرا حافِرُالمَهر گویند و بعضی گویند اصابع هرمس برگ آن است نقرس را نافع باشد. (برهان ). بیخ نباتی است سفید. (غیاث اللغات ). نام دوایی است و گویند این لغت بربری است . (آنندراج ). گیاهی است . ۞ از تیره سوسنیها که در نقاط معتدل و مرطوب روید. پیاز آن در عمق 25تا 30 سانتیمتر در خاک فرومیرود و در پائیز گلهای سفید یا بنفش شش بخشی از آن خارج گردد. و این گلها لوله دراز دارند و تخمدانشان بر روی پیاز قرار گرفته است . پس از آمیزش قریب شش ماه در خاک باقی میماند و تخمدان بزرگ میشود و در بهار با برگهای پهن و براق ازخاک بیرون می آید و کپسولی سرخانه میسازد که دانه های درشت بسیار دارد. این گیاه بسیار سمی و ماده موثرآن به نام کلشیسین ۞در بیماریهای قلب بکار میرود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 283).
- حب سورنجان . [ ح َب ْ ب ِ رِ ] (اِ مرکب ) معجونی است از صبر سقوطری و تربد مجوف سفید تراشیده ، سورنجان مصری از هر یک ، یک مثقال ، ماهی زهرج یک درم ، حب النیل ، غاریقون از هر یک نیم درم ، کتیرا، نمک هندی ، شحم حنظل از هر یک دانگی ،کوفته و بیخته و به آب کرفس تر بسرشند و حب سازند واین یک شربت است . (از بحر الجواهر). و داود ضریر انطاکی گوید: حب السورنجان ینسب الی جالینوس . و الصحیح انه للشیخ و لقد رایته ادعاه فی رسالته التی عملهالسیف الدولة فی القولنج و هو اجل من ان یدّعی مالیس له . و هو نافع من الریاح الغلیظة این کانت و النقرس و النساء و المفاصل و الورکین و الظهر و ینقی کل ّ خلط لزج و قوته الی اربع سنین و شربته الی ثلاثة دراهم . وصنعته : سورنجان ، عشرون ، و فی المنهاج ماته . تربد، سبعة. صبر، ستة. قنطوریون ، خمسة. سکبینج ، اربعة. شحم حنظل ، غاریقون فوه ، سقمونیاء کابلی ، اهلیلج اصفر، من کل ثلاثة. عاقرقرحا، مصطکی ، من کل درهمان : یحبب کما سبق و قد حذف قوم الوزنین الاخیرین و ذلک غیر مفسد ان کان الدماغ صحیحاً و الاّ فلابد منه و المصطکی لنا. -گل حسرت . [ گ ُ ل ِ ح َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ گلی است چون نرگس خرد با پیازی خرد و گلی تک و فرد به رنگ سرخ روشن و یا زرد نزدیک به سپیدی که در اسفندماه گل دهد و بیشتر در زیربرف است . از این رو، او را گل حسرت گویند که او هرگز بهار را نبیند و پیش از بهار خشک شود :
بهار آمد و گل در جهان شکفت و ترا
شگفته شد گل حسرت در این بهار دریغ.
؟ (از یادداشت مولف ).
///////////
گل حسرت
گل حسرت Colchicum نام فارسی: گل حسرت نام عربی: نام انگلیسی: Colchicumنام محلی: نام فرانسوی: Colchique نام علمی: نام علمی گونههای عمده مختلف آن که از نظر دارویی مورد توجه میباشند، Colchidum Speciosum Stev.، Colchicum luteum Baker و Colchicum autumnale L. نام در کتب طب سنّتی: «سورنجان»، «عکنه» و «سورنگان» مترادف: خانواده: Colchicaceae(عدهای از گیاهشناسان از جمله هندیها در خانواده Liliaceae میگذارند) جنس:
مشخصات و ویژگی ها
گل حسرتها گیاهانی هستند چندساله که در چمنزارها و مراتع مرطوب و خاکهای سبک میرویند. وجه تشخیص آنها پیاز غدهمانند سفت زیرزمینی آنهاست که از یک غشای متورم که ادامه ساقه هوایی گیاه است، پوشیده شده و در مورد عدهای از ارقام گیاه سیاهرنگ است و درحقیقت تورم ریشه پیاز نیست که مانند پیاز رسمی ورقه ورقه داشته باشد، بلکه تورم سفتی آن را تشکیل میدهد، مانند پیاز یا غده زعفران. برگهای آن باریک، دراز، خطی، بیضیشکل و نوکتیز و معمولاً در بهار ظاهر میشوند، چه در گل حسرتهایی که گلهای آنها در پاییز ظاهر میشود و یا آنهایی که در بهار بیرون میآید. گلها معمولاً بهطور منفرد و یا 3 ـ 2 گل از زمین خارج میشوند. ظاهراً شبیه زعفران هستند ولی فرق عمده آنها این است که گلهای گل حسرت 6 پرچم یا آلت مذکر یا آلت نر دارد، درصورتیکه زعفرن 3 تا پرچم دارد و بهعلاوه تورم ریشه یاCorm زعفران کوچکتر و تقریباً مدور است، درصورتیکه تورم ریشه در گل حسرت دراز میباشد و معمولاً برگها و میوه گل حسرتها در فصل بهار در فاصله اردیبهشت تا خرداد روی گیاه دیده میشوند. محفظه میوه آن دارای 3 خانه است و در هر خانه 70 ـ 50 دانه وجود دارد که ریز به قطر 2 ـ 1 میلیمتر و طعم آن تلخ است.گونههای عمده مختلف آن که از نظر دارویی مورد توجه میباشند، به شرح زیر است:1. گل حسرت زیبا که به «سورنجان شیرین» معروف است، نام علمی آنColchidum Speciosum Stev.، گیاهی است کوچک به بلندی 12 ـ 10 سانتیمتر، گلهای آن ارغوانی و درشت و در پاییز بهطور منفرد و بدون هیچ برگ از زمین خارج میشود. برگهای سبز براق آن که در حدود 9 سانتیمتر است و میوه آن، در بهار سال بعد بیرون میآیند و ظاهر میشوند. 2. سورنجان کرمانی که به سورنجان تلخ معروف است. نام علمی این گل حسرت Colchicum luteum Baker است. 3. گونه Colchicum autumnale L. که به فرانسوی Colchique dʼ automne و Safran des prés و Tue chien و Veillotte وVeilleuse و Tue loup و به انگلیسی Wild saffron گفته میشود.
///////////
سورنجان:
به لغت یونانی «ارمودقطیلوس» گویند و سورنجان بیخ نباتی است که شکوفه پیش از جمله انواع شکوفهها در فصل بهار پدید آید و برگ نبات او بر روی زمین نزدیک باشد. (صیدنه ص 405). در مصر عکنه خوانند و در عراق لعبه بربری و به یونانی فلجیقن و افیمارون نیز گویند و بهترین آن مصری بود. (اختیارات ص 238). به هندی بربری و قسمی را پشهارمک نامند و ماهیت آن بیخی است شبیه به سیر صحرایی صنوبری شکل با اندک پهنی و سه نوع میباشد: یکی ظاهر و باطن آن سفید و طعم آن شیرین و دوم ظاهر و باطن آن هر دو زرد مایل به تیرگی و سوم ظاهر و باطن آن مایل به سیاهی و ظاهر آن تیرهتر و ملح و بهترین نوع اول مالیده کرم ناخورده است و به فارسی وی را شنبلیه گویند. (مخزن ص 529).
یادگار
///////////
سورنجان یا گل حسرت[۱] (نامهای دیگر: پیاز سگ، پیاز حضرتی[۱] یا گل حضرتی نام یک سرده از راسته سوسنسانان، تیره گلحسرتیانColchicaceae است.
سورنجان سردهای است علفی با حدود ۳۰ گونه که بومی اوراسیا هستند؛ گلهای آنها بدون ساقه و شبیه گل زعفران است که در پاییز میشکفد و به آنها زعفران پاییزه یا چمنزار گفته میشود؛ میوة آنها پوشینة سهحجرهای است که در بهار، زمانی که برگها ظاهر میشوند، میرسد.
سورنجان در نقاط معتدل و مرطوب میروید. پیاز آن در عمق ۲۵ تا ۳۰ سانتیمتر در خاک فرومیرود و در پائیز گلهای سفید یا بنفش شش بخشی از آن خارج گردد؛ و این گلها لوله دراز دارند و تخمدانشان بر روی پیاز قرار گرفته است. پس از آمیزش قریب شش ماه در خاک باقی میماند و تخمدان بزرگ میشود و در بهار با برگهای پهن و براق از خاک بیرون میآید و کپسولی سرخانه میسازد که دانههای درشت بسیار دارد. این گیاه بسیار سمی و ماده مؤثر آن به نام کلشیسین در بیماری نقرس بکار میرود.
گل سورنجان که زرد است را شنبلید میگویند.[۲]*
نگارخانه[ویرایش]
Colchicum autumnale - Köhler–s Medizinal-Pflanzen-044.jpg
Herfsstijlloos.jpg
Colchicum autumnale.jpg
منابع[ویرایش]
پرش به بالا ↑ «گُل حسرت» [زیستشناسی- علوم گیاهی] همارزِ «Colchicum»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر هشتم، فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۱۴۳-۰۸-۸
گیاهشناسی گل گلاب ص ۲۸۳.[۳] (منبعی قدیمی است که به خاطر قدمت مشکل حق تکثیر ندارد)
[نمایش] ن ب و
گیاهان دارویی و ادویهجات
[نمایش] ن ب و
لالهها و زنبقها و گونههای مجاور در ایران
در ویکیانبار پروندههایی درباره سورنجان موجود است.
ردهها: سورنجان گیاهان دارویی گیاهان سمی
* شنبلید. [ شَم ْ ب َ ] (اِ) ۞ شملید. شملیز. بمعنی شنبلیت است که گل راه رو باشدو به عربی حلبه گویند. (برهان ). گلی باشد زردرنگ بشکل و قد مانند بهارنارنج و همچنان شکفته و بویکی تیزدارد و بوییدنش رفع درد سر کند و آن را گل راهرو نیز خوانند از بهر آنکه بیشتر در سر راهها روید. (فرهنگ جهانگیری ). گل زرد حلبه . (انجمن آرا) :
تو گفتی که کوهی است از شنبلید
که باد دهان از برش بردمید.
اسدی .
|| گل و شکوفه سورنجان . (برهان ). گل سورنجان است که زرد می باشد. (آنندراج ). شکوفه سورنجان .(یادداشت مولف ). گل سورنجان . (صاحب جامع). شکوفه سورنجان . (بحر الجواهر). گل سورنجان است که زرد می باشد و شنبلیت نیز گفته اند. (از انجمن آرا). گل سورنجان است ، و آن اولین گل است که پس از نخستین باران بهاری شکفد. (یادداشت مولف ) (مفردات ابن البیطار ج 1 ص 71لکلرک مترجم ابن البیطار ج 2 ص 346) ۞ . گل سورنجان است که آن را اصابع هرمس* نیز نامند. (ابن البیطار در کلمه اصابع هرمس ). سورنجان . (تذکره داود ضریر انطاکی ). گل زرد گل سورنجان شکوفه سورنجان است . (مخزن الادویه ). گلی باشد زرد و خوشبوی . (صحاح الفرس ). گلی است که زردرنگ باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گلی است زرد خردبرگ و خوشبوی . (فرهنگ اسدی ) :
جام کبود و باده سرخ و شعاع زرد
گویی شقایق است و بنفشه ست و شنبلید.
کسائی مروزی .
* اصابع هرمس . [ اَ ب ِ ع ِ هَِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ فقاح سورنجان . (قطر المحیط) (اقرب الموارد). گل صورنجان . (منتهی الارب ). گل سورنجان . (الفاظ الادویه ). فقاح سورنجان یعنی شنبلید. (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ) (مفردات ابن البیطار). شکوفه ٔ سورنجان است و در سورنجان موصوف است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گلرنگی و قوت او مثل قوت سورنجان است . (بحر الجواهر). گل رنگین . فقاح سورنجانست و زرد و سفید بود و صاحب منهاج گوید ورق او سورنجان است و زرد بود و صاحب جامع گوید که شنبلید هم فقاح سورنجانست و قول صاحب جامع محقق است که شکفته ٔ سورنجانست و طبیعت آن گرم و خشک است در درجه ٔ دویم و مسیح گوید در سیم درد مفاصل را سود دهد و تبهای کهن رانافع بود و نقرس را ضماد کردن سودمند بود و بقراط گوید در قوه مانند سورنجان بود و بوئیدن آن نافع بود جهت صداع سرد. و بادها که در دماغ بود بشکند و سده ٔ آن بگشاید و باه را زیاده کند خاصه با زنجبیل و زیره و فودنج . (اختیارات بدیعی ). خوز (کذا) گوید او شکوفه ٔسورنجانست و ابومعاذ گوید نفس سورنجان را اصابع هرمس گویند و آن روایت که اصابع شکوفه بصحت نزدیکتر است و عامه او را جغربه و جغرب خوانند و او نخستین گلیست که در فصل بهار از زمین روید در وقتی که برف از زمین برخیزد، و او سه نوعست زرد و سفید و اشهب ، این هر سه نوع دشتی و بستانی و خواص سورنجان در باب سین گفته شود. (ترجمه ٔ صیدنه ). و رجوع به سورنجان شود.
/////////////
قس لحلاح، السورنجان، عكنة، زعفران الخريف در عربی:
اللحلاح[2] أو السورنجان[3] (حسب مفردات ابن البيطار) أو عكنة أو زعفران الخريف (باللاتينية:Colchicum) جنس نباتي من الفصيلة اللحلاحية يضم حوالي ستين نوعاً.
موطن أنواع هذا الجنس بلاد الشام وتركيا والقوقاز وأوروبا ومناطق حوض البحر الأبيض المتوسط. تزهر معظم أنواعه في الخريف وتستخرج مادة طبية من جعثن اللحلاح الخريفي (باللاتينية: Colchicum autumnale).
محتويات [أظهر]
من أنواعه الواطنة في الوطن العربي[عدل]
اللحلاح الأشطائي (باللاتينية: Colchicum soboliferum) في بلاد الشام وتركيا والقوقاز والبلقان
لحلاح بادية الشام (باللاتينية: Colchicum deserti-syriaci) أو لحلاح شمبر (باللاتينية:Colchicum schimperi)
لحلاح توفيا (باللاتينية: Colchicum tuviae) في بلاد الشام
اللحلاح الحزمي (باللاتينية: Colchicum fasciculare) في بلاد الشام
لحلاح دكين (باللاتينية: Colchicum decaisnei) في بلاد الشام
لحلاح ريتشي (باللاتينية: Colchicum ritchii) أو اللحلاح المصري (باللاتينية: Colchicum aegyptiacum Boiss.)
اللحلاح زعفراني الأوراق (باللاتينية:Colchicum crocifolium) في بلاد الشام وتركيا
لحلاح زوفيتسي (باللاتينية: Colchicum szovitsii) في بلاد الشام وتركيا والقوقاز وبلغاريا
لحلاح ستيفن (باللاتينية: Colchicum steveni) في بلاد الشام
لحلاح طوروس (باللاتينية: Colchicum tauri) في بلاد الشام
اللحلاح طويل المئبر (باللاتينية: Colchicum dolichantherum) في بلاد الشام
اللحلاح عديد الأوراق (باللاتينية: Colchicum polyphyllum) في بلاد الشام
اللحلاح العنتابي (باللاتينية: Colchicum antepense) في عنتاب
اللحلاح الفارسي (باللاتينية: Colchicum persicum) في بلاد الشام
اللحلاح الفاينبروني (باللاتينية: Colchicum feinbruniae) في بلاد الشام
لحلاح القدس (باللاتينية: Colchicum hierosolymitanum) في بلاد الشام
اللحلاح القلموني (باللاتينية: Colchicum antilibanoticum) في بلاد الشام
اللحلاح القيليقي (باللاتينية: Colchicum cilicicum) في بلاد الشام
اللحلاح المفصص (باللاتينية: Colchicum tunicatum) في بلاد الشام
من أنواعه الأخرى[عدل]
اللحلاح الألبي (باللاتينية: Colchicum alpinum)
اللحلاح الجبلي (باللاتينية: Colchicum montanum) في فرنسا وإسبانيا والبرتغال
اللحلاح الخريفي (باللاتينية: Colchicum autumnale) في معظم أنحاء أوروبا
اللحلاح الخلاب (باللاتينية: Colchicum speciosum) في تركيا والقوقاز
اللحلاح عريض اللسان (باللاتينية: Colchicum lingulatum) في تركيا واليونان
اللحلاح الكردي (باللاتينية: Colchicum kurdicum) في تركيا
اللحلاح الكريتي (باللاتينية: Colchicum cretense) في كريت
اللحلاح الكورسيكي (باللاتينية: Colchicum corsicum) في كورسيكا وسردينيا
اللحلاح المبرقش (باللاتينية: Colchicum variegatum) في تركيا واليونان
اللحلاح المجري (باللاتينية: Colchicum hungaricum)
اللحلاح المغمور (باللاتينية: Colchicum inundatum) في تركيا
الوصف النباتي[عدل]
اللحلاح عشب معمر من أحاديات الفلقة، له جعثن (كورمة) (ونادراً رئد (باللاتينية: Stolon))، بيضية الشكل، وتغطي الجعثن حراشف بنية، ويتشكل سنوياً جعثن جديد. الأوراق قاعدية خيطية عددها 2 ـ 9 أوراق، والنورة عنقودية، والأزهار جميلة يتراوح عددها بين 2 و5 أزهار، والكم له ست بتلات، ولون الزهرة قرنفلي أو أرجواني أو أبيض ونادراً أصفر، والثمرة كبسولة ثلاثية الحجرات، وتزهر معظم أنواع اللحلاح في الخريف، وتتشكل الأوراق في الربيع، أما الثمار فتنضج في بداية الصيف.
الاستخدم الطبي[عدل]
يسخدم في علاح مرض الgout المزمن وا ثاره الجانية في حالة الجرعة غير المناسبة قد تؤدى للموت
مصادر[عدل]
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب مذكور في :Species Plantarum — معرف مكتبة تراث التنوع البيولوجي:http://biodiversitylibrary. org/page/358360 — المؤلف: كارولوس لينيوس — العنوان : Species plantarum— الاصدارالأول — المجلد: 1 — الصفحة: 341
^ هيئة الطاقة الذرية في سورية النباتات السامة في سورية. تاريخ الولوج
^ أغروفوك. السورنجان تاريخ الولوج 8 أيار 2012.
مشاريع شقيقة توجد في ويكي أنواع معلومات أكثر حول: Colchicum
أيقونة بوابةبوابة علم النبات
مشاريع شقيقة شاهد في كومنز صور وملفات عن: لحلاح
معرفات الأصنوفة
NBN: NHMSYS0000457415 NCBI: 13444 iNaturalist taxon ID: 131587 Tela Botanica ID: 86200 GRIN Taxonomy ID IPNI plant ID: 24150-1 WoRMS-ID: 425920 Dyntaxa ID: 1005949 APDB: 189591 USDA PLANTS ID: COLCH Tropicos taxon name ID: 40011902 GBIF: 2739608 eol: 33203 NZOR ID Nederlands Soortenregister ID: 121004 ITIS: 42906
تصنيفات: أنواع القائمة الحمراء غير المهددة لحلاحية نباتات سامة نباتات طبية أجناس أحاديات الفلقة
//////////////
قس وگستسایتچِچِک در آذری:
///////////
قس عبری با فیلترشکن!
////////////
قس آچی سِگدِم در ترکی استانبولی:
Acı çiğdem, Colchicum cinsinden bitkilerin ortak adı. 25 – 30 cm boyunda olur. Yaprakları şerit biçimindedir. İlk yazın pembe, sarı, eflatun renkli çiçekler açar. Sulak çayırlarda yetişir. Tohumlarda bulunan colchicine maddesi romatizmaya, damla hastalığına karşı ilaçlar yapılır. Acı çiğdem bahçelerde süs bitkisi olarak da yetiştirilir. Gölge yerleri sever. Çok su ister.
Zehirli bir bitkidir. Çiğdeme çok benzeyen fakat onun gibi yenilmeyip zehirli olan bu bitkinin (Colchicum) yumruları Doğu Anadolu Bölgesinde çiğdem (Crocus) türleriyle karıştırıldığı için, bilhassa toplayıp yiyen çocuklar arasına ağır zehirlenme vakaları görülebilmektedir.
/////////////
Colchicum
From Wikipedia, the free encyclopedia
"Bulbocodium" redirects here. For the daffodil, see Narcissus bulbocodium.
Colchicum
| |
Kingdom:
| |
(unranked):
| |
(unranked):
| |
Order:
| |
Family:
| |
Genus:
| |
· Abandium Adans.
· Bulbocodium L.
· Celsia Boehm. nom. illeg.
· Eudesmis Raf. nom. superfl.
· Fouha Pomel
· Geophila Bergeret nom. reg.
· Hermodactylum (R.Br.) Bartl.nom. inval.
· Merendera Ramond
· Monocaryum (R.Br.) Rchb.
· Paludana Salisb. nom. illeg.
· Synsiphon Regel
|
Colchicum (/ˈkɒltʃᵻkəm/ or / ˈkɒlkᵻkəm/[2]) is a genus of perennial flowering plants containing around 160 species which grow from bulb-like corms. It is a member of the botanical family Colchicaceae, and is native to West Asia, Europe, parts of the Mediterranean coast, down the East African coast to South Africa and the Western Cape. In this genus the ovary of the flower is underground. As a consequence, the styles are extremely long in proportion, often more than 10 cm (4 in).
Contents
Download entire message