عکبر
بفتح عین و سکون کاف و فتح باء موحده و راء مهمله بفارسی برموم نامند
ماهیت آن
چیزی است شبیه بموم با اندک عسل آمیخته و غیر آن هر دو است که مجتمع می کردد در خانۀ زنبور عسل و در سالهای جدب خشک که کیاه کم روید بیشتر بهم می رسد و رخنهای خانۀ خود را بدان بند می کنند و بغدادی کفته کسانی که وسخ الکوائر دانسته اند غلط کرده اند جهت آنکه وسخ الکوائر چیزی است که بر دیوار خانۀ آنکه کور نامند یافت می شود و آن چیزی است که اولا زنبور عسل آن را بمنزلۀ اساس بنیاد می کند پس بر ان از موم خانها ساخته عسل در ان جمع می نماید
طبیعت آن
در آخر دوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
بسبب کمال رداءت خوردن را نشاید ضماد آن جهت قوبا و جذب خار و پیکان مفید برای آنکه جاذب قوی است و در جبر و کسر و استحکام استخوان شکسته و ضربه و سقطه و حبس خون نائب مناب مومیائی دانسته اند و لهذا آن را مومیائی نحلی نامند و بخور آن جهت سرفۀ بارد کهنه و حمول آن قاتل و مخرج جنین مقدار شربت آن یک مثقال که با ده مثقال نبات و عسل شربت نموده بنوشند صاحب اختیارات بدیعی کفته که عکبر چیزی است که در میان عسل بود و بشیرازی آن را دارو خوانند و نوشته که مولف کوید مکس نحل آن را برای خورش خود و بچکان خود می آورد از مجموع کلها و آن الوان می باشد زرد و سرخ و سفید و بنفش و بغایت تلخ بود و اکر در میان عسل بود عسل را تباه کند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
عکبر. [ ع ِ ب ِ ] (ع اِ) چیزی است که زنبور عسل بر ران و بازوی خود آورده آن را در شهد بجای انگبین اندازد. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). نوعی از گل است و آن زرد و سفید و بنفش و سرخ هم می باشد، و مگس عسل آن را به جهت خوردن خود و بچه های خود می آورد. و بعضی گویند چیزی است که در میان عسل پیدا میشود و آن را به شیرازی دارومیگویند و مگس نحل به جهت خوراک بچگان خود می آورد وآن بغایت تلخ می باشد. و بعضی دیگر گویند عکبر وسخ الکبر است و آن را مومیائی نحلی خوانند و به شیرازی برمو گویند. جهت کوفتگی و شکستگی اعضا نافع است . (برهان قاطع). نزد جمعی موم کم عسل است که در آشیانه زنبور عسل یافت میشود و نزد بعضی وسخ الکوایر است که به فارسی برموم گویند و آن موم سیاهی است که زخمهای آشیانه را به آن مسدود میکنند. (از تحفه حکیم مومن ).
- بره موم . [ ب َرْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) عکبر، که چیزیست شبیه به موم با اندک عسل آمیخته و غیر آن هر دو است که در خانه زنبور عسل بهم میرسد. و برخی آنرا وسخ کوایرالنحل دانسته اند. (از مخزن الادویة). زنبور عسل زمستان گاه درِ لانه خود را با آن مسدود کند و آن غالباً سیاه رنگ باشد. و رجوع به عکبر و وسخ الکوایر شود.
//////////////
خواص بره موم در درمان سرطان
بره موم یا برموم و نام انگلیسیPropolis تنها آنتى بیوتیک فوق العاده قوى در طبیعت مى باشد. بره موم را زنبور عسل از ترکیب صمغ بعضى از گیاهان با شهد، موم و گرده گل درست مى کند.
کاربرد بره موم در کندو عسل:
زنبور، بره موم را جهت ضد عفونى و اندود کردن به کار مى برد نیز جالب است بدانید که زنبور، بره موم را در دهانه ى ورودى کندو قرار مى دهد تا هنگام رفت و آمد، آنها بتوانند پاهاى خود را سترون/گندزدائی کنند.
بره موم
طبیعت بره موم گرم و خشک است
کاربرد بره موم در عصر رومیان و یونانیان:
رومیان و یونانیان باستان بره موم را جهت درمان عفونت و تب و همچنین جهت التیام زخم هاى مجروحان بکار مى بردند.
بره موم قویترین آنتی بیوتیک:
بره موم را مى توان جایگزین آنتى بیوتیک هاى شیمیایى نمود به این دلیل که داراى عارضه ى جانبى نمى باشد و همچنین باکترىهایى را که به مواد شیمیایى مقاوم هستند را به راحتى از بین مى برد.
ترکیبات بی نظیر بره موم:
بره موم داراى مواد معدنى، ویتامینهایى چونA وB 1 وB 2 وB 3 ، بیوتین، آلبومین، کلسیم، منیزیم، آهن، روى، سیلیس، پتاسیم، فسفر، منگنز، کبالت و شانزده نوع اسید آمینه و همچنین مجموعهاى از بیوفلاونوئیدها مى باشد. نکته ى قابل توجه اینکه مقدار بیوفلاونوئیدهاى (ویتامینD ) داخل بره موم ۵۰۰ برابر بیشتر از پرتقال مى باشد. به استثناى ویتامینK ، بره موم شامل تمام ویتامینهاى شناخته شده مى باشد و همچنین بره موم داراى چهارده ماده معدنى لازم براى بدن به جز سولفور مى باشد.
خواص بره موم در طب سنتی:
بره موم؛ ضد باکترى، ویروس، قارچ، التهاب و نیز آنتى بیوتیک و آنتى اکسیدان مى باشد و براى درمان بیمارى هایى چون حساسیت، خونمردگى، سوختگى، کوفتگى، زخم، سرطان، خستگى، مشکلات تنفسى، جوشها، اختلالات پوست، آفتاب سوختگى، سرفه، عفونت، سرماخوردگى، آنفلوانزا، زونا و جراحات به کار گرفته مى شود.(۱)
خواص پزشکی بره موم :
این ماده خارق العاده خواصی شامل اثر ضد باکتریایی، ضد قارچی، ضد انگلی، آنتی اکسیدانی، ضد التهابی، ضد پوسیدگی دندان دارد، همچنین به عنوان تقویت کننده سیستم ایمنی بدن، بهبود دهنده اختلالات دهان و لثه، بی‌حس کننده موضعی، کاهش دهنده فشار خون کاربرد دارد.در طب سنتی از بره موم در درمان بیماری های عفونی استفاده شده است بر این اساس در تحقیقی که در سال ۲۰۱۵ توسط دکتر شاهین گوانجی انجام شد اثر عصاره بره موم زنبور عسل بر روی پاتوژن های بیماری زاد بررسی شد که نتایج این طرح نشان داد عصاره بره موم دارای خاصیت آنتی میکروبیال قوی در غلظت ۳۰ % بر روی Candida albicansمیباشد و نتایج این طرح در سال ۲۰۱۵ در مجله Chinese Journal of Integrative Medicine منتشر شد.(۲)
روش مصرف بره موم و مقدار مصرف بره موم:
روزانه مقدار ۲ گرم بره موم را در یک قاشق عسل مخلوط کرده و میل شود
بهترین زمان مصرف بره موم قبل از صبحانه می باشد
منابع:
۱- دریایى، محمد، دانشنامه طب اهل بیت علیهم السلام بر اساس طب الأئمه علیهم السلام، ۱جلد، پیام کتاب – تهران، چاپ: اول، ۱۳۸۸ ه.ش.
۲- Gavanji S, Larki B. Comparative effect of propolis of honey bee and some herbal extracts on Candida Albicans. Chinese Journal of Integrative Medicine. 2015:1-7.
لینک مقاله
/////////////
بره موم
بَره‌موم ماده‌ای شبیه موم و از تولیدات زنبور عسل است، حالت آن خمیری شکل و چسبناک با بوی مطبوع که رنگ آن از سبز تا قهوه‌ای تیره متغیر است. رنگ و عطر بره موم در مناطق مختلف متفاوت بوده و خصوصیات آن بستگی به نوع گیاهان موجود در هر منطقه دارد. بره موم، در هوای سرد، ترد و شکننده و در هوای گرم، نرم و چسبناک میشود.
محتویات [نمایش]
مشخصات شیمیایی و فیزیکی[ویرایش]
نقطه ذوب بره موم ۸۳ درجه سانتیگراد و نقطه ذوب موم خالص زنبور عسل ۶۳ درجه سانتیگراد است. بنابراین با کمک حرارت می‌توان آن دو را از یکدیگر تفکیک نمود. موم از نظر استحکام هفت برابر سخت تر از بره موم است.
بره موم در الکل اتیلیک، استون و بنزن حل میشود و الکل می‌تواند مواد قابل حل آن جدا نماید.
بره موم حاوی حدود ۵۰ درصد صمغ یا رزین گیاهان، ۳۰ درصد موم، ۱۰ درصد اسانس های عطری، ۵ درصد گرده گل و ۵ درصد دیگر آن از ترکیبات آلی، ویتامینها و عناصر معدنی مانند نقره، سدیم، جیوه، مس، منگنز، آهن، کلسیم، وانادیم و سیلیس است. مقدار و نوع ترکیبات بره موم بسته به مکان، زمان جمع آوری و روش تولید آن متفاوت است.
روش تولید به‌وسیله زنبور[ویرایش]
زنبور ابتدا تکه‌های رزین یا صمغ تراوش شده از جوانه یا تنه برخی درختان را به وسیله پاهای عقب و قطعات دهانی جدا می‌کند و سپس آنها را به کمک بزاق دهان نمناک و شکل حبه مانند به آن می‌دهد و در نهایت به وسیله آروارهها و به کمک پاها حبه‌ها را در داخل سبد گرده در پاهای عقبی قرار داده و به کندو حمل می‌نماید.
مصارف بره موم در کندو[ویرایش]
بره موم به عنوان ماده ضدعفونی کننده و عاملی مؤثر در پیشگیری از ورود و شیوع بیماری‌ها در کندو به شمار می‌آید.
بره موم در محل ورود زنبوران به داخل کندو قرار دارد و به دلیل این که زنبورها پیش از ورود به کندو از روی آن عبور خواهند کرد، احتمالاً می‌تواند نقش گندزدائی دست و پای زنبوران را در بدو ورود به کندو ایفا نمایند. همچنین پر کردن شکاف‌ها، تنگ کردن سوراخ‌های تهویه، تنگ کردن دریچه پرواز در زمستان، ترمیم شکستگی‌ها، جلا دادن و ضد عفونی کردن جدار داخلی کندو و قاب‌ها، محکم کردن محل اتصال قاب‌های عسل به کندو و به یکدیگر از دیگر کاربردهای بره موم است.
خواص پزشکی بره موم[ویرایش]
این ماده خارق العاده خواصی شامل اثر : ضد تومور و ضد باکتریایی، ضد قارچی، ضد انگلی، آنتی اکسیدانی، ضد التهابی، ضد پوسیدگی دندان دارد، همچنین به عنوان تقویت کننده سیستم ایمنی بدن، بهبود دهنده اختلالات دهان و لثه، بی‌حس کننده موضعی، کاهش دهنده فشار خون کاربرد دارد.در طب سنتی از بره موم در درمان بیماری های عفونی استفاده شده است بر این اساس در تحقیقی که در سال 2015 توسط دکتر شاهین گوانجی انجام شد اثر عصاره بره موم زنبور عسل بر روی پاتوژن های بیماری زاد بررسی شد که نتایج این طرح نشان داد عصاره بره موم دارای خاصیت آنتی میکروبیال قوی در غلظت 30 % بر روی Candida albicans میباشد و نتایج این طرح در سال ۲۰۱۵ در مجله Chinese Journal of Integrative Medicine منتشر شد.[۱]
منابع[ویرایش]
[نهفتن] ن ب و
عسل
بره‌موم زنبور عسل عسل شاه‌انگبین کندو گرده‌شناسی عسل
داده‌های کتابخانه‌ای
GND: 4047488-4
رده‌ها: پزشکی سنتی زنبورداری عسل مواد
///////////////
قس عکبر، بروبولیس و صمغ النحل در عربی:
العكبر أو البروبوليس أو صمغ النحل هو مادة حمضية لزجة قابلة للذوبان بالأَثير والتربنتين، تجمعه نحلات العسل من براعم وعصارة الأشجار أو مصادر أخرى. عبارة عن مادة صمغية راتينجية رايزونية (بلسمية) شمعية، ممزوجة بنسبة من حبوب اللقاح ولعاب النحل، لزجة لونها يتراوح بين البني الغامق والحمر إلى الأسود المخضر طعمها مُر لاذع يقوم النحل بصنعها من عدة مصادر خارجية وداخلية. من أهم المصادر الخارجية المواد الصمغية الراتنجية والريزونية النباتية التي يجمعها من الخارج خاصة من المادة اللزجة المغطية لبراعم (تويجات) فروع الأشجار وقلف جذوع الأشجار الحرجية كالحور والسدر والخروب وهي التي تحمي النبات من تقلبات الطقس، إضافة إلى حمايته من هجوم الجراثيم (وغيرها من الفيروسات والفطريات والبكتيريا) عليه؛ وهذه المزايا يستفيد منها النحل لتكوين البروبوليس وذلك بمزجها بلعابه ويضيف إليها حبوب اللقاح (5-10%) والشمع (20-30%)، وقليل من العسل ليصنع البروبوليس.[1][2] ويستعمله النحل في لصق الإطارات وتقوية الأقراص الشمعية وسد شقوق الخلية وتضييق المداخل في الشتاء. العكبر يستخدم لاغلاق الشقوق الصغيرة حوالي 6 ملليمتر(0.24 انش أو اقل). بينما الشقوق الكبيرة تغلق عادة بشمع النحل. لونه يعتمد على مصدره، معظمه باللون البني الغامق. يكون العكبر لاصقاً في درجة حرارة الغرفة أو فوقها 20 درجة مئوية أو (68 فهرنهايت)، يصبح قاسياً وهشا في درجات الحرارة الأقل. كما تستعمله النحلات في تغطية بعض أعدائها التي تقتلها داخل الخلية ويكون حجمها كبيراً ويصعب إخراجها من الخلية كالفراشات الكبيرة والسحالي والفئران وبهذة الطريقة تمنع حدوث تحللها و تعفنها. النحل يحتاج إلي مادة البروبوليس ولكن إذا زادت الكمية التي يجمعها النحل منه تعتبر من عيوب السلالة حيث يؤدي ذلك إلى لصق الأقراص ببعضها ولسد الممرات فيرتبك النحل ويتعرقل عمله، ويعرقل عمل النحال أثناء الفحص علاوة على تلويث الإطارات والشمع بهذه المادة وتعتبر سلالة النحل القوقازي أكثر السلالات جمعاً لهذه المادة.[3]
محتويات [أظهر]
الفائدة[عدل]
لعدة قرون اعتقد مربو النحل [4] أن النحل يقوم باغلاق الخليه بالعكبر لحماية المستعمرة من العوامل الجوية مثل المطر وموجات البرد. بالاضافة لذلك كشفت ابحاث القرن العشرين أن النحل لا ينجو فقط وانما ينمو مع زيادة التهويه باختلاف درجات الحرارة خلال اشهر الشتاء في المناطق المعتدله بالعالم. يعتقد بأن العكبر سبب لما يلي:-[5]
تعزيز الإستقرار الهيكلي للخلية.
تقليل الإهتزازات.
جعل الخلية أكثر تحصينا عن طريق ختم مداخل بديلة.
الوقاية من الأمراض والطفيليات من دخول الخلية، كما أنها تمنع نمو الفطريات والبكتيريا.[6]
منع التعفن داخل الخلية , النحل عادة ما يحمل النفايات بعيداً عن الخلية لكن في بعض الأحيان فراشات أو- فئران كبيرة يصعب إخراجها من الخلية , فتقوم بدلاً من ذلك بختمها بالبروبوليس و تحنيطها وجعلها عديمة الرائحة وغير ضارة.
التركيب[عدل]
راتنجات في خلية
يختلف تركيب العكبر من قفير الى قفير, من منطقة الى منطقه, من فصل الى فصل. عادة نجده باللون البني الغامق, ولكن يمكن ان نجده باللون الاخضر, الاحمر, الاسود والابيض, اعتدما على مصدر المواد المفرزة الموجدة في مطنفة القفير.ينتهز نحل العسل الفرص ويجمع ما يحتاجه من المصادر المتاحه, واظهرت التحاليل ان التركيب الكيميائي للعكبر يختلف بشكل كبير من منطقة الى منطقة حسب غداء النحل. على سبيل المثال في المناطق الشماليه يقوم النحل بجمع الافرازات من الاشجار مثل شجر الحور والصنوبر(الور البيولوحي لافرازات الاشجار لاغلاق الجروح ويحارب البكتيريا والفطريات والحشرات).عكبر المناطق الشمالية يحتوى على خمسين مكون تقريبا, الافرازات الاوليه والبلسم النباتي(50%), الشمع(30%), زيوت اوليه(10%) وغبار الطلع(5%). يحتوي العطب رابضا على ماده مبيد حشري قوي لابدات العناكب والحشرات الصغيرة.[7] في المناطق الغير استوائية ، بالاضافة الى وجود كمية كبيرة من الاشجار المتنوعة، من المحتمل ايضا ان النحل قد يجمع الراتنجات من زهور جنسي كلوزيا و داليتمبيا اللتين يصنفن بانهم النبتنتين الوحيدتين القادرتين على تصنيع الراتنجات من زهورهما لتجذبا حبوب الطلع.[8]، تحتوي راتنجات ال كلوزيا على polyprenylated benzophenones. .[9][10][11] في بعض المناطق في شيلي يحتوي العكبر على فيسيدون وهو تربين من شجيرة باكريس، [12] وفي البرازيل تم استخلاص ابوكسايد النافثوكوينون من العكبر الاحمر، [13] و تم توثيق وجود احماض برينيلتديدية مثل حمض ال 4-hydroxy-3,5-diprenyl cinnamic . [12]وفي تحليل جرى في مقاطعة خنان في الصين وجد في العكبر حمض السينابينك وحمض ايزوفيريولك وحمض الكافيك وكريزين .الثلاث احماض الاولى اشتركت في ما بينها بانها من مضادات البكتيريا [14]. ايضا العكبر البرازيلي الاحمر يأتي بكمية كبيرة من راتنجات نبات ال دالبيرجيا اكاستافيليوم . ويحتوي على نسبة عالية من isoflavonoids 3-hydroxy-8,9-dimethoxypterocarpan و ميداكاربين . الفلافانويدات الاخرى تحتوي على جلانجن والبينوتيربين.[15] الCaffeic acid phenethyl ester(CAPE) هو ايضا مُكوِن من مكونات بعض انواع العكبر في نيوزلاندا .(ester(CAPE هو ايضا مُكوِن من مكونات بعض انواع العكبر في نيوزلاندا [16] احيانا تقوم عاملات النحل بجمع مكونات لاصقه من صنع الانسان عندما يكون هناك صعوبة في الحصول على المصدر الطبيعي.وتعتمد خصائص العكبر على المصدر الخاص لكل قفير. لذلك أي خواص طبيه قد تكون موجدة في عكبر قفير ما فد لا توجد في عكبر قفير اخر
الاستخدامات الطبيه [عدل]
[17][18] استخدم العكبر في الطب الشعبي منذ الاف السنين. مؤسسة الصحه الوطنيه قيمت العكبر على أنه فعال بنسب معينه لعلاج تقرحات البرد التقرحات التناسلية والام الفم ما بعد العمليات الجراحيه. حاليا, لا يوجد دليل كافي على فعاليه العكبر لعلاج الحالات اخرى.[19]
الابحاث الطبية الحيوية[عدل]
العكبر محط تركيز عدد كبير من المشاريع البحثيه.[20] بعض نتائج البحوث الأولية (التينشرتفي أدبالطبيةالحيوية)،جنباإلى جنب مع محدوديتها،موصوفة أدناه
مضاد حيوي [عدل]
أظهرت دراسات علميه داخل المختبر ان بعض انواع العكبر لديه خواص مضادة للبكتيريا[21] ومضاده للفطريات[22] بوجود مكونات فعاله تتضمن مركبات الفلافونيود[23].في عدم وجود أي تجارب فعليه سريرية فانه ليس هنالك دليل على فعالية العكبر كمضاد حيوي من الناحية العلاجية
الحروق[عدل]
في التجارب الحيوية الاوليه على الفئران أظهرت ان العكبر له فعاليه في علاج الحروق الجلديه الملتهبه.[24][25] ايضا في تجارب سريرية في البرازيل اظهرت أن كريم الجلد المصنوع من العكبر كان افضل من كريم الحروق المصنوع من سيلفر سلفادين.[26] دراسات حديثة أظهرت مخاوف من فعالية كريم السيلفر سلفادين على الحروق واقترحت انه قد يؤخر من شفاء الحروق. ولا نزال بحاجة الى ابحاث اضافيه.
التعديل المناعي[عدل]
افادت بعض نتائج الابحاث بأن العكبر يثبط عمل كلا التحفيز المناعي والتثبيط المناعي.[27][28] ابحاث اخرى تحتاج حتى تبثت صحة هذا الموضوع
الحساسية [عدل]
مع انه هناك ادعاءات بأن العكبر يستخدم لعلاج الحساسية بأنواعها الا انه يمكن ان يسبب حساسية شديدة خاصة للناس ذوي الحسياسية اتجاه منتجات النحل او النحل نفسه.[29]
صحة الفم[عدل]
يتم حاليا دراسة العكبر في الابحاث المتعلقة بطب الاسنان خاصة ان هنالك تجارب حيوية وسريربة تفيد بأن العكبر يحمي من تسوس الأسنان وأمراض الفم الأخرى, بسبب خواصه[30] المضادة للميكروبات.[31][32][33] يتم ايضا دراسة العكبر من أجل فعاليته في علاج التقرحات الفموية[34] وتقليل التهابات القنوات السنية.[35]
مضاد الاكسدة[عدل]
أظهرت بعض الدراسات أن العكبر يقلل من احتمالية اصابة صغار الجرذان بالماء الزرقاء في العين.[35] ومع ذلك ما زلنا بحاجة الى دراسات أكثر لاثبات ذلك.
السرطان [عدل]
بعض الدراسات المخبرية اظهرت بأن العكبر يؤدي الى موت الخلايا وتقليل نمو عوامل النسخ في الخلايا السرطانية، بما في ذلك NF كيلوبايت. والجدير بالذكر،caffeic acid phenethylesterlينظمMDR-1 الجين،والذي يعتبر مسؤولا عن مقاومةالخلاياالسرطانية لعَامِلٌ العِلاجِيٌّ الكِيمْيائِيّ.[36] وفي الدراسات المجراةعلى الفئران، يمنع العكبر 4- (methylnitrosamino) -1- (3- بيرويل) -1-بونانون4-(methylnitrosamino)-1-(3-pyridyl)-1-butanone) تكون الأورام ..[37]. ولكن نحن بحاجة الى دراسات سريرة لتأكيد فعاليته العلاجية.
استخدامات اخرى[عدل]
الالات الموسيقيه [عدل]
يستخدمه صانعي معظم الالات الموسيقيه الوترية(الكمان) لتحسين منظر الخشب.هو احد مكونات الورنيش وله رائحة مميزة من السهل تميزها. استخدم أنطونيوستراديفاري العكبر لطلاء الاته الموسيقيه.[38]
الغذاء[عدل]
استخدم العكبر في صناعة اللبان وأيضا تم صناعة لبان العكبر. تلميع السيارات استخدم العكبر في تفاعل كيميائي لتحويل الدهون والزيوت الى شمع خاص بالسيارات.[39][40][41][42]
مراجع[عدل]
^ (العكبر) البروبوليس الشافي الطبيعي. عارف سالم حمزة.منشورات دار علاء الدين. دمشق 1998
^ Szaflarski ؛ Tustanowski J ،nolewajka E ، Stojko A (1977) ،4- الخصائص البيولوجية و الإدارة العيادية للعكبر. الخصائص الفيزيو كيميائية للعكبرin arzaneimettilforschung ، 27 (II) (4) seiten 889-90 (abstract).
^ من كتاب (نحل العسل) للمؤلفان الصديق علي خثيم وعبد الفتاح الشحروري الصفحة 44
^ R Krell 1996. value-added products from beekeeping FAO AGRICULTURAL SERVICES BULLETIN No. 124 Food and Agriculture Organization of the United Nations Rome
^ Simone-Finstrom, Michael; Spivak, Marla (May–June 2010). "Propolis and bee health: The natural history and significance of resin use by honey bees". Apidologie41 (3): 295–311. doi:10.1051/apido/2010016.
^ Walker, Matt (23 July 2009). "Honeybees sterilise their hives". BBC News. Retrieved 2009-07-24
^ Joint FAO/WHO Expert Committee on Food Additives. Meeting (2008: Geneva, Switzerland). Evaluation of certain veterinary drug residues in food: 70th report of the Joint FAO/WHO Expert Committee on Food Additives. (WHO technical report series; no. 954)
^ Mesquita, R. C. G.; Franciscon C. H. (June 1995). "Flower visitors of Clusianemorosa G. F. W. Meyer (Clusiaceae) in an Amazonian white-sand Campina".Biotropica 27 (2): 254–8. doi:10.2307/2389002. JSTOR 2389002.
^ Tomás-Barberán, F. A.; García-Viguera C.; Vit-Oliviera P.; Ferreres F. et al. (1993-08-03). "Phytochemical evidence for the botanical origin of tropical propolis from Venezuela". Phytochemistry 34 (1): 191–6. doi:10.1016/S0031-9422(00)90804-5.
^ Scott Armbruster, W. (September 1984). "The Role of Resin in Angiosperm Pollination: Ecological and Chemical Considerations". American Journal of Botany71 (8): 1149–60. doi:10.2307/2443391. JSTOR 2443391.
^ Bankova, V. (February 2005). "Recent trends and important developments in propolis research". Evidence-based Compl. and Alt. Medicine 2 (1): 29–32.doi:10.1093/ecam/neh059. PMC 1062152. ببمد 15841275.Retrieved2008-05-17.
^ Montenegro G; Mujica AM; Peña RC; Gómez M et al. (2004). "Similitude pattern and botanical origin of the Chilean propolis". Phyton 73: 145–154. ISSN 1851-5657.
^ Trusheva, B.; Popova, M.; Bankova, V.; Simova, S. et al. (2006). "Bioactive Constituents of Brazilian Red Propolis" (PDF). Evidence-Based Complementary and Alternative Medicine 3 (2): 249–
^ Qiao Z; Chen R (August 1991). "[Isolation and identification of antibiotic constituents of propolis from Henan]". ZhongguoZhong Yao ZaZhi (in Chinese) 16(8): 481–2, 512. ببمد 1804186
^ Cushnie TPT; Lamb AJ (2005). "Antimicrobial activity of flavonoids" (PDF).International Journal of Antimicrobial Agents 26 (5): 343–356.doi:10.1016/j.ijantimicag.2005.09.002. ببمد 16323269.
^ Demestre M, Messerli SM, Celli N et al. (August 2008). "CAPE (caffeic acid phenethyl ester)-based propolis extract (Bio 30) suppresses the growth of human neurofibromatosis (NF) tumor xenografts in mice". Phytother Res 23 (2): 226–30.doi:10.1002/ptr.2594. ببمد 18726924.
^ Fearnely J. (2001) Bee propolis. Souvenir Press Ltd. London
^ "Propolis:MedlinePlus Supplements". U.S. National Library of Medicine. January 19, 2012.
^ Sforcin, J.M.; Bankova V. (2011-01-27). "Propolis: is there a potential for the development of new drugs?". T Ethnopharmacol 133 (2): 253–60.doi:10.1016/j.jep.2010.10.032. ببمد 20970490
^ Orsi, R. O.; Sforcin J. M.; Rall V. L. M.; Funari S. R. C. et al. (2005)."Susceptibility profile of Salmonella against the antibacterial activity of propolis produced in two regions of Brazil". Journal of Venomous Animals and Toxins including Tropical Diseases 11 (2): 109–16. doi:10.1590/S1678-91992005000200003. Retrieved 2008-01-14.
^ Cafarchia C; De Laurentis N; Milillo MA; Losacco V et al. (1999). "Antifungal activity of Apulia region propolis". Parassitologia 41 (4): 587–590.ببمد 10870567.
^ Cushnie TPT; Lamb AJ (2005). "Detection of galangin-induced cytoplasmic membrane damage in Staphylococcus aureus by measuring potassium loss".Journal of Ethnopharmacology 101 (1-3): 243–248.doi:10.1016/j.jep.2005.04.014. ببمد 15985350.
^ Hoşnuter, M.; Gürel A.; Babucçu O.; Armutcu F. et al. (March 2004). "The effect of CAPE on lipid peroxidation and nitric oxide levels in the plasma of rats following thermal injury". Burns 30 (2): 121–5. doi:10.1016/j.burns.2003.09.022.ببمد 15019118.
^ Ocakci, A.; Kanter M.; Cabuk M.; Buyukbas S. (October 2006). "Role of caffeic acid phenethyl ester, an active component of propolis, against NAOH-induced esophageal burns in rats". Int J PediatrOtorhinolaryngol. 70 (10): 1731–9.doi:10.1016/j.ijporl.2006.05.018. ببمد 16828884.
^ Gregory, S. R.; Piccolo N.; Piccolo M. T.; Piccolo M. S. et al. (February 2002). "Comparison of propolis skin cream to silver sulfadiazine: a naturopathic alternative to antibiotics in treatment of minor burns". J Altern Complement Med. 8 (1): 77–83.doi:10.1089/107555302753507203. ببمد 11890438
^ Brätter, C.; Tregel M.; Liebenthal C.; Volk H. D. (October 1999). "Prophylactic effectiveness of propolis for immunostimulation: a clinical pilot study". ForschKomplementarmed. 6 (5): 256–60. ببمد 10575279.
^ Ansorge, S.; Reinhold D.; Lendeckel U. (July–August 2003). "Propolis and some of its constituents down-regulate DNA synthesis and inflammatory cytokine production but induce TGF-beta1 production of human immune cells". Z Naturforsch [C] 58 (7–8): 580–9. ببمد 12939048.
^ Brovko, T. E.; Kravchuk P. A. (July–August 1970). "Two cases of allergic reaction after administration of propolis drugs". ZhUshn Nos GorlBolezn 30 (4): 102–3.ببمد 5503978.
^ Park, Y. K.; Koo M. H.; Abreu J. A.; Ikegaki M. et al. (January 1998). "Antimicrobial activity of propolis on oral microorganisms". CurrMicrobiol. 36 (1): 24–8. doi:10.1007/s002849900274. ببمد 9405742.
^ Duarte, S.; Rosalen P. L.; Hayacibara M. F.; Cury J. A. et al. (January 2006). "The influence of a novel propolis on mutans streptococci biofilms and caries development in rats". Arch Oral Biol. 51 (1): 15–22.doi:10.1016/j.archoralbio.2005.06.002. ببمد 16054589.
^ Koo, H.; Cury J. A.; Rosalen P. L.; Ambrosano G. M. et al. (November–December 2002). "Effect of a mouthrinse containing selected propolis on 3-day dental plaque accumulation and polysaccharide formation". Caries Research 36 (6): 445–8.doi:10.1159/000066535. ببمد 12459618.
^ Botushanov, P. I.; Grigorov G. I.; Aleksandrov G. A. (2001). "A clinical study of a silicate toothpaste with extract from propolis". Folia Med (Plovdiv) 43 (1–2): 28–30.ببمد 15354462
^ Samet, N.; Laurent C.; Susarla S. M.; Samet-Rubinsteen N. (June 2007). "The effect of bee propolis on recurrent aphthous stomatitis: a pilot study". Clin Oral Investig. 11 (2): 143–7. doi:10.1007/s00784-006-0090-z. ببمد 17285269.
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب da Silva, F. B.; Almeida J. M.; Sousa S. M. (April–June 2004). "Natural medicaments in endodontics - a comparative study of the anti-inflammatory action" (PDF). Braz Oral Res. 18 (2): 174–9. doi:10.1590/s1806-83242004000200015. ببمد 15311323. Retrieved 2008-01-14.
^ Wu, J.; Omene, C.; Karkoszka, J.; Bosland, M. et al. (September 2011). "Caffeic Acid Phenethyl Ester (CAPE), Derived from a Honeybee Product Propolis, Exhibits a Diversity of Anti-tumor Effects in Preclinical Models of Human Breast Cancer".Cancer Letters 308 (1): 43–53. doi:10.1016/j.canlet.2011.04.012.PMC 3144783. ببمد 21570765.
^ Sugimoto Y; Iba Y; Kayasuga R et al. (April 2003). "Inhibitory effects of propolis granular A P C on 4-(methylnitrosamino)-1-(3-pyridyl)-1-butanone-induced lung tumorigenesis in A/J mice". Cancer Lett. 193 (2): 155–9. doi:10.1016/S0304-3835(03)00016-8. ببمد 12706872.
^ Gambichler T; Boms S; Freitag M (April 2004). "Contact dermatitis and other skin conditions in instrumental musicians". BMC Dermatol. 4: 3. doi:10.1186/1471-5945-4-3. PMC 416484. ببمد 15090069.
^ "Landau Carriage of 1743". Retrieved 2011-03-08.
^ "Pete’s 53’ contains Propolis". Retrieved 2011-03-08
^ "GuruWax blend of propolis". Retrieved 2011-03-08.
^ "Propolis when heated cause the wax to set-up". Retrieved 2011-03-08
◄ ع ن ت
Coupe d'Hygie.svg الصيدلة و العلوم المرتبطة بها
◄ ع ن تفروع الكيمياء
أيقونة بوابةبوابة صيدلة أيقونة بوابةبوابة الكيمياء أيقونة بوابةبوابة طب
مشاريع شقيقة في كومنز صور وملفات عن: العكبر
ضبط استنادي
GND: 4047488-4
تصنيفات: صيدلة تربية النحل طب تقليدي كيمياء دوائية مثبطات أكسيديز الزانثين منتجات النحل مواد
////////////
قس وِرِموم، بِرِموم، پروپولیس در آذری:
Vərəmum, bərəmum(Propolis) – arılar tərəfindən ağacların tumurcuqları, cavan budaqları və yarpaqlarındakı qatranabənzər maddələri toplayıb emal etməklə alınır. Bu plastilinə oxşayan, sarı-yaşıldan qəhvəyi-qaraya qədər çox müxtəlif rənglərdə ola bilən spesifik balzam iyli maddədir. 15-17°-də bərk, 36-38°-də yumşaq, plastik, yapışan konsistensiyalıdır.Propolisin tərkibində 50-55% qatran, 30%-ə qədər mum, 8-10% efir yağları və bundan başqa müxtəlif vitaminlər və mikroelementlərlə zəngin olan 5%-ə qədər çiçək tozcuğu vardır.
Propolis müalicə məqsədilə ilk dəfə qədim Misirdə , sonra qədim Yunanıstanda və Romada istifadə olunmuşdur. Onun dərman xüsusiyyətləri barədə Dioskorid(b.e.ə. I əsr) "Dərman vasitələri haqqında", İbn Sina isə (980-1037-ci illər) məşhur "Həkimlik elminin qanunu" əsərində yazmışdır.
////////
قس در عبری با فیلتر شکن!
//////////
قس پروپولیس در ترکی استانبولی:
Propolis, arıların bitkilerden ürettiği ve kovan içi temizlikte ve kovanın yalıtımında kullandıkları bir maddedir. Rengi, elde edildiği bitkisel kaynağa göre farklılık gösterebilir olmakla birlikte genellikle koyu kahverengidir.
////////////
From Wikipedia, the free encyclopedia
This article is about a product made by bees. For the fungus genus, see Propolis (fungus).
Two bars from a top bar hive that the bees have glued together using propolis. Separating the bars will take some effort as the propolis has hardened.
Note the propolis on the upper bar.
Propolis or bee glue is a resinous mixture that honey bees produce by mixing saliva and beeswax with exudate gathered from tree buds, sap flows, or other botanical sources. It is used as a sealant for unwanted open spaces in the hive. Propolis is used for small gaps (approximately 6 millimeters (0.24 in) or less), while larger spaces are usually filled with beeswax. Its color varies depending on its botanical source, the most common being dark brown. Propolis is sticky at and above room temperature, 20 °C (68 °F). At lower temperatures, it becomes hard and very brittle.[citation needed]
