۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

سُرخاب، هر هفت، اومده یا..

مامااااان! مااااااماااااان!! ااومده یا می یاد؟! ای وای! بابا، بابا...!

دیگ بسر]ب ِ س َ] (ص مرکب )(کذا!) وجود موهومی که کودکان را از آن ترسانند و
گاه بر کسی پوستین وارونه پوشند و دیگی بر سر او نهند و بکودکان نمایند
همین مقصود را. لولو. دمّام . (یادداشت مرحوم دهخدا).


ساخت سریال انیمیشن «ماجراهای بادمجان جان» در سیما؛
كتاب «عقرب‌های كشتی بمبك» فرهاد حسن‌زاده راهی بازار می‌شود سرویس:
فرهنگ و ادب - كتاب
1388/03/05
05-26-2009
11:21:55
8803-01718: كد خبر




خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
سرویس: فرهنگ و ادب - كتاب
فرهاد حسن‌زاده از پایان كار نگارش چهار قسمت از سریال انیمیشنی
«ماجراهای بادمجان جان» به همت اداره پویانمایی (صبا) خبر داد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این سریال طنز كه در
نگارش آن لاله جعفری، سعیده ذاكری، علیرضا فرمانی مشاركت دارند، با
كاراكتر «مبارك» (سیاه) همراه خواهد بود ودر 26 قسمت 15 دقیقه‌ای نوشته
خواهد شد.
فرهاد حسن‌زاده كه به تازگی كتاب «از صدای باران خوشم می‌آید» را ویژه
كودكان نوشته است، از عدم چاپ «دیو دیگ بسر» اش توسط انتشارات كانون
پرورش فكری كودكان و نوجوانان خبر داد.« دیو دیگ به سر» كه قصه‌ای براساس
باورهای عامیانه است بنا بود برای بیست‌ودومین نمایشگاه بین‌المللی كتاب
تهران با تصویرگری علی خدایی ویژه كودكان گروه سنی «ب» و «ج» (سال‌های
اول تا پنجم دبستان) راهی بازار شود كه چنین نشد.
«از صدای باران خوشم می‌آید» قصه‌ای مفهومی با موضوع دعواهای خانوادگی
ویژه مخاطبان عام است كه با قلم این نویسنده و با تصویرگری مهدی صادقی با
همت انتشارات حوزه نقره منتشر شده است. این كتاب در بیست‌ودومین نمایشگاه
بین‌المللی كتاب تهران برای اولین‌بار وارد بازار كتاب شد.
اخیرا كتاب «كلاغ كامپیوتر» این نویسنده كه داستان بلند تخیلی- كارآگاهی
است با همت انتشارات سوره مهر ، در فرم و شكلی تازه به چاپ دوم رسیده
است.این كتاب كارآگاهی - تخیلی پس از سالها فراموشی برای دومین بار به
چاپ دوم رسیده
است.
به زودی كتاب «عقرب‌های كشتی بمبك» این نویسنده نیز كه رمانی نوجوانانه
طنزآلود است، با همت انتشارات افق راهی بازار می‌شود. این اثر پیش از این
«كشتی بمبك» معرفی شده بود.
فرهاد حسن‌زاده متولد سال 1341 در آبادان است و تاكنون بیش از 40 عنوان
كتاب نوشته، كه بیش‌تر برای گروه سنی كودك و نوجوان هستند.






بلوكباشی، علی. "نمایشهای شادی آورزنانه درتهران". دوره 3، ش 27 (دی
43): 26-28، طرح.


خلاصه:معرفی نمایشهای هفتگانه جمع‌آوری شده: "خاله رورو"، "خاله دیگ بر"
،‌"زن آشیخ" ، ... ـ محل انجام نمایشات، بازیگران، چهره‌گردان، لباسهای
مورد لزوم، آلات موسیقی ـ مریم دریكی از نمایشات بنام "خاله دیگ بر".


نمایشهای شادی آوار زنانه در تهران
علی بلو كباشی زیر نظر دكتر صادق كیا طرح از نصرت الله شیرازی

تا ده بیست سال پیش ، در مهمانیها و برخی از جشنها (عروسی، پاتختی،
پاگشاكنان، شب شش، و نام كذاری نوزاد، ختنه سوران، عمر كشان) زنان تهرانی
فرصتی می یافتند ، تا در مجلسی دور از چشم شوهران، به «بازی» و نمایش
دادن «بازیهای» عامیانه شهرت و آزمودگی داشتند، به درخواست دیگران خود را
[26] آرایش می كردند و جامه های رنگارنگ می پوشیدند و به
بازی و هنرنمائی می پرداختند.
بیشتر این بازیها نمایش داستانها و سرگذشتهای كوتاه و گیرایی بود كه سینه
به سینه از پیشینیان رسیده بود و نویسنده و سراینده آنها شناخته نبود.
این هنرمندان خود ساخته، در نمایش دادن این گونه داستانها، بصورت صحنه ای
از زندگی، چنان پختگی و توانایی داشتند، و چنان حال و احساس كسان داستان
را نشان می دادند كه تنها از هنر پیشه گان پرورده می توان چشم داشت.
هنگامی كه آنان نقش مردی را بر می گزیدند، و در قالب او می رفتند. و جامه
مردانه می پوشیدند. و خود را بصورت مردان می آراستند، چنان آهنگ صدای خود
را عوض می كردند و در راه رفتن و دست جنباندن چنان حالتی می گرفتند، كه
گویی براستی مردی است كه بازی می كند.شمارة این «بازیها» كه نویسنده گرد
آوری و یادداشت كرده ، هفت است. ولی حتماً بیش از این بوده و با گذشت
زمان و دگرگون شدن ذوق و سلیقه مردم ، پاره‌ای از آنها كه موضوع چندان
دلپسندی نداشته، از یاد رفته و بدست فراموشی سپرده شده است.
این هفت نمایش یا «بازی» به نام : خاله رورو، خاله غربالی یا خاله دیگ
بسر، زن آشیخ، عروس و مادر شوهر، عمو سبزی فروش، گندم گل گندم و ننه غلام
حسینی خوانده می شود.
موضوع این بازیها بجز «خاله دیگ بسر» و «گندم گل گندم» كه رقصی است با
شیوه ای خاص هر یك از جهات (اگر از جنبه سرگرم كنندگی چشم بپوشیم) رنگ
تند و تیز خورده گیری از گروههای گوناگون جامعه را در خود می دواند، و پس
از نشان دادن زشتیهای اندیشه و كردار، آنان را ریشخند می كند.
جای بازی از آغاز تا انجام در یك اتاق پنج دری یا اتاق بزرگ بوده، و در
آن صحنه آرائی نمیكرده اند.
بازیگران در میان یا در گوشه از آن اتاق به بازی می پرداختند و مهمانان
یا تماشاگران گرداگرد یا در گوشه دیگر اتاق می نشستند وگاهی نیز نقشهای
كوچكی از «بازی» را به عهده می گرفتند.
این«بازی ها» بیشتر با نواختن دف و تنبك و دایره زنگی و دست زدن
تماشاگران همراه بود نوازندگان از مهمانانی كه به نواختن این سازها
آشنایی داشتند برگزیده می شدند.
«چهره گردانی» در این نمایشها بسیار ساده بود. «چهره گردانان» از بند
اندازان سر شناس شهر یا مهمانان آشنا به آرایشگری، انتخاب می شدند. «چهره
گردان » خود می شدند و خود را آرایش می كردند.
جامه هائیكه در نقش زنانه پوشیده می شد، بیشتر شلیته و شلوار و چارقد
توری سفید یا مشكی یا رنگین و چادر نماز و چادر سیاه بود. جامه هائی كه
در نقش مردانه پوشیده می شد، كت پاره تنگ و كهنه وچسبان، و شلوار تنگ و
كوتاه، و كلاه یا شب كلاه نمدی یا عرقچین بود.
ناگفته نماند كه از این چند بازی، برخی را نگارنده خود دیده و آنها را از
كودكی هنگامی كه به دبستان می رفته و می توانسته به مهمانیها و جشنها و
روضه خوانی های زنانه برود، به یاد سپرده و برخی دیگر را به تازگی با
پرسیدن از سالخوردگان و عاقله زنان بدست آورده است و آنها را همانگونه كه
دیده یا شنیده یادداشت كرده و به صورت نمایش در آورده است. البته چون این
بازیها متن نوشته نداشته، ناچار در زبان بازیگران فرقهای كوچكی پیدا
میكرده است، ولی استخوانبندی آنها یكسان بوده است.
عنوان این گفتار نیز نامی است كه نویسنده بر آنها گذاشته و در نظر دارد
«بازی» را زیر چنین عنوانی، جداگانه جزء انتشارات اداره فرهنگ عامه به چپ
رساند. اینك برای نمونه بازی «خاله دیگ بسر» را در زیر می آورد.

خاله غربالی یا خاله دیگ بسر
بر روی شكم زن جوان كه «زنده زا» 1 نكرده یا زنی كه شكمی گرد و گوشتی و
بی چین و چروك و نافی «فنجانی»2 دارد، و در نرم و خوش رقصیدن بنام است،
نقش چهره ای را چنین می نگارند. دو ابروی پهن و پیوسته بر بالای ناف زن و
زیر دنده ها، باسیاهی ته دیگ دود گرفته می كشند و زیر آن دو چشم درشت و
بادامی و بینی ای قلمی كه از میان ابروان تا بر ناف میرسد [27]
می گذارند. ناف را دهان چهره می انگارندو گرداگرد‌ آن را با «سرخاب
پنبه ای»3 چنان سرخ می كند كه به شكل لب و دهان در آید. دو گونه گرد و
سرخ نیز با سرخاب در دوسوی بینی و دهان درست می كنند.

پس از كشیدن نقش چهره، دامن پیراهن زن را بالا می زنند و در بالای شكم
«كپه» می كنند و می بندند. یك چوبدستی به دارازای یك ذرع و نیم تا دو ذرع
افقی در كمرگاه زن زیر ناف می گذارند و آن را با بند قنداق كودك یا بند
دیگر می بندند و كهنه كتی پاره و مردانه را پشت به رو می كنند و
آستینهایش را در دو سر چوب كه از دو سوی شكم سر بیرون آورده می كنند و
پیش روی آن را در پیشاپیش دو پای زن روی هم می آورند و تكمه هایش را می
اندازند. این كت قسمت تحتانی تنه زن را از كمرگاه تا نزدیك مچ پا می
پوشاند. غربال یا الك یا دیگی بزرگ هم روی سر زن می گذارند و چادر نازك
كه بتوان از پس آن بیرون را دید به روی سرش می اندازند و گوشه های آن را
جمع می كنند و بر بالای شكم گره می زنند، یا می بندند، بطوریكه سر و نیمی
از بالای تنه و دستهای زن زیر آن پوشیده شود. زن جوان دو دستش را در زیر
چادر به گونه ی نگاه می دارد كه بتواند آزادانه در هنگام رقصیدن، گوشت و
پوست شكمش را با انگشتان از زیر قفسه سینه بالا و پایین ببرد تا این كه
ابروان چهره ساختگی لنگه به لنگه بالا و پایین بیفتد .
این زن جوان پس از چنین آرایشی، دیوی را می نماید كه سری بزرگ و درشت، و
چهره ای گوشت آلود و تخت، و گردنی بسیار كوتاه و ستبر، و تنه ای پهن و
درشت و بلند و پاهایی بسیار كوتاه دارد.آنگاه به مجلس می اید و همراه با
تنبك زدن و دست زدن و آواز خواندن مهمانان می رقصد. [28]
پی نوشت:
1- زنده زا یا زند و زا كردن : زاییدن.
2- ناف فنجانی: ناف گرد و گود.
3- سرخاب پنبه ای: برای درست كردن سرخاب پنبه ای، جوهر قرمز را در آب
خیس می كردند و مقداری پنبه در آن می گذاشتند تا آب آن را به خود بكشد.
سپس پنبه را در آفتاب می آویختند تا خشك شود. پس از خشك شدن آن را تكه
تكه می كردند و به صفحه های گرد (به قطر پیرامون15 سانتی متر) و نازك در
می آوردند و هنگامی كه می خواستند چهره خود را بزك كنند تكه ای از آن را
می كندند و به صورت خود می مالیدند.

هیچ نظری موجود نیست: