انجلیزی در بختیاری، بختیاری در انگلیسی
واژه های هم ریشه در زبان انگلیسی و بختیاری
شنبه 16 تیر 1386
اقوام مختلف درطول دوره هاى زمانى مختلف زمانى،از هم تاثیرگرفته یا باهم بوده وازهم جداشده اند وهر یک راهى جدا درپیش گرفته انداقوام موسوم به هند واروپایى که ازمنتهى الیه غرب اروپا تا آسیاى مرکزى وهندوستان سکونت دارند هر چند زمان درازى است که دراین پهنه وسیع پراکنده گشته اند وهرکدام از راهى رفته اند ولى هنوز هم مى توان آثار وحدت ابتدایى آنان را با استفاده از تاریخ وفرهنگشان اثبات کرد ونشان داد که فرضاً اگر قومى از این اقوام،امروز پیشرفته یا عقب مانده محسوب مى شود به دلیل نژاد خاص آن ویا برترى با عقب ماندگى ژنتیکى نیست بلکه به دلیل موقعیت جغرافیایى وبستر تاریخى است که این اقوام داشته اند،قوم بختیارى یکى از این اقوام هند واروپایى یا آریایى مى باشد که کوله بارى از چند هزارسال تاریخ بردوش دارد . در قرن اخیر با کشف نفت درجنوب منطقه بختیارى توسط انگلیسیها،وتوسعه شهرى مناطق نفت خیز جنوب،همانندى هاى بین زبان بختیارى وانگلیسى مورد توجه قرار گرفت که این با ورود بعضى لغات جدید انگلیسى در منطقه ورواج آن بین عامه مردم بومى همراه بود . در اینجا کوشش بر این است که تا حد امکان لغات همانند در هردو زبان شناسایى شود،ولى سعى براین ریشه یابى لغات نیست،بلکه مقایسه اى است بین لغات انگلیسى وبختیارى وباقى بر عهده خواننده است،براى سهولت بیشتر لغات به دو دسته لغات وارداتى ولغات اصیل تقسیم مى شوند
الف - لغات وارداتى :
با کشف نفت در منطقه مسجد سلیمان کنونى،ورود انگلیسى ها وبه همراهشان تکنولوژى بهره بردارى نفت وبرقرارى نظام ادارى انگلیسى در این منطقه،کلمات جدیدى که زائیده اوضاع جدید بود،وارد زبان بختیارى گشت که با کم شدن بهره بردارى نفت وبرچیده شدن بساط شرکت نفت در منطقه بیشتر این کلمات نیز آرام آرام به فراموشى سپرده شد واز زبان بختیارى خارج گردید که فهرست وار به تعدادى از آنها اشاره مى شود .
١ جک iak درزبان انگلیسى به معنى پارچ آب مى باشد که با همین تلفظ ومعنى در بختیارى کاربرد دارد .
٢ وایر wire سیم برق،شیلنگ آب که به همین صورت ومعنى به کار مى رود .
٣ کیپ keep به معنى نگه داشتن وممانعت که با همین تلفظ « بسته » ، « بستن » معنى مى دهد .
٤ پلیت plate به معنى صفحه،تخته،ورقه،ورقه فلزى.
٥ گس gas به معنى گاز وبخار که بختیاریان گیس گویند .
٦ درایور Draiver راننده که با تلفظ دریول derayvel در میان بختیاریها رایج است .
٧ drum چلیک،بشکه،طبل که در زبان بختیارى درام dram تلفظ مى شود .
٨ valve شیر آب یا سوپاپ که بختیارى ها والف valf گویند .
٩ glob کره وگوى یا حباب که با تلفظ glup گلوپ لامپ برق معنى مى دهد .
١٠ - time وقت وزمان که تیم،تلفظ teym مى شود و به معنى وقت کار وکلاً وقت است .
١١ - beame تیرآهن یا فولاد،میله،تیر عمارت، که عیناً در زبان بختیارى کاربرد دارد .
١٢ - off خاموش ،خوابیده، ایام مرخصى یا استراحت که آف of تلفظ مى شود .
١٣ - face رو،صورت که تلفظ آن فیس feys است .
١٤ - fence حصار،پرچین.
١٥ - fit به اندازه بدن، متناسب.
١٦ - manhole به معنى کانال،پساب شهر وسوراخ آدم رو که به صورت من هول menhowl به همین معنى به کار مى رود .
١٧ - light آتش ،نور،فروغ که درکلمه چراغ لیت یا همان چراغ قوه کاربرد دارد .
١٨ - lein خط،صف،رشته همان لین leyn یا خانه هاى ردیف ساز شرکت نفت است .
١٩ - nurse پرستار یا همان نرس است .
٢٠ - rapport گزارش وخبر که لاپورت تلفظ مى شود.
٢١ - refrigerator یخچال،سرد کننده،که با تلفظ فریج به کار مى رود.
٢٢ - overtime اضافه کارى .
که بر اینها بسیارى دیگر از قبیل cap به معنى کلاهک،سرپوش . trip گردش سفر ،هربار به سفر رفتن، cement` یا همان سمنت وسیمان مى توان افزود . گرچه برخى امروزه از دور خارج شده وبعضى کم وبیش به کار مى رود بسیارى دیگر از لغات وارداتى را مى توان برشمرد ولى هرچه کمتر به آنها پرداخته شود بهتر است تا آرام آرام وبا سیرى طبیعى از زبان بختیارى بیرون روند .
ب - لغات اصیل :
بسیارى از واژگان با تلفظ ومعانى نزدیک به هم به چشم مى خورد که به هیچ رو وارداتى نیست وهیچ کس نمى تواند بگوید که بختیارى ها آن را از انگلیسى وام گرفته ویا بالعکس تنها دوره اى که این لغات مشترک را باعث شد،فقط مى تواند زمانى باشد که اقوام آریایى همه با هم درنقطه اى از بر قدیم که شاید جنوب سیبرى یا آسیاى مرکزى ویا ایران کنونى باشد ،گذران زندگى مى کرده اند وایزدمهرهرصبحگاهان سوار برگردونه زرین خویش نظاره گرکاشانه هاى آنان بودزمانى بس دورکه آثار آن برروى زمین شاید از بین رفته باشد . ولى سینه بشر هنوز خاطره آن را حفظ کرده . بررسى مشترکات زبانى بین اقوام آریایى نژاد مى تواند در اثبات این امر مفید باشد که دراینجا سعى شده است بیشتر برروى واژگان کار شود .
دهون dohon به معنى پایین ودومن dumen مى تواند با down انگلیسى به همین معنى ودامن فارسى قیاس گردد .
نام هوشنگ بختیارى ها هووشنگ گویند که به تلفظ ومعنى باستانى آن نزدیکتر است. بهره اول این نام هووش haws است ،که به معنى خانه وحیاط خانه ودر زبان بختیارى هنوززنده و رایج است نیز قصبه اى درچهارمحال بختیارى است که به معنى هووش گون معروف است . hawsgon که امروزه به غلط هفشجان نامگذارى شده ودرزبان انگلیسى house به معنى خانه است . این واژه کفه kofe بختیارى که به فارسى سرفه معنى مى شود انگلیسیها cough گویند .
کلمه mind در انگلیسى معنى ذهن،فکر،عقیده،خیال،راى،فهم ،خاطر را مى رساند و ming ونیز به یادآوردن وبه خاطر آوردن معنى مى دهد،وقتى که فردى بختیارى میخواهد فکر وانگاره خود را بیان کند مى گوید منم … manom یعنى فکر مى کنم ومنى mani یعنى انگار وفرض وهمچنین منستى manseti یعنى، e مثل اینکه ، که برآمده از ریشه man به معنى فکر وگمان واندیشه است . کما اینکه در زبان اوستایى man اندیشه وگمان است وهمچنین درپهلوى .
در مورد استاره بختیارى و star انگلیسى وستاره فارسى نیز زیاد گفته اند .
ذوب مواد را توو taw گویند ودرحالت مصدرى tawniden است درزبان انگلیسى نیز thaw عیناً همین معنى را دارد
« تش بالازى » یعنى آتشى که داراى شعله خوب باشد یا حداقل داراى شعله باشد وجمله « تش بلازکن » یعنى آتش را « شعله ورکن » که شباهت تام به کلمه blaze انگلیسى به همین معنى دارد .
ترات کندن terat kanden در زبان بختیارى چهارنعل تاختن است انگلیسیها trot را یورتمه رفتن دانند .
بوت but ،تنه درخت که میانش را از طول خالى کرده باشند گویند ومعمولاً به عنوان کانال کوچکى که آب ازآن عبور کند ،استفاده مى شوددرحقیقت شبیه اولین قایق هایى است که انسان استفاده مى کرده است . جالب است که درزبان انگلیسى boat به معنى قایق ویا هر چیز شبیه قایق است .
« نرولاس » ترکیبى است از نر وماده وسگ ماده را نیز لاس گویند و lass درانگلیسى دختر وزن جوان معنى مى دهد . Lassie نیز همین معنى را افاده مى کند.
سوسک هاى بزرگ از دسته قاب بالان را بختیاریها « بتل » botol یا
نوشته شده در شنبه 16 تیر 1386 و ساعت 11:07 ق.ظ توسط : تیام