۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

قانون: بی قانون، با قانون

ساز قانون ، اصالت ايراني دارد

 
 

 
 

سحر طاعتی

گپی کوتاه با  عليرضا ستوده
عليرضا ستوده مهندس صنايع چوب و سازنده ساز قانون، فرزند زنده ياد احمد ستوده و استاد مليحه سعيدي است. سبك قانون‌سازي وي كه از كودكي دركنار پدر و استادش اين شيوه را آموخته به گونه‌اي است كه تا كنون كسي نتوانسته بطور مستقل روي اين ساز كار كند و در ساخت اين ساز هم تخصص داشته باشد. او توانسته تا به امروز شيوه‌ها، ابداعات، تكنيك‌ها و ظرايفت‌ كاري پدر خود را ادامه دهد و رازدار فن پدر باشد. ما نيز به اين بهانه با او به گفت‌‌وگو پرداخته‌ايم كه نتیجه آن را مي‌خوانيد:
ـ از سابقه خود و علاقه‌تان به موسيقي بگوييد، با توجه به اين‌كه در خانواده‌اي هنرمند تربيت يافته‌ايد؟
از زماني كه مدرسه مي‌رفتم در كارگاه چوب پدرم بودم، تا اين‌كه پدر به پيشنهاد مادر، ساختن ساز را شروع كرد و من هم به دليل علاقه‌ام در اين زمينه ، در همين رشته ادامه تحصيل داديم و ليسانس صنايع چوب و كاغذ گرفتم و بين سال‌هاي60 و 62 كار ساخت ساز را در كنار پدرم شروع كردم. البته نه به طور مداوم بلكه تفنني اين كار را دنبال كردم ولي بعد از ازدواجم فعاليتم كم‌رنگ تر شد. پدر در اين زمينه تعدادي پروژه نا تمام داشت كه بعد از فوتشان بايد اين كار انجام مي‌شد. من هم به پيشنهاد مادر و براي به اتمام رساندن آن‌ها فعاليتم را آغاز كردم و تكنيك‌هايي را روي قانون ايراني پياده كردم.
سازهاي پدر كه به تأييد همه رسيده چند مدل داشتند، يك نمونه سازهاي مشقي بودند كه بيشتر هنرجويان از آن‌ها استفاده مي‌كردند. نمونه ديگر سازهاي حرفه‌اي پدر بودند كه براي اركستر به كار برده مي‌شدند كه اين سازها داراي معرق كاري و منبت كاري هستند.
من هم تكنيك‌هايي كه مانده‌بود را بعد از وقفه دوساله انجام دادم.
البته ساز‌هاي پدر كه به تاييد همه رسيده چند مدل داشتند، يك نمونه سازهاي مشقي بودند كه بيشتر هنرجويان از انها استفاده مي‌كردند، نمونه ديگر سازهاي حرفه اي پدر بودند كه براي اركستر به كار برده مي‌شدند. كه اين ساز‌ها داراي معرق كاري ومنبت كاري هستند .من هم تكنيك‌هايي كه مانده بود را بعد از وقفهذدوساله انجام دادم، البته تحقيقات من در اين زمينه بودوپروژه دانشكده هم نيز كتابي در مورد ساخت ساز است همچنين سايتي نيز در مورد قانون وديگر ساز‌هاي سنتي دارم، كه در حال حاضر مشغول كاركردن در اين زمينه هستم.
بعد ازدوسال وقفه تصميم به سفارش گرفتن كردم كه البته در اين راه مشكلاتي بوده وهست، مثل طرح گردونه روي ساز قانون كه شايد پدر در اين ميليونها تومان هزينه صرف كرده كه اگر جواب مي‌گرفت خيلي خوب بود. اين مشكلات دامنگير من نيز شد ولي با حال براي اين ساز يكسري طرح داريم .
ـ باتوجه به اينكه ما در شما يكي از نوازندگان مطرح ساز قانون است وهمچنين پدر شما نيز سازنده اين ساز بوده، چگونه توانستيد با اين كار اخت شوید؟
اين ساز بحث عميقي در ريشه ما ايرانيان دارد. چون ما ريشه اصيل وعميقي دارد واز زماني كه من به دنيا آمدم زمزمه ساز مادر در گوشم بوده ودر واقع در كودكي لالايي خيلي خوبي برايم بوده است. ولي عملاً علاقه‌اي نسبت به نواختن ندارم، چون فرصتي هم براي اين كار ندارم به دليل اينكه دائماً درگير ساخت ساز هستم وديگر انرژي براي نوازندگان نمي ماند ما صداي قانون را دائما ًمي‌شنويم وخواه ناخواه با آن اخت شده ایم و زماني كه پدر تصميم به ساخت آن گرفت من هم باطناً به آن كشش پيدا كردم ومشغول اين كار شدم وچنان با اين حرفه خو گرفتم كه زماني هم كار نمي‌كنم باز ذهنم در گير اين كار است كه چه طرح‌هايي را پياده كنم.
سازهاي ايراني و قانون‌هايي كه ساحته مي‌شوند، ايراني نيستند بلكه از سازهاي مصري، عربي، تركي و ارمنستاني الگوبرداري شده‌اند، اما ساز قانون ايراني كه پدر ساحته از پايه، اصول و اجزايي كه در آن به كار رفته و رنگ‌هاي صوتي آن ، مطابق با اصول و دستگاه‌هاي اصيل ايراني است و كاستي‌هايي كه داشت پس از مدتي نمود پيدا مي‌كرد ولي تا به حال نشده كه سازي را ساحته باشيم كه شكسته و يا خراب شده‌باشد در صورتي كه ديگر ساز ها بعد از مدتي از شكل و قيافه مي‌افتند و در كل صوتي آن‌ها با سازهاي مافوق مي‌كند. سازهاي تركي از نظر ابعاد كوچك‌تر هستند و داراي 26 صوت و صداي تيزي دارند. صوت سازهاي عربي كه 28 صوت است و به گونه‌اي در ذهن تداعي شده كه وقتي صداي آن را مي‌شنويم، مي‌گوييم ساز عربي است. ولي قانون ايراني داراي 27،28 صوت است كه در دوران‌هاي مختلف همانند ساز عمود به تاراج رفته‌است. ما ساليان سال نسبت به سازهايمان بي توجه بوده‌ايم ولي تلاش پدر و مادر و استاد قنبري همه دست به دست هم دادند و ما نيز سعي كرديم و نتوانستيم اين ساز را برگردانيم و بايستي كاستي‌هاي آن را برطرف كنيم.
ـ آيا شما مكاني داريد كه در آن‌‌جا فقط سازهاي مخصوص شما را به فروش برسانند؟
خير، چون پدر هميشه معتقد بودند كه بايد ساز را مستقيم به دست مصرف كننده برسانيم چون به واسطه دلالي‌ها عملاً مصرف كننده با قيمت گزاف آن را مي‌گيرد و در صورتي كه اصل زحمت را سازنده كشيده و باتمام مشكلات ، قدرت و انرژي و فكرش را روي كار گذاشته‌است و من در حال حاضر با عقيده پدرم موافقم.
خيلي سازها هستند كه صداي خوبي دارند، وقتي به عقب برمي‌گرديم مي‌بينيم كه عشق و علاقه سازنده‌اش بوده كه به ساز منتقل شده ، شايد از نظر ظاهر زيبا نباشد ولي واقعاً خوش صدا است چون سازنده روح و انرژي‌ خود را به آن دميده و آن ساز جان گرفته و من هم به شخصه به ساز به عنوان يك موجود زنده نگاه مي‌كنم كه روح دارد.
ـ به غير از قانون چه سازهاي ديگري مي‌سازيد و براي ساخت هرساز چه زماني را صرف مي‌كنيد؟
سنتور، سه‌تار، تنبور كه هكه آن‌ها به شكل هديه بوده و هيچ وقت در بازار عرضه نشده‌اند به دليل اينكه من به جنبه سري كاري و وسيله چوبي ساحته‌شده نگاه نكرده‌ام چون در غير اين صورت حالت معمولي پيدا مي‌كند و بي‌شباهت به ساخت يك كمد و مبل نيست. شايد در طي يك‌سال سه‌ تا چهار ساز بسازم و همه آن‌ها هم به صورت سفارشي هستند و چون به كارم مطمئنم وقت و انرژي و تكنيك‌هايي را هم كه روي اين كار مي‌گذارم، كافي است و خودم هم راضي هستم چون معتقدم براي ساخت هر سازي بايد روي آن دقت و مدت زمان كافي را پياده كرد.
ـ اگر سازندگان ساز خود نوازنده نيز باشند، چه تأثيري در كارشان دارد؟
خيلي تأثير دارد چون به گفته استاد قنبري يك سازنده‌ي ساز خوب بايد نوازنده خوبي هم باشد، ما هميشه استادي مثل مادر داشته‌ايم و عيب‌هاي سازهايي را هم كه ساحته‌ايم به گفته ايشان بر طرف كرده‌ايم و به واسطه مدت زمان طولاني از ابتداي تولد من تا به حال صداي ساز اصيل ايراني در گوشم بوده و من از نظر گوشي، تمام نت‌ها و دستگاه‌ها را مي‌شناسم و ملكه ذهنم شده‌است و از لحاظ كودك كردن ساز هم مشكلي ندارم ولي با اين حال نوازندگي نمي‌كنم.
ـ ما در كشورمان كلاس‌هاي ساخت ساز نداريم، حال اگر اين آموزش شكل بگيرد، آيا به طور صحيح و اصولي پيش مي‌رود و يا خير؟
متأسفانه ما در يك مقطعي قرار گرفته‌ايم كه در ارتباط با موسيقي با مشكلات فرهنگي زيادي درگير هستيم. من خودم به شخصه اين كار را تجربه كرده‌ام و پنج تا شاگرد براي يادگيري و كمك آورده‌بودم ولي متأسفانه هركدام شايد سه ماه بيشتر ادامه ندادند. ترك اين كار دلايلي از جمله سخت‌گيري هاي من بوده و دليل ديگر اينكه اين سوال در ذهن آن‌ها ايجاد مي‌شد كه پس از يادگيري چه تضمين مالي براي اين قضيه وجود دارد كه خود يك مسئله فرهنگي است.
ـ در رابطه با مشكلات و موانع و سختي‌هاي اين رشته و رفع آن چه راهكارهايي را پيشنهاد مي‌كنيد؟
در اين زمينه ماچندين مشكل را داريم از جهت اينكه ما هنوز ساخت‌ساز را به شيوه سنتي انجام مي‌دهيم و بايد سعي كنيم نتها در مورد ساخت ساز بلكه در همه موارد، تكنولوژي را دخيل كنيم. دوم استفاده به جا از ابزارهاي خوب و ساختن شابلون‌ها و قالب‌ها به طوري كه وقتي سازي را مي‌سازيم شبيه‌ساز قبلي باشد در صورتي كه اين كار را ماشيني نكنيم كه من هم از آن دوري می كنم.