32. از دو گونه
خردل، براسیکا Brassica یا سِناپیس یونکیا Sinapis
juncea /خردل چینی/خردل سیاه/خردل هندی [در عربی] و سِناپیس
آلبا/خردل سفید Sinapis alba، اولی همواره بومیِ چین بوده است (کیائی/خردل (kiai
. اما گونه دوم تازه در دوره تانگ وارد چین
شد. نخستین بار سو کون (Su Kuń) در گیاهنامه دوره تانگ (نزدیک 650 م) از این
گیاه نام برده و گفته آن را از ژون باختری (سی ژون/ Si Žuń)
آوردهاند،[1]
نامی که همانطور که پیشتر نیز گفته شد، بارها به سرزمین های ایرانی داده شده
است. در شو پن تس'ائو Šu
pen ts‛ao ، که هان پائو- شن (Han Pao-šeń) در میانه سده دهم منتشر کرد،
به نام هو کیائیhu kiai ("خردل مردمان هو") برمیخوریم. چ'ن تس'ان- ک'ی از دوره
تانگ گوید این گیاه در تایی- یوان (T‛ai-yüan) و هو- تون (Ho-tuń) (شان- سی/ Šan-si)
میروید و هیچ اشارهای به خاستگاه بیگانه اش نکرده. لی شی- چن/لی شیژن/ Li
Shizhen[2]
در حاشیه آورده است این گیاه بستانی از سرزمین های هو و ژون میآید و در شو (Šu) (سه- چوان) [Sichuan]
فراوان است و از همینجاست نامهای هو کیائی hu kiai
و شو کیائی šu kiai ("خردل سه- چوان")،
در حالی که نام رایجش پای کیائی Pai kiai ("خردل
سفید") است. این وضعیت به خوبی نشان
میدهد این گیاه از راه زمین از آسیای مرکزی به چین رفته، ضمن آنکه از رسیدن آن به
چین از راه دریا سخنی در میان نیست.
همانطور که پیشتردر جایی دیگر نشان دادهام،[3] واژه ســــی-هیاییِ (Si-hia) سی-نا si-na
("خردل") ظاهراً با واژه یونانی سیناپی
sinapi σίναπι
بستگی دارد و
چه بسا مبلغان
نسطوری، که به گفته مارکو
پولو در قلمرو [پادشاهی] سی- هیا مستقر شده
بودند، این واژه را به آنجا برده باشند.
این گونه برای مردمان تبّت نیز بیگانه بود و این را نام "شلغم
سفید" یونس-کار (yuńs-kar) که بر آن گذاشتهاند
نشان می دهد. بومی هند نیز نبوده است: وات[4]
گوید اگر هم بتوان آن را یافت تنها در باغهای معتدل یا در هند
علیا در فصل زمستان است؛ در شمار فرآورده های کشاورزی هم نیست.
این جنس از حدود صد گونه تشکیل شده که همگی بومیِ سرزمین
های معتدل شمالیاند و بیشتر آنها گیاهانی اند که اروپاییان از روزگاران باستان
کشت میکردند (در حالی که چین نیز، مستقل از اروپا، مرکز کشت آن بوده است).
ابومنصور[5] زیر نام عربی کرنب
karnab از پنج صنف براسیکا Brassica
نام می برد –نبطی، براسیکا سیلوِرتریس
[کلم] Brassica silvestris، براسیکا
مارینا B.
marina، براسیکا
کیپریا [قبرسی]B.
cypria (قنبیط (qanbīt
و
سوری که از موصل میآید. از براسیکا راپا/کلم
راپا Brassica rapa نیز زیر نام šelgem شلغم
(در عربی šaljam [شلجم]
نام میبرد.
33. یکی از معادلهای
یون-تائی yün-t‛ai، هو تس'ائی hu
ts‛ai ("سبزی مردمان هو) است.
به گفته لی شی- چن/لی شیژن/ Li
Shizhen[6]
نخستین بار فو کیین (Fu Keien) از سده دوم میلادی در کتابش، ت'ون سو وِن T'un
su wen، این نام را به این سبزی داد. اگر این اطلاعات درست بود، نخستین نمونه استفادهاز
نام هو در گیاهی بستانی رامی بایست همین نوشته میدانستیم؛ اما مراد از این هو
ایرانیان نیست، زیرا هو هیا (Hu Hia) در کتاب خویش، پائی پین فان Pai
piń fań کتابی در پزشکی از دوره سویی (Sui)
(618-589 م)، این گیاه را سای تسای sai ts‛ai نامیده که به گفته
لی شی- چن/لی شیژن/ Li Shizhenدلالت بر همان جایی دارد هو تسای که hu
ts‛ai منسوب به آن است و مراد از آن سایی- وایی (Sai-wai) ، سرزمین
آنسوی گدوکها، یعنی مغولستان است.
حتی عدهای بر این باورند که یون- تایی (Yün-t‛ai) نام جائی است در مغولستان که این گیاه در
آنجا فراوان میروید و نام خود را هم از همان جا گرفته است. اینگونه جای ها که بر پایه نام گیاهان برساخته
میشوند بیشتر زاده اندیشه های سپسین و افسانه ای اند.[7] نام یون-تای yün-t‛ai در کهن کتاب پی لو Pie
lu آمده است.
شلیمر[8]
از براسیکا کپیتاتا Brassica capitata (در فارسی، کلمپیچ)،
براسیکا کالوراپا Brassica
caulorapa (کلم قمری) و براسیکا ناپوس B. napus یا براسیکا راپا B. rapa (در عربی سلجم/شلجم/سجلم/بلجم) نام میبرد. در جایی دیگر گفتهام که ایرانیان نقشی فعال در
ترویج کشت گونههای براسیکا Brassica
و رافانوسRaphanus /ترب [عربی فجل، پشتو مولی و هندی لال مولی] در تبت، در میان ترکان و در
مغولستان داشتهاند.[9]
پیشتر (ص199 متن اصلی کتاب
پیش رو) از این حقیقت یاد شد که در دوره دودمان هان
متأخر قبایل ترک
مغولستان (ین-تای yün-t‛ai)
[芸薹] براسیکا راپا Brassica rapa را وارد چین کردند و منطقی است به این نتیجه برسیم
این قبایل خود پیشتر کشت این گیاه را از ایرانیان فراگرفته بودند[10].
براسیکا راپا Brassica
rapa در ایران به صورت بسیار گسترده و در بیشتر نقاط هند نیز
در فصل خشک، از ماه مهر تا اسفند، کشت میشود.[11] یون-ت'ائی yün-t‛ai
را در زمره سبزیهای ممتاز سرزمین مو- لو *Mar-luk, (Mo-lu
در عربستان دانستهاند[12].
در سرزمین اعراب شلغم کلمی (Brassica rapa
depressa man-tsiń) تولید میشد با ریشهای به اندازه یک پک (Peck) (سطل نه لیتری)، گرد و بسیار شیرین[13].
یی
تسین (Yi Tsiń) [Yijing]
زایر بودایی سده هفتم، در بیان تفاوت میان براسیکای هندی و چینی گفته
است: " مان-تسین man-tsiń
[در هند] به قدر کفایت و در دو نوع یافت میشود، یکی با دانههای سفید و دیگری با
دانههای سیاه. در برگردان چینی آن را خــــــــــــردل کی-تسه (kie-tse ) نامند.
در اینجا نیز مثل دیگر کشورها روغن آن را با فشار گرفته در پخت و پز به کار
برند. وقتی آن را چون سبزی خوردم، مزه ای
چندان متفاوت با مان-تسین man-tsiń چین نداشت؛ اما
ریشهاش که کمابیش سخت است، به مان-تسین man-tsiń
ما شباهت ندارد. دانههای زبرند و هیچ ربطی به دانههای خردل
ندارند. این دانهها به دانههای چی-کو (či-kü ) هوینیا دالچی Hovenia dulcis[14] مانند که
جنس خاک شکلشان را دگر کرده است[15]."
[2]. Pen ts‛ao kań mu, Ch. 26, p. 12.
[4]. Watt, Commercial
Products of India, p. 176.
[13]. Ibid.,
Ch. 186, p. 15b.
[14] . درخت
کشمش ژاپنی/چینی. هوینیا دالچی Hovenia dulcis یا کشمش شرقی درختی است سخت
چوب و زیبا در شرق چین با میوه ای شیرین که پخته اش طعم کشمش دارد و در طب سنتی و
جدید چین و ژاپن و کره در درمان تب، عفونت انگلی و به عنوان ملین و درمان بیماری
های کبدی و درمان خفیف استفاده می شود.
3. جی. تاکاکوسو (Takakusu)
در برگردان کتاب یی تسین (Yi Tsiń)
[Yijing]
زایر بودایی سده هفتمتمام این جمله را بکلی (ص 44) بد فهمیده. برگردان
وی چنین است: «تغییر در رشد این گیاه را همانند تغییری میدانند که در تبدیل درخت
پرتقال به تمشک جنگلی پس از
انتقال آن به شمـــــــــــال رودخانه یانگ تسه رخ میدهد.» متن چنین
است: و چیزی درباره پرتقال، تمشک جنگلی یا یانگ تسه
نیست. نشاندن نویسه بجای ، کاری هنوز رایج در جنوب چین، درست نیست (نک: Stuart,
Chinese Materia Medica, p. 209)، و نامِ علمیِ معروفِ درختی از تیره عنابیان است، هوینیا
دالچی/کشمش ژاپنی Hovenia dulcis
(نه پرتقال). «تبدیل درخت پرتقال به تمشک جنگلی» هم که چرند است.