زیره
34. برخلاف نظر
نادرست واترز[1] و
استوارت[2]،
مراد چینیها از نام بیگانه ši-lo، *ži-la، نه رازیانه/فِنیکولوم ولگار (Foeniculum vulgare) بلکه زیره سبز/کیومِنوم سایمِنوم (Cuminum cyminum) و زیره سیاه/کِروم کاروی (Carum carvi) بوده است. سر نمون این واژه در فارسی میانه، زیره žīra یا zīra، جیره
jīra سنسکریت، خود اساساً گفته بالا را تأیید
میکند؛ نمونهای که (*ži-la)
ši-lo
آوانگاشت درست آن است[3]. در هند، نام جیره jīra به زیره سبز و سیاه اشاره
دارد[4]. گرچه زیره کمابیش در کلیه ایالات هند، جز
بنگال و آسام، کشت میشود، به گفته وات دلایلی کمابیش قاطع هست که نشان میدهد در هیچ کجای هند بومی نیست؛ اما
در سرزمین های پرشمار چنان با محیط خو گرفته که حتی ناظران خبره آن
را "خودرو" دانستهاند. روشن
است این گیاه از ایران به هند رفته. چنان که
از کتیبه کوروش بزرگ در تخت جمشید برمیآید ایرانیان باستان زیره را میشناختند[5]، و این
گیاه در روزگاری دور از ایران از یک سو وارد مصر و از دیگر سو وارد هند شده است[6].
ابن سینا چهار رقم زیره (در عربی کمون kammūn ) را برشمرده است[7] — زیره
کرمان که سیاه است؛ زیره پارسی که
زرد است و کاری تر از ارقام دیگر؛ زیره سوریه، و زیره
نبطیه.[8] همه این
ارقام خودرو و بستانی یافت میشوند. ابومنصور زیره کرمان را از
همه بهتر میداند.[9] به گفته
شلیمر[10]،
زیره کرمان نام دیگر زیره سیاه است،[11] حال آنکه cummin را در فارسی زیره سبز یا
سفید نامند. هرچنــــــد (Carum
carui) caraway را معمولاً در فارسی شاهزیره،
زیره شاهانه یا زیره رومی نامند.[12]
گرچه
شواهد لغتشناسی تاریخی حکم به رفتن زیره از ایران به چین میدهند، با اسنادی که
در دست داریم چنین چیزی بروشنی تأیید نمیشود.
چ'ن تس'ان- ک'ی (Č‛en Ts‛ań-k‛i) در نیمه نخست سده هشتم
نوشته است که ši-lo در فــــــــــو- شی (Fu-ši) (بوهیا، سوماترا) میروید. لی سون (Li Sün)، در کتاب خود، Hai yao pen ts‛ao، به پیروی از کتاب Kwań čou ki گوید این گیاه در سرزمین پو- سه (Po-se) روید؛[13] و سو سون (Su
Suń) از دوره سونگ گفته که در
روزگار او این گیاه در
لین- نان (Liń-nan) (کوان-تون
Kwań-tuń) Guangdong) یا کوانگتونگ یا کانتون/خانفو]
و سرزمین های چسبیده به آن یافت میشده
است. از آنجا که گویند Kwan čou ki در فرمانروائی دودمان تسین/جین
(420-265) نوشته شده،[14] و زین پس بروشنی نشان خواهیم
داد، مراد لی سون نه پو-سه ایران بلکه
پوسه مالایاست. همو بجای صورت ایرانیِ ši-lo = زیره [孜然]، صورت سنسکریت آن، jīraka، را به کار میبرد که چه بسا از راه پو- سه مالایا به چین رسیده باشد.
لی شن- چن/لی شیژن Li Shizhen زیر نام ši-lo واژه بیگانه دیگری با صورت (*dži-mu-lak) ts‛e-mou-lo را آورده که از کتاب K‛ai pao pen ts‛ao گرفته و آن را همچون ši-lo واژهای بیگانه شمرده است.
این آوانگاشت هنوز شناسایی نشده،[15]
زیرا ضبط آن نادرست بوده است. در Ceń lei pen ts‛ao [Cheng-Lei
Pen-ts'ao] [16] فرونگاشت درست آن به صورت (*dži-mu-lak) (rak), ts‛e-lo آمده که معادل جیرکه
jīraka سنسکریت است. کتاب Hai yao pen ts‛ao نوشته لی سون در سده هشتم این صورت را آورده است. بدین
ترتیب در یک سو صورت سنسکریتی داریم، jīraka، که در دوره تانگ از پو- سه مالایا به کوان تون رفته و در دیگر سو گونه ایرانی ši-lo = زیره را داریم که باز
به دلایل آواشناختی باید از دوره تانگ باشد و چه بسا از راه خشکی به چین رسیده باشد. این سخن اینک از گمان فراتر نرود و شاید اسناد مکشوف
در ترکستان یاریگر روشن شدنش شوند.
1. Watters, Essays on the Chinese Language, p.
440 وی حتی ”گشنیز“ [در عربی قزبر/قسبر/كُـزْبـَرَة/كسبرة/تِّـقْـدَة]
را که hu swi
است به اینها افزوده است (ص 297).
رازیانه hwi hiań
است، در حالی که مترادف زیره سبز siao hwi hiań
(”رازیانه ریز“) است.
7. Kammōn عبری، kamanu آشوری، که به صورت κύμινον (kyminon), یونانی، cumīnum،
cymīnum،
یا cimīnum لاتین؛ caman ارمنی؛ kamūn فارسی در آمده.
9. آخوندوف،
ابومنصور، صص 112، 258. [در الابنیه عن حقایق الادویه نوشته موفقالدین
ابومنصور علیالهروی (تهران، دانشگاه تهران، 1346) صص. 203، 325 یافت نشد. هیچ جا سخنی
از زیره، یا عربی آن کمون، نیست. به هر روی،
در چندین جستار از زیره به تنهایی یا با صفاتی چون رومی، شاهانه و کرمانی یاد شده
است. شاید آخوندوف در برگردان خود از این
کتاب دخل و تصرفی کرده باشد]. م.
11. در هند واژه
فارسی سیاه رابرای زیره سیاه/کروم بالبوکَستِنوم
(Carum bulbocastanum) به کار برند
که نظر شلیمر را تأیید میکند. همین طور مقصود ابنسینا از زیره سیاه کرمان
آشکارا همین گونه است. این گیاه بومی بلوچستان، افغانستان، کشمیر و لاهول (Lahūl) است و عمدتاً به صورت علف هرز در کشتزارها
میروید.
[15]. Stuart, Chinese
Materia Medica, p. 176.