۱۳۹۸ خرداد ۲۷, دوشنبه

چغندر قند و کاهو ویراست پنج 5


37.  در یادداشت­های پیش گفته شد در هند نام گونه‌ای از چغندر/بتا  Beta به اسفناج داده شد و هنوز هم در چین اسفناج را همین نامند.  همچنین نامی چینی‌ـ‌ایرانی برای نوعی چغندر Beta  هست : کون-تا  2730،   kün-t'a، *gwun-d'ar، که از نخبه گیاهان سرزمین 2731 موـ‌لو (Mo-lu)، *Mar-luk، در عربستان [کذا!] بود.[1] در چِن سو وِن Čen su wen   2732[2] آمده این گیاه امروزه  بنادرست کِن تا تس'ائی  ken ta ts'ai  2733 یا تا کن تس'ائی ta ken ts'ai نامیده می‌شود که همان تیِن تس'ائی tien ts'ai  2734 ("سبزی شیرین") است.  استوارت[3] نام اخیر را همراه با کون-ت'ا  2735  kün-t'a آورده و آن را همان بتا وُلگاریس Beta vulgaris، چغندرِ قندِ سفید، دانسته که به گفته وی در چین می‌روید.  اما لغزشش آنجاست که می‌گوید در گیاهنامه‌ها نامی از آن برده نشده.  این نام هم در چِن لی پن تس'ائو Čen lei pen ts'ao[4] آمده و هم در پن تسائو کان مو Pen ts'ao kan mu[5] و در دومی نام کون-تا kün-t'a  هم آمده که در اولی نیست لی شی‌ـ‌چن/ لی شیژنLi Shizhen  درباره این نام می‌گوید توضیح داده نشده، و این نظر معمولاً نشانه بیگانه بودن واژه است، اما نامی از مأخذ خود نمی‌ برد.  پر پیداست که این کون-تا kün-t'a  تنها نگارش دیگری است از 2736 که پیشتر یاد شد.  پیشینه فرونگاشت  2737  به دوره تانگ می‌رسد و در یو یان تسا تسو Yu yan tsa tsu[6] آمده و در آنـــجا برگ یو تیِن تسائو yu tien ts'ao    2738  ("گیاه با لکهه­های چرب") با برگ کون-ت'ا kün-t'a مقایسه شده..[7]  در این کتاب توصیف کون-ت'ا  kün-t'a نیامده، اما از همین اشاره گذرا بر می آید که این گیاه در نیمه دوم سده نهم بخوبی شناخته بوده است. 
در فارسی( نو) بتا وُلگاریس Beta vulgaris راچُغُندَر، čugundur یا چِگُندِر، čegonder می‌گویند و ابومنصور از آن نام برده است.[8] عربی­اش سِلق (silk) است.[9] ظاهراً آوانگاشت چینی مربوط به دوره تانگ بر مبنای صورت فارسی میانه‌ای از جنس *gundar یا *gundur ساخته شده..  بتا وُلگاریس Beta vulgaris  از گیاهان مدیترانه‌ای و باختر آسیایی است که تا پیرامون دریای خزر و ایران کشت می‌شود.  به گفته دوکاندول،[10] دیرندگی کشت آن به بیش از سه یا چهار سده پیش از میلاد نمی‌رسد.  از دید من  تصویر مصری که فرانتس وُینگ[11] در تأیید گمانه کشت چغندر در مصر باستان آورده قانع‌کننده نیست. 
بنابراین، هرچند هیچ مدرکی  نمایانگر ورود بتا وُلگاریس Beta vulgaris به چین در اختیار نداریم، چه بسا که این گیاه در دوره تانگ، شاید به دست اعراب که بسیاری واژه‌ها و فرآورده های ایرانی را به چین بردند، وارد آن سرزمین شده باشد.  به همین دلیل در اسناد چینی گاه واژه‌های ایرانی را به تاـ‌شی (Ta-ši) (اعراب) نسبت داده اند؛ مثل شماره های تاس که در واقع فارسی است، اما به اعراب بسته اند.[12]
نام چینی راستین  این گیاه تِین تس'ای tien ts'ai  2740 است که نویسه نخست آن از لحاظ صدا و معنا با تِین 2741  tien ("شیرین") توضیح داده می‌شود.  لی شی‌ـ‌چن/ لی شیژنLi Shizhen  tien ts'ai را همان kün-t'a می‌داند.  کهن ‌ترین توصیف تِین تس'ای tien ts'ai را سو‌ ‌كون (Su kun) از دوره تانگ به دست داده؛ برگ­هــــــایش را به شِن ما šen ma  َکتِیا اِسپِکادا2742 Actea spicata، از گیاهان تیره آلاله مانند کرده و افزوده مردم جنوب جوانه‌های آن را با بخار پخته می‌خورند و خوراکی است بسیارخوشمزه و خوشبو.[13]  هرچند بروشنی گفته نشده که تِین تس'ای tien ts'ai گیاهی است وارداتی. 
38.  در صفحات  پیش  از متن ارزشمند ت'ان هوئی یائو T'an hui yao / Tang Huiyao یاد کردیم که نام فرآورده های گیاهی سرزمین های بیگانه را که در سال 647 م  به درخواست ویژه فغفور ت'ایی تسون (T'ai Tsun) [[Taizong از دودمان تانگ به دربار وی فرستاده شد آورده است.  در این متن، پس از ذکر اسفناج نپال، آمده است:-
 "در میان آنها تس'و تس'ائی ts'o ts'ai   2746 ("سبزی شراب") نیز بود با برگ­های پهن و دراز.[14]  طعمی چون شراب ناب دارد و کو تس'ائی k'u ts'ai    2747 (سبزی تلخ، کاهو، لاکتوگا Lactuca) که بظاهر چون    2748 است،[15] اما با برگ­های درازتر و پهن‌تر.  گرچه کمابیش تلخ است، خوردنش در دراز مدت سودمند. هو ک'ین hu k'in  2749   بظاهر چون  ک'ین k'in  2750   ("کرفساِپیوم گِرِوُلِس Apium graveolens) است و خوشبو."
از این توصیف می‌توان بر می آید گویا  سبزی تسو تسای ts'o ts'ai گونه‌ای از کاهو [خَس عربی] لاکوگتا Lactuca، سیکوریوم/کاسنی Cichorium، یا سانکِس: Sonchus/ تِفاف/ ضُخُس/ بقلة الیهودیة/خس الحمار/ تلفاف/ شیرتیغک بوده است. این جنس­ها ارتباطی نزدیک با یکدیگر دارند و همگی از تیره کاسنیان [در عربی هندباوية] سیکوراسه Cichoraceae (کذا در متن!) اند و چینی‌ها با گذاشتن نام­هائی چند بر آنها موجب درآشفتگی شان با هم شده‌اند.  دو کاندول[16] گمان می برد کاهو/لاکتوگا سِتیوا (Lactuca sativa) از دیرباز در چین شناخته نبوده، زیرا به گفته ژوآن جو لوریرو [عربی جواو دي لوريرو] (Loureiro) ، اروپاییان آن را به ماکائو بردند.[17] نظر برتشنایدر[18] درباره این گفته این است که شاید دوکاندول درست رفته هر چند در گیاهنامه‌ها سخنی از ورود آن به چین در میان نیست؛ به نظر نمی‌رسد نویسندگان پیش از دوره تانگ (906-618) از شِن تس'ای šen ts'ai 2751 (نام رایج  کاهو در پکن) یا پائی کو 2752 pai-kü یاد کرده باشند."  دوکاندول در این مورد نیز به این مطلب استناد کرده و آن را در کتابش خاستگاه گیاهان بستانی (ص 96) آورده است.  به هر روی،  مسئله به این سادگی­ها نیست.  چه بسا برتشنایدر در آن روزگار گیاهنامه‌های چینی را کمابیش سطحی خوانده باشد، زیرا در آنها برخی گونه‌های لاکتوگا Lactuca بروشنی دارای خاستگاه  بیگانه دانسته شده.  وی بیست و پنج سال بعد باری دیگر در همین موضوع نوشت،[19] و سخنی از ورود این گیاه به چین نگفت و برعکس از نوشته او برمی‌آید که لاکتوگا Lactuca، سیکوریوم Cichorium و سانکِس Sonchus از دوران باستان بومی چین بوده‌اند، زیرا در پن کین Pen kin و پی لو Pie lu از سبزی تلخ (k'u ts'ai) نام برده شده.  گمان می رود نام­های پای کو pai kü  2753  و کو کو ku kü   2754  نام سیکوریوم اِندیویا Cichorium endivia هندباء شامی/هندباء بستانی/کاسنی فرنگی [در عربی هندباء أنديفية، از انتوبون یونانی] ؛ و وو-کو wo-kü   2755  نام لاکتوگا ساتیوا Lactuca sativa  [کاهو]، لی شی‌ـ‌چن/ لی شیژنLi Shizhen در توضیح نام آخری به نقل از مو ک'و هوئی سو Mo k'o hui si  2756   نوشته پ'ن چ'ن 2757 (P'en Čen)، در نیمه نخست  سده یازدهم، می‌گوید وو تس'ائی wo ts'ai    2758  ("سبزی وو wo") از سرزمین  کوا (Kwa) آمده و نامش را از همان گرفته.[20]  در تِس'ین یی لیو Ts'in i lu 2759 نوشته  تائو کو (T'ao ku)  2760 از دوره سونگ، آمده است: فرستادگانی از سرزمین کوا (Kwa) به چین آمدند و به درخواست مردم تخم نوعی سبزی توزیع کردند؛ پاداش این کار چنان سخاوتمندانه بود که این سبزی تسین کین تسائی 2761 ts'ien kin ts'ai   ("سبزی هزار اشرفی") نامیده شد؛ اکنون این سبزی را وو-کو wo-kü نامند."[21] این افسانه ها گنگ و کودکانه و بدور از درستی تاریخی‌اند.  هیچ سرزمینی به نام کوا نیست و این نام را تنها از نویسه 2763  در آورده اند و در هیچ متن تاریخی چنین روایتی نیامده است.[22]  نام وو-کو wo-kü در دوره تانگ یکسره  شناخته بود و در پن تس'ائو شی یی Pen ts'ao ši i نوشته چن تس'ان‌ـ‌ک'ی آمده ؛ وی دو گونه سفید و بنفش را شناسائی کرده، اما در مورد ورود آن به چین خاموشی گزیده.[23] هرچند با آوردن مثالی چند می‌توان نشان داد این نویسنده  در شناخت گیاهان و فرآورده های بیگانه بسیار دقیق بوده و همواره وقتی گیاه یا فرآورده ای بیگانه بوده گوشزد کرده است.  هیچ مدرکی در اثبات این مدعا که لاکتوگا Lactuca از خارج وارد چین شده نیست.  تنها ‌توان گفت همان‌طور که از متن بالا در ت'ان هوئی یائو / T'an hui yao Tang Huiyao]] برمی‌آید، شاید خواسته­ترهایش از باختر به چین رسیده باشد. 
در ایران لاکتوگا سِتیوا  Lactuca sativa  کاهو (kāho فارسی ) خودرو و بستانی یافت می‌شود.[24] سیکوریوم Cichoreum را در فارسی کاسنی، kasnī و در عربی و ترکی عثمانی هندباء hindubā* گویند.[25]
39.  هو ک'ین hu k'in که در متن بالا از تان هوئی یائو T'an hui yao یاد شده شاید نام کرفس بستانی، اِپیوم گرِولِنس Apium graveolens کرفس،  (kerefs یا karafs  فارسی) (یا احتمالاً جعفری، اِیپیوم پتروسلینوم Apium petroselinum) باختری باشد.[26] به نظر می‌رسد این گیاه با هو ک'ین hu k'in که پیشتر (ص 196) آوردیم متفاوت باشد. 
هو ک'ین hu k'in نیز در شمار  بهترین سبزی­های هو ک'ین سرزمین مو-لو 2764  Mo-lu، *Mwat-luk، Mar-luk، در عربستان (کذا در متن!) شمرده شده..[27]
در جمع­بند جستار مجموعه سبزی­هایی که در متن ت'ان هوئی یائوT'an hui yao برشمرده شده می‌توان مطلب زیر را افزود. 
در سال 647 میلادی، شاه قندهار (در شمال باختری هند) سبزی‌ای به دربار چین فرستاد به نام فو-تو fu-t'u   2765  ("سبزی سرزمین بودا/ Buddha-land vegetable ") که هر ساقه آن پنج برگ داشت با گل­های سرخ، مغز زرد و پرچم‌های ارغوانی.[28]





1. T'ai p'in hwan yü ki, Ch. 186, p. 16b.
2. Ch. 12, p. 3. این کتاب را هو یی‌ـ‌هین (Ho Yi-hin)    منتشر کرد.
4. Ch. 28, p. 9.
5. Ch. 27, p. 1b. Cf. also Yamato honzō, Ch. 5, p. 26.
6. Ch. 9, p. 9b.
7. «روی هر برگ خالهای سیاه در مقابل هم قرار دارند.»
8. آخوندوف، ابومنصور، ص 81 [«سلق جغندر است و او سرد و تر است اندر درجه‌ی اول و اندرو بورقی است جلا و تحلیل کند و شکم را با اطلاق زور کند و اندرو تلطیف است، سرد جگر و سپرز بگشاید خاصه که با خردل و سرکه خورند» (چاپ دانشگاه تهران، ص 182).]
9. Leclerc, Traité des simples, Vol. II, p. 274.
1. Origin of Cultivated Plants, p. 59; see also his Géographie botanique, p. 831.
3. نک :
 T'oung Pao, Vol. I, 1890, p. 95.
4. گویا آن تِین تسای tien ts'ai که ت'ائو هون-کین (T'ao Hun-kin) نام برده و در در پن تسائو کان مو Pen ts'ao kan mu نقل شده و از آن چاشنی‌ای به نام ča     برای خوراکپزی سازند، سبزی دیگری است.
1. در متن مربوط به این موضوع که در Ts'e fu yüan kwei (Ch. 970, p. 12)  آمده، این جمله را افزوده اند: «شبیه به برگ­های šen-hwo     .» در متن Pei hu lu (Ch. 2, 19b) آمده است: «در ظاهر شبیه به šen-hwo است، اما برگ­هایش پهن‌تر و درازتر است.» باور بر این است که این درخت هم که kin t'ien    نام دارد (نک : Yu yan tsa tsu)، خانه‌ها را از آتش نگاه  می‌دارد؛ آن را همان سِدوم اریتروسیکتُوم Sedum erythrostictum/ Hylotelephium erythrostictum یا سِپتوروویویم تکتوروم Sempervivum tectorum [فَندُقَک ابرون، ابرون کبیر، حی العالم, پیش بهار, میش بهار, میشا, همیشه جوان, اُذُن القاضی و اُذُن القِسیس، در عربی حرشف السطوح] دانسته‌اند:

2. نامی عام برای گیاهانی چون لاکتوگا Lactuca [کاهو]، سیکوریوم Cichorium [کاسنی، در عربی خس]، سانکِس  Sonchus [تِفاف/شیرتیغک...].
4. سستی این استدلال پر پیداست. این مدرک در واقع چیزی را اثبات نمی‌کند. اروپاییان شکر خود و بسیاری فراورده‌های دیگرشان را هم وارد چین کردند، حال آنکه چین خود در این محصولات غنی بود.
5. Chinese Recorder, 1871, p. 223.
6. Bot. Sin., pt. III, No. 257.
1. نمی‌دانم استوارت (ص 229) چگونه به تعریف «در روزگار دودمان هان» رسیده است. همین متن در شو پو وو چی Sü po wu či    (Ch. 7, p. 1b) نوشته لی شی (Li Ši)    در میانه های سده دوازدهم نیز آمده است.
2. به متن تسین یی لو  Ts'in i lu که در ت'ان سون تس'ون شو  T'an Sun ts'un šu و شی ین هوان تس'ون شو Si yin hüan ts'un šu تجدید چاپ شده ، نگاهی انداختم.  مبحث مورد نظر در Ch. 2, p. 7b است و به همان صورت که در پن تسائو کان مو Pen ts'ao kan mu آمده چاپ شده است، جز اینکه نام سرزمین کائو (Kao)     ضبط شده نه کوا (Kwa) .  آشکار است که این دو نویسه را می‌توان به آسانی با یکدیگر جابجا گرفت، اما تنها یکی از آنها می‌تواند درست باشد؛ به هر روی، کائو کمکی بیشتر از کوا نمی‌کند. هر دو نام هایی ساختگی برای سرزمینی افسانه ای اند.
3. پیشتر به چندین نمونه دیگر از نام ادعایی سرزمین­ها برخورده‌ایم که از نام گیاهان مشتق شده‌اند.
4. ک'و تسون‌ـ‌شی (K'ou Tsun-ši) نیز همین طور؛ نک: پن تسائو ین یی Pen ts'ao yeni (Ch. 19, p. 2) تألیف او.
1. Schlimmer, Terminologie, p. 337.
*  همچنین شکوریه shikorayah ( در عربی) و شریش/ سرس (Siris) (در یونانی).


3. نک : آخوندوف، ابومنصور، صص 110، 257 [«هندبا ببارسی کسنی است و او به کاهو نزدیک است ولیکن سردی و رطوبتش کمتر است و غذا کمتر و اندر او تلخی است...» الابنیه، ص 34]. کرفس تنها در شماری از کشتزارهای تهران کشت می‌شود، اما خودرویش در کوه­های بختیاری فراوان است (Schlimmer, Terminologie, p. 337).
4. T'ai p'in hwan yü, Ch. 186, p. 16b.
5. T'an hui yao, Ch. 200, p. 4b; and T'an šu, Ch. 221B, p. 7.
نام قندهار به صورت *d'ar کوتاه/تقطیع شده ، اما در مبحث معادل آن در ت'ان هوئی یائو T'an hui yao (Ch. 100, p. 3b) و در تس'ه فو یوان کوی Ts'e fu yüan kwei (Ch. 970, p. 12)  این نام به صورت کامل کین تا، گ'ان-دار    Kien-ta، *G'an-d'ar نوشته شده.