۱۴۰۰ آبان ۳۰, یکشنبه

خانواده؛ مهم‌ترین سازمان دنیا، بخش نخست: پیوند زناشویی

 

موبدیار دکتر راشین جهانگیری  

 

۲۵ تیر ۱۳۹۱

 

"هنگامی که به آیین آزادگی و برادری پایبند باشید و مادام که عشق و وفاداریِ ریشه‌دار در دل‌های شما جفت جوان وجود داشته باشد، چه در این جهان و چه در زندگانی دیگر از بهترین پاداش بهره‌مند خواهید شد. ولی هرگاه گرفتار روح پلید اهریمنی شده و از آیین آزادگی و برادری دست بردارید، پی‌آمد آن جز رنج و اندوه و بانگ دریغ و افسوس چیز دیگری نخواهد بود."                            (گاتها- هات 53 بند 7)

 

 

 

خانواده یکی از بزرگترین و مهم‌ترین سازمان‌های انسان‌محور در جهان است. خانواده بنیان اصلی یک هازمان است و پیروزی یا شکست هر ملتی در گرو وجود خانواده‌های استوار یا درهم شکسته و ویران در آن هازمان خواهد بود.

 

 

 

ارزش‌گذاری به پیشگاه سپندینه‌ی خانواده، پیشینه‌ای بسیار کهن در این دیار دارد بطوریکه همه‌ی اقوام مستقر در این سرزمین به گونه‌ای این مقوله‌ی مهم را در دانش و باورها و اصول اعتقادی خویش گنجانده‌اند. بی‌شک باور به اهمیت و ارزش تشکیل خانواده، دارای دیرینگی به اندازه‌ی عمر بشریت بر روی کره‌خاکی است اما ارزش تشکیل درست یک خانواده و تلاش برای پاسداشت آن پس از شکل‌گیری و نقش ویژه‌ و اهمیت ارتباط درست هر یک از اعضای خانواده با یکدیگر یعنی همسران، پدر و مادر و فرزندان، از دسته مواردی است که در میان برخی از اقوام و ملت‌ها مانند ایرانیان بویژه ایرانیان باستان بیشتر مورد توجه بوده است.

 

 

 

از جمله اهمیت برقراری یک پیوند زناشویی سالم و استوار بر پایه‌ی گزینش درست و خردمندانه همسر بر پایه‌ی اصول اخلاقی و انسانی، در بسیاری از نوشته‌های پیشینیان‌مان دیده می‌شود. چنانکه هات پایانی کتاب اهورایی گاتها، دارای بندهایی در خصوص آداب گزینش همسر است.

 

 

 

هات 53 گاتها، سرشار از پیام‌های اخلاقی- انسانی در زمینه‌ی همسرگزینی و پایبند ماندن به آن است. دربند سوم از این هات، اشوزرتشت جاماسب را که خواستار پئوروچستا(دختر کوچک پیامبر) است، نیک می‌شناسد اما با این حال پس از گفتن وصف او، از دخت خویش می‌خواهد تا با خردش به شور بنشیند و با پاک‌ترین عشق و دانش کامل همسر خود را برگزیده و رفتار نماید.

 

 

 

سخنان پئوروچستا پس از گزینش همسر نیز زیباست:

 

 

 

"من کسی را که بی‌گمان برای تخشاگران و برای خودمانی‌ها به عنوان پدر و سرور گمارده شده است، بی‌گمان دوست خواهم داشت (و) برخواهم گزید.(بشود)که همچون زنی پاکدامن در میان مردمان پرهیزگار زندگی کنم و شکوه زندگانی نیک‌منشی به من برسد.(بشود)که مزدااهورا برای همه‌وقت مرا در راه دین بهی (یاری) ببخشد."                                              (هات 53 بند4)

 

 

 

اشوزرتشت در ادامه‌ی همین هات، به همه‌ی دوشیزگان شوی‌کننده و تازه‌دامادان چنین پنددهنده می‌گوید:" به راستی در اندیشه‌ی خود به یاد بسپارید و در نهاد خویش دریابید؛ همیشه در زندگانی، منش پاک را بکار ببندید، هر یک از شما در راستی از یکدیگر پیشی جویید (که) به راستی این برای او زندگانی خوشی خواهد بود."                               (هات 53 بند 5)                                                                           

 

 

 

این اندرز پیامبر، رمز تداوم و سلامت یک زندگی مشترک است. به نظر می‌رسد که از دیدگاه اشوزرتشت تنها جفت شدن و پیوند یافتن جوانان هدف نیست بلکه داشتن یک زندگی تازه و شاد و سرشار از خوشی برای همسران، آرمان اصلی است. زیرا امروز همگان به این نتیجه رسیده‌اند که تنها خانواده‌‌های شاد، جامعه‌ای شاد و کارآمد خواهند ساخت. 

 

 

 

در اندرزنامه‌های پهلوی نیز پافشاری بسیاری بر گزینش همسر نیکو و خردمند چه برای دختران و چه برای پسران شده است. درباره‌ی ویژگی نیک برای هر دو سوی پیوند و اینکه چه ارزش‌هایی در دوشیزگان و پسران آنان را شایسته‌ی گزینش برای همسری می‌گرداند، در اندرزنامه‌ی آذرباد ماراسپندان اشاره شده است:

 

 

 

" دخت خویش را به زیرک و دانامرد ده، چه مرد زیرک و دانا همانند زمین نیک است که تخم بر آن افکنند (و) از آن بسیار گندم اندر آید."

 

 

 

"خوش‌خیم و درست و کارآگاه مرد (را) اگر (هم) کم‌شکوه باشد، پس به دامادی گیر، او را خواسته از یزدان رسد."

 

 

 

" (با) زن فرزانه و شرمگین دوست باش (و) او را به زنی خواه."

 

 

 

این مقدار اهمیت دادن به گزینش خردمندانه و آگاهانه‌ی همسر در دوران گذشته، شاید از این روی باشد که در آن زمان برخلاف امروز، مردمان از نظر دینی- اخلاقی- انسانی، ارزش ویژه‌ای برای پیوند و پیمان بسته شده میان دو تن خواه برای تشکیل زندگی و خواه برای هر کار دیگر، قائل بودند؛ بطوریکه مهردروجی(شکستن عهد و پیمان) را گناهی بسیار بزرگ و نابخشودنی می‌دانستند. پس کوشش همگان بر آن بود تا هر پیمان و پیوندی را آگاهانه و از روی اختیار و دانش و عشق ببندند زیرا علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد. این رویکرد دینی- اخلاقی موجب می‌شد تا خانواده‌هایی استوارتر و دیرپای‌تر شکل گرفته و آسیب‌های اجتماعی همچون جدایی‌های عاطفی، طلاق، خانواده‌های نابسامان، فرزندان طلاق و صدها آسیب روانی- اخلاقی- اجتماعی دیگر، کمتر گریبانگیر افراد خانواده و جامعه گردد.

 

 

 

بنیامین فرنکلین می ‌گوید: "پیش از ازدواج چشم‌ها را خوب باز کنید و بعد از ازدواج کمی ببندید."

 

 

 

آرتور شوپنهاور نیز می‌نویسد: " ازدواج‌کردن، نصف‌کردن حقوق و دو برابرکردن وظایف است."

 

 

 

ساموئل اسمایلز نیز در رابطه با پیوند زناشویی چنین می‌گوید: " سختی‌ها و ناراحتی‌ها بهترین وسیله آزمایش زندگی زناشویی است."

 

 

 

شاید زمان آن رسیده است تا اندکی بیشتر به اهمیت یک انتخاب درست در زمان مناسب بیندیشیم و به فرزند خود بیاموزیم که در زندگی مسئولیت‌پذیر باشند. فرزند ما باید بداند که آدمی با هر گزینش، یک مسئولیت و خویشکاری بر دوش خود احساس خواهد کرد و بپذیرد که آرامش و شادی در زندگی بهره‌ی کسی است که درست انتخاب کند، در زمان مناسب برگزیند و بر پیمان خود استوار بماند و بداند که همواره مسئولیت گزینش و سرانجام نیک یا بد آن حتا برای آیندگان و فرزندانش، بر دوش او خواهد بود.

 

 

 

یاری‌نامه:-گاتها، سروده‌های اندیشه‌برانگیز اشوزرتشت، برگردان موبد فیروز آذرگشسب، به کوشش کانون دانشجویان زرتشتی.

 

 

 

-متن‌های پهلوی، جاماسب جی دستور منوچهر جی...، پژوهش سعید عریان،سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران 1382.

 

 

 

-مینوی خرد، ترجمه‌ی احمد تفضلی،به کوشش ژاله آموزگار، نشر توس، تهران 1379.

 

 

 

- هزار سخن،چکیده‌ی سخنان بزرگان و اندیشمندان، به اهتمام محمدرضا جعفری‌نیا،انتشارات نسیم کوثر، چاپ دوم، قم، 1390.

 

 

 

-http://fa.wikiquote.org/wiki/

 

 

 

 

 

----------------

 

 



 

خانواده؛ مهم‌ترین سازمان دنیا، بخش دوم: رفتارهای درست همسران، رمز پایداری خانواده!         

 

موبدیار دکتر راشین جهانگیری  

 

۰۱ امرداد ۱۳۹۱

 

"هنگامی که به آیین آزادگی و برادری پایبند باشید و مادام که عشق و وفاداریِ ریشه‌دار در دل‌های شما جفت جوان وجود داشته باشد، چه در این جهان و چه در زندگانی دیگر از بهترین پاداش بهره‌مند خواهید شد. ولی هرگاه گرفتار روح پلید اهریمنی شده و از آیین آزادگی و برادری دست بردارید، پی‌آمد آن جز رنج و اندوه و بانگ دریغ و افسوس چیز دیگری نخواهد بود."                            (گاتها- هات 53 بند 7)

 

 

 

چنانچه در بخش پیشین اشاره شد، نقش خانواده‌ در پیکره‌ی اجتماع به مانند نقش سلول‌ در بدن موجود زنده است. به همان نسبت که سلول‌های معیوب و بیمار در بدن یک موجود زنده می‌توانند حیات او را با خطر روبرو کنند، خانواده‌های نابسامان و متزلزل نیز جامعه‌ای را با شکست مواجه می‌سازند. جامعه‌شناسان وجود خانواده‌های سالم را نشانه‌ای از سلامت جامعه معرفی می‌کنند و ریشه‌ی بسیاری از معضلات اجتماعی را باید در میان خانواده‌ها می‌جویند و درمان می‌کنند. این‌بار بر آن هستیم تا به یاری سخنان گذشتگان‌مان، به نقش و تاثیر رفتارهای مناسب همسران در پایداری و سلامت خانواده بپردازیم.

 

 

 

-دین‌داری: پایبندی به دین یکی از ویژگی‌های سازنده‌ و تضمین‌کننده‌ی زندگی زناشویی و پیوندهای خانوادگی است. در بیشتر ادیان اشاره شده است که فرد مومن و دین‌دار، به واسطه‌ی رفتارهای اخلاقی که از دین آموخته و در زندگی خود به کار می بندد، توانایی بیشتری در حفظ کیان خانواده دارد. در بند چهارم از هات 53 گاتها، پئوروچیستا، کوچکترین دختر اشوزرتشت، پس از گزینش جاماسب برای همسری، آرزو می کند که: "(بشود)که مزدااهورا برای همه‌وقت مرا در راه دین بهی (یاری) ببخشد."

 

 

 

یکی از ویژگی‌های نیک اخلاقی که یک پیرو دین بهی از دین می‌آموزد، زندگی کردن بر پایه‌ی منش‌نیک(وهومن) است.  همانطور که پئوروچیستا در همین بند آرزومند است که شکوه زندگانی نیک‌منشی به او برسد. در بند پنجم از همین هات نیز ، اشوزرتشت خطاب به همسران و آنان که خواستار پیوند زناشویی هستند، سخن گفته و از آنان می‌خواهد که: " به راستی در اندیشه‌ی خود به یاد بسپارید و در نهاد خویش دریابید؛ همیشه در زندگانی، منش پاک را بکار ببندید."

 

 

 

پستالوجی می‌نویسد:" فرزندان خود را به دین علاقمند کنید تا در حیات و مرگ با سعادت هم‌آغوش گردند."

 

 

 

از اندرزهای لقمان حکیم نیز هست که: " فرزندانت را دانش و دینداری بیاموز."

 

 

 

- عشق و وفاداری: پایدار ماندن به پیوند بسته شده میان دو نفر یا دو گروه در باور ایرانی بویژه ایرانیان باستان چنان ارزشمند و بااهمیت جلوه می‌کرد که شکستن هر معاهده‌ای حتا اگر با دروغکار بسته شده بود، به منزله‌ی گناهی بسیار بزرگ شمرده می‌شد. چنانکه در مهریشت کرده‌ی یکم بند دوم، ایزدمهر خطاب به اشوزرتشت چنین می‌گوید:

 

 

 

"ای اسپنتمان، مهر و پیمان‌شکننده‌ی نابکار، سراسر ممکلت را ویران سازد مانند صد(تن از اشخاصی است)که (به گناهِ) کَیَذ آلوده باشد و قاتل مرد پاکدینی باشد. ای اسپنتمان تو نباید مهر و پیمان بشکنی؛ نه آن(پیمانی که) تو با یک دروغ‌پرست و نه آنکه تو با یک راستی‌پرست بستی. زیرا معاهده با هر دو درست است خواه دروغ‌پرست، خواه راستی‌پرست."

 

 

 

در مورد پیمان زناشویی نیز، عشق و وفاداریِ ریشه‌دار در باور و قلب زن و شوهر، رمز جاودانه ماندن پیوندشان است و راهی است برای رستگاری حقیقی که اشوزرتشت پیامبر به جفت‌های جوان می‌آموزد: "هنگامی که به آیین آزادگی و برادری پایبند باشید و مادام که عشق و وفاداریِ ریشه‌دار در دل‌های شما جفت جوان وجود داشته باشد، چه در این جهان و چه در زندگانی دیگر  از بهترین پاداش بهره‌مند خواهید شد."(هات 53 بند 7)

 

 

 

بنابر مهریشت شکستن هر پیمان چنان آسیبی به پیکره‌ی زندگی فرد و شالوده‌ی خانواده و جامعه وارد می‌سازد که با هیچ مرهمی درمان‌پذیر نیست. پیمان‌شکنی در ازدواج و گسترش رفتار ناشایست خیانت به همسر، نه تنها خانواده را با ویرانی روبرو می‌سازد بلکه، گناهی است برابر با کشتن یک پاکدین! و امروز تلاش همگان باید بر آن باشد که این رفتار هولناک، از صحنه‌ی خانواده‌ها و جامعه‌ها پاک گردد!

 

 

 

به هیچ پیمان، مهردروجی مکن، که ترا فره پسین نرسد." ( اندرزنامه آذرباد ماراسپندان)

 

 

 

بزرگمهر حکیم می‌گوید: " شکستن پیمان و نقض وفا، از دین و آیین مردمی، فرسنگ‌ها دور است."

 

 

 

در جواهرالاخلاق آمده است :" هر گاه با مردمان پیمان بستی، تا جان در بدن داری به شکستن آن اقدام مکن که اصل مروت آن است که آدمی از عهده‌ی عهد، نیکو برآید."

 

 

 

- پاکدامنی: رفتاری است که نشانگر باور فرد به وفاداری است. آن کس که پیمان شکنی را گناه نمی‌داند، فرد پاکدامنی نخواهد بود. پاکدامنی میوه‌ی درخت وفاداری است. آرزوی دیگر پئوروچیستا در هنگام تشکیل زندگی مشترک این است: "(بشود)که همچون زنی پاکدامن در میان مردمان پرهیزگار زندگی کنم."

 

 

 

در اندرزنامه‌ها نیز، پاکدامنی ویژگی نیکی است که داشتن آن بر هر مرد و زن بایسته و ستوده شده است. شاید امروز پاکدامنی را صفتی تنها بایسته زنان بدانند اما در فرهنگ ریشه‌دار ایرانی، هر مرد و زنی باید به آن آراسته باشند.

 

 

 

در اندرزنامه آذرباد ماراسپندان از ویژگی‌های نیک زنان، فرزانگی و شرمگینی است و درباره‌ی مردان نیز چنین آمده است که فریب دادن زن کسان، گناه بزرگی برای روان است و باید که هر کس منش خویش را از شهوت بیهوده بازدارد.

 

 

 

- داشتن رقابت‌های سالم و سازنده: شوربختانه در دنیای امروز در میان ملاک‌ها و نشانه‌های برتری میان مردمان، برتری‌های اخلاقی و انسانی کمتر به چشم می‌خورد. اگر روزگاری افزون‌خواهی و شهرت‌طلبی در راه شرف و آبرو و انسانیت و روحیه‌ی جوانمردی موج می‌زد، امروز زیاده‌خواهی در مسیر دنیاطلبی و خودخواهی و خواسته‌ی گیتی بیشتر جولان می‌دهد.

 

 

 

گاتهای اشوزرتشت که سراسر درس زندگی کردن بر پایه‌ی اخلاق انسانی است، به همسران می‌آموزد که در زندگی تنها در یک راه؛که همان جاده‌ی اشویی است، از یکدیگر سبقت جویند. گاتها همه‌ی آدمیان را تنها در یک مسیر، شایسته‌ی زیاده‌خواهی و زیاده‌جویی می‌داند؛ یعنی راستی‌جویی و حقیقت‌طلبی: " این سخنان را به دوشیزگان شوی‌کننده و به شما جوانان پنددهنده می‌گویم به راستی در اندیشه‌ی خود به یاد بسپارید  و در نهاد خویش دریابید. در زندگانی منش پاک را بکار بندید. هر کدام از شما در راستی(اشا) از دیگری پیشی جویید که براستی این برای او زندگانی خوشی خواهد بود." (هات 53 بند 5)

 

 

 

بنا بر سخنان اشوزرتشت، هر شادی که از راه دروغ و کژی بدست آید اسف‌آورنده است و زندگانی مادی و مینوی را نابود می‌سازد. در همین راستا اشوزرتشت به مردان و زنان اندرز می‌دهد که گسترش دروغ را که وسوسه‌انگیز است، بازدارند و بستگی تن خود را با دروغ بگسلند. زیرا شادی که از راه ناراستی بدست می‌آید جز تاسف و اندوه، چیزی در پی نخواهد داشت.(هات 53 بند 6)

 

 

 

-بینش و آگاهی: دانایی، فرزانگی و زیرکی از ویژگی‌های ستوده شده برای زن و مرد در دین بهی و فرهنگ کهن ایرانی است. چنانکه در بخش نخست این سلسله نوشتار خواندیم، اشوزرتشت از فرزندش می‌خواهد تا گزینش همسر را بر دو پایه‌ی پاکترین عشق و دانش کامل انجام دهد و در این راه با خرد خود همپرسگی نماید، زیرا انتخاب درست و سنجیده، بار و بر نیک به همراه خواهد داشت. بنا بر گاتها، شالوده‌ی زندگی مشترک آدمیان بر دو اصل عشق و دانش استوار است که هر یک بدون دیگری ناقص است و ناکارآمد!

 

 

 

در اندرزنامه‌هایی مانند اندرزنامه آذرباد ماراسپندان چنین آمده که دخت نیکوسیرت و فرزانه و شرمگین و  پسر دانا و زیرک و نیک‌آگاه بهترین گزینه برای همسری هستند.

 

 

 

از این روی باید باور کرد که سلامت روحی-روانی جامعه‌مان، در گرو تلاش بی‌وقفه‌ی تک تک ما برای آشنا کردن نسل آینده با زیربنای درست یک زندگی است و این وظیفه‌ی همه‌ی نهادهای اجتماعی زرتشتی از کوچکترین‌شان یعنی خانواده‌ها‌ تا بزرگترین‌شان است. چرا که به گفته‌ی پروین اعتصامی، دختر امروز مادر فرداست:

 

 

 

وظیفه‌ی زن و مرد، ای حکیم، دانی چیست                          یکی‌ست کشتی و آن دیگری‌ست کشتیبان

 

 چو ناخداست خردمند و کشتیش محکم

دگر چه باک ز امواج و ورطه و طوفان

 

به روز حادثه، اندر یَمِ حوادثِ دهر 

امید سعی و عمل‌هاست هم اَزین، هم اَزان

 

توان و توشِ رهِ مرد چیست، یاریِ زن 

حطام و ثروتِ زن چیست، مِهرِ فرزندان

 

ز بیش و کم، زنِ دانا نکرد روی تُرُش

به حرفِ زشت، نیالود نیک‌مرد دهان

 

سمندِ عمر، چو آغاز بَدعِنانی کرد

گَهیش مرد و زمانیش زن، گرفت عنان

 

چه زن، چه مرد، کسی شد بزرگ و کامروا 

که داشت میوه‌ای از باغ علم، در دامان

 

به رسته‌ی هنر و کارخانه‌ی دانش

متاع‌هاست، بیا تا شویم بازرگان

 

کسی‌ست زنده که از فضل، جامه‌ای پوشد

نه آنکه هیچ نیرزد، اگر شود عریان

 

 

 

یاری‌نامه:

 

- دیوان اشعار پروین اعتصامی.

 

-گاتها، سروده‌های اندیشه‌برانگیز اشوزرتشت، برگردان موبد فیروز آذرگشسب، به کوشش کانون دانشجویان زرتشتی.

 

-متن‌های پهلوی، جاماسب جی دستور منوچهر جی...، پژوهش سعید عریان،سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران 1382.

 

- یشت‌ها، ج 1، گزارش پورداوود، به کوشش دکتر بهرام فره‌وشی، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم.

 

- هزار سخن،چکیده‌ی سخنان بزرگان و اندیشمندان، به اهتمام محمدرضا جعفری‌نیا،انتشارات نسیم کوثر، چاپ دوم، قم، 1390.

 

-http://fa.wikiquote.org/wiki/

 

 

 

-------------------

 

 

 

 

خانواده؛ مهم‌ترین سازمان دنیا، بخش سوم: ارتباط درست والدین و فرزندان، نجات دونسل!          

 

موبدیار دکتر راشین جهانگیری  

 

۰۹ امرداد ۱۳۹۱

 

 

 

" اندر پدر و مادر خویش با احترام و نیوشیدار و فرمانبردار باش، چه مرد تا پدر و مادر(ش) زنده است، همانند شیر است اندر بیشه از هیچ کس نترسد و او را که پدر و مادر نیست همانند زن بیوه است که چیزی از او بستانند (و) او کاری کردن نتوان و هر کس(او را) خوار دارد."(از اندرزهای موبد آذرباد ماراسپندان)

 

 

 

پیش‌تر اشاره کردیم که خانواده نخستین و یگانه جایگاه پایگاهی است که خمیره‌ی وجودی هر انسان در آن ورز داده شده و گوهر درونی او در آن صیقل می‌یابد. این انسان پرورش یافته در آینده از یک سو سازنده‌ی نسل جدید  است و از سوی دیگر پشتوانه و تکیه‌گاهی مهم برای نسل پیشین خود. فرزندان هر خانواده‌ای دیر یا زود، با همسرگزینی و تشکیل خانواده‌ی جدید، پیوندی خجسته میان نسل دیروز، امروز و آینده خواهد ساخت. هر فرزند در چنین شرایطی در برابر هر سه گروه موظف است و مسئولیت بر دوش خواهد داشت. جامعه‌ی موفق با تکیه بر تجارب نسل گذشته و با تکیه بر توانایی نسل امروز و با امید به جایگزینی نسل آینده، به پیش می‌رود. بنابراین دور از ذهن نیست که رمز موفقیت یک هازمان در گرو خوشبختی خانواده‌ها و گسترش رفتارهای اخلاقی- انسانی درست در میان تک تک اعضای هر خانواده باشد، زیرا:

 

 

 

بنی آدم اعضای یکدیگرند 

که در آفرینش ز یک گوهرند (سعدی)

 

 

 

باید بدانیم که همانطور که ژن‌های انسانی با هر بار زاد و ولد به نسل آینده جامعه منتقل می‌گردند، گسترش بن‌واحدهای اخلاق- منش - فرهنگ و انسانیت نیز همراه با زایش فرد در یک خانواده و آموزش و پرورش او در این کولونی انسانی کوچک کلید می‌خورد. همانطور که با توارث ژن سالم و سازنده به جنین، سرزندگی و تندرستی و سازندگی او در زمان حیاتش تا اندازه‌ی زیادی تضمین خواهد شد، و به عکس با انتقال ژن ناقص، معیوب و ناسالم، یک زندگی و حیات با خطر بیماری، نقص و حتا مرگ روبرو خواهد شد، انتقال بن‌واحدهای اخلاقی-رفتاری درست یا نادرست، از راه آموزش و پرورش و تربیت فرزندان به وسیله‌ی والدین تا اندازه‌ی بسیار زیادی، تضمین‌کننده‌ی سلامت یا عدم سلامت روحی- روانی و رفتاری آنها در آینده خواهد بود.

 

 

 

استفان کاوی می‌نویسد:" وقتی بچه‌ها را بزرگ می‌کنید، در واقع بچه‌های آنها را هم بزرگ می‌کنید. الگوها همیشه ثابت باقی می‌مانند."

 

 

 

براستی پدر و مادرها هیچ‌وقت از دنیا نمی‌روند. زیرا حتا زمانی که پیر می‌شویم و آنها به ظاهر در قید حیات نیستند، همچنان به ما می‌گویند که در شرایط گوناگون زندگی چه کارهایی انجام بدهیم و تا اندازه‌ی زیادی در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری‌های ما تاثیرگذارند. زیرا باورها و آموزش‌هایی که در دوران کودکی و نوجوانی و در خانواده آموخته‌ایم، تا لحظه‌ی مرگ همراه ما هستند و تعیین‌کننده‌ی تصمیم‌های مهم و بزرگ زندگی ما خواهند بود.

 

 

 

جبران خلیل جبران می‌نویسد:" شما کمانی هستید که از چله‌ی آن فرزندانتان همجون تیرهایی جاندار به آینده پرتاب می‌شوند." پس باید این چله‌ را به اندازه و درست کشید و در زمان مناسب و جهت مناسب رها کرد وگرنه پشیمانی به بار خواهد آورد:

 

 

 

تیر از شست چو رفت، نیاید به شست باز 

پس واجب است در همه کاری تأمل

 

 

 

در این باره در چیده اندرز پوریوتکیشان آمده است که:" پدر و مادر فرزند خویش را این چند کار و کرفه پیش از پانزده سال باید آموختن و اگر این چند به او آموخته شد، هر کار و کرفه که فرزند کند، پدر و مادر را باشد و اگر به او نیاموخت(و) فرزند به بزرگی گناه کند، پدر و مادر را بر ذمه باشد."

 

 

 

حکایت است که پسربچه‌ای در هنگام خردی دست به گناهان کوچک زد و مادر هیچ نگفت و به او خندید. آنگاه که اندکی بزرگتر شد، به نوجوانی دست به گناهانی بزرگتر زد و سرانجام در جوانی گستاخ شد و روزی دزدی کرد. مادر همچنان گناه وی پوشاند و به تربیتش نکوشید تا اینکه روزی پسر هنگام دزدی گرفتار شد و حکم دادند که دارش بزنند. مادر بسیار ‌گریست. در میدان شهر پای چوبه‌ی دار از فرزند گناهکار پرسیدند چه خواسته‌ای دارد. او گفت می‌خواهد مادر را از نزدیک ببیند. مادر را به پیشش بردند. او رفت تا روی مادر ببوسد. اما ناگاه با دندان زبان مادر جوید و از حلقوم بیرون کشید. علت را پرسیدند. گفت: این زبانی است که در کودکی‌ام و به‌هنگام نجنبید و امروز من به این گناه، به مرگ محکومم!

 

 

 

گوته اندیشمند بزرگ آلمانی می‌گوید: "با انسان همان‌طور که هست رفتار کنید تا همان‌طور که هست، باقی بماند. با او آنطور که می‌تواند وباید باشد، رفتار کنید تا همان‌گونه که می‌تواند و باید باشد." بچه‌های ما همان چیزی خواهند شد که ما به آنها می‌گوییم. اینکه آنها چه اندازه خود را موثر و مهم بدانند، بستگی به این دارد که ما چقدر آنها را مهم و ارزشمند بدانیم. از عجایب زندگی این است که پدر و مادرها با بچه‌ها رفتار تحقیرآمیز دارند و آنها را بی‌دست و پا و نادان و بی‌تجربه و بی‌مصرف می‌نامند و آن‌وقت از اینکه بچه‌هایشان آن چیزی شده‌اند که آنها گفته‌اند، متعجب و ناراحت می‌شوند.

 

 

 

فرزندان آیینه‌ی تمام‌نمای والدین و خانواده‌ی خویش‌اند و هیچ گریزی ازآن نیست چرا که؛

 

 

 

آینه چون نقش تو بنمود راست

خود شکن، آیینه شکستن خطاست

 

 

 

و باید آگاه باشیم که رفتارهای ما به عنوان فرزند با پدر و مادرمان نیز، به عنوان الگوی آینده‌ی فرزندانمان با شخص ما خواهد بود. بنابراین رفتار متقابل فرزندان با پدر و مادر نیز سرمشقی برای نسل آینده‌ی آنهاست.

 

 

 

حکایت است که روزی زن و شوهری با پسر کوچکشان در کلبه‌ای زندگی می‌کردند. از قضا پدرِ مرد نیز پس از مرگ زن خویش، به این خانواده ملحق شد. پس از مدتی زن به شوهر گله کرد که دیگر توان نگهداری از پیرمرد را ندارد. مرد نیز به ناچار سبدی بزرگ خرید و شب هنگام پدر خویش در سبد کرد و بر دوش گذاشت تا به بیابانی برده و رها کند تا خلاص گردند. از قضا پسربچه از پنجره‌ی اتاق این منظره را دید. پس پنجره را گشود و بانگ برآورد که: پدر پس از اینکه بازگشتی سبد را با خود بیاور! پدر علت را جویا شد. پسر کوچک گفت: می‌خواهم وقتی بزرگ شدم، تو را که پیر و ناتوان شده‌ای، در همین سبد بگذارم و در بیابان رها کنم!

 

 

 

این حکایتی تلخ است اما واقعیتی بزرگ در پس آن نهفته است.

 

 

 

سقراط می‌گوید: " با پدر و مادر خود چنان رفتار کن که توقع داری فرزندانت با تو رفتار کنند."

 

 

 

ما انسان‌ها چه در خانواده و چه در جامعه به مانند دانه‌های یک تسبیح به یکدیگر گره خورده‌ایم و سرنوشت ما یا حداقل بخشی از آن، در گرو ارتباط درست ما با یکدیگر است:

 

 

 

پرواز من به بال و پر توست، زینهار

مشکن مرا که می‌شکنی بال خویش را (صائب تبریزی) بنابراین باید بدانیم که به عنوان یک فرد مسئول در قبال فردی که خود مسبب آمدنش به این دنیای بزرگ و پرمخاطره اما زیبا هستیم، چه چیزهایی را باید به عنوان بن‌واحدهای درست اخلاقی- رفتاری و انسانی به او بیاموزیم و به عنوان یک فرد سپاسدار در برابر نسل گذشته‌ی خویش باید چه رفتاری با والدین خود داشته باشیم. پس چه بهتر است در ادامه و در قسمت چهارم این سلسله نوشتار، نگاهی داشته باشیم به دستورات اخلاقی- انسانی که در دل پیام‌های گرانقدر گاتها، اوستا و دیگر نوشته‌های دینی‌مان باقی مانده است.

 

 

 

یاری‌نامه:

 

 

 

- شما عظیم‌تر از آنی هستید که می‌اندیشید، مسعود لعلی، نشر بهار سبز، چاپ دهم، تهران 1382.

 

-متن‌های پهلوی، جاماسب جی دستور منوچهر جی...، پژوهش سعید عریان،سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران 1382.

 

- هزار سخن،چکیده‌ی سخنان بزرگان و اندیشمندان، به اهتمام محمدرضا جعفری‌نیا،انتشارات نسیم کوثر، چاپ دوم، قم، 1390.

 

- http://fa.wikiquote.org/wiki/

 

 

 

-----------------------

 

 

 

 

خانواده؛ مهم‌ترین سازمان دنیا، بخش چهارم: وظیفه‌ی پدر و مادر در برابر نسل آینده!        

 

موبدیار دکتر راشین جهانگیری  

 

۲۸ امرداد ۱۳۹۱

 

 

" پدر و مادر فرزند خویش را این چند کار و کرفه پیش از پانزده سال باید آموختن و اگر این چند به او آموخته شد، هر کار و کرفه که فرزند کند، پدر و مادر را باشد و اگر به او نیاموخت (و) فرزند به بزرگی گناه کند، پدر و مادر را بر ذمه باشد."

 

 

 

(برگرفته از نوشته‌ی پهلوی چیده‌ اندرز پور یوتکیشان)

 

 

 

در بخش پیش‌گفتار نوشتار گفتیم که آدمیان با پرورش یافتن در محیط خانواده‌ها، از یک سو زمینه‌ساز شکل‌گیری نسل‌های آینده خواهند بود و از سوی دیگر قرار است به عنوان پشتوانه و تکیه‌گاه، حامی نسل پیشین خود گردند. فرزندان هر خانواده‌، دیر یا زود، با همسرگزینی و به دنیا آوردن فرزند، پیوندی استوار و انسانی میان نسل دیروز، امروز و آینده خواهند ساخت. بنابراین آشکار است که هر کس، به واسطه‌ی این پیوند در برابر نسل گذشته، زندگی خویش و نسل آینده، مسئول است.

 

 

 

همانگونه که ژن‌های انسانی با هر بار زاد و ولد به نسل آینده جامعه منتقل می‌گردند، گسترش نخستین و حیاتی‌ترین بن‌واحدهای اخلاق- منش - فرهنگ و انسانیت نیز با زایش فرد و آموزش و پرورش او در این کولونی انسانی کوچک؛ یعنی خانواده، کلید می‌خورد. مهم است که بدانیم، انتقال بن‌واحدهای اخلاقی-رفتاری درست یا نادرست، از راه آموزش و پرورش و تربیت فرزندان به وسیله‌ی والدین، تا اندازه‌ی بسیار زیادی، تضمین‌کننده‌ی سلامت یا عدم سلامت روحی- روانی و رفتاری آنها در آینده خواهد بود.

 

 

 

تلاش والدین برای شکل‌گیری جنین سالم و تولد یک نوزاد سرزنده و شاداب از لحاظ فیزیکی و جسمانی، تلاشی ستودنی است زیرا نشانگر پذیرش مسئولیت برای پدیدآوردن نسلی سالم و کارآمد از سوی ایشان است. چنانکه در اندرزنامه‌ی موبد ماراسپندان بند 147 و 148 نیز، کوشش برای داشتن فرزند تیزنِگَر و نیک و مشهور سفارش شده است، مسئولیت والدین تنها در حوزه‌‌ سلامت جسمانی فرزند محدود نشده و ویژه‌ی دوران جنینی و نوزادی او نیست. بلکه پدر و مادر به عنوان نخستین الگوهای انسانی و زنده که در سال‌های اولیه‌ی زندگی کودک، بیشترین تماس را با او خواهند داشت، تا چندین و چند نسل ِ پس از خود را از نظر اخلاقی- رفتاری تحت تاثیر قرار می‌دهند. بنابراین تلاش برای ایجاد محیطی امن و سالم از نظر شرایط روحی- روانی و اخلاقی - رفتاری در خانواده، از سوی والدین برای رشد روزافزون و بهنجار فرزندان، بسیار بایسته است.

 

 

 

استفان کاوی می‌نویسد:" وقتی بچه‌ها را بزرگ می‌کنید، در واقع بچه‌های آنها را هم بزرگ می‌کنید. الگوها همیشه ثابت باقی می‌مانند."

 

 

 

باور بر این است که پدر و مادرها هیچ‌وقت از دنیا نمی‌روند. زیرا حتا زمانی که فرزندان پیر می‌شوند و پدر و مادر به ظاهر در قید حیات نیستند، همچنان به آنها می‌گویند که در شرایط گوناگون زندگی چه کارهایی انجام بدهند و تا اندازه‌ی زیادی در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری‌های آنها تاثیرگذارند. زیرا باورها و آموزش‌هایی که فرزندان در دوران کودکی و نوجوانی و در خانواده می‌آموزند، گاه تا لحظه‌ی مرگ همراهشان است و تعیین‌کننده‌ی تصمیم‌های مهم و بزرگ در زندگی‌شان خواهد بود.

 

 

 

جبران خلیل جبران می‌نویسد:" شما کمانی هستید که از چله‌ی آن فرزندانتان همچون تیرهایی جاندار به آینده پرتاب می‌شوند."

 

 

 

 همچنین نباید فراموش کرد که مرحله‌ی کودکی و نوجوانی در طول عمر هر انسان، دوران تاثیرپذیری زیاد و شکل‌گیری بنیان‌های اخلاقی- رفتاری او و در حقیقت (golden time) یا دوران طلایی زندگی اوست.

 

 

 

هر که در خُردیش ادب نکنند 

  در بزرگی فلاح ازو برخاست

 

چوبِ تر را چنانکه خواهی پیچ

نشود خشک جز به آتش، راست (گلستان سعدی)

 

 

 

چنانکه در آغاز این نوشتار خواندیم، بر پایه‌ی متن پهلوی چیده اندرز پوریو تکیشان، پدر و مادر باید چندین کار و کرفه را پیش از پانزده سالگی به فرزندان خود بیاموزند که عبارتند از دانستن گناه مربوط به دست و پا، انجام چند یشت در گیتی که اینها را باید با فرستادن فرزند به هیربدستان و آموختن زند(اوستا و آموزه‌های دینی) آموزش داد.(همین اندرزنامه- بند 33). اما آنچه که در این بند اندرزنامه بدان تاکید بسیار شده، مسئولیتی است که همواره بر گردن پدر و مادر است. بدین معنا که نتیجه و سرانجامِ آموزش و پرورش درست یا نادرست فرزند تا پیش از تثبیت خلق و رفتار در او و یا هر گونه سهل‌انگاری در این مورد، نه تنها در آینده‌ی فرزند نقش تعیین‌کننده‌ای خواهد داشت بلکه در هر زمان، والدین مسئول رفتارهای درست یا نادرست فرزندان خویش خواهند بود و همواره نوک پیکان ناهنجاری‌های اخلاقی- رفتاری فرزندان به سوی ایشان خواهد گشت.

 

 

 

" چه کسی دردمندتر است؟

 

توانای بی‌فرزند و دانای شایسته، زمانی‌که او را فرزند ناشایسته‌ی روزگرد(= کسی که هر روز به رنگی درمی‌آید) باشد.

 

چه کس محترم‌تر(= ستودنی‌تر) است؟

 

فرزند شایسته‌تر و زن شوی‌کام.

 

چه کس آزارنده‌تر است؟

 

شوی سهمگینِ بدرفتار و فرزندِ روزگرد."

 

(یادگار بزرگمهر)

 

 

 

داشتن فرزندان شایسته و افتخارآفرین آرزوی قلبی هر پدر و مادری است که بی‌وقفه باید برای رسیدن به چنین آرزویی تلاش کنند.

 

 

 

یاری‌نامه:

 

- خرده اوستا، برگردان از دین دبیره، به کوشش استاد رشید شهمردان.

 

-داستان‌های امثال، حسن ذوالفقاری،تهران، انتشارات مازیار، 1384.

 

-شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، مقدمه و شرح حال از محمد علی فروغی، سازمان انتشارات جاویدان، چاپخانه‌ی علمی،چاپ دهم، 1377.

 

- شما عظیم‌تر از آنی هستید که می‌اندیشید، مسعود لعلی، نشر بهار سبز، چاپ دهم، تهران 1382.

 

- کلیّات سعدی، بر اساس تصحیح و طبع شادروان محمدعلی فروغی،به کوشش بهالدین خرمشاهی، تهران، انتشارات دوستان، 1383.

 

-گاتها، سروده‌های اندیشه‌برانگیز اشوزرتشت، برگردان موبد فیروز آذرگشسب، به کوشش کانون دانشجویان زرتشتی.

 

-متن‌های پهلوی، جاماسب جی دستور منوچهر جی...، پژوهش سعید عریان،سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران 1382.

 

-مینوی خرد، ترجمه‌ی احمد تفضلی،به کوشش ژاله آموزگار، نشر توس، تهران 1379.

 

- هزار سخن،چکیده‌ی سخنان بزرگان و اندیشمندان، به اهتمام محمدرضا جعفری‌نیا،انتشارات نسیم کوثر، چاپ دوم، قم، 1390.

 

-http://fa.wikiquote.org/wiki/

 

 

 

 

-----------------

 

 

 

 

بخش پنجم: اخلاق، بهترین میراث پدران و مادران برای نسل آینده!     

 

موبدیار دکتر راشین جهانگیری  

 

۱۱ شهریور ۱۳۹۱

 

 

 

" پدر و مادر فرزند خویش را این چند کار و کرفه پیش از پانزده سال باید آموختن و اگر این چند به او آموخته شد، هر کار و کرفه که فرزند کند، پدر و مادر را باشد و اگر به او نیاموخت(و) فرزند به بزرگی گناه کند، پدر و مادر را بر ذمه باشد."

 

 (برگرفته از نوشته‌ی پهلوی چیده‌ اندرز پور یوتکیشان)

 

 

 

در نوشتار پیشین خواندیم که، بر پایه‌ی متن پهلوی چیده اندرز پوریو تکیشان، پدر و مادر باید چندین کار و کرفه را پیش از پانزده سالگی به فرزندان خود بیاموزند. بر پایه‌ی متون دینی- اخلاقی همچون گات‌ها، اوستا و اندرزنامه‌ها، والدین برای داشتن فرزندانی نیک‌سیرت و شایسته، باید در راه پرورش چندین ویژگی و خصلت بنیادین و نیک در وجود فرزندان خود کوشش بسیار کنند، که عبارتند از:

 

 

 

- ایمان به دین، دینداری و پارسایی: در فصل" رفتارهای درست همسران، رمز پایداری خانواده" آوردیم که، یکی از ویژگی‌های یک همسر شایسته، دین‌داری و باور به دین در اوست.(گاتها- هات 53 بند 4) بنابراین بر همه‌‌‌ی پدران و مادران بایسته است تا از اوان کودکی ایمان به دین بهی و بذر پارسای و دینداری را در وجود فرزند خود بپرورانند تا در وجود کودک نهادینه شده و در  هنگامه‌ی جوانی و آغاز زندگی مشترک خویش، از این خصلت نیکو برخوردار باشد.  

 

 

 

"و ترا گویم پسر من... در ایمان به دین بسیار کوش چه بزرگترین خرسندی دانایی و بزرگتر(از آن)، امید مینو است."

(از اندرزهای موبد آذرباد ماراسپندان)

 

 

 

در اندرزهای پیشینیان آمده است که: "فرزند پارسا بهتر است"  و در بخشی دیگر از همین اندرزنامه آمده: " به داد و دین باید رفتن."

 

 

 

" فرزندان خود را به دین علاقمند کنید تا در حیات و مرگ با سعادت هم‌آغوش گردند."    (پستالوجی)

 

 

 

از اندرزهای لقمان حکیم نیز هست که: " فرزندانت را دانش و دینداری بیاموز."

 

 

 

- فرهنگ خواستاری: بنا بر تعریفی که درباره‌ی فرهنگ و اهمیت آن در اندرزنامه‌ی موبد ماراسپندان آمده است؛ فرهنگ در هنگامه‌ی آسایش و راحتی(=فراخی) به مانند زیور و زینت(= پیرایه) و در زمان سختی، همچون پناهگاهی امن و در روزگار نیاز، دستگیرنده و یاور و در زمان تنگی، همان پیشه(= کار و کسب) است. بنابراین از دیگر بایستگی‌هایی که پدر و مادر باید برای تثبیت آن در وجود فرزند تلاش کنند؛ فرهنگ‌خواستاری است:

 

 

 

"زن و فرزند خویش جدا از فرهنگ مهل که ترا تیمار و رنج گران بر نرسد، تا پشیمان نشوی."  (اندرز انوشه‌روان آذرباد ماراسپندان)

 

 

 

 

-دانش اندوزی و خردورزی:

 

 

 

خرد بهتر از همه‌ی خواسته‌هایی است که در جهان وجود دارد و هر انسانی که از خرد بهره‌وری بیشتری دارد، بهره‌اش از بهشت بیشتر است. دانش و کاردانی گیتی و فرهنگ و آموزش در هر پیشه و همه‌ی ترتیبات امور مردمِ روزگار، به خرد است(برگرفته از کتاب مینوی خرد) و دردمند کسی است که خرد ندارد.( از اندرزهای پیشینیان)

 

 

 

در باب اهمیت خرد و دانش، فردوسی بزرگ چنین می‌سراید:

 

 

 

خرد برتر از هرچه ایزدت داد                                                    ستایش خرد را به از راه داد

 

 

 

خرد افسر شهریاران بُوَد 

خرد زیور نامداران بُوَد

 

 

 

ازو شادمانی وزو مردمی‌ست

ازویت فزونی، وزویت کمی است...

 

 

 

چنین است که اهمیت تشویق فرزندان و فراهم آوردن زمینه‌های لازم برای کسب دانش و بارور ساختن نیروی خرد در وجودشان(=خردورزی)، یکی از مسئولیت‌های بزرگ والدین است و جالب است که این امر، از آن دسته سرمایه‌گذاری‌هایی در زندگی است که سود آن تماماً به سرمایه‌گذاران باز خواهد گشت.

 

 

 

" اگر ترا پسری باشد به کودکی به دبیرستان ده، چه دبیری چشم‌روشنی است... خور روز، کودک به دبیرستان کن تا دبیر و فرزانه باشد ...و ترا گویم پسر من، که خرد بهترین خوشبختی برای مردمان است."

( اندرز انوشه‌روان آذرباد ماراسپندان)

 

 

 

ورزیدگی و مهارت‌: داشتن بدن و جسم سالم برای هر کسی لازم است. زیرا تا تن تندرست نباشد، روان نژند و ناکارآمد خواهد بود و برعکس. بدین خاطر است که زرتشتیان در دعای روزانه‌ی خود می‌خوانند: گیتی‌مان بِکامه باد به کامه‌ی تن، مینومان بکامه باد به کامه‌ی روان.

 

 

 

" این چند مردم را باید توانگر شمرد: یکی آن که به خرد کامل و دوم آنکه تنش سالم است و در ایمنی زندگی می‌کند..." (کتاب مینوی خرد)

 

 

 

در نوشته‌ی پهلوی اندرزهای پیشینیان نیز آمده است که؛ خواسته(ثروت) و تن‌درستی بهتر است.

 

 

 

همچنین ورزیدگی و مهارت‌های فیزیکی و جسمانی یکی از داشته‌های مثبت آدمی است:

 

 

 

که چون کاهلی پیشه گیرد جوان 

بماند مَنِش ‌پَست و تیــره‌ روان

 

 

                                                                                                                (شاهنامه‌ی فردوسی)

 

 

 

بنابراین آشکار است که پرورش قوای جسمانی و بدنی کودکان و فرزندان یکی دیگر از مسئولیت‌های پدر و مادر در قبال فرزندان خواهد بود:

 

 

 

"تیر روز کودک به تیراندازی، نبرد و سواری آموختن فرست."

(از اندرزهای انوشه‌روان آذرباد ماراسپندان)

 

 

 

عشق و مهرورزی:

 

 

 

" ای مزدا! کسی که همیشه به اندیشه‌ی ایمنی و سود خویش است چگونه به جهان خرمی‌بخش مهر خواهد ورزید؟..."  

  (گات‌ها هات 50 بند 2)

 

 

 

مهر و عشقی که از سر فروتنی و از صمیم قلب بروز می‌کند یکی از نیرومندترین پیوندهایی است که میان بشر ا یجاد می‌شود، خواه این پیوند از نوع زناشویی باشد خواه دوستی میان دو انسان و خواه مهر میان اعضای خانواده و والدین و فرزندان. این پیوند ناگسستی، می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری و ضمانتی برای بقای یک خانواده سالم باشد.

 

 

 

" کسی که در پرتو خرد مقدس به بهترین راه زندگی کند و گفتارش مهرآمیز و از روی خرد باشد، با دو دستش کارهای نیک را از روی ایمان(= کارهای آرمیتی را) انجام خواهد داد و تنها یک اندیشه به او (الهام خواهد شد) که مزدا پدر راستی است."   (گات‌ها - هات 47 بند 2)

 

 

 

" تقریبا هیچ تربیتی را نمی‌توانید با کتک به کودک بدهید، اما آنچه با مهربانی می‌توانید از کودک بگیرید بی‌حد است."    

(آسترید لیندگرن)

 

 

 

بروز این مهر و عشق نیاز به ابزاری دارد به نام زمان یا فرصت. زمان دادن و فرصت بخشیدن والدین به خود، برای حضور در کنار اعضای خانواده بویژه فرزندان و نشان دادن اهمیت و مهر و عشقی که نسبت به آنها دارند، پدیدآورنده‌ی حسی سازنده و مثبت از نوع دلگرمی، امیدواری، اعتماد و احترام و عشق در وجود فرزندان است.

 

 

 

"دخترکی به میز کار پدرش نزدیک شد و کنار آن ایستاد. پدر به سختی سرگرم کار و زیر و رو کردن انبوهی کاغذ و نوشتن چیزهایی در سررسید بود و اصلا متوجه حضور دخترش نشد. تا اینکه دختر پرسید: پدر چه می‌کنی؟ و پدر پاسخ داد:" چیزی نیست. مشغول ترتیب دادن برنامه‌هایم هستم. اینها نام افراد مهمی است که باید با آنها ملاقات کنم." دخترک پس از کمی اندیشیدن پرسید:" پدر، آیا نام من هم در آن دفتر هست؟"

 

 

 

استفان کاوی می‌نویسد:" من اعتقاد راسخ دارم که چنانچه هر یک از ما به سختی در خارج از خانه کار کند و خانواده را نادیده بگیرد؛ درست مانند آن است که صندلی‌ها را روی عرشه‌ی کشتی تایتانیک مرتب بچیند، غافل از اینکه به زودی در قعر آب فرو خواهد رفت."

 

 

 

بنابراین چه بهتر است که این‌بار روزهای هفته را جور دیگری نام نهاده و روزی را نیز به خانواده خویش اختصاص دهیم. باید باور داشته باشیم، آن عشق و شادی و انرژی که در کنار خانواده‌مان بدست می‌آوریم، ما را در طول هفته در انجام کارهای روزانه یاری خواهد کرد.

 

 

 

 

یاری‌نامه:

 

- خرده اوستا، برگردان از دین دبیره، به کوشش استاد رشید شهمردان.

 

-داستان‌های امثال، حسن ذوالفقاری،تهران، انتشارات مازیار، 1384.

 

-شاهنامه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، مقدمه و شرح حال از محمد علی فروغی، سازمان انتشارات جاویدان، چاپخانه‌ی علمی،چاپ دهم، 1377.

 

- شما عظیم‌تر از آنی هستید که می‌اندیشید، مسعود لعلی، نشر بهار سبز، چاپ دهم، تهران 1382.

 

- کلیّات سعدی، بر اساس تصحیح و طبع شادروان محمدعلی فروغی،به کوشش بهالدین خرمشاهی، تهران، انتشارات دوستان، 1383.

 

-گاتها، سروده‌های اندیشه‌برانگیز اشوزرتشت، برگردان موبد فیروز آذرگشسب، به کوشش کانون دانشجویان زرتشتی.

 

-متن‌های پهلوی، جاماسب جی دستور منوچهر جی...، پژوهش سعید عریان،سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران 1382.

 

-مینوی خرد، ترجمه‌ی احمد تفضلی،به کوشش ژاله آموزگار، نشر توس، تهران 1379.

 

- هزار سخن،چکیده‌ی سخنان بزرگان و اندیشمندان، به اهتمام محمدرضا جعفری‌نیا،انتشارات نسیم کوثر، چاپ دوم، قم، 1390.

 

-http://fa.wikiquote.org/wiki/