۱۳۹۴ دی ۹, چهارشنبه

عقل و عشق لازم و ملزوم یکدیگر و در واقع عشق لنگر عقل: عشقت رسد به فریاد ور خود به سان حافظ, قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

جهانیان همه گر منع من کنند از عشق

من آن کنم که خداوندگار فرماید


غزل شمارهٔ ۱۲۹


حافظ » غزلیات



اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد


نهیب حادثه بنیاد ما ز جا ببرد


اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر


چگونه کشتی از این ورطه بلا ببرد


فغان که با همه کس غایبانه باخت فلک


که کس نبود که دستی از این دغا ببرد


گذار بر ظلمات است خضر راهی کو


مباد کآتش محرومی آب ما ببرد


دل ضعیفم از آن می‌کشد به طرف چمن


که جان ز مرگ به بیماری صبا ببرد


طبیب عشق منم باده ده که این معجون


فراغت آرد و اندیشه خطا ببرد


بسوخت حافظ و کس حال او به یار نگفت


مگر نسیم پیامی خدای را ببرد




ف- شهیدی نوشته:

هو
دربیت دوم این غزل از مستی عقل سخن رفته نه از عزل آن ونشان میدهد که عقل باید با شد وبا تغییرکیفیت کشتی وجود را از ورطه بلا نجات دهد

برای روشن تر شدن معنی بیت سوم خوب است به این بیت که در جای دیگرآمده توجه کنیم:
هرکس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باخته ای یعنی چه


حمیدرضا نوشته:

«غایبانه باختن» در بیت سوم یعنی شطرنج چشم بسته بازی کردن


رسته نوشته:

بیت سوم : غایبانه باختن

جالب است که در بین نسخه های چاپ شده از دیوان حافظ ، در نسخه ی قدسی بیت سوم چنین است
فغان که با همه کس نرد کین باخت فلک
کسی نبود که دستی ازین دغا ببرد

در گذشته های دور مقاله ی مفصلی در جایی خوانده بودم در باره ی نقد همین بیت که استدلال کرده بود که”غایبانه باختن” اشتباهی بوده است که توسط نساخان وارد شده است و درست آن می بایستی غاییانه باختن (کذا) باشد. الان آن مقاله را در دست رس ندارم تا مروری بکنم.

به هر حال، با توجه به واژه ی نهایی بیت، ” دغا”، مشکل است که تصور بکنیم که غایبانه باختن یعنی شطرنج باختن با چشم بسته. اگر حریفی ( یعنی فلک) دغا به کار می گیرد و در این کار آن چنان ماهر است که هیچ کس نمی تواند دستی از او ببرد جایی به با چشم بسته بازی کردن نمی ماند.

دو دیگر آن که در بازی شطرنج دو حریف روی در روی، بسته به توان محاسباتی و مهارت خود بازی می کنند و سرنوشت بازی بسته به نشستن تاس و نهیب حادثه و شانس و غیره نیست. در این جا بازی نرد بیشتر معنی می دهد تا شطرنج.
در ضمن باید توجه داشت که در این بیت واژه ی “دغا” بار ایهامی هم دارد : یک معنی آن استعاره از فلک است ( فلک = دغا) ، معنی دیگر آن در مصدر مرکب ” دغابردن” یا با “دغابردن” نهفته است .


حمیدرضا نوشته:

@رسته:
بدلی که نقل کرده ‏اید مگر آن که به جای «کین» «کینه» باشد مشکل وزنی دارد.
دغا را اگر به جای آن که جزء ترکیب «دغا بردن» بدانیم بهتر نیست به صورت اسم (اسم صفت) و همان «دغل و حقه ‏باز» معنی کنیم؟ این که ای داد! که فلک با همه کس غایبانه بازی کرده (بدون حضور آنها بازی کرده = پیش از آن که به دنیا بیایند با آنها بازی کرده)، و کسی پیدا نشده که حتی «یک دست» از این دغلباز ببرد؟ نوعی اعتقاد به جبر و معلوم بودن سرنوشت همه از پیش که فکر می‏کنم کم و بیش در کنار اعتقادهای متناقض دیگر حافظ در شعرهایش دیده می‏شود.
در مورد «غایبانه باختن» حاشیه ‏ی نسخه ‏ای از دیوان حافظ به تصحیح قزوینی-غنی را عیناً می‏آورم (هر چند این حاشیه تنها معنای ترکیب غایبانه باختن را بیشتر روشن می‏کند):

غایبانه باخت: باختن بازی کردن را گویند. غایبانه باخت فلک: یعنی پیش از تولد و موجود شدن آدمی «بازی آورد فلک» و مردم را خراب گردانید (شرح اکبر پوره و نعمت تاجیک). در غیاب کسی کار انجام دادن (لغتنامه) غایب‏ باز: شطرنج‏ باز کامل که خود از بازی با حریف کنار نشسته، به واسطه ‏ی دیگری مهره به خانه‏ های شطرنج می‏دواند تا حریف را مات کند (غیاث).
چشم ‏بسته شطرنج بازی کردن با یک نفر و یا با چند نفر. این نوع بازی را نویسنده ‏ی مسیر طالبی در سفرنامه ‏ی خود نیک توصیف کرده و خلاصه‏ اش چنین است: «مستر فراری از مردم ایتالیا و استاد موسیقی‏دانان لندن است؛ اکثر ترکیبات (ساخته‏ ها) و مؤلفات او در «اپره» و مجلسهای ساز و سرود خوانده و نواخته می‏شود. او شوق بازی شطرنج نیز دارد؛ اکثر بازی می‏کرد. یک بار دیدم که به یکی از رومیان (مردم ایتالیا) رهنمونی کرد که سه سفره شرنج گسترده و با سه کس غایب می‏ باخت (= غایبانه بازی می‏کرد) یعنی خودش رو به دیوار نشسته بود و یک نفر به موجب حکم او مهره‏ ی آن سفره‏ ها را حرکت می‏داد تا این که هر سه را مات نمود.» (تلخیص از : مسیر طالبی، تصحیح حسین خدیو جم)


رسته نوشته:

موضوع: غایبانه باختن

با پوزش از اشتباه تایپی، در نسخه قدسی آن بیت این چنین است
فغان که با همه کس نرد کینه باخت فلک
کسی نبود که دستی ازین دغا ببرد


محمد نوشته:

در بیت ۵مصرع ۲ کلمه بدر باید اضافه شود تا معنی سر راستری بدهد فکر کنم وزن هم خراب نشود.
/////
گنجور