1399/07/30
اصلیترین و مستحکمترین سنگر رسانهای اصولگرایان، بعدِ آن که متوجه شد حملات پایداریچیهای «مجلس انقلابی» با «رمز واژه» «سوال و استیضاح و در نهایت رای به عدم کفایت سیاسی حسن روحانی»؛ حتی به مذاق هم حزبیها و هم پیمانان نیز خوش نیامده(!) دست به کار شد تا شاید بخشی از«آب رفته» به«جوی» بازگرداند و جا پاهای خود در هفت سال گذشته را اندکی ملایمتر نشان دهد که شبیه این روزگار بین سالهای 89 تا 91 و در دوران احمدینژاد رواج داشت اما کسی از استیضاح و «دولت بیسر» و این گونه تئوریها نگفت.
حسین شریعتمداری در ستون «یادداشت روز» ـ یکی از اصلیترین ستونهای این روزنامه ـ و در مطلبی 7 بندی، با عنوان:«چرا دولت بیسر؟!» ضمن تلاش برای «تخفیف» لحن تند کسانی که تا «گرهِ کور» و آخرِ طناب«اعدام» روحانی پیش رفته بودند؛ پرده از توطئهای عجیب بر میدارد، توطئهای که به انحاء گوناگون و در شکلهای مختلف، پیشتر توسط رسانههای راست و چپ گوشزد شده بود اما نه در این قالب و با این لحن که خاص کیهان و شریعتمداری است. به دلیل اهمیت برخی نکتههای مندرج در این یادداشت؛ متن کامل در صفحه 11 همین روزنامه ـ آفتاب یزد ـ و در ستون«برگزین» درج شده و اما خلاصه مباحثی که قابل تامل است:
۱- دولت بیسر (HEADLESS GOVERMENT) نام پروژهای است که آمریکا و متحدانش با هدف تنشآفرینی و ایجاد ناامنی و بیثباتی برای سه کشور ایران، لبنان و عراق تهیه کرده و اجرای آن را از چند ماه قبل کلید زدهاند. بخش اصلی این پروژه (بخوانید طرح توطئه) حذف رئیس دولت در کشور هدف است...
۲- طرح آمریکایی دولت بیسر در لبنان به اجرا درآمد و سعد حریری نخستوزیر لبنان که خود از عوامل وابسته به دشمن و با تهیهکنندگان طرح همراه بود، در اقدامی غیرمنتظره استعفا داد و این در حالی بود که با توطئه از قبل طراحی شده آمریکا و متحدانش، ارزش پول لبنان (لیر) به شدت کاهش یافته و معیشت مردم این کشور را با سختی فراوان روبهرو کرده بود.
۳- متاسفانه گام اول، طرح دولت بیسر بهدنبال یک غفلت ناخواسته در کشور عراق هم به اجرا در آمد و عادل عبدالمهدی، نخستوزیر مومن و متعهد دولت عراق مجبور به استعفا شد.
۴- طرح توطئهآمیز «دولت بیسر» علیه جمهوری اسلامی ایران هم کلید خورد و به صحنه آمد و به یقین میتوان گفت که ایران اسلامی اصلیترین هدف آن بوده چرا که ایران خاستگاه، اردوگاه و پشتیبان نهضت مقاومت در سراسر منطقه و جهان است.
۵- تکلیف رسانههای تابلودار دشمن که معلوم است و کمترین تردیدی در میان نیست که اصرار آنها بر استعفای آقای روحانی برای برطرف شدن مشکلات پیشرو نیست چرا که خود عامل بسیاری از مشکلات هستند و نه فقط رفع آن بلکه ادامه و سختتر و بیشتر شدن مشکلات را دنبال میکنند و در سوی دیگر ماجرا، اکثریت قریب به اتفاق آن عده از مدعیان اصلاحات که در شیپور استعفای رئیسجمهور میدمند، کسانی هستند که در کارنامه سیاه خود ننگ وطنفروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ را دارند.
۶- و اما، با تاکید بر اینکه دولت آقای روحانی را در بسیاری از موارد ناکارآمد میدانیم، سوال این است که چرا طیفهای یادشده داخلی و دشمنان بیرونی در استعفای روحانی همصدا شدهاند؟!
۷- اکنون و بالاخره سخنی برادرانه با طیف امیدآفرین نمایندگان متعهد و انقلابی مجلس شورای اسلامی در میان است و آن اینکه آیا تصور نکرده و یا لااقل احتمال نمیدهید که تصمیم اخیر شما عزیزان بزرگوار برای استیضاح رئیسجمهور آب ریختن ناخواسته به آسیاب توطئه «دولت بیسر» دشمن باشد؟!
یک حکایت و...
>7 گفته برای 7 ناگفته حسین شریعتمداری و روزنامه کیهان
حسین شریعتمداری در همین 7 بند اگرچه 70 ناگفته برجای گذاشت و 70 مغالطه پنهان و آشکار به کار برده(!)اما همین که دوستان و همفکران خود را متوجه یک توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران کرده، دستمریزادها دارد و به قول آن واعظ خوش لهجه ی یزدی که به «جیحون یزدی» گفته بود: «این جیحونک هم بهشتی شد!»، نه تنها خود را در مسیر آمرزش قرار داد بلکه دوستانش را نیز متوجه بسیاری مسائل کرد و اما پیش از اشاره به 7 ناگفته حسین شریعتمداری،
نیم نگاهی بیندازیم به آمرزیده شدن جیحون یزدی؛
>جیحون یزدی، با این شعر بهشتی شد
میرزا محمّد جیحون، ملقّب به «تاج الشعراء»، در سال 1250هـ. ق در محله «گازرگاه» یزد تولّد یافته و در سال 1301هـ. ق در «خواجه ی خضر» کرمان سر بر خاک نهاده است. جیحون در عصر خویش، شاعری متوسط بوده، امّا بر اثر مراثی موثّری که سروده و سفرهای فراوانی که به شیراز و اصفهان و تهران و بنادر خلیج فارس و هند و عراق و استانبول نموده و در محافل بزرگان عصر راه یافته، از شهرت فراوانی برخوردار گشته است. او به زبان عربی تسلط داشته، معلومات معمول عصر را از صرف و نحو و عروض و بدیع و لغت فرا گرفته و با شعر گذشتگان آشنا بوده است. آن چنان که در تذکرهها نوشته اند؛ طلوع شاعری جیحون، با غروب زندگانی «قاآنی» مصادف بوده است؛ قاآنی در سال 1270هـ. ق در حالی که شاعر رسمی دربار ناصرالدین شاه بود، در تهران درگذشت. در آن هنگام، جیحون دوران جوانی را میگذرانده است. جیحون که سعی داشته، شاعری مانند قاآنی باشد وحتّی به تقلید از «پریشان» او - که خود تقلید ناشیانهای است از گلستان سعدی - نمکدانی نوشته است.
هنر جیحون در ترجیع بند و مسمطّات موثری است که در رثای خاندان عصمت سروده و با زبان شعر، تصویری روشن و غم آفرین از وقایع عاشورا آفریده است؛ به طوری که در تاریخ سوگواریهای ادب پارسی، کمتر شاعری را مانند او در این کار موفق میبینیم. مخمّس معروف او، که با مدح مولای متقیان شروع میشود و با تصویری روشن از شهادت طفل کوچک امام سوم خاتمه میپذیرد، به قدری استادانه سروده شده است که کمتر کسی است، تحت تاثیر آن قرار نگیرد:
ای که فرو رفتهای به بحر تمنّی/گاه به صورت چَمی و گاه به معنی
بشکن و بفکن، هر آنچه اسفل و اعلی/ خواهی اگر رستگی به نشئه ی اُخری
سرودن اشعار موثر مذهبی و شهرت فراوان شاعر در میان مردم، موجبی بود که خطاهای شاعرانه ی وی را که با جوّ مذهبی دارالعباده یزد، سازشی نداشت، مردم نادیده گیرند و عزیزش دارند؛ تا آنجا که روحانی معروف یزد در مجلس روضهای پس از شنیدن مرثیه ی شهادت علی اصغر و گریستن زیاد، بیاختیار میگوید: «این جیحونک هم بهشتی شد!» و جیحون که اتفاقاً در مجلس حضور داشته با صدای بلند پاسخ میدهد: «و شما را هم بهشتی کرد!» (گزینشی از کتاب ده مقاله در شعر و ادب، صص: 24 – 37.)
>آقای شریعتمداری! کار ناتمام را ناتمامتر رها کردید
حسین شریعتمداری که بارها و بارها، هنر خویش در تصاحب و رهاسازی برندگان انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی به رخ کشیده است این بار نیز، تلاش میکند ضمن توطئه خواندن تلاش برای اسقاط دولت حسن روحانی که ما نیز تایید میکنیم و تاکید داریم که توطئهای بیرونی است(!) سهم دوستان و یاران و همفکران و پیروان خود را آنقدر ناچیز نشان دهد که کم مانده طلبکار نیز شوند اما در هفت نکتهای که مدیرمسئول کیهان عنوان کرد، 70 ناگفته نهفته است که 7 تای آن را بر میشماریم:
1ـ به گواه نیم صفحه نخست روزنامه کیهان و ایضاً رسالت، جوان، وطن امروز و چند روزنامه ی دیگر، از ماهها مانده به امضاء برجام تا همین لحظه، عبارت، وصف، صفت و اتهامی نبوده که روانه پاستور و ساختمان وزارت امور خارجه نشود از آن «هیچ» معروف گرفته تا «خائن» و «وطن فروش» از گاندوسازی گرفته تا تیتربازیهایی خطرناک و... و این یعنی پاشنه ی آشیل دولت روحانی از نظر کیهان اندیشان، برجام است و باقی قضایا، این در حالی است که وقتی به سراغ یکی از شناخته شدهترین مخالفان برجام و FATF یعنی «سید حسین نقوی حسینی» رفتیم به سادگی هم از مخالفتهای خود گفت و دلایل آن هم از مزایای برجام و لزوم حفظ آن:
«همه ما امروز به شرایط کنونی کشور واقف هستیم. از سویی فشار حداکثری دشمن علیه ایران را شاهد هستیم. ما در طول تاریخ انقلاب اسلامی تصور هم نمیکردیم روزی رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، نزد دولت جنگ زده عراق برود و از او بخواهد مقداری از پولی که نزد عراقیها مال خودمان است به ما بدهید (!). عراقی که ما تریلی ـ تریلی برایش موادغذایی و مصالح ساختمانی میفرستادیم تا بتوانند زندگی شان را اداره کنند حالا باید التماس بکنیم که از پول خودمان برایمان چیز دیگری بگیرد و این آثار همان فشار حداکثری است.»
نقوی حسینی آنگاه و در مقام منتقد و مخالف دیروز که این روزها در بهارستان جایی و سمتی ندارد میگوید: «من به عنوان کسی صحبت میکنم که منتقد شدید دولت آقای روحانی بودم و در بسیاری از استیضاح وزرای ایشان حاضر بودم و در حضور خود آقای روحانی در مجلس علیه وی صحبت کردم، با برجام و FTAF مخالف بودم معتقدم این روزها در داخل به تبع آن شرایط سخت بینالمللی دچار مشکلات اقتصادی جدی هستیم. وضعیت ارز، مسکن و...هیچ کدام مساعد نیست. حالا آقای روحانی نه اگر آقای رئیسی رئیس جمهور میبود چه کاری باید انجام میداد؟ چه کاری میشد انجام داد که روحانی نکرده است؟ چه کاری از آقای روحانی خواستیم که انجام بدهد و او انجام نداده است؟»
قسمت اصلی گفتههای سید حسین نقوی حسینی اینجا است که اظهار میدارد: «در مورد برجام، بنده مخالف آن بودم اما امروز عرض میکنم اگر همه کشورهای عضو برجام از برجام خارج شدند و اعلام کردند که دیگر برجام را قبول نداریم اما جمهوری اسلامی باید محکم آن را بچسبد و بگوید برجام است و ما آن را قبول داریم. چون الان شرایط بینالمللی و شرایط داخلی متفاوت است. ما باید دولت را تشویق به کار بکنیم. هر دولتی هم بود وضع همین بود دولت در سال آخر دیگر انگیزهای ندارد. مگر سال آخر دولت احمدینژاد و خاتمی و هاشمی را فراموش کردهایم که چه بوده است؟»
وی با تاکیدی قابل تامل میگوید:« بنده از منتقدین برجام بودم. اما در شرایط فعلی خیر. سیاستمدار عاقل باید تابع شرایط روز باشد. الان دیگر برجام کارایی ندارد الان از ضعف آن گفتن هنر نیست بلکه باید از ابعاد مثبت آن استفاده کرد. اکنون که آمریکا از برجام خارج شده است ما نباید در جبهه او که از مخافان برجام است قرار بگیریم. برجام و حفظ آن را اکنون منافع ملی ما ایجاب میکند. بنابراین باید شرایط بینالمللی و موقعیت فعلی سخت را باید در نظر گرفت. الان برجام تنها سنگری است که جمهوری اسلامی ایران میتواند پشت آن بایستد.»
2 ـ حسین شریعتمداری، نامی از یک توطئه به میان میآورد: «دولت بیسر (HEADLESS GOVERMENT) نام پروژهای است که آمریکا و متحدانش با هدف تنشآفرینی، ایجاد ناامنی و بیثباتی برای سه کشور ایران، لبنان و عراق تهیه کرده و اجرای آن را از چند ماه قبل کلید زدهاند.»
برخلاف نظر حسین شریعتمداری باید گفت؛«دولت بیسر (HEADLESS GOVERMENT)» نه پروژهای تازه و
طی همین چندماه که یک استراتژی و یک دکترین کهنه و نخ نما شده است که دست بر قضا روی کشورهایی که دچار چنددستگیهای سیاسی شدهاند به آسانی جواب میدهد(!) اساساً باید گفت؛ «HEADLESS GOVERMENT» رویه دیگری از «دولت در سایه» است که این نیز دستاوردی از هزاران دستاورد کسانی است که مثل حسین شریعتمداری کیهان میاندیشند و کیهان حسین شریعتمداری را
چشم بسته قبول دارند!
3 ـ حسین شریعتمداری با زبردستی و تیزهوشیِ خاصی که دارد هیچ سراغی از مجلس یازدهم که خود را انقلابیترین مجلس میداند نمیگیرد تا به گواه اخبار قبل از آغاز به کار و نیز 145 روزی که بهارستان نشینی این عده آغاز شده است؛ مجبور نباشد به شعارهای انتخاباتی عدهای از کسانی که این روزها «آب و نان» از دهان شان میافتد اما استیضاح حسن روحانی نمیافتد مراجعه کند همانهایی که به موکلان خود وعده دادند نرسیده به میدان بهارستان، پاستورنشینان را یک
به یک اخراج خواهند کرد خواه واعظی در مقام رئیس دفتر باشد خواه حسن روحانی در مقام عالیترین شخص قوه مجریه و خواه جهانگیری باشد در جایگاه بیاثرترین معاون اول!
4ـ اگرچه روزنامه آفتاب یزد و بسیاری از روزنامههای طیف چپ ـ موسوم به اصلاحطلب و حامی دولت ـ از نظر کیهان و کیهانی ها، «زنجیرهای و اجاره ای» و غیره است اما همین روزنامه آفتاب یزد ضمن حمایت از ریاست جمهوری حسن روحانی، هرگز از نقدهایی که باید به تصمیمات و عملکرد دولت لازم بوده غفلت نورزیده و کوتاه نیامدهایم پس وقتی قرار است توطئهای را برملا کنیم یا عدهای را به چوب حمایت برانیم و بنوازیم بهتر نیست نیم نگاهی نیز به درون داشته باشیم؟ این چه رسمی است که اصولگرایان و کیهانیها ـ در معنای عام ـ پیشه خود ساختهاند؛ روزی که مجلس دهم روی کار آمد یا دولت حسن روحانی، تمام قد ایستادند که کی گفته این مجلس اصلاحطلب است یا اساساً اصلاحطلبان سبد رای شان کجا بود که رئیس جمهور تراشی کنند که اگر رای داشتند پشت یکی از این دو ـ جهانگیری یا عارف ـ میایستادند اما وقتی مجلس دهم به انتها رسید و دولت به اینجای کار، «انگشت در کرده در جهان اصلاحطلب میجویند» که باز ناکامیهای همه مجلس دهم و تمام دولت یازدهم و دوازدهم روی دوش او گذارند؟ به گواه ادعای اصلاحطلبان یا «هل من مبارز طلبیدن» خودشان؟!
آقای شریعتمداری فراموش کردهاند که حالا وقت قضاوت نیست، حالا وقت متهم کردن این و آن نیز نیست؛ گیریم یک یا دو دوره مجلس و دولت، از آنِ اصولگرایان باشد که محتمل است کسی نمیتواند منکر گردش نخبگانی شود و به اصطلاح بازهم نوبت به اصلاحطلبان خواهد رسید و «عروسی به کوچه آنان نیز رخنه خواهد کرد.» این درست نیست که در مقام تحلیل، یکجانبه گرایانه نگاه کنیم و فقط یک جناح را و یک تفکر را متهم اصلی و مسبب همه ی معضلات بدانیم و چشم بر واقعیتهایی دیگر بربندیم!
5 ـ «دولت بیسر (HEADLESS GOVERMENT)» که پروژه جدیدی نیست؛ هست؟! روزی که سعید جلیلی رسماً از «دولت در سایه» گفت، روزی که «همایش دلواپسان» برگزار شد، روزی که همین نمایندگان مجلس یازدهم در حوزههای انتخابیه ی خود برای جلب رای داد سخن میدادند، روزی که «عباس گلرو» بر سر استاندار خوزستان فریاد زد، روزی که قالیباف با آن لحن با شریعتی استاندار خوزستان پیش روی دوربینها سخن گفت، روزی که مجلس هنوز غوره نشده مویز شد ـ 23 تیرماه ـ و نامه ی استضاح برای جلب امضا گرد تا گرد مجلس چرخاند، روزی که وزیر امور خارجه را دروغگو خواندند یا وزیر جوان را در خدمت شیطان! روزی که هر سفر نماینده به حوزه ی انتخابیه به میتینگی علیه دولت تبدیل شد، روزی که هر تصمیم خلاف نظر دوستان اصولگرا از همان پشت در اتاق برگزاری جلسه سران قوا وتو شد، روزی که وطن امروز توهین آمیزترین تیترها علیه ظریف و دیگران زد، روزی که از دیوار سفارت عربستان بالا رفتند و... پروژه دولت بیسر کلید خورده بود منتها آقای شریعتمداری باور ندارد که دولت بیسر در آن سرزمینی میتواند قد بکشد و رشد کند که چند دستگی سیاسی باشد، تفکیک قوا رعایت نشود و استقلال قوا به هیچ انگاشته شود، در آن سرزمینی که «رئیس مجلس» مثل«رئیس جمهور» حرف بزند و نماینده در قامت وزیر پشت تریبون قرار گیرد. دولت بیسر تفکر بیرونی اما برگرفته از اقداماتی داخلی است.
6 ـ حسین شریعتمداری نیک میداند که در هیچ دوره و دولتی؛ چه هاشمی و سازندگی، چه خاتمی و اصلاحات، چه احمدینژاد و عدالت خواهی و چه روحانی و تدبیر و امید؛ مجلس اجازه ندارد و عقلانیت جمعی نیز برنمی تابد که کمتر از یک سال مانده به پایان دولت ـ فارغ از راست و چپی بودن ـ حکم به سقوط آن داده شود که اگر قرار بود داده شود به جز مرحوم هاشمی؛ هم خاتمی، هم احمدینژاد و هم روحانی درست یک سال مانده به پایان 48 ماهگی دوم سقوط کرده و راهی خانه شده بودند!
حسین شریعتمداری به خوبی میداند تفکر غالب در مجلس همانی است که سراغ حاشیه و چالش نمیرود و به خوبی میداند وقتی داشته یادداشت«دولت بیسر» را مینوشته و حواله به ترامپ و کاخ سفید میداده؛ «رسایی، حاجیدلیگانی، کوشکی، غضنفری، مومننسب، جاویدنیا، کیارش، علوی، جلالزاده، آصفری و... در قم برای سخنرانی در همایش «استیضاح روحانی در قم» مهیا میشده اند.
حسین شریعتمداری خوب میداند که اندکی فشار کافی است تا دولت از درجه اعتبار ساقط شود و نیز میداند که اجازه ی وارد آوردن چنین فشاری به آن داده نخواهد شد اما بازهم نوک تیز قلم خود را عوض مجلس انقلابی و صندلیهایی که در اختیار پایداری چیها است، متوجه اصلاحطلبان و به اصطلاح غرب زدههایی میکند که نسبت آنها با قدرت، حکایت:«دست ما کوتاه و خرما بر نخیل» است که یا خارج نشین شدهاند یا در هیچ کارگی هم هیچ کارهترین هستند.
7 ـ وقت آن رسیده که نسبت خیلیها با خیلیها و خیلیها با خودشان ـ لااقل ـ روشن شود؛ نسبت کیهان و احمدینژادی ها، نسبت کیهان و جبهه پایداری، نسبت کیهان و مجلسهای هشتم تا به الان، نسبت کیهان و ریاست جمهوری احمدینژاد و روحانی، نسبت کیهان و اصولگرایان، نسبت اصولگرایان و مجلس یازدهم، نسبت مجلس یازدهم و احمدینژادی ها، نسبت پایداری چیها و مجلس یازدهم، نسبت مجلس و دولت و...
تا این نسبتها روشن نشود به طور طبیعی بسیاری از گفتنها و نوشتن ها، تیر در تاریکی انداختن است شاید به خودی هم برخورد کند اما چون خودی است شاید ترجیح دهد در سکوت جان بدهد.
ـ کیهان، حسین شریعتمداری، آفتاب یزد و بسیاری از رسانهها میدانند: «من عصبانی ترم پس حق با من است» باب طبع جامعه نیست اصلاً آدمهایی نظیر کوچک زاده و رسایی و... به همین دلیل دیگر راهی مجلس نشدند.
ـ کیهان، حسین شریعتمداری، آفتاب یزد و بسیاری از رسانهها میدانند: «در همه مسائل اصلاحطلبان را در صف براندازان و مخالفان و زاویه دارها نشاندن» جامعه را نیز حساس کرده است مگر در بین اصولگرایان کم بودهاند کسانی که سختترین ضربهها را زده باشند؟!
ـ کیهان، حسین شریعتمداری، آفتاب یزد و بسیاری از رسانهها میدانند: «قالیباف اصولگرایان را رودر روی هم قرار خواهد داد» یک تیتر نیست یک دکترین است، دکترینی که هر لحظه میتواند غائلهای دیگر به پا کند؛ میگویید نه! گفتههای محمدباقر قالیباف در مقام ریاست قوه مقننه و در مواجهه با قوه مجریه را از 8 خرداد تا هم اکنون مرور کنید تا ببینید از کجا فرمان آتش صادر شده است؟
ـ کیهان، حسین شریعتمداری، آفتاب یزد و بسیاری از رسانهها میدانند:«پاسخهای روحانی قانعکننده نباشد به استیضاح او فکر میکنیم»، مربوط به مجلس نهم و دهم نیست، تیرماه 99 از دهان مجلس نشینان دور یازدهم شنیده شد.
ـ کیهان، حسین شریعتمداری، آفتاب یزد و بسیاری از رسانهها میدانند: « تکلیف شعارهای تند معلوم نشود یک ماه و در نهایت 40 روز دیگر باز عدهای دارند در مجلس امضا جمع میکنند برای استیضاح روحانی!»
ـ کیهان، حسین شریعتمداری، آفتاب یزد و بسیاری از رسانهها میدانند:« این که برخی پا پس کشیدند، این که کیهان و حسین شریعتمداری از توطئه دولت بیسر رونمایی کرد همه از دو ترس نهانی و آشکار است؛ یکی این که اگر نابهنگام روحانی قلم بردارد و متن استعفا بنویسد چه باید کرد؟»
>مخلص کلام
آقای شریعتمداری! بینی و بین الله، ذوالنوری اصلاحطلب است که بحث استیضاح روحانی را به اصلاحطلبان نسبت میدهید؟ اصلاً حالا نظام و انقلاب و کشور مهمتر است یا کفه ی گناه اصلاحطلبان را سنگینتر کردن، اصولگرایان را تطهیر کردن؟! باور کنید جامعه ی رسانهای و افکار عمومی جوری دیگری میاندیشد پس اگر میبینید اصلاحطلبان بحث استعفا را مطرح میکنند به سه دلیل است:
ـ اول این که؛ گر تو بهتر میزنی بستان بزن! چه معلوم شاید روحانی رفت اصولگرایان مورد اقبال پایداری چیها آمدند و دلار شد 70 ریال!
ـ دوم این که؛ روحانی به خوداید که این رسم مملکت داری نیست!
ـ سوم این که؛ غائله تمام شود، تا کی مردم در هراس بودن و نبودن دولت زندگی کنند آن هم زیر سایه ی گرانیها و
لجام گسیختگیها و تورم ویران کننده!
وگرنه همه میدانند نه مجلس توان استیضاح دارد و نه حسن روحانی قصدی برای استعفا که این دوره هم مثل همه ادوار دیگر باید به اتمام برسد و میرسد چه خوشایند کیهان و حسین شریعتمداری باشد چه خوشایند ذوالنوری و رسایی نباشد و خلاصهتر این که آقای شریعتمداری! کار ناتمام اصلاحطلبان را ناتمامتر رها کردید و
این حق نبود!