۱۴۰۰ مرداد ۱۳, چهارشنبه

بررسی پارچه های ساسانی با پارچه های مصری

هنر دورهء ساسانی در بسیاری از موارد از عمق هنر مشرق زمین مشتق می‌شود که البته در این زمینه،تأثیرات‌ هنر دوره‌های پیشین غیرقابل اغماض می‌باشد.در امپراتوری ساسانی دین یکی از عناصر اصلی هویت ملی بود.با شکست‌ ساسانیان،پوستهء دین زرتشتی از فرهنگ ایرانی رخت بربست،اما بسیاری از آیین‌ها،مفاهیم،اساطیر و باورهای آن در قالب‌ مذهب شیعه به حیات خود ادامه داد.هدف این تحقیق بررسی عناصر هویت‌ساز در هنر ساسانی با رویکردی به نقوش‌ پارچه‌های آن و مقایسهء عناصر بکار رفته در این پارچه‌ها با نمونه‌های مصری-قبطی است.براساس یافته‌ها،نقوش بسیاری‌ از پارچه‌های ابریشمی در اروپا و آسیای مرکزی با نقش پارچه‌های دورهء ساسانی مطابقت دارد.به واسطهء تجارت منسوجات‌ ساسانی،این هنر در نقاشی‌های آسیای میانه،سفال‌های تانگ و ابریشم‌های بافته که بعدها در آثار دورهء اسلامی نیز رد پای فراوانی از آن را می‌توان یافت،متجلی شده است.

هنر دورهء سـاسانی‌ در بسیاری از موارد از عمق هنر مشرق زمین مشتق می‌شود که البته‌ در این زمینه،تـأثیرات‌‌ هنر‌ دوره‌های پیشین غـیرقابل اغـماض می‌باشد.در امپراتوری ساسانی دین یکی از عناصر اصلی هویت ملی بود.با شکست‌ ساسانیان،پوستهء دین زرتشتی از فرهنگ ایرانی رخت بربست،اما بسیاری از آیین‌ها‌،مفاهیم،اساطیر و باورهای آن در قالب‌ مذهب شیعه به حـیات خود ادامه داد.هدف این تحقیق بررسی عناصر هویت‌ساز در هنر ساسانی با رویکردی به نقوش‌ پارچه‌های آن و مقایسهء عناصر بکار‌ رفته‌ در این پارچه‌ها با نمونه‌های مصری-قبطی است.براساس یافته‌ها،نقوش بسیاری‌ از پارچـه‌های ابـریشمی در اروپا و آسیای مرکزی با نقش پارچه‌های دورهء ساسانی مطابقت دارد.به واسطهء تجارت منسوجات‌‌ ساسانی‌،این هنر در نقاشی‌های آسیای میانه،سفال‌های تانگ و ابریشم‌های بافته که بعدها در آثار دورهء اسلامی نیز رد پای فراوانی از آن را مـی‌توان یـافت،متجلی شده است.

مقدمه :

هنر ساسانی نه یک پدیده ناگهانی در هنر ایران‌ و نه برداشتی خاص از هنر ملل دیگر است.هنر این‌ دوره چـکیده‌ای از تـمامی‌ اعصار‌ ایران‌ است.این هنر در طی‌ ۵۲۴‌ سال‌ حکومت شاهان این سلسله جلوه‌ای‌ از وحدت را در عین تنوع و کثرت آن پدید آورد.در این هنر گرچه عناصر هنرهای‌ دیگر‌ کشورها‌ و حتی‌ هنر رومی به چـشم مـی‌خورد امـا هویت‌ مستقل‌ آن‌ حفظ شـده اسـت.از ایـن‌روست که می‌توان انسجام‌ و همگونی آشکاری را در تمامی آثار این دوره‌ مشاهده کرد‌(گیرشمن‌،۶۴۳۱‌).برای تعیین هویت هنر ساسانی،ضوابط و معیارهای خاصی وجـود دارد‌ کـه‌ از مـعنی نمادین نقوش و جنبه روایتی آنها حاصل می‌آید.

هـنرهای دسـتی،نمایشگر فرهنگ و تمدن هر قوم‌ بوده‌ است‌ و با‌ تاریخ هنر ملت‌ها،پیوند ناگسستنی دارد. آشنایی با فرهنگ،باورها و سنت‌ها‌ از‌ طـریق مـطالعهء نـقوش نمادین در هنرها امکان‌پذیر است.استفاده‌ هنرمندان ساسانی از نمادهای مذهبی و مـلی در‌ آثار‌ متنوع‌ این دوره کاملا مشهود است و تعیین جایگاه این‌ نقوش در فرهنگ دینی‌،ملّی‌ و اساطیر‌ مردم امری‌ ضروری بـه نـظر مـی‌رسد و اسطوره بخشی از تاریخ شفاهی‌ برای بازگویی جهان‌بینی‌ انسان‌ به‌ شمار مـی‌رفته اسـت.

هنر ساسانی بسیاری از مظاهر زندگی و شکوه‌ پادشاهان را به تصویر‌ کشده‌ است و با نگاهی عمیق‌ به آثـار سـاخته‌شده در ایـن دوره،می‌توان دریافت که‌‌ استفاده‌ وسیع‌ از نقوش پرندگان،حیوانات،گیاهان، ایزدان و موجودات اسـاطیری بـه شـیوه‌ای نمادین در این آثار‌ مشاهده‌ می‌شود.تعدادی از نقوش به کار رفته در هنر ساسانی عبارتند از:اهـورا‌ مـزدا‌،مـیترا‌،آناهیتا، خورشد،ماه،آتش،دایره و حلقه قدرت(فره ایزدی)، برسم‌۱ (Barsam) ،نیلوفر،درخت زندگی،بـز‌ کـوهی‌، قوچ،اسب،پلنگ،مار،گاو،انواع پرندگان و سیمرغ‌ می‌باشند.در این دوره‌ فن‌ بـافندگی‌ ایـران،بـه اوج‌ عظمت و منتهی درجهء ترقی و رونق خورشد رسیده بود. این پارچه‌ها در تمام‌ دنیا‌ مـعروف‌ و ایـران در صنعت‌ نساجی از تمام کشورهای جهان پیش بوده و همین‌ امر‌ موجب‌ تمایل بسیاری از پژوهـشگران بـه تـحقیق‌ در زمینهء نقوش این پارچه‌ها و تأثیرات آن بر دیگر تمدن‌ها‌ می‌شده‌ است.گسترش موتیف‌های ساسانی‌ در سرزمین‌های هـمسایه حـتی بعد از برافتادن خاندان‌‌ مشکلات‌ بسیاری جهت تعیین هویت اصلی این‌ پارچه‌های‌ قـدیمی‌ ایـجاد‌ نـموده است.بررسی‌ نمونه‌هایی از بافته‌های مصری‌ و به‌ خصوص قبطی‌ که تقلیدی واضح و آشکار از عناصر تزیینی هـنر سـاسانی مـی‌باشد و بررسی‌ تطبیقی‌ این دو موضوع‌ می‌تواند نوعی‌ تشابه‌ و هماهنگی را‌ در‌ نقوش‌ تزیینی‌ آنها آشـکار نـماید.و ردپای هویت‌ هنر‌ ایرانی را در دیگر تمدن‌ها آشکار سازد.

@سؤالات اصلی تحقیق:

۱-نقشمایه‌های پارچه‌های‌ دوره‌ ساسانی و ترکیب‌بندی‌ آنـها چیست؟

۲-نـقشمایه‌های پارچه‌های مصری‌ و قبطی کدام است؟

۳-در مقایسه‌ بین‌ نقش پارچه‌ها در دو کشور‌ ایران‌‌ ساسانی و مـصری قـبطی به چه مضامین و مفاهیم‌ مشترکی دست می‌یابیم؟

@فـرضیه‌های مـطرح در رابـطه‌ با‌ موضوع عبارتند از:

۱-به نظر‌ می‌رسد‌ کـه‌ نـقشمایه‌های پارچه‌های ساسانی‌‌ عبارتند‌ از نقوش حیوانی،گیاهی‌،اساطیری‌،پرندگان و مضامین بیشتر سلطنت و جنگاوری و مـجالس بـزم می‌باشد.

۲-نقش‌های پارچه‌های مصری شـامل نـقوش حیوانی‌، پرنـدگان‌،قـقنوس،نـیلوفر،پالمت و وابسته به آیین‌ها‌ و مذاهب‌ آنـهابه خـصوص‌ مسیحیت‌ است‌.

۳-وجوه تشابه بسیاری میان‌ پارچه‌های ساسانی و پارچه‌های مصری وجود دارد.

ایـن تـحقیق در سه جزء،کلیاتی دربارهء پارچه‌های‌ سـاسانی‌،قسمت‌ دوم در مورد بافته‌های مـصر بـاستان‌‌ به‌ ویژه‌ مصریان‌ مسیحی‌ بـه نـام قبطی‌ها‌ می‌باشد‌.جزء سوم به بررسی تطبیقی نمونه‌هایی از نقوش پارچه‌های‌ ساسانی و مصری و قـبطی پرداخـته و به تأثیرپذیری‌ کاملا‌ واضح‌ پارچـه‌های‌ مـصری و قـبطی از بافته‌های‌ دوره ساسانی اشـاره‌ مـی‌نماید‌.

مقاله‌ از‌ نوع‌ تاریخی‌ و روش بـررسی تـوصیفی- تحلیل محتوی و تطبیقی است.براساس این روش‌ ابتدا نقوش هر دو تمدن ساسانی و مصری تـوصیف، سـپس تحلیل و در انتها با یکدیگر مقایسه مـی‌گردند.گـردآوری‌‌ مطالب از مـنابع کـتابخانه‌ای و الکـترونیکی است.

پارچه‌های دورهء سـاسانی

علی‌رغم کشفیات ناچیز،در دورهء ساسانیان تولید پارچه به مقدار زیاد وجود داشته است و این نـکته از مـنابع باستانی و اسلامی‌ تأیید‌ می‌شود.مثلا مـسعودی‌ در مـروج الذهـب در سـلطنت شـاپور دوم می‌گوید که‌ شـاپور دوم در سـال ۰۶۳ ابریشم‌بافان خارجی و بیش‌ از همه سوری را که یکی از مراکز ابریشم‌بافی‌ بود‌، به اجبار به خوزستان منتقل کـرد.ابـریشم خـام را ساسانیان از طریق نظارت بر قسمتی از راه ابریشم بـه‌ دسـت مـی‌آوردند،کـه ابـریشم‌ را‌ از چـین به حالت خام‌‌ به‌ کشورهای غربی وارد می‌کرد.در زمان ساسانیان‌ مردم ایران در تجارت ابریشم واسطهء میان شرق و غرب‌ جهان بوده‌اند و به همین جهت از زمان اشکانیان‌‌ بافندگان‌ ایران در بـافتن ابریشم‌ شهرت‌ داشته‌اند و پارچه‌های ابریشمی ایران چنان جالب بوده است‌ که حتی مردم چین آنها را می‌خریده و دوباره به‌ کشور خود می‌برده‌اند چنانکه خاورشناس معروف‌ انگلیسی آورل استاین (Aurel-steim) برخی آنها‌ را‌ در غارتون هـوانگ (Touen houang) در چـین یافته است‌ و حتی در خزانهء سلطنتی شوسویین (shosoin) درندا در سرزمین ژاپن که شومر امپراتور ژاپن در ۸۴۷ میلادی‌ آن را بسته از‌ این‌ پارچه‌ها بوده‌ است.

از طرف مغرب نیز پارچه‌های ابریشمی ایران بسیار جالب‌توجه بوده است چنانکه ژوسـتینین امـپراتور روم‌ به‌ زحمت زیاد توانست برای کارگران بیزانس حق‌ انحصاری یافتن آنها را‌ بدست‌ آورد‌ و همین سبب‌ شد که بسیاری از کارگران سوریه به ایران بـازگشتند و پس از آن ژوسـتین امپراتور دیگر ‌‌روم‌ توانست از پادشـاهان سـاسانی این اجازه را حاصل کند که مردم‌ سرزمین سغد‌ تنها‌ برای‌ رومیان پارچه ببافند.همواره‌ موضوع ابریشم و صدور آن از ایران به روم یکی از موارد‌ عمده،مشکلات سـیاسی در مـیان ایران و روم‌ بوده اسـت .

با‌ رونقی که تجارت اشیاء‌ بازمانده‌ قدیمی در ایام‌ پس از مسیح،به خصوص بعدها در اثر جنگ‌های‌ صلیبی پیدا کرد بسیاری از تکه‌های ابریشم به‌ مغرب‌زمین راه یافت،زیرا هر شی‌ء بازمانده قدیمی‌ در هنگام ارسـال‌ از شـرق به اروپا در یک تکه پارچهء گرانبهای قدیمی پیچیده می‌شد تا بدین‌ترتیب ارزش‌ آن چیز بی‌اهمیت را بالا ببرند یا به عنوان کفن‌ جنگجویان صلیبی با خود به گور‌ برده‌اند‌ و امروز برخی از آنها در خـزانه‌های کـلیساها باقی اسـت یا اینکه از آنجا به موزه‌ها برده‌اند.

در نقش برجسته‌های ساسانیان بر تن اشخاص‌ پارچه‌هایی است که حالت آنـها را نشان‌ می‌دهد‌. رنگ‌های جامه و شلوارشان و نقش‌ها و گل‌های آنها را معین کرده‌اند از ایـنجا پیـداست کـه در آن زمان‌ پارچه‌های رنگارنگ می‌بافته‌اند و در آنها نقشها و گل‌هایی می‌انداخته‌اند.برای شناسایی منسوجات‌ ساسانی و نقوشی‌ که‌ آنها را زنت مـی‌داد،‌ ‌مـطالعهء تحلیلی لباس‌های اشخاص در نقوش صخره‌ای‌ و نقاشی‌های دیواری اساسی و ضروری است. کهن‌ترین سند،نـقاشی دیـواری شـوش است که متعلق‌ به نیمهء اول قرن چهارم‌ است‌ و در‌ آن لباس رنگارنگ‌ با نخ‌های‌ زرین‌ بافته‌ شـده و دارای شبکه‌های لوزی‌ شکل و تزیین کاملا هندسی است.نقوش برجسته‌ طاق‌بستان دومین منبع مـراجعه است.برای مثال در صـحنه‌ شـکارگزاران‌ شاه‌ لباسی‌ بر تن دارد که پارچهء آن مزین‌ به‌ نقش‌ سیمرغ در نشان‌های دایره‌وار است و حتی‌ لباس پاروزن‌ها نیز نقش‌های نمایشی دارد.هویت‌ منسوجات ساسانی را می‌توان از اواسط‌ قرن‌ نهم‌‌ هنگامی که طرح این پارچـه‌ها روی صخره‌های‌ طاق‌بستان کنده‌کاری شده‌ بود،مشخص نمود که‌ از تزئین پارچه‌هایی که در خزانه کلیساهای اروپایی‌ نگهداری می‌شد تقلید می‌کردند.تقریبا صد‌ تکه‌ پارچه‌‌ ابریشمی منسوب به دورهء ساسانی وجوددارد که تاریخ‌ و مـکان تـولید دقیق‌ آنها‌ مشخص نمی‌باشد.به جز تعدادی‌ از پارچه‌های پشمی و کتانی که در ایران کشف شده‌اند بیشتر آنها‌ در‌ موزهء‌ متروپولیتن نگهداری می‌شود(همان،۳۲۲).

تعدادی از این پارچه‌ها در خزانه موزه‌های‌ اروپایی‌‌ وجود‌ داشته و تـعدادی دیـگر از حفاری معابد مصری‌ در آسیای مرکزی و ترکستان به دست آمده‌اند‌.انتساب‌‌ این‌ قطعه پارچه‌ها به دوره ساسانی حاکی از پیشرفت‌ صنعت پارچه‌بافی در این دوران و صدور‌ آن‌ در روزگار باستان می‌باشد.شباهت طرح‌های این‌ پارچـه‌ها بـه یکدیگر باعث می‌شود که‌ خاستگاه‌ و منشأ‌ تمام انها را ایران باستان بدانیم.

برای تعیین هویت پارچه‌های ساسانی،ضوابط و معیارهای خاصی‌ وجود‌ دارد که از معانی نمادین‌ نقوش و جنبه روایتی آنها حاصل مـی‌آید.اسـتفاده از‌ رنـگهای‌ روشن‌،تزیینات غنی و سرشار جـواهرات و مـروارید از خـصوصیت این پارچه‌ها می‌باشد.بعد از ویران شدن قصر‌ خسرو‌ دوم به وسیله ارتش بیزانس‌ در سال ۷۲۶ تعداد زیادی از جامه‌های‌ ابریشمی‌ و پارچه‌های‌ تزئینی به غـنیمت گـرفته شـده که شامل: پرده،پارچه‌های قلابدوزی،پارچه زربفت و فرشها بـوده‌اند.هـنوز‌ دلایل‌ زیادی‌ برای روشن شدن این‌ مطلب که پارچه‌های ساسانی چگونه بافته و صادر می‌شدند‌،وجود‌ ندارد و شواهد باستان‌شناسی قـابل‌ دسـترس،کـمیاب می‌باشند.تقابل میان نمایش حیوان‌ و موضوعات گلدار و گیاهی یک مـشخصهء‌ کلی‌ از هنر دوره ساسانی به نظر می‌رسد و این تباین در بناهای یادبود‌ دوران‌ اولیه هنر اسلامی نیز مشهود است. ولیـ‌ تـمایل‌ و گـرایش‌ به سمت عناصر تزئینی رسمی‌ دیده می‌شود‌ و آن‌ اینکه از تنوع فـرمها کـاسته شده و طرح‌ها مسطح شده‌اند و به سمت یک سادگی‌ پیش‌‌ می‌روند که در آثار فلزی‌،شیشه‌،گچ‌بری و پارچـه‌ها‌ بـه‌ وضـوح‌ نمایان است.این موضوع با از‌ بین‌ رفتن‌ فرمهای انسانی و ترقی طرح‌های هـندسی مـشهود مـی‌باشد.شواهد محدودی از دوره‌ ساسانی‌ برای‌ شناسایی طرح‌های پارچه وجود دارد‌.به خصوص این‌ فقدان‌ در‌ اوایـل دوره بـه چـشم می‌خورد‌ و تنها‌ تزئینات‌ پارچه‌ها در این محدود به تکرار عناصر کوچک‌ می‌باشند.پارچه‌هایی که طـرح‌های‌ تـزیینی‌ مجلل و گرانقیمت داشته و موضوعات آنها‌ مربوط‌ به‌ مراسم‌ ضیافت و بزم‌ بود‌ احتمالا کـاربرد سـلطنتی داشـته‌اند‌. بناهای‌ یادبود طاق‌بستان اطلاعات وسیعی در مورد تزئینات پارچه‌های اواخر دورهء ساسانی به دست‌ مـی‌دهند‌ .

نـقوش،نمادها و مضامین بکار‌ رفته‌ در منسوجات‌ ساسانی‌:

هنر‌ دورهء ساسانی متعلق به‌ شاهان و جـلوه‌گاه‌ وجـود مـختلف زندگی آنان و مضامین‌ تصویری شامل صحنه‌های شکار،تاجگذاری، انجام تشریفات مذهبی‌،گلها‌ و پرندگان،مجالس‌ ضـیافت،خـنیاگران و رامشگران بوده‌ است‌.بیشترین‌‌ مشخصهء‌ هنر‌ ساسانی،نقوش تزیینی‌ آن‌ است کـه‌ تـأثیر عـمیقی بر هنر دیگر کشورها داشته است.تمام‌ مشخصه‌های پادشاه از جمله شجاعت‌،سلحشوری‌، جنگاوری‌ در این آثـار مـشاهده مـی‌شود.طرح‌ها گرایش‌‌ به‌ تقارن‌ و احاطه‌ بوسیله‌ مدالیون‌ را دارند.حیوانات، پرندگان و حتی گـیاهان،بـه طور مکرر به صورت‌ جفت،روبرو و یا پشت به هم واقع شده‌اند.بعضی‌ از موتیف‌ها مانند درخـت زنـدگی،قدمت زیادی‌ در شرق نزدیک دارند.عناصری تزیینی رایج عبارتند از: حلقه گل و یـا دوایـری متشکل از مرواریدهای درشت، عناصر قلبی شکل سـوارکاران و پادشـاهان،درخـت‌ زندگی(هوم)،برگ پالمت،نیلوفر و مو،نـقوش‌ حـیوانی‌‌ شامل شیر،گراز،سیمرغ،خروس،اسب بالدار، بز کوهی،همه آنها مزیّن بـه روبـانهای در اهتزار، حاشیه‌های جواهر نشان و آویـزه‌های گـردنبند مروارید نـشان هـستند.از ایـن عناصر،موتیف‌های مدالیون‌ و درخت‌ زندگی نـقوش غـالب می‌باشند.

@مدالیون:عبارتست از نقش تزئینی دایره و یا بیضی شکل که در انواع رشـته‌های هـنری از قبیل‌ منسوجات،نقاشی،مینیاتور‌،نقش‌ بـرجسته و… به عنوان قاب تـزئینی‌ بـه‌ کار رفته و تصاویر و موضوعاتی را در بـر مـی‌گیرد.به طور کلی این‌ نقش در بافته‌های ابریشمی ساسانی بسیار متداول و مورد توجه هـنرمندان قـرار گرفته‌ است‌. اساس طرح تـزئینی بـه‌ وسـیله‌ نقوش از قبیل گـل‌ رزت بـه یکدیگر پیوند می‌یابد.در داخـل مـدالیونها انواع صحنه‌ها و موضوعات هنری گنجانیده شده‌ و توجه به قرینه‌سازی کاملا در آثار مشهود است.

@درخـت زنـدگی:گاهی در‌ داخل‌ مدالیون‌ها به‌ عنوان نـقش مـحوری نقش درخـت زنـدگی کـه در هنر و ادبیات ایران ریـشه عمیق دارد ملاحظه‌ می‌گرد در دو سوی این درخت مقدس گاهی‌ حیوانات و صحنه را به صورت‌ متقارن‌ نشان‌ مـی‌دهد‌ و از جـمله طرح سوارکاران که بسیار رایج‌ اسـت.نـقوش حـیوانات و پرنـدگان در حـال سکون‌ و تحرک بـه‌ویژه حـیوانات‌ افسانه‌ای را می‌توان‌ برشمرد.در فواصل مدالیون‌ها نیز سایر نقوش‌ تزیینی‌ به‌ کار‌ رفته که نقش رزت نسبت بـه سـایر نـقوش ازجحیت دارد (Carmelṣ۱۹۹۰) .کناره مدالیون‌ها بیشتر از پیوستن ‌‌دانه‌های‌ شـبیه بـه مـروارید در کـنار یـکدیگر و گـاهی سایر نقوش گیاهی و تزئینی‌ در ترکیب‌ این‌ نقش‌ شرکت دارند.باید خاطرنشان‌ ساخت که این نقش کاملا ایرانی نه تنها در منسوجات ساسانی‌ و یا در هنرهای اسلامی که‌ وارث این هـنر می‌باشند رایج است،بلکه در‌ عالم‌ هنرهای مختلف جریان‌ این‌ نقش‌ها را می‌توان‌ دنبال کرد.

@ج)پارچه‌های مصری و قبطی

نساجی و بافندگی بسیار شکوفا و پررونق بود و حتی امروزه مصر در صنعت نساجی،به خصوص‌ تـولید نـخ،از مناطق خاص جهان محسوب می‌شود و از‌ اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است،در مصر ریسندگی و بافندگی صنایع پیشرفته‌ای بودند.

در ابتدای دورهء سلسله‌گذاری(حدود ۰۰۹۲ ق.م) انواع تکنیک‌های بافت ریز و فشرده که امروز با آنـها آشـنایی داریم،به خوبی‌ شناخته‌ شده بودند،گرچه‌ بافت کتان با نخ‌هایی که یک در میان از لای هم‌ عبور می‌کردند متداول‌ترین روش بافت بود. کتان‌های بافته شـده حـتی در مقایسه با کتان‌هایی‌ که امـروزه‌ بـا‌ بهترین نوع گیاه آن در مصر تولید می‌شوند،کیفیت عالی‌تری داشتند و ظرافت آنها به‌ اندازه ۵۶ نخ تار در هر سانت و ۰۵ پود در یک‌ سانتی متر بود،برخی‌ از‌ منسوجات بـدست آمـده از مقبره توت-آنخ-آمـون بـه اندازهء ۲۱۱ در ۲۳ نخ در سانتی متر می‌رسید.

قدیمی‌ترین دستگاه بافت آنها افقی بوده و حدود ۶۶۱ ق.م دستگاه بافت عمودی‌ به‌ جامعه‌ مصریان‌

جدول‌ شماره ۱-تزیینات،مضامین و مشخصات پارچه‌های سـاسانی(مـأخذ:نویسنده مقاله)

عرضه شد که به بافنده امکان می‌داد به کار نزدیکتر شود.بافته‌های‌ پرزدار‌ برای‌ حوله و برخی پوشش‌ها به کار می‌رفتند.حاشیه‌های ریشه‌دار‌ یا‌ ریشه‌ای از عمده‌ترین عناصر تزیینی منسوجات دورهـء شـاهنشاهی در مصر بـاستان شمرده می‌شوند که با نبافته باقی گذاشتن رشته‌های‌ تار‌ یا‌ پود و اغلب با کوتاه بریدن گروه‌های انتهای پارچـه به وجود‌ می‌آمدند (مصباح،۷۷۳۱،۵۳).

@د)قبطی‌های مصر

هزاره اول بعد از میلاد در مصر بـه نـام غـیر مصری‌ معروف‌ است‌،زیرا‌ فرهنگ و دین تغییر بسیار کرده‌ بود.بعد از تسلط اسکندر بزرگ‌(۳۲۳‌-۶۵۳ ق.م)مصر به طـرز ‌ ‌جـدی در اقتصاد شرق مدیترانه ادغام شد و در سال ۱۳ قبل از‌ میلاد‌ دولت‌ روم همه‌چیز را تحت‌ کنترل خـود درآورد.در ۰۴ بـعد از مـیلاد‌ مصر‌ به‌ کیش‌ مسیحیت درآمد.مصر در تمام دوره بیزانس و ساسانی‌ ۹۲۶-۹۱۶ بعد از میلاد‌ و بعد‌ از‌ تسلط عرب در ۲۴۶-۹۳۶ بـعد از میلاد،دارای تعداد زیادی مسیحی بود.در‌ زبان‌ عربی کلمه aigyptos در زبان مصری به کلمه‌ qpt تـرجمه شده که بعدها‌ بـه‌ کـلمهء‌ copt (قبطی)شناخته‌ شده است،و به همین دلیل بسیاری از این پارچه‌ها امروزه در‌ اصطلاح‌،قبطی نامیده می‌شوند،اگرچه‌ این اصطلاح امروزه در کلیسای مصری به کسی‌ اطلاق‌ می‌شود‌ که‌ به دین مسیحیت گرویده اسـت‌ (Eiland,2006) .

تولیدات قبطی‌ها ارتباط اساسی با خداشناسی‌ مسیحی دارد‌.به‌ طور کلی نقاشی‌های دیواری‌ دست‌نوشته‌های خطی و کارهای فلزی و پارچه‌ها در هنر قبطی‌ از‌ اهمیت‌ خاصی برخوردارند و بسیاری‌ از آنها در کلیساها و صومعه‌ها و تعدادی در موزه‌های‌ مهم جهان بـاقی مـانده‌اند‌.در‌ قرون‌ اخیر آثار قبطی‌ هنوز سنت‌های گذشته خود را حفظ کرده‌اند این آثار‌ دربردارندهء‌ حقایق مذهبی و زیبایی و به دور از رئالیسم‌ می‌باشند.تحت تأثیر هنر بیزانسی،پیکره‌ها از روبرو و با‌ نگاه‌ مستقیم به نـاظر هـستند.هنر قبطی ریشه در دوره‌ هلنی مصر دارد‌ (Wikipedia‌ṣCoptic Artṣ۲۰۰۷) .

@به طور کلی دوره‌های‌ تاریخی‌ هنر‌ قبطی به شرح‌ ذیل می‌باشند:

۱-قرون سوم‌ تا‌ پنجم:تأثیرات یونانی-رومی مصری: پارچه‌های قبطی به واسـطهء عـدم استفاده از بسیاری‌‌ از‌ موتیف‌های مشخصه مصری قدیمی قابل‌ تشخیص‌‌ هستند.آنها‌ موتیف‌های‌ لوتوس‌ و پاپیروس و شیوهء قرارگیری اندام‌ها،سرها و بدن‌ از‌ نیم‌رخ و بالاتنه از روبرو را استفاده نمی‌کنند.به جای آن اندام‌های‌

ساده‌،کاملا‌ از روبـرو،نـامتجانس،بـا بدن کوتاه‌ و سر بزرگ هـستند.طـرح‌های‌ تـزیینی‌ اولیه پارچه‌ها گرایش به سمت‌ طرح‌های‌ تکفام هندسی،معمولا طرح‌های ارغوانی بر زمینهء ساده کتان می‌باشند. جایگزینی موتیف‌های مصری‌ با‌ طـرح‌های کـلاسیک‌ بـه سبب نفوذ‌ سه‌ قرن‌ حکومت یونان است‌. صـومعه‌ها‌ و کـلیساها،طرح‌های هلنی و عناصر‌ رومی‌ را در مجسمه‌ها و نقاشی‌ها استفاده می‌کردند. بعضی مصریان به اساطیر یونانی اعتقاد داشتند. یک‌ موضوع‌ اسطوره‌ای کـه عـمومیت داشـت‌ دیونیسوس بود‌ که‌ به سادگی‌ با‌ مصر‌ قدیم، ازیریس (osiris) ارتـباط‌ پیدا می‌کرد.هم دیونیسوس‌ و ازیریس،پدر آسمانی و مادر زمینی داشتند.این‌ شباهتها بین دیونیسوس و مسیح‌ نیز‌ وجود داشت. عـناصر تـزئینی پیـچک و برگ‌ مو‌،نماد‌ مذهبی‌ آیین‌‌ دیونیسوس بود،زیرا‌ او‌ خدای شراب و نـماد جـاودانگی مسیح بود.

۲-قرن پنجم تا اواسط قرن هفتم:تأثیرات بیزانس و سوریه در‌ قرن‌ چهارم‌ تا پنجم،اسـتفاده عـناصر تـزیینی‌ شامل پرندگان‌،گل‌ها‌،میوه‌ها‌ و فیگورهای‌ اسطوره‌ای‌‌ آغاز‌ شد.بافندگان مصری موتیف‌های ایـرانی را در دورهـء سـاسانی از جمله جنگاوران اسب‌سوار و طاووس‌های متقابل را داخل طرح‌های خود وارد کردند.در این زمان دولت بیزانس صنعتگران‌ را تـحت اخـتیار خـود درآورد و اجازه تغییر طرح‌ها را نمی‌داد.علی‌رغم این همه سرکوب‌ها،صنعت‌ بافندگی همچنان رونق می‌یافت.در دورهـء بـیزانس‌ استفاده از طرح‌ها تکفام تداوم داشت.طرح‌های‌ آبستره‌ و فیگورها‌ استفاده می‌شدند.در شروع قرن‌ شـشم،بـافت‌های چـند رنگ که قبلا فقط در تزیینات پرده‌ها کاربرد داشت در لباس‌ها هم‌ معمول شد.در این دوره مـشخصه ویـژه پارچه‌ها استفاده‌ جسورانه‌ از رنگ‌ها و موتیف‌های ریز تزئینی تکه‌دوزی شده بود.فیگورها با چـشم‌های‌ درشـت مـجسم می‌شدند.در حالیکه تعدادی‌ عناصر مشخص همیشه کاربرد داشتند،حکمرانان‌‌ در‌ طراحی اعمال نفوذ کرده و مشخصات‌ ویـژه‌‌ دولت و حـکومت خود را وارد بافته‌ها نمودند.در انتهای حکومت بیزانس،ایران در مدت کوتاهی‌ به مصر حـکمفرما شـد،و اسـتفاده از طرح‌های‌ جدیدی مانند‌ گیاهان‌ تجریدی و برگ نخلی را‌ متداول‌ کردند.

۳-اواسط قرن هفت تا قرن یـازده:زمـان تـسلط اعراب،همان تزئینا قبلی در پارچه‌ها استفاده‌ می‌شد اما به زودی اعراب صنعت بـافندگی را هـمانند تجارت به دست گرفتند.آنها‌ قبطی‌ها‌ را جهت تعیین هویت،وادار به استفاده از البسه به‌ رنگ‌های زرد و نارنجی نـمودند.لبـاس زنان‌ پوشیده‌تر شد و بافندگان در فشار و تنگدستی به‌ حرفه خود پرداختند.عدم اسـتفاده از عـناصر‌ فیگوراتیو‌،مطابق دین‌ اسلام در بافته‌ها معمول‌ شـد.در ایـن دوره بـافته‌های قبطی کمتر کلاسیک‌ و بیشتر علوی شد و بـافته‌های مـصری‌ تماما سبک و سیاق عربی پیدا کرد.(سایت اینترنتی‌ (www.calacademy.org‌

پارچه‌ها‌ در‌ دوره قبطی در مصر استفاده‌های‌ گـوناگون داشـته‌اند.استفاده‌های خانگی شامل‌ ملحفه،روکـش تـخت خواب،دسـتمال،دسـتمال‌ سـفره ‌‌رومیزی‌ و کیسه‌های حمل بوده است. پارچـه‌ها هـم در منازل و مکان‌های عمومی و هم‌ در ساختمان‌ کلیسا‌ به‌ عنوان پرده‌های تزئینی‌ استفاده مـی‌شدند.بـیشترین کاربرد آنها در جامه‌ و پوشاک می‌باشد.جـامه در دوره‌ قبطیان، مترادف تـونیک،پیـراهن با آستین و بی‌آستین بوده‌ کـه مـرد و زن می‌پوشیده‌اند.یک‌ تکه لباس‌ مستطیل شکل‌ که‌ گاهی اوقات به روی کمر به‌ وسـیله یـک کمربند بسته می‌شده است.پارچـه‌ها هـمچنین جـهت مصارف کمربند،ردا،شـال و جـامه‌ تدفین کاربرد داشته‌اند.وقـتی مـومیایی در قرن چهارم‌ ممنوع شد قبطی‌ پیچیدن بدن‌ها را با باریکه‌های‌ پارچه ترک کرده و شروع بـه اسـتفاده از لباس معین‌ جهت تدفین مرده کـردند.دیـگر پارچه‌ها از جـمله‌ شـال و مـلحفه برای پیچیدن بدن مـرده استفاده می‌شد.

در‌ مصر‌ فراعنه و یونان،لباس‌ها نشان دهنده‌ موقعیت اجتماعی و اقتصادی و ملاک تشخیص‌ در طبقات مـختلف اجـتماع در رومی‌ها بود.لباس‌

توابع روم با شـهروندان غـیر رومـی مـتفاوت بـود. لباس قبطی‌ها از پشـم‌ سـاده‌ کتان تهیه و با یک‌ بند تزیین می‌شود که به سمت پایین تا وسط جامه امتداد داشـت یـا دو بـند تزئینی عمودی که‌ از شانه‌ها تا زانو از جـلو و پشـت‌ لبـاس‌ ادامـه‌ مـی‌یافت.اغـلب جامه‌ها ارغوانی رنگ بودند.در دوره بیزانسی لباس گشاد بی‌آستین (Tunic) تبدیل به نوعی لباس آستین‌گشاد به نام‌ (دالماتیک (Dalmatic گردید که گشادتر و بلندتر بوده و باتزیینات‌ دایره‌ای‌ بر‌ روی آستین‌ها و یا زانـوها آراسته‌ می‌شد‌.بیزانسی‌ها‌ استفاده از عناصر تزیینی ابریشمی،رنگ‌های خالص و رشته‌های طلا را منحصر به طبقهء شاهی کردند مردم طبقه پایین‌تر شروع به تقلید‌ از‌ آنها‌ با استفاده از شیوه امپراتوری و با رنگرزی قـرمز‌ بـر‌ روی آبی تقلیدی از رنگ ارغوانی نمودند. قبطی‌ها تکه‌های رنگی و تزیینی را از لباس‌های‌ کهنه جدا و به لباس‌های جدید‌ می‌دوختند‌. پارچه‌ به دلیل تجزیه سریع در محیط اسیدی‌ و از دست دادن‌ ساختار عالی خود کـمتر حـفظ شده‌اند و علی‌رغم قدمت زیادی که دارند به‌ دلیل آداب و رسوم تدفین قبطی‌ها و آب‌ و هوای‌‌ خشک‌ مصر،سالم باقی مانده‌اند.به وسیله‌ تدفین مردگان بـا لبـاس کامل‌ در‌ شنهای خشک‌ مصر،پارچـه‌ها حـفظ شده‌اند.این پارچه‌ها اغلب جهت مصارف روزانه بوده‌اند تا پیچیدن‌ مردگان‌ و اکثر‌ لباس‌ها‌ رفو و مرمت شده‌اند و این گواه بر این است که لباس روزانـه بـوده‌ و فقط‌ جهت‌ تدفین کـاربرد نـداشته است.

@هـ)بررسی تطبیقی پارچه‌های ساسانی و قبطی

در دورهء ساسانی(۱۵۶‌-۶۲۲‌ ق.م)تولید‌ پارچه در ایران‌ هم از نظر کیفیت بافت و هم از تکنیک بالا به همه‌‌ جا‌ رسید.اگرچه چیزی از این پارچه‌ها در زمین ایران‌ بـاقی نـمانده است تا‌ گواهی‌ بر‌ این مدعا باشد و اما حفاری‌های مصر و یافته‌ها،گامی مثبت در مورد دانش بافت پارچه‌های‌ ساسانی‌ می‌باشند.حقیقتا

تونیک‌ها و لباسهای آستین‌بلند و کت‌های مصری‌ و اجرای نقشمایه‌ها در پرده‌های کتانی و پشمی بعضی‌‌ از‌ آثار مکشوفهء تـدفینی آداب متفاوتی را آشکار می‌نمایند.در آب و هوای گرم‌ مصر‌،نوعی‌ مچ‌پیچ‌ طویل پشمی و کـفش‌های خـاص کـمی غیرعادی‌ بنظر می‌رسد،اما این عادتی است که از‌ ساسانیان‌‌ اخذ‌ شده بود.رنگهای سبز،آبی و قرمز نـیز ‌ ‌تـوسط سربازان،صنعتگران و تجّاری که‌ در‌ زمان تسلط ساسانیان بر این کشور(۹۲۶-۹۱۶ ق.م)در آنجا مشغول‌ بـه کـار بـودند،اشاعه پیدا‌ کرده‌ بود.تجزیه و تحلیل‌ تکّه البسه‌ای که در مصر کشف شده و در موزهء‌ لوور‌ نگهداری مـی‌شود،شاهدی بر فوت‌وفن صابون و گچ‌ کشیدن‌ خیاطان‌ ایرانی بر الگوی لباسها است. پارچـه‌های مصری‌ با‌ تزئینات و هـارمونی رنـگ‌هایشان‌ برای مدت‌زمان طولانی،جاذبه بسیاری در کشورهای‌ غربی داشت و زیبایی‌ پارچه‌های‌ ساسانی نه تنها صنعتگران قبطی‌ را‌ که سعی‌ در‌ تقلید‌ از آنها را داشتند، تحت تأثیر‌ قرار‌ داد،بلکه هنرمندان بیزانس را که در مرزهای بسیار دور از ایران‌ واقـع‌ هستند نیز تحت تأثیر قرار داد‌ (Reberṣ۱۹۹۷) .

در بررسی‌ تطبیقی‌ پارچه‌های ساسانی و مصری- قبطی به‌ وجود‌ عناصر بسیار مشترک در آنها پی می‌بریم‌ که شباهت به اندازه‌ای است که‌ تعیین‌ هویت‌ پارچه‌های مکشوفه با موتیف‌ سـاسانی‌ را‌ در خـاک‌ مصر‌ دچار‌ مشکل می‌نماید.بسیاری از‌ موتیف‌های‌‌ پارچه‌ها عینا مشابه هستند اما در بعضی از نمونه‌ها، مضامین مشترک اما عناصر تشکیل‌دهنده‌ کمی‌‌ متفاوت هستند.در بسیاری از موارد‌ نقشمایه‌های‌‌ ظروف و گچ‌بری‌های‌ ساسانی‌ بطور‌ مشابه و گـاهی‌ بـا کمی‌ تغییر در پارچه‌های قبطی مشاهده می‌گردند. در ادامه به تعدادی از این عناصر و مضمامین مشترک‌‌ اشاره‌ می‌نماییم.

نتیجه‌گیری

برای تعیین‌ هویت‌ هـنر‌ سـاسانی،ضـوابط و معیارهای‌ خاصی وجود دارد که از معنی نمادین نقوش و جنبهء روایتی آنها حاصل می‌آید.استفادهء ‌‌هـنرمندان‌ سـاسانی‌ از نمادهای مذهبی و ملی در آثار متنوع این دوره‌ کاملا مشهود است‌.با‌ توجه‌ بـه بـررسی‌های بـعمل آمده‌ می‌توان نتیجه گرفت که هنر دورهء ساسانی متعلق به‌ شاهان و بسیاری‌ از مظاهر زندگی آنـان اسـت.مضامین‌ تصویری شامل صحنه‌های شکار،تاجگذاری،انجام‌ تشریفات‌ مذهبی گلها و پرندگان،مـجالس‌ ضـیافت‌، خـنیاگران و رامشگران بوده است.بیشترین مشخصه‌ هنر ساسانی،نقوش تزیینی آن است که تأثیر عمیقی‌ بر هـنر دیـگر کـشورها داشته است.تمام مشخصه‌های‌ پادشاه از جمله شجاعت،سلحشوری،جنگاوری‌ در این‌ آثار مـشاهده مـی‌گردد.طرح‌ها گرایش به تقارن‌ و احاطه بوسیله مدالیون فرم غالب را تشکیل می‌دهد، تعدادی از نقوش به کار رفـته در هـنر ساسانی عبارتند از:اهورا مزدا،میترا،آناهیتا،خورشد‌،ماه‌،آتش،دایره‌ و حلقه قـدرت(فـره ایزدی)،برسم،نیلوفر،درخت‌ زندگی،بر کـوهی،قـوچ،اسـب،پلنگ،مار،گاو،انواع‌ پرندگان و سیمرغ مـی‌باشند.در ایـن دوره فن بافندگی‌ ایران،به اوج عظمت‌ و منتهی‌ درجه ترقی و رونق‌ خود رسیده بود.ایـن پارچـه‌ها در تمام دنیا معروف و ایران در صـنعت نـساجی از تمام کـشورهای جـهان‌ پیـش بوده است.بررسی نمونه‌هایی از بافته‌های‌ مـصری و بـه‌ خصوص‌ قبطی بیانگر تقلیدی واضح‌ و آشکار از عناصر تزئینی هنر ساسانی می‌باشد و بـررسی تـطبیقی این دو موضوع نوعی تشابه و هماهنگی را در نـقوش تزیینی و ترکیب‌بندی متقارن‌ آنـها آشـکار می‌نماید.مضامین‌ دوره‌ ساسانی‌ بـیشتر مـلی،سلطنت،جنگاوری و بزم‌ و اما‌ دوره‌ مصری‌ قبطی بیشتر ملی و مذهبی است.نقوش در دورهـ‌ سـاسانی نمادین اما در بافته‌های قبطی بـیشتر واقـع‌گرا هـستند.در تعدادی از‌ نمونه‌ها‌ نـقوش‌ عـینا تکرار شده‌اند اما در تـعدادی دیـگر مضامین‌ و ترکیب‌‌ بندی یکسان اما عناصر تزیینی متفاوت هستند. ردپای سنت‌های هنری این‌دوره را در نقاشی‌های‌ آسـیای‌میانه،در سـفال‌های تانگ و در‌ طرح‌‌ ابریشم‌های‌ بافته شده چـین،مـصر،قبطی و بـیزانس‌ مـی‌توان یـافت و این تأثیر‌ نه تـنها در هنر آن روز محدود نشد بلکه مضامین آن دوره از جمله سلطنت، شجاعت و جنگاوری اثری‌ ژرف‌ بر‌ هنر اروپای‌ مـرکزی و بـعدها بر آثار دوره اسلامی گذاشت.

قماشین.