۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

سنگ نگاره ها





سنگ نگاره های ارسباران


در باره تصویر بزکوهی و سابقه نمادین آن می توان این بحث را مطرح کرد. با استناد به نمونه های بدست آمده از مناطق مختلف ایران و همچنین منطقه مورد بررسی (آذربایجان ، قفقاز)تصویر بزکوهی نشان دهنده اهمیت فوق العاده این حیوان و همچنین جایگاه مهم آن در باور و اساطیر مردمان گذشته بوده است. البته این حیوان را شاید بتوان با توجه به اسناد و مدارک موجود از قدیمی ترین نمادهای شناخته شده در تاریخ بشری نیز در نظر گرفت (رک رفیع فر 1381 اب )



در ایران باستان تصویر این حیوان را در قالب های مختلف (مجسمه، نقاشی، کنده کاری) از اوایل دوران نوسنگی تا امروز می توان مشاهده کرد. نقش این حیوان علاوه بر صخره های مناطق مختلف و دیواره ی غارها، بر ظروف سفالی به صورت نقاشی(سیلک، شوش، اسماعیل آباد و …) و حتی در قالب مجسمه از استقرارهای عصر نوسنگی نیز بدست آمده‌است.(گنج دره،آسیاب،سراب‌و…) ( Eygum 1992 Broman-Morales and Smith 1990) بز در اساطیر ایران باستان نماد آبادانی و فراوانی و هم چنین نماد آب بوده است. بز نماد ماه هم هست. نقش این حیوان را، علاوه بر بقایای آثار پیش از تاریخ، برآثار دوران ماد و هخامنشی و حتی مفرغ های هزاره ی اول (ق م) و بالاخره پیشرفته ترین شکل آن روی مهرها و ظروف دوره ی ساسانی می توان مشاهده کرد. در این دوره بز نگهبان ماه در نظر گرفته شده است(صمدی 49:1367).

در متون میخی اطلاعات ارزشمندی درباره ی سنت های خاورمیانه و به خصوص جایگاه نمادین حیوانات دیده می شود. دربین النهرین بز (انکی) خدای آب بوده است (Schmandt-besserat1997) و همچنین میترا را با تصویریک جفت گاو نر و نقش بزکوهی نمایش داده اند.

مسئله اساسی در مورد این نقوش سال یابی آنهاست. از آنجا که هنر صخره ای در اکثر موارد رابطه مستقیمی با زمین و لایه های باستانی آن ندارد (مگر در موارد خاص در غارها و پناه گاه های طبیعی و…) نمی توان سنگ نگاره های فضاهای باز و روی تخته سنگ های طبیعی را به سادگی سالیابی کرد و تنها روشی که تا حدودی به تعیین سن این نقوش کمک می کند، روش مقایسه ای و در نهایت سال یابی نسبی است.
در ابتدا لازم است بگوئیم که هیچ نشانه ای که معرف جدید بودن این آثار باشد تا کنون دیده نشده است . بررسی های مردم شناختی در محل ها هم نشان می دهد که این نقوش را افراد محلی ایجاد نکرده اند و حتی اجداد ساکنان فعلی نیز در ایجاد چنین نقوشی دست نداشته اند(حداقل شش نسل اخیر). از طرف دیگر ابزاری که در ایجاد این نقوش به کارگرفته شده دراکثر موارد ابزار سنگی است. نکته ی دیگری که تعلق این نقوش را به چوپانان محلی منتفی می کند، تکرار شدن ترکیب های شناسایی شده در این آثار و درمجموعه های مناطق دیگر است. تصویر بزکوهی تنها تصویری است که در لقلان روی صخره ها حک شده، در حالی که حیوانات دیگری چون گوزن، گرگ، گاو، اسب، سگ ، خرس و نوعی یوزپلنگ درمنطقه فراوان بوده و هست. نکته ی قابل توجه دیگر نبود تصاویر انسان در مجموعه ی لقلان است. تصاویر اخیر تصاویر در مجموعه های دیگری که در منطقه شناسایی شده نسبتاً فراوان است.(مثلاً سونگون، گغاما، قوبستان و…) در اینجا این سوال مطرح می شود که چرا فقط بزکوهی تصویر شده است؟ به خصوص که اگر قصد خاصی در کارنبوده، خالقان این تصاویر(چوپانان…!) باید تصاویری از حیوانات دیگر را هم در این مجموعه نقش می کردند.1


جهت اطلاعات بیشتر به کتاب : موزه های سنگی هنرهای صخره ای ( سنگ نگاره های ایران) اثرنگارنده مراجعه نمایید.


1 - قسمتی ازمقاله هنر صخره ای در شمال غرب ایران، (سنگ نگاره های هوندرا ، لقلان)- ازمجموعه مقالات همایش بین الملی باستان شناسی ایران ، 1383، : حوزه شمال غرب –(ص 122-111) سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران (پژوهشگاه)، پژوهشکده باستانشناسی

از سنگ نگاره های ایران