۱۳۹۰ آذر ۱۸, جمعه

همه چی دوست... دائی جان وامبری

آرمین (یا آرمینیوس) ومبری با نام هرمان بَمبِرگِر یا بَمبِرگِر آرمین (۱۹ مارس ۱۸۳۲ - ۱۵ سپتامبر ۱۹۱۳) خاور شناس و سیاح زاده مجارستان بود. برخی فامیل اصلی او را وَمبرگِر هم گفته‌اند.
دوران جوانی و مدرسه
وَمبِری در خانواده یهودی فقیری در پادشاهی مجار به دنیا آمد. او تا سن دوازده سالگی به مدرسه روستائی در زادگاه اش می‌رفت، و استعداد قابل توجهی در یادگیری زبان از خود نشان داد.
او که به دلیل یک نارسائی مادر زادی مجبور به استفاده از عصای زیر بغل بود، سرانجام به دلیل شرایط سخت مالی وادار به ترک مدرسه گردید. او پس از آن که آموزش پسر صاحب مسافرخانه دِه را به عهده گرفت، با کمک دوستان اش توانست به آنترجیمنازیوم سواتی یور وارد شود.
در سن ۱۶ سالگی، او به خوبی با زبان‌های مجاری، لاتین، فرانسه، و آلمانی آشنا شده بود. او همچنین به سرعت انگلیسی، زبان‌های اسکاندیناویایی، روسی، صربی و دیگر زبان‌های اسلاو را فرا می‌گرفت.
در سال ۱۸۴۶ او به پِرِس بورگ (براتیسلاوای امروزی) رفت، او سه سال در آن جا ماند. بعدها در وین و بوداپست به تحصیلات خود ادامه داد.
نخستین سفرها
ومبری به طور اخص مجذوب ادبیات و فرهنگ امپراتوری عثمانی شده بود. ومبری در سن بیست سالگی، آن قدر زبان ترکی عثمانی یاد گرفته بود، که او را قادر ساخت به عنوان دستیار بارون ژوزف اووتووس، به قسطنطنیه رفته، و خود را به عنوان آموزگار خصوصی زبان‌های اروپائی جا بیاندازد.
پس از صرف یک سال در قسطنطنیه، در سال ۱۸۵۸ یک دیکشنری ترکی - آلمانی، را در کنار دیگر آثار زبان شناسی منتشر نمود. او همچنین بیست زبان و گویش دیگر که در سرزمین‌های امپراتوری عثمانی صحبت می‌شدند را فرا گرفت.
در بازگشت به بوداپست، به سال ۱۸۶۱، هزار فلورن از آکادمی علوم مجارستان پاداش گرفت، و در پاییز همان سال، در چهره یک درویش سنی، و تحت نام رشید افندی، روانه قسطنطنیه شد.
او از طریق ترابوزان در کنار دریای سیاه، به تهران رفت. در طول راه با گروهی از زائران که از سفر حج باز می‌گشتند، چندین ماه را در شهرهای مرکزی ایران (تبریز، زنجان و قزوین) گذراند.
سپس از طریق اصفهان به شیراز رفت، و در ژوئن سال ۱۸۶۳ به شهر خیوه در آسیای میانه رسید. او که تا این زمان توانسته بود، شخصیت جعلی خود را با نام رشید افندی حفظ نماید، در ملاقات با خان خیوه هم ظاهر خود را نگه داشت.
سپس به همراه گروه هم سفران اش از طریق بخارا به سمرقند رسید. آن جا سوء ظن حاکم را بر انگیخت اما توانست حاکم را قانع نماید و در آخر ملاقات با حاکم را با کوله باری پر از هدایا ترک گفت.
او از طریق هرات، به تهران و از آن جا با گذر از ارز روم و ترابوزان در مارس ۱۸۶۴ دوباره به قسطنطنیه باز گشت.
این نخستین سفر از این دست، توسط یک فرد از اروپای غربی بود.
سپس به لندن رفت که در آن جا به دلیل سفرهای متهورانه و دانش گسترده اش در زمینه زبان شناسی، از او همچون یک ستاره استقبال شد.
همان سال سفرنامه خود تحت عنوان سفرهایی در آسیای مرکزی را منتشر کرد، و در بازگشت از لندن، در سال ۱۸۶۵ به عنوان استاد زبان‌های شرقی در دانشگاه بوداپست منصوب شد و تا زمان باز نشستگی در سال ۱۹۰۵ در آن شغل ماند.
او در بوداپست که آن زمان تحت فرمان امپراتوری اتریش مجار قرار داشت فوت کرد.
ومبری چهار بار تغییر مذهب داد، هم جاسوس دو جانبه بود و هم دلال دو جانبه. او به سلطان عثمانی بسیار نزدیک بود. در سال‌های ۱۹۰۰ - ۱۹۰۱ به تئودور هرتزل وعده داد تا قرار ملاقاتی میان او و سلطان عبدالاحمد دوم، سلطان عثمانی، ترتیب خواهد داد، اما هدف اصلی اش، گرفتن پول از هرتزل بود، و این قرار را ترتیب نداد.
ومبری را به عنوان مبلغ سرسخت سیاست انگلیس در شرق و علیه روسیه می‌شناسند. در سال ۲۰۰۵ آرشیو ملی در شهر ساری انگلستان، دسترسی عموم به پرونده‌ای را آزاد ساخت، که طبق آن ومبری توسط وزارت امور خارجه بریتانیا به عنوان جاسوس استخدام شده بود، تا علیه تلاش‌های روسیه در افزایش نفوذ خود در آسیای میانه و به خطر انداختن مواضع بریتانیا در شبه قاره هند مبارزه نماید.
وامبری و پان‌ترکیسم
اندیشه پان ترکیسم یعنی یکی کردن همه سرزمینهایی که ساکنان آن به یکی از زبانهایی که ریشه آنها به زبانهای آلتایی می‌رسد نخستین بار از سوی آرمینیوس وامبری در دهه ۱۸۶۰ ساخته و مطرح گشت. وامبری رایزن سلطان عثمانی شده بود ولی در نهان برای لرد پالمرستون و دفتر امور خارجه بریتانیا کار می‌کرد. ساختن و مطرح کردن این اندیشه از سوی وامبری و بریتانیا در اصل به منظور ایجاد یک کمربند از آلتائی زبانها در جنوب روسیه بود تا مانعی شود برای گسترش و رخنه روس‌ها به مستعمرات انگلیس درهندوستان.
بعدها یهودیان و صهیونیستهای دیگری کار وامبری را ادامه دادند از آن جمله نویسنده یهودی فرانسوی بنام لئون کاهون که در کتاب خود Introduction al'Histoire de l'Asie, Turcs, et Mongols, de به شکلدهی و تبلیغ پان ترکیسم پرداخت. پس از او به نویسنده یهودی انگلیسی برمیخوریم بنام آرتور ل. دیوید که در کتاب خود کوشید تا به ترکزبان‌ها یک حس برتری نژادی و نژادپرستانه بدهد
منابع
برپایه داده‌هایی در: Pan-Turkism From Irredentism to Cooperation نوشته جیکوب ام. لانداؤ (JACOB M. LANDAU)
ویکی پدیا