خواست تا عیبم کند پرورده ٔ بیگانگان
لاغری بر من گرفت آن کز گدائی فربه است.
سعدی. ///////// لواسی . [ ل َ ] (اِخ ) شهر ویرانی به فیوم و آن شهری باشد بلاشک که بدانجا مسجدی از موسی بن عمران (ع ) است و هم آلتی که بدان چشمه فیوم را یوسف صدیق اندازه کرد. از معجم البلدان