۱۳۸۷ دی ۱۴, شنبه

بیست و هشتم


خواف، مسجد جامع


محل

خواف کنار جاده اصلی تایباد - تربت حیدریه، حدودا" در یکصد و بیست کیلومتری تایباد آرمیده است. نباید این شهر را که در گذشته رودِ خواف نام داشته با ولایت خواف اشتباه گرفت. آن خوافی که بیشتر مقامات دولتی و چهره های دینی قرن پانزدهم خود را بدان منتسب می ساخته اند اشاره به دومی دارد.

نقشه کف
(ش.28.1) جهت قبله روی نقشه کف مشخص شده اما برای تسهیل جهت یابی آن را غرب می گیریم. گردِ صحن ایوانِ بزرگِ جانبِ قبله است و انباری روبروی آن؛ شبستانی در ضلع شمالی و ایوانی ورودی که به طاقگانی در جنوب می رسد. پشت ایوان قبله گنبدخانه ای قد بر افراشته، با شبستانی دیگر در جنوب آن. در جنوب ایوان قبله که به علت نبود دسترسی آنرا روی نقشه مشخص نکرده ام تالاری مستطیل قرار دارد متشکل از فرش اندازی در انتهای شرقی وچهار طاق متقاطع در انتهای غربی که به گنبدخانه ای بزرگ می رسد. چند قسمت این مجتمع- دو شبستان و انبارها- به وضوح جدیدند و به شرح بیشتر آنها نخواهیم پرداخت. هرچند به گفته ساکنان محل هر دو شبستان جایگزین آنهائی شده که در جریان تعمیرات تخریب شده بود.

نقشه نما
الف) درون بنا: مهم ترین ویژگی جالب ایوان ورودی طرح جناقی آجری است که به شکل ابزار خیزابی در دو ضلع جانبی و عقب ایوان تا ارتفاع چهار متر بالا می رود. بالای درگاهِ عقب ایوان کتیبه ای است روی لوحی مرمری که می گوید تجدید بنای مسجد جامع رود خواف به همت سه بانی در جریان برگزاری جشن های دوهزار وپانصدمین سال شاهنشاهی ایران، یعنی در سال 1971 صورت گرفته است. ظاهرا" این تاریخِ تخریب شبستانی است که در بالا یاد شد.
پشت درگاه طاقگانی است به پهنای دو فرش انداز؛ طاق ها به شکل لچکی های گنبدی است که باز هم به شکل ابزار خیزابی چیده شده اند.
جدار درگاه مزین ایوان دو طاقچه نمای سوار بر یکدیگر را نشان می دهد (لوحه 28.1)؛ لبه های فوقانی و شمالی اخیرا" تعمیر شده است. طاق یکی از طاقچه های روی ایوان جنوبی در داخل ایوان شبکه سه کنجی هائی دارد که به گنبدی دوازده ترک می رسد (لوحه 28.3)؛ آثار ابزار خیزابی در گچ هنوز روی یکی از بَرها تشخیص داده می شود. این طاقچه به فرش انداز گنبد دار تالار مستطیل می رسد، در حالیکه در اینجا گنبد تکیه بر شبکه سه کنجی ساده ای دارد که به پایه ای شانزده ترک می رسد (لوحه 28.2). همچنین از شبکه ای سه کنجی در ساخت نیم گنبد عقب ایوان استفاده شده است؛ هرچند این نیم گنبد خامدستانه طراحی و اجرا شده و به وضوح جدید تر است. بی تردید محراب زیر آن امروزی است. اینجا هم قاب بندهای آجری دارای طرح جناغی در اضلاع جانبی ایوان دیده می شود.
گنبدخانه (لوحه28.3) چنان شبیه گنبد خانه مسجد جامع رشخوار است که گوئی کار بنّائی واحد است (شش. 27.2، 28.2). با این همه تفاوت هائی نیز وجود دارد. روی بخش پائینی هر یک ازدیوارها طاقچه هائی تهی وجود دارد با قوسی سه برگی بر فراز بخش پائینی محراب. هیچ کتیبه ای در کار نیست هرچند قاب بند تزئینی ممتد زیر منطقه انتقال احتمالا" برای همین منظور در نظر گرفته شده بوده است. مهم ترین تفاوت ساختاری در منطقه انتقال قرار دارد: در خواف ایوان بالا خانه درست پشت هشت قوس امتداد دارد. به حق بهتر است سه کنج های خواف قوس های کنج نامیده شود. آنچه سه کنج به نظر می رسد صرفا" پوشه ای است به ضخامت یک آجر و این امر به خوبی از دو نور گیر هریک از دو نما که نور خود را از ایوان بالاخانه می گیرد هویداست. این وضع آن اندازه که به نظر می رسد متفاوت از رشخوار نیست که در آن تنها از خشت خام بهر تقویت سه کنجِ سست از پشت استفاده شده است. رگچین جناغی این "سه کنج ها " و گنبد و لوزی های پشت بغلها و درونسوهای قوسهای منطقه انتقال دقیقا" برابر است با آنِ رشخوار. به تازگی کلیه سطوح داخلی گنبدخانه را رنگ آمیزی کرده اند.
ب) بیرون بنا: گنبد وایوان جانب قبله راکاهگل گرفته اند. تعمیرات اخیر گنبد در سطح منطقه انتقال بدان شکل مربعی بخشیده که گوشه های آن را گرد کرده باشند.

مصالح
بهرِ پوشش ایوانِ قبله و ایوان های ورودی و طاقگان کوچک بین آنها از آجرهائی در ابعاد 2/41-4*23*23 استفاده شده است.

اثاث
در ایوان قبله منبر منبت نفیسی قرار دارد. قاب بند تزئینی که پشت بالاترین سکو را تشکیل می دهد بدلی است و اصل آن در موزه آستانه مشهد قرار دارد ودر سه سطر به قلم ثلث نفیس بدین قرار است:
قد اتفق اتمام هذالمنبر الرفیع والکرسی المنیع بمسجد جامع بقریه رود بسعی
صاحب اعظم خواجه مجد الدین خوافی بعمل استاد صدر الدین بن استاد نجم
الدین محمد السجاد فی سنه شهور ثمان و تسمائه هجریه نبویه

دو قاب بند تزئینی کوچکتر در طرفین منبر کتیبه هائی به قلم کوفی چهارگوش دارند؛ یکی چهار محمد است و دیگری شهادة. قاب بندهای تزئینی دیگر نقشمایه های هندسی یا گیاهی دارند؛ جذابیت ویژه از آنِ حاشیه ائی است با نقشمایه های سه پر در میان برجستگی های خار مانند (لوحه 28.4). استفاده از لبه اندازی های عمیق باعث شده این حاشیه ها حالت طبیعی شگرفی پیدا کنند: نه چندان به دور از خار بن های نسترن. در این قاب بندهای تزئینی حاشیه ها میخ های چوبی به کار رفته با کله هائی 12-10 میلیمتری.
اما این مجد الدینِ کتیبه کیست؟ تنها احتمالِ نامدار پورِ غیاث الدین پیر احمد خوافی است که مدتی در خدمت دیوانِ ابو سعید و میرزا محمد سلطان بود و در 2-1471/876 به وزارت حسین بایقرا رسید و تا از نظر افتادن در 1490 م. و گریز از هرات در 1492م. نیابت او را هم داشت. خواند میر راست که در راه مکه در 1498/899 رخت بر کشید. البته این گفته دردسر ساز است زیرا تاریخ منبر 908 است، یعنی نه سال پس ازمرگِ این بزرگ. نشانه خلط این تاریخ از دستور الوزرای همو به دست می آید که در آن سالمرگ مجد الدین را هم عبارتِ حبیب السیر آورده جز اینکه جای اعداد سالمرگ را خالی گذاشته است. اهداء منبری کوچک با هر درجه از نفاست به مسجدِ دهی در ولایت زادگاه حرکتی است که از وزیرِبزرگِ دیروز و به زیر آمده ی امروز انتظار می رود.

تاریخ
از روی تزئینات ایوان ورودی، تالار مستطیل و طاقگان پشت آن می توان آنها را همعصر ایوان جانب قبله دانست. اما هم محور نبودن چشمگیرایوانِ قبله با گنبدخانه گویای دوره هائی متفاوت است.
در بالا گفتیم که به احتمال قریب به یقین گنبد خانه های رشخوار (5-1454/859) و خواف کار یک نفر است. با این حال دو نکته در خواف گویای آن است که استاد کار در طراحی اثر آزادی عمل بیشتری داشته است:
الف) تنوع بیشتر که با استفاده از طاقچه نما روی بخش پائینی نماها ایجاد شده است.
ب) پس نشستگی انتهای سه کنج پشت گوشه منطقه پائینی وپرهیز از پیشکردگی خامدستانه رشخوار.
این گواهی است بر اینکه گنبد خانه خواف اندکی پس از گنبد خانه رشخوار، یعنی حدود 1465م. ساخته شده است.
ایوان های ورودی و جانبِ قبله، هردو، طرح های جناغی آجری دارند که در ایوان و گنبد خانه رشخوار نیز دیده می شود. این ها نیز به نوبه خود گرته های بناهای سلجوقی منطقه چون گنبد خانه سنگان بالا یا مسجد جامع سنگان پائین اند که در آنجا در روی طاق ایوان قبله به کار رفته که بخش بالائی آن را همچون خواف اندود گچ کشیده اند. اما طاق شبکه سه کنجی یک از طاقچه های ایوان قبله بی تردید قرن پانزدهمی است و استفاده از آن در یکی از نمونه های برجسته معماری تیموری در همان نزدیکی، مدرسه خرگرد، نا بجا نیست. با این همه تمامی این قرائن آنقدر نیست که که اجازه دهد طیف زمانی را به کمتر از نیم قرن کاهش دهیم که حد بالائی آن را تاریخ ساخت منبر (3-1502/908) تشکیل می دهد.

تاریخ ترجمه

یکشنبه پانزدهم دیماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت.


پی نوشت ها

1- به گفته حافظ ابرو قصبه های اصلی خوافِ قرن پانزدهم از این قرار بود: جرد، زوزن وسلامه. آ نچه امروزه خواف نامند در آن زمان و حتی اوائل قرن حاضر نیز رود شناخته می شد. نگ. J. Aubin, “ Un santon quhistani,” p. 191,n. 1 : جغرافیای حافظ ابرو، به سعی کراولسکی، ص. 37؛ آدامک، مشهد، ص. 309.
2- سپاس از لیزا گلمبک بابت ارائه عکس و شرح این تالار.
3- بسنجید با اُکین، تایباد، ش. 9.
4- س. صمدی، راهنما، صص. 4-33، ش. 11 ص. 35، به غلط به "رود جام" نسبت داده شده است. نظر به کمیابی کتاب متن کامل کتیبه را آورده ام. صمدی " الخوافی" را انداخته است.
5- بارتولد، میر علیشیر، ص. 39.
6- تاریخ حبیب السیر، چهارم، ص. 198؛ بارتولد، همان، ص. 55
7- ص. 177.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


کتابشناسی

O’Kane, “Timurid Stucco,” p. 73, Pl. IVd.
Golombk, “Palace,” p. 40.

هیچ نظری موجود نیست: