۱۳۹۴ مرداد ۲۸, چهارشنبه

سر خوانی سینه خانی و حنجره خوانی و نهایتش بولدوزر یا جاده صاف کن، آرزوست

شیدا و مسعود جاهد از مشکلات موسیقی بانوان می‌گویند

دوست دارم بولدوزر هنر باشم! /شعر ما درجا زده که موسیقی هم متحول نمی‌شود

   
شیدا و مسعود جاهد یکی از زوج‌های موفق در عرصه موسیقی ایران به شمار می‌آیند. این دو گروهی به نام ˝کرشمه˝ را بنیان گذاشتند و در زمینه انتشار چندین آلبوم و اجرای کنسرت‌های متعدد باهم همکاری داشتند.
۱۳۹۳ يکشنبه ۲۵ خرداد ساعت 09:53 
به گزارش سرویس موسیقی هنرآنلاین// شیدا و مسعود جاهد یکی از زوج‌های موفق در عرصه موسیقی ایران به شمار می‌آیند. این دو گروهی به نام "کرشمه" را بنیان گذاشتند و در زمینه انتشار چندین آلبوم و اجرای کنسرت های متعدد باهم همکاری داشتند. نام مسعود جاهد با ساز نی پیوند خورده است. او نوازندگی نی را در جوانی بعد از گذراندن خدمت سربازی آغاز کرد. علی کیانی‌نژاد استاد او در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و نقطه آغاز آموزش آکادمیک جاهد در زمینه نوازندگی نی بود. او نخستین آلبوم بی کلامش را به نام "مهرگان" با همکاری بابک شهرکی منتشر کرد.
مسعود جاهد آلبوم‌های متعددی در زمینه تکنوازی نی منتشر کرده که از آن میان می‌توان به "تصنیف و نی"، "ترانه و نی"، "عارف و نی" اشاره کرد. شیدا جاهدیان همسر مسعود جاهد و خواننده موسیقی سنتی است. او دوره‌های آواز را نزد اساتیدی چون احمد ابراهیمی، صدیق تعریف و محمدرضا شجریان گذرانده و سپس با همراهی همسرش "گروه موسیقی کرشمه" را تشکیل داده است. 5 آلبوم همخوانی با آهنگسازی مسعود جاهد محصول همکاری مشترک این زوج هنرمند است. "شیدا"، "در فکر تو بودم"، خسته‌ام از این کویر"، "پنجره باز می‌شود" و "کوچه های بی‌نشان" نام این آلبوم هاست.
جاهدها اولین کنسرت همخوانی با مخاطبان مختلط را سال 80 در تالار وحدت با حضور نوازندگان برجسته به روی صحنه بردند. این زوج که هردو زاده خطه مازندران هستند و طی سال‌های اخیر نیز سرزمین سبز زادگاه‌شان را برای زندگی برگزیدند، این روزها در تهران خود را برای اجرای کنسرتی در قالب جشنواره موسیقی بانوان آماده می‌کنند. ما نیز این فرصت را غنیمت شمردیم و آن‌ها را به گفت و گویی دوستانه پیرامون جشنواره موسیقی بانوان، معضلات این عرصه و فعالیت‌های اخیرشان در گروه "کرشمه" دعوت کردیم. آنچه می‌خوانید ماحصل گفت و گوی خبرنگارهنرآنلاین با مسعود و شیدا جاهد است:
به عنوان اولین پرسش بفرمایید ، تعریف شما از موسیقی خوب چیست؟
شیدا: هنر جزوی از ذات انسان است. هنر باید بتواند درون انسان را به وجد و شعف بیاورد، تا شخص زندگی را خوب ببیند و باعث تعالی روح شود. هنری که در آن شرف و معرفت و وجدان وجود داشته باشد و هنرمند بتواند این مفاهیم را به مخاطب منتقل کند ارزش والایی دارد. به نظرم موسیقی‌ای ارزشمند است که به شنونده انرژی مثبت بدهد و از خمودگی و کسالت زندگی روزمره دورش کند.
در عرصه موسیقی بانوان، کدام آثار و چه هنرمندانی را واجد این مولفه‎‌ها می‌دانید؟
شیدا: چنین موسیقی‌ای خیلی کم یافت می‌شود. در موسیقی بانوان، تعداد خانم‌هایی که بتوانند کار خوب ارائه بدهند به علت کمبود آهنگساز کم است و آثاری که در این بخش تولید می‌شوند چندان چشمگیر نیستند. البته این موضوع در موسیقی آقایان هم صادق است. هنوز در دوره ما خیلی ها چسبیده‌اند به شعرهای مولانایی. نمی‌دانم اگر مولانا نبود، چه اتفاقی برای موسیقی ما می افتاد.
مسعود: اشعار ما عرفان زده‌اند و این موضوع بلای جان موسیقی ما شده است. عده‌ای آمدند بعضی اشعار مولانا را که به سبک و سیاق آن موسیقی نمی‌خورد وارد موسیقی کردند.
یعنی مشکل موسیقی را در کلام می‌بینید؟
مسعود: وزن شعر مولانایی تاثیر زیادی بر موسیقی ما دارد. شما وقتی اوزان شعری ترانه‌های دوران قاجار را نگاه می‌کنید، می‌بینید قالب‌ها می‌شکند و اشعار کوتاه و بلند می‌شود و سوژه‌ها و مفاهیم فرق می‌کنند. محال است در دوره‌ای شعر درجا بزند و موسیقی متحول شود. تحولات موسیقی به موازات تحولات شعر رخ می‌دهد. موسیقی ما داخل چرخه‌ای دور می‌زند و ترانه‌سرایی ما دچار رخوت است.
شیدا: عرصه موسیقی شوره‌زار شده. دیگر شاعر و ترانه‌سرایی وجود ندارد و در نتیجه، مشکاتیانی هم نیست، تجویدی کجا رفته؟ متاسفانه این روزها خواننده‌های متعددی با صداهای مشابه و غیرموسیقایی وارد گود شدند.
صدای خواننده‌ها دقیقا چه مشکلی دارد؟
شیدا: صدای استاد بنان و شجریان تنالیته‌ای قوی داشت. از درون بیرون می‌آمد. صدا از درون می‌آمد به سر و از سر می‌آمد بیرون. ولی امروز در موسیقی سنتی و دستگاهی ما صداها شخصیت ندارد و شما نمی‌توانید تشخیص دهید این صدا متعلق به کدام کاراکتر است. خواننده‌ها سرخوان نیستند. از سینه و هنجره می‌خوانند.
سرخوانی دقیقا به چه معناست؟
شیدا: 
سرخوانی یعنی خواننده هوا را می‌گیرد و به بالای دیافراگم می‌دهد، وقتی صدا را به تارهای صوتی برمی‌گرداند، باید صدا مستقیم به کاسه سر برود، از هفت نقطه در سر و صورت او بیرون بزند و در نهایت از دهان بیان شود. سرخوانی موهبتی است که اغلب خواننده‌ها ندارند و فقط ادایش را درمی‌آورند. این‌ها از سینه و هنجره و دهان می‌خوانند؛ با صدایی نازک بین صدای مرد و زن. البته کسانی که موهبت سرخوانی را ندارند با پیگیری آموزش‌های درست می‌توانند تا حدی شیوه بیان آن را یاد بگیرند.
 آیا شما دارید از جنس صدا و آموزش خواننده‌ها انتقاد می‌کنید؟
شیدا: بله. اگر خدا موهبت سرخوانی را به آنها نداده لااقل می‌توانستند نحوه بیان آن را یاد بگیرید. مشکل دیگری که خواننده‌های ما دارند این است که با حزن می‌خوانند اما حزن در اندرون‌شان وجود ندارد. غم درون ندارند و سطحی و توام با ادا و اصول می‌خوانند.
مسعود: این کلا مشکل موسیقی معاصر ماست. در زمینه نوازندگی هم همین موضوع صدق می‌کند.
شیدا: به خواننده‌های قدیم نگاه کنید؛ ببینید "تاج" چطور صدایش را از سر بیرون می‌داد، قمر الملوک وزیری یا اقبال آذر چگونه می‌خواندند. از دل برمی‌آمد و بر دل می‌نشست. امروز ولی نه غم و نه شادی‌شان از دل‌شان نمی‌آید، بنابراین کارها خنثی است. در واقع با ملودی و سازبندی بازی می‌کنند.
مسعود: به نظرم بیشتر فراز و فرود اصوات هستند. عبدالوهاب شهیدی دو دانگ صدا داشت. بنان یک دانگ صدا داشت ولی وقتی می‌خواند صدایش به دل می‌نشست. اوج و فرود صدای‌شان در یک گام بود. اما خواننده‌ها امروز صدایشان را ده گام بالا و پایین می‌برند. فکر نمی‌کنم خواننده‌های جدید آثار گذشتگان را شنیده باشد و با شیوه قدما آشنایی داشته باشند. اغلب در حد کاریکاتوری از استاد شجریان عمل می‌کنند. کسی که با ملودی و موسیقی و شیوه خواندن آوازهای قدیمی آشنایی ندارد و پیشکسوت را نمی شناسد، نمی تواند خواننده باشد. چون درون آن موسیقی زندگی نمی کند.
اما بسیاری از این خواننده‌ها نزد اساتید بزرگ آموزش آواز دیده‌اند.
شیدا: به نظر من خود آن اساتید هم بلد نیستند.
این ایام بحث جشنواره موسیقی بانوان داغ است. نظر شما درباره برگزاری این جشنواره چیست؟
مسعود: آقای همت پور و خانم فاطمی زحمت کشیدند و این کار را شروع کرند. این شایسته تقدیر است و بهتر است در شروع کار دنبال ضعف‌ها نگردیم و حمایت‌شان کنیم تا کار پا بگیرد..
شیدا: من هم با خودم گفتم حالا که رییس جمهور، وزیر ارشاد، معاون هنری و پیروز ارجمند دارند زحمت می‌کشند، اگر قدمی باشد که بشود کمک کرد این جریان ادامه پیدا کند و بانوان حضور داشته باشند، چرا که من نباشم. چرا  من از نظر اقتصادی از خودم گذشت نکنم.
یکی از اشکالاتی که به جشنواره گرفتند عدم حضور برخی چهره‌ها یا گروه‌های شاخص موسیقی بانوان در این جشنواره است. کسانی مثل هنگامه اخوان، ملیحه سعیدی، پری زنگنه و ... علت شرکت نکردن این گروه‌ها را در چه می‌بینید؟
شیدا: حتما در  نشست خبری این جشنواره به شما گفتند که از همه این اشخاص برای شرکت در جشنواره دعوت شده و به هر دلیل خودشان نخواستند شرکت کنند. بعضی‌ها مشکلاتی داشتند که نمی‌توانستند با زمان‌بندی جشنواه وفق پیدا کنند و بعضی‌ها هم به خاطر مسائل دیگری همچون مشکلات اقتصادی شرکت نکردند. الان نوازنده نمی‌آید مجانی برای شما ساز بزند. باید دستمزد نوازنده را تمام و کمال پرداخت کنید. به اضافه هزینه‌های دیگری مثل لباس و مکان تمرین و ... همه اینها باعث می‌شود برگزاری یک کنسرت نه تنها به صرفه نباشد، حتی شما متضرر هم می‌شوید.
صحبت از نوازنده ها شد؛ در زمینه تامین نوازنده خانم برای کنسرت‌های ویژه بانوان، به جز مسئله هزینه‌ها، با چه محدودیت‌هایی مواجه هستید؟
شیدا: در زمینه تامین نوازنده ما همیشه دست‌مان بسته است؛ چون علاوه بر اینکه گزینه‌های‌مان برای انتخاب نوازنده محدود است، عموما کم داریم نوازنده‌های خانمی که دارای مهارت کامل باشند.
یعنی می‌فرمایید ما نوازنده حرفه‌ای خانم کم داریم؟
شیدا: بله، بسیاری از خانم‌های نوازنده شاید در طول سال فقط یکی، دوبار اجرا داشته باشند، بنابراین کمتر کار می‌کنند و مهارت‌شان هم کمی پایین‌تر قرار می‌گیرد. در نتیجه به نظر من تعداد آقایانی که حرفه‌ای ساز می‌زنند خیلی بیشتر از خانم‌هاست. همچنین تقسیم شدن نوازنده‌ها بین سبک‌های مختلف موسیقی انتخاب ما را محدودتر می‌کند.
مسعود: واژه حرفه‌ای به نظر من در دو معنی متفاوت می‌تواند به کار برود. گاهی منظور از حرفه‌ای بودن، شغل و حرفه شخص است. خب بسیاری از خانم‌ها شغل‌شان نوازندگی است. فارغ‌التحصیل هنرستان یا دانشگاه موسیقی هستند و حرفه‌شان فقط موسیقی است و واژه حرفه‌ای برایشان اطلاق می‌شود. اما به لحاظ سطح تکنیک و تبحری که باید در این زمینه داشته باشند، متاسفانه دچار ضعف هستند.
ریشه این ضعف را در چه می‌بینید؟
شیدا: چون آقایان تمام هم و غم‌شان سازشان و کارشان است؛ ولی خانم‌ها علاوه بر کار، بخش اعظم تمرکزشان را روی خانواده می‌گذارندکه این به نظر من برمی‌گردد به ماهیت وجود زن. به لحاظ علمی هم ثابت شده که خانم‌ها تمرکزشان در چند حوزه تقسیم می‌شود ولی مردان روی یک موضوع تمرکز می‌کنند. علاوه بر این، یک خانم نمی‌تواند در خیلی از جمع‌ها و مکان‌ها حضور داشته باشد و در این زمینه با محدودیت‌هایی مواجه است؛ خصوصا در جامعه ما. خانمی که موسیقی کار می‌کند، تا حدی ناچار است یا ترجیح می‌دهد با خانم‌ها به لحاظ سطح حرفه‌ای قابل قبول، کار کند. نتیجه اینکه، چون تعداد نوازنده خانم کم است، گذشتی درخصوص دستمزد نوازنده وجود ندارد. اینکه نمی‌توانید انتظار داشته باشید مثلا برای اجرا در جشنواره دستمزد کمتری بگیرند.
شرکت در جشنواره به لحاظ مالی به صرفه نیست؟
مسعود: مبلغی که برای قرارداد جشنواره تعیین شده درحدی است که فقط برای دستمزد نوازنده‌ها کفایت می‌کند.
شیدا: تا جایی که ما حتی برای هزینه‌های این هفته اعم از خوراک و لباس و ... اغلب باید از جیب خودمان هزینه کنیم. مبلغ قرارداد اجرا در جشنواره همین جا در تهران هزینه می‌شود و من موقع برگشت به رویان باید پول بنزینم را از جیب خودم بگذارم. البته گفتم وقتی همه دارند از یک رویداد حمایت می‌کنند؛ من هم به حمایت آن برخواهم خواست.
آیا در کنسرت های اختصاصی خودتان هم وضع به همین منوال است؟
مسعود: تقریبا همین است. آنجا هم چیزی عاید ما نمی‌شود. فقط هزینه نوازنده‌ها را پوشش می‌دهد.
شیدا: انتظار من بعد از 12 سال ممنوعیت کار کشیدن این بود که شرایط دگرگون شده باشد. ما از سال 76 که اولین آلبوم همخوانی‌مان را منتشر کردیم تا به امروز بابت هر آلبومی که بیرون دادیم مدتی ممنوعیت کار داشتیم.  آخرین مورد هم سال 88 بود که خیلی طولانی شد و بیشتر از 4 سال طول کشید.
مسعود: آلبوم اول همخوانی ما "شیدا" نام داشت که سال 76 به بازار آمد و کار بعدی که یک سال بعد منتشر شد "از کوچه‌های بی‌نشان" بود و شروع مشکلات ما هم از همان موقع بود. آلبوم بعدی "در فکر تو بودم" نام داشت که بازخوانی کارهای علی اکبرخان شیدا بود. آن زمان آقای مرادخانی رییس دفتر موسیقی بودند. ایشان به من گفتند که آلبوم شما دچار مشکل قانونی شده و هر هفته در دادگاه مخصوص آثار هنری به پرونده‌اش رسیدگی می‌شود.
یعنی شروع و ممنوعیت کارتان توامان بود؟
شیدا: آمدن آقای خاتمی نقطه گشایش کار ما بود. تا پیش از آن ما حتی تمرینات‌مان هم در پستوی خانه بود. من 10 سال نزد اساتید مختلف شاگردی کردم. 2 سال پیش استاد ابراهیمی، 4 سال پیش استاد صدیق تعریف و حدود 4 سال هم پیش استاد شجریان. وقتی پیش استاد تعریف آموزش می‌دیدم ما 18-19 نفر خانم بودیم که در محدوده بم‌ترین صدا تمرین می‌کردیم؛ چون اگر صدای‌مان بیرون می‌رفت همسایه‌ها ما را تهدید می‌کردند. یادم هست استاد شجریان به من توصیه می‌کرد برای تمرین بروم داخل کمد منزل. من آن زمان‌ها توی ماشین درحال رانندگی تمرین آواز می‌کردم. ما دردهایمان را کشیده بودیم و با آمدن خاتمی فضا برای‌مان باز شد. ما تعدادی از خانم‌هایی که در زمینه موسیقی فعالیت می‌کردیم از ساعت 7 صبح می‌رفتیم وزات ارشاد پشت در دفتر آقای مرادخانی منتظر می‌نشستیم تا شاید ایشان موقع رد شدن از آنجا به ما بگویند شما اجازه دارید کار کنید.
درخواست مجوز اجرا داشتید؟
شیدا: بله، بالاخره سال 76 اولین مجوز برگزاری کنسرت‌مان را گرفتیم.
مسعود: یعنی همان روز اجرا موفق شدیم مجوز را بگیریم. بدون هیچگونه تبلیغات برای کنسرت. این کنسرت در ساختمان اسکان، نبش خیابان میرداماد برگزار شد و ما تا آخرین لحظات پشت در اتاق آقای مرادخانی بودیم. پیش از این زمان اجرای هنرمندانی مثل خانم هنگامه اخوان برگزار می شد، ولی کاملا غیر رسمی و زیرزمینی بود.
شیدا: بعد از روی کار آمدن خاتمی ما در چند دوره جشنواره موسیقی فجر و جشنواره گل یاس که ویژه بانوان بود شرکت کردیم. آخرینش سال گذشته جشنواره فجر بود.
و علت ممنوع الکاری آخرتان چه بود؟
شیدا: همانطور که گفتم، از سال 76 با هر آلبومی که منتشر کردیم مدتی دچار ممنوعیت می‌شدیم؛ اینکه چرا صدای خانم واضح‌تر است و ... تا اینکه آلبوم "خسته‌ام از این کویر" در سال 88 در دوره دوم آقای احمدی‌نژاد بیرون آمد و ما 4 سال دچار وقفه ممنوعیت کاری شدیم. بعد از آن آلبوم، سه آلبوم دیگر به نام های "سرخوشان"، "زلف" و "مجنون" در همان سال ضبط کردیم اما در ارشاد ماند. الان 6-7 ماه است که بعد از روی کار آمدن دولت آقای روحانی این مشکلات برطرف شد و به حمدالله توانستیم مجوز بگیریم.
آیا طی این سال ها کنسرت خارج کشور هم داشتید؟
مسعود: خیر. نه کنسرت خارج داشتیم نه با جایی مصاحبه کردیم. خیلی رعایت کردیم، خودسانسوری تا از هیچ خط قرمزی عبور نکنیم. اتفاقا گروه‌های جوان‌تری بودند که رعایت نکردند و الان هم اینجا مشغول کار هستند، این باعث می‌شود به این فکر بیفتیم که شاید ما اشتباه کردیم.
شیدا: اینجا خیلی‌ها از ما ایراد گرفتند که شما که جوان بودید و استعداد داشتید چرا ایران ماندید. آن طرفی‌ها هم از ما ایراد می‌گرفتند که چرا تن به هم‌خوانی دادید. خیلی‌ها به خاطر همین هم‌خوانی ما را بایکوت کردند و آلبوم اول ما "شیدا" فروش نکرد چون اولین قدم ما بود و میزان هم‌خوانی در آن بالا بود.
با این حساب، از وضعیت‌ الان راضی هستید؟
شیدا: خدا را شکر. هرچه این فضا برای ما بانوان باز شود، ما بیشتر انرژی می‌گیریم. احساس می‌کنیم که هستیم. و خانم‌ها هر قدمی که برایشان برداشته شود، حق‌شان است. یادم هست آقای مرادخانی به من می‌گفت: چرا این همه تلاش می‌کنی مگر قرار است چه چیزی گیرتان بیاید؟ نهایتا اینکه شما یک جاده صاف کن، می‌شوید.
مسعود: البته به نظرم آدم بولدوزر باشد، بهتر از این است که هیچ نباشد.
شیدا: من هم دوست دارم بولدوزر هنر باشم!