مستی قدرت، قدرت فهم و ادراکشان را کر و کور کرد
آفتاب :آفتاب: عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس با انتقاد شدید از امنیتی کردن فضای کشور، کنار گذاشتن نخبگان به بهانه سکولار بودن و تحویل گلوگاههای اقتصادی مهم به افراد خاص، به انزوا کشیدن ملت ایران در عرصههای بینالمللی، گفت: برای تحقق عدالت باید نخست فضای باز سیاسی ایجاد شود و سنگینی فشار و تهدید را از دوش احزاب و جامعه علمی منتقد برداشته، مجال نشر را به ایده و نظر مخالف خود در مطبوعات و رسانهها بدهیم.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، متن کامل نطق میان دستور سیروس سازدار، نماینده اصلاحطلب مردم مرند و جلفا در مجلس شورای اسلامی بدین شرح است:
سلام و درود میفرستم به روان پاک بنیان گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی امام خمینی(ره) و آرزوی سلامتی و طول عمر باعزت برای رهبر معظم انقلاب اسلامی و دلسوزان نظام اسلامی ایران.
در بزرگترین بزنگاه جمهوری اسلامی در سی سال گذشته قرار داریم. قرار بود پایبند قانون و مقررات باشیم و كشور را بر اساس قانون كه اجماع عمومی است به پیش ببریم.
در 5 سال گذشته آنچه به عنوان میثاق عمومی و چراغ راه آینده بود به هیچ انگاشته و برنامه چهارم توسعه را كه حاصل كار كارشناسی با هزاران ساعت كار مفید بود عملاً كنار گذاشتهایم.
بر اساس سند چشمانداز 20 ساله قرار بود در جایگاه مشخص و تعریف شده باشیم. نه تنها به این سمت حركت نكردیم بلكه از نقطهای كه ایستاده بودیم نیز دور شدیم.
پاسخگو و مسئول اوضاع پیش آمده كیست؟ آیا مجلس به عنوان قوه نظارتی به وظیفه خود عمل كرده است؟ مسئولیت ما و دیگر افراد مسئول چیست؟
در یک نگاه ساده بیآنكه زحمت موشكافیهای محققانه به خود بدهیم، تنها با لمس واقعیت زندگی در صف مترو یا در داخل یک تاكسی و یا ایستادن در صف نانوائی و سایر فضاهای عمومی دیگر یک مسأله بهعنوان مخرج مشترک همه محیطهای اجتماعی، به عنوان عمدهترین مسأله مردم به شكل آزاردهندهای نمایان میشود؛ كاهش روزافزون نشاط عمومی، امید به زندگی، احساس رضایت و افزایش یأس و ناامیدی و شكایت از وضع موجود. و در نتیجه بروز آسیبهای اجتماعی و ایجاد وسیع تبعات آن و حركت آن به طور وحشتناكی در یک مسیر صعودی، اما در برابر این وضع اسفبار چه كسی مسئول است؟
با صدای بلند باید تكرار كنم تا مگر كسانی كه مستی قدرت، آستانه تحریک شنوایی و بینایی و قدرت فهم و ادراكشان را كر و كور كرده و مصداق بارز «ختم اللّه علی قلوبهم» شدهاند نیز شاید بشنوند؛ چه كسی مسئول است؟ در برابر سفرههای فقرزده مردم، چهرههای افسرده مردم، یأس وحشتناكی كه چون خورهای جامعه را از درون میپوساند، گسترش سرطانی اعتیاد، زوال اخلاق و ترویج دروغ و نیرنگ و ریا و بی اعتمادی، آخرین بیراهههای است كه بازگشتی ندارد، چه، اعتماد آخرین و اصلی و مهمترین پلی است كه میتواند آسیب ببیند، زیرا درخت بیاعتمادی، میوه بی اعتنایی و عدم احساس تعلق را بار میدهد و اگر روزی افراد یك جامعه، مخصوصاً جامعه علمی، معلمان، دانشجویان و جوانان و البته كارگران دچار بیاعتمادی و بیاعتنایی و بیتعلقی نسبت به نظام ارزشی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی آن جامعه شوند، آن جامعه توان دفاعیاش را در برابر كمترین تهدیدها از دست میدهد حتی اگر پیشرفتهترین سلاحهای نظامی را داشته باشد.
واقعاً چه كسی مسئول است؟ آنانكه علیرغم شعارهایشان به سفرههای مردم بیاعتنا هستند، نخست با طرد نخبگان از عرصه تصمیم گیریهای مهم اقتصادی و اتخاذ تصمیمهای اقتصادی نامطمئن در فضاهای پرتنش سیاسی و كور كردن و تنشزایی در عرصه بینالمللی با به زبان آوردن جملات نسجیده، غیرعلمی و دور از عقلانیت دیپلماتیک و به انزوا كشاندن ملت بزرگ ایران در عرصه جهانی و سرازیر كردن سیل تحریمهای اقتصادی و سوزاندن فرصتهای سرمایهگذاری و بسترهای اشتغال آفرینی با ساختن تصویری امنیتی از فضای كشور و تحویل گلوگاههای اقتصادی كشور به افراد خاص و اختصاصیسازی به نام خصوصی سازی و انتصاب بیحد و حصر افراد خاص با روحیات امنیتی در مدیریت خرد و كلان كشور و اقدامات غیرقانونی و غیرعقلانی بیشمار دیگر گرد فقر را به سفره زندگی مردم میپاشند و سپس نان خود مردم را به خود آنان به نام سهم عدالت قرض میدهند و با توپخانه تبلیغاتی تکگو و بیرقیب رسانه به اصطلاح ملی با لحنی اربابانه خود را ولینعمت مردم میشمارند.
آری آنان مسئول هستند و هر آنكه در هر مقامی در برابر اینها سكوت اختیار میكنند علیالخصوص نمایندگان مردم كه گاه فراموش میكنند فرموده امام راحلمان را كه «مجلس عصاره فضایل ملت است» و «مجلس در رأس امور است».
روی سخنم با مسئولان اجرائی مملكت است. جامعهای نمیتواند دغدغه پیشرفت و توسعه را داشته باشد اما مغزهای علمی جامعه را با سوء ظنها و تمامیت طلبیهای جناحی و توهمهای ایدئولوژیك و با اسم بازنشستگی از دانشگاه اخراج و از عرصه تصمیمگیری كنار بگذارد. دانشگاهیان ما روزی نیست كه از سوی صاحبان قدرت تهدید نشوند و در معرض اتهامات پوچ و نامربوطی مثل لیبرال، سكولار و غیره و غیره نباشند.
امروز بداهت این اصل مورد تردید هیچ انسان بیغرضی در جهان نیست كه قلب تپنده پیشرفت و توسعه همه جانبه در هر جامعه دانشگاه است، دانشگاهی كه زنجیره غرضهای سیاسی، دعواهای جناحی و توهمات پوچ و علمستیز ایدئولوژیك را به پای خود نبینند.
آقایانی كه فلسفه خواندهاید به جای من شما از وزیر علوم بپرسید: سكولار یا دیندار بودن یک استاد دانشگاه را به چه معیاری سنجیدهاید؟ غیر از آنكه در زندگی خصوصی آنها تجسس كنیم. البته معیار نادرست و ضد منطق «هر كه با ما نیست، منتقد ماست، پس سكولار است»، نیز اخیراً چراغ راه و مبنای حركت شده است.
آیا این خلاف منطق جذب حداكثری نظام اسلامی نیست؟ مگر بزرگان ما بر آزادی بیان حتی برای گروههای غیر اسلامی تأكید نمیكردند؟ چه شده است كه امروز به بیت شریف امام (ره) نیز رحم نمی كنیم.
و كلام آخر از مغالطههای غرض آلود روزگار ما ایجاد تقابل تبلیغاتی بین دو حق و ارزش انسانی، یعنی «آزادی و عدالت» است.
شعار انقلاب اسلامی مگر «استقلال» «آزادی» «جمهوری اسلامی» نبود؟ آیا در این شعار، اعتقادی به عدالت نبوده است؟ پاسخ من اینست: هر زمان و در هر جامعه ای اگر انسان مجبور به انتخاب یكی از دو حق آزادی یا عدالت! شود با صدای بلند میگویم آن لحظه لحظه شوم است زیرا آن انتخاب فریبی بیش نیست در جهت منافع حاكمان، بدون وجود فضای آزاد، نقد و آزادی پس از بیان، همانكه شما آزادی حداكثری مینامید، سرابی بیش نیست و نیز در فضای نابرابر، آزادی برای بالاترهاست.
برای تحقق عدالت باید نخست فضای باز سیاسی ایجاد شود و سنگینی فشار و تهدید را از دوش احزاب و جامعه علمی منتقد برداشته، مجال نشر را به ایده و نظر مخالف خود در مطبوعات و رسانهها بدهیم. رسانه ملی باید به رسالت اصلیاش كه انعكاس دیدگاههای همه جریانهای فكری جامعه است عمل كند، نه آنكه در سیاستهای داخلی افراط گرایی را ترویج داده و هركس را كه دلسوز مملكت و نظام بوده و در گذرگاههای خطیر امتحان پس داده است را با انواع انگها و تهمتها كنار زده و سیاست حذف رقیب را در دستور كار قرار دهد و با زدن اتهاماتی سخیف به شخصیتهای تأثیر گذار در سی سال گذشته این فرهنگ شوم را رواج دهد.
بهعنوان یک سرباز انقلاب و نظام جمهوری اسلامی كه بهترین سالهای عمرم را فدای این انقلاب كردهام هشدار میدهم آخرین فرصتها را برای بازسازی و جلب اعتماد مردم از بین نبریم و دست دوستان نظام و یاران واقعی امام و انقلاب را نبندیم كه اگر چنین شود دست كسانی را باز گذاشتهایم كه كوچكترین تعلق و تعهدی به انقلاب ندارند و تیشه به ریشه مملكت و نظام میزنند خوف آن دارم از مراكزی كه وظیفه تزریق علم و تقوا و بزرگواری به جامعه هستند با تحت تاثیر قرار گرفتن از مراكز قدرت و ثروت از انجام وظیفه خود بازمانده در صورتی كه جامعه ما نیازمند افرادی است كه علم را توأم با تقوا، بزرگی را همراه با بزرگواری و عزت نفس را همراه با بزرگ منشی و گذشت را بدور از انتقام پیشه خود قرار دهند.
خدا را شاهد میگیرم در این موقعیت حساس آنچه وظیفه دارم و حق نمایندگی ملت ایجاب میكرد را بیان كردم، تو خواه پند گیر خواه ملال.
والسلام علیكم و رحمه الله
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، متن کامل نطق میان دستور سیروس سازدار، نماینده اصلاحطلب مردم مرند و جلفا در مجلس شورای اسلامی بدین شرح است:
سلام و درود میفرستم به روان پاک بنیان گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی امام خمینی(ره) و آرزوی سلامتی و طول عمر باعزت برای رهبر معظم انقلاب اسلامی و دلسوزان نظام اسلامی ایران.
در بزرگترین بزنگاه جمهوری اسلامی در سی سال گذشته قرار داریم. قرار بود پایبند قانون و مقررات باشیم و كشور را بر اساس قانون كه اجماع عمومی است به پیش ببریم.
در 5 سال گذشته آنچه به عنوان میثاق عمومی و چراغ راه آینده بود به هیچ انگاشته و برنامه چهارم توسعه را كه حاصل كار كارشناسی با هزاران ساعت كار مفید بود عملاً كنار گذاشتهایم.
بر اساس سند چشمانداز 20 ساله قرار بود در جایگاه مشخص و تعریف شده باشیم. نه تنها به این سمت حركت نكردیم بلكه از نقطهای كه ایستاده بودیم نیز دور شدیم.
پاسخگو و مسئول اوضاع پیش آمده كیست؟ آیا مجلس به عنوان قوه نظارتی به وظیفه خود عمل كرده است؟ مسئولیت ما و دیگر افراد مسئول چیست؟
در یک نگاه ساده بیآنكه زحمت موشكافیهای محققانه به خود بدهیم، تنها با لمس واقعیت زندگی در صف مترو یا در داخل یک تاكسی و یا ایستادن در صف نانوائی و سایر فضاهای عمومی دیگر یک مسأله بهعنوان مخرج مشترک همه محیطهای اجتماعی، به عنوان عمدهترین مسأله مردم به شكل آزاردهندهای نمایان میشود؛ كاهش روزافزون نشاط عمومی، امید به زندگی، احساس رضایت و افزایش یأس و ناامیدی و شكایت از وضع موجود. و در نتیجه بروز آسیبهای اجتماعی و ایجاد وسیع تبعات آن و حركت آن به طور وحشتناكی در یک مسیر صعودی، اما در برابر این وضع اسفبار چه كسی مسئول است؟
با صدای بلند باید تكرار كنم تا مگر كسانی كه مستی قدرت، آستانه تحریک شنوایی و بینایی و قدرت فهم و ادراكشان را كر و كور كرده و مصداق بارز «ختم اللّه علی قلوبهم» شدهاند نیز شاید بشنوند؛ چه كسی مسئول است؟ در برابر سفرههای فقرزده مردم، چهرههای افسرده مردم، یأس وحشتناكی كه چون خورهای جامعه را از درون میپوساند، گسترش سرطانی اعتیاد، زوال اخلاق و ترویج دروغ و نیرنگ و ریا و بی اعتمادی، آخرین بیراهههای است كه بازگشتی ندارد، چه، اعتماد آخرین و اصلی و مهمترین پلی است كه میتواند آسیب ببیند، زیرا درخت بیاعتمادی، میوه بی اعتنایی و عدم احساس تعلق را بار میدهد و اگر روزی افراد یك جامعه، مخصوصاً جامعه علمی، معلمان، دانشجویان و جوانان و البته كارگران دچار بیاعتمادی و بیاعتنایی و بیتعلقی نسبت به نظام ارزشی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی آن جامعه شوند، آن جامعه توان دفاعیاش را در برابر كمترین تهدیدها از دست میدهد حتی اگر پیشرفتهترین سلاحهای نظامی را داشته باشد.
واقعاً چه كسی مسئول است؟ آنانكه علیرغم شعارهایشان به سفرههای مردم بیاعتنا هستند، نخست با طرد نخبگان از عرصه تصمیم گیریهای مهم اقتصادی و اتخاذ تصمیمهای اقتصادی نامطمئن در فضاهای پرتنش سیاسی و كور كردن و تنشزایی در عرصه بینالمللی با به زبان آوردن جملات نسجیده، غیرعلمی و دور از عقلانیت دیپلماتیک و به انزوا كشاندن ملت بزرگ ایران در عرصه جهانی و سرازیر كردن سیل تحریمهای اقتصادی و سوزاندن فرصتهای سرمایهگذاری و بسترهای اشتغال آفرینی با ساختن تصویری امنیتی از فضای كشور و تحویل گلوگاههای اقتصادی كشور به افراد خاص و اختصاصیسازی به نام خصوصی سازی و انتصاب بیحد و حصر افراد خاص با روحیات امنیتی در مدیریت خرد و كلان كشور و اقدامات غیرقانونی و غیرعقلانی بیشمار دیگر گرد فقر را به سفره زندگی مردم میپاشند و سپس نان خود مردم را به خود آنان به نام سهم عدالت قرض میدهند و با توپخانه تبلیغاتی تکگو و بیرقیب رسانه به اصطلاح ملی با لحنی اربابانه خود را ولینعمت مردم میشمارند.
آری آنان مسئول هستند و هر آنكه در هر مقامی در برابر اینها سكوت اختیار میكنند علیالخصوص نمایندگان مردم كه گاه فراموش میكنند فرموده امام راحلمان را كه «مجلس عصاره فضایل ملت است» و «مجلس در رأس امور است».
روی سخنم با مسئولان اجرائی مملكت است. جامعهای نمیتواند دغدغه پیشرفت و توسعه را داشته باشد اما مغزهای علمی جامعه را با سوء ظنها و تمامیت طلبیهای جناحی و توهمهای ایدئولوژیك و با اسم بازنشستگی از دانشگاه اخراج و از عرصه تصمیمگیری كنار بگذارد. دانشگاهیان ما روزی نیست كه از سوی صاحبان قدرت تهدید نشوند و در معرض اتهامات پوچ و نامربوطی مثل لیبرال، سكولار و غیره و غیره نباشند.
امروز بداهت این اصل مورد تردید هیچ انسان بیغرضی در جهان نیست كه قلب تپنده پیشرفت و توسعه همه جانبه در هر جامعه دانشگاه است، دانشگاهی كه زنجیره غرضهای سیاسی، دعواهای جناحی و توهمات پوچ و علمستیز ایدئولوژیك را به پای خود نبینند.
آقایانی كه فلسفه خواندهاید به جای من شما از وزیر علوم بپرسید: سكولار یا دیندار بودن یک استاد دانشگاه را به چه معیاری سنجیدهاید؟ غیر از آنكه در زندگی خصوصی آنها تجسس كنیم. البته معیار نادرست و ضد منطق «هر كه با ما نیست، منتقد ماست، پس سكولار است»، نیز اخیراً چراغ راه و مبنای حركت شده است.
آیا این خلاف منطق جذب حداكثری نظام اسلامی نیست؟ مگر بزرگان ما بر آزادی بیان حتی برای گروههای غیر اسلامی تأكید نمیكردند؟ چه شده است كه امروز به بیت شریف امام (ره) نیز رحم نمی كنیم.
و كلام آخر از مغالطههای غرض آلود روزگار ما ایجاد تقابل تبلیغاتی بین دو حق و ارزش انسانی، یعنی «آزادی و عدالت» است.
شعار انقلاب اسلامی مگر «استقلال» «آزادی» «جمهوری اسلامی» نبود؟ آیا در این شعار، اعتقادی به عدالت نبوده است؟ پاسخ من اینست: هر زمان و در هر جامعه ای اگر انسان مجبور به انتخاب یكی از دو حق آزادی یا عدالت! شود با صدای بلند میگویم آن لحظه لحظه شوم است زیرا آن انتخاب فریبی بیش نیست در جهت منافع حاكمان، بدون وجود فضای آزاد، نقد و آزادی پس از بیان، همانكه شما آزادی حداكثری مینامید، سرابی بیش نیست و نیز در فضای نابرابر، آزادی برای بالاترهاست.
برای تحقق عدالت باید نخست فضای باز سیاسی ایجاد شود و سنگینی فشار و تهدید را از دوش احزاب و جامعه علمی منتقد برداشته، مجال نشر را به ایده و نظر مخالف خود در مطبوعات و رسانهها بدهیم. رسانه ملی باید به رسالت اصلیاش كه انعكاس دیدگاههای همه جریانهای فكری جامعه است عمل كند، نه آنكه در سیاستهای داخلی افراط گرایی را ترویج داده و هركس را كه دلسوز مملكت و نظام بوده و در گذرگاههای خطیر امتحان پس داده است را با انواع انگها و تهمتها كنار زده و سیاست حذف رقیب را در دستور كار قرار دهد و با زدن اتهاماتی سخیف به شخصیتهای تأثیر گذار در سی سال گذشته این فرهنگ شوم را رواج دهد.
بهعنوان یک سرباز انقلاب و نظام جمهوری اسلامی كه بهترین سالهای عمرم را فدای این انقلاب كردهام هشدار میدهم آخرین فرصتها را برای بازسازی و جلب اعتماد مردم از بین نبریم و دست دوستان نظام و یاران واقعی امام و انقلاب را نبندیم كه اگر چنین شود دست كسانی را باز گذاشتهایم كه كوچكترین تعلق و تعهدی به انقلاب ندارند و تیشه به ریشه مملكت و نظام میزنند خوف آن دارم از مراكزی كه وظیفه تزریق علم و تقوا و بزرگواری به جامعه هستند با تحت تاثیر قرار گرفتن از مراكز قدرت و ثروت از انجام وظیفه خود بازمانده در صورتی كه جامعه ما نیازمند افرادی است كه علم را توأم با تقوا، بزرگی را همراه با بزرگواری و عزت نفس را همراه با بزرگ منشی و گذشت را بدور از انتقام پیشه خود قرار دهند.
خدا را شاهد میگیرم در این موقعیت حساس آنچه وظیفه دارم و حق نمایندگی ملت ایجاب میكرد را بیان كردم، تو خواه پند گیر خواه ملال.
والسلام علیكم و رحمه الله