۱۳۹۴ مرداد ۳۱, شنبه

پَشتونوالی از چی میشه که همچی میشه

پَشتونوالی (به پشتوپښتونوالی و نیز: پختونوالی) نظام و سنت رفتاری قبیله‌ای در میان پشتون‌ها است. پشتون‌ها اصالتاً افغان و ساکنافغانستان و پاکستان هستند.
پشتونوالی (به معنای پشتون‌گری) حکم قانون اساسی پشتون‌تباران را دارد و موضوع آن بیشتر مربوط به پاسداری از خانواده، طایفه، ملت و آبرو است.[۱]
قوانین پشتونوالی بسیار قدیمی هستند و از سنت‌های کهن قبیله‌ای پیش از اسلام ریشه می‌گیرند. قوانین آن به‌ویژه کین‌خواهی و خون‌خواهی از جمله قوانین باستانی جوامع ایلی باستان است.[۲]
قواعد پشتونوالی برای پشتون‌ها حکم می‌کند که چه رفتاری «آبرومندانه» و «شرافتمندانه» است و چه رفتاری چنین نیست. این احکام تقریباً همهٔ زندگی پشتون‌ها را تحت نفوذ خود دارد و پیروی از پشتونوالی به عنوان شناسهٔ قومی حتی از گویشور بودن به زبان پشتو اهمیت بیشتری دارد.[۳]
پشتونوالی قانونی بوده‌است که رهبران و جامعه پشتون افغانستان از زمان تشکیل این کشور کوشش داشته‌اند به آن محوریت بدهند. هر فرد که پشتون‌گری را زیر پا بگذارد دیگر به چشم هم‌تباران خود به عنوان پشتون به‌شمار نمی‌آید و از پشتیبانی و حمایت جامعه پشتون محروم می‌شود.[۴]
بنیادهای پشتونوالی در هزاره دوم پس از میلاد شکل گرفته و تأکید آن بر کین‌خواهی (بدل)، مهمان‌نوازی و بخشش است. مستقل بودن، برابری و مردانگی از آرمان‌های این نظام قبیله‌ای هستند.
مفهوم کلیدی و اساسی در نظام پشتونوالی مفهوم ننگ است. ننگ در زبان پشتو در معنی قدیم خود در زبان‌های ایرانی یعنی در معنای شرف به‌کار می‌رود. فردی که «شرف و آبرو» برای گروه خود بیاورد باننگ و ستودنی است و فردی که با عدم رعایت قوانین سخت پشتونوالی شرافت گروه خود را لکه‌دار کند «بی‌ننگ» نامیده می‌شود که این بدترین توهین برای یک پشتون به‌شمار می‌آید.[۵]
مفهوم «ناموس» نیز جزئی از مفهوم ننگ به‌شمار می‌رود و هر مرد پشتون وظیفه دارد به‌ویژه زنان جوان ازدواج‌نکردهٔ خانواده را تحت کنترل شدید بگیرد تا از ارتباط جنسی او با دیگران جلوگیری بشود. هراس از غیبت و «حرف مردم» نیز باعث می‌شود تا بسیاری از مردان ترجیح بدهند زنان و دختران خویش را برای اطمینان خانه‌نشین کنند. به این مفهوم در میان پشتون‌ها اصطلاحاً «پرده» گفته می‌شود.[۶] اندرونی خانه‌ها برای غیرمحرم‌ها منطقه ممنوعه هستند و گسترهٔ اندرونی در میان گروه‌های گوناگون پشتون مانند کوه‌نشینان، دشت‌نشینان و کوچ‌گردان تفاوت‌هایی دارد.[۷]
غیرت، ننگ، ناموس، مهمان‌پذیری و شورا (جرگه) کلیدواژه‌های مفهوم پشتون‌گری هستند. از مردان جوان انتظار می‌رود تا همیشه دست‌به‌اسلحه باشند و با کوچکترینتوهینی آماده جنگ و ستیز باشند. به این مفهوم توره (شمشیر) گفته می‌شود. از مردان سالمندتر انتظار می‌رود تا معقولانه عمل کنند و جوانان را آرام سازند. به این مفهوم در پشتو «عقل» گفته می‌شود. هر مرد پشتون باید مردانگی و دلاوری خود را به صورتی انفرادی نشان داده و به اثبات برساند. این امر باعث شده تا نیروهای پشتون (و طالبان) روش جنگی شدیداً انفرادی داشته باشند.[۸]

کین‌خواهی

قانون کین‌خواهی (به پشتو: بَدَل) قانون قصاص است. این قانون برای نمونه حکم می‌کند که پسر باید قاتل پدر خود را بکشد. در بسیاری حالات مادر پافشاری می‌کند که پسرش باید انتقام پدر خود را بگیرد. در غیر این‌صورت او (مادر) پسر خود را طرد (عاق) خواهد کرد و او سرافگنده خواهد شد. اگر قاتل به مرگ طبیعی بمیرد، به جای او پسر یا برادر یا عموی وی باید کشته شود.[۹]

پناه[ویرایش]

مهمان‌نوازی و اعطای پناهندگی بالاترین ارزش در پشتون‌گری به‌شمار می‌رود. هر فرد پشتون موظف است که به کسی که به او و خانه‌اش پناه آورده سرپناه بدهد و از پناه‌گزین با تمام نیرو مهمان‌نوازی کند حتی اگر فرد پناه‌آورده بدترین دشمن او باشد. در لحظه‌ای که واژهٔ پناه از سوی پناهنده ادا شد صاحب خانه مکلف به دادن سرپناه و امنیت به اوست. هر شخصی که نتواند به پناهجو پناه بدهد «بی‌غیرت» نامیده می‌شود مایه سرافکندگی جمع خود می‌شود.[۱۰]
گاه پیش می‌آید که فردی که بنا بر اصل کین‌خواهی ریختن خون او واجب شده به خانهٔ کین‌خواه خود پناه می‌آورد و با این کار فرد خون‌خواه را بر سر دوراهی قرار می‌دهد. چنین وضعیت‌هایی دست‌مایه شماری از داستان‌های بومی ادبیات پشتو است.[۱۱]

پشتونوالی و اسلام

بیشتر مردم پشتون قوانین پشتونوالی و شریعت اسلامی را یگانه یا هم‌سو می‌پندارند ولی روحانیان اسلامی تفاوت‌های زیادی میان این دو می‌بینند.

واژه‌های پشتون در پرانتز آمده‌است
  • مهمان‌نوازی (ملمستیه)
  • پناهنده گی (نانواتی)
  • داشتن محافظ (بدرقه)
  • برابری (شریکی)
  • شورا (جـِرگه)
  • نشست کوچک برای مشورت (معرکه)
  • شورای بزرگ (لویه جرگه)
  • شورای ریش‌سپیدان (مشرانو جرگه)
  • حق مالکیت (زار)
  • حق پناهجویی (پنا)
  • قوه قضائیه (وُلسی جرگه)
  • قوه مجریه (زالْوِختی)
  • جنگندگان قبیله (لشکر)
  • چهلگانی، گروه مسلحی که از هر چهل مرد قبیله یک‌نفر باید در آن شرکت کند تا مصوبات شورا را به اجرا بگذارد (څلویښتی)
  • مردانگی در نبرد (توره)
  • حراست از حریم (ناموس، پرده، شرم)
  • استقلال (خپلواکی)
  • اجبار دختران به ازدواج برای حل دعواهای قبیله‌ای (سواره)