نشریه گلوبال ریسرچ مقاله تحلیلی را در ارتباط با نقش دلار در پیشبرد منافع امپریالیستی امریکا به چاپ رسانده که خلاصه آنرا میخوانید:
جایگاه امریکا در جهان پس از جنگ جهانی دوم بر دو ستون استوار است: برتری نظامی و نقش دلار بعنوان ارز جهانی. دلار پاشنه آشیل هژمونی امریکاست.
پس از آنکه نیکسون در پی جنگ پرهزینه ویتنام و پایان یافتن ذخیره طلای ایالات متحده در سال۱۹۷۱ طلا را از پشتوانه دلار خارج کرد، دلار به یک ارز سیاسی تبدیل و متکی به چاپخانه بانک مرکزی امریکا شد. امریکا دلار را بعنوان سلاح دفاعی جهان آزاد معرفی و بعنوان ستون ناتو و امنیت دنیای آزاد ظاهر شد تا متحدین امریکا ناچار به پذیرش آن شوند.
خیلی زود وزارت خزانه داری امریکا متوجه شد با ایجاد بدهی دلاری کشورها میتواند تاثیر بیشتری بر جهان داشت زیرا اکثر کالاهای اساسی چون نفت به دلار معامله میشدند و تقاضا برای دلار ادامه یافت. متحدین امریکا با ذخیره دلار دچار تورم سیستمی شدند و دلار تقویت شد. با اولین شوک نفتی در ۱۹۷۳ که با افزایش ۴۰۰ درصدی بهای نفت بوجود آمد، اقتصاد آلمان ، ژاپن و بقیه جهان رفتند زیر ضربه، بیکاری افزایش یافت ولی باز هم دلار تقویت شد. از آن پس دلار تولید کننده اصلی تورم در جهان شد. عرضه دلار که در بیست سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۵ فقط ۵۵٪افزایش یافته بود، بعد از نیکسون تا سال ۲۰۰۱ بیش از ۲۰۰۰٪ رشد یافت.
چیزی که از اذهان دور مانده ارتباط کسری تراز تجاری امریکا و سیستم مالی استوار بر دلار است. امریکا تعامدا اقدام به ایجاد کسری تراز تجاری با کشورها و کسری بودجه داخلی کرده تا دنیا به سیستم دلار وابسته بماند. تا زمانی که امریکا برتری نظامی دارد جهان ناچار است سیستم دلاری و تورم ناشی از آن را بپذیرد تا بتواند کالا خرید کند.
برای توضیح بیشتر فرض کنید شرکت "بی ام و" در المان اتومبیلی به امریکا بفروشد و در مقابل دلار دریافت کند. دلار دریافت شده به بوندس بانک المان واریز و "بی ام و" یورو دریافت میکند. نیاز به دلار و ذخیره آن در بانکهای کشورهای خارجی برای خرید نفت به یک هدف امنیتی تبدیل شده و کشورها با تقویت صادرات خود به امریکا بدنبال دریافت دلار و ذخیره بیشتر آن هستند.
با داشتن ذخیره بالای دلار در بانکهای کشورها ، آنها تصمیم گرفتند سودی از آن کسب کنند و تنها راه آن خرید اوراق قرضه از خزانه داری امریکاست و با توجه به کسری بودجه هنگفت ایالات متحده، اوراق قرضه بسیاری برای خرید وجود دارد. امروزه بسیاری از کشورها بجای ذخیره دلار ، اوراق قرضه دارند. ارزشی بین ۱ تا ۱/۵ تریلیون دلار اوراق قرضه امریکا در دست کشورهای دیگر است. دولت امریکا به قرض گرفتن از خارج معتاد شده و امروز امریکا با پولی زندگی میکند که از دنیا قرض گرفته است. در حقیقت شرکت بی ام و آلمان اتومبیل خود را مجانی به امریکا میدهد چون در قبالش فقط اوراق قرضه دریافت میکند.
بدهی تجاری امریکا به رقم ۵۰۰ میلیارد دلار رسیده اما چرا دلار سقوط نمیکند؟ چون فقط چین و ژاپن بیش از نیمی از آن را اوراق قرضه خریده اند. آنها حتی در زمان سقوط بهای اوراق قرضه نیز ناچارند خرید کنند چون همه بازارهای مالی و سهام بازارهای دلاری هستند. چین به تنهایی بیشترین مازاد ذخیره دلار دنیا را داراست. یوان چین با دلار دارای نرخ ثابتی است و امریکا غرق در کالاهای ارزان چینی تا چین بیشترین مازاد تجاری با امریکا که سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار است را دارا باشد.
وزارت خزانه داری امریکا مطمئن است شرکای تجاری ایالات متحده ناچارند بدهیهای امریکا را خریداری کنند تا مانع از سقوط سیستم مالی جهانی شوند. اما شاید کسی فکر کند امریکا بدهیهای خود را روزی پرداخت میکند. امری که تاکنون اتفاق نیافتاده و از این پس نیز نخواهد افتاد. بانکهای مرکزی کشورها فقط در سررسید بدهی های امریکا آنها را تمدید میکنند و امروز بدهی های امریکا در جهان دارایی بقیه کشورهاست.
نکته دیگری که در سیستم مالی دلاری حائز اهمیت است معامله با کشورهای فقیرتر است. امریکا در رابطه با این کشورها استراتژی خود را از طریق بانک جهانی ، صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی اعمال میکند. این کشورها ناچار به کاهش ارزش پول ملی خود، خصوصی سازی منابع کشور و قطع سوبسیدها میشوند تا بتوانند بدهی دلاری خود را به بانکهای خصوصی امریکا بپردازند. امروز امریکا بر خلاف سلف خود انگلستان که برای وابسته کردن کشورهایی مثل هند اقدام به سرمایه گذاری در آنها میکرد، امروز کشورها را مجبور به سرمایه گذاری در امریکا میکند.
بدهی داخلی دلار همچون بمبی در امریکاست. اگر سیستم مالی دلاری در داخل امریکا به خطوط قرمز خود برسد و اگر بقیه کشورها تصمیم بگیرند که ذخیره خود را در اختیار خزانه داری امریکا قرار ندهند و امریکا نتواند کسری بودجه و هزینه جنگهای خود را تامین کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
علاوه بر کسری در تراز تجاری با کشورها، بدهی امریکا طی ۳۰ سال گذشته به مرحله خطرناک خود رسیده است. کل بدهیهای امریکا در داخل به بخشهای خصوصی و عمومی از سال ۹۵ دو برابر و به رقم۳۵ تریلیون دلار رسیده است. رقمی که بسیار بیش از سرانه تولید ملی است. امریکا امروز در تلاش است تا از رکود بزرگ دیگری جلوگیری کند. بدهی های خانواده های امریکایی بالغ بر ۱۰ تریلیون دلار است. از این ارقام و بدهیهای ایالات متحده میتوان به دلایل جنگهای عراق، افغانستان، لیبی و سوریه پی برد و انگیزه حمله نظامی به ونزوئلا و یا کشاندن ایران به دام یک جنگ ویرانگر را حدس زد. اگر دلار بخواهد هژمونی خود را در سیستم مالی دنیا حفظ کند، ایالات متحده راهی جز ایجاد جنگهای متناوب و صدور بی ثباتی به جهان نخواهد داشت و این همان نکته اساسی و محوری است که در جمهوری اسلامی درک عمیقی از آن وجود ندارد و همچنان به سیاست های تبلیغاتی و تهدید های تبلیغاتی ادامه میدهند.
|