۱۴۰۰ مهر ۱۳, سه‌شنبه

لنگری پشت سر انداخته "دیس" افراشتیم تا متجدد و فرنگ رفته نمائیم.  همانند پالتو و مانتو که جانشین فرجی 
کردیم

 لنگری . [ ل َگ َ] (اِ) بشقاب مانند بسیار بزرگ که در آن پلاو کنند و آن نسبت به لنگر صوفیان و فتیان است که این ظرف در آنجا به کار برده میشد. نوعی از طشت بزرگ. (غیاث). بشقابی/قابی  سخت بزرگ. لگن مانندی بزرگ برای غذاخوری. صحن. قاب/بشقاب گونه ای بسیار بزرگ با لبه ٔ پهن که در لنگرها در آن طعام کشیدندی خوردن صوفیان را. ظرف بزرگ برای کشیدن پلو، شاید معمول لنگرهای درویشان بوده است. قسمی دوری بزرگ. دوری بسیار بزرگ لب تخت. ظرف غذا که از قاب بزرگتر باشد. دوری های بسیار بزرگ با لبه های پهن : دوهزار چینی دیگر از لنگری و کاسه های کلان و خمره های چینی کلان و خرد. (تاریخ بیهقی ص 425).

منشین به بحر سفره ٔ شاهان که اندر او
گرداب شاه کاسه و طوفان لنگری

محسن تأثیر (از آنندراج)


-امثال 
وقتی که نیست کو اشتها وقتی که هست دو لنگری
//////////////////
دیس /dis/

(اسم) [مٲخوذ از فرانسوی: disque] بشقاب دراز و بزرگ

فرهنگ فارسی عمید