صحن. قدح بزرگ. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء).رفد. عسف. (منتهی الارب). کاسه ٔ بزرگ. بشقاب. طشت فراخ. (غیاث اللغات ). طبق بزرگ. (غیاث اللغات) : دویست عدد چینی فغفوری از صحن و کاسه و نیم کاسه و غیره (تاریخ بیهقی). روزی هادی صحنی برنج نیمی بخورد و نیمی در وی زهر کرد و به مادر فرستاد. (مجمل التواریخ و القصص)... خوان رطب پیش او آوردند بخورد و گفت خوش است و چندی از صحن بر گرفت و گفت به گیلان برم و آنجا بکارم. (مجمل التواریخ و القصص)