۱۳۹۷ اسفند ۱۹, یکشنبه

حنا ویراست پنح 5


حنا
19.  همه می‌دانند زنان و كودكان ناخن­ها را با بــرگ­های لاوسونیا آلبا Lawsonia alba یا لاوسونیا اینرمیس L.inermis،  كه در سرتاسر جنوب چین می‌روید  رنگ می کنند و از همینرو آن را چی کیا هوا  978977 či kia hwa ("گُلِ ناخن") ‌نامند1.  كتاب سان فو هوان ت'و San fu hwan t‛u4 كه نویسنده و تاریخ نگارشش شناخته نیست در باره  این گیاه گوید: در دوره  فرمانروائی فغفور/بغپور وو از دودمــــان هان (140 تا 87 پ م ) از نان یوئه (Nan Yüe) (جنوب چین) به كاخ فو‌ـ ‌لی Fu-li Palace آورده و كاشته شد.  بی گمان این تاریخ­ها با هم نمی‌خواند یا این مطلب را بعدها به كتاب افزوده‌اند.  باز هم کهن ترین اشاره تاریخ پذیر به این گیاه  در كتاب نان فان تس'ائو مو چوان Nan fan ts‛ao mu čwan  [Nan-fang ts'ao-mu chuang (Nanfang caomu zhuang) (Plants of the Southern Regions)] نوشته  كی هان Qi Han جی هان آمده،3 كه گوید  درختی است به بلندای  یک و نیم تا  دو متر با شاخه‌های سست و نازک و برگ­هائی چون نارون [اوجا، دردار؛ در عربی دردار اصفر] جوان، اُلموس کامپِستریس  979 (Ulmus campestris)،  با گل­هائی به سفیدی برف، همچون گل­های ی-سه-مین ye-si-min و مو-لی mo-li، هرچند با بویی دیگر.  همچنانکه در بالا (ص 329 ) گفتیم در ادامه می افزاید این سه گیاه را مردمان هو از تا تس'این /داقین [Daqin/Tachin/Tai-Ch'in] (Ta Ts'in) (یعنی خاور یونان گرا، Hellenistic Orient) آورده در  كوان‌ـ ‌تون (Guangdong: Kwangtung, Canton كاشتند4.   باری دیگر این پرسش پیش می‌آید كه این گفته در نوشته نخستین هم بوده است یا نه.  قضیه محل تردید است،  بیشتر ازیرا كه كی هان/جی هان نام دیگر این گیاه را san-mo شمرده كه چنانکه دیدیم یكی از نام­های یاسمن است.
در كتاب پی هو لو Pei hu lu  كه توان كون‌ـ ‌لو (Twan Kun-lu) حدود سال 875 ترسائی  نوشته، زیر عنوان چی کیا هوا či kia hwa آمده: "گل ناخن زیبا و سفید است و بس خوشبو.  امروزه بربرها 980 آن را می کارند.  هنوز این نام توضیح داده نشده است.  افزون بر این گیاه، یاسمن و مو- لی mo-li نیز سفید اند.  این سه را ایرانیان (/پارسیان/پو‌ـ‌ سه) به چین آورده  كاشتند.  گُلِ پی-شی-شا 982981 p‛i-ši-ša (یا "گل اشرفی") (اینولا چینِسیس)(Inula chinensis) را نیز.  درآغاز این گیاه تنها خارج از چین کشت می شد، هرچند  در سال دوم از حکمرانی  تا‌ـ‌ت'ون (Ta-t‛un) 983 [Ta t'ung, a.d. 527—546] (سال 536 م.،  از دودمان لیانگ) برای نخستین بار به چین رسید(984)."  در یو یان تسا تسو Yu yan tsa tsu1 كه حدود پانزده سال جلوتر نوشته شده، می‌خوانیم: "می‌گویند گل اشرفی985 نخست در خارج کشت می شده.  در دومین سال از دوره  تا‌ـ ‌تون از دودمان لیانگ (536 م.) به چین رسید.  در دوره  فرمانروائی دودمــــــــــــــان لیانگ، مردم كین چو (Kin čou)  986 در خانه‌های خود رسم قمارِ نَرد سر سكه زر داشتند.  وقتی اندوخته سكه به پایان می‌رسید، به گل اشرفی روی می‌آوردند.  از همین روست كه یو هون (Yü Hun
) 987 گوید: "هر آنكه گل به كف آرد، پول درآورده است."  همچنین در همین کتاب آمده است:2 " پی-شی-شا p‛i-ši-ša 988 نام دیگر گل اشرفی است،3 كه در اصل بیگانه بود و در نخستین سال دوره  تا‌ـ‌ت'ون Ta-t'un [Datong (大同 dà-tóng) 535-546] از دودمان لیانگ (535 م) وارد چین شد."  بی گمان گل اشرفی مورد نظر توان کوان كون‌ـ‌ لو Twan Kun-lu و توان چن‌ـ ‌شی Twan C'en-si نمی تواند اینولا چینِسیس Inula chinensis باشد كه گیاهی است خودرو و وافر در شمال چین که پیشتر، هم در Pie lu آمده هم ت'ائو هون‌ـ‌كین (T‛ao Hun-kin) به آن اشاره كرده است4.   روشن است كه این گیاه كه در دوره  لیانگ وارد چین شده گونه‌ای متفاوت بوده.  تنها راه حل تعیین ضبط اولیه پی-شی-شا p‛i-ši-ša است كه گویا آوانگاشت واژه ای بیگانه باشد.  نگفته‌اند كه این واژه از كدام زبان است، هرچند از روی ظواهر می‌توان حكم به سنسكریت بودن آن داد و به احتمال زیاد می‌توان ریشه  آن را در صورتی چون ویسیزا *visīsa (یا وایچِسا *viçesa) یافت.  به هر روی چنین نام‌گیاهی در سنسكریت  نیست و بسا که سنسكریت نباشد.5
در پی هو لو Pei hu lu نیز به همین ترتیب گل ناخن وارداتی از ایران دانسته شده هرچند  اشاره‌ای به محصول آن، حنا، نشده است.  در هیچ یك از كتاب­های دیگر دوره  تانگ اشاره‌ای به حنا ندیده‌ام.  برداشت من این است كه  این بزک پیش ازدوره  سونگ در چین کار نمی رفته و مسلمانان این شیوه  استفاده آن را واردِ (یا دوباره واردِ) چین كردند و در آغاز هم تنها  در بین آنها رسم بود.  همچنین می‌دانیم كه امروزه بــرگ­های ایمپیشِنس بالزامینا/گُلِ بی صبر Impatiens balsamina (فان سیِن989  fun sien) آمیخته با زاج سفید را  برای رنگ كردن ناخن به كار ‌برند و ازیراست که ژان چی کیا تسائو  990  žan či kia ts‛ao  ("گیاه رنگ كننده  ناخن") ‌نامد،1 نامی كه نخست در كتاب کیو هوان پن تسائو Kiu hwan pen ts‛ao، كه طی نخستین سال­های  دوره  مینگ انتشار یافت مطرح شد.  کهن ترین منبعی كه به این رسم اشاره كرده كتاب کِوی سین تسا شی   992991 Kwei sin tsa ši 2 نوشته  چو می (Čou Mi)  993  (1320ـ1230) است كه گوید: "   هرچند در باره گونه قرمزِ گُلِ فان سیِن، fun sien، ایمپیشنس بالزامیا  (Impatiens balsamina)  باید گفت برگ­هایش را در هاون سوده با كمی زاج سفید در آمیخته کار گیرند3.   باید نخست ناخن­ها را درست تمیز كرد و زان پس خمیر حنا گذاشت.  شبانگاه تكه ‌ابریشمی روی ناخن­ها می‌بندند و ناخن رنگ می‌گیرد.  این کار را سه تا پنج بار تکرار می‌كنند.  رنگی که به دست می آید به یِن-چی yen-či ، بازلا روبروم  (Basella rubrum) ماند.  حتی با شستن هم نمی‌رود و ده روز تمام پایدار ماند.  امروزه  در میان بسیاری از زنان مسلمان کاربرد این ماده در رنگ ناخن­ها رواج دارد و بهر ســـرگرمی سگ و گربه‌ را نیز با آن رنگ می کنند." پِن تسائو کان مو Pen ts‛ao kan mu تنها عبارت آخر این نوشته را آورده است.  نوشته ی چو می نشان نمی دهد كه این رسم باستانی بوده ؛ برعكس، گویا کهن ‌تر از دوره  سونگ نبوده باشد. 
در هیچ یك از گیاهنامه‌های کهن نامی از لاوسونیا Lawsonia در میان نیست.  نخستین بار این نام در پن تسائو کان مو Pen ts‛ao kan mu آمده.  همه دانسته های لی شی‌ـ‌ چن/ لی شیژن Li Shizhen تنها این است كه دو گونه داریم،  زرد و سفید كه طی ماه­های تابستان گل می‌كنند؛ بوی آن مانند بوی مو-سی mu-si 994 اسمانتوس فراگرانس (عبقة أريجية در عربی) (Osmanthus fragrans) است؛ و مــــــــــی‌توان رنگِ ناخن كرد و در ایـــــــــــــــــــن کار بــــــــــه ز گل فون سیِن (Impatiens balsamina)   fun sien است.  چن كان‌ ـ‌ چون (Čen Kan-čun) 995، از نویسندگان دوره  سونگ،‌ آن را زیر نام ایهیان هوا  ihian hwa؛ 996  ("گل دارای رایحه غریب") می‌آورد. 
تا به امروز باور همگان بر این بوده كه بکار گیری حنا و ورود لاوسونیا  Lawsonia به چین پیشینه ای بس كهن دارد، هرچند درست این است كه شواهد مؤید این ادعا بسیار ضعیف است.  به باور من، پیشینه  استفاده از حنا به پیش  از دوره  سونگ نمی‌رسد.  باید این را نیز گوشزد کرد كه هیچ نام بیگانه كهنی برای این گیاه یا محصول آن ننوشته اند.  اف.پی.اسمیت و استوارت نام های-نان  997  hai-na (hinnā / حنّای عربی) را بدون نام بردن از مأخذ آورده اند.  صورت این آوانگاشت به خودی خود نشان از کهنگی دارد: در واقع در سده شانزدهم به این نام برمی‌خوریم؛ در پن تسائو کان مو Pen ts‛ao kan mu 1، و در پی آن در ک'ون فان پو K'ün fan p‛u 998 از سال 31630
و نون چن تسوآن شو   999 Nun čen ts‛üan šu كه سو كوان‌ـ‌ك'ی (Su Kwan-k'i)،  دوست و پشتیبان یسوعیان، در سال 1619 انتشار داد.  این نام را در Hwa kin از سال 1688‌3 نیز می‌یابیم. 

بر همگان روشن است كه از روزگاران دور در باختر زمین حنا (hinnā) عربی كه اینِئی inei مالایایی هم مشتق  از آن است) را فراوان بکار می گرفته اند.  مصریان دست­های خود را با برگ­های این گیاه قرمز می‌كردند4 (puqer در مصری، kuper یا khuper در قبطی، kopher در عبری، کیپروس  κυπρoσ  در یونانی).  تمامی ملل مسلمان این رسم را پیشه كرده‌اند و حتی موی خود و نیز یال و دم و سم اسبان راخضاب ‌كنند5.   گونه ی باختر آسیا كه در بلوچستان و جنوب ایران نیز خودروست مشابه گونه چینی است6.   ایران باستان واسطه ای مهم در اشــاعه این گیاه بوده است7.  "در میان آن­ها [ایرانیان] همچنین رسم است كه دست­ها و بویژه ناخن­های خود را به رنگ قرمز زرد یا نارنجی فام درآورند كه بسیار مانند ناخن­های دستان دباغان ماست.  برخی پاهای خود را نیز رنگ می‌كنند.  این آرایش برای زنان شوهردار بسیار واجب است طوری كه رنگ را به جشن عروسی ‌آورده میان میهمانان ولیمه/سورِ عروسی پخش ‌كنند.  حتی بدن دخترانی را كه باکره می‌میرند حنا می‌گذارند تا در محضرنکیرین/ فرشتگان پُرسنده (نَكیر و منکر،Angels Examinants ) آراسته و زیبا ایستنند.  این رنگ را از گیاهی بنام چینه chinne ‌گیرند كه برگ­هایی چون  شیرین بیان،   [در عربی سوس] liquorice] در فرانسه réglisse] یا بیشتر مانند مورد  myrtle. دارد.  این گیاه در شهرستان اراك می‌روید؛ خشك کرده می‌كوبند تا به نرمی آرد شود، سپس كمی آب انار ترش یا بالنگ/اُترُج citron, یا گاه تنها  آب شیرین به آن ‌افزوده دست ها خضاب ‌كنند.  گر بخواهند رنگ دست­ها تیره‌تر شود، بعد از این كار برگ گردو به دست ‌مالند.  با اینکه چندین بار در روز دست­های خود ‌شویند تا پانزده روز نمی رود1."  محتمل‌تر آن است كه این گیاه از ایران وارد چین شده باشد نه از باختر آسیا، هرچند  گزارش­های مردم چین  در این مورد چنان پیچیده و ناقص است كه نمی‌توان به نتیجه روشنی رسید. 
گویند لاوسنیا آلبا Lawsonia alba در دریابار  كوروماندل (Coromandel) خود روست.  امروزه در سرتاسر هند می کارند.  کاربرد حنا به عنوان بزک در میان همه زنان مسلمان رایج است و كم و بیش همین را در میان زنان هندو نیز می‌توان دید؛ هرچند  در درستی این گفته ‌وات كه این رسم "پیشینه ‌ای بس كهن دارد2"، دودلم.  هیچ نام سنسكریت كهنی برای این گیاه یا این بزک نیست مهندی [گُلِ حنا] (مِندیmednhī  کذا در متن! [Mehndi] یا مِندیکه mendhikā واژه‌های سنسكریت نو اند) و احتمال قوی‌تر این كه كاربرد حنا از تأثیر مسلمانان بوده.  ژوره1 بر این باور است كه گرچه درخت حنا می تواند بومی هند بوده باشد، شاید آغاز کشتش درهند پس از چیرگی مسلمانان باشد2. 
فرانسوا پیرار (FRANCOIS PYRARD) ، كه از سال 1606 تا 1610 در سفر بود، خبر از وجود گیاهی در جزایر مــالدیو  [دیباجات عرب،  از دیبجات هندی] می‌دهد كه از آن حـــــنا گیرند و گـوید در آنجا ایناپا=هینا-فای (innapa ( hīnā-fai=، "برگ حنا") نام دارد.  وی گوید : "برگ­ها را ‌كوبیده بر دست­ها و پاهای خود گذارند  تا سرخ شود كه در نظرشان اوج زیبایی است.  این رنگ هر چه هم بشویند ‌نرود، و تا ناخن رشد نکرده و گوشت پوست تازه نیاورد می ماند و زان پس (در پایان پنج یا شش ماه) دوباره بر دست و پای خود حنا می‌گذارند3."




4. Ch. 3, p. 9b (نک : ص 263 کتاب پیش رو).
3. Ch. B, p. 3 (ed. of Han Wei ts‛un šu).
1. Ch. 19, p. 10 b.
2 . Ch. 19, p. 10 a.
3. افزودن  پیش از kin در چاپ پای های Pai hai بی گمان زاده خطاست.
Bretschneider, Bot. Sin., pt. III, p. 158.
5. فرهنگ نوین گیاهان چین (ص 913) گل اشرفی  را همان راسن/جمسفرم/شا هبانج/ مصفای بریتانیائی؛ در عربی طیون بریطانی، اینولا بریتانیکا Inula Britannica شمرده. در  فرهنگ نگاری بودایی آن را همان جاتی jāti  سنسكریت، جاسمینوم گراندیفلوروم (Jasminum grandiflorum:؛ بسنجید با: Eitel, Handbook, p. 52) دانسته‌اند. همین واژه به معنی «قِسم، رده» نیز هست؛ وایچِسا viçesa نیز همین طور، و تركیب جاتی-وایچِسا Jāti-viçesa نمایانگر ویژگی­های خاص این گیاه است (Hoernle, Bower Manuscript, p. 273). پس  بسا که بودائیان این گیاه را به معنای ’’گونه جاسمین Jasminum‘‘گرفته باشند و سرانجام وایچِسا Viçesa به عنوان نام گل باقی مانده باشد.

2., p. 17 (ed. of Pai hai).
2. Kwan k‛ün fan p‛u, Ch. 26, p. 4 b
 نوشته ‌های مربوط به چاپ نخست این كتاب مشخص شده‌اند.
5. L. Leclerc, Traité des simples, Vol. I, p. 469; G. Jacob, Studien in arabischen Geographen, p. 172; A. V. Kremer, Kulturgeschichte des Orients unter den Chalifen, Vol. II, p. 325.
توصیف  باریک بینانه­ای را كه شلیمر از روش كار داده (Terminologie, p. 343) مو بمو می افزایم:
"C'est avec la poudre fine des feuilles sèches de cette plante, largement cultivée dans le midi de la Perse, que les indigènes se colorent les cheveux, la barbe et les ongles en rouge- orange. La poudre, forme en pate avec de 1'eau plus ou moins chaude, est appliquée sur les cheveux et les ongles et y reste pendant une ou deux heures, ayant soin de la tenir constamment humide en empêchant 1'évaporation de son eau; âpres quoi la
partie est lavée soigneusement; 1'effet de 1'application du henna est de donner une couleur rouge-orange aux cheveux et aux ongles. Pour transformer cette couleur
rougeatre en noir luisant, on enduit pendant deux ou trois autres heures les cheveux ou la barbe d'une seconde pate formée de feuilles pulverise'es finement d'une espèce d'indigofère, cultivée sur une large échelle dans la province de Kerman. Ces mani-
pulpations se pratiquent d'ordinaire au bain persan, ou la chaleur humide diminue Singulièrement la durée de 1'opération."
گرچه ایرانیان تمامی دست تا مچ و کف پاهای خود خضاب کنند ترکان معمولا بیشتر ناخن و موی خود را حنا بندند:
 While the Persians dye the whole of their hands as far as the wrist, also the soles of their feet, the Turks more commonly only tinge the nails; both use it for the hair.



چاپ نخست این کتاب در سال 1611 در پاریس منتشر شد.