۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

نجوای نیمه شب

ما را دلی است گوهر دریای نیمه شب
گوهر فشان محنت و غمهای نیمه شب
چنانچه صبح بود عشق تو در رسید
در گوش عقل گفت خبرهای نیمه شب
گو خواجه صبحدم به تماشای گل برو
ما را بس است ذوق تماشای نیمه شب
ما ملک نیمروز به یک جو نمی خریم
تا وام ماست ناله و نجوای نیمه شب
مطرب بنال ور نه نشورند عاشقان
در شور سحر گه و سودای نیمه شب
(خواجه عبدالله انصاری)

هیچ نظری موجود نیست: