دو غزل برای مردم بزرگ و مهربان و مهمان نواز خوزستان
علیرضا حسن زاده
کارون من
کارون من کجاست آن آب های تو؟
رویای ماهی و مهتاب های تو؟
دست گشوده ات پر مهر و آرزو
رنگ طلوع عشق در خواب های تو
مرغابیان عشق با چشم پر امید
با باد در دل تالاب های تو
ای کاش من چو ماه غرق تو می شدم
غرق نگاه تو ، غرقاب های تو
چشم تو منزل هر آسمان دور
هر مرغ زائری در قاب های تو
با آن دل زلال تصویر آسمان
افتاده در دل محراب های تو
نوزاد آرزو بر دامن تو خفت
سیراب از می قنداب های تو
طغیان نموده ای در جان من چو عشق
من مست و عاشق خیزاب های تو
هرگز غریب نیست اینجا مسافری
شهره است در جهان آداب های تو
اهواز تیر ماه 1392
علیرضا حسن زاده
قلبم از آن توست
زیبای غمزده، کارون مهربان، با گیسوان باز
چشمش پر از خیال، در قلب روشنش امواج عشق و راز
در چشم باز او من غرق می شوم چون مرد عاشقی
در تور یک پری - افسون مهر و عشق، افسون روی ناز
ای گیسوان تو تا هر طرف بلند چون عطر آرزو
پیچان به دور من – نجواگر خیال چون قصه ای دراز
مردان دوره گرد در جلد ماه و باد با تو به هر طرف
دل هایشان چو تار در چنگ عشق تو در رقص چنگ و ساز
بر قایق خیال بنشان مرا و با امید خود ببر
تا لحظه های دور بر قایق خیال بنشان مرا تو باز
من مرغ کوچکی بی بال و پر به خاک افتاده در فرود
با بال های تو این مرغ می شود بر آسمان فراز
در اولین نگاه دل صید تو می شود ای رود بی مثال
دل قایق تو شد خواهی مرا بسوز خواهی مرا بساز
بگذار تا دلم چون تار عاشقی بنوازد از تو مست
زیباترین خیال زیباترین پری زیباترین نیاز
ای کاش می شدم بر آسمان تو گنجشک کوچکی
بر ساحل تو من چون یک نی بلند یا آشیان غاز
تو بوی آسمان داری و هر پگاه عطر تو می دهد
بر دامن تو برد جان های عاشقی خورشید را نماز
آتشفشان مهر! گرچه شمالی ام قلبم از آن توست
قلبم ز مهر تو لبریز گشته است در سوز و در گداز
اهواز تیرماه 1392