حسین نوش‌آذر- یک قرن پس از انتشار "موبی دیک" در سال ۱۹۵۶ کارگردانی به نام جان هیستن (John Huston) بر اساس این رمان فیلمی ساخت با عنوان "موبی دیک، یک نهنگ" و با وجود آنکه در این فیلم گرگوری پک، بازیگر معروف آن سال‌ها در نقش کاپیتان "اهاب" ( Ahab) بازی می‌کرد و انتظار می‌رفت که فیلم با اقبال تماشاگران مواجه شود، اما شکست خورد و چندان تماشاگری نیافت.
 
یک قرن پیش از این رویداد هنری هم، وقتی برای نخستین بار "موبی دیک" نوشته هرمان ملویل در لندن و نیویورک به‌طور همزمان منتشر شد، برخلاف انتظار نویسنده و ناشرش فقط سه هزار نسخه از این کتاب به‌فروش رسید. این امر برای هرمان ملویل که گمان می‌برد "موبی دیک" در حد آثار شکسپیر است، و انتظار داشت با اقبال گسترده جامعه ادبی مواجه گردد، یک شکست ویرانگر بود.

در مجموعه برنامه‌های ادبیات غرب در ۱۰ دقیقه که با هومر آغاز شد و با فیلیپ راث به پایان می‌رسد، امروز به هرمان ملویل و رمان "موبی دیک"، یکی از ماندگارترین آثار در ادبیات انگلیسی‌زبان و زمینه‌ساز پیدایش مدرنیسم در ادبیات داستانی جهان می‌پردازیم.

مرا بخوانید اسماعیل

علت شکست "موبی دیک" در زمان انتشارش را باید در روحیه و شخصیت قهرمان آن و در فرم و زبان نامتعارفش جست. قهرمان این رمان یک کاپیتان نفرت‌زده است که در یکی از سفرهای دریایی‌اش، نهنگ سفیدی به نام موبی دیک به او حمله کرده و در اثر این سانحه یک پایش را از دست داده است. او اکنون می‌خواهد به هر ترتیبی که شده از موبی دیک انتقام بگیرد و آن‌قدر در انتقام‌جویی راسخ است که هیچ چیز به جز همین انتقام و نفرت از موبی دیک برای او اهمیت ندارد.

 هرمان ملویل، نویسنده موبی دیک، زمینه‌ساز پیدایش مدرنیسم در ادبیات داستانی جهان
کاپیتان اهاب از نظر شخصیتی پرخاشگر و تندخوست و اصولاً از انسان‌ها نفرت دارد. داستان این سفر پرحادثه را ملوانی به نام اسماعیل روایت می‌کند. اسماعیل که یک شخص تحصیلکرده و روشنفکر است و تقریباً از همه زمینه‌ها اطلاع دارد، در خانواده خوبی عمل آمده، اما به هر دلیل که مانند نام خانوادگی او تا پایان نامعلوم می‌ماند، از زندگی در شهر بیزار است و با سفر دریایی و ماجراجویی قصد دارد زخم درونش را التیام دهد. در هر حال ماجرای صید نهنگ و سرنوشت دردناک کاپیتان را از دریچه چشم او می‌بینیم و اوست که برای ما تعریف می‌کند چگونه سرانجام کاپیتان توسط موبی دیک به زیر کشیده می‌شود و کشتی‌اش در دریا می‌شکند، و اوست که ما را در جریان بحث‌های کاپیتان نفرت‌زده با دستیار خردگرا و مؤمنش به مسیحت، ملوان کارکشته‌ای به نام استارباک (Starbuck ) قرار می‌دهد.

تمثیلی از ینگی دنیا

به همان اندازه که ماجراها و روابط بین شخصیت‌ها در "موبی دیک" پیچیده است، زبان این اثر تو در تو و چندلایه است. نکته اینجاست که "موبی دیک" می‌بایست در واقع تمثیلی باشد از آمریکا و به همین دلیل هم تقریباً همه ملیت‌هایی که در آن زمان از اروپا به ینگی دنیا مهاجرت کرده بودند، در این رمان نمایندگانی دارند. از اقوام اروپایی تا خاور دور و حتی ترک‌ها و عرب‌ها، در کشتی "پکت" (Pequet) حضور دارند. این کشتی از برخی لحاظ یادآور کشتی نوح است. منتها به جای آنکه بشارت‌دهنده باشد و بخواهد انسان را از خشم خداوند نجات دهد، خود گرفتار فاجعه می‌شود و به یک معنا مرگ‌آور و نفرین‌زده است. ترکیب جمعیتی کشتی هرچند که به‌نظر عجیب و باورنکردنی می‌آید، اما حتی در دوران ما هم هنوز در برخی جزایر کارائیب بیش از ۹۰ ملیت زندگی می‌کنند و ترکیب جمعیتی و چندفرهنگی غریب در «موبی دیک» را می‌توان در این‌گونه جزایر کوچک و دورافتاده سراغ گرفت.
به همان اندازه که ماجراها و روابط بین شخصیت‌ها در "موبی دیک" پیچیده است، زبان این اثر هم تو در تو و چندلایه است.
در فاصله میان ماجراهایی که در دریا و در طی شکار نهنگ اتفاق می‌افتد، مدام خط اصلی روایت قطع می‌شود و اسماعیل بحث‌های علمی و مذهبی و فلسفی مطرح می‌کند. این نخستین بار است که در ادبیات داستانی جهان زبان رمان به زبان مقالات علمی و جستارهای فلسفی نزدیک می‌شود. در همان حال ملویل با چیره‌دستی و شجاعت بی‌نظیری لهجه سرنشینان کشتی را بازآفرینی می‌کند و این هم تا آن زمان بی‌سابقه بوده است. پیچیدگی فرم "موبی دیک" این اثر را از آثار متعارف در قرن نوزدهم دور می‌کند. یکی از مهم‌ترین دلایل شکست این رمان را باید در نوآوری‌های نویسنده‌اش و در ویژگی‌های قهرمان آن، کاپیتان اهاب جست. او یک قهرمان دوست‌داشتنی و آرمانگرا و فداکار نیست، بلکه بسیار خودخواه و بی‌اندازه نفرت‌زده و خشن است. کاپیتان اهاب از هر نظر نمونه‌ای‌ست از انسان شهرنشینی که قرار است بعدها از ینگی‌دنیا جهان را فتح کند.
به همین جهت منتقدان "موبی دیک" را به عنوان تمثیلی از ینگی دنیا در نظر گرفته‌اند. نفرت، انتقام‌جویی، تبهکاری و غارت طبیعت که سرانجام به نابودی و تباهی می‌انجامد، در واقع هشداری‌ست به خوشبینی بیش از حد مهاجران اروپایی به قاره آمریکا که در آن زمان هیچ حدی را برنمی‌تابیدند. اغراق نکرده‌ایم اگر بگوییم هیچ ملت قدرتمندی مانند آمریکایی‌ها سقوط امپراطوری‌اش را به این اندازه در ادبیات و سینما و دیگر هنرها پیشگویی نکرده است. "موبی دیک" از نخستین آثاری‌ست که از منظر اخلاقی و فلسفی و در قالب یک داستان تمثیلی که با داستان‌های کتاب مقدس پهلو می‌زند، از سقوط آمریکا سخن می‌گوید.

کارمند اداره گمرگ

هرمان ملویل در جوانی زندگیش را از راه ملوانی می‌گذراند. تسلطش بر زندگی ملوان‌ها را مدیون سفرهای دریایی‌اش در جوانی‌ست. ملویل چند سالی هم در جزایر جنوب اقیانوس آرام در میان بومی‌هایی که زندگی‌شان را از راه صید نهنگ می‌گذراندند، زندگی کرده است. او مجموعه‌ای از رمان‌ها و داستان‌های کوتاه و بلند آفریده که همه در زمان حیاتش ناشناخته و نخوانده ماندند. او "موبی دیک" را در شمارگان اندک به هزینه خودش منتشر کرد و پس از شکست کتاب ورشکست شد و ناگزیر شد در اداره گمرک کار بگیرد.
کاپیتان اهاب، یک شخصیت نفرت‌زده
از ملویل به‌عنوان یکی از بنیانگذاران ادبیات آمریکا یاد می‌کنند. "بیلی باد" (Billy Budd Sailor) آخرین اثری‌ست که از ملویل به جای مانده و با وجود آنکه ناتمام است، اما در کنار "موبی دیک" از مهم‌ترین و دشوارخوان‌ترین آثار او به شمار می‌آید. موضوع این رمان ماجراهایی‌ست که در نبرد دریایی موسوم به جنگ‌های ناپلئون برای ملوانی به نام بیلی باد اتفاق می‌افتاد. ملویل زندگی مختصر و فقیرانه‌ای داشت و در یک اتاق محقر در سال ۱۸۹۱ در گمنامی و فقر و بدبختی درگذشت.
موبی دیک به ترجمه علی اصغر محمد زاده و زنده‌ یاد پرویز داریوش توسط انتشارات امیرکبیر به فارسی منتشر شده است.