۱۳۹۸ فروردین ۳۱, شنبه

نیل ویراست پنج 5


نیل
25.  همانطور که از واژه انگلیسی ایندیگو "indigo" (بر گرفته از ایندیکوم indicum لاتین) برمی‌آید، خاستگاه این ماده رنگی هند بوده است.  گیاه نیل ایندیگوفرا تینکتوریا (Indigofera tinctoria) از هند وارد ایران شده و ابومنصور با نام نیل، nil یا لیله līla از آن یاد کرده.* گویند برگ­های این گیاه مو را تقویت کنـد.  اگر از پیش مو را با حنا رنگ کرده سپس کوبیده نیل زنند به رنگ مشکی بــــراق در‌آید.  گونه‌ای دیــگر از آن، ایبریس لینیفولیا I.  linifolia، هنوز در ایران برای سیاه‌ کردن موی سر و ریش به کار می‌رود.[1] واژه‌های فارسی از nīla سنسکریت اند؛ نیلج** nīlej عربی نیز به همچنین.[2] در فارسی نیل هندی nili hindi نیز به کار می‌رود.  گارسیا دا اورتا صورت اَنیل anil هم ضبط کرده،[3] و در اسپانیایی این گیاه اَنیل anil نام دارد (اَنیل anil در پرتغالی و ایتالیایی).[4] این گمان پذیرفتنی است که نیل نخستین بار در دوران ساسانی و در پادشاهی خسرو اول انوشیروان (579-531 میلادی) وارد ایران شده باشد، زیرا مسعودی که پیرامون سال 943 میلادی می‌نوشته می‌گوید این پادشاه کتاب کلیله و دمنه، شطرنج، و رنگ موی مشکی بنام هندی(Indian) را از آنجا دریافت کرد.[5]
چینی‌ها با نیل راستین با نام تس'ین تای 1117 ts'in tai ("بزکی کبود برای رنگ کردن ابرو") آشنا شدند و روش کاربردش را که یاد شد از ایرانیان گرفتند.  این نام نخستین بار به عنوان فرآورده ای از تسائو Ts'ao1118 (جغتای*/ Jāguda)[6] و کوـ‌لان (Kalan) کولام؟ 1119 در نزدیکی تخارستان (باکتریا/باکتریان) ضبط شده است؛[7] در دوره تانگ، زنان فرغانه سفیداب نمی‌کردند، اما بـــــــه ابروها تِس'ین تایts'in tai می‌ کشیدند.[8] مــــا چی  Ma Chih (Ma Či) ، از قرن دهم گوید تِسین تای ts'in tai از سرزمین پوـ‌سه (پارسه/ایران) می‌آمـــــــد اما اکنــــــون در ت'ای-یوان T'ai-yuan  لو-لین Lu-lin و نان-ک'ان   Nan-k'an و دیگر جاها از تیِن tien  (پُلیگونوم تینکتوریوم [نیل ژاپنی/نیل چینی] Polygonum tinctorium که بومی چین است) رنـگی با خواص مشابه گیرند."[9]  به باور لی شی ـ چن/لی شیژن/ Li Shizhen تسین تای ts'in tai همان لان-تیِن lan-tien 1121 بیگانه (ایندیگوفرا تینکتوریا (Indigofera tinctoria است.  از یاد نرود جنس ایندیگوفرا Indigofera شامل سیصد  گونه است و از همین رو هیچ امیدی نیست که بتوان آن را بر مبنای نوشته­های خاور زمین درست شناسایی کرد.[10] وات در این مورد ‌گوید: "گونه‌ای Indigofera در سرتاسر سرزمین­های گرمسیر جهان  (چه در بّر قدیم و چه جدید) به مرکزیت آفریقا پراکنده است.  اضافه بر گیاهان این تیره، از چندین گیاه یکسره  متفاوت نیز ماده‌ای مشابه بدست می‌آمد.  از این رو چندین سده پیاپی دربیشتر زبان­ها نامی مشابه داشته تا بدان پایه که نمی‌توان به روشنی دانست آیا نیلی که در آثار مولفان قدیم هند به کار رفته همان گیاهی است که رنگی را که امروزه در تجارت نیل می‌نامند به دست می‌دهد." بنابراین، "نیل" نام تجاری کلی است برای ماده رنگی کبود، بی‌آنکه از نظر گیاه‌شناسی ارزشی داشته باشد.  به همین ترتیب، نیل چینی‌ نیز در نواحی گوناگون آن کشور از گیاهانی متفاوت به دست می‌آید.[11]
شگفتا که چینی‌ها که روزگاری نیل را از ایران وارد می‌کردند و ایران نیز بروشنی آن را از هند گرفته بود، اشاره‌ای به هند به عنوان کشور عمده تولید کننده نیل نکرده‌اند.  هیرت مقاله‌ای جالب درباره تسین تای ts'in tai نوشته است.[12]





















* «نیل گویند و لیله نیز و اوگرم است و خشک اندر درجه دوم» (ابومنصور، چاپ دانشگاه تهران)، صص 34-333.
1. آخوندف، ابومنصور، صص 144، 271. [در زیرنویس صفحه 333  الابنیه (چاپ دانشگاه تهران) ذیل نیل می‌خوانیم. «ماده‌ای است آسمانگونی تیره که از عصاره گیاهی موسوم به وسمه یا... می‌گیرند و به صورت قرصها یا حبها در می‌آورند و به اطراف می‌برند.» شلیمر (Terminologie, p. 395) نام فارسی گرد نیل را ringi rīš [رنگ ریش] و wesme [وسمه] آورده است.
** نیل . )اِ) گیاهی است که عصاره  آن را نیله و نیلج گویند و بدان رنگ کنند. برگ نیل را با آب گرم می شویند و کبودگی و کدورت آن دور کنند و آب را نگاه دارند تا همچو گل به تک نشیند پس آب را می ریزند و نیله را خشک کنند، و آن مبرد است و مانع جمیع اورام در ابتدا... (از منتهی الارب ). حشیشی است عصاره  وی را نیلج خوانند و شجره  وی را عظم خوانند و نیکوترین ورق وی سبز بود که به سرخی زند. (از ابن بیطار). نیل ماخوذ از سنسکریت و آن یک نوع گیاهی است که آن را وسمه و رنگ گویند و به تازی کتم گویند و سدوس نیز گویند. ماده  ملونه ای که از برگ این گیاه به دست می آورند و در رنگ رزی استعمال می نمایند. (ناظم الاطباء). ماده ای است آبی رنگ که از برگ انواع مختلفه درختچه  نیل به دست می آید. درختچه  نیل از تیره پروانه واران است و دارای برگ­های مرکب شانه ای و پوشیده از کرک،  گل­هایش قرمز یا صورتی رنگند که دارای آرایش خوشه یا سنبله می باشند، میوه اش غلاف مانند است شبیه میوه  لوبیا. در حدود 250 نوع از این گیاه شناخته شده که همگی متعلق به نواحی گرم کره  زمینند و بیشتر به منظور استفاده ماده آبی رنگ از برگ آنها کشت می شوند. ماده  رنگی نیل را در نقاشی و جهت خوشرنگ کردن لباسهای سفید پس از شستشو به کار می برند. دانه های این گیاه به نام تخم رنگ موسومند. نیلنج . درخت رنگ . (از فرهنگ فرهنگ معین ) : از کرمان زیره وخرما و نیل و نیشکر و پانیذ خیزد. (حدود العالم).  لغت نامه دهخدا.

2. Leclerc, Traité des simples, Vol. III, p. 384.
پیرار نیز صورت anil  را کار گرفته است (F. Pyrard, Vol. II, p. 359, ed. of Hakluyt Society) و می‌گوید نیل تنها در پادشاهی کمبای و سورات  یافت ‌شود.
4. رودیگر و پات (Rodiger and Pott, Z. F. Kunde de Morg., Vol. VII, p. 125) این پیشوند a را حرف تعریف سامی می‌دانند (اَنیل، النیل al-nīl، an-nīl عربی).
* جغتای یکی از محلات نواست (مرآت البلدان، ج4) و نوا قریه‌ای است به سه فرسخی سمرقند. همچنین جغتای نام یکی از پسران چنگیز است که بر ماوراءالنهر حکم می‌راند و ناحیه تحت حکومت او جغتای نام گرفته است (لغتنامه دهخدا) مؤلف پیشتر در مبحث زعفران جغتای را در زابلستان دانسته که همان جا توضیح دادیم نامی گنگ و  کلی  برای منطقه غزنه در جنوب تخارستان بوده است.
[6] . Sui ŝu, Ch. 83, p. 8 (see above, p. 317).
2. T'ai p'in hwan yü ki, Ch. 186, p. 12.
این محصول در کی ـ پین (Ki-pin) (Kashmir) هم یافت می‌شده است (ibid., Ch. 182, p. 12b).
3. Ibid., Ch. 181, p. 13b.
4. Pen ts'ao k  an mu, Ch. 16, p. 25b.
6. Bretschneider, Bot., Sin., pt. II, p. 212.