دماب (Damâb) یعنی چه؟ |
نوشته شده توسط میرزایی |
شنبه ، 1 آبان 1389 ، 19:12 |
چرایی نام دماب ومعنی آن
دماب (Damâb) : در نوشته ها و سند های برجای مانده از روزگار گذشته ،نام این روستا ، دماب (Damâb) آمده ، اما در پاره ای از نوشته ها نیز نام این
دهکده کهن دماب (Domâb) آمده است و برخی دماب (Damâb) را دماب (Domâb) می گویند. اکنون این پرسش پیش می آید که دماب (Damâb) درست است
یا دماب؟ همچنین دماب (Damâb) یا دماب (Domâb) یعنی چه؟
در پاسخ به پرسش های بالا باید دید در گذشته و در نوشتارهای برجای مانده از روزگار کهن چگونه از این روستا نام برده اند.
افزون برسندهای عقد و اروسی (عروسی) وخرید و فروشهای بر جای مانده ، درفرهنگ نامه دهخدا و فرهنگ جغرافیایی ایران نام چند آبادی و روستا در
ایران از جمله همین روستا دَماب (Damâb) آمده است آنچنان که آورده اند:
1- دَمابDamâb، دهی است از دهستان دهق، بخش نجف آباد، شهرستان اصفهان ، سکنه آن 855 تن . آب آن از قنات و راه آن اتومبيل رو است . (فرهنگ
جغرافيايی ايران ج 10).
2- دماب (Damâb) دهی است از دهستان پشتکوه، بخش اردل، شهرستان شهرکرد و251 تن سکنه دارد (ف ج ایران ج 10 )
3- دماب (Damâb) دهی است از دهستان سوسن بخش ایزه شهرستان اهواز جمعیت آن 165 تن (ف ج ایران ج 6)
4- دَماب مَنگنان (Damâbé mangénân : دهی است از دهستان پشتکوه (سر گچ)بخش جانکی گرمسیری شهرستان اهواز،آب آن از چشمه است و240 تن
سکنه دارد.ساکنان از طایفه ممسنی هستند و معدن گچ دارد و از محل های (اشگاف) بنه مشهدی کریم،بنه شیخ درویش ،بنه شیخ مردان تشکیل شده (ف ج
ایران ج 6) همه موارد یاد شده منبع کتاب بسیارمهم و معتبر لغت نامه دهخدا نیز هست. سر در دبستان دماب و شعبه نفت دماب تا چندسال پیش آنرا دماب
نوشته بودند.
اکنون اگر آنرا « دماب (Damâb) » بپذیریم ،درباره منی این نامواژه باید گفت: دماب نامواژه ای است کهن و باز مانده از زبان باستانی پارسی ، که از
دو بخش " دم + آب " ،درست شده . بخش نخست " دم " درزبان پهلوی نیز " دم " به معنی "کنار،پهلو، ونزدیک" است. و بسته به کار بری واژه،به معنی
هایی چون" موسم، وفصل وساعت"(فرهنگ ناظم الاطبا)،{یک دم بیاسا }و نیز ابتدا، آغاز،(لغتنامه) به کار برده می شود، مانند ، دم صبح، وهمچنین ابتدای
هرچیز(لغت محلی شوشتری)، سپیده دم،( پگاه). وگاهی به معنی نزدیک ،سخت نزدیک، پیوسته، متصل، است، مانند دم در، (در آستانه در،نزدیک در ،
جلو در) دم باریک، دم بخت،(به سن شوهر رسیده) دم دست، (جلو دست) دم صبح (گاه بامداد،پگاه)، دم چاه، (دهنه چاه) ، دم قیچی (ن.ک. به لغت نامه دهخدا).
و بخش دوم نام واژه دماب یعنی " آب " همان واژه آشنا ی "آب" است،که درسانسکریت " آپâpa " پارسی باستان " آپیâpi "، اوستا "آپ âp " و "اَپ"، پهلوی
" آپ âp "، سغدی "آپ âp " ، پشتو" او" ، گیلکی " آب âb " (دردیه ها او aw) ، فریزندی و یرنی " آوâw " نطنزی " او ov " ، سمنانی " اوو öw" ، سنگسری
" ووvo" ،سرخه" اوaw " ،لاسگردی"اوو öw " ، شهمیرزادی "او ű" ، اورامانی "آوâw"( برهان قاطع ، حاشیه دکتر معین) و برخی لهجه ها و گویشها بویژه
روستایی"او" نامیده می شود( به همین سبب در گویش محلی به دماب "دمبوDombbow" گفته می شود). بنا بر این معنی این نامواژه روی هم "جایی کنار
آب"،پهلوی آب ،کرانه آب ،پیوسته وچسبیده به آب و"....است.و این نام هم بی مناسبت نیست،زیرابارش برف سنگین در زمستان وبرف گیر بودن گردنه
چاقگدار ،وآب شدن تدریجی برفهای کوه چاقگدار، جوی آب و چشمه هایی در نزدیک دماب فوران می کند که نتیجه آن گردآمدن آب انبوهی در پشت سد
دماب می شود.
دماب (Domâb):
مردم دماب به آبادی خود « دمبو Dombbow» می گویند، واین گویش به دماب (Domâb) نزدیک است.اگر این نام را بخش کنیم آنرا در دو بخش
«دمب + او ow » خواهیم یافت،که بخش نخست یعنی دمب همان دم امروزی است.وباید افزود « دم ، خم، سم ومانند آن ....» ازگونه اوستایی دمب،خمب، سمب
بوده که به گونه امروزی یعنی« دم ،خم،سم » در آمده.و «دنب » و « دنباله » ازیک ریشه است.همچنین باید گفت که نام روستای بزرگ دامنه که امروزه
شهرکی شده در سندهای گذشته « دم نِی Dommé néy» نگاشته شده است،که این نام به معنیآبادی ای است که در دنباله نبزارساخته شده است
اما بخش دوم یعنی «ow» همان آب است که در بالاگفته شد ودر بیشتر گویشهای پارسی و نیز لهجه های روستایی به آن «ow» می گویند،وباید دانست که
«ow» گونه کهن آب است .
پس بدین گونه می توان معنی این نامواژه را روستا و آبادی ای در دنباله آب (رودخانه ومانند آن) دانست،یا جایی که در دنباله آب ساخته شده است .
|
آخرین بروز رسانی مطلب در پنجشنبه ، 30 دی 1389 ، 20:40 |