۱۴۰۴ آذر ۲۳, یکشنبه

تریاق مثرودیطوس و فاروق

 اعتقاد راسخ به آثار شگفت تریاق فاروق و مثرودیطوس تنها به جهان اسلام منحصر نبود، بلکه نه تنها در سراسر سده‌ها، که حتى مدتها پس از سست شدن نظام پزشکی کهن در اروپا، این دو دارو نه فقط به عنوان پادزهر عام، بلکه به عنوان درمان همۀ دردها تلقی می‌شدند. دست‌کم از سدۀ ۱۲م شهر ونیز در ساخت «تریاق فاروق در اروپا شهرتی بسزا یافت و به همین مناسبت آن را «تریاق ونیز» نیز می‌گفتند (گریفین، ۳۱۸). تا این روزگار هرگاه یکی از این دو دارو، خواصی را که از آنها انتظار می‌رفت، از خود نشان نمی‌دادند، آن را به کهنگی، خطای در ترکیب و ناپختگی سازنده نسبت می‌دادند (قس: شرط مهم نصیر‌الدین، ۲۴۲: باید که طبیبی ماهر حاذق سازد، که بر وی اعتماد باشد، تا خواص او را باطل نکند، از بهر آنکه معجونهای ساخته اعتماد در حکم (در نسخۀ بدل: کسی) نتوان کرد، که مفردات او تمام هست یا نه).

سرانجام در ۱۷۴۵م ویلیام هبردن[۱] در رساله‌ای خواص شگفت منسوب به این دو دارو را رد کرد (جم‍‌ ) که نخستین تأثیر آن حذف این دو دارو در نخستین چاپ دارونامۀ رسمی انگلستان («دارونامۀ لندن[۲]») پس از انتشار این اثر، آن هم به فاصلۀ یک سال بود (برای تفصیل، نک‍ : گریفین، ۳۱۷-۳۲۵؛ برای تحولات نسخۀ این دو دارو در اروپا، نک‍ : نورتن، ۶۰-۶۵). در پایان این قرن ساموئل هانمان (۱۷۵۵-۱۸۴۳م)، بنیان‌گذار پزشکی هوموپاتیک[۳] در مقاله‌ای دربارۀ پادزهرهای برخی سموم گیاهی کهن که در ۱۷۹۸م در مجلۀ پزشکی هوفلاند و به زبان آلمانی منتشر شد، تأکید کرد که امروزه همگان به مسخره بودن کاربرد این دو دارو (و برخی چاره‌های کهن دیگر) به عنوان پادزهر عام، آگاه‌اند (ص ۳۲۲). با این اوصاف ذکر نسخۀ تریاق با حذف گوشت افعی (پس قاعدتاً نسخه‌ای از مثرودیطوس) در دارونامۀ رسمی فرانسه در ۱۸۸۴م (نک‍ : اعلم، ۳۸۲) بسیار شگفت می‌نماید.

آثار نوشته شده در باب تریاق‌

در اینجا افزون بر آثاری که در عنوانشان، واژۀ تریاق یا مضمون دفع زیان زهرها آمده است، برخی آثار که مطالب شایان توجهی در این باب دارند نیز یاد می‌شوند: 

آثار پزشکان یونانی و اسکندرانی

۱. نیکاندر کُلفونی

تریاکا، اثر منظومی دارای ۹۵۸ بیت ۶‌ وتدی مشتمل بر شرح انواع ‌گزندگان زهرآگین (از جمله ۱۴‌گونه مار سمی)، تأثیر نیش آنها و شیوۀ درمان، شرح ۱۲۵ ‌گونۀ گیاهی و نیز نخستین نمونۀ مکتوب از زالو انداختن.

۲. روفوس افسوسی(نیمۀ نخست سدۀ ۱ م)

کتاب التریاق (ابن ندیم، ۲۹۱) یا التریاقات و السموم و علاج المسمومین و ترکیب الادویة بحسب العلة و الزمان (ابن فاتک، ۲۹۲؛ ابن‌ ابی ‌اصیبعه، ۱/ ۸۵).

۳. جالینوس

الف‌ـ کتاب فی التریاق الى بَمفولیانس که به گفتـۀ‌ حنین (شم‍ ۸۲) مشتمـل‌ بر یک‌ مقالـۀ‌ کوتاه بـوده، ‌و عیسی ‌بن ‌یحیـى آن را به عربـی درآورده است. ب‌ ـ کتاب فی التریاق الى فیسون/ بیسُن در یک مقاله. ترجمه به سریانی از ایوب رهاوی و ترجمه به عربی از یحیی بن بطریق (همو، شم‍ ۸۳؛ ابن ندیم ۲۹۰-۲۹۱؛ قس ابن ابی اصیبعه، ۱/ ۹۸؛ رازی، الحاوی، ۷/ ۱۶۲، ۸/ ۷۴، جم‍ : ... الـى قیصـر). پ ـ کتاب الادویة المقابلة للادواء، مقالۀ نخست در تریاق و مقالۀ دوم در معجونهای دیگر. یوحنا بن بختیشوع با کمک حنین آن را به سریانی درآورد و عیسی بن یحیى نیز این روایت سریانی را برای احمد بن موسـى به عربـی ترجمه کـرد (حنیـن، شم‍ ۸۱). ت‌ـ ابن ابی اصیبعـه (۱/ ۱۰۲) از کتاب منافع التریاق جالینوس، که حنین به آن اشاره نکرده نیز نام می‌برد.

۴. فیلغریوس (فیلاگریوس، سدۀ ۴م)

مقالة فی صنعة ‌تریاق‌الملح (ابن ندیم، ۲۹۲؛ قفطی، ۲۶۱؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/ ۱۰۳؛ رازی، همان، ۷/ ۱۰۰).

۵. یحیى (یوحنا) نحوی (نیمۀ نخست سدۀ ۶م)

ابوریحان بیرونی از کتابی دربارۀ تریاق از یحیى نحوی یاد می‌کند که در آن به «تصرفات هر یک از ۹ پزشک یونانی و علت شایستگی این تریاق برای فاروق نامیده شدن» پرداخته است ( فهرست، ۲۹). چنان که گفته شد این اثر احتمالاً مأخذ اصلی مسلمانان در تاریخچۀ نیمه‌افسانه‌ای تکمیل تریاق بوده است. شاید عنوان دیگر این رساله جوامع كتاب التریاق لجالینوس یاد شده توسط ابن ابی اصیبعه (۱/ ۱۰۵) باشد و نیز شاید همان اثری باشد که چند دست‌نویس آن با عنوان کتاب التراییق لجالینوس بتفسیر یحیی النحوی (GAS, III/ ۱۵۹) به دست ما رسیده است (نیز ابن مطران، ۲۲۴-۲۲۵، که از تفسیر یحیى نحوی بر سخن جالینوس نقل می‌کند). مایرهوف در اظهار نظری شایستۀ بازنگری انتساب «تاریخچۀ تریاق» و «تاریخچۀ پزشکان» را به یحیى نادرست می‌پندارد (ص ۲۱). همچنین تمیمی (ص۵۰۹-۵۱۱) از آنچه که استادش ابوالفتح متطبب از تفسیر یحیى نحوی بر الادویة المقابلة للادواء جالینوس بر وی املاء کرده، مطالبی در باب افزوده‌های یحیى بر معجون مثرودیطوس آورده است. تمیمی (ص ۵۱۸) بر آن است که حنین بن اسحاق (گویا در مسائل) از این تفسیر بهره برده است.

آثار پزشکان دورۀ اسلامی

۱. جابر بن حیان: کتاب السموم. مؤلف افزون بر اشاراتی به تاریخچۀ تریاق و ذکر نسخۀ چند تریاق مختصر (همچون تریاق خمسه) تفصیل نسخ دیگر تریاق را به کتاب طب الکبیر خود ارجاع داده است (گ۷۳ الف-۷۵ الف، گ۱۹۰ الف).
۲. ابن‌ ماسویه: السموم و علاجها (ابن‌ ابی اصیبعه، ۱/ ۱۸۳؛ قس ‌رازی، همان، ۱۹/ ۳۹۳: کتاب‌السموم ؛ نیز نک‍ : GAS, III/ ۲۳۵). 
۳. کندی: رسالۀ فی اشفیة السموم و كتاب السمومات و دفع ضررها (ابن ندیم، ۲۵۸، ۳۱۷؛ قفطی، ۳۷۲؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/ ۲۱۱).
۴. اسـرائیل بن سهل (گویا برادر شاپور بن سهل)، به گفتۀ ابن ابی اصیبعه (۱/ ۱۶۱)، در کتاب فی التریاق خود که بسیار مشهور بود، برای ساخت نسخه‌ای بسیار نیکو تلاش بسیار کرده بود.
۵. حنین بن اسحاق: کتاب التریاق در دو مقاله (ابن ندیم، ۲۹۴؛ رازی، همان، ۱/ ۳۸، ۶/ ۱۳۳، ۸/ ۵۶، ۱۹/ ۲۶۰، ۳۷۶، ۲۰/ ۹، ۲۷، ۲۹۹، ۳۰۰، جم‍‌ ). سزگین (GAS, III/ ۲۶۸) با توجه به موضعی از الحاوی رازی، که عبارت «ابن حنین فی كتاب التریاق» آمده است (۱/ ۳۸)، گمان کرده که اسحاق بن حنین نیز چون پدر کتابی با این عنوان داشته است. بخشی از کتاب مسائل فی الطب حنین، که خواهرزاده‌اش حبیش اعصم آن را به پایان رساند نیز به تریاق اختصاص دارد. ابن ابی صادق نیشابوری در شرحی که بر این کتاب نوشته، بر آن است که از مبحث تریاق به بعد این کتاب به قلم حبیش است، زیرا در این بخش آمده است: «سپس حنین بن اسحاق کتابی در دو مقاله دربارۀ تریاق نوشت»، در حالی که اگر این سخن از خود حنین بود، می‌گفت: سپس دو مقاله در این باره نوشتم (ابن ندیم، همانجا؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/ ۱۹۷-۱۹۸؛ ابن قف، ۳۶۹-۳۷۰).
۶. ابوالعنبس الصمیری: كتاب الجوارش و الدریاقات (ابن ‌ندیم، ۱۵۱-۱۵۲؛ در چاپ تجدد: ابوالعباس صیمری و الحوّایین و التریاقات).
۷. السموم و التریاقات که ابن وحشیه مدعی است آن را از کتابی نبطی از آن یربوقا به عربی درآورده است. ابن وحشیه بر این ترجمۀ مفروض، مقدمه‌ای مفصل درباب آثار ملل دیگر دربارۀ سمها و تریاقها نوشته است (گ ۴ الف-۶ ب).
۸. ابن جلجل: مقالة فی ادویة التریاق (نک‍ : سید، ۲۲).
۹. قسطا بن لوقا: كتاب السمومات و دفع مضارها (ابن ندیم، ۳۱۷)، که ابن‌ ابی ‌اصیبعه آن را فی دفع ضرر السموم نامیده است (۱/ ۲۴۵).
۱۰. اسحاق بن سلیمان اسرائیلی(ه‍ ‌م): کتاب فی التریاق (ابن ‌جلجل، ۸۷؛ ابن ‌ابی ‌اصیبعه،۲/ ۳۷).
۱۱. تمیمی (ه‍‍ م): کتاب فی صنعة التریاق الفاروق على ما یغلظ فیه من ادویته و... خطاب به فرزندش، کتاب فی التریاق، كتاب مختصر فی التریاق (ابن ‌ابی ‌اصیبعه، ۲/ ۸۹؛ قفطی، ۱۰۵-۱۰۶). تمیمی‌ در مادة البقاء (ص۴۹۳-۵۱۸) نیز به‌تفصیل در این باره‌ سخن گفته است.
۱۲. ابن رشد حفید (۵۲۰-۵۹۵ق) : مقالة فی التریاق (ابن ابی اصیبعه، ۲/ ۷۸).
۱۳. ابوالبرکات هبة‌الله بغدادی مشهور به ابن ملکا: مقالة فی الدواء الذی الفه المسمی ببرشعثا (همو، ۱/ ۲۸۰، در اصل: برشعثا). این دارو بعدها با نام تریاق/ معجون برشعثا/ برء‌الساعة در میان پزشکان رواج یافت (ابن‌ قف، ۳۸۶؛ حکیم مؤمن، ۱۰۲۸-۱۰۲۹).
۱۴. عبداللطیف البغدادی: كتاب التریاق (ابن ‌ابی ‌اصیبعه، ۲/ ۲۱۲).
۱۵. عماد‌الدین دنیسری، معاصر ابن‌ ابی‌ اصیبعه و از کارکنان بیمارستان بزرگ نوری دمشق: كتاب نظم التریاق الفاروق، كتاب فی المثرودیطوس(همو، ۲/ ۲۷۲).
۱۶. داوود بن عمر انطاکی: در ۹۶۴ق کشف الهموم عن اصحاب السموم نوشت و تریاق ابداعی خود را در آن ذکر کرد (انطاکی، ۲/ ۹۵).
واژۀ تریاق/ دریاق در برخی آثار غیرپزشکی نیز به کار رفته است، همچون دریاق/ تریاق الفکر قدامة ‌بن‌ جعفر (ابن ندیم،۱۳۰). دریاق ابرار، منظومۀ فارسی از امیرخسرو دهلوی، دریاق الذنوب ابوالفرج ابن جوزی، دریاق المحبین عزالدین احمد بن ابراهیم فاروثی رفاعی (د۶۹۴ ق) و تریاق المحبین تقی‌الدین ابوالفرج عبدالرحمان بن عبدالمحسن واسطی، الترياق لاهل الاستحقاق جامی در شرح ۴۰ حدیث (حاجی خلیفه، ۲/ ۲۸۶، ۳/ ۲۲۴).
به جز تریاقهای یاد شده، برخی تریاقهای دیگر با نام خاص وجود داشته‌اند، از جمله: تریاق الخمسة (جابر، گ ۱۹۰ الف، اما ۶ جزء دارد)، تریاق برشعثا و معنای آن برء‌الساعة (ابن ‌قف، همانجا)؛ تریاق الثوم (ابن زهر، ۴۸۱-۴۸۲)؛ دریاق یابس (عطار هارونی، ۱۳۳)؛ تریاق الطین المختوم (جابر، گ ۱۷۶ب، ۱۷۷ب؛ رازی، المنصوری، ۳۴۰؛ جرجانی، ذخیره، ۶۹۳، الاغراض، ۶۶۵)؛ تریاق العقارب و تریاق حلتیت (ابن جزار، ۲/ ۶۳۵؛ زهراوی، ۱/ ۳۸۳)؛ تریاق عزره (اهوازی، ۲/ ۵۳۴؛ زهراوی، ۱/ ۳۸۲؛ ابن سینا، ۳/ ۳۱۵-۳۱۶) و تریاق العسکری که مردم خوزستان برای درمان نیش عقربهای خرد آن سرزمین بدان دست یافته‌اند و برای قوت یافتن سپاهیان نیز نیکو ست (رازی، همان، ۳۴۷-۳۴۸؛ ابن‌ قف، ۳۸۶-۳۸۷؛ دو نسخه از زهراوی، ۱/ ۳۸۳).

مفردات مشهور به تریاق

به نظر بیرونی هیچ جایی نیست که مردم آن چیزهایی را تریاق ننامند و اعتماد نشاید کرد مگر پس از آزمودن، زیرا که بیشتر آنها جنس یتوعات است ( الصیدنة، ۱۴۴؛ کاسانی، ۱/ ۱۷۰). ابومنصور موفق هروی نیز تریاق نبطی را از جملۀ یتوعات می‌داند (ص ۳۴۶). این مفردات نیز قابل ذکرند: تریاق هروی که به گفتۀ ابوالحسن طبری ترنجی برگ آن چون برگ سوسن و گلش چون گل سوسن سپید، خوش‌بو ست، بیخ آن به ایرسا ماند و تریاق گزش افعی است؛ تریاق لغیری: بیخی است چون شلغم و اهل زرنج آن را تازه به صورت خوراکی یا در ضماد به کار می‌گیرند و نوع دیگر آن در زابلستان روید که تلخ است؛ تریاق روستایی/ اهل بلد/ اهل الرستاق که سیر را گویند؛ تریاق ترکی: مومیا را گویند؛ تریاق فارسی که حجر التیس است (بیرونی، همان، ۱۴۴-۱۴۵، ۲۰۷، الجماهر...، ذیل حجر التیس؛ کاسانی، ۱/ ۱۷۰-۱۷۲؛ عقیلی، مخزن، ۹۱۸؛ حاجی زین‌ عطار، ۸۵)؛ و تریاق بوشنجه یا شیر لاغیه (جرجانی، همان، ۵۷۸).

مآخذ

ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به کوشش آوگوست مولر، قاهره، ۱۲۹۹ق؛ ابن اثیر، الکامل؛ ابن بطلان، مختار، تقویم الصحة، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۶۶ش؛ ابن بیطار، احمد، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، بولاق، ۱۲۹۱ق؛ ابن جزار، احمد، زاد المسافر و قوت الحاضر، به کوشش محمد سویسی و دیگران، تونس، ۱۹۹۹م؛ ابن جلجل، سلیمان، طبقات الاطباء و الحکماء، به کوشش فؤاد سید، قاهره، ۱۹۵۵م؛ ابن ربن طبری، علی، فردوس الحکمة فی الطب، به کوشش محمد زبیر صدیقی، برلین، ۱۹۲۸م؛ ابن زهر، عبدالملک، التیسیر فی المداواة و التدبیر، به کوشش میشل خوری، دمشق، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م؛ ابن سرابیون، الکناش الصغیر، دست‌نوشته‌های شم‍ ۹۶۶۸ کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران و شم‍ ۱۹۸۹۱ کتابخانۀ سلطنتی بروکسل؛ ابن‌ سینا، القانون، بولاق، ۱۲۹۴ق؛ ابن فاتک، مبشر، مختار الحکم و محاسن الکلم، به کوشش عبدالرحمان بدوی، مادرید، ۱۳۷۷ق/ ۱۹۵۸م؛ ابن قف، ابوالفرج، جامع الغرض فی حفظ الصحة و دفع المرض، به کوشش سامی خلف حمارنه، عمان، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م؛ ابن مطران، اسعد، بستان الاطباء و روضة الالباء، چ تصویـری، به کوشش مهـدی محقق، تهـران، ۱۳۶۸ش؛ ابن ندیم، الفهرست، بـه کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۷۱-۱۸۷۲م؛ ابن وحشیه، احمد، السموم و التریاقات، نسخۀ خطی شم‍ ۶۳۴۱ کتابخانۀ مجلس شورا؛ همو، الفلاحة النبطیة، به کوشش توفیق فهد، دمشق، ۱۹۹۳م؛ ابن هندو، علی، مفتاح الطب و منهاج الطلاب، به کوشش مهدی محقق و محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، ۱۳۶۸ش؛ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة ، به کوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، ۱۳۴۶ش؛ اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به کوشش جلال متینی، ‌مشهد، ۱۳۴۴ش؛ اعلم، هوشنگ، «پادزهر»، جستارهایی در تاریخ علوم اسلامی، تهران، ۱۳۸۱ش؛ انطاکی، داوود، تذکرة اولی الالباب، بولاق؛ اهوازی، علی، کامل الصناعة الطبیة، قاهره، ۱۲۹۴ق؛ بیرونی، ابوریحان، الجماهر فی معرفة الجواهر، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۴ش؛ همو، الصیدنة، به کوشش عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۰ش؛ همو، فهرست کتب محمد بن زکریاء الرازی، به کوشش پاول کراوس، پاریس، ۱۹۳۶م؛ تمیمی، محمد، مادة البقاء فی اصلاح فساد الهواء و التحرز من ضرر الاوباء، به کوشش یحیى شعار، قاهره، ۱۹۹۹م؛ جابر بن حیان، کتاب السموم، چ تصویری نسخۀ خطی کتابخانۀ تیمورپاشای قاهره، به کوشش آلفرد زیگل (نک‍ : مل‍ ، زیگل‌‍‌)؛ جاحظ، عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م؛ جرجانی، اسماعیل، الاغراض الطبیة، چ تصویری نسخۀ خطی شم‍ ۴۸۵۶ کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، ۱۳۴۵ش؛ همو، ذخیرۀ خوارزمشاهی، چ تصویری، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۵۵ش؛ حاجی خلیفه، کشف الظنون، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۳۵م بب‍ ؛ حاجی زین العطار، علی، اختیارات بدیعی، چ سنگی، کانپور، ۱۲۹۶ق/ ۱۸۷۹م؛ حکیم مؤمن، محمد، تحفة، تهران، ۱۴۰۲ق؛ حمزۀ اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، دار مکتبة الحیاة؛ حنین بن اسحاق، رسالة الى علی بن یحیى فی ذکر ماترجم من کتب جالینوس، به کوشش برگشترسر (نک‍ : مل‍ ، برگشترسر)؛ خطابی، محمد عربی، «ادویة الزهراوی من کتاب التصریف لمن عجز عن التألیف»، الاغذیة و الادویة عند مؤلفی الغرب الاسلامی، بیروت، ۱۹۹۰م؛ خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به کوشش فان فلوتن، لیدن، ۱۸۹۵م؛ رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴-۱۳۹۰ق/ ۱۹۵۵-۱۹۷۰م؛ همو، المنصوری فی الطب، به کوشش حازم بکری صدیقی، کویت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۷م؛ زهراوی، ابولقاسم، التصریف لمن عجز عن التألیف، چ تصویری نسخۀ خطی شم‍ ۵۰۲ (بشیر اغا) کتابخانۀ سلیمانیه، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۹۸۶م؛ سید، فؤاد، مقدمه بر طبقات الاطباء (نک‍ : هم‍ ، ابن جلجل)؛ عطار هارونی، داوود، منهاج الدکان و دستور الاعیان، به کوشش حسن عاصی، بیروت، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م؛ عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، قراباذین کبیر، چ سنگی، ۱۲۶۵ق؛ همو، مخزن الادویة، کلکته، ۱۸۵۱م؛ «فی کیفیة تکوین الحیوانات و اصنافها»، رسائل اخوان الصفاء، طبیعیات، بیروت، ۱۹۵۷م، ج ۲؛ قفطی، علی، تاریخ الحکماء، اختصار زوزنی، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، ۱۹۰۳م؛ قلانسی، محمد، اقراباذین، به کوشش محمد زهیر البابا، حلب، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م؛ قوصونی مصری، مدین، قاموس الاطباء و ناموس الالباء، چ تصویری، دمشق، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م؛ کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش؛ کشکری، یعقوب، کناش فی الطب، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۴م؛ نصیر الدین طوسی، تنسوخ نامۀ ایلخانی، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۸ش؛ نیز:

Bergsträsser, G., Ħunain ibn Isħāq über die syrischen und arabischen Galen-Übersetzungen, Leipzig, ۱۹۲۵; Celsus, Medicina (On Medicine), tr. W. G. Spencer, London etc., ۱۹۳۸, vol. II; GAS; Griffin, J. P., «Venetian Treacle and the Foundation of Medicines Regulation», British Journal of Clinical Pharmacology, ۲۰۰۴, vol. LVIII(۳); Hahnemann, S., «Antidotes to Some Heroic Vegetable Substances», The Lesser Writings, tr. R.E. Dudgeon, B. Jain Publishers, ۲۰۰۳; Heberden W., Antitherica, An Essay on Mithridatium and Theriaca, ۱۷۴۵; Meyerhof, M., «Joannes Grammatikos (Philoponos) von Alexandrien und die arabische Medizin», Mitteilungen des deutschen Institutes für ägyptische Altertumskunde in Kairo, ۱۹۳۱, vol. II; Norton, S., «The Pharmacology of Mithridatum: A ۲۰۰۰-Year-Old Remedy», Molecular Interventions, ۲۰۰۶, vol. VI; The Oxford English Dictionary,  ۱۹۸۹; Oxford Latin Dictionary ; ۱۹۶۸; Pliny, Natural History, tr. H. R. Rackham, London etc., ۱۹۵۲, vol. IX; Plutarch, Moralia, vol. V (Isis and Osiris), tr. F. C. Babbitt, London etc., ۱۹۶۹; Siggel, A., tr. Das Buch der Gifte des Ğābir ibn Hayyān, Wiesbaden, ۱۹۵۸.
یونس کرامتی

تریاق مثرودیطوس

 مثرودیطوس دارویی است ترکیبی و ضد سم مشهور.  به روایت تاریخ و آنچه ابن سینا در قانون فرموده، این داروی ترکیبی از ابتکارات دانشمند گرانمایه و بزرگوار مثرودیطوس(میتریدات ششم، شاه سلطنت آناتولی باستانی پونتوس (۱۳۴ تا ۶۳ قبل از میلاد)) است که نام خود را بر آن نهاده‌است.

سم‌ها

مثرودیطوس در آن روزگار اثربخشی خود در خنثی کردن اثر سم‌ها را با بارها آزمایش پس داده بود. در ضمن در تداوی به بسیاری از بیماریها نیز اثر آن بسیار مفید گزارش شده‌است. برای رفع مسمومیت از چندین نوع سم و بهبودی  چندین گونه بیماری در آن واحد بهترین نقش را داشته‌است.

انحصار

تا زمان ظهور، تداوی و شکوفایی حکیم اندروماخس که با پی بردن به خاصیت دارویی گوشت مار تریاق ماران را فرموله کرد، تریاق منحصر به این اختراع مثرودیطوس بوده‌است. بعدها اندروماخس در فرمول مثرودیطوس دست برد و با افزودن و کاستن بعضی از اجزای ترکیب و علاوه کردن تریاق ماران به آنها تریاق فاروق را ساخت که تریاق کبیر هم گفته می‌شود.

ترکیبات و فرمولها

احتمالاً از زمان میتریدات ترکیبات این معجون تغییرات قابل توجهی داشته است. حال در گذر زمان یا ناشی از سهو ناسخ باشد یا اعمال تغییراتی از جانب پزشکان آن زمان. ابن سینا در قانون یک نسخه عام برای آن ذکر کرده‌است که عبارت است از:

زعفران، مرّ، قارچ چمنی، زنجبیل، دارچین و کتیرا از هر یک ده درهم، سنبل، کندر، ترتیزک بابلی، گورگیاه، چوب بلسان، اسطوخودوس، کاشم رومی، کوشنه، ماشدارو، بارزد، سقز درخت بنه، دارفلفل، افشره گیاه شنگ، جندبیدستَر، ساذج هندی، اَصطَرک و گاوشیر از هر یک هشت درهم، دارچین ختایی، فلفل سفید، فلفل سیاه، سورنجان، اربه(مریم نخودی کوهی)، سیر صحرایی، تخم زردک بیابانی، شاه افسر، کوشاد، روغن بلسان، دانه‌های ثمر بلَسان، قرص قوفیون و قرص مقل از هر یک هفت درهم، سداب (فَیجن) دو درهم، اندران، سنبل رومی، مصطکی، صمغ عربی، کرفس کوهی، شاه زیره (کراوِیا) و بزر رازیانه از هر یک پنج درهم، رازیانه شامی، سوسن زرد، مو، سکبینه و برباله از هر یک سه درهم، افیون، گل سرخ و پونه کوهی از هر یک پنج درهم، بلسکی، اقاقِیا، ناف ریگ ماهی و بزرگیاه هزار چشم از هر یک چهار دِرهم و نیم، شراب ریحانی کهنه شده و عسل کف گرفته به اندازه کافی.[۱]

صمغ‌ها را در شراب خیس کرده، سپس همه را با عسل مخلوط نموده و نگهدارند. بعد از شش ماه آمده استفاده می‌شود.

تعداد داروها

طبق آنچه ابن سینا در قانون ذکر کرده‌است (نسخه بالا) تعداد داروهای موجود در ترکیب ۵۵ عدد می‌باشد. قرص قوفیون ۱۵ ترکیب دارد و قرص مقل ۱۳ که جمعاً ۸۳ مورد می‌شود.

جستارهای وابسته

تریاق

طب سنتی

پانویس

1. ابن سینا، قانون در طب، ۵:‎ ۲۴۳.

منابع

کتاب‌ها

 

معنای مثرودیطوس را در ویکی‌واژه، واژه‌نامهٔ آزاد، ببینید.

رده: 

طب سنتی

این صفحه آخرین‌بار در ۲۰ مارس ۲۰۲۳ ساعت ۰۸:۰۵ ویرایش شده است.

////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////اعتقاد راسخ به آثار شگفت تریاق فاروق و مثرودیطوس تنها به جهان اسلام منحصر نبود، بلکه نه تنها در سراسر سده‌ها، که حتى مدتها پس از سست شدن نظام پزشکی کهن در اروپا، این دو دارو نه فقط به عنوان پادزهر عام، بلکه به عنوان درمان همۀ دردها تلقی می‌شدند. دست‌کم از سدۀ ۱۲م شهر ونیز در ساخت «تریاق فاروق در اروپا شهرتی بسزا یافت و به همین مناسبت آن را «تریاق ونیز» نیز می‌گفتند (گریفین، ۳۱۸). تا این روزگار هرگاه یکی از این دو دارو، خواصی را که از آنها انتظار می‌رفت، از خود نشان نمی‌دادند، آن را به کهنگی، خطای در ترکیب و ناپختگی سازنده نسبت می‌دادند (قس: شرط مهم نصیر‌الدین، ۲۴۲: باید که طبیبی ماهر حاذق سازد، که بر وی اعتماد باشد، تا خواص او را باطل نکند، از بهر آنکه معجونهای ساخته اعتماد در حکم (در نسخۀ بدل: کسی) نتوان کرد، که مفردات او تمام هست یا نه).

سرانجام در ۱۷۴۵م ویلیام هبردن[۱] در رساله‌ای خواص شگفت منسوب به این دو دارو را رد کرد (جم‍‌ ) که نخستین تأثیر آن حذف این دو دارو در نخستین چاپ دارونامۀ رسمی انگلستان («دارونامۀ لندن[۲]») پس از انتشار این اثر، آن هم به فاصلۀ یک سال بود (برای تفصیل، نک‍ : گریفین، ۳۱۷-۳۲۵؛ برای تحولات نسخۀ این دو دارو در اروپا، نک‍ : نورتن، ۶۰-۶۵). در پایان این قرن ساموئل هانمان (۱۷۵۵-۱۸۴۳م)، بنیان‌گذار پزشکی هوموپاتیک[۳] در مقاله‌ای دربارۀ پادزهرهای برخی سموم گیاهی کهن که در ۱۷۹۸م در مجلۀ پزشکی هوفلاند و به زبان آلمانی منتشر شد، تأکید کرد که امروزه همگان به مسخره بودن کاربرد این دو دارو (و برخی چاره‌های کهن دیگر) به عنوان پادزهر عام، آگاه‌اند (ص ۳۲۲). با این اوصاف ذکر نسخۀ تریاق با حذف گوشت افعی (پس قاعدتاً نسخه‌ای از مثرودیطوس) در دارونامۀ رسمی فرانسه در ۱۸۸۴م (نک‍ : اعلم، ۳۸۲) بسیار شگفت می‌نماید.


آثار نوشته شده در باب تریاق‌

در اینجا افزون بر آثاری که در عنوانشان، واژۀ تریاق یا مضمون دفع زیان زهرها آمده است، برخی آثار که مطالب شایان توجهی در این باب دارند نیز یاد می‌شوند: 


آثار پزشکان یونانی و اسکندرانی

۱. نیکاندر کُلفونی

تریاکا، اثر منظومی دارای ۹۵۸ بیت ۶‌ وتدی مشتمل بر شرح انواع ‌گزندگان زهرآگین (از جمله ۱۴‌گونه مار سمی)، تأثیر نیش آنها و شیوۀ درمان، شرح ۱۲۵ ‌گونۀ گیاهی و نیز نخستین نمونۀ مکتوب از زالو انداختن.


۲. روفوس افسوسی(نیمۀ نخست سدۀ ۱ م)

کتاب التریاق (ابن ندیم، ۲۹۱) یا التریاقات و السموم و علاج المسمومین و ترکیب الادویة بحسب العلة و الزمان (ابن فاتک، ۲۹۲؛ ابن‌ ابی ‌اصیبعه، ۱/ ۸۵).


۳. جالینوس

الف‌ـ کتاب فی التریاق الى بَمفولیانس که به گفتـۀ‌ حنین (شم‍ ۸۲) مشتمـل‌ بر یک‌ مقالـۀ‌ کوتاه بـوده، ‌و عیسی ‌بن ‌یحیـى آن را به عربـی درآورده است. ب‌ ـ کتاب فی التریاق الى فیسون/ بیسُن در یک مقاله. ترجمه به سریانی از ایوب رهاوی و ترجمه به عربی از یحیی بن بطریق (همو، شم‍ ۸۳؛ ابن ندیم ۲۹۰-۲۹۱؛ قس ابن ابی اصیبعه، ۱/ ۹۸؛ رازی، الحاوی، ۷/ ۱۶۲، ۸/ ۷۴، جم‍ : ... الـى قیصـر). پ ـ کتاب الادویة المقابلة للادواء، مقالۀ نخست در تریاق و مقالۀ دوم در معجونهای دیگر. یوحنا بن بختیشوع با کمک حنین آن را به سریانی درآورد و عیسی بن یحیى نیز این روایت سریانی را برای احمد بن موسـى به عربـی ترجمه کـرد (حنیـن، شم‍ ۸۱). ت‌ـ ابن ابی اصیبعـه (۱/ ۱۰۲) از کتاب منافع التریاق جالینوس، که حنین به آن اشاره نکرده نیز نام می‌برد.


۴. فیلغریوس (فیلاگریوس، سدۀ ۴م)

مقالة فی صنعة ‌تریاق‌الملح (ابن ندیم، ۲۹۲؛ قفطی، ۲۶۱؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/ ۱۰۳؛ رازی، همان، ۷/ ۱۰۰).


۵. یحیى (یوحنا) نحوی (نیمۀ نخست سدۀ ۶م)

ابوریحان بیرونی از کتابی دربارۀ تریاق از یحیى نحوی یاد می‌کند که در آن به «تصرفات هر یک از ۹ پزشک یونانی و علت شایستگی این تریاق برای فاروق نامیده شدن» پرداخته است ( فهرست، ۲۹). چنان که گفته شد این اثر احتمالاً مأخذ اصلی مسلمانان در تاریخچۀ نیمه‌افسانه‌ای تکمیل تریاق بوده است. شاید عنوان دیگر این رساله جوامع كتاب التریاق لجالینوس یاد شده توسط ابن ابی اصیبعه (۱/ ۱۰۵) باشد و نیز شاید همان اثری باشد که چند دست‌نویس آن با عنوان کتاب التراییق لجالینوس بتفسیر یحیی النحوی (GAS, III/ ۱۵۹) به دست ما رسیده است (نیز ابن مطران، ۲۲۴-۲۲۵، که از تفسیر یحیى نحوی بر سخن جالینوس نقل می‌کند). مایرهوف در اظهار نظری شایستۀ بازنگری انتساب «تاریخچۀ تریاق» و «تاریخچۀ پزشکان» را به یحیى نادرست می‌پندارد (ص ۲۱). همچنین تمیمی (ص۵۰۹-۵۱۱) از آنچه که استادش ابوالفتح متطبب از تفسیر یحیى نحوی بر الادویة المقابلة للادواء جالینوس بر وی املاء کرده، مطالبی در باب افزوده‌های یحیى بر معجون مثرودیطوس آورده است. تمیمی (ص ۵۱۸) بر آن است که حنین بن اسحاق (گویا در مسائل) از این تفسیر بهره برده است.


آثار پزشکان دورۀ اسلامی

۱. جابر بن حیان: کتاب السموم. مؤلف افزون بر اشاراتی به تاریخچۀ تریاق و ذکر نسخۀ چند تریاق مختصر (همچون تریاق خمسه) تفصیل نسخ دیگر تریاق را به کتاب طب الکبیر خود ارجاع داده است (گ۷۳ الف-۷۵ الف، گ۱۹۰ الف).

۲. ابن‌ ماسویه: السموم و علاجها (ابن‌ ابی اصیبعه، ۱/ ۱۸۳؛ قس ‌رازی، همان، ۱۹/ ۳۹۳: کتاب‌السموم ؛ نیز نک‍ : GAS, III/ ۲۳۵). 

۳. کندی: رسالۀ فی اشفیة السموم و كتاب السمومات و دفع ضررها (ابن ندیم، ۲۵۸، ۳۱۷؛ قفطی، ۳۷۲؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/ ۲۱۱).

۴. اسـرائیل بن سهل (گویا برادر شاپور بن سهل)، به گفتۀ ابن ابی اصیبعه (۱/ ۱۶۱)، در کتاب فی التریاق خود که بسیار مشهور بود، برای ساخت نسخه‌ای بسیار نیکو تلاش بسیار کرده بود.

۵. حنین بن اسحاق: کتاب التریاق در دو مقاله (ابن ندیم، ۲۹۴؛ رازی، همان، ۱/ ۳۸، ۶/ ۱۳۳، ۸/ ۵۶، ۱۹/ ۲۶۰، ۳۷۶، ۲۰/ ۹، ۲۷، ۲۹۹، ۳۰۰، جم‍‌ ). سزگین (GAS, III/ ۲۶۸) با توجه به موضعی از الحاوی رازی، که عبارت «ابن حنین فی كتاب التریاق» آمده است (۱/ ۳۸)، گمان کرده که اسحاق بن حنین نیز چون پدر کتابی با این عنوان داشته است. بخشی از کتاب مسائل فی الطب حنین، که خواهرزاده‌اش حبیش اعصم آن را به پایان رساند نیز به تریاق اختصاص دارد. ابن ابی صادق نیشابوری در شرحی که بر این کتاب نوشته، بر آن است که از مبحث تریاق به بعد این کتاب به قلم حبیش است، زیرا در این بخش آمده است: «سپس حنین بن اسحاق کتابی در دو مقاله دربارۀ تریاق نوشت»، در حالی که اگر این سخن از خود حنین بود، می‌گفت: سپس دو مقاله در این باره نوشتم (ابن ندیم، همانجا؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/ ۱۹۷-۱۹۸؛ ابن قف، ۳۶۹-۳۷۰).

۶. ابوالعنبس الصمیری: كتاب الجوارش و الدریاقات (ابن ‌ندیم، ۱۵۱-۱۵۲؛ در چاپ تجدد: ابوالعباس صیمری و الحوّایین و التریاقات).

۷. السموم و التریاقات که ابن وحشیه مدعی است آن را از کتابی نبطی از آن یربوقا به عربی درآورده است. ابن وحشیه بر این ترجمۀ مفروض، مقدمه‌ای مفصل درباب آثار ملل دیگر دربارۀ سمها و تریاقها نوشته است (گ ۴ الف-۶ ب).

۸. ابن جلجل: مقالة فی ادویة التریاق (نک‍ : سید، ۲۲).

۹. قسطا بن لوقا: كتاب السمومات و دفع مضارها (ابن ندیم، ۳۱۷)، که ابن‌ ابی ‌اصیبعه آن را فی دفع ضرر السموم نامیده است (۱/ ۲۴۵).

۱۰. اسحاق بن سلیمان اسرائیلی(ه‍ ‌م): کتاب فی التریاق (ابن ‌جلجل، ۸۷؛ ابن ‌ابی ‌اصیبعه،۲/ ۳۷).

۱۱. تمیمی (ه‍‍ م): کتاب فی صنعة التریاق الفاروق على ما یغلظ فیه من ادویته و... خطاب به فرزندش، کتاب فی التریاق، كتاب مختصر فی التریاق (ابن ‌ابی ‌اصیبعه، ۲/ ۸۹؛ قفطی، ۱۰۵-۱۰۶). تمیمی‌ در مادة البقاء (ص۴۹۳-۵۱۸) نیز به‌تفصیل در این باره‌ سخن گفته است.

۱۲. ابن رشد حفید (۵۲۰-۵۹۵ق) : مقالة فی التریاق (ابن ابی اصیبعه، ۲/ ۷۸).

۱۳. ابوالبرکات هبة‌الله بغدادی مشهور به ابن ملکا: مقالة فی الدواء الذی الفه المسمی ببرشعثا (همو، ۱/ ۲۸۰، در اصل: برشعثا). این دارو بعدها با نام تریاق/ معجون برشعثا/ برء‌الساعة در میان پزشکان رواج یافت (ابن‌ قف، ۳۸۶؛ حکیم مؤمن، ۱۰۲۸-۱۰۲۹).

۱۴. عبداللطیف البغدادی: كتاب التریاق (ابن ‌ابی ‌اصیبعه، ۲/ ۲۱۲).

۱۵. عماد‌الدین دنیسری، معاصر ابن‌ ابی‌ اصیبعه و از کارکنان بیمارستان بزرگ نوری دمشق: كتاب نظم التریاق الفاروق، كتاب فی المثرودیطوس(همو، ۲/ ۲۷۲).

۱۶. داوود بن عمر انطاکی: در ۹۶۴ق کشف الهموم عن اصحاب السموم نوشت و تریاق ابداعی خود را در آن ذکر کرد (انطاکی، ۲/ ۹۵).

واژۀ تریاق/ دریاق در برخی آثار غیرپزشکی نیز به کار رفته است، همچون دریاق/ تریاق الفکر قدامة ‌بن‌ جعفر (ابن ندیم،۱۳۰). دریاق ابرار، منظومۀ فارسی از امیرخسرو دهلوی، دریاق الذنوب ابوالفرج ابن جوزی، دریاق المحبین عزالدین احمد بن ابراهیم فاروثی رفاعی (د۶۹۴ ق) و تریاق المحبین تقی‌الدین ابوالفرج عبدالرحمان بن عبدالمحسن واسطی، الترياق لاهل الاستحقاق جامی در شرح ۴۰ حدیث (حاجی خلیفه، ۲/ ۲۸۶، ۳/ ۲۲۴).

به جز تریاقهای یاد شده، برخی تریاقهای دیگر با نام خاص وجود داشته‌اند، از جمله: تریاق الخمسة (جابر، گ ۱۹۰ الف، اما ۶ جزء دارد)، تریاق برشعثا و معنای آن برء‌الساعة (ابن ‌قف، همانجا)؛ تریاق الثوم (ابن زهر، ۴۸۱-۴۸۲)؛ دریاق یابس (عطار هارونی، ۱۳۳)؛ تریاق الطین المختوم (جابر، گ ۱۷۶ب، ۱۷۷ب؛ رازی، المنصوری، ۳۴۰؛ جرجانی، ذخیره، ۶۹۳، الاغراض، ۶۶۵)؛ تریاق العقارب و تریاق حلتیت (ابن جزار، ۲/ ۶۳۵؛ زهراوی، ۱/ ۳۸۳)؛ تریاق عزره (اهوازی، ۲/ ۵۳۴؛ زهراوی، ۱/ ۳۸۲؛ ابن سینا، ۳/ ۳۱۵-۳۱۶) و تریاق العسکری که مردم خوزستان برای درمان نیش عقربهای خرد آن سرزمین بدان دست یافته‌اند و برای قوت یافتن سپاهیان نیز نیکو ست (رازی، همان، ۳۴۷-۳۴۸؛ ابن‌ قف، ۳۸۶-۳۸۷؛ دو نسخه از زهراوی، ۱/ ۳۸۳).


مفردات مشهور به تریاق

به نظر بیرونی هیچ جایی نیست که مردم آن چیزهایی را تریاق ننامند و اعتماد نشاید کرد مگر پس از آزمودن، زیرا که بیشتر آنها جنس یتوعات است ( الصیدنة، ۱۴۴؛ کاسانی، ۱/ ۱۷۰). ابومنصور موفق هروی نیز تریاق نبطی را از جملۀ یتوعات می‌داند (ص ۳۴۶). این مفردات نیز قابل ذکرند: تریاق هروی که به گفتۀ ابوالحسن طبری ترنجی برگ آن چون برگ سوسن و گلش چون گل سوسن سپید، خوش‌بو ست، بیخ آن به ایرسا ماند و تریاق گزش افعی است؛ تریاق لغیری: بیخی است چون شلغم و اهل زرنج آن را تازه به صورت خوراکی یا در ضماد به کار می‌گیرند و نوع دیگر آن در زابلستان روید که تلخ است؛ تریاق روستایی/ اهل بلد/ اهل الرستاق که سیر را گویند؛ تریاق ترکی: مومیا را گویند؛ تریاق فارسی که حجر التیس است (بیرونی، همان، ۱۴۴-۱۴۵، ۲۰۷، الجماهر...، ذیل حجر التیس؛ کاسانی، ۱/ ۱۷۰-۱۷۲؛ عقیلی، مخزن، ۹۱۸؛ حاجی زین‌ عطار، ۸۵)؛ و تریاق بوشنجه یا شیر لاغیه (جرجانی، همان، ۵۷۸).


مآخذ

ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به کوشش آوگوست مولر، قاهره، ۱۲۹۹ق؛ ابن اثیر، الکامل؛ ابن بطلان، مختار، تقویم الصحة، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، ۱۳۶۶ش؛ ابن بیطار، احمد، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، بولاق، ۱۲۹۱ق؛ ابن جزار، احمد، زاد المسافر و قوت الحاضر، به کوشش محمد سویسی و دیگران، تونس، ۱۹۹۹م؛ ابن جلجل، سلیمان، طبقات الاطباء و الحکماء، به کوشش فؤاد سید، قاهره، ۱۹۵۵م؛ ابن ربن طبری، علی، فردوس الحکمة فی الطب، به کوشش محمد زبیر صدیقی، برلین، ۱۹۲۸م؛ ابن زهر، عبدالملک، التیسیر فی المداواة و التدبیر، به کوشش میشل خوری، دمشق، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م؛ ابن سرابیون، الکناش الصغیر، دست‌نوشته‌های شم‍ ۹۶۶۸ کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران و شم‍ ۱۹۸۹۱ کتابخانۀ سلطنتی بروکسل؛ ابن‌ سینا، القانون، بولاق، ۱۲۹۴ق؛ ابن فاتک، مبشر، مختار الحکم و محاسن الکلم، به کوشش عبدالرحمان بدوی، مادرید، ۱۳۷۷ق/ ۱۹۵۸م؛ ابن قف، ابوالفرج، جامع الغرض فی حفظ الصحة و دفع المرض، به کوشش سامی خلف حمارنه، عمان، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م؛ ابن مطران، اسعد، بستان الاطباء و روضة الالباء، چ تصویـری، به کوشش مهـدی محقق، تهـران، ۱۳۶۸ش؛ ابن ندیم، الفهرست، بـه کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۷۱-۱۸۷۲م؛ ابن وحشیه، احمد، السموم و التریاقات، نسخۀ خطی شم‍ ۶۳۴۱ کتابخانۀ مجلس شورا؛ همو، الفلاحة النبطیة، به کوشش توفیق فهد، دمشق، ۱۹۹۳م؛ ابن هندو، علی، مفتاح الطب و منهاج الطلاب، به کوشش مهدی محقق و محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، ۱۳۶۸ش؛ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة ، به کوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، ۱۳۴۶ش؛ اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به کوشش جلال متینی، ‌مشهد، ۱۳۴۴ش؛ اعلم، هوشنگ، «پادزهر»، جستارهایی در تاریخ علوم اسلامی، تهران، ۱۳۸۱ش؛ انطاکی، داوود، تذکرة اولی الالباب، بولاق؛ اهوازی، علی، کامل الصناعة الطبیة، قاهره، ۱۲۹۴ق؛ بیرونی، ابوریحان، الجماهر فی معرفة الجواهر، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۴ش؛ همو، الصیدنة، به کوشش عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۰ش؛ همو، فهرست کتب محمد بن زکریاء الرازی، به کوشش پاول کراوس، پاریس، ۱۹۳۶م؛ تمیمی، محمد، مادة البقاء فی اصلاح فساد الهواء و التحرز من ضرر الاوباء، به کوشش یحیى شعار، قاهره، ۱۹۹۹م؛ جابر بن حیان، کتاب السموم، چ تصویری نسخۀ خطی کتابخانۀ تیمورپاشای قاهره، به کوشش آلفرد زیگل (نک‍ : مل‍ ، زیگل‌‍‌)؛ جاحظ، عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م؛ جرجانی، اسماعیل، الاغراض الطبیة، چ تصویری نسخۀ خطی شم‍ ۴۸۵۶ کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، به کوشش پرویز ناتل خانلری، تهران، ۱۳۴۵ش؛ همو، ذخیرۀ خوارزمشاهی، چ تصویری، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۵۵ش؛ حاجی خلیفه، کشف الظنون، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، ۱۸۳۵م بب‍ ؛ حاجی زین العطار، علی، اختیارات بدیعی، چ سنگی، کانپور، ۱۲۹۶ق/ ۱۸۷۹م؛ حکیم مؤمن، محمد، تحفة، تهران، ۱۴۰۲ق؛ حمزۀ اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، دار مکتبة الحیاة؛ حنین بن اسحاق، رسالة الى علی بن یحیى فی ذکر ماترجم من کتب جالینوس، به کوشش برگشترسر (نک‍ : مل‍ ، برگشترسر)؛ خطابی، محمد عربی، «ادویة الزهراوی من کتاب التصریف لمن عجز عن التألیف»، الاغذیة و الادویة عند مؤلفی الغرب الاسلامی، بیروت، ۱۹۹۰م؛ خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به کوشش فان فلوتن، لیدن، ۱۸۹۵م؛ رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۴-۱۳۹۰ق/ ۱۹۵۵-۱۹۷۰م؛ همو، المنصوری فی الطب، به کوشش حازم بکری صدیقی، کویت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۷م؛ زهراوی، ابولقاسم، التصریف لمن عجز عن التألیف، چ تصویری نسخۀ خطی شم‍ ۵۰۲ (بشیر اغا) کتابخانۀ سلیمانیه، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، ۱۹۸۶م؛ سید، فؤاد، مقدمه بر طبقات الاطباء (نک‍ : هم‍ ، ابن جلجل)؛ عطار هارونی، داوود، منهاج الدکان و دستور الاعیان، به کوشش حسن عاصی، بیروت، ۱۴۱۲ق/ ۱۹۹۲م؛ عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، قراباذین کبیر، چ سنگی، ۱۲۶۵ق؛ همو، مخزن الادویة، کلکته، ۱۸۵۱م؛ «فی کیفیة تکوین الحیوانات و اصنافها»، رسائل اخوان الصفاء، طبیعیات، بیروت، ۱۹۵۷م، ج ۲؛ قفطی، علی، تاریخ الحکماء، اختصار زوزنی، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، ۱۹۰۳م؛ قلانسی، محمد، اقراباذین، به کوشش محمد زهیر البابا، حلب، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م؛ قوصونی مصری، مدین، قاموس الاطباء و ناموس الالباء، چ تصویری، دمشق، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م؛ کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش؛ کشکری، یعقوب، کناش فی الطب، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۴م؛ نصیر الدین طوسی، تنسوخ نامۀ ایلخانی، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۸ش؛ نیز:


Bergsträsser, G., Ħunain ibn Isħāq über die syrischen und arabischen Galen-Übersetzungen, Leipzig, ۱۹۲۵; Celsus, Medicina (On Medicine), tr. W. G. Spencer, London etc., ۱۹۳۸, vol. II; GAS; Griffin, J. P., «Venetian Treacle and the Foundation of Medicines Regulation», British Journal of Clinical Pharmacology, ۲۰۰۴, vol. LVIII(۳); Hahnemann, S., «Antidotes to Some Heroic Vegetable Substances», The Lesser Writings, tr. R.E. Dudgeon, B. Jain Publishers, ۲۰۰۳; Heberden W., Antitherica, An Essay on Mithridatium and Theriaca, ۱۷۴۵; Meyerhof, M., «Joannes Grammatikos (Philoponos) von Alexandrien und die arabische Medizin», Mitteilungen des deutschen Institutes für ägyptische Altertumskunde in Kairo, ۱۹۳۱, vol. II; Norton, S., «The Pharmacology of Mithridatum: A ۲۰۰۰-Year-Old Remedy», Molecular Interventions, ۲۰۰۶, vol. VI; The Oxford English Dictionary,  ۱۹۸۹; Oxford Latin Dictionary ; ۱۹۶۸; Pliny, Natural History, tr. H. R. Rackham, London etc., ۱۹۵۲, vol. IX; Plutarch, Moralia, vol. V (Isis and Osiris), tr. F. C. Babbitt, London etc., ۱۹۶۹; Siggel, A., tr. Das Buch der Gifte des Ğābir ibn Hayyān, Wiesbaden, ۱۹۵۸.

یونس کرامتی


 Magical Persia

مـیرزا یوسف مستوفی الممالک چـنان اعـتباری داشت که هر چه در روی کاغذ می‌نگاشت و به حضور می‌فرستاد، فوراً اعلیحضرت سـلطانی آن را امـضاء کرده می‌فرمودند هر چه آقـا گفته و داده و کرده است، صـحیح اسـت.
میرزا یوسف آشتیانی یا همان مستوفی الممالک، نخستین فردی بود که در ده ونک قنات احداث کرد. قنات سازه‌ای مخصوص مناطق کویری از جمله یزد بود. در دوره قاجار میرزا یوسف آشتیانی که اصالتی یزدی داشت و با ساختار و کارکرد قنات آشنا بود، برای نخستین بار قنات‌هایی را در ده ونک ایجاد کرد. تا پیش از آن ده ونک چندان جمعیتی نداشت.میرزا یوسف برای حفر این قنات‌ها افراد ماهری را از یزد به تهران آورد. قنات باغ بالا که از اوین به سمت ده ونک جاری می‌شود، با عبور از باغ مستوفی، درختان این باغ و اراضی مستوفی را آبیاری می‌کرد و در ادامه زمین‌های کشاورزی را سیراب می‌کرد. این قنات هنوز هم در محله ونک جاری است و بعد از گذر از دیوارهای باغ مستوفی، به حوض بزرگ بوستان مختاری یا همنا باغ ایرانی ده ونک جاری می‌شود. و به این ترتیب آب‌ آشامیدنی از پای کوه‌های شمیران به سمت تهران روانه شد.



ترور در سیدنی

پیش زمینه حمله به ایران؟


روز گذشته در یکی از مراکز استراحت ساحلی، در شهر سیدنی استرالیا، طی یک اقدام تروریستی شماری توریست و شرکت کننده در یک مراسم یهودی بنام "حنوکا" به گلوله بسته شدند که طی آن تعدادی که شمار آنها از 10 تن بیشتر گزارش شده، کشته شدند. حادثه در ساحل معروف "بوندی" روی داد و حداقل یکی از مهاجمان در همان محل حادثه دستگیر شد و یکی از آنها نیز در همان محل به ضربه گلوله پلیس کشته شد. گویا مهاجم سوم نیز دستگیر شده است.

اندک زمانی پس از دستگیر دو تن از مهاجمان، در خود اسرائیل و برخی کشورهای اروپائی ایران را در پشت حادثه اعلام کردند، چنان سریع که گوئی سناریو از پیش تنظیم شده بود، تا افکار عمومی را آماده حمله ای دوباره به ایران کنند. ما نمی گوئیم که دست خود اسرائیل پشت این رویداد بود، اما نمونه های مشابهی در جهان وجود دارد که این نوع حوادث برای اهداف شوم دیگری ترتیب داده می شود. برای مثال قتل جان اف کندی رئیس جمهور وقت امریکا که گفته می شود با هدف گسترش جنگ ویتنام صورت گرفت و یا ترور ولیعهد اتریش- مجارستان در "سارایوو" و یا در همین ایران خودمان، ماجرای “ترور” یا قتل “رابرت ویتنی ایمبری” نایب کنسول آمریکا در تهران در سال ۱۳۰۳ در سقاخانه “آ شیخ هادی” که زمینه را برای یکه تازی رضا خان که هنوز رئیس‌الوزرا بود و نه شاه داد و او بسیار از مخالفان خود را دستگیر کرد و... 

بنابراین، طبیعی است که حادثه روز گذشته در ساحل بوندی سیدنی را حداقل بهانه ای برای زمینه سازی حمله دوباره به ایران حدس زد. باید اندکی صبر کرد تا با سمت و سوئی که تبلیغات این حادثه به خود می گیرد، به ارزیابی دقیق تری دست یافت. وقتی عملیات 7 اکتبر حماس برای ورود به  اسرائیل و گروگانگیری را اقدامی بدقت سازمان یافته توسط شبکه های نفوذی اسرائیل در درون حماس با هدف فاجعه ویرانی غزه و کشتار حداقل 70 هزار ساکنان این شهر از مرد و زن و بچه میدانند، چرا نباید به ماجرای سیدنی بعنوان زمینه سازی حمله دوباره به ایران اندیشید؟ بویژه با بهره گیری از کارنامه اقدامات تروریستی گذشته جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور.

تقریبا همزمان با رویداد بالا و در واقع چند ساعت پیش از این حادثه، اتومبیل یکی از رهبران باقی مانده حماس در غزه منفجر شد. عجیب آن که از صحنه این انفجار فیلمبرداری کامل شد و انتشار هم یافت. گوئی از قبل و با آگاهی از ساعت و لحظه و محل انفجار؛ دوربین را در محل کار گذاشته بودند. پس از آن،  نتانیاهو و وزیر دفاع  اسرائیل یک بیانیه مشترک درباره  این ترور منتشر کرده و این ترور را پاسخ به بمب گذاری حماس در منطقه زرد نوار غزه اعلام کردند.

 


 راغفر: در ج. اسلامی

شبکه های نفوذی، اقتصاد

 و سیاست را رهبری می کنند!


حسین راغفر، اقتصاددانی است که بیش از هر اقتصاددان منتقد ایران، صراحت بیان دارد و تا لبه مرز عبور از خط قرمزها پیش می رود. بر خلاف فرشاد مومنی که عمدتا گوشه چشمی به غرب دارد،  حرف های کلی و چنان روشنفکرانه می زند که حتی بسیاری از روشنفکران هم متوجه منظورهای او نمی شوند.

راغفر در مصاحبه ها و گفتگوهای اخیرش که در یوتیوب منتشر شده وحتی در برخی رسانه های داخلی نیز بازتاب یافته گفته است: 

«یک هفته بعد از اینکه آقای پزشکیان، رئیس‌جمهور شده بود، به اتفاق دو، سه نفر از دوستان به دیدار ایشان رفتیم. از ایشان پرسیده شد که شما فکر می‌کنید اوضاع مردم در این چند سال بهتر شده یا بدتر؟ ایشان بلافاصله گفت معلوم است که خیلی بدتر شده. از ایشان پرسیده شد که شما فکر می‌کنید رئیس‌جمهورهای قبلی می‌خواستند وضع مردم بدتر بشود؟ آنها هم نمی‌خواستند وضع مردم بدتر شود، اما آنها را با یک گروه از آدم‌هایی که کارگزار کسان دیگری بودند احاطه کردند.»

امروز شخصا معتقدم این جریان نفوذ در کشور فقط این نیست که یک عده‌ای می‌برند و می‌خورند و می‌چاپند و یا در نهادهائی نفوذ کرده اند، بلکه بخش قابل توجهی‌ از نفوذ، نفوذ سیاسی است. موثرترین عامل برای تخریب پایه‌های سیاسی کشور، سیاست‌های اقتصادی است. 

آقای پزشکیان هم (مانند گذشتگان) بلافاصله توسط کسانی که به آن اشاره کردم احاطه شد. آن روزی که ما با ایشان صحبت می‌کردیم، هر چه گفتیم، گفتند اینهایی که شما گفتید همه را من قبول دارم، همه اینها درست است. اما سرانجام برای کسانی حکم زد که دقیقا ما آنجا به او ‌گفتیم این آدم‌ها برای شما سم هستند.


 42 مین قطار از چین وارد ایران شد 


چهل و دومین قطار از چین وارد ایران و  از ایران به اروپا وصل شد. این قطار مسیر قزاقستان، ازبکستان، ایران، ترکیه و ترکمنستان را طی کرد. 

همزمان با ورود چهل و  دومین قطار چین به ایران،  یک قطار از روسیه وارد ایران می شود.

ورود قطارهای باری کانتینری و ترانزیتی از روسیه به بنادر جنوبی ایران و همچنین به کشور افغانستان از مرزه شمتیغ و فعالیت مجدد خط ریلی اسلام آباد- تهران- استانبول پس از چند سال از اوایل دیماه راه اندازی خواهد شد.

مسیر ریلی ایران کوتاه تر از مسیر زمینی است و حتی مانند «کریدور میانی» نیست که از دریای خزر عبور کرده و نیازمند حمل ترکیبی باشد. (سرانجام پس از حداقل 10 سال تاخیر و این دست و آن دست کردن به امید گوشه چشم غرب)