۱۴۰۳ مهر ۲۶, پنجشنبه

 


 


 

علامت صلیب شکسته یا «سواستیکا» (Swastika)، که در نقش برجسته‌های ایران باستان و همچنین در تمدن‌های دیگر دیده می‌شود، نمادی باستانی است که معانی مختلفی در فرهنگ‌ها و زمان‌های گوناگون داشته است. این نماد به طور مستقیم به چرخش زودیاک مرتبط نیست، اما از نظر معنوی و نجومی در برخی تمدن‌ها، از جمله ایران باستان، می‌تواند ارتباطی غیرمستقیم با مفهوم چرخه‌های کیهانی، حرکت اجرام آسمانی، و تحولات طبیعی داشته باشد.
ارتباط با چرخه‌ها و کیهان
صلیب شکسته در بسیاری از فرهنگ‌ها به عنوان نمادی از حرکت، تغییر، و چرخه‌های طبیعی و کیهانی در نظر گرفته می‌شد. به عنوان مثال، این نماد در برخی فرهنگ‌های آسیایی به عنوان نماد خورشید، زندگی، یا چرخش زمین و آسمان تفسیر می‌شد. همچنین، در فرهنگ‌های باستانی ایران، مانند زرتشتیان، ایده‌های مربوط به نظم جهانی، چرخه‌های زمان، و توازن طبیعت دارای اهمیت بود، و نمادهایی همچون صلیب شکسته ممکن است با این مفاهیم هم‌خوانی داشته باشند.
صلیب شکسته در ایران باستان
در ایران باستان، صلیب شکسته به شکل‌های مختلفی در نقش برجسته‌ها، آثار هنری، و ظروف به کار رفته است. این نماد در آن زمان به هیچ وجه معنای منفی که در قرن بیستم به آن منتسب شد را نداشت، بلکه نشانه‌ای از خیر و برکت، پویایی، و حرکت طبیعی جهان بود. در آیین‌های مذهبی و فرهنگی ایرانی، به ویژه در دوره‌های پیش از اسلام، این نماد می‌توانست با چرخه‌های طبیعت، تغییر فصل‌ها و حتی چرخه زندگی مرتبط باشد.
نتیجه‌گیری
در حالی که نماد صلیب شکسته به طور مستقیم به چرخش زودیاک مرتبط نیست، از آنجایی که هر دو به چرخه‌های کیهانی و حرکت اجرام آسمانی اشاره دارند، می‌توان گفت که نوعی ارتباط مفهومی و نمادین بین آن‌ها وجود دارد. این نماد در ایران باستان، به عنوان بخشی از هنر و فرهنگ، احتمالاً نشان‌دهنده پویایی و تحولات طبیعی و کیهانی بوده است.

Mans Mousavi
با مهر . صلیب ، با صلیب شکسته متفاوت هستند . چلیپا شکل بعلاوه در ایران و هند و اروپا و .‌‌.. همان سوستیکا است .واژه ی سواستیک در قرن هیجدهم از هندی وارد اروپا شد بمعنی هستی نیک . واژه چلیپا ایرانی است کسی معنی لغوی آنرا نمی‌داند چون تاریخ چهار هزارساله دارد ولی در هندسه به انحنای خط دایره چلیپا گویند (هر خط منحنی) و چون سومری ها چ ،پ نداشتند آنرا به صلیبا نوشتند و بعدها به زبان جدید عربی و آرامی صلیب و بزبان عبری صلیوا و صلیو (سکون واو) گنجانده شد و هنوز هست
بحث صلیب شکسته یا broken cross در گوگل هست

 



 مرگ من روزی فرا خواهد رسید

(مرگ من روزی فرا خواهد رسید)


مرگ من روزی فرا خواهد رسید

در بهاری روشن از امواج نور

در زمستانی غبارآلود و دور

در خزانی خالی از فریاد و شور


مرگ من روزی فرا خواهد رسید

روزی از این تلخ و شیرین روزها

روز پوچی همچو روزان دگر

سایه‌یی ز امروزها دیروزها


دیدگانم همچو دالانهای تار

گونه‌هایم همچو مرمرهای سرد

ناگهان خوابی مرا خواهد ربود

من تهی خواهم شد از فریاد درد


می‌خزند آرام روی دفترم

دستهایم فارغ از افسون شعر

یاد می‌آرم که در دستان من

روزگاری شعله می‌زد خون شعر


خاک می‌خواند مرا هر دم به خویش

می‌رسند از ره که در خاکم نهند

آه شاید عاشقانم نیمه شب

گل به روی گور غمناکم نهند


بعد من ناگه به یک سو می‌روند

پرده‌های تیره‌ی دنیای من

چشمهای ناشناسی می‌خزند

روی دفترها و کاغذهای من


در اتاق کوچکم پا می‌نهد

بعد من با یاد من بیگانه‌یی

در بر آیینه‌ام ماند به جای

نقش دستی تار مویی شانه‌یی


می‌روم از خویش و می‌مانم به خویش

هر چه برجا مانده ویران می‌شود

روح من چون بادبان قایقی

در افقها دور و پنهان می‌شود


لیک دیگر پیکر سرد مرا

می‌فشارد دست دامنگیر خاک

بی‌تو دور از ضربه‌های قلب تو

قلب من می‌پوسد آن جا زیر خاک


بعد ها نام مرا باران و خاک

نرم می‌شویند از رخسار سنگ

گور من گم‌نام می‌ماند به راه

فارغ از افسانه‌های نام و ننگ


"فروغ فرخزاد"



 

شرکت‌ها و کورپوریشن‌ها نقش قابل توجهی در شکل‌گیری سیاست‌های اقتصادی کانادا دارند. این تاثیر به چندین شکل بروز می‌کند:
1. لایحه‌نویسی و مشاوره: شرکت‌ها به عنوان بخش مهمی از اقتصاد، در فرآیند تصمیم‌گیری‌های اقتصادی نقش دارند. این شامل مشاوره به دولت در مورد مسائل مالی، مالیاتی و تنظیمات تجاری است. بسیاری از سیاست‌های اقتصادی به طور مستقیم تحت تاثیر نظرات و نیازهای این بخش قرار دارد .
2. سرمایه‌گذاری و اشتغال: شرکت‌ها در توسعه فناوری و نوآوری نقش کلیدی ایفا می‌کنند و با سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف، می‌توانند به رشد اقتصادی و ایجاد شغل کمک کنند. به عنوان مثال، برنامه‌هایی برای افزایش دسترسی به سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها و کارآفرینی، به شدت تحت تاثیر نیازهای شرکت‌های بزرگ و کوچک است  .
3. گروه‌های لابی و انجمن‌ها: بسیاری از شرکت‌ها از طریق گروه‌های لابی و انجمن‌های صنعتی، نظرات خود را به دولت منتقل می‌کنند و در نتیجه می‌توانند بر روی سیاست‌های اقتصادی تاثیر بگذارند. این گروه‌ها معمولاً فشارهای لازم را برای ایجاد تغییرات مثبت برای کسب‌وکارها به دولت وارد می‌کنند .
4. پیشبرد نوآوری: دولت نیز در پاسخ به نیازهای اقتصادی و تجاری، به سرمایه‌گذاری در نوآوری و تحقیقات علمی پرداخته است. این موضوع نشان می‌دهد که همکاری بین بخش عمومی و خصوصی برای توسعه اقتصاد ضروری است  .
به طور کلی، تاثیر شرکت‌ها بر سیاست‌های اقتصادی کانادا نشان‌دهنده یک رابطه دوطرفه است که در آن هر دو بخش به دنبال ارتقاء وضعیت اقتصادی کشور هستند.
، سیستم تأثیرگذاری شرکت‌ها بر سیاست‌های اقتصادی در کانادا به مشکلات و انتقاداتی نیز دچار است:
1. تأثیر بیش از حد بر سیاست‌گذاری: یکی از انتقادات اصلی این است که لابی‌گری شرکت‌ها ممکن است منجر به این شود که منافع خصوصی بر منافع عمومی غالب شود. این می‌تواند به سیاست‌هایی منجر شود که به نفع شرکت‌های بزرگ و نه جامعه در کل باشند، و این مسئله به نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی دامن می‌زند .
2. عدم شفافیت: فعالیت‌های لابی‌گری و ارتباطات بین شرکت‌ها و دولت می‌تواند غیرشفاف باشد. این مسئله می‌تواند به فساد و سوء استفاده از قدرت منجر شود، به ویژه هنگامی که منافع مالی و سیاسی در هم می‌آمیزند .
3. نقص در نمایندگی: شرکت‌ها معمولاً نماینده منافع خاصی هستند و می‌توانند منجر به عدم توجه به مسائل مهم دیگر، مانند محیط زیست و حقوق کارگران، شوند. به عبارت دیگر، وقتی سیاست‌ها تحت تأثیر منافع شرکتی شکل می‌گیرند، ممکن است مسائل اجتماعی و زیست‌محیطی نادیده گرفته شوند .
4. تقویت نابرابری: هنگامی که شرکت‌ها به راحتی می‌توانند بر سیاست‌های اقتصادی تأثیر بگذارند، ممکن است به نابرابری‌های اقتصادی بیشتر دامن بزنند. به عنوان مثال، سرمایه‌گذاری‌های کلان در بخش‌هایی که از منافع شرکت‌ها پشتیبانی می‌کنند، می‌تواند به از دست رفتن منابع در بخش‌های دیگر منجر شود .
این انتقادات نشان‌دهنده این است که در حالی که شرکت‌ها می‌توانند نقش مثبت و مؤثری در اقتصاد ایفا کنند، باید توجه کافی به آثار منفی و نیاز به تنظیمات مناسب وجود داشته باشد.
All reactions:
Amir Khosrozamiri and 1 other

۱۴۰۳ مهر ۲۵, چهارشنبه

 

مطابقت دانانو با دینور
در لشکرکشی سارگون دوم آشوری به سمت الیپی (کرمانشاهان) از منطقه ای به نام دانانو یاد شده است که یاد آور نام دینور است. نام دانانو را می توان به معنی محل انبار حبوبات گرفت. بر این اساس نام دینور از تلخیص دانه ور (دژ حبوبات) عاید شده است. ولی در عهد اسلامی از آن معنی داناور (دژ دانایان) هم منظور میشده است. چون ابن حوقل می گوید مردم دینور داناتر از مردم همدان هستند.
در کتیبهٔ سارگون به همراه دانانو از مناطق آمباندا، ریمانوتی و اپورئی یاد شده است که یادآور امین آباد، روانسر و پاوه هستند.