حمله به ایران یعنی
زدن زیرمیز مذاکراتریاض

تقریبا در تمام روزهای تعطیلات نوروزی، بی وقفه خبر صف آرائی نظامی- دریائی امریکا برای حمله به تاسیسات اتمی و نظامی ایران در صدر اخبار ایران و جهان بوده است. بویژه پس از پاسخ رهبر جمهوری اسلامی به نامه ترامپ و موافقت وی با مذاکرات غیر مستقیم با امریکا نه بر اساس آن خواسته های امریکا که در نامه ترامپ مطرح شده بود، بلکه بر سر فعالیت های اتمی ایران و شاید برخی عقب نشینی های منطقه در برابر کاهش تحریم ها و خاتمه یافتن تهدیدهای نظامی.
در تمام این دوران، ما شاهد انواع تفسیرها از جانب کسانی که خود را مفسر سیاسی امور ایران میدانند نیز در رسانه های داخل و خارج کشور بوده ایم. از توصیه به مذاکرات مستقیم با امریکا (از جمله از زبان علی مطهری) و تائید مذاکرات غیر مستقیم با این نقد که چرا نه از طریق امارات متحده بجای کشور پادشاهی عمان.
از نگاه ما، در تمام این تفسیرها، یک نکته کلیدی پنهان است. شاید در راس نظام بی آنکه بگویند بر این نکته کلیدی وقوف وجود داشته و یا دارد، اما جسارت بیان آن وجود ندارد. آن نکته اینست که مسئله ایران روی میز مذاکرات روسیه و امریکا (پوتین و ترامپ) است. همچنان که مسئله جنگ اوکراین روی این میز است. آینده سوریه و فلسطین و تحریم های اقتصادی علیه روسیه در ادامه این دو موضع مهم مورد مذاکره است.
این مفسران باصطلاح سیاسی یک لحظه از خود سئوال نمی کنند که چگونه ممکن است هیات های سیاسی و اقتصادی روسیه و امریکا و حتی دیدار پوتین و ترامپ در عربستانی دنبال و انجام شود که در آن با بمب تاکتیکی اتمی به ایران حمله شده و خلیج فارس به آتش کشیده شده باشد؟ این خطر می تواند جدی شود، اما آن زمان که روسیه و امریکا ترک مذاکره کنند که چنین دورنمائی فعلا و براساس شواهد موجود، به دلائل و نشانه های مختلف دیده نمی شود.
حمله نظامی به ایران، با توجه به اتحادی که ایران با روسیه دارد، یعنی گشوده شدن یک جبهه دیگر جنگی که یکسر آن روسیه است. اسرائیل می تواند کبوترهای رویاهای خود را هرگونه که می خواهد دانه بدهد، اما این دانه دادن ها ربطی به اهمیت استراتژیک مذاکرات جاری میان امریکا و روسیه که ایران را نیز شامل می شود ندارد. حمله نظامی به ایران یعنی زدن زیر میز مذاکراتی که در ریاض آغاز شد و ادامه دارد و تمام شواهد نشان میدهد که نه امریکا و نه روسیه حاضر به ترک این میز نیستند. مثل هر مذاکره ای چیزی داده خواهد شد و چیزی گرفته خواهد شد، که این بستگی به توازن قدرت و دست های پر و یا نیمه پر طرفین مذاکره دارد.
طبیعی است که اسرائیل و سه کشور قدرتمند اروپا، یعنی انگلستان، آلمان و فرانسه همه تلاش خود را خواهند کرد تا در راستای مخالفت با سیاست های ترامپ و برای ادامه جنگ نیابتی ناتو در اوکراین با روسیه که در حقیقت ادامه جنگ دوم جهانی است، به هر وسیله ممکن زیر این میز زده شود، حتی با حمله نظامی به ایران.
بنابراین، باید با خوش خیالی نزدیکی به اروپائی ها برای جلوگیری از حمله نظامی به ایران وداع گفت و پیوندهای ایران با روسیه و چین را مستحکم تر ساخت و درعین حال، آن زیرکی را داشت که میان روسیه و امریکا و چین مانور کرد و کشتی ایران را از گردابی که در آن گرفتار آمده به در بُرد.
ما هم، در شرایط کنونی طرفدار مذاکرات غیر مستقیم هستیم، تا لحظه ای که شرایط لازم و منصفانه برای مذاکرات مستقیم فراهم آید، اما واسطه این مذاکرات نه امارات متحده باید باشد و نه پادشاهی عمان، بلکه ایران باید بصورت غیر مستقیم یک پای مذاکرات روسیه و امریکا در ریاض بشود. این حضور امکان پذیر است به آن شرط که نظام وحشت از تبلیغات رسانه ای و امام جمعه ای که زبان و قلمشان روسیه ستیزی است را کنار گذاشته و آستین ها را برای ورود به این میدان بالا بزند. آفتاب مجلس کنونی هم بزودی به لب بام خواهد رسید و باید در اندیشه مجلس بعدی بود و در مدت باقی مانده از مجلس کنونی باید غربگرایان و مرتجعین مشکوک به نفوذی در درون این مجلس را منزوی کرد. دولت نیز باید پالایش شده و غرب گرایان از آن حذف شوند.
عکس: یک نمونه از دهها نمونه اخبار و عکسهای تداعی کننده حمله نظامی امریکا به ایران. به نقل از تلویزیون یورونیوز!