با بازگشت ترامپ به کاخ سفید بازار تحلیل های ضد و نقیض بسیار داغ شد، از جمله در ایران. بیشترین نظرات در ایران از سوی اصلاحطلبان سابق و با ضرورت مذاکره مستقیم با امریکا و عدم اعتماد به روسیه با استناد به تهدیدهای نظامی امریکاست. گویا همه آنها منتظر این تهدیدها بودند تا شمشیر را بجای امریکا علیه روسیه از غلاف بیرون بکشند. شمار این تحلیلگران شگفتانگیز است و اینطور بنظر میرسد که تهدیدهای ترامپ همچون آفتاب داغی به این افراد حیات سیاسی جدیدی بخشیده است. از آنجاییکه مردم ما گوششان از تحلیلهای ضد روسی پر شده، با قدرت گرفتن چین در صحنه بینالمللی ما شاهد رشد سیستماتیک تحلیلگران ضد چینی در ایران نیز هستیم. از این افراد تحلیلگر خود خواسته ای بنام "مهدی خراتیان" است که سوابق کارشناسی ایشان فقط حول محور دشمنی با چین بنا شده است. او اخیرا به حاکمیت ایران پیشنهاد کرده تا برای مقابله با امریکا، ایران از توافقنامه با عربستان که با پشتیبانی چین در سال ۱۴۰۱ در پکن امضا شده خارج شود. آن توافق یک تحول مهم دیپلماتیک در روابط ایران و عربستان سعودی پس از سالها قطع روابط دیپلماتیک بود که با میانجیگری جمهوری خلق چین برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک در پکن امضا شد. این توافق که با حضور مقامات عالیرتبه از سه کشور نهایی شد، شامل موارد زیر است: 1- ازسرگیری روابط دیپلماتیک و بازگشایی سفارتخانهها و نمایندگیهای رسمی در تهران و ریاض. 2- احترام متقابل به حاکمیت کشورها و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر. 3- اجرای توافقات پیشین از جمله توافقنامه امنیتی امضا شده در سال ۲۰۰۱ و توافقنامه همکاریهای اقتصادی، تجاری و فرهنگی امضا شده در سال ۱۹۹۸. 4- تأکید بر حفظ ثبات و امنیت منطقهای و همکاری برای تقویت صلح در خاورمیانه. این توافق گامی مهم در کاهش تنشهای منطقهای بود. این قرارداد شاید از توافق با امریکا هم ارزشمندتر باشد. نقش چین در این توافق، نقطه عطفی در دیپلماسی جهانی به شمار میآید؛ چرا که پکن نه تنها میانجیگری موفقی را رقم زد، بلکه خود را به عنوان یک بازیگر مؤثر در معادلات خاورمیانه نشان داد. اینکه افرادی نظیر خراتیان هر رابطه ای با چین را برای ایران مضر میدانند به این دلیل نگران کننده است که ایشان منتسب به اندیشکده های نوین در ایران است. ایشان به روی خود نمی آورد، اما همگان میدانند که چه کسانی و با چه نیتی از دیوار سفارت عربستان بالا رفتند و روابط دو کشور را با انسداد روبرو کردند و چگونه اسراییل از این تنش بین ایران و عربستان سود برد. تا قبل از این قرارداد تمام کشورهای عربی با پیشقراولی امارات بسمت معاهده موسوم به صلح ابراهیم با اسرائیل پیش میرفتند و ممکن بود اسراییل در تمام این کشورها مستقر شود ولی این قرارداد باعث ایجاد امید برای رفع تنش در خلیج فارس در بین کشورهای عربی شد و همگی از مسیر صلح ابراهیم بازگردانده شدند. آن قرارداد باعث شد حتی بحرین نیز روابطش با ایران را بازسازی کند. پس از آن قرارداد بود که خرید نفت چین از ایران به یک و نیم میلیون بشکه در روز افزایش یافت و ایران توانست از ورشکستگی اقتصادی نجات پیدا کند. اگر توصیه امثال ایشان برای خروج از معاهده مورد بحث همان سیاست حمله به سفارت عربستان و ایجاد تنش های خطرناک در خلیج فارس نیست پس چیست؟ چنین توصیه ها و چنین سیاست هائی که ظاهرا از اندیشکده های نوین در جمهوری اسلامی بر می خیزد آیا می تواند امریکا را از جنگ با ایران پشیمان کند؟ این مهم نیست که چه کسی و در چه موقعیت حکومتی این قرار داد را امضاء کرد، مهم اینست که این قرار داد یک سند مشترک میان ایران و عربستان است. |