تحولات تاریخی به تغییرات و دگرگونیهای مهمی گفته میشود که در طول زمان در جوامع، کشورها و فرهنگها رخ میدهند. این تحولات میتوانند شامل رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، فرهنگی یا نظامی باشند. بطور خلاصه میتوان چهار شاخص اصلی را برای تحولات تاریخی مد نظر قرار داد؛ - انقلابها، - جنگها و معاهدات صلح، - پیشرفتهای علمی و فناوری - تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران کنونی با این شاخص ها نقطه مرکزی تحولات تاریخی عظیمی است که از بطن جامعه شروع و با دگرگونیهای منطقه ای و تغییرات اجتناب ناپذیر بین الملل همراه است. درک درست این تحولات و تاثیرگذاری آنها بر یکدیگر، نقطه بنیادی در تشخیص روندهای جاری در کشور، تغییرات در منطقه و امور بینالملل است. بطور خلاصه ایران از منظر تاریخی نقطه داغ تحولاتی است که آیندهای متفاوت را اجتناب ناپذیر کرده است. انقلاب ۵۷ پس از نزدیک به نیم قرن از نفس افتاده است. خواسته های عدالتجویانه آن با راهبردهای اقتصاد نولیبرالی مسخ شده، مطالبات اجتماعی آن خصوصا آزادی و برابری به انحراف کشیده شده و طبقات اصلی شرکت کننده در این انقلاب یعنی زحمتکشان و قشرهای میانی از حاکمیت کنار گذاشته شده و بسیاری از نیروهای انقلابی درون حاکمیت منفعل یا تسلیم الیگارشها و باندهای رانتخوار و فاسد شدهاند. اما آن انقلاب دارای انرژی نهفتهایست که بارها برای اصلاح حاکمان و روندهای اقتصادی و اجتماعی در کشور چون آتشفشان سرباز کرده است. از اعتراضات اسلامشهر در ۱۳۷۴ و حضور میلیونی در انتخابات ۷۶ برای تغییر روند کشور گرفته تا اعتراضات وسیع پس از انتخابات بحثبرانگیز ۸۸ و ادامه این اعتراضات در دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ و نهایتا اعتراضات گسترده اجتماعی علیه پوشش اجباری در سال ۱۴۰۱ همه بیانگر انرژی نهفته آن انقلاب برای بازپس گیری خواسته های مغفول مانده آن انقلاب است. حال کمتر کسی است که شرایط فعلی کشور را مستعد یک اعتراض ویرانگر نداد. این پتانسیل هر چند تحت تاثیر معادلات خارجی بوده است ولی حتی رهبر ایران نیز در سخنان اسفند ماه و همچنین در نماز عید فطر امسال بر مشکلات داخلی بعنوان چالش اساسی کشور اعتراف کرد. اگر حاکمیت به ضرورت تغییرات بنیادی اقتصادی اجتماعی در راستای منافع زحمتکشان و کارمندان و قشرهای میانی جامه عمل نپوشاند و یا در اجرای آن غفلت و تعلل ورزد باشد، جامعه ایران میتواند صحنه عظیمی از تحولاتی باشد که به شکست نهایی انقلاب ۵۷ انجامیده و این انقلاب را در تاریخ دفن کند. ایران در صحنه جهانی به یک عنصر بسیار تاثیرگذار تبدیل شده است. نقش ایران در افغانستان و عراق در بحبوبه حملات امریکا به آنها و پس از آن، بر کسی پوشیده نیست. در جنگ داخلی سوریه و جنگهای اسراییل با لبنان و فلسطین، در جنگ داخلی و تجاوز به یمن، در جنگ اوکراین با پشتیبانی تسلیحاتی از روسیه و اخیر ایفای نقش در جنگ داخلی سودان، گویای تاثیرگذاری مهم ایران در منطقه و ورای آن است. نقش بیبدیل ایران در منازعات قفقاز نیز مبرهن است و ایران به کانون اصلی منازعات ارمنستان و آذربایجان بر سر گذرگاه زنگزور تبدیل شده است. علاوه بر آن حمایت ایران از دولت ونزوئلا در تنشهای سیاسی آن کشور با ایالات متحده و همچنین منازعات بحرین که تحت تاثیر ایران رخ داد، همه گویای این شاخص است که کمتر جنگ یا صلحی در دنیا وجود دارد که ایران در آن حضور نداشته باشد. همچنین باید به توافق سرنوشت ساز ایران با عربستان به همت چین اشاره کرد که وضعیت خلیج فارس را به کلی دگرگون کرده است و پتانسیل جنگ را از بین برده است. اگر با آمدن ترامپ و فشار حداکثری بر ایران شاهدیم که ایران در توافقات روسیه و امریکا نیز از موضوعات اصلی است و یا چین نیز بر سر بزنگاه، حمله احتمالی امریکا به ایران را تلویحا زمان باز پس گیری نظامی تایوان اعلام کرده است، بدین معناست که ایران از هیچ اتفاق بین المللی کنار نیست. لذا با این توضیحات میتوانیم ایران را کانون مهم جنگها و معاهدات صلح در دنیا بدانیم و بار سنگین این تحولات تاریخی که بر دوش مردم و حاکمیت ایران است را درک کنیم. پیشرفت های علمی و تکنولوژیک با توسعه هوش مصنوعی در دنیا به مرحله تغییرات عمیقی رسیده است. ایران از این پیشرفتها بطور محسوسی بهرهبرداری کرده است. ایران در امور هسته ای و غنی سازی اورانیوم به پیشرفت هایی سرنوشت سازی نائل آماده است که علاوه بر استفاده بهینه داخلی از این صنعت، بسیاری را نگران دستیابی ایران به سلاح هسته ای کرده است. علاوه بر آن ایران با قرار گرفتن در جمع ده کشور نخست در عرصه سلولهای بنیادی و رتبه سوم دنیا در فناوری نانو در دنیا و دستیابی های شگرف در علوم پزشکی و دارویی و تولید واکسن مورد توجه بسیاری در دنیا قرار گرفته است. ایران با بیش از ۱۱ میلیون دانشجو در رتبه پانزدهم جهان در تولید علم قرار دارد و توانسته است به مرکزی برای این تحولات علمی تبدیل شود. اگر چه این دستاوردها زیر خروارها سوًمدیریت و بیعدالتی در کشور و یورش بی امان رسانه های غرب و بمباران انکار و سکوت نیروهای همیشه مخالف و عملکرد ارتجاع مذهبی و چپاولگران وابسته به حاکمیت پنهان ماندهاند، - چنانکه به جسارتی تاریخی نیاز است تا واقعیات اینگونه با صراحت بیان شود- ولی این دارایی های ملی- صنعتی میتواند ایران را هم مورد طمع قدرتهای استعماری کند و هم باعث پتانسیلی بسیار قوی برای تغییر رویکردهای حکومت و جامعه گردد. پیشرفتهای نظامی ایران نیز بر کمتر کسی در دنیا پوشیده است. ایران در عرصه پهبادی و موشکی و پرتابه های مختلف این موشکها به عامل مهمی در نگاه دیگر کشورها به ایران شده است، بنحوی که ایالات متحده و اروپا در حال تلاش برای جلوگیری صادرات تسلیحات نظامی ایران به دیگر کشورها هستند. وظیفه همه نیروهای سیاسی است که در همه شرایط به این داراییهای شگرف مردم ایران اندیشیده و تحولات تاریخی در ایران را بنوعی در پیوند با این توانایی علمی و فناوری بدانند. حاکمیت جمهوری اسلامی چنانچه رودرروی این پتانسیل کشور قرارگیرد یا نتواند آن را به عرصه عمل و بهرهبرداری برساند، در وهله نخست خود را در معرض عبور تحولات از خود قرار داده سپس کشور را بسمت انحطاط و بهرهبرداری کشورهای خارجی سوق خواهد داد. در هیچ دوره ای تحولات اجتماعی و فرهنگی در ایران چون اکنون سرعت نگرفته است. خطوط قرمزی چون حجاب در یک پیچ اجتماعی شکسته شد و ناگهان جامعه ایران، حضور زنان بدون پوشش هایی که حکومت ۴۵ سال برای آنها دستگاههای عظیم وطویل رانتی مانند صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی و ستادهای امام جمعه تشکیل داده بود را پذیرفت و توهمات حکومت را یک شبه چون یخ آب کرد. این امر نشاندهنده تغییرات ضروری و اجتناب ناپذیر در این عرصه است. حکومتی که با دغدغه های عدالت خواهانه دینی امام اول شیعیان تعریف شده بود بیش از چهار دهه است که تبدیل شده به کانون بوروکراتیک دینی برای گرفتن رانت و انتفاع مالی. از حوزه های علمیه با بودجه های میلیاردی گرفته تا ستادهای منفور نماز جمعه که با دخالت در مهمترین امور خصوصی شهروندان به قبضه کانونهای درآمد شهرستانها مشغولند. از تشکیل هیئت های عزاداری و شبکه های مداحان فاسد گرفته تا خیریه های معلومالحالی که همه به مراکز پولشویی خارج از نظارت بانک مرکزی متصلند. این نظام بروکراتیک دینی با شکست خود نه تنها دنیای شهروندان را تیره و تار کرده است بلکه ایمان آنها را هم به باد داده است. دستاندرکاران حکومتی بخوبی از میزان نفرت مردم از این شبکه های فاسد مالی زیر پرچم دین و مقدسات آگاهند. عدم تجدید نظر در این سیستم منحط چه بسا ایران را صحنه درگیری های دینی و قومی بسیاری نماید. امری که از دید استعمار پنهان نمانده و همه مقدمات این دشمنی در داخل را فراهم نموده و مترصد فرصت است. ایران پتانسیل تبدیل شدن به یک جامعه نوین را دارد که در آن همه مذاهب و قوم ها در کنار هم در شکوفایی جامعه سهیم باشند، اگر حکومت تن به بازنگری در کلیه سیاست های اجتماعی و اقتصادی چند دهه اخیر خود بدهد. مردم ایران از بدو تاسیس جمهوری اسلامی برای خواسته های اجتماعی خود از جمله در مسایل خصوصی همچون حجاب و پوشش و همچنین در اعتراضات مسالمت آمیز اجتماعی برای عدالت و برابری از جمله آزادیهای سیاسی و تشکلهای سیاسی و هنری همیشه ثابت قدم بوده و خوشبختانه بطور مداوم حکومت را به عقب رانده اند. نیاز به بازبینی در قوانین با بکارگیری تدابیر نوین و رویکردهای مدرن و شایسته جمعیت جوان کشور یک ضرورت مبرم درون حکومتی است. مقاومت های ارتجاعی در برابر خواستهای اجتماعی مردم ایران، کشور را بسمت دوقطبی های خطرناک و بنبست های سیاسی کشانده و راه را برای دخالت خارجی باز میکند. دوقطبی های دینی در منطقه سیستان دارای پتانسیل نخست برای تبدیل این استان به درگیریهای مسلحانه است. منازعات قومی در تبریز و ارومیه و کردستان حکایت از آتشی دارد که زیر خاکستر پنهان است. ایران در همه زمینه های ذکر شده به کانون تحولات داخلی و خارجی اجتناب ناپذیر تبدیل شده و حکومت چه بپسندد چه نه، این تحولات به کشور تحمیل خواهد شد. لذا وظیفه حاکمیت است تا در این مرحله ضمن اینکه همه ارکان خود را جهت بهبود معیشت شهروندان بسیج می نماید، با دنبال کردن یک نگرش نوین به آزادیهای اجتماعی و برابری های دینی- قومیتی، بساط سوءاستفاده کشورهای متخاصم از مشکلات داخلی کشور را جمع کند. تحولات تاریخی منتظر نمی مانند تا مشکلات تندروها و مردم بر سر گشت ارشاد حل شود و بعد وارد شود، تحولات تاریخی منتظر نمی مانند تا فلان عضو فرتوت شورای نگهبان یا فلان عضو خواب زده خبرگان یا فلان امامجمعه کودن دست از هذیانگویی بردارد و سپس وارد شود، تحولات تاریخی منتظر نمی مانند تا بانک مرکزی با کشیدن ناز سهامداران بانک های ناتراز و فاسد آنها را ارشاد کند یا تحولات تاریخی منتظر نتیجه دادن موعظه تراپی رییس قوه قضاییه در برخورد صریح با دزدان و قاچاقچیان سوخت و ارزهای صادراتی نمی مانند بلکه این تحولات با سرعتی باور نکردنی میآیند و همه صحنه ها را در می نوردند و واقعیات را به حاکمیت تحمیل میکنند.
|