۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

چه یعنی، یعنی چه؟ نه باژگونه روزگاری است

ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه

مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه



زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب

این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه



شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای

قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه



نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی

بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه



سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان

و از میان تیغ به ما آخته‌ای یعنی چه



هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول

عاقبت با همه کج باخته‌ای یعنی چه



حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار

خانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه




ناشناسی نوشته:
غزلی عجیب وشور انگیز وجذاب است در بیت اول هیچ معلوم نیست که خطاب به چه کسی سخن میگوید در بیت دوم که میگوید “زلف در دست صبا” میتوان حدس زد که مقصود محبوب ازلی است چه باد صبا در اصطلاح عرفا از کوی یار خبر میآورد این آمیختگی اوصاف محبوب زمینی با محبوب آسمانی وتشبیه دومی به اولی وسعی در بدست دادن وصف وشناخت ازمحبوب ازلی در اکثر غزلیات حافظ ونیز در عزلیات دیگر شعرا نمودار است با ذکر اوصاف معشوق زمینی خواننده را آماده میسازند تا به اوصاف محبوب نهائی توجه کند وگمان میرود راز توجه ویزه به غزلیات حافظ در بین همه طبقات مردم در همین است در بعضی غزلیات هم سر نخی بدست نمیآید که مقصود کدام محبوب است به هر حال با دقت در این غزل به روشنی معلوم است که روی سخن با کیست مثلا در این بیت :
هرکس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باخته ای یعنی چه؟
هر کسی از طاس لطف تو به نقشی وکاری مشغول است وعاقبت با او کج قماری میکنی یعنی از او میگیری ودر بیت آخر که سخن از پردازش خانه دل از غیر یار مطرح است بهتر معلوم میشود که روی سخن با کیست در مجموع استعاراتی لطیف وشگفت انگیز در این غزل وجود دارد که برای هرکس به نسبت ذو قیا تش معلوم میشود.

از سایت بی مانند گنجور

هیچ نظری موجود نیست: