۱۳۹۱ شهریور ۴, شنبه

کول تپه ... مرند


کول‌تپه به جائی اطلاق می‌شود که تودهٔ بزرگی از خاکستر بصورت طبقه‌طبقه، روی هم انباشته شده و بصورت تپه‌ای مانند درآمده‌باشد. در آذربایجان غربی بویژه کناره‌های دریاچه ارومیه که مرکز آتشکده‌های ایران بوده‌است، کول‌تپه‌های زیادی برجا مانده‌است. روستائیان از این خاکسترها برای کود دادن بزمین بهره می‌برده‌اند و سالیان دراز است که آنها در کشتزارهای خود استفاده می‌کنند تا موجب باروری زمین گردند، بطوری که برخی از این توده‌های خاکستر یا کول‌تپه‌ها اکنون اثری برجا نمانده‌است. این خاکسترها لایه لایه‌اند و در میان هر لایه مقداری خاک و گاه اشیاء قدیمی بویژه کاسه و کوزه و ظروف مختلف پیدا می‌شود.

محتویات  [نمایش]
واژه‌شناسی [ویرایش]
واژهٔ گل با شکل پهلوی و آذری آن گول، در فارسی بمعنای آتش و شعلهٔ آتش است و کول در کردی به معنای آتش است. در ترکی کول، به معنی خاکستر است. گل تپه، یا گول تپه قدیمی تر و متعلق به زمانی است که در این جاها آتشکده ای بوده‌است و کول تپه جدید است و متعلق به زمانی است که خاکستر باقی مانده‌است. به هر دو صورت نشانی از آتش در خود پنهان دارند و جایگاه آتشکده‌های کهن هستند.[۱]
علت پیدایش [ویرایش]
دربارهٔ علت پیدایش این تپه‌های خاکستر در آذربایجان ایران حدس‌های گوناگونی زده می‌شود. بیشتر دانشمندان برآنند که این تودهٔ خاکستر بازماندهٔ هیزمی است که در آتشکده‌ها می‌سوخته و در طی سده‌ها تلی از خاکستر برپا گشته‌است. اما به سبب اینکه در جاهای دیگر ایران حتی نزدیک به آتشکده‌های بزرگ تپهٔ خاکستر وجود ندارد، برخی دیگر از محققان این نظریه را قبول ندارند. نظریهٔ دیگری که عنوان شده‌است به اینصورت است که شاید علت را در ویژگی آئین مردم این ناحیه باید جستجو کرد. ناحیهٔ اطراف دریاچه ارومیه، نخستین جای فرود آمدن نیاکان پارسی و مادی بوده‌است که مزداپرست بوده‌اند و در سحرگاه مهاجرت هنوز از آئین زرتشت آگاه نبوده‌اند و شاید هم هنوز زرتشت هنوز پا به جهان نگذاشته بوده‌است. مزداپرستان گویا مانند هم‌تباران هندی خود مردگان را در جایگاهی ویژه می‌سوزاندند و این خاکستر فراوان، بازماندهٔ چوب و هیزمی است که جسد را در میان آن به آتش می‌کشیده‌اند و بنابر سنن کهن پس از سوزاندن جسد برای زندگی پس از مرگ شخص درگذشته، در میان خاکسترها ظروف سفالین یا فلزی می‌گذاشته‌اند و روی این تودهٔ خاکستر خاک نرم می‌ریخته‌اند تا هنگامی که شخص دیگری درمی‌گذشته، برای سوزاندن او دوباره بتوانند بر پهنهٔ خاک هیزم قرار بدهند. استخوان‌های سوخته شده را سپس گرد آورده و آنها را در استوان‌های کنار آتشکده می‌ریختند همچنانکه امروز هنگامی که جسد در دخمه‌ها پوسید و عاری از گوشت و پوست شد، استخوان‌ها را در چاه استودان می‌ریزند. در اوستا از سوزاندن مردگان یاد شده و آن را گناهی بزرگ دانسته‌اند و این می‌رساند که در عهد وندیداد یعنی در دوران اشکانی، این رسم هنوز در بین بخش‌هایی از ایران وجود داشته‌است.[۲]
پانویس [ویرایش]

↑ فره‌وشی. ایرانویچ. ص ۱۵۱
↑ فره‌وشی. ایرانویچ. ص ۱۵۳ و ۱۵۴
منابع [ویرایش]

فره‌وشی، بهرام. ایرانویج. چاپ دوم. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۸.
رده‌ها: آتشکده‌هااستان آذربایجان غربی بناهای تاریخی ایران فرهنگ ایران باستان مراسم مردگان مزداپرستی

ویکی پدیا

قس

تپه های باستانی و کول تپه های منطقه مرند
در منطقه مرند بزرگ، چند تپه و «کول تپه» شناخته شده قرار دارد که پنج تا از این تپه­ها به ثبت میراث فرهنگی رسیده است و شاید بتوان چند تپه دیگ ...

22-12-2011 11:38

تاریخ

0 Yorum

136 Okundu

Haberi Yazdir



More Sharing ServicesPaylas
در منطقه مرند بزرگ، چند تپه و «کول تپه» شناخته شده قرار دارد که پنج تا از این تپه­ها به ثبت میراث فرهنگی رسیده است و شاید بتوان چند تپه دیگر نیز سراغ گرفت که هنوز ثبت نشده­اند و شاید بتوان گفت منطقه باستانی مرند بزرگ از این نظر نیز با توجه به مساحت خود از غنای قابل توجهی برخوردار است.

بخشی از تپه­ها و کول­تپه­های ثبت شده و ثبت نشده مرند عبارتند از:

1-     تپه پیر موسی واقع در 15 کیلومتری جاده مرند-تبریز، به شماره ثبت تاریخی 784

2-     تپه باروج (قلعه باروج) واقع در ده کیلومتری شمال غرب مرند به شماره ثبت 785

3-     تپه مرند (قلعه یالدور مرند) واقع در شرق مرند به شماره ثبت 786

4-   تپه گوگرد (تپه آتشکده) که به نام آتشکده مزگید (Məzgid) مشهور بوده است و احتمالاً در وسط یک شهر و منطقه مسکونی قرار داشته است و از هر چندی در آبیاری مزارع حفراتی در زمین ظاهر می­شود. آتشکده مزگید در چهل و چهار کیلومتری جاده مرند-جلفا قرار دارد و به شماره 787 ثبت شده است.

5-     کول تپه (آتشکده مانداگارانا) در شمال مرند واقع در پشت باغ رضوان

6-     کول تپه (واقع در پشت شهرداری شهر گرگر)

7-     حلال تپه (واقع در «آغ زمی» در اول راه جواش)

8-     کول تپه مرکید واقع بین روستاهای مرکید و روستای حسین بیگ



ویلیام جاکسن آمریکایی که در حدود 100 سال قبل پیرامون دریاچه شاهی را بررسی نموده، در سفرخانه خود از شمردن 64 کول تپه خبر می­­دهد. از میان این تپه­ها، گاهی کاسه و کوزه و دیگر ظروف سفالین هم پیدا می­شده است.

بعضی محققین حدس می­زنند که این تپه­ها بازمانده از خاکستر هیزم­هایی است که در آتشکده می­سوخت. اما، این فرض، این پرسش را پیش می­آورد که پس چرا این تپه­ها فقط در آذربایجان و کردستان و در قلمرو ماد قدیم مخصوصاً در نواحی پیرامون دریاچه شاهی دیده می­شود و در دیگر جاهای ایران حتی در نزدیکی آتشکده­های بزرگ و معروف چنین تپه­هایی دیده نمی­شود؟!

بعضی از دانشمندان نیز حدس می­زنند که این تپه­ها بازمانده از دوره مادها و پیش از رواج دین زرتشت است. یادگار روزهایی که تازه اقوام ایرانی ماد و پارس از کرانه­های غربی دریاری خزر به آذربایجان رسیده بودند و هنوز کیش کهن هند و ایرانی داشتند! آئین آنها را مزدا پرستی می­نامند. حتی در دوره هخامنشی نیز دین مادها که آئین مغان نامیده می­شد، غیر از دین هخامنشیان بود.

محققان حدس زده­اند که مادها هم مثل هندوان، مردگان خود را در جایگاه مخصوصی می­سوزانیدند و این توده­های خاک و خاکستر بازمانده چوب و هیزمی است که جسدها را در میان آنها به آتش می­­کشیدند و بعد روز توده خاکستر لایه نازک خاک نرم می­ریختند و هنگامی که می­خواستند جسد دیگری را بسوزانند دوباره چوب و هیزم روی آن خاک می­نهادند. به این ترتیب، با گذشت قرن­ها این تپه­ها به وجود آمده است. زرتشت سوزاندن اجساد را ممنوع کرد، با این همه گویا در برخی نواحی تا عصر اشکانی و ساسانی نیز آن رسم دیرینه برجای بوده و به همین سبب است که در بخش وندیدا و اوستا این عمل نکوهش شده است.[1]



قلعه یالدیر (تپه خاکی باستانی مرند)



یکی از بزرگترین نشانه­های قدمت تاریخی شهر مرند، وجود بقایای یک تپه باستانی در شرق مرند است که در محدوده شرق مرند قرار دارد. این تپه احتمالاً از بقایای یکی از 22 قلعه خاکی اورارتویی است که در حملات پادشاه آشور (سارگن دوم) به کشور ماننا تخریب شده است. اما، همین قلعه هم است که بیشتر افرادی که راجع به مرند مطلب و کتاب نوشته­اند را دچار اشتباه کرده است. چرا که، بیشتر آنها تحقیق نکرده و چه بسا این تپه را ندیده و تنها به نقل قول از کتاب­های قبلی، آنرا تپه خاکستری نامیده­اند. بدین معنی که تشکیل تپه را از باقیمانده خاکسترهای یک جایگاه و آتشکده زرتشتی دانسته­اند و آنرا آتشکده مانداگارانا نام نهاده­اند! اما، در بررسی کارشناسانه به غیر از دو لایه خاکستری به ضخامت ده بیست سانتیمتر که در یک سطح افقی در تمام تپه دیده می­شود که آنهم می­تواند از بقایای آتش سوزی اشیاء و سقف­های اتاق­های قلعه در مواقع تخریب ایجاد شده باشد، به غیر از این لایه­ خاکستری، بقیه قلعه از خاک است. چرا که این تپه پس از این لایه خاکستری دوباره مورد سکونت ساختمان­سازی قرار گرفته است و اینطور که دیده می­شود این سکونت و تخریب چندین بار تکرار شده است. این را نیز باید اضافه کرد که اگر جهانگردان و باستان­شناسانی از وجود تپه خاکستری مرند خبر داده­اند، این تپه نیست، بلکه تپه خاکستری مورد بحث در شمال مرند و پشت باغ رضوان به طرف کوره­های آجرپزی قرار دارد که در اثر خاکبرداری برای کود باغات کلاً از بین رفته و بصورت گودال وسیعی درآمده و این بوده که توسط مؤلفین این دو تپه به جای هم اشتباه گرفته شده است. یکی دیگر از تپه­های مشابه یالدیر، در نزدیکی روستای باری (باروج) و در کنار رودخانه ذیلبیر و کنار جاده یامچی قرار دارد که بهر حال برای کشف مستندات تاریخی و سرگذشت منطقه مرند کند و کاو در این دو قلعه بهمراه تپه باستانی گرگر، قبل از اینکه تمامی اسرار در دل نهفته­شان بدست غارتگران از بین رود مورد بررسی کارشناسانه قرار گیرد، لازم است.

آقای مهندس فرخ زمانی آشتیانی، دانش آموخته آلمان و یکی از طراحان شهرسازی آریاشهر اصفهان نتایج تحقیقات خود را راجع به تپه­های باستانی مرند در ماهنامه دانشمند، شماره 151 فروردین 1355 (جلد 7) صفحه 72 بصورت زیر که با تمامی نظریات مطرح شده مؤلفین قبلی مغایرت دارد، آورده است که عیناً درج می­شود:

کشف آثار سه تمدن بسیار کهن در پیرامون شهر مرند

به نظر اینجانب در تپه­های باستانی کنار شهر مرند آثار تمدن یخبندان عصر حجر، و دوران برنز نیز وجود دارد. اخیراً ضمن تحقیقاتم در شهر مرند به نکته جالبی برخوردم. تپه­ای است در محدوده ساختمانی شهر مرند بنام تپه­ باستانی که نماینده اداره فرهنگ و هنر آقای سید جمال ترابی طباطبائی رئیس موزه آذربایجان شرقی در آن تحقیقات داشته و این تپه را آواری از دژهای قدیمی می­داند. زیرا در آن دو لایه آتش­سوزی کشف کرده و سفال­های یافته شده در آن را مربوط به دوره ساسانیان و اشکانیان می­داند و فرض دارد که این تپه روزی آتشکده بوده و اکنون آواری از آن بجای مانده و طبق گزارش به اینصورت به ثبت رسانیده است.

آنچه واقعیت دارد، البته از نظر من اینست که:

1-   این لایه­های «تپه تشکیل شده از لایه­های افقی» لایه­های زمین­شناسی و مربوط به اواخر دوران چهارم زمین­شناسی و مربوط به دوره یخ­بندان می­باشد و هیچ ربطی به آوار ندارد.

2-   لایه­های سیاه که بصورت افقی ته نشست شده­اند لایه­های ترف (Torf) بوده و بقایائی از گیاهان بین دوره­های یخ می­باشد و هیچ ربطی به آتش سوزی ندارد.

3-   بدینصورت می­توان این فرضیه را تقویت نمود که: پس از ته­نشین شدن لایه­های دوران یخ­بندان در این مکان ارتفاع زمین به ارتفاع بالای تپه بوده

4-   تمدنی در این مکان سکونت گزیده و آثار این تمدن (سنگ و آجر) این مکان را از شستشوی آب در امان داشته.

5-      آب بقیه اطراف آنجا را شسته و این مکان به صورت تپه­ای باقیمانده است.

6-   این تپه پس از نشست اطراف چند ترک برداشته که این ترک­ها سپس به وسیله آب مجدداً شسته شده و پس از قرن­ها این تپه توخالی بصورت فعلی برجای مانده.

7-   تمدنی دیگر این مکان را محفوظ تشخیص داده و دیواره­های این تپه را با آجر پوشانیده و شاید برای خود آتشکده ساخته است.

نتیجه اینست که آثار سه تمدن در این تپه به چشم می­خورد:

1-      تمدن دوران یخ­بندان در عصر حجر در دل دیواره­های تپه

2-      تمدنی قبل از تاریخ در عصر حجر جوان

3-      تمدنی در زمان برنز که آثارش روی دیواره­های تپه موجود است.

این مکان شاید تنها مکانی است که به صورت یک موزه­ی طبیعی آثار سه تمدن را بدین صورت در دل و بر خود داشته باشد. ولی، متأسفانه اکنون به صورتی متروک و بی­ارزش و بدون استفاده توریستی و علمی مانده.

من علاقه به ادامه تحقیق در این مکان را دارم. ولی، مایلم قبل از شروع به اقدامات این مطلب بنام خودم در مجله شما بصورت زیر درج گردد: در جوار شهر مرند که به شهر نوح نیز موسوم است، تپه­ای قرار دارد که قدمت تمدن این منطقه را که واقعاً به قدمت فرض نوح است ثابت می­کند. در این تپه آثار سه تمدن دیده شده:

1-      تمدن دوره یخ­بندان «عصر حجر پیر»

2-      تمدن پس از آخرین دوره یخ­بندان – تمدن قبل از تاریخ «عصر حجر جوان»

3-      تمدن برنز که پایه تاریخ ایران را تشکیل می­دهد.

که به نظر اینجانب بسیار بجاست که از سوی زمین­شناسان ایرای مورد بررسی و کاوش قرار گیرد

اما، در ریاض الجنه در ماده مرند از آباد شدن چند باره تلی در شرق مرند بین سال­های 1210 تا 1217 قمری خبر داده و می­نویسد: "در سمت شرق مرند بالای تلی عالیجاه «علیرضا خان یکانلو» قلعه­ای در کمال استحکام و امتیاز ساخت که تاریخ بنای آن مدام بر طلب کوتوالیش کیوان، 1188 هجری آباد گردید و حالا آبادست و آن قلعه اکثر باعث خرابی آن ولایت شد. زیرا، که اغلب اوقات اشرار داخل آن شده باعق مفسده و خرابیها شدند.[2]"

از ظواهر چنین برمی­آید که شارستان قلعه یالدیر خیلی وسیع بوده و تپه­های حلال تپه و تپه داخل مدرسه پیش­ساخته و مساحت مدرسه و صدها خانه تملیکی را در بر می­گرفته است و اغلب منازل و باغات «آغ زمی» در محوطه اصلی متعلق به قلعه یالدیر ساخته شده­اند. چند سال قبل موقع کندن مجرای فاضلاب شهری در جلو مدرسه پیش ساخته از عمق سه متری یک کوزه سالم قدیمی بدون نقش و نگاری بیرون آمد که گویا به میراث فرهنگی تحویل داده شد.

باز چند سال قبل مؤسساتی از قبیل شهرداری که خود می­­بایست حافظ میراث گذشتگان شهر باشد، بدون هماهنگی با میراث فرهنگی استان با بولدوزر اقدام به خاکبرداری وسیع در قسمت جنوبی قلعه یالدیر کر تا به زعم خود خیابانی را احداث کند!!! که ضمن خرابی وسیع منطقه و ایجاد یک کانال وسیع، خوشبختانه جلو ادامه کار گرفته شد. حال نیز افرادی بدور از چشم سازمان میراث فرهنگی با تجاوز به محوطه قلعه برای خود مسکن می­سازند!!!

تا سال­های 55-1354 در قسمت غربی قلعه، یک برکه کم آب بود که سطح برکه پر از نی­های خودرو بود. همیشه روی آب برکه یک لایه روغنی قرار داشت که پیرمردان مرند از جمله پدر مرحوم اینجانب (که در جنگ جهانی اول ژاندارم بودند،) با نقل قول از مهندسین نیروهای اشغالگر روسیه عقیده داشتند که قلعه یالدیر روی میدان نفت قرار دارد و این لایه­های روغنی علائم آنست.

اینجانب در سال 1352 (سال آخر تحصیلاتم در دبیرستان) مورد را به شرکت ملی نفت ایران منعکس نمودم که توسط مسئولین اکتشافات شرکت ملی نفت ایران طی نامه­ 1711/4-الف تاریخ 15/11/1352 قول بررسی منطقه را دادند ولی از نتیجه بررسی کارشناسان زمین­شناسی شرکت ملی نفت مطلع نشدم.

[1] قره وشی، بهرام، ایرانویچ، صفحه 151

[2] زنوزی، امیرهوشنگ؛ مرند؛ ناشر: خود مؤلف. تهران، 1358، ص 223

- D_Chapter5_Archaeology آثار باستانی مرند

http://www.4shared.com/file/69zlNaXf/Merend_MirHedayetSeyyedMerendi.html



- Mərəndin "Yaldır Qalas"ından FotoŞəkil (1389.02.01 - 2010.aprill.20)

http://www.4shared.com/file/IVUmerbn/Merend_YaldirQalasi_13890201_0.html

«میر هدایت سید مرندی؛ بخشی از کتاب نگاهی به تاریخ مرند»