آناباپتیسم به معنای برگزاری دوباره مراسم غسل تعمید است.
[1] هسته اصلی واژه، کلمه baptism است که به معنای «غسل تعمید» میباشد.
آناباپتیسم در اصطلاح، عنوان شاخهای از مسیحیت است که میتوان آن را تحت عنوان کلی «نهضت اصلاحات دینی»در قرن شانزدهم طبقه بندی کرد. این گروه در مقایسه با دیگر اصلاح طلبان، اصلاحات اساسیتری را دنبال میکردند.
[2]
تاریخچه پیدایش آناباپتیسم
همانگونه که گفته شد آناباپتیسم یکی از زیر شاخههای نهضت اصلاح دینی است.اصطلاح نهضت اصلاح دینی در مسیحیت به معنای فراگیر خود شامل چهار جریان میشود که عبارتند از:
1)آیین لوتری (Lutheranism).
2)کلیسای اصلاح شده (Reformed Church) یا آیین کالونی.
3)نهضت اصلاح گرای بنیاد ستیز (Radical Reformation) یا آناباپتیسم.
4)ضد اصلاح یا اصلاحگرایی کاتولیکی (Counter Reformation).
[3]
به نظر میرسد این آیین پس از اصلاحات تسوینگلی در شهر زوریخ سوئیس و در اوایل دهه1520در این شهر پدیدآمد.
[4]اولریش تسوینگلی سوئیسی (1531-1484)در مقام یک اصلاحگر به این باور رسیده بود که کلیسای روزگار او نیازمند اصلاحات است. وی در سال 1519مقام کشیشی شهر زوریخ را به عهده گرفت و هدفش از این کار تبلیغ برنامه اصلاحات بود.
[5]در سالیان آغازین جنبش اصلاح دینی،تسوینگلی با گروهی از اصلاحگران رادیکال مانند کونرادگربل (Conrad Gerbel) و فلیکس مانز (Felix Manz) همکاری نزدیک داشت. آنان تا سال 1523در یک جبهه بودند.
[6] اما پس از مدتی پایهگذاران آناباپتیسم از جمله کونراد گربل بر این باور شدند که تسوینگلی به اصول اصلاحی خود ایمان ندارد و به بیان دیگر چیزی را موعظه میکند که خودش بر خلاف آن عمل میکند.تسوینگلی وفاداری خود به اصل «فقط کتاب مقدس»را اعلام کرده بود اما گربل بر این عقیده بود که تسوینگلی هنوز به پارهای از آیینها و روابط اجتماعی که کتاب مقدس نه آنها را تأیید کرده و نه دستور به انجام آنها داده، پایبند است.
[7]سرانجام موضوع کلیسای دولتی و تعمید اطفال باعث جدایی آنان از همدیگرشد.مخالفت رادیکالها با تعمید دادن اطفال شدت یافت و در سال 1525پس از مناظره علنی با تسوینگلی، رادیکالها اقدام به تعمید مجدد مسیحیان کردند و ظاهرا از همین جا عنوان این گروه که در ابتدا به نهضت اصلاحگرای بنیاد ستیز (رادیکال)شناخته میشدند به آناباپتیسم تغییر یافت.
[8] رفته رفته مردم عامه شهرها از جمله اهل حرفههای مختلف، کسبه و دهقانان پیرو این مکتب شدند.به تدریج اصل "فقط کتاب مقدس"در این مکتب به افراط کشیده شد و آنها به نص صحف عهد جدید اکتفا کرده و فقط سنت و روش عیسی را راهنمای خود قرار دادند و به هیچ وجه، انحراف از آن را جایز ندانستند.
[9]
آزار آناباپتیستها از سوی دیگر مسیحیان
پس از آنکه رادیکالها در پی مناظره علنی با تسوینگلی اقدام به تعمید مجدد مسیحیان کردند شورای شهر زوریخ حکمی صادر کرد که بر اساس آن اشخاصی که مجددا تعمید گرفته بودند باید از شهر تبعید میشدند.یک سال پس از آن برای کسانیکه مجددا تعمید گرفته بودند حکم مرگ صادر شد. در ژانویه 1527م، فیلکس ماتر را به این اتهام دستگیر کرده، در آب خفه کردند.
[10]
در اقدامی دیگر در ماه می 1527م. فردی به نام میکائیل ساتلر
[11] را دستگیر کردند. وی پیش از آن سرپرست یک صومعه بود و مدتی در زوریخ و استراسبورگ اقامت داشت و در استراسبورگ مباحثههایی با برخی سران مخالفان انجام داده بود.سرانجام در تارخ فوق توسط مقامهای کلیسای کاتولیک دستگیر و سوزانده شد. چند روز پس از آن همسرش را نیز در آب خفه کردند.
[12] خلاصه اینکه آناباپتیستها به شدت مورد تحریم و تعقیب و آزار همه گروههای دیگر مسیحی مانند کاتولیکها، پیروان لوتر، پیران تسوینگلی و کالونیسیستها قرار داشتند.
[13]
اشتراکات گروههای آناباپتیست
به تدریج در شاخه آناباپتیسم -که خود یکی از گرایشهای اصلی پروتستان محسوب می شود-زیر شاخههایی نیز پدید آمد که با وجود هماهنگی در اصول اساسی و اولیه آناباپتیسم به دلیل اختلاف نظرهایی که با یکدیگر پیدا میکردند در قالب گروههای جداگانه به حیات دینی خویش ادامه میدادند. اما آن چه سبب میشد همه این گروهها در کنار هم تحت عنوان آناباپتیسم باقیبمانند اشتراک آنها در موارد زیر بود:
1) غسل تعمید را برای بچهها و خردسالان مجاز نمیدانستند و بر این باور بودند که تنها افراد بالغ و رشید میباید غسل تعمید به جای آورند؛ در نتیجه به باور آنها تنها افراد متدین و باتقوایی که غسل تعمید را به جای آورده و یا در سن بلوغ دو مرتبه غسل تعمید انجام میدهند، اعضای کلیسا را تشکیل میدهند.
2) مرجع حجیت ایشان، کتاب مقدس بود که در نظر آنان با وحی کامل و عصمت در الفاظ از طرف خداوند اعطا شده است.
3) همه این گروهها اصول و آداب اخلاقی را به صورت جدی مراعات میکردند.
4) همه آنها تمایل به جدایی از بقیه اجتماع به عنوان یک جامعه سالم و صالح مسیحی داشتند که نتایج این شیوه تفکر عبارتند از:
*طرفداری عده زیادی از ایشان از جدایی کامل کلیسا از حکومت.
*اعلام این که قوانین جامعه مادی و غیرمذهبی برای مسیحیان لازم الاتباع نیست. برای مثال بسیاری از این گروهها اعضا و پیروان خود را از پذیرفتن مقامهای دنیوی بازمیداشتند و حتی انجام خدمت وظیفه را نیز تحریم میکردند.
[14]
5) بر این باور بودند که در عالم عبادات و اعمال، تحقیق و خلوص نیت، اساس ایمان است نه تقلید کورکورانه.
6) بنابر فرمان عیسی مسیح یاد کردن قسم را حرام شمردند و در برابر محاکم دادگستری و مراکز رسمی فقط به گفتن«آری» یا «نه» کتفا مینمودند.
7) طبقه کشیشان و روحانیان را مردمانی ریاکار و منافق میدانستند و مناسک مذهبی و مراسم عبادت را در خانههای خود به جا میآوردند.
8) کلیسایی که در آن تصویر و یا تمثال وجود داشت نزد آنها بتکده شمرده میشد.
9)به صورت جدی به این ایمان داشتند که روزی عیسی سوار بر ابر روی زمین خواهد آمد و قیامت و داوری برپا خواهدشد.
[15]
برخی از اختلافات گروههای آناباپتیست
1) برخی از این گروهها به شدت اهل مکاشفه و الهام و یا معتقد به دوره هزار ساله ظهور مجدد حضرت عیسی بودند.
2)بعضی از این گروهها به زندگی گروهی و کمونیستی باور داشتند و همه اموال خویش را مورد استفاده مشارکتی قرارمیدادند.
3)بعضی از این گروهها به شدت حالت انفعالی داشته و مسالمت و عدم مقاومت را شدیدا توصیه میکردند.
[16]
مرامنامه مشترک آناباپتیستها
در پاسخ به این پرسش که آیا گروههای آناباپتیست تلاشی برای یکدست سازی افکار و عقاید خویش داشتهاند یا نه، با مراجعه به تاریخ درمییابیم که مهمترین و موثقترین بیانیه مکتوب آنها را میتوان «اعتراف نامه اشلیت هیم»دانست.برخی از رهبران آناباپتیست در سال 1527در اشلیت هیم گردهم آمدند.آنها هفت اصل ایمانی را تنظیم کردند که دربردارنده موضوعاتی اساسی است که آناباپتیستها و دیگر اصلاحگران در مورد آنها اختلاف نظر داشتند.همچنین دربردارنده موضوعاتی است که در میان خود گروههای آناباپتیست نیز درباره آنها اختلاف نظر بود. این هفت اصل عبارتند از:
1) اطفال نباید تعمید داده شوند و مراسم تعمید برای کسانی است که آگاهانه تصمیم گرفته اند مسیحی باشند.
2) مؤمنانی که تعمید گرفتهاند و مرتکب گناه میشوند و از تأدیب و تنبیه شدن سر باز میزنند باید از شرکت در مشارکتهای کلیسایی محروم شوند.
3) عشای ربانی، شام مشارکتی است که با یادگاری عیسی مسیح به جا آورده میشود و تنها برای اعضای تعمید یافته کلیسا است.
4) مؤمنان باید خود را از جهان شریر حاضر جدا سازند که این حکم به عهده گرفتن مقام در دولتهای کاتولیک و پروتستان و خدمت وظیفه را نیز در بر میگیرد.
5) شماسان کلیسا باید از میان کسانی انتخاب شوند که در جهان خارج از شهرت خوبی برخوردارند.آنان باید از سوی اعضای کلیسای خود حمایت شوند.
6) حاکمان و گردانندگان امور از سوی خدا مقرر شدهاند تا شمشیر خود را برای مجازات شریران به کار گیرند. در کلیسا تنها سلاحی که باید مورد استفاده قرارگیرد، اخراج فرد از کلیسا است.عیسی مسیح استفاده از زور و خشونت را ممنوع ساخته، بنابراین مسیحیان نمیتوانند در سمت حاکمان و گردانندگان امور باشند.
7) برای مسیحیان قسم خوردن جایز نیست.
[17]
غسل تعمید در کودکی
از آن جا که شاید یکی از مهمترین وجوه جدایی آناباپتیستها از دیگر گروههای پروتستان، اشکال آنها به انجام تعمید در سنین کودکی بوده است، شایسته است که نگاهی دقیقتر به این موضوع بیندازیم.تعمید مخصوص کسانی است که شخصا و با رضایت کامل پیام نجات را پذیرفتهاند.بر اساس تعالیم عهد جدید، غسل تعمید برای کسانی انجام میشده است که ابتدا تعلیم داده شوند (مت20:28)
[18]و کلام را بپذیرند (رس41:2) و روح القدس را دریافت کنند (رس47:10). بر این اساس نمیتوان پذیرفت کودکانی که به هیچ وجه قدرت تشخیص خوب و بد را ندارند و نه تعلیم دیدهاند و نه میتوانند کلام را بفهمند تا آن را بپذیرند تعمید یابند.
در مقابل اینگونه استدلال شده است که اتفاقا از برخی فرازهای عهد جدید به طور ضمنی تعمید کودکان را تأیید میکند.در آیاتی از عهد جدید میخوانیم که در برخی موارد یک خانواده به صورت دسته جمعی تعمید یافتهاند (رس48:10، 15:16، 33:16، 8:18و 1کر16:1). عدهای این آیات را این گونه تفسیر کردهاند که تعمید خانواده به این معنا است که کودکان آن خانواده نیز تعمید داده شدهاند و مؤید امکان تعمید کودکان این است که بر اساس عهد عتیق کودکان را ختنه میکردند و تعمید کودکان نیز شبیه ختنه کودکان است.
پاسخ منکرین امکان تعمید کودکان این است که کاربرد کلمه «خانواده» یا «اهل بیت» لزوما به این معنی نیست که این خانواده کودکانی داشته است. علاوه بر این که کتاب مقدس هیچ گاه آشکارا از تعمید کودکان سخن به میان نیاورده است.
[19]
آناباپتیست و فرقههای امروزی
پاپتیستها، کانگر گیشنالیستها، منو نایتها و کواکرها از جمله شاخههای جدید اصلاح طلبان افراطی هستند که میتوان گفت از دل آناباپتیستها سر برآوردهاند.
[20]
[1] گواهی،عبدالرحیم؛واژه نامه ادیان،تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1386،هفتم.
[2] والز،اندرو؛مسیحیت در جهان امروز،ترجمه احمدرضا مفتاح و حمید بخشنده،قم،مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب،1385،اول،ص166.
[3] مک گراث،آلیستر؛درسنامه الهیات مسیحی،ترجمه بهروز حدادی،قم،مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب،1384،اول،ص128.
[6] لین،تونی؛تاریخ تفکر مسیحی،ترجمه روبرت آسریان،تهران،فرزان،1380،اول،ص309.
[9] بایرناس،جان؛تاریخ جامع ادیان،ترجمه علی اصغر حکمت،تهران،انتشارات علمی فرهنگی،1386،هفدهم،ص679.
[10] لین، تونی؛ صص310-309
[11] ظاهرا نویسنده اصلی اعترافنامه اشلیت هیم بود.
[13] سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ مسیحیت، قم، آیت عشق، 1384، دوم، ص225
[14] سلیمانی اردستانی،عبدالرحیم؛مسیحیت،قم،آیت عشق،1384،دوم،صص226-225.
[16] سلیمانی اردستانی،عبدالرحیم؛ص226.
[18] علائم اختصاری براساس ترجمه عهد جدید «پیروز سیار» با اطلاعات کتابشناختی زیر است:
عهد جدید،پیروز سیار،تهران،نشر نی،1387،دوم.
[19] تیسن،هنری؛الهیات مسیحی،ترجمه ط.میکائیلیان،قم،حیات ابدی،بی تا،ص311.