برتراند راسِل:
"ایرانیان از قدیمی ترین روزگاران مردمی عمیقأ مُتِدَیّن و قویأ مُتِفَکِّر بوده اند. این مردم پس از آنکه اسلام آوردند، از اسلام چیزی ساختند بسیار جالب تر و دینی تر و فلسفی تر از آنچه به تَصَوّر پیامبر و آل او در آمده بود. از زمان مرگ علی...{ع} در 661 م. مسلمانان به دو فرقه سُنّی و شیعه تقسیم شده اند. فرقه اول بزرگتر است و فرقه دوم از علی پیروی می کند و خلفای بنی امیه را غاصب می داند؛ ایرانیان همیشه متعلق به فرقه شیعه بوده اند."[1]
مسعودی بغدادی تاریخنگار (م. 346ق.) هم از جمله در فضایل ایرانیان فرموده است: "سزاتر آن باشد که از ایرانیان فرا گرفت، از برای بزرگی کشورشان و تَقَدُّم اَمرِ ایشان، پیوستگی پادشاهی آنان با حُسن سیاست، اِنتِظامِ امور و تدبیر شئون، و عمارت بلاد و رَأفَت به عِباد، اِنقیادِ بسیاری از شاهان جهان به طاعت و فرمان ایشان، باجگُزار و خراج پَرداز آنان بودن و هم آنان بر اقلیم چهارم[2] پادشاهی یافتند که همانا سرزمین بابِل ودِلِ زمین و برترین کشورهاست. کشورهای یونان و روم در پی کشور ایران و پس از آن بیاید...اگرچه به مرور زمان و پیاپی شدن رویدادها اخبار ایران کهنه شده، فضائل ایشان فراموش گشته و رسوم شان انقطاع پذیرفته، اینک ما جز اندکی از بزرگواری و فرازمندی، برتری و ارج و والایی، سَری و سَروَری و گُند آوَری ایشان یاد نتوانیم کرد."[3]
[1] - تاریخ فلسفه غرب، ترجمه نجف دریابندری، چ. 2، س. 788.
[2] - https://www.parsi.wiki/fa/wiki/480966/%d8%a7%d9%82%d8%a7%d9%84%db%8c%d9%85-%d8%b3%d8%a8%d8%b9%d9%87-%d9%87%d9%81%d8%aa-%da%a9%d8%b4%d9%88%d8%b1-%d9%87%d9%81%d8%aa-%d8%a7%d9%82%d9%84%db%8c%d9%85
[3] - التنبیه والاشراف، طبع دخویه، لیدن، ص.6 و 105