سرمقاله 914
ایران چگونه می تواند
از خطر جنگ دور بماند!
دوشنبه این هفته ایران موشک هایی را به سمت مواضعی در اربیل عراق که گفته می شود مقر همکاران موساد در آن منطقه بوده و همچنین استان ادلب سوریه که محل استقرار گروه های تکفیری ضدسوری است شلیک کرد. هدف از این اقدامات بنوعی نشان دادن قدرت نظامی ایران و پاسخ به مخالفت آمریکا و غرب با آتش بس پایدار در غزه و حمایت از اسرائیل در کشتار فلسطینی هاست، سیاستی که ادامه آن خواه و ناخواه به گسترش درگیری و جنگ در منطقه خواهد انجامید.
این در شرایطی است که یک سلسله از شخصیت ها و رسانه ها که عمدتا با تلویزیون های خارج کشور و حامیان جهانی اسرائیل همسو هستند هر روز تکرار می کنند که "ایران باید خود را از جنگ دور نگه دارد!" بخشی از اینها البته جنبه تبلیغات انتخاباتی دارد که می خواهند خود را ضامن صلح معرفی کنند و رای مردم را برای انتخابات آینده جمع کنند و بخشی از آن هم جنبه راهبردی دارد. یعنی این فکر که ایران جای اسرائیل را برای آمریکا بگیرد و به پادگان آن در منطقه تبدیل شود. اینها کسانی هستند که از همکاری رو به رشد و عمیق ایران با چین و بویژه روسیه وحشت کرده اند و چشم انداز دلارزدایی و از دست دادن قدرت اقتصادی و سیاسی در حاکمیت آنها را بشدت نگران کرده هستند.
درواقع هر دو طیف موافق هستند که ایران باید خود را از جنگ دور نگه دارد و دلیلی هم برای ورود ایران به جنگ نیست زیرا اسرائیل خود در حال شکست خوردن از گروه های مقاومت فلسطینی، لبنانی، عراقی و در محاصره اقتصادی دولت یمن است. بنابراین نیازی به ورود ایران به جنگ نیست و نیازی به تکرار مداوم عملیاتی از نوع حمله موشکی به اربیل نیز نیست، چرا که ضعف و ترس ما را نشان می دهد نه قدرت ما را.
ولی، منظور آنها از دور نگه داشتن ایران از جنگ چیز دیگریست. این هدف همسویی ایران با آمریکا و ناتو و گرفتن جای اسرائیل برای آمریکا است. ادامه همان سیاستی که این گروه ها در جنگ اوکراین تبلیغ کردند و ایران را در کنار ناتو می خواستند. کافیست تیترها و مطالب رسانه هایی که از دور نگه داشتن ایران در جنگ سخن می گویند در یک سال گذشته درباره اوکراین دنبال شود تا مشخص شود که اینان و مفسران رنگارنگ و عمدتا کم سواد و متوهم آنان با چه قاطعیتی از پیروزی ناتو بر روسیه سخن می گفتند و دولت ایران را در ارسال پهپاد به روسیه به بی خردی متهم می کردند. همان توهمی که درباره عملیات هفتم اکتبر حماس داشتند و با تبلیغ پیروزی سریع اسرائیل در کوبیدن غزه و نابودی حماس، هشدار می دادند که از جنگ غزه و عملیات 7 اکتبر فاصله بگیرد و حتی عملیات 7 اکتبر را زیر میزی و تلویحی محکوم کند.(مراجعه کنید به مصاحبه های صادق زیبا کلام با تلویزیون های فارسی زبان خارج از کشور و حتی با مطبوعات داخل کشور در همین ارتباط و با همین مضمون)
اما واقعیات و مسیر رویدادها خلاف نظر این دو طیف است. چرا که اولین شرط دور نگه داشتن ایران از جنگ تقویت قدرت نظامی و از جمله اتمی ایران است. بدون قدرت نظامی هیچ کشوری از جنگ دور نمی ماند. دوم تشخیص دقیق دشمن و آن نیرویی است که قرار است با ما جنگ کند و سوم تشخیص دوستان و متحدانی است که می شود روی آنها برای دور نگه داشتن کشور از جنگ حساب کرد. اکثر آنانی که درباره دور نگه داشتن ایران از جنگ هشدار می دهند در هر سه زمینه مسیر نزدیک کردن ایران به جنگ را رفته اند. همه آنها مخالف قدرت نظامی ایران بوده و هستند. همه آنها ناتو، آمریکا و اسرائیل را دوست ایران معرفی می کنند. همه چین و روسیه را دشمن ایران. آنها اینگونه می خواهند ایران را از جنگ دور نگه دارند!
نظرات و تبلیغات این دو طیف در داخل کشور چنان است که گوئی ایران باید خود را از جنگ با چین و روسیه دور نگه دارد!
تداوم سه رویکرد مخالفت با قدرت نظامی، حمله به متحدان ایران و پشتیبانی از ناتو و امریکا در واقع به معنای قرار دادن ایران بر سر دوراهی تسلیم یا غرق شدن در جنگ است. تیتر روزنامه دنیای اقتصاد درباره حمله آمریکا به یمن که گویا "نسخه یمن پیچیده شد" در واقع مکنونات درونی آنها را نشان داد. از نظر آنها نسخه یمن باید پیچیده شود تا ایران یکی دیگر از متحدان خود را از دست بدهد و اینگونه از طریق نزدیک شدن به شرایط تسلیم از جنگ دور بماند.
درخواست اینکه ایران از جنگ دور بماند تنها در صورتی دارای کمترین اعتبار و صداقت است که همراه باشد با درخواست ملی برای تقویت قدرت نظامی ایران، تاکید بر ضرورت همکاری ایران با متحدان خود مانند روسیه و چین و کمک به متحدان منطقه ای ایران در لبنان و عراق و یمن و بالاخره مقابله با آمریکا و ناتو در سراسر جهان، از جمله در اوکراین، ونزوئلا، کوبا و همه کشورهایی که در برابر ماشینی که می خواهد با ایران جنگ کند ایستاده اند. سیاست مدعیان دور نگه داشتن ایران از جنگ درست در جهت عکس همه اینها و در سوی غرق کردن ایران در خطر جنگ است.