++++
مصاحبه با سركار خانم بدری کامروز (آتابای) (۱۳۰۶ - )
آخرين رییس کتابخانه سلطنتی
تاریخ مصاحبه: ۱۱ آوریل ۱۹۸۴
محل مصاحبه: شهر کمبریج، ایالت ماساچوست، امریکا
مصاحبه کننده: حبیب لاجوردی
عنوان: روایت بدری کامروز (آتابای) از تاریخچه کتابخانه سلطنتی
کتابخانه سلطنتی البته کتابخانهای است که از بقایای کتابهای کتابخانه سلطنتی مراغه که خواجهنصیرالدین طوسی رئیس کتابخانه بود، در زمان هلاکوخان مغول. این کتابها همیشه متعلق به کتابخانه سلطنتی بوده و این سلسله پادشاهان تا زمان اواخر قاجاریه بهخصوص در زمان سلاطین صفویه این کتابخانه را از مراغه نقلمکان کردند آوردند در اصفهان. البته مقدار زیادی کتاب هم شاهان صفوی اضافه کردند. زمان زندیه هم کتابخانه بوده، زمان افشار هم بوده تا میرسد به دوران قاجار…
زمان قاجار قسمت عمدهای از این کتابها را آقامحمدخان قاجار از چنگ مردمی که اینها را یا به غارت برده بودند یا خانواده سلطنتی صفویه بودند میخواستند حفظ بکنند، درهرصورت به هر وضعی بود او گرفت، گرفت جمع کرد. خودش که نتوانست کاری بکند ولی فتحعلیشاه قاجار، چون خیلی علاقه به کتاب داشت و اصلاً به شعر خیلی علاقه داشت، بهخصوص به خط، اصلاً خطوط هفتگانه ایرانی را خیلی خوب میشناخت و تشویق میکرد که هنرمندها این خطوط را کامل بکنند. بنیانگذار این کتابخانه به این صورت فتحعلیشاه قاجار بود که یک اتاقی را در کاخ گلستان، بخصوص برای کتابخانه ساختند و البته آنوقت کتابخانهها مثل حالا که نبوده، فرم همین انبار بوده روی هم میگذاشتند تا زمان محمدشاه.
فتحعلیشاه که میرود، بعد کتابخانۀ محمدشاه میشود، ولی حاج میرزا آغاسی چون خیلی علاقه به کتاب نداشته، فقط کتابی که او دوست داشت قرآن بوده و کتاب ادعیه.چند تا از بهترین کتابهای ایرانی را که نادرشاه از هند آورده بود، یعنی کتابهایی که تمام تذهیب داشت مرصع، مزین به جواهر، به طلا به لاجورد، با بهترین عکسها، حاج میرزا آغاسی اینها را میبخشید در زمان محمدشاه. به شدتی که ناصرالدین میرزا که ولیعهد بوده، شکایت پیش پدرش میکند که اگر این صدراعظم بخواهد این کتابها همه را ببخشد دیگر بعد از چند وقت چیزی باقی نمیماند، محمدشاه هم روی علاقهای که به پسرش داشت از همان اواخر عمر محمدشاه که ناصرالدین میرزا ولیعهد بود، کتابخانه را میدهد دست ناصرالدین میرزا.
وقتی محمدشاه میمیرد، ناصرالدینشاه خودش کتابخانه را اداره میکند یعنی در حقیقت باید بگوییم ناصرالدینشاه از قسمت ذوق و سلیقه و عشق به کتابخوانی و کتابداری هردو یک شخص ممتاز بود و سعی میکرد از گوشه و کنار ایران کتابهایی که عتیقه و قدیمی است اینها را با قیمتهای گزاف خرید و جمعآوری میکرد… در زمانی که ناصرالدینشاه رئیس کتابخانه بود، خودش لقب داده بود به خودش که رئیس کتابخانه من هستم. کلید کتابخانه همیشه توی جیب جلیقهاش بود. عجیب، عشق و علاقهای داشت، هیچوقت حتی شبها این کلید کتابخانه ازا و جدا نمیشد. خب، در آنوقت خیلی کتابخانه رونق داشت، شاید در حدود اینجور که نوشته، جزو نوشتههایی که بنده پیدا کردم خواندم، در حدود پانزده هزار کتاب نسخه خطی داشته، کتاب خطی خیلی نفیس، خیلی نفیس و چند هزار جلد هم، چندین هزار شاید در حدود بیست هزار جلد کتاب چاپی مثلاً بوده، چاپیهایی که خود آن چاپیها هم اصلاً قیمتی بوده چون چاپ با هندوستان و کلکته بوده یا چاپ لیدن. کتابهای اصلی حتی مثلاً انجیلهایی که اولین چاپ کلکته و اولین چاپ لیدن بوده، قرآن همینطور.
درهرحال وقتی بعد از ناصرالدینشاه، مظفرالدین شاه پادشاه میشود او این علاقه را به کتاب خیلی نداشته... او لسان الدوله را رئیس کتابخانه میکند. او هم نمیتوانم حالا بگویم یا از روی ندانستن چی بوده، مقدار زیادی از این کتابها را از کتابخانه خارج میکند و به یهودیها میفروشد که یعنی منشأ و ریشه کتابخانه خطی بریتیش میوزیوم که رئیسش آن پروفسور با زیل گری هست، اینها کتابهایی است که از کتابخانه سلطنتی به توسط یهودیها به آنجا رفته است. درهرحال آنوقت خیلی دزدی شد در کتابخانه، خیلی به مقدار زیادی از بهترین کتابها را دزدیدند. مثلاً آن مرقع گلشنی که نادرشاه از هندوستان به غنیمت گرفته بود، چندین صفحه از این مرقع گلشن در همین زمان از کتابخانه سلطنتی خارج شد و رفت به کتابخانه بریتیش میوزیوم...
تا آخر قاجار این کتابخانه دیگر از آن حالت که توی یک اتاق تمیز باشد و به آن برسند، بیرون آمد، یعنی در این مدت، از زمانی که ناصرالدینشاه که مرد تا اواخر سلطنت رضاشاه که تقریباً میشود، در حدود هشتادوپنج سال اینجا کتابخانه نبود، یک انباری بود، توی زیرزمین این کتابها را ریخته بودند، همینجور توی گونی و بعضی صندوقهای چوبی شکسته، درش هم در آن اتاق هم مهروموم بود، هیچکس نه با آنجا کارداشت نه هیچچیز که بهمرورزمان این کتابها تمام بیشترش از بین رفت.
منبع: مصاحبه بدری کامروز (آتابای) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار اول