۱۳۸۷ مهر ۲۲, دوشنبه

بیست و دوم





خرگرد، مدرسه غیاثیه


این بنا برخلاف بسیاری بناهای دیگر فهرست، قبلا" از توجه عالمانه فراوان برخوردار شده است. با این همه از آنجا که دروضعیت حفاظتی بسیار خوبی قرار دارد خلاصه مهم ترین ویژگی های آنرا در زیر می آوریم.
محل
روستای خرگرد[i] در سه کیلومتری شمال شرق خواف ( که در گذشته رودِ خواف نام داشت ) واقع شده است.
تاریخچه بنا
کتیبه ها[ii] شرح کاملی از دست اندر کاران ساخت مدرسه را در اختیار می گذارد. کتیبه تأسیس در عقب ایوان ورودی عناوین شاهرخ را همراه با نام موَسّس، پیر احمد ابن اسحاق ابن مجد الدین خوافی، و تاریخ 848/ 1444 را یاد آور می شود. در پایان کتیبه پیشانی درگاه مزیّن رقم خطّاط آمده که کسی نیست جز جلال الدین ابن محمد ابن جعفر، همان هنرمندی که در نگارش کتیبه مدرسه تایباد و مدرسه گوهرشاد در هرات به کار گرفته شد. در کتیبه ی طاقچه ای کور در سمت راست نوشته اند " به اهتمام بنده کمترین خواجه پیر احمد ریحان." احتمالا" او سرکار(مباشر،ناظر) بنا بوده است. در عقب ایوان غربی قاب بندی تزئینی است که شرح می دهد چگونه مدرسه به دست معمار فقید قوام الدین شیرازی ساخته و در سال 846/3-1442 توسط غیاث الدین شیرازی به پایان رسید.
نقشه کف
صحن چهار ایوانی با حجره های مسکونی دو طبقه در میان آنها. در چهار گوشه صحن اطاق های گنبد داری وجود دارد که آنها نیز دو طبقه اند. مقدم بر این ها مجتمعی ورودی متشکل از دو اطاق بزرگ گنبد دار واقع شده که اطاق شمالی به عنوان مسجد به کار می رفت و اطاقی جنوبی که احتمالا" تالار وعظ وخطابه بود، با یک هشتی در میان و اطاقی گنبددار بر فرازآن ( ش2-22.1).
موثّرترین ویژگی نقشه تقارن است- تصویر تقارن آئینه ای روی محوری که از میان ایوان ورودی می گذرد. از آنجا که مدرسه در دهکده ای ساخته شده بنائی در همسایگی آن نبوده که مانع تحقق آنچه نقشه آرمانی قوام الدین بوده بشود. ویژگی های بنیادی آن در چندین بنای متقدم به چشم می خورد. صحن چهار ایوانی با چهار اطاق گنبددار در گوشه ها در مدرسه الغ بیگ در سمرقند دیده می شود در حالی که حرم گازرگاه الگوی مجتمع ورودی مستقل را در اختیار می گذارد. اینکه مدرسه گوهر شاد هرات که به دست قوام الدین، آن هم در ناحیه ای خلوت در شمال باره شهر ساخته شده تا چه حد بر این نقشه تاَثیر گذارده محل حدس وگمان باقی خواهد ماند. با این حال بسا که مهم ترین تمرکز دومی بر جانب قبله بنا بوده باشد، همانجا که آرامگاه گوهرشاد قرار داشت. این وضع در تضاد با مدرسه خرگرد است، جائی که گنبدخانه های مجتمع ورودی، روبروی دیوار قبله، بزرگ ترین و دیدنی ترین بخش های بنا را تشکیل می دهد. بی تردید علت این آرایش تمایل بانی مدرسه به این بوده که مقبره اش در درون بنا قرار نگیرد. ظاهرا" قبلا" ترتیبی داده بود آرامگاه نهائی وی بنائی کنار مزار شیخ زین الدین خوافی در هرات باشد[iii].
بدین شکل تقارن صحن حفظ شد. از آنجا که قرار نبود هیچ یک از چهار گنبدخانه گوشه های صحن آرامگاه شود جملگی یک اندازه اند، و از آن رو که مسجد به جای دیوارجانب قبله صحن در مجتمع ورودی قرار داشت، هم ارتفاع ساختن تمامی ایوان های صحن میسر می شد( ش 22.5).
این تقارن فزون شده را پخ کردن گوشه های صحن به منظور ایجاد دو محور فرعی با زاویه 45° نسبت به محورهای متقاطع تشدید کرده است. نمونه های متقدم آن عبارتند از مدرسه پریزاد و مدرسه بالاسر. گفته اند که در مدرسه خرگرد " استفاده از آنها هدفی تزئینی و در عین حال صرفه جوئی در فضا داشته است، از این لحاظ که شیوه مقتصدانه تری در ساخت راهروهای منتهی به پلکان ها در اختیار می گذارد."[iv] با این وجود بیشتر محتمل است که این تصمیم بیشتر به دلائل زیبائی شناسانه گرفته شده باشد تا صرفه جوئی در فضا. در صورتی که گوشه ها را پخ نمی کردند چه می شد؟ صرفا" اطاق های گنبددار آشکوب فوقانی تحت تاَثیر قرار می گرفت: مجبور می شدند این اطاق ها را کوچک تر بگیرند تا جائی برای دالان هائی که به حجره ها می رفت در دو طرف در نظر گرفته شود. اما در موارد دیگر تنها هشتی ها یا گوشه هائی که به پلکانها می رسید کاهش می یافت.
باید اذعان کرد این مسئله همیشگی معماری ادوار بعد بوده است. کاروانسراهای صفوی برخی از شیواترین چاره ها را نشان می دهند، هر چند در این گونه جاها مسئله چندان حادّ نیست، چرا که دالان های بسط یافته ناشی از پخ کردن می توانست سرپناه چهار پایان بوده به عنوان اصطبل به کار رود. حتی نود سال تجربه بیشتر که معمار مدرسه میر عرب در بخارا[v] مجبور به بهره گیری از آن بود او را به راه حل این مسئله نزدیک تر نساخت. سر انجام درک این معنا که مجبورند با پخ سازی بخشی از فضا را از دست دهند در مدرسه مادر شاه در اصفهان به امتیاز تبدیل شد و صحن هائی کوچک را در گوشه ها ترتیب دادند.[vi]
جهت
در آرشیو هرتسفلد جهت قبله رو به 235° ثبت شده است.
خارج بنا
تمامی بنا پوشش کاشی دارد؛ بیشتر جاها خط بنّائی همراه با کاشی معرق و اسلوب اندر گذاری که در پوشش نمای ورودی به کار رفته است. نمای ورودی دارای ایوانی مرکزی، دو برج در گوشه ها و تعدادی سه طاقی در میان آنهاست ( ش 22.3). این اسلوبی است که در چندین بنای متقدم از جمله در حرم گازرگاه به کار رفته است.[vii] با این حال دو ویژگی هماهنگی بیشتری به نمای خرگرد می دهد. اولا" برج های واقع در گوشه ها به نسبت گازرگاه بزرگ ترند و بدین جهت همتاهای شمرده تری برای حجم ایوان مرکزی ایجاد می کنند. ثانیا" طاقچه های واقع در میان ایوان و برج های گوشه ها مثل گازرگاه همه به یک اندازه نیستند بلکه ضرباهنگ کوچک-بزرگ-کوچک دارند که قوام الدین برای طاقچه های کنار ایوان جانب قبله مسجد گوهرشاد در مشهد نیز به کار برده است.[viii] دو طاقچه طرفین ایوان نیز اندکی عریض تر و عمیق تر از همتاهای مشهود خود در کنار برجهای گوشه هایند و به پیدایش اوج گیری بصری شمرده و به دقت سنجیده به سمت مرکز نما کمک می کنند (لوحه22.1). نبود مناره[ix] و نیمرخ کوتاه گنبدهای پشت نمای ورودی، افقی بودن بنا را موکّد می سازد که خود فاصله گیری چشمگیر از بناهائی است که پیش از آن با حمایت شاهان ساخته شده بود.
ایوان ورودی از این لحاظ غیر عادی است که کتیبه تأسیسی در عقب دارد که از مقطع طاق پیروی می کند (لوحه22.8). تزئیناتی که به همین ترتیب از مقطع طاق پیروی می کند تنها در چهار جای دیگر مدرسه دیده می شود: روی ورودی های گنبدخانه های مجتمع ورودی، از هر دو طرف، و نماهای ورودی. به نظر می رسد هدف از تصمیم به استقرارکتیبه تأسیس در عقب ایوان به جای جایگاه معمول آن، روی پیشانی درگاه مزیَن ورودی، تأکید بر اعلام رمزی ورود به پوششی دوبعدی است که از مقطع طاق پیروی می کند.
داخل بنا
مجتمع ورودی تحت الشعاع گنبد خانه های مسجد و تالار وعظ و خطابه قرار گرفته اند. هر چند طاقزنی آندو کاملا" متفاوت است (ش6-22.5). طاق مسجد محافطه کارانه تر است و قوس های سه کنج هائی کوچکتر را به کار می گیرد که بر شانه های چهار قوس اصلی نگه دارنده تکیه دارند. مقرنس هائی کوچک منطقه انتقال را مبدل به شانزده ضلعی می کند که نورگیری آن از هشت پنجره فانوس فوقانی است.
اما تالار وعظ وخطابه از شیوه طاقهای متقاطع استفاده میکند که قبلا" با موفقیت در آرامگاه گوهرشاد به کار گرفته شده بود. طبق معمول قوام الدین نقشه ای قدیمی تر را پاکیزه تر ساخته است. این امر در سه وجه آشکار است. اولا" تونشستگی های نقشه چلیپائی دیگر طاق گهواره ای نداشته بلکه در عوض در جهت بالا شیب پیدا میکنند تا تیزه هائی که آنها رابه سه بخش تقسیم می کنند بتوانند به لحاظ بصری به تویزه های تشکیل دهنده منطقه سه بخشی میان تویزه های متقاطع بالاسر متصل شوند. ثانیا" این منطقه اخیر میان تویزه های متقاطع، اینک از قاب بند تزئینی چهارگوش آیات قرآنی حاضر در هرات محروم شده است. در عوض به تویزه ها اجازه داده شده بالا دویده به پایه قوسهای کوچک سه کنج های تشکیل دهنده هشت گوش بالاسر برسند. این تداوم بی گسست را سومین واگرائی می گسلد که همانا عبارت است از گشودن طاق درونی کوچکتر با فانوسی هشت پنجره. این ترفند زیر گنبد را غرق در نوری می سازد که زان پس ازمقرنس های خانه های پائین دست فرو چکیده چشم را در امتداد تویزه ها به سمت پیوستگی دیوارهای زیرین می کشاند (لوحه 22.3).
صحن
تنها در صحن است که شدت درخشند گی رنگهای به کار رفته گوی سبقت را از تزئینات نمای ورودی می رباید (لوحه22.2). این مهم عمدتا" از طریق استفاده صرف از کاشی های معرق عالی روی کلیه سطوح دیوار هائی که صحن را در میان گرفته محقق می گردد. از خط بنَائی برای پوشش عقب و اضلاع جانبی طاقچه های منتهی به حجره های مسکونی و نیز داخل ایوان های شمالی و جنوبی استفاده شده، در حالی که در ایوان های شرقی و غربی اسلوب اندرگذاری به کار گرفته شده است.
ایوان غربی خصیصه جالبی در پشت خود دارد، بادگیری که بادِ غالب را به پائین و داخل ایوان رانده ایوان نشستگان را خنک می کند لوحه22.1، ش 22.5). حافظ ابرو گوید باد گیرهای رو به شمال به سمت چیره باد بود،[x] و تاریخ یزد و تاریخ جدید یزد در شرح بناهای قرن پانزدهمی یزد بسیار از آنها یاد می کنند. از آنجا که باد گیر خرگرد تنها نمونه باقی مانده ازچنین عنصری در معماری خراسان است، شخص از خود می پرسد آیا باید باد گیر را نادره ای در این پهنه شمرد؟ اما تردیدی نیست که باد گیر در یزد عنصری رایج بود، حتی در معماری یادمانی؛ یکی از قدیمی ترین اشاره ها به باد گیر آنی است که در چهار جهت و متصل به ایوانی به ارتفاع چهار آشکوب ساخته شده بود.[xi]
تزئینات
علاوه بر کاشی معرق و خط بنَائی کاشی معرق نما نیز وسیعا" در خرگرد به کار رفته بود. این کاشی ها روی برج های گوشه های نما روی پشت بغلهای قوسها و در قاب آجری فوقانی استفاده شده بود. همچنین آنها را در برونسوی ایوانهای شرقی و غربی (لوحه های 1-22.10)، به صورت تو نشسته در قابی از آجر لعابدار به کار گرفته بودند. دیدنی ترین نمونه های آنها ستاره های بزرگ دوازده پر ایوان غربی است که سه تای آنها سر از مجموعه های موزه های غربی در آورده اند.[xii]
حاشیه های برونسوهای طاقهای ایوان غربی نیز چندین نمونه از کاشی های آبی و سفید دارای نقاشی زیر لعابی داشت (لوحه 22.10). بزرگترین آنها نوعی کاشی معرق نمای دارای اسلیمی در هم بافته است در حالی که کاشی های کوچک تر، از این لحاظ غیر عادیند که رنگ غالب در زمینه آنها سفید و تزئینشان نقشمایه های نوک تیز شوک وار است. بدین ترتیب این بنا یکی ازمعدود آثار قرن پانزدهم است که کلیه انواع کاشی لعابدار موجود در آن زمان را درتزئین به کار گرفته است .
دلائل ساخت بنا در خواف
سازنده بنا، پیر احمد خوافی، مهم ترین وزیر در سلطنت شاهرخ بود که از 820/1417 تا مرگ وی در 850/1447 مسند وزارت داشت.[xiii] می دانیم که سازنده بقعه تایباد نیز همو بوده است. گفته اند یکی از دلائل تمایل وی به ساخت بقعه تایباد و مدرسه در زادگاهش خواف تأمین زمین بهر اعقاب خود بوده است. چنانچه این املاک را وقف اهل و اولاد خود می کرد کسی را یارای آن نبود که به میل خویش به ضبط آنها پردازد و اعضای خانواده اش می توانستند از مازاد درآمد وقف اواستفاده کنند.[xiv]
با این حال احتمالا" عده ای با این فرضیه مخالفت خواهند کرد. یک برهان آنان اینکه وقفیات وی به خواف محدود نمی شد – خواند میر در شرح زندگی پیر احمد تصریح میکند مدارس و بقاعی که در خراسان وقف کرد چشم گیر بود.[xv] مخالفت دیگر بر این مبناست که اگر مدرسه در هرات نیز ساخته شده بود همین مقدار زمین موقوفه را تشکیل می داد و اهل وی از همان امتیازات برخوردار می شدند. پس بهتر نیست با چشم پوشی از همه این حرفها به این نتیجه رسید که پیر احمد " می خواست سنت یادگیری را که در نظامیه واقع در آن نزدیکی پی افکنده شده بود تداوم بخشد"؟[xvi]
با این همه ممکن است عاملی دیگر بر تصمیم به ساخت در خواف تأثیری فراوان گذارده باشد. احتمالا" حتی اگر اموالی در سراسر خراسان وقف مدرسه می شد بخش اعظم اموال پیر احمد همچنان در خواف بود. هرچه بنای موقوفه به منبع درآمد نزدیک تر بود احتمال دخل و تصرف در اموال پیش از رسیدن به دست متولیان کمتر می شد،[xvii] البته با این فرض که آنان نزدیک بنا اقامت می گزیدند. در حالی که پیر احمد به اقتضای شغل خویش مجبور به اقامت در هرات بود برخی از اعضای خانواده اش که به تَوّلیِ موقوفه نصب کرده بود می توانستند در زادگاه وی باقی مانده باشند.[xviii]
مصالح
آجر 6*25*25سانتیمتر.
وضعیت
عالی، پس از مرمت اخیر سازمان حفاظت.
تاریخ نگارش
سپتامبر 1973، جولای 1975، فوریه 1977.
تاریخ ترجمه
سه شنبه بیست و سوم مهر ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و هفت.
1- نگ. آدامک، مشهد، ص 315؛ حافظ ابرو، ویراسته کراولسکی، ص 37.
2- در این مورد نگ. هرتسفلد، " دمشق- II"، صص 2-21؛ اُ کین، " تایباد، " ص 89.
3- نگ. آلن، فهرست، شماره 622.
4- اُ کین، " خرگرد،" ص 88.
5- بهترین نقشه در بُلاتف، گارمونیراتسیه(؟)، ش 117.
6- نقشه در پوپ، معماری ایران، ش 117.
7- برای نمونه های دیگر، نگ. اُ کین، " خرگرد،" ص81.
8- نگاهی به هنر ایران، لوحه 430.
9- همچنین نگ. اُ کین، " خرگرد،" ص 84 و پانویس شماره 23.
10- حافظ ابرو، ویراسته هروی، ص 12.
11- تاریخ یزد، ص54؛ تاریخ جدید یزد، ص 86. این بنا یه دست شاه یحیی ساخته شد که در 95-789/ 93-1387در یزد حکم می راند.
12- موزه هنر متروپولیتن، نیویورک، 17.143.I، جنکینز، سفال، ش 38؛ موزه انگلستان، مجموعه سابق گادمن، هنر اسلام، ش 393؛ موزه ویکتوریا و آلبرت، لندن، حدود 747-1909.
13- زندگی نامه وی در دستور الوزرای خواندمیر، صص7-353 آمده است.
14- گلمبک، "بازگشت به خرگرد،" (در دست انتشار)، اُ کین، "تایباد،" ص96.
15- دستور الوزرای خواندمیر، ص 354: اوقاف آن بقاع نفاع در اطراف خراسان بسیار.
16- اُ کین، " خرگرد،" ص 79. هنوز به درستی معلوم نشده این بنا مدرسه بوده است یا مسجد.
17- تخمین زده اند زیان های اراضی که صدها فرسنگ دور از محل درآمد قرار گرفته اند می تواند تا 50% باشد. نگ.راجرز، "وقفیه ها،" ص 188.
18- مایلم در مورد فرض اخیر از تری آلن تشکر کنم.





کتابشناسی

Diez, Churasanische Baudenkamler, pp.72-6, Pls.31-4.
Hertzfeld, Damascus-II<" pp. 20-2, fig. 42.
Hill and Grabar, p. 68, Pl.I, Figs 588-60.
L. Golombek, Gazur Gah, pp.57-9, 62, 75.
Eadem, in Sourdel-Thomine and Spuler, Die Kunst des Islam, pp. 342-3.
Eadem, "From Tamerlane," pp.45-6,49, Figs. 11-13
Eadem, "Khargird Revisited."
Seherr-Thoss, Pls. 7o-4.
Pope, Persian Architecture, pp. 198-9, Pl. VIII, Figs. 192-3, 259-60.
O'Kane, Khargird".
Idem,: "Taybad," pp.89, 93-4, 96, 101-3, Pls. III d, III e.
Idem, "Stucco," pp. 75, 77.
Hoag, Islamic Architecture, pp 357-60.
Michell, ed. 255.
Pugachenkova, Chefs-d' oeuyre, pp.47, 150-5.
Eadem, Zodchevsto, pp. 47, 150-5.
Sykes, "Historical Notes," pp. 1149-50.
Idem, "Fifth Journey," p. 581.
Anon., "The School of Khargird," which concludes: "The inscription on the building mentions the fact that Qivamuddin had died while holding the scaffolding" (sic).















































هیچ نظری موجود نیست: