۱۳۸۷ مهر ۲۹, دوشنبه



احیای فراغت: هنر، ورزش و فلسفه



نوشته هایدن رمزی

ناشر: پال گریو مکمیلان

شابک: 1-4039-4703-1




در جهان شتابناک امروز بالاترین سطوح تنش و اضطراب را شاهدیم. عادات حاکم بر اوقات فراغت انسان امروزی نتوانسته آنطور که باید دلشوره ها و خارخارهای زندگی را چاره کند. در حالی که سنت فلسفی به واقع متضمن بصیرتی ارزشمند نسبت به خوشبختی ، آزادگی و آزادی از طریق پربار کردن اوقات فراغت است کمتر دیده شده فلاسفه معاصر از این توانائی ها بهره گیرند.

نویسنده که استاد فلسفه در موسسه ازدواج و خانواده در ملبورن است در نه فصل و در مباحثی متنوع و گسترده از آراء فلاسفه بزرگ گرفته تا اوقات فراغت اندیشمندانه، مصرف زدگی، تفریح مصرف گرایانه، تفریح اندیشمندانه، مطالعه، بازی و گذران اوقات فراغت با سفرهای خارجی و مباحثی چون سفر و گردشگری، پناه بردن به موسیقی اعم از کلاسیک و مردمی، ورزش و تندرستی، پیروزی در مسابقات و شخصیت، دین و ورزش، دوپینگ، تماشای مسابقات ورزشی، خشونت، تعلیم و تربیت و شخصیت، ملی گرائی، کار و اوقات فراغت، اخلاقیات کار/ اخلاقیات اوقات فراغت، خلاقیت و همبستگی، پرداختن به فعالیت های ذوقی، جایگاه و منزلت افراد، باز آفرینی هنر، نقش هنر در زندگی پربار، هنرهای اجرائی و اوقات فراغت، منافع واقعی پرداختن به هنر در اوقات فراغت و مفرح تر ساختن هنرها، به احیای اوقات فراغت آن دسته از انسان های مضطرب، سرگشته، هراسان ومایوس، بیگانه گشته و سرخورده قرن بیست و یکم، گوشه نشینان در خود فرورفته و غمزده بی فردا، یا مصرف زدگان دم غنیمت شمار جوامع ظاهرا" خوشبخت که خرید و مصرف بیشتر را عین زندگی پر بار سعادتمندانه می شمارند، می پردازد.

کتاب نقدی است بر مصرف گرائی اوقات فراغت و طرح توصیه هائی به منظور ایجاد توازن میان کار و اوقات فراغت طی بحث جامع هنر، ورزش و اوقات فراغت. نویسنده در چهار فصل به بحث گذران اوقات فراغت با تفریحاتی چون ورزش، سفر، مطالعه و موسیقی پرداخته رویکردهائی اندیشمندانه تر به هر چهار را توصیه می کند.

مولف در پیشگفتار گوید تفریح و اوقات فراغت از جمله مباحث عمده فلسفه کلاسیک اند. گذران اوقات فراغت- اوقاتی که بیش از هر زمان دیگر قادریم خویشتن خویش باشیم، بدون تحمیل های ناخواسته یا قید و بندهای اخلاقی- به طرح پرسش هائی در مورد کیستی مان، اموری که قدر می نهیم، و چگونه زیستن می رسد. اما بسیاری از مردم جوامع امروز تکلیف خود را نسبت به تفریح و اوقات فراغت نمی دانند. صرفا" نمی دانند چه کنند؛ یا عملی نابایست انجام می دهند (چون بیشتر کار کردن)، یا به اموری می پردازند که نمی تواند موجب تفریحی ماندگار شود (چون خرید بیشتر). با چیرگی مصرف گرائی مسئله تبدیل به معضل بزرگ اجتماعی گردیده که بر شیوه واکنش جوامع نسبت به اوقات فراغت تاثیر گذارده است. حل مسائلی چون هویت انسان ها و آنچه ارزش می شمارند و اینکه چگونه می خواهند به عنوان یک جامعه در کنار یکیگر زندگی کنند بیش از هر زمان دیگر فوریت یافته و به موازات افزایش رفاه، بیشتر کارکردن و مصرف گرائی جوامع حاد تر می گردد.

فیلسوفان معاصر گهگاه به اوقات فراغت پرداخته اند، اما به ندرت به بهره گیری از میراث فلسفه، یا پژوهش های رشته های علمی جدید نظیر جامعه شناسی و پژوهشهایشان در باره اوقات فراغت عنایت داشته اند. کتاب مدعی کمک به افزایش دانش در این رشته های علمی جدید نیست و تمایلی به دعوی برخورداری از بینش های آنها را نیز ندارد. با این حال مجدانه تلاش می کند استفاده از اوقات فراغت را به عنوان موضوعی فلسفی احیاء کرده به طرح این پیشنهاد پرداز د که مرتبط ساختن فلسفه با این رشته های علمی جدید می تواند به خلق آثار ارزشمند تازه در بهره گیری از اوقات فراغت برسد.

ورزش و فلسفه میراثهائی گرانبها از یونان باستانند. تصادفی نیست که همزمان نسبت به جسم و جان خویش احساس مسئولیت می کنیم. حتی امروزه وب سایت جنبش المپیک در صدر صفحه نخست خود اسامی فلاسفه یونان باستان را که در رقابتهای المپیک اولیه حاضر می شدند گنجانده است. مدعای اصلی ورزش در تامین تعالی و سعادت بشر این است که: ورزش زاده پرورشی فلسفی است و فرصتهائی برای اندیشه در وجوه زندگی در اختیار شرکت کنندگان- اعم از ورزشکار یا تماشاگر قرار می دهد که جز بدین صورت غور در آنها دشوار است. ورزش یاریگری است مهم برای تعمق، هنرمندی، دریافت هنری، آمیزش در اجتماع، نیایش و دیگر فعالیتهای اندیشمندانه اوقات فراغت. در عین حال ورزش آن فعالیت های اوقات فراغت است که به شکلی طبیعی بیش از همه بازی دانسته می شود: چنانچه فعالیتی ورزش باشد همواره "پرداختن افراد به بازی را" به ذهن می آورد.یا شاید بشود گفت این دست کم یکی از دیدگاهها نسبت به ورزش است. اما این پرسش پیش می آید که بازی را چه دخلی است به ورزش های میدانی تجاری شده فعلی که روز به روز به خشونت آنها افزوده می گردد و به دست به اصطلاح نخبگان ورزشی در مقابل دیدگان تماشاچیان شوریده ی عربده جو اجرا می شود؟

اما الیزابت تلفر در بحث خود در فراغت، ایده ارسطوئی فراغت اندیشمندانه رابسط می دهد تا شامل آن اعمالی گردد که ذاتا" ارزش انجام دارند، از جمله آفرینش هنری وغور و اندیشه در زیبائی ها. در روایت نویسنده کتاب حاصر از فراغت متفکرانه نیز هنر ارزش والای تفریحی دارد. مسلما" هنر صرفا" از مقوله دیگر فعالیت های اوقات فراغت چون ورزش و سیر و سفر نیست، بدین علت واضح که هنرها در عین حال به تجلیل وجهی متمایز از سرشت و سعادت بشر ( هنرمندی و درک هنری، نه استراحت و تمدد قوای صرف) می پردازند. از این جنبه، هنرها بیشتر شبیه مطالعه ، نیایش و پرورش اند؛ هنر می تواند بیش از یک توانائی بشر را پرورش دهد: تفریح توام با پرورش ذهن، معنویت یا تنددرستی. از آن رو هنرها بخشی از فراغتند که ظرفیت تحریک اندیشه و تفکر و بسط استفاده از مهارتهای بازی را دارند. هنرمندان متعهد و هنردوستان نیز به بازی و پرورش بینش های شهودی از طریق فعالیت های هنری خویش می پردازند؛ بدین سان هنرها، نه صرفا" به تکمیل چهره هنری جامعه ای که در مورد هنر جدی است می پردازند بلکه چهره ان به لحاظ استفاده از اوقات فراغت را نیز بهتر می سازند.

زمانی هنر امتیاز خواص بود که البته تمایل داشتند با پاسداشت جایگاه والای فراغت ابتدا پاک شوند پس دیده برآن پاک اندازند. امروزه فراغت مبدل به امری پیش پا افتاده شده که نجابت و فضائل آن نادیده گرفته می شود، ناشناخته است، انکارش می کنند و به سخره اش می گیرند. نجات فراغت انسان مدرن مستلزم، یا بخشی از، یک فداکاری بزرگتر است، به ویژه تلاش در جهت فرو ریختن امپراطوری مصرف و شروری که بر آنها متکی است. ممکن است تا سالهای سال آمادگی پرداخت این بها را پیدا نکنیم یا هیچگاه به چنین آمادگی نرسیم. به هر روی تا این بها را نپردازیم تفریحات مان نا مطمئن، زندگیمان پر تنش و نیل به سعادت نا محتمل تر خواهد بود. احیای فراغت با نجات آن از چنبره مصرف گرائی مهم ترین شیوه کمک به تفریح سالم است، ضمن این که شیوه ای بسیار مهم در خدمت به سرشت و فرهنگ بشر است. زیرا فراغت نوین و اندیشمندانه بدین معناست که مردم کمک بیشتری به تفریح خود و در عین حال کیفیت زندگی در جوامع خود کنند. ایدون باد!



مهرداد وحدتی دانشمند

هیچ نظری موجود نیست: