اختصاصی؛ منصور بهرامی: جوکوویچ گفت با دیدن ویدئوهایت از خنده رودهبر میشوم

- علی آخوندان
- بیبیسی
منصور بهرامی امسال سیامین سال حضورش در بخش اسطورههای ویمبلدون را جشن گرفت. ستارهای که ویمبلدون به خاطر او در اقدامی نامتعارف قانونش را تغییر داد و سقف سنی ۶۰ سال را برداشت. بهرامی ۶۹ ساله حالا با بازیکنانی مسابقه میدهد که به گفته خودش بسیاریشان «جای پسر» او و بیست یا سی سالی کوچکترند.
او میگوید در ۱۶ سالگی بهترین تنیسباز ایران بود و بعدها بهترین بازیکن آسیا هم شد و درست زمانی که آماده درخشش در سطح اول تنیس دنیا بود، انقلاب دوران حرفهایش را نابود کرد. او به فینال یک گرند اسلم رسیده اما هنوز بزرگترین حسرتش بازی برای ایران در المپیک است.
منصور بهرامی سالهاست که به تنهایی نام ایران را در گرند اسلمها زنده نگه داشته است، مردی که با کنارهگیری او بعید به نظر میرسد که تا سالها ایران بتواند نمایندهای در بالاترین سطح تنیس دنیا داشته باشد. آقای بهرامی در گفتوگوی اختصاصی با بیبیسی فارسی از دوران طولانی حرفهای خود گفت و همین طور وضعیت حال حاضر تنیس جهان.

- این دوره ویمبلدون سیامین دوره حضور شما در بخش اسطورههای مسابقات است. این انرژی، این شور ادامه دادن به بازی و این تداوم از کجا میآید؟
شما وقتی بخواهید کاری را با لذت و خوبی انجام دهید، انرژی بعدش میآید. من انرژی را از مردم و تماشاچیها میگیرم. هر جا میروم، تماشاچیها اطراف زمین را پر میکنند. مردم از طرز بازی من خوششان میآید و من هم از دیدن لبخند روی لب تماشاگران کیف میکنم؛ اصلاً به قول معروف، پر و بال به من میدهد: این که بتوانم در این سن بیایم و باز هم در این مسابقهها بازی کنم با حریفانی که میتوانند جای پسر خودم باشند. بیشتر آنها نصف سن من را دارند.
- من بارها دیدهام که دیگر بازیکنان هم در مسابقات نمایشی سعی میکنند، حرکات نمایشی جذابی اجرا کنند اما هنوز کسی را ندیدهام که به اندازه شما با واکنش تماشاگران روبرو شود.
تمام اینها میخواهند ادای من را دربیاورند. نمیشود که بازیکنی مثلاً ۲۰ سال در مسابقات حرفهای بازی کرده، بعد یک دفعه بخواهد این طوری بازی کند و دلخواه مردم شود. از همان دوران بچگی طرز بازیام همینطور بوده و همین طور هم ادامه دادم و الان ده، پانزده سال است که معروفترین بازیکنی هستم که در بازیهای نمایشی بازی میکند. هیچکدام از اینها در مسابقات نمایشی بازی نمیکنند. سالی یکی دو دفعه ممکن است بازی بکنند، ولی من تمام سال، کارم فقط همین است.
یک چیزی به شما بگویم. نواک جوکوویچ، پنج یا شش سال پیش که نفر اول دنیا بود، در رختکن رولان گاروس وقتی داشتم با بوریس بکر (مربی آن زمان جوکوویچ) صحبت میکردم، جلو آمد و گفت: «باید بگویم که ویدیوهای تو را میبینم و از خنده رودهبُر میشوم. امیدوارم از دستم ناراحت نشوی، چهار پنج تا از شیرینکاریهای تو را دارم تمرین میکنم که انجام دهم.» من راستش جا خوردم و گفتم: «تو نفر اول دنیا هستی و اینکه صادقانه این حرف را میزنی باعث افتخارم است.»

- من مسابقه اخیر شما در ویمبلدون را دیدم و وقتی به تابلوی امتیازات نگاه کردم، در کنار اسم شما نام ایران هم به چشم میخورد. امیدوارم سالها در این مسابقات باشید، اما الان که نگاه میکنم روزی که کنارهگیری کنید، اسم ایران هم از گرنداسلمها خارج خواهد شد. انگار شما آخرین نفری هستید که هنوز اسم ایران را که یکی از قدیمیترین کشورهای صاحب تنیس در آسیا است، هنوز در این سطح زنده نگه داشتهاید.
ایران، وطنم است و همیشه دلتنگش هستم. امیدوارم یک روزی بازیکن ایرانی از خود ایران یا یک جای دیگر دنیا بیاید و به خاطر تنیس، ایران را روی صحنه جهانی بیاورد. من در این پنجاه، شصت سالی که دارم تنیس بازی میکنم، همیشه به عنوان یک ایرانی شناخته شدم. واقعاً متأسفم که الان بازیکن ایرانی در سطح بالا نداریم که بتواند در گرند اسلمها بازی کند.
من از ۱۶ سالگی عضو تیم ملی ایران بودم، یعنی بیشتر از پنجاه سال پیش. تنها چیزی که شاید بهعنوان حسرت بتوانم بگویم این است که حدود ۳۰ سال پیش، وقتی بازیکن فعال بودم، میتوانستم برای ایران در المپیک بازی کنم. ولی هیچوقت کسی این را از من نخواست. حتی وقتی به فینال اوپن فرانسه، فینال مونتکارلو، فینال هامبورگ یا اوپن پاریس رسیدم، حتی یک کلمه هم در روزنامههای ایران دربارهام نوشته نشد.
ولی خب الان حس خوبی دارم چون مردم هنوز برای دیدن بازی من به ورزشگاه میآیند. گاهی وقتها تماشاچیهای ایرانی میگویند: "آقای بهرامی، ما فقط شنیدیم شما اینجایید، آمدیم ببینیمتان." این واقعاً برایم ارزشمند است.
- به عنوان یک تنیسباز ایرانی تا به حال با برخورد منفی هم در زمین تنیس روبرو شدهاید؟
یک بار پیش آمد. در فینال اوپن دیژون، بعد از جنگ آمریکا و عراق بود که من در مسابقات دو نفره با دو بازیکن آمریکایی به نامهای اسکات ملویل و جورج براون بازی میکردم. وسط بازی، یکی از آنها به من گفت : "ای صدام حسین لعنتی." من گفتم: "مرد حسابی، اون که با ما جنگیده است و حدود یک میلیون ایرانی را کشته است."
اصلاً حالیاش نبود. بعد از بازی گفت: "من باید بزنم تو صورتت!" من هم گفتم: «بیا بیرون اگر مرد هستی. دوستت را هم با خودت بیاور." داور و ناظر مسابقه ما را از هم جدا کردند. دو ساعت بعد ناظر بازی که همه چیز را شنیده بود آمد و گفت که آن بازیکن میخواهد معذرتخواهی کند و ما هم میخواهیم جریمهاش کنیم. راستش من بخشیدمش، ولی شاید نباید این کار را میکردم. چون این آدم واقعاً نادان بود. به من گفت چون تمام بازیهایشان را تا آن موقع برده بودند و توقع باخت نداشت، این گونه رفتار کرد. من هم به او گفتم: «شما دو ماهه همه بازیهایتان بردهاید، فکر کردی باید تا آخر عمرت ببری؟ باید جنبه باخت هم داشته باشی. هیچکس نمیتواند تمام مسابقات تنیس را ببرد.»

- نگاهی هم بیندازیم به تنیس روز جهان. حالا دیگر به نظر میرسد که کسی نمیتواند یانیک سینر و کارلوس آلکاراس را شکست دهد و سوال این است که کدام یکی میتواند دوران حرفهای موفقتری داشته باشد. نیک کیریوس (نایب قهرمان سابق ویمبلدون) کمی قبل گفته بود سینر موفقتر خواهد بود به این دلیل که آلکاراس (با اشاره به مهمانیهای او پس از رولان گاروس در ایبیزا اسپانیا) دخترها را خیلی دوست دارد. نظر شما چیست؟
من فینال رولان گاروس را دیدم، واقعاً خوشحال بودم که آلکاراس برد و واقعاً هم غمگین بودم که سینر باخت. این دو نفر فوقالعاده هستند و در چند سال آینده بعید میدانم کسی حریفشان شود. ولی به نظرم با توجه به این که آلکاراس یک مقدار جوانتر و از نظر فیزیکی هم قویتر است موفقتر خواهد بود. البته سینر هم فوقالعاده است شما بازیکنی را نمیبینید که تمام ضربات را با این قدرت بزند و تمامی توپهایش هم داخل زمین باشد.
- از نظر مهارت تنیس کدام را برتر میدانید؟
با تنیسی که ما از این دو نفر تا حالا دیدهایم، آلکاراس در تمام زمینها (چمن، خاک رس و هارد کورت) عالی عمل میکند. چیزی که از سینر دیدهایم این است که در هارد کورت (زمین سخت) تسلط بیشتری دارد. به همین دلیل من فکر میکنم اگر این دو آسیب نبینند، افت نکنند و با مشکلی خاصی روبهرو نشوند، آلکاراس عملکرد موفقتری خواهد داشت.
- استفانوس سیتسیپاس که دو بار هم به فینال گرند اسلمها رسیده قبلا گفته بود که مطمئن است بعد از راجر فدرر، رافائل نادال و نواک جوکوویچ، خودش به همراه ساشا زورف و دانیل مدودف «سه بزرگ تنیس» جهان خواهند بود. حالا اما کمتر کسی تصور میکند که اینها بتوانند آلکاراس یا سینر را به زحمت بیندازند.
زورف بازیکن معتبر و کاملی هست و احتمالاً در چهار یا پنج سال آینده هم در میان مردان برتر تنیس خواهد بود اما سیتسیپاس واقعا من را متحیر کرده است. با این عملکردی که در ویمبلدون داشت فکر کنم از جمع بیست نفر اول هم خارج شود و این برایش مشکل ایجاد میکند.
شما باید با ذهن راحت داخل زمین بروید. ببینید صد نفر اول دنیا هم میتوانند به محکمی آلکاراس و سینر ضربه بزنند. اما شما اگر ده ضربه عالی به سینر بزنید او یازده بار آنها را برمیگرداند در حالیکه بقیه بازیکنان شاید دو یا سه ضربه را بتوانند برگردانند. این ذهن قوی که بتوان در آن شرایط چنین تداومی داشت، تفاوت ایجاد میکند.
تمام اینها بستگی به تیم یک بازیکن دارد. خیلی مهم است که به افراد همراهتان اعتماد کامل داشته باشید و بتوانید از آنها راهنمایی بگیرید. اما اگر مثلا کسی بخواهد به شما چیزی بگوید و بعد شما بگویید اصلا نمیخواهم صدایت را بشنوم، این باعث میشود که بازیکن از نظر ذهنی مغشوش بشود. این جزئیات است که تفاوت ایجاد میکند.

- چند روز قبل گوران ایوانیسویچ که مدتی قبل مربی سیتسیپاس شد، گفت با این سن و بهرغم زانوی مصدومش سه برابر از این تنیسباز یونانی آمادهتر است. قبلا دیدهایم که مثلا نادال وقتی همکاری با عمویش تونی نادال را قطع کرد، کارلوس مویا را استخدام کرد و بازیاش بهمراتب بهتر شد. اما سیتسیپاس پس از پایان همکاری با پدرش هم تغییر خاصی نداشت، انگار راه درست تغییر کردن را بلد نیست؟
حتما همینطور است. من در عمرم مربی نداشتم و خیلی دقیق نمیتوانم همکاری با یک مربی را توصیف کنم که بگویم مربی خودم این طور یا آن طور بود ولی باید آدم آنقدر قوی باشد که بتواند تمام اینها را کنار هم بگذارد و خودش را با شرایط تطبیق دهد.

