۱۳۹۴ تیر ۱۷, چهارشنبه

اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم...نگرش هرمسیه در اندیشه و شعر عرفانی سعدی و اروپائیانی کمابیش معاصر

آیا روزی کسی بفکر می افتد مبحث مطالعات مقایسه ای  در تمام زمینه ها را میان ایران و دیگر نقاط جهان مطرح یا تدرریس و تحقیق کند.  مثلا موضوع تحقیق پژوهنده ایرانی این شود که در آن روزگار که سعدی از کیمیای وجود خویش در نتیجه عشق می گوید [قرن هفتم/سیزدهم] ادبا، شعرا و اندیشمندان شرق و غرب جهان و طبیعت و مابعد آنرا چگونه می دیدند، می فهمیدند و شرح می کردند...
ایدون باد


از در درآمدی و من از خود به درشدم

گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم

گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست

صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم

چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب

مهرم به جان رسید و به عیوق برشدم

گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

ساکن شود بدیدم و مشتاقتر شدم

دستم نداد قوت رفتن به پیش یار

چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم

تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم

از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم

من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت

کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم

بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان

مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم

او را خود التفات نبودش به صید من

من خویشتن اسیر کمند نظر شدم

گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد

اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم


///////////////////////////////
هرمسیه
هرمسیه  (به انگلیسی(Hermeticism, Hermetism   فلسفه و مذهبی است که بر اساس نوشته های هرمس الهرامسه (هرمس تریسمجیستوس) ایجاد شده است. این مکتب بر جنبشهای عرفانی غرب بسیار تاثیر داشته و در دوره رنسانس و روشن رائی مورد توجه زیادی قرار گرفته است. طبق برخی روایات هرمسیه در واقع ریشه اصلی تمامی دینهاست که از زمانهای بسیار قدیم توسط خداوند به مردم داده شده است.  بسیاری مسیحیان نظیر امرسون، لاکتانتیوس، توماس آکوینی، آگوستین، گیوردانو برونو، مارسیلو فیسینو، کامپانلا و جیووانی پیکو دلا میراندولا معتقد بودند که هرمس الهرامسه پیامبر غیرابراهیمیِ حکیمی بوده که ظهور مسیحیت را پیش بینی کرده بود.  اینکه هرمس را تریسمجیستوس گویند به لوح زمرد و این ادعایش که سه قسمت حکمت را داراست بر می گردد.  بیشتر اهمیت هرمسیه در ارتباط آن با گسترش علم نوین در بین سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۶۰۰ میلادی است. ایده های هرمسی باعث شد توجه به تاثیر گذاری برطبیعت و کنترل آن در بین محققان ایجاد شود و بسیاری به سحر علاقه پیدا کردند تا بتوانند به وسیله آن طبیعت را آزمایش کنند.  از این رو جنبه های عملی هرمسیه باعث جلب توجه دانشمندان شد  .اسحاق نیوتن دانشمند معروف انگلیسی، اعتقاد شدیدی به هرمسیه و یک مکتب واحد قدیمی داشت و وقت زیادی را به مطالعه آن اختصاص داد. بسیاری آثار نیوتن که درصد زیادی از آنها هنوز هم چاپ نشده بر اساس مکتب هرمسیه است که در آن روشهای کنترل طبیعت و تاثیرگذاری بر ستارگان و نیروهای طبیعی شرح داده شده است.
هرمسیه نام از خدای یونانیان هرمس دارد. هرمس که در واقع نسخه یونانی خدای مصریان قدیم، توث است مرتبط با حکمت بوده است.
مکتب هرمسیه به زمانهای بسیار قدیم بازمیگردد و به موازات مسیحیت، گنوسیسزم، فلسفه نوافلاطونی وفلسفه های یونانی گسترش یافت.  بیشتر کتابهای اصلی هرمسیه که در دوره رنسانس مورد توجه قرار گرفت در بین قرنهای ۳ تا ۷ میلادی نوشته شده.  این نوشته ها از  وحدانیت خدا گفته به پاکسازی روح توجه کرده از سنتهای بت پرستان نظیر مقدس شمردن شمایل ها دفاع میکنند.  بیشتر این نوشته ها از حکمت باطنی می گویند. بعضی از این کتابها از نابودی حکومت رومیان بر مصر و قدرت گرفتن مجدد دین مصر قدیم می گویند.
نوشته های هرمسی در سال ۱۴۶۰ میلادی به وسیله کشیشی لئوناردو دا پاستویا نام، باری دگر به دنیای غرب وارد شد. او متنهای هرمسی را به اروپا آورد و به لاتین ترجمه کرد.  ویدر تمامی  قستنطنیه به دنبال متون هرمسی  گشت.  در سال ۱۶۱۴ ایزاک کاسوبون زبانشناس سوییسی نوشت که بسیاری از نوشته های هرمسی احتمالاً در قرن ۲ و ۳ میلادی نوشته شده اند. در سال ۱۹۴۵ نوشته های هرمسی در کتابخانه نگ حمدی یافت شدند.
در آئین هرمسیه خداوند واحد است. خدا در هرمسیه منزه است و بر تمامی دنیا برتری دارد.  لیکن برخلاف ادیان ابراهیمی با پیامبر خاصی مرتبط نیست.
هرمسیه اعتقاد دارد که ریشه تمامی ادیان یک اعتقاد واحد است.  از این رو مسیحیانی که به هرمسیه روی میآوردند اعتقاد داشتند که هرمس الهرامسه انوش و یا  نوح یا کاهنی مصری بوده است.
الفاظ زیر که در محفلهای سحرآمیز رایج بودند در نوشتارهای هرمسی یافت میشوند. این آئین بر این باور است که حوادث در این مرحله واقعیت با مراحل بالاتر در ارتباط است. از این رو ارتباطی بین هر آنچه در زمین اتفاق میفتد و هر آنچه در آسمان اتفاق میفتد وجود دارد. از این رو اگر آسمانها فهمیده شوند زمین نیز فهمیده میشود و اگر زمین فهمیده شود آسمان فهمیده میشود. تمامی اتفاقها در ابعاد مختلف با همدیگر در ارتباط هستند.
کیمیا )اعمال خورشید): کیمیا تبدیل فلزات به طلا نیست بلکه عملی است روحانی.  این علم دانش زنده شدن، مردن و دوباره زنده شدن را بیان میکند.  مراحل مختلف خالص کردن فلزات مانند مراحل مختلف خالص کردن روح است. تکامل با کار بزرگ کیمیا صورت میگیرد.  [گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم.  نشانی از وجود بینش هرمسی در اندیشه سعدی)

اخترشناسی (اعمال ستارگان): هرمس ادعا میکند که زرتشت این قسمت حکمت را کشف کرد و به مردم یاد داد.  بر اساس این ایده حرکت سیاره ها در آسمان معنی بیشتری از قوانین فیزیکی دارند و ذهن کامل (خداوند) را نشان میدهند.  حرکت سیاره ها بر روی زمین تاثیر دارد ولیکن اعمال را تعیین نمی‌کند.  حکمت با کشف کردن این تاثیرها و استفاده از آنها صورت میگیرد.
تئورجی (اعمال خدایان) : این قسمت استفاده از سحر را بیان میکند.  دو نوع سحر وجود دارد. سحر سیاه که بر اساس کمک گرفتن از ارواح شیطانی است و سحر سفید که از ارواح پاک کمک میگیرد.
از زمانی که فلسفه هرمسیه توسط کلیسا طرد شد به زیرزمین رفت.  جیوانی پیکو دلا میراندولا که تلاش میکرد کابالای یهودی را با عرفان مسیحی پیوند دهددر دوره رنسانس آموزه هایهرمسیه را به اروپاییان  تدریس میکرد.
چلیپای گلگون تشکیلاتی  باطنی فعال  در قرن ۱۷ میلادی بود.  این سازمان در آلمان بر اساس فلسفه هرمسیه شکل گرفت.  روش این سازمان بر سه اساس فلسفه، کابالا و سحر الهی بود. علامت آن یک گل رز (سمبل روح) و یک صلیب (سمبل بدن) بود.
پگاه زرین  تشکیلاتی باطنی بود که در انگلستان شکل گرفت. فلسفه آن ترکیبی از کیمیا، کابالا، سحر هرمس و علوم خفیه بود. پگاه زرین بسیار باطنی بود و اسرار خود را به شدت محافظت میکرد.  هر چند بسیاری از اسرار آن توسط آلیستر کراولی و ایزرائیل ریگاردی به صورت کتاب منتشر شد.