۱۳۸۹ مهر ۱۲, دوشنبه

اوچ؛ اکسیدراکائی تاریخنگاران یونانی

اوچ، اوچ شریف. به یونانی(Greek: Alexandria En Indo Potamo) در 75 کیلومتری بهاوالپور در جنوب پنجاب پاکستان. شهر تاریخی بس مهم پاکستان که اسکندر بزرگ پی افکند. پیشتر ها در برخوردگاه دو رود سند و چناب بود اما امروزه به میتانکوت در سد کیلومتری آنجا برده شده است. مرکز مهم هند سده های میانه بعنوان یکی از دژهای سلطنت دهلی در سده سیزدهم در جریان کشورگشائی های مسلمانان بود. اوچ شریف جایگاه آزامگاههائی چون بی بی چاویندی، بهاء الحلیم و جلال الدین بخاری است که در شمار شاهکارهای معماری اسلامی در فهرست موقت میراث جهانی یونسکو قرار دارد.
گمان میرود اسکندر بزرگ در 325 پیشاترسائی شهری برِ سند در جایگاه آخرین برخوردگاه آن و رودهای پنجاب پی افکند. با این همه برخی مورخان یونانی آن را اکسیدراکائی، Oxydracae می دانند.
هرچند وبگاه سفارت پاکستان می گوید:
" اوچ شریف...شهری است بس کهن. گمان می رود پیش از پانسد پیشاترسائی پی افکنده شده باشد. به باور برخی مورخان حتی پیش از پیدایش بکرامجیت و فرمانروائی پیروان آئینهای جین و بودا بر این منطقه برپا بوده است. بهنگام یورش اسکندر زیر نگین هندوان بود. برخی مورخان بر آنند میتانکُت یا چاچاران شریف ماندگاه اسکندریه ای بود که وی پی افکند."
در 710 ترسائی محمد ابن قاسم شهر را گشود و در دوره اسلامی اوچ یکی از مراکز پژوهشهای اسلامی جنوب آسیا بوده است. آرامگاه تنی چند از صوفیان بویژه سید جلال الدین بخاری و خاندانش آنجاست. شماری آرامگاه گنبد دار به این بناها افزوده شده است که گویند اولینش آنی است که جهانیان جهانگشت (1383-1307) از صوفیان سهروردیه برای مرشدش بهاء الحلیم ساخت و دومی در سال 1494 ترسائی برای بی بی چاوندی نتیجه ی جهانیان جهانگشت ساخته شد و سومی برای مهرازِ بی بی .

هیچ نظری موجود نیست: